دیو عظیم ایران باستان

زیگورات ……..دیو عظیم ایران باستان

زیگورات بنای خشتی تو پر فاقد فضاهای داخلی است که سطح خارجی آن دارای پوششی از آجر است. ابعاد قاعده زیگوراتها مربع و یا مستطیل و اندازه آنها بین ۵۰ در۵۰ یا۴۰ در ۵۰ متر متغیر است. از نظر موقعیت جغرافیایی تا قبل از کشف زیگورات سیلک بین سومر – بابل – آشور و جنوب غربی ایران توزیع شده اند.برای نخستین بار در فلات مرکزی ایران نیز از بقایای زیگوراتی در سیلک کاشان خاک برداری شده است. تاکنون هیچ یک از زیگوراتهای شناسایی شده بطور سالم و کامل باقی نمانده است و لذا ارتفاع اصلی آنها مشخص نشده است. دست رسی به فوقانی ترین طبقه زیگورات بوسیله پله کان و یا راه شیب دار صورت می گرفت. فضاهای اطراف زیگورات ها را با درختکاری و یا مرغ فضاسازی می کردند.

شوش حکومت می کردند نام زیگورات به خود گرفتند.

محوطه باستانی و معماری عظیم معبد جغازنبیل

به طور کلی زیگورات ها جایگاه یا معابدی هستند که در دوره کهن مردم بین النهرین (منطقه ای میان دو رود دجله و فرات )برای خدایان مورد پرستش خود بنا می کردند و در قسمت انتهایی آن به پرستش خدای خویش می پرداختند و چون این معابد در بین النهرین به نام زیگورات معروف شده و عیلامی ها مقارن با حضور تمدن بین النهرین در شوش حکومت می کردند نام زیگورات به خود گرفتند.

زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان و در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شوش و ۲۰ کیلومتری هفت‌تپه و در نزدیکی کرانه غربی رود دز جای گرفته است.این آثار بقایای مربوط به تمدن عیلام است که در فاصله سی کیلو متری جنوب شرقی شوش و در کرانه غربی رودخانه دز واقع شده است چغازنبیل مرکب از دو کلمه چغا به معنی تپه و زنبیل به معنی ظرفی که از الیاف ساخته شده است و در گذشته بسیار مورد استفاده قرار می گرفته است و برای آسانی حمل و نقل ، آن را از اشیا و مواد مختلف پر کرده و حمل می کردند. آثار باستانی چغازنبیل شامل زیگورات یا معبد عظیمی است که به وسیله اونتاشگال پادشاه عیلامی برای خدای اینشوشیناک در حدود سال ۱۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شده است.زیگورات جغازنبیل بنای عظیمی است به صورت هرم طبقه طبقه ای یا پله پله ای که هر طبقه آن بر روی طبقه پایین تر اما از کف زمین ساخته شده است.طبقه اول بزرگترین طبقه بوده و به صورت مربع با اندازه بیرونی ۱۰۳*۱۰۳ متر بنا شده است.( در برخی منابع ۱۰۰*۱۰۰ هم نوشته شده اشت)

این زیگورات در محوطه کوچکی قرار داشته که جایگاه رب النوع اینشوشیناک یا الهه اینشوشیناک خدای عیلامی ها بوده و در زمان پادشاه عیلامی به نام اونتاش گال ساخته شده است . محوطه چغازنبیل به وسیله دیوار عظیمی که دور تا دور آن را فرا گرفته ،محصور شده است.دیوار داخلی دیگری دور تا دور ساختمان مرکزی را در بر می گیرد و محوطه ای در حدود ۴۰۰*۴۰۰ متر را به عنوان حیاط در اطراف ساختمان به وجود می آورد.در نقاط مختلف این دیوار هفت دروازه وجود دارد که حیاط های اطراف ساختمان را با محوطه اطراف زیگورات مربوط می سازد .ساختمان اصلی زیگورات چغازنبیل در اصل پنج طبقه بوده و اینک بر اثر مرور زمان دو طبقه فوقانی آن از بین رفته است.بقایای معماری سه طبقه موجود هم اکنون از آجر برپاست.در حال حاضر باقیمانده زیگورات در حدود ۲۵ متر ارتفاع دارد ولی به نظر می رسد در اصل ساختمان حدود ۵۰ متر ارتفاع داشته که طبقات آن به وسیله پلکان به هم ارتباط داشته است.دروازه اصلی در قسمت جنوبی مجموعه دارای آجر های تزئینی با لعاب رنگارنگ به رنگ های آبی و سفید و نقوش تزئینی است و اسم سازنده زیگورات یعنی اونتاشگال پادشاه ایلامی بر روی آنها به خط میخی عیلامی دیده می شود.نام اینشوشیناک خدای بزرگ عیلامی نیز تکرار شده است.

در باره کاربرد این سه بنا نظریه‌های متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان آ«پـوستامنـتآ» ‌به معنای پایه مجسمه نام برده‌اند. عده‌ای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانسته‌اند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیم‌دایره‌ای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کرده‌اند. غافل از آنکه شکل نیم‌دایره‌ای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بی‌گمان احتمال آ«پایه مجسمهآ» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.

در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتاب‌سنج آجری به شکل تاق‌نما یا پنجره‌نما ساخته شده است که با آفتاب‌سنج‌های رصدخانه نقش‌رستم شباهت ظاهری دارند.

