بررسی آرامگاه ها و آئین تدفین در زمان هخامنشی:
با توجه و بررسی مدارک یافت شده در کاووش های علمی باستان شناسی در فلات ایران، چنین به نظر میرسد که اقوام بومی ساکن این سرزمین، مردگان خود را در داخل اتاق و یا حیاط و کوچه و در محوطههائی که مربوط به محل زندگی آن ها بوده است دفن می نمودند.
اما اقوام آریائی پس از مهاجرت به این سرزمین، محل خاصی را برای تدفین مردگان خود در خارج از محل مسکونی به عنوان یک واحد مجزا اختصاص دادند. اقوام “ماد” و “پارس” که نام آنها در کتیبهها و سالنامههای آشوری از قرن نهم پیش از میلاد آمده است، دو گروه از اقوام مهاجر آریائی بودند. آنها نیز در ابتدا طبعاً از رسوم کلی آریائیان در تدفین پیروی میکردهاند.
بعضی از محققین بر این گمانند که “مادها” و پارسیها زرتشتی بوده و آداب تدفین این اقوام مانند آئین تدفین در دوران ساسانی بوده است. اما هنوز سیر تحول اندیشه ها و معتقدات در زمان “مادها”ٰ “پارسها” و هخامنشیان که از پارسها بودند، به درستی روشن و آشکار نیست، اما با تکیه بر آثار برجای مانده و مدارک یافت شده در کاووشهای علمی میتوان در دوران مادها و هخامنشیان به دو نوع تدفین قائل بود
۱- تدفین شاهان و خانواده آنها
۲- تدفین مردم عادی.
بر مبنای مطالعات و بررسیهای انجام شده، جسد فرمانروایان و شاهان مادی را در گور دخمهها که در ناحیه غرب ایران قرار دارند، اما مردم عادی را در گورهائی که در زمین حفر شده بود و روی آنها را به صورت شیروانی و خرپشته توسط سنگ های بزرگ پرداخته بودند دفن میکردند. نمونه این آرامگاه ها در گورستان “ت سیلک” کاشان که احتمالاً مربوط به اقوام ماد میباشد کشف گردیده. این روش با سقف شیب دار در نخستین گورهای شاهان هخامنشی مانند آرامگاه کوروش نیز دیده میشود. (تصویر شماره ۱)
احتمالاً چون خانه ابدی را به صورت خانه مسکونی دوران زندگی میساختند، بنابراین ریشه این سنت معماری مادها و پارس ها را باید در مناطق باران خیزی که قبل از کوچیدن به این سرزمین در آنجا ساکن بودهاند جستجو کرد. معابر شاهان هخامنشی نیز مانند فرمانروایان ماد با آرامگاههای سایر مردم متفاوت بوده است، اما به علت محدودبودن کاوشهای علمی در ایران، آگاهی ما در مورد گورهای مردم عادی در زمان هخامنشیان بسیار محدود و اندک میباشد.
به طور کلی در تدفین شاهان در زمان هخامنشی به دو نوع گور برخورد میکنیم:
۱- گور دخمهها که در دل کوه کندهشدهاند.
۲- مقابر سنگی ساخته شده در فضای باز.
نوع دوم نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
الف- آن هایی که ماهیت قبر بودن آن ها قطعی است، مثل آرامگاه کوروش و گور دختر.
ب- بناهائی که کاربرد آنها به عنوان گور حتمی نبوده و مورد تردید می باشند. این بناها اغلب به شکل بنای چهارگوش با سقف مسطح ساخته شده اند و عمل و کاربرد آن ها به عنوان یک مکان عبادی بیشتر است، مانند: کعبه زرتشت و تخت گوهر [تخت گوهر که به نام تخت سلیمان نیز مشهور است از سوی برخی از محققین به عنوان گور “کمبوجیه” عنوان شده است.] در نقش رستم و بالاخره زندان سلیمان در پاسارگاد، که چون ماهیت آنها به عنوان آرامگاه محرز نشده از ذکر آن ها به نام گور هخامنشی خودداری میکنیم.
از گور های مردم عادی در دروان هخامنشی تنها نمونه تدفین در خاک که تاکنون شناخته شده، در شوش می باشد، که توسط هیئت باستان شناسان فرانسوی کشف گردیده است. جسد مربوط به بانوی ثروتمندی بود که در تابوتی مفرغی جای داده شده و با زینت آلات زرین و لوازم زندگی از قبیل بشقاب سیمین و ظروف ساخته شده از مرمر به خاک سپرده شده بود. (تصویر شماره ۲)
بیشتر اقوام آریائی مرده را معمولاً با لباس و همراه با اشیائی که در دنیای دیگر مورد نیاز فرد متوفی بود دفن میکردند. احتمالاً هخامنشیان نیز از این سنت پیروی کردهاند، جسدی که در شوش یافته شده را به همین نحو در تابوت قرار داده بودند. به نوشته آریان، مورخ قرن دوم میلادی اهل آسیای صغیر: وقتی اسکندر از آرامگاه کوروش دیدن کرد، جسد شاه را با لباس و تزئینات در روی تخت زرّینی خوابانده بودند.
لوحه سنگی در خرابههای شهر ممفیس مصر یافت شده که جسد یکی از بزرگان هخامنشی را تقریباً به همین شکل نشان میدهد، که او را روی تختی قرار داده و مدعوین در حال سوگواری می باشد. این لوحه اکنون در موزه برلین نگاهداری می شود. (تصویر ۳)
در تاریخ اساطیری ایران زمین نیز بدین گونه تدفین اشاره گردیده است. در شاهنامه فردوسی که ترجمه خداینامک، سالنامه رسمی دوران ساسانی است، در مورد تدفین “پیران ویسه” به فرمان کیخسرو پادشاه کیانی، فردوسی چنین می گوید:
یکی دخمه فرمود خسرو به مهر بر آورده آن سر به گردن سپهر
نهادند مر پهلوان را بگاه کمر ببر میان و به سر بر کلاه
همانطور که اشاره شد، گورهای شاهان هخامنشی به دو گونه متفاوت دیده می شوند:
۱- گور در فضای باز مانند قبر کوروش و گور دختر
۲- گور دخمه، یعنی گورهائی که در دل کوه کنده شده اند و مانند گور داریوش و جانشینان او، که از هر گونه نمونهای را مورد بررسی قرار میدهیم:
گور دختر:
از نمونه گورهای هخامنشی است که در فضای باز ساخته شدهاند و شباهت زیادی به قبر کوروش دارد، اما در ابعاد و اندازههای کوچکتری ساخته شده است. این بنا در ناحیه بوزپار واقع در جنوب غربی شیراز قرار دارد. گور دختر برای اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی توسط محمد تقی مصطفوی، باستان شناس ایرانی معرفی شد. او شخصاً این بنا را ندیده بود. اما پس از شنیدن توصیف آن از مردم محلی اعلام کرد که باید این بنا مربوط به دوران هخامنشی باشد.