به گفته دکتر غیاث آبادی این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل می‌دهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است.تغییرات زاویه بین گوشه‌های آفتاب‌سنج‌ها (که تعدا آنها در مجموع به ۱۲ عدد می‌رسیده است) با تغییرات زاویه طلوع خورشید در آغاز هر یک از فصل‌های سال برابر است. یا عبارت دیگر این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند که بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشکله در آن، آغاز یا میانه هر یک از فصل‌ها که منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی می‌باشد را تشخیص داد. اینگونه گاهشماری که نه مبتنی بر ماه‌های دوازده‌گانه، که بر مبنای تقسیم برابر فصول به بازه‌های زمانی برابر است، در نظام گاهشماری گاهنباری ایران بکار می‌رفته است

سنگ نگاره…

شکافتن ۸۰ درصد سنگ نگاره های دهتل برای یافتن طلا:

حدود ۸۰ درصد از سنگ نگاره های ۹ هزار ساله دهتل در شهرستان بستک استان هرمزگان تخریب شده است. گفته می شود بخش عمده سنگ هایی که این سنگ نگاره ها بر روی آن طراحی شده، به صورت عمدی و در جستجوی طلا شکافته می شود. با وجود این اما تا کنون مسئولان اداره میراث فرهنگی استان هیچ اقدامی برای محافظت از این آثار انجام نداده اند.

۸۴-۱

گروه میراث: دهتل، روستایی از توابع شهرستان بستک استان هرمزگان منطقه‌ای در جنوب ایران و در نزدیکی خلیج فارس است. این روستا امروز میان سه سایت باستانی “تنگ کارون و کارگر”، “جم و ریز” و “جهرم” قرار گرفته است.
سنگ نگاره‌ها دهتل در منطقه وسیعی از جنوب روستا واقع شده که دامنه آن‌ها تا چند روستای اطراف نیز می‌رسد. این سنگ‌نگاره‌ها تنها بر گروهی از سنگ‌ها حک شده‌اند که لایه تیره رنگی بر سطح آنها وجود دار و در اندازه‌های مختلف و به فاصله‌های کمی از یکدیگر روی زمین پراکنده‌اند و از سمت دامنه کوه به طرف روستا از تراکم آن‌ها کاسته می‌شود.
کروی بودن بخش زیادی از این سنگ ها موجب شده است برخی افراد سودجو با تصور اینکه در میان سنگ ها طلا و اشیا با ارزش وجود دارد آنها را شکافته و تخریب می کنند. رامی رفیعی فعال طرفدار میراث فرهنگی در شهرستان بستک و منطقه دهتل با اعلام این مطب به CHN می گوید: ” متاسفانه هیچگونه محافظتی از این آثار نمی شود و به همین دلیل سارقان همیشه در کمین این اثار هستند و همیشه هم آثار مورد سرقت و تخریب قرار می گیرند.”
وی می افزاید: ” با توجه به کروی بودن شکل این سنگ ها بیشتر این افراد تصور می کنند میان آنها طلا جا سازی شده و به همین دلیل سنگ ها را شکافته و تکه تکه میکنند، علاوه بر این بخش زیادی از سنگ نگاره هایی که بر روی سنگهای کوچکتر و قابل حمل نقش شده بود تا کنون به سرقت رفته اند. ما هم در همه این سالها ده ها بار لزوم محافظت از این آثار را به مسئولان شهرستان و استان گوشزد کرده ایم اما دریغ از کمترین توجهی به این آثار.”
۸۴-۲

منشورکوروش کبیر

قسمتی ازمنشورکوروش کبیر:

منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ …

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.

من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.

همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد.

بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’

من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.

سنگ نگارهای ایران

سنگ نگارهای ایران:

 نقوش مثلث: مثلث متساوی الاضلاع بیانگر الوهیت، هماهنگی و تناسب است. این نماد به عدد اشاره دارد و بدون ارتباط با سایر شکل های هندسی به طور کامل قابل فهم نیست. در واقع تمام اشکال را می توان از طریق ترسیم خطوطی از مرکز به زوایای آنها به مثلث هایی تقسیم کرد. مثلث تشکیل دهنده قاعده هرم است. همچنانکه هر زایشی با تقسیم صورت می گیرد، بشر نیز قابل مقایسه با مثلث متساوی الاضلاع است که به دو مثلث قائم الزوایه تقسیم شده باشد. هر مثلث به عنصری خاص مربوط می شود: مثلث متساوی الاضلاع با زمین، مثلث قائم الزاویه با آب، مثلث مختلف الاضلاع با هوا و مثلث متساوی الساقین با آتش، مثلث متساوی الساقین که زاویه رأس آن ۱۰۸ درجه باشد حاوی ارقام با معنایی است و هماهنگی خاص در خود دارد. مثلث که با خورشید و گندم در رابطه است، نمادی از بارآوری می باشد. مثلث با همین معنا اغلب توسط هندیان، یونانیان و رومیان در قرنیزهای تزئینی ساختمان ها به کار رفته است. مثلث همچون چند وجهی هایی که از خود مثلث متساوی الاضلاع تشکیل می شود.

شهرهای باستانی چگونه زیر خاک مدفون شدند؟

شهرهای باستانی چگونه زیر خاک مدفون شدند؟

۴۳

شهرهای باستانی ، بسیار تدریجی و به دلایلی متفاوت از نظر پنهان شدند . در مصر و دیگر مناطق بیابانی ، لایه های شن به آرامی شهر های متروک را در بر گرفتند و مدفون کردند . در مناطق دیگر ، ماجرا به ترتیب دیگری بود :

در این مناطق ، وقتی بناها فرو می ریختند یا در آتش می سوختند ، روی پی ها و دیوارهای اصلی آنها بناهای جدیدی می ساختند و با مرور زمان ، شهر جدیدی روی همان پایه ها و دیوارهای قدیمی سر بر می آورد. دیوارهای جدید نیز که از گل پخته بودند ، دوباره فرو می ریختند . آنها لایه جدیدی روی زمین تشکیل می دادند که آثار و بناهای قدیمی تر را مدفون می کرد . زباله ها و دیگر بقایای به جا مانده از ساکنان این شهرها نیز روی هم انباشته می شدند و لایه های دیگری را روی منطقه پدید می آوردند .
ساکنان بعضی از شهرها در پی وقوع جنگ ، شیوع بیماری یا به دلایلی دیگر ، مسکن خود را ترک می کردند . در این شهرهای متروک ، گیاهان وحشی خودرو خیلی زود و به شدت زیاد می شدند . با  رشد ، تکثیر و مرگ این گیاهان ، بی وقفه لایه های جدید دیگری روی شهر کشیده می شد که دیوارهای شهر را به کلی از نظر پنهان می کردند .
بسیاری از شهرهای باستانی نیز زیر خاکستر ناشی از فوران های آتشفشانی دفن می شدند . به این ترتیب  ، اغلب شهرهای دوران باستان به مرور زمان ، زیرلایه های فوقانی ترزمین ازنظر ناپدیدشدند . به همین دلیل ، باستان شناس امروزی باید همچون کارآگاهی دقیق ،همواره در پی آثار و نشانه هایی باشد که جایگاه احتمالی چنین شهرهایی را به او نشان می دهند

ویژگی سفالهای دورهٔ ساسانى

ویژگی سفالهای دورهٔ ساسانى:

مجسمه برنجى، مربوط به دوره ساسانى

۸۸-۱

پارچ، کشف شده درنهاوند، مربوط به دوره ساسانی،

۸۸-۲

سفال دورهٔ ساسانى بیشتر مربوط به محوطه‌ها و بناها است و در قبور این دوره کمتر اثرى بر جاى نهاده‌اند. زیرا قبور این دوره ”استودان“هایى است که اجساد را به ‌منظور دفع فساد در فضاى باز بالاى صخره‌ها قرار داده‌اند و سپس استخوان‌ها را در منسوجى پیچیده و در این استودان‌ها که از خمره‌ها و تابوت‌هاى سفالى یا چوبى ساخته شده بودند دفن کرده و در کمرهٔ کوه‌ها، حفره‌ها و درون صخره‌ها یا خاک دفن مى‌کردند.

سفال دورهٔ ساسانى بیشتر از کاوش‌هاى مدائن (تیسفون)، کیش، دامغان، تخت سلیمان و شوش به‌دست آمده و به‌طورکلى سفال لعاب‌دار و ساده این دوره ادامه روش سفال‌سازى دورهٔ اشکانى است. این سفال‌ها با خمیرهٔ گل رس ورز داده شده و منقوش به خطوط کنده با طرح نیمدایره‌هاى درهم و برهم؛ منقوش به طرح قالب خوردۀ متنوع و محصور بین خطوط موازى و چهارخانه؛ داراى نوشته‌هاى قلم سیاه؛ لعاب‌خورده به شکل کوزه‌هاى دو دسته که این گروه ادامه سفال‌هاى دو دستهٔ دورهٔ اشکانى است؛ همچنین سفال با خمیرهٔ کائولن و لعاب قهوه‌ای، سبز، آبى و سربى کمرنگ که بیشتر ظروف لعاب‌دار دوره ساسانى از این گروه هستند و نیز سفال قالب‌خورده با نقوش برجسته و نیم برجسته لعاب‌دار یا بدون لعاب که در دورهٔ اسلامى نیز این روش ادامه مى‌یابد.

رنگ سفال‌هاى نخودى مایل به قهوه‌اى و داراى سطوح متخلخل است. برخى از سفالینه‌ها که کوزه‌هایى دو دسته هستند به لعاب قهوه‌ای، سبز، سربى و فیروزه‌اى آراسته شده‌اند. در این ظروف برخلاف دورهٔ اشکانی، لعاب به‌صورت نازک روى محصول سفالین را پوشش مى‌داد که هم به‌صورت شفاف و هم مات وجود داشت.

سفال‌هاى کنده‌شده و قالب‌خورده یا لعاب‌دار این دوره، آثار اولین مرحلهٔ تجدید حیات صنعت سفال‌گرى و لعاب‌کارى متعالى و درخشان دوران اسلامى به‌شمار مى‌روند.

۸۸-۳

در این دوره از مواد شیشه معدنى و ترکیب آن با اکسیدهاى سرب، آلومینیوم، روی، سدیم و رنگیزه‌هاى مس، کبالت، منگنز و غیره استفاده کرده و آنها را به‌طور جداگانه گداخته و تغییر شکل داده‌اند، سپس این ترکیب را سائیده، پودر آن را در آب حل کرده و به‌عنوان لعاب روى ظرف کشیده‌اند.

در دورهٔ ساسانیان علاوه بر هنر کاشى‌سازى هنر موزائیک‌سازى نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقى و غربى بیشابور از موزائیک به رنگ‌هاى گوناگون و تزئینات گل و گیاه و نقوش از اشکال پرندگان و انسان را در بر مى‌گیرد.