در سال ۱۹۶۰ پروفسور لوئی واندنبرگ باستان شناس بلژیکی از گور دختر دیدن کرد و احتمال انتساب آن را به یکی از نخستین پادشاهان هخامنشی به میان آورد. دوید استروناخ باستان شناس انگلیسی و عدهای از باستان شناسان ایرانی مثل توکلی و مصطفوی نیز پیرو نظریه او بودند. در سال ۱۹۶۶ کارل نابلدر با بررسی فرم و اندازه بست های فلزی به کاررفته در بناهای تخت جمشید و پاسارگاد و میزان به کار گرفته شدن انواع آن ها در بناهای هخامنشی، راهی برای تعیین تاریخ تقریبی پاره ای از آن ساختمان ها پیشنهاد کرد و بر مبنای همین تحقیق گور دختر را متعلق به سده پنجم پیش از میلاد دانست. اما به علت محدود بودن بناهای بررسی شده، روش نایلدر مورد قبول صاحبنظران قرار نگرفت. از محققان ایرانی شاپور شهبازی نیز معتقد است که این بنا نزدیک به اواخر دوران هخامنشی ساخته شده و آرامگاه کوروش کوچک می باشد. دکتر علی اکبر سرفراز باستان شناس ایرانی با بررسی دقیق بناها و آثار بر جای مانده از دوران هخامنشی و همچنین اشیاء به دست آمده در کاووش های علمی اعلام کرد که خاندان کوروش و خانواده داریوش دارای عقاید و اندیشه های مذهبی متفاوت با یکدیگر بوده اند و این امر در شکل گیری بنای مقابر آن ها مؤثر بوده و به خوبی مشهود است. بنابر این کوروش و منسوبین او دارای گورهای ساخته شده در فضای باز و داریوش و جانشینان او دارای گوردخمه های کنده شده در دل کوه می باشند. بر اساس این نظریه گور دخمه را که از لحاظ تکنیک و سایر ویژگی های معماری هخامنشی ساده تر و ابتدائی تر از بنای گور کوروش است باید مربوط به یکی از نخستین شاهان هخامنشی و منسوبین کوروش بدانیم. گور دختر بنای مستطیل شکلی است به بلندی ۵/۴ متر با بامی شیروانی و شیب دار که از تخته سنگ های برزگ سفید رنگ ساخته شده . این آرامگاه بر روی یک کف یا کرسی سنگی بنا شده که بخشی از آن هنوز در شمال دیده می شود و از مشخصات شیوه معماری هخامنشی است. بر روی این پایه سه طبقه سنگ به شیوه گور کوروش ساخته شده، بلندی هر طبقه ۳۵ سانتی متر است بر روی سومین سکو، خانه سنگی ساخته شده که بلندیش ۴/۳ متر است و درازیش ۹۵/۲ متر و عرض آن ۳/۲ متر و ضخامت دیوارهای سنگی این بنا ۷۵ سانتی متر است. اطاق آرامگاه از درون تنها ۳/۲ متر درازا و ۵۵/۱ متر پهنا دارد و بلندی آن از کف تا سقف به ۰۵/۲ متر میرسد.
این اندازه ها در مقایسه با آنچه در آرامگاه کوروش می بینیم بسیار کوچکتر می باشد. در سقف اطاق محفظهای تو خالی وجود دارد. یکی از تفاوت های مهم این بنا با آرامگاه کوروش و سایر مقابر هخامنشی نداشتن در ورودی با تاق آرامگاه میباشد. در جبهه شمالی روزنی است که ۷۰ سانتیمتر عرض و ۹۰ سانتیمتر طول دارد، یعنی به اندازه ای است که تابوتی را از آن به درون بنا می توان کشید، هیچ نشانه ای از پانه در نمیتوان یافت. بنابر این باید پذیرفت که یک سنگ تراشیده به جای در، این روزن را می پوشانیده است. یعنی پس از ساختن آرامگاه و نهادن کالبدی در آن، روزن را با پاره سنگ مسدود کردهاند. در بالای در آرامگاه دو طاقچه کوچک مربع شکل در سنگ کنده اند. وجود چنین روزنه هائی در ایران باستان پیشینه داشته است. از کاووش های تپه سیلک کاشان به خوبی پیداست که در آنجا گورهائی وجود دارد که در دیوارهای جانبی سوراخ ها و یا روزن هائی دارد که شبیه طاقچههای مذکور است.