۸۸-۴

عصر ساسانى یکى از درخشان‌ترین ادوار تولید و صنعت به‌طور کلى در ایران است. در این دوره هنر و صنعت به اوج کمال خود رسید. از اختصاصات صنایع ساسانى ایجاد سبک و اسلوب جدیدى در تزئین نماى ساختمان با گچ‌برى و گل و گیاه است که داراى اصول موزون و نقش‌هاى تکرارى و تقارن است. هنرهاى کاشى‌کاری، معرق‌کاری، موزائیک و کاشى‌هاى لعاب‌دار، در دورهٔ ساسانى به کمال رسید.

واحد اندازه گیری در دوره هخامنشی

واحد اندازه گیری در دوره هخامنشی:

میلی متر، واحد اندازه گیری در دوره هخامنشی بوده است
باستان شناسان و کارشناسان پروژه بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در پروژه رمزگشایی واحد اندازه گیری دوره هخامنشی به عدد سه میلی متر به عنوان واحد اندازه گیری در این دوران رسیدند.
باستان شناسان و کارشناسان پروژه بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در پروژه رمزگشایی واحد اندازه گیری دوره هخامنشی به عدد سه میلی متر به عنوان واحد اندازه گیری در این دوران رسیدند.
حکومت هخامنشی یکی از مهمترین دوره های حکومتی در ایران است که از سال ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۴ پیش از میلاد ادامه داشت. در این دوران ایران از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جایگاه مناسبی بود و پادشاهان دستور ساخت بناها و آرامگاه های مختلفی دادند که مهمترین آنها تخت جمشید در نزدیکی شیراز، پاسارگاد در جنوب استان فارس و گور دختر در بوشهر و کاخ آپادانا در شوش است.
«مجدالدین رحیمی» کارشناس معماری و عضو دفتر فنی بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در مورد چگونگی شناسایی واحد اندازه گیری، گفت: «بعد از بررسی ها و مستندنگاری های انجام شده در سازه های مربوط به دوره هخامنشی نظیر آرامگاه کوروش در پاسارگاد، گور دختر در بوشهر، بخش هایی از تخت جمشید و آرامگاه داریوش در نقش رستم به اندازه های ثابتی در ابعاد و اندازه های سنگ ها نظیر ۵۲ و ۳۴ و ۱۰۴ برخورد کردیم که با مقایسه آنها؛ مشتق گیری و محاسبات ریاضی به ۳ میلی متر به عنوان پایه اندازه گیری رسیدیم.»
وی با اشاره به اینکه عدد ۵۲ سانتی متر پرمصرف ترین اندازه در سازه های دوران هخامنشی بوده است، گفت: «در گذشته بسیاری از متخصصان داخلی و خارجی به دنبال شناسایی واحدهای اندازه گیری در دوران هخامنشی بوده اند ولی به نتایجی دقیق برای ارایه یک واحد نرسیدند.»
وی همچنین با اشاره به اینکه نمی توان واحد اندازه گیری هخامنشی را بدون شناسایی اسنادی نامگذاری کرد، گفت: «شناخت واحد اندازه گیری و خط کش دوره هخامنشی می تواند در روشن کردن بخشی از مهندسی ریاضی و اعداد در این دوران کمک کند.»
مطالعه روی واحد اندازه گیری در دوران هخامنشی از یک ماه پیش آغاز شده بود.
به اعتقاد کارشناسان بررسی های انجام شده نشان می دهد ضریب اندازه گیری در این دوران از دقت بالایی برخوردار بوده است.

استودان چیست ؟

استودان چیست ؟

پاک نگه داشتن و نیالودن عناصر چهارگانه آب، باد، آتش و خاک از اصول زرتشتیان بوده است، لذا پیروان این دین یکتاپرستی برای دفن مردگان خود و نیالودن خاک ابتدا اجساد را در محلی به نام دخمه قرار می‌دادند تا پس از خورده شدن گوشت و پوست آنها توسط لاشخورها و کرکس‌ها و تجزیه کامل مواد آلی اجساد، استخوان‌های مانده را برای نگهداری به محلی به نام استودان منتقل می‌کردند.

استودان در حقیقت قبرهای باز با دهانه و شکل دایره مانند هستند با کف و دیواره‌های سنگی یا ساروج که در دیواره‌های کوه‌های کم‌ارتفاع اطراف شهرها و روستاها کنده می‌شدند.
وسعت استودان‌ها به اندازه یک یا چند گور و بلندی دیواره پیرامون آنها از یک تا چهار متر متغیر است، بلندی استودان‌ها به حدی بوده است که ضمن اینکه انتقال مردگان به درون آنها دشوار نباشد در ارتفاع خیلی کم هم بنا نمی‌شده که لاشخورها در اطراف آنها کمتر تجمع کنند یا محل رفت و آمد مردم باشد لذا اکثر آنها با فاصله نه چندان دوری از محل تجمع‌های استانی ساخته می‌شدند. ‌

معماری استودان‌ها نیز بسته به جمعیت و مکنت مالی مردم، ساده و پیچیده است که در نوع ساده و ابتدایی آن که معمولاً از قدمت بیشتری نیز برخوردار هستند.

استودان‌ها تنها یک در داشته و هیچگونه ارتباطی نیز با هم ندارند ضمن آنکه در بسیاری جاها مانند استودان‌های درویشی که از نوع ساده اما به شکل تجمعی به صورت ردیف در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

برای هر دو منظور مرده‌گذاری و نگهداری استخوان مورد استفاده قرار می‌گرفتند لذا می‌توان آنها را دخمه یا استودان نامید.