دومین نوع آرامگاههای هخامنشی به صورت گور دخمههای صخرهای هستند که در زمان داریوش اول و جانشینان او ساخته شدهاند. این گور دخمهها در دل صخرههای نقش رستم و کوه تخت جمشید کنده شدهاند. این آرامگاهها بر خلاف گور دخمههای مادی از نظر شکل ظاهری یکسان میباشند. نمای آنها نمایشگر تصویری است که از سه بخش تشکیل یافته و یکی بر بالای دیگری حجاری شده اند. ظاهر آنان عموماً شبیه صلیب یونانی بوده و بلندیشان از ۲۴ متر تجاوز نمی کند. بخش زیرین این آرامگاه ها عموماً به صورت متوازی الاضلاع تراشیده شده و هیچگونه تزئین و پاکنده کاری در آن صورت نگرفته است. دو بخش دیگر روی هم رفته نمای بیرونی کاخی را نشان میدهند. این نما در زیر رواقی دارد. به عبارت دیگر خط افقی صلیب به عنوان یک ایوان ستوندار کنده شده است. در وسط این ایوان در ورودی دخمه قرار دارد که در دو طرف آن دو نیم ستون ساخته شده. سر ستون ها به شکل بالا تنه دو گاو هستند که به هم پشت نموده و کاملاً شبیه ستون های تخت جمشید می باشند. در کاخها در وسط این ستون ها و در فاصله بین دو تنه گاو ها، تیر های چوبی برای نگهداری سقف قرار می گرفته که در این جا به صورت سنگ تراشیده نمایش داده شده. درها شبیه درهای کاخ داریوش در تخت جمشید با گیلوئی مصری میباشد و در حاشیه لبه قرنیز ایوان، نقش های کنگره دار باروهای تخت جمشید به تصویر کشیده شده است. بر بالای ایوان یک سکوئی قرار گرفته است. البته بخش عمودی صلیب در قسمت بالا به دو بخش تقسیم شده است. در بخش بالائی آن تصاویر کنده کاری شده به چشم میخورد که شاه روی یک سکوی پله دار ایستاده و با دست چپ کمانی را گرفته و انتهای آن را همانطور که در نقش برجسته مادی گور دخمه قیزقاپان دیده می شود بر روی پای چپ خود نهاده است. شاه دست راست خود را به نشانه احترام به سوی آتشدانی که در آن آتش می سوزد دراز کرده است. در بخش پائین بیست و هشت مجسمه در در دو ردیف یکی بر بالای دیگری، تخت شاه را با دستهای خود نگاه داشتهاند. اینها چنانکه در کتیبه بالای آرامگاه داریوش اول در نقش رستم آمده است، نمایندگان استان های گوناگون امپراطوری هخامنشی میباشند. در درون هر یک از آرامگاههای صخرهای دهلیز و بعد از آن اطاق ایجاد گردیده و در اطاق ها گورهائی جهت تدفین شاه و افراد خانواده در سنگ تراشیده شده، اما فاقد نقش و نگار و تزئینات می باشند. پوشش سنگی روی قبر ها به صورت خرپشته تراشیده شده که از نظر روش معماری، پوشش قبرهای سیلک «ب» را به خاطر می آورد و قابل مقایسه با آن ها میباشد. در نقش رستم آرامگاه داریوش اول، خشایارشا، اردشیر اول، داریوش دوم و در تخت جمشید آرامگاه اردشیر دوم، اردشیر سوم و قبر ناتمام داریوش سوم قرار دارد. اگر چه همه این آرامگاه ها از نظر معماری و نقوش تقریباً یکسان می باشند، اما دارای تفاوت های جزئی نیز هستند. بنابر این به عنوان نمونه آرامگاه داریوش اول در نقش رستم را باختصار مورد بررسی قرار می دهیم.