اگرچه در بعضی جاها مانند شهرری استودان‌ها فقط برای نگهداری استخوان مردگان بوده است. ‌استودان به معنی استخوان دان است.

ذرع یا ارش

ذرع یا ارش:

ذرع یا اَرش واحد طول (درازا) در ایام قدیم بوده است.
ذرع معمول و متدواول که تا این اواخر بین پارچه فروشان و بزاز های بازار متداول بود و میله ای نیز به همین نام داشته اند ۱۰۴ سانتیمتر هست و هنوز هم معروف هست که هر ذرع ۱۰۴ سانتیمتر می‌باشد.
و آن مقداری باشد معین از سر انگشت میانین یک دست تا سر انگشت میانین دستی دیگر چون کسی دستها را از هم گشاده دارد. || یا از سر انگشت میانین تا مرفق که بندگاه ساعد و بازو است.
البته ذرع قدیمی تری نیز در ایران بوده است که به گفته نجم الدوله در کتاب کفایت الحساب، معادل ۴۵ سانتیمتر محاسبه شده است و در اصطلاح به آن ذرع شرعی می‌گویند. ذرع شرعی را معادل ۲ وجب می دانستند و با احتساب اینکه هر وجب بیست و دو و نیم سانتیمتر هست، به عدد ۴۵ سانتیمتر به ازای هر ذرع شرعی می‌رسیم.
در بخش مقیاسهای کتاب الاصفهان نوشته میر سید علی جناب، واحد دیگری به نام ذراع گفته شده که آن را معادل دو قدم دانسته اند. و در همین قسمت از کتاب مذکور ذکر شده که قدیمی ترین ذرع یا ارش مربوط به ایران باستان بوده است. سیاحان فرانسوی گفته اند سنگ مرمر سیاهی از خرابه‌های تخت جمشید پیدا شده است که نام داریوش پسر هیستاسب بر آن حک شده است و براساس آن ارش یا ذرع باستانی ایران معادل پنجاه و چهار ممیز نیم سانتیمتر بوده است و هر قدم نیز معادل ۳۲ سانتیمتر بوده است.

چرا پادشاهان تاج به سر می‌گذاشتند ؟

چرا پادشاهان تاج به سر می‌گذاشتند ؟

۱۵۶-۱

رادیو بین‌المللی چین (CRI): تاج در کارتون‌ها و فیلم‌ها نماد پادشاهی است. شخصیت پادشاه همیشه یک تاج بر سر دارد و پرنس نیز زمانی پادشاه می‌شود که تاج را بر سر می‌گذارد. در خیلی از داستان‌ها هم دعوا سر تاج رخ می‌دهد.

اگر دقت کرده باشید، بیش‌تر تاج‌ها دارای یک الماس بزرگ در وسط و نیز جواهرات کوچک و بزرگی بر روی بدنه هستند. به همین علت نگهداری و نمایش یک تاج در موزه، ممکن است سارقان را وسوسه کند. همچنین وجود الماس و جواهرات ریز و درشت دور تاج، آن را سنگین می‌کند. اما چرا در طول تاریخ، پادشاهان راحت‌طلب، به جای تحمل سنگینی وزن تاج روی سر خود، چیز دیگری را برای نماد پادشاهی خود انتخاب نکردند؟

راز استفاده پادشاهان و ملکه‌ها از تاج چیست؟ جواهرات در حقیقت همان سنگ‌های طبیعی هستند که ظاهری جذاب دارند و گاهی پس از تراش‌کاری زیباتر می‌شوند. در طول تاریخ، ساختن تاج پادشاه بر عهده شخص جواهرساز بوده است. گاهی ساخت یک تاج ماه‌ها یا سال‌ها طول می‌کشید. علت طولانی شدن زمان اتمام ساخت تاج، دستور پادشاه برای جست‌وجوی سنگ‌های خاص بوده است. آیا پادشاه و جواهرساز تنها در پی زیبایی ظاهری و یا افزایش ارزش و بهای سنگ‌های تاج بوده‌اند؟ آیا انتخاب سنگ‌های جواهر، اصول خاصی داشته است؟

۱۵۶-۲

پاسخ تمام پرسش‌ها در دو کلمه نهفته است: «انرژی سنگ‌ها».

پادشاهان چگونه از انرژی سنگ‌های روی تاج استفاده می‌کردند؟ یک سنگ چگونه می‌تواند انرژی داشته باشد؟ آیا سنگ‌ها موجوداتی زنده هستند؟

انرژی نور

«هرمز نبیری»، سنگ‌شناس و یک کلکسیونر است. در کارگاه او علاوه بر سنگ‌های طبیعی یا تراش‌خورده شگفت‌آور، مجموعه‌ای از انگشتر و گردنبندهای بسیار قدیمی ایرانی، چینی و ژاپنی و حتی وسایلی مانند فانوس، ظروف غذاخوری، اسلحه و تله شکاری وجود دارد که آن‌جا را شبیه یک موزه کرده است.

نبیری درباره انرژی سنگ‌ها به گزارشگر رادیو بین‌المللی چین (CRI)، توضیح می‌دهد: «بیش‌تر کسانی که هر هفته روزهای تعطیل به کوه‌ها می‌روند،

۱۵۶-۳

می‌گویند که وقتی در کوه هستند، آسوده تنفس می‌کنند و آرامش دارند. اما در حقیقت، تنها هوای کوهستان نیست که به انسان آرامش می‌بخشد. این، نیروی منتشر شده از سنگ‌های دل کوه است که به انسان انرژی مثبت می‌دهد. آهن، نیترات، سدیم، منیزیم و… از عناصر وجودی ما هستند که در دل سنگ‌ها و کانی‌ها وجود دارند. پس می‌توان گفت که سنگ‌ها زنده هستند. ما روزی به نور الهی می‌رسیم اما سنگ‌ها از میلیاردها سال قبل به این درجه از رشد رسیده‌اند. وجود اکسید آهن، رنگ خون ما را قرمز کرده است. من وقتی در کارگاهم سنگ سیاه آهن را تراش می‌دهم، دست‌هایم قرمز می‌شود. همان‌طور که خون خرچنگ به علت وجود منیزیم در آن، سبز رنگ است.»

درمان بیماری‌های روح

«نبیری»، وجود هاله را این‌گونه توضیح می‌دهد: «وجود انسان از دو قسمت تشکیل شده است. نخست جسم فیزیکی که بخش قابل رؤیت بدن که دارای وزن است و دوم، جسم حیاتی که بخش غیرقابل رؤیت بدن ما است. پیشتر شنیده‌اید که برخی معتقدند انسان‌ها به دور خود هاله‌ای دارند. این هاله که رنگ آن در افراد مختلف متفاوت است، می‌تواند گویای روحیات و همچنین وضعیت جسم حیاتی فرد باشد. »

طبق گفته‌های این سنگ‌شناس، همان‌طور که بروز علامت‌هایی چون تغییر رنگ چهره، زبان و چشم‌ها و وجود آثار کبودی در بدن به تشخیص بیماری ما کمک می‌کند، بررسی رنگ‌های هاله دور انسان نیز می‌تواند منعکس‌کننده وضعیت روحی فرد باشد.

در واقع اگر هاله شخصی دچار مشکل و ضعف باشد، می‌توان با اطمینان گفت که او دچار ناراحتی یا ضعف روحی است. این ضعف‌ها می‌توانند عامل اصلی بروز رفتارهایی چون تندخویی، خباثت و یا حتی برعکس آن، بی‌تفاوتی و بی‌خیالی بیش از اندازه و ترحم شدید در فرد باشند. در نتیجه اگر امکانات رؤیت هاله وجود داشت، می‌توانستیم به بسیاری از مشکلات روحی خود و علت‌های آن پی ببریم. وجود دستگاهی با کاربری رؤیت هاله و تشخیص ضعف‌های روحی انسان، تنها یک سوژه جذاب برای فیلم‌های تخیلی نیست. اکنون پزشکان و متخصصان با استفاده از دوربین «کرنلیان» قادر هستند از هاله انسان عکاسی کنند. آن‌ها از تمام بدن فرد عکس می‌گیرند و سپس به بررسی وضعیت هاله می‌پردازند.

چاکراها

۱۵۶-۴

«نبیری» تلاش می‌کند خیلی ساده و کوتاه درباره انرژی صحبت کند: «جسم حیاتی انسان از هفت رنگ اصلی طیف خورشیدی: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش تشکیل شده و دارای هفت «چاکرا» است. «چاکرا»ها از طریق فکر و احساس، بر روی جسم فیزیکی تأثیر مستقیم می‌گذارند. آن‌ها انرژی‌ها را از محیط اطراف دریافت کرده و به جسم حیاتی منتقل می‌کنند. همان‌طور که قلب و رگ‌ها خون را به تمام بدن می‌رسانند، چاکراها نیز عمل دریافت و گردش انرژی در بدن را انجام می‌دهند. هر یک از چاکراها در نقطه‌های مشخصی از بدن قرار دارند و هر کدام نورهای یک رنگ خاص را دریافت می‌کنند. چاکرای اول در پایه ستون فقرات قرار دارد و رنگ آن قرمز است و چاکرای چهارم در قلب و سبزرنگ است. چاکرای هفتم در تاج سر است و رنگ آن بنفش است.»

اگر یک چاکرا بسته شود یا بیش از اندازه باز باشد، توازن جریان حرکتی نور در بدن دچار مشکل می‌شود. برای مثال زمانی که چاکرای یک زیاد بسته شود، فرد خسیس و خبیث خواهد شد اما اگر همان چاکرا زیادی فعال باشد فرد، ولخرجی می‌کند و کنترلی روی این رفتار خود ندارد.

اگر طیف‌های قرمز در بدن کافی نباشد، بیماری‌هایی نظیر کم‌خونی، تب، التهاب، ضعف، کمبود نیروی حیاتی و چاقی به بدن هجوم می‌آورد. برای درمان این بیماری‌ها بایست با به کار بردن سنگ‌های قرمز، طیف قرمز را به بدن وارد کرد. سنگ‌ها در تماس مداوم با پوست، انرژی و طیف رنگی را به بدن تزریق می‌کنند و فرد از بیماری رها می‌شود.

درباره تاج پادشاهان باید بدانید که چاکرای هفت مرکز دریافت انرژی‌های مؤثر بر قدرت تصمیم‌گیری است و پادشاه تاج را بر روی سر خود می‌گذاشت چون می‌دانست الماس وسط آن، این چاکرا را تغزیه نوری می‌کند. وجود سنگ جواهرات دیگر به کار رفته در تاج نیز به علت خاصیت هر یک از آن‌ها بوده است.