آرامگاه داریوش اول:
از چهار آرامگاه هخامنشی در نقش رستم، تنها آرامگاه داریوش دارای کتیبه می باشد، که شامل دو سنگ نبشته مفصل و چند سنگ نبشته کوتاهتر به خط میخی و به سه زبان پارسی، ایلامی و بابلی می باشد. (تصویر شماره ۵) همانطور که قبلاً اشاره شد، نمای خارجی و طرز ساختمان آرامگاه های نقش رستم و تخت جمشید یکسان بوده و عبارت از یک مجلس حجاری به پهنای ۱۲ متر و بلندی ۶ متر که شاه هخامنشی را بر اورنگ شاهی در حالی که دست راست خود را به حال نیایش بلند کرده و در دست دیگرش کمانی گرفته نشان می دهد. اریکه شاه بر فراز دست ۲۸ تن نمایندگان کشورهای تابعه در دو ردیف قرار گرفته. این نمایندگان هم در نوشته پیشانی آرامگاه و هم در بالای سرشان معرفی گردیده اند. در قسمت پائین نمای آرامگاه تصویر ایوان کاخ شاهی نمایانده شده است، که سقف آن بر چهار ستون قرار گرفته و دری در وسط دارد، که در ورودی آرامگاه را تشکیل می دهد و اطراف این در را ردیفی از گل ها ۱۲ برگ و بالای ستون ها را ردیف شیر های ایستاده مزین ساخته است. جامه و اندام داریوش عیناً به شکل همان نقش های برجسته ای است که در درگاه های بنای تخت جمشید حجاری شده. دسته تخت سلطنتی را چهار سر شیر تشکیل داده و در دو ردیف پایه تخت دو سرباز خوزستانی پاس می دهند. در دو طرف تخت شاهی و خارج از متن سه ردیف سرباز ردیف سه نفر، دو نفر پارسی و یک مادی نقش گردیده است. کنار نیزه داریوش شخصی در کنار اورنگ شاهی قرار گرفته و به سه زبان نام او به خط میخی نوشته شده «گتو بروو» GAUBARUVA او از شخصیت های ممتاز عهد هخامنشی شمره می شد که دخترش یکی از همسران داریوش بود. کمانداری که در این نقش تبر جنگی داریوش را نگاه داشته به نام «اسپی چاما» در نوشته به خط میخی معرفی شده است. درون آرامگاه جای نُه قبر خزینه مانند در سه ردیف و راهرو درازی به طول ۷۰/۱۸ متر و پهنای ۱۵/۲ متر می باشد. در مورد تعداد قبر ها که غیر از جای جسد داریوش جای هشت جسد دیگر دارد، می توان حدس زد که مربوط به ملکه و مادر و سایر همسران و فرزندان او بوده، هر کدام از این نه قبر دارای حجمی به ابعاد ۱در ۹۲/۱ سانتیمتر است، که پس از دفن اجساد سنگ بزرگ محدّبی به قطر ۲۵ سانتیمتر و کمی پهن تر از دهانه قبر بر روی آن قرار داده بودند. برای حفظ اجساد از سرایت آب و ترشحات آن به درون قبرها، دور تا دور سنگ های قبر مجرایی تراشیده بودند که تراوشات آب را به خارج بریزد. نکته دیگر آن که تنها آرامگاه هخامنشی که در تخت جمشید دارای کتیبه است، آرامگاه اردشیر سوم می باشد.
یارنامه ها
۱- گزارش های باستان شناسی؛ گروه باستان شناسان آلمانی؛ ترجمه و نشر کتاب
۲- ماد ها و پارس ها؛ ویلیام کالیکان؛ انتشارات شورای مرکزی
۳- باستان شناسی ایران باستان؛ لوئی واندنبرگ، انتشارات دانشگاه تهران
۴- ایران از آغاز تا اسلام؛ رومن گریشمن؛ ترجمه و نشر کتاب
۵- پند ایران (جلد اول)؛ رومن گریشمن؛ ترجمه و نشر کتاب
۶- پایتخت های هخامنشی، علی سامی؛ انتشارات دانشگاه پهلوی
۷- ایرانویج؛ دکتر بهرام فره وشی؛ انتشارات دانشگاه تهران
۸- سفرنامه جکسن؛ ویلیام جکسن؛ انتشارات خوارزمی
۹- شاهنامه فردوسی؛ با تمام ا. برتلس؛ انستیتوی ملل آسیا
۱۰- مجموعه دروس باستان شناسی دکتر علی اکبر سرفراز- دکتر بهمن فیروزمندی؛ جهاد دانشگاهی
۱۱- مجله باستان شناسی و هنر ایران شماره ۱۰؛ شاپور شهبازی؛ اداره کل باستان شناسی
۱۲- بررسی های تاریخی؛ شماره مخصوص (سال ششم)؛ انتشارات ارتش
آموزش اجرای بلک پاور برای استفاده از بلک پاور چند مرحله دارید که برای رسیدن…
روش استفاده از کتراک و بلک پاور در این ویدیو به شما دوستان روش استفاده از کتراک و بلک پاور و…
بلک پاور انفجار بی خطر بهترین جایگزینی که این روز ها وارد بازار شده و…
ماده تخریب کننده بلک پاور معروف به دینامیت بی صدا ارائه این محصول فقط از…