به گفته نبیری، به علت وجود سنگ‌های متعدد و وجود انرژی مثبت قوی، او و کسانی که به کارگاهش می‌آیند هرگز تا زمانی که آنجا هستند احساس خستگی روحی نمی‌کنند. گفته می‌شود استفاده از سنگ‌های خوشه‌ای (سنگ‌های بزرگ طبیعی و دست‌نخورده) در محل کار، اضطراب و خستگی را کاهش داده و از فشار عصبی کارمندان جلوگیری می‌کند. حتی وجود یک سنگ آرامش‌بخش مانند مالاکیت داخل اتومبیل، بر اعصاب راننده مؤثر خواهد بود.

سنگ‌درمانی در ایران

جوشاندن شیر در ظرف نقره که در قدیم مرسوم بوده، در واقع یون مثبت فلز نقره را آزاد کرده و وارد شیر می‌کند و نگهداری کودک مبتلا به بیماری سرخک در اتاق قرمز رنگ نیز نشانه شناخت انرژی سنگ‌ها و طیف‌های نوری در زمان‌های قدیم است.

از زمان رواج گیاه‌درمانی و سنگ‌درمانی علمی در کشورهایی مانند چین و هند، ۲۰ درصد از آمار بیماری‌ها کاسته شده است و این روند ادامه دارد. این که گسترش سنگ‌درمانی می‌تواند بیماری‌ها و تقاضای دارو در کشور را کاهش دهد، یک حقیقت است. اما باید در نظر داشت که این طب بایست توسط متخصصان صورت گیرد. زیرا قرار دادن اشتباه یک سنگ در ناحیه یک چاکرای دیگر، به بدن آسیب وارد کرده و جریان انرژی هاله را دچار مشکلات جدی می‌کند.

در ایران معادن سنگ‌های گران‌بها به وفور وجود دارد. یاقوت در دل سنگ مرمر است ولی ما بدون توجه به این مسئله، مرمر را صادر می‌کنیم یا در نمای ساختمان استفاده می‌کنیم. گاهی در کارگاه‌های سنگ‌بری هنگام تراش سنگ مرمر تیغه دستگاه‌های برش قفل می‌شود، زیرا یاقوت دارای درجه سختی ۹ است و زیر تیغ سنگ‌بری آسیبی نمی‌بیند.

«نبیری» با اشاره به این که دوربین «کرنلیان» در ایران هم استفاده می‌شود، می‌گوید: «هنگام مشاهده و بررسی تصویر هاله، وجود نقاط حفره‌‌ای شکل یا بیش از حد روشن، به ترتیب نشانه فقر یا ازدیاد انرژی است.» کلید اصلی درمان، کشف علت آن است. وقتی کسی بداند که کدام چاکرای بدنش دچار مشکل است، با استفاده از سنگ مخصوص آن می‌تواند ضعف خود را حل کند.

اگر سنگ انرژی‌زا را درون یک ظرف آب‌نمک گذاشته، آن را به مدت پنج ساعت مقابل نور مستقیم آفتاب قرار دهید، نور خورشید انرژی سنگ را فعال می‌کند و همچنین نمک آب نیز نیروی منفی و آلودگی را از آن می‌زداید. اگر سنگ را چند ساعت دیگر در یک ظرف آب سالم نگهداری کنید، انرژی سنگ وارد آب می‌شود که نوشیدن آن سرشار از انرژی مثبت و مؤثر است.

انواع سنگ‌ها

استفاده از سنگ‌ها (جز طلا برای آقایان) به عنوان انگشتر یا گردنبند در شرع حرام نیست و روایات بسیاری مبنی بر مزایای استفاده از سنگ‌های مختلف وجود دارد. البته بیش‌تر ما سنگ‌های عقیق و فیروزه را می‌شناسیم. این در حالی است که متولدین هر ماه، سنگ‌هایی دارند که اگر از آن‌ها استفاده کنند، انرژی‌های مثبت خود را تقویت کرده و ضعف‌هایشان را برطرف می‌کنند.

برخی سنگ‌ها و خاصیت‌های آن‌ها:

زمرد: درمان ناراحتی‌های قلبی – افزایش قدرت حافظه – درمان بیماری‌های چشم

یشم خطایی: سنگ نیرو و شهامت – کاهش مشکلات روانی – درمان کم‌خونی

یشم: درمان مشکلات قلبی – استحکام روابط – آرامش‌دهنده – تقویت حافظه – ضد اضطراب

یاقوت: برطرف‌کننده خستگی – درمان ناتوانایی‌های جنسی – افزایش اعتمادبه‌نفس و سلامتی خون

یاقوت کبود: تسکین سردردهای شدید – ترمیم سلول‌های پوست، مو و ناخن

چشم ببر: حمایت‌گر – ضد استرس – افزایش شجاعت و اعتماد به نفس – تقویت ستون مهره‌ها

ساردوئین: استحکام مهره‌ها – تقویت غده تیروئید و کبد

رز کوارتز: درمان مشکلات قلبی – ضد اضطراب – آرامش‌بخش – درمان نازایی

کوارتز شفاف: افزایش انرژی فرد – نیروبخشی به چاکراها – سنگ محافظ برقرارکننده تعادل – از بین‌برنده هر نوع انسداد انرژی در بدن

پریدوت: رهاسازی عصبانیت – سم‌زدائی کبد – حیات‌بخش و انرژی‌زا

۱۵۶-۵

اوپال: مؤثر برای معده و ورم روده – تقویت قلب – تسکین افسردگی

گارنت: افزایش شجاعت و اعتماد به نفس – استحکان شخصیت – افزایش سطوح انرژی در بدن

فلوریت: تسریع روند بازتولید سلول‌های پوست – درمان زخم‌معده – بهبود سیستم حرکتی استخوان‌ها – تقویت قوه یادگیری

عقیق خزه: تعادل درصد خون – تقویت لوزالمعده – افزایش قدرت ایمنی بدن

لاجورد: گشودن کانال انرژی بدن – افزایش قدرت بیان – درمان اختلالات گلو و تیزروئید و گردن – بهبود سیستم ایمنی – کاهش درد – بهبود خواب شب

مالاکیت: برقراری تعادل در سیستم عصبی – ضدافسردگی – سم‌زدا – آرامش‌بخش

۱۵۶-۶

اوپال: مؤثر برای معده و ورم روده – تقویت قلب – تسکین افسردگی

گارنت: افزایش شجاعت و اعتماد به نفس – استحکان شخصیت – افزایش سطوح انرژی در بدن

فلوریت: تسریع روند بازتولید سلول‌های پوست – درمان زخم‌معده – بهبود سیستم حرکتی استخوان‌ها – تقویت قوه یادگیری

عقیق خزه: تعادل درصد خون – تقویت لوزالمعده – افزایش قدرت ایمنی بدن

لاجورد: گشودن کانال انرژی بدن – افزایش قدرت بیان – درمان اختلالات گلو و تیزروئید و گردن – بهبود سیستم ایمنی – کاهش درد – بهبود خواب شب

مالاکیت: برقراری تعادل در سیستم عصبی – ضدافسردگی – سم‌زدا – آرامش‌بخش

راز علاقه به سنگ از باستان تا امروز

راز علاقه به سنگ از باستان تا امروز:

سنگ‌های قیمتی با آن تلألو و شکست نور جذابی که با هر چرخش، دلفریب‌ترشان می‌کند چند‌ هزار سال است که مردم دنیا را مبهوت و شیفته خود کرده است. تاریخ عشق به جواهرات، تاریخی کهن است و حتما قدمتش به اولین جرقه‌های ذهن مردم ماقبل تاریخ می‌رسد که البته باستان‌شناسان تاکنون توانسته‌اند فقط قدمت چند هزار ساله این عشق و علاقه را کشف کنند.

۱۵۲

در لابه لای تاریخ، مردم ایران هم همواره نام خود را به عنوان مردمی جواهردوست و دوستدار سنگ های قیمتی ثبت کرده اند و تا آنجا که به کشفیات باستان شناسی مربوط می شود بیش از ۷۰۰۰ سال است ساکنان فلات ایران، سنگ های باارزش در دل طبیعت را شناخته اند و با استخراج و پرداخت این سنگ ها، جواهرات و زیورآلاتی ساخته اند که هنوز هم از پس هزاره ها، چشم بینندگان را خیره می کند.
جواهرات سوخته شهر سوخته در سیستان، مایه فخر ایران است که ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به دست نیاکان ما ساخته شده است.
شهر سوخته البته نام اصلی این شهر نیست و چون تاکنون اسم واقعی اش شناسایی نشده، باستان شناسان به علت وقوع دو آتش سوزی بزرگ در این شهر که هنوز بقایای آن در این منطقه وجود دارد، نام شهر سوخته را برای آن انتخاب کرده اند.

ساکنان شهر سوخته، مردمی صنعتگر بوده اند و تحقیقات روی اسکلت های باقیمانده از آنها که هزاران سال از آرمیدشان در گور می گذرد، نشان می دهد مردمی سختکوش بوده اند و به علت اشتغال به مشاغل سخت، بیشتر آنها در سن جوانی گرفتار چسبندگی مهره های کمر و گردن بوده اند.
اما این مردم پرکار، روحی لطیف و هنردوست نیز داشته اند که اشیای به جا مانده از آنها همچنین زیورآلات و تزئیناتی که بخصوص برای زنان استفاده می شده، نشان می دهد این مردم متمدن تا چه حد در شناخت سنگ های قیمتی، استخراج آنها، تراش دادن سنگ ها و ساخت مصنوعات باارزش تبحر داشته اند.

در کاوش ها از این شهر، مهره ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا کشف شده که صنعتگران آن زمان برای ساخت آنها صفحه های طلا را به قطر کمتر از یک میلی متر درمی آوردند و سپس از آنها لوله ای استوانه ای شکل می ساختند و با رساندن دو سر این استوانه به هم، قطعه لاجوردی در میان آن کار می گذاشتند تا به این طریق گردن زنان آن دوران خالی از زیورآلات گرانبها نباشد.
آنها حتی پرنده خیال را فراتر از این حد به پرواز درآورده بودند و تبحر خود در ساخت جواهرات و زیورآلات را در تولید پوشاک نیز ظاهر کردند به طوری که وقتی گروه کاوش های باستان شناسی در شهر سوخته، یک گور باستانی متعلق به یک زن را کشف کرد با اسکلتی روبه رو شد که لباسی شبیه ساری پوشیده بود و از روی سینه تا پایین آن با پولک و سنگ های قیمتی تزئین شده بود. گویا جواهرات و سنگ های باارزش جزئی از زندگی مردم این خطه از ایران باستان بوده است چون تخته نردی که در این سرزمین نیز یافت شده تخته نردی باارزش از چوب آبنوس است با ۲۰ خانه و ۶۰ مهره که مهره ها همه از جنس لاجورد، عقیق و فیروزه بوده است.

 

(نشانه بز کوهی در فرهنگ و اداب و رسوم مردم گذشته)

(نشانه بز کوهی در فرهنگ و اداب و رسوم مردم گذشته):

۲۰