تشخیص باستانی بودن مکان

تشخیص باستانی بودن مکان

تشخیص باستانی بودن مکان
مواردی وجود دارند که در صورت دیده شدن در مکان دلیل بر باستانی بودن محل شما می باشد و اهمیت محل را بازگو می کند.

وجود نام معروف محل
وجود روایات راجع به محل
وجود قلعه در نزدیکی
وجود رود و چشمه در اطراف
وجود روایات در مورد قلعه های اطراف
وجود قبرستان های باستانی در اطراف
جهت های قرار گیری قبور اسلامی و غیر اسلامی
وجود مکان مقدس در نزدیکی (برای شناخت قدمت کمک می کند)
وجود سفال هایی در محیط اطراف…

تشخیص باستانی بودن مکان

در حین حفاری امکان داره که با علائم و آثار زیادی مواجه بشوید که در اکثر مکان ها مشترک است و امکان داره با آثاری هم مواجه بشوید که تا حالا نمونه اش را از نزدیک مشاهده نکرده باشید و یا نشنیده باشید . معمولا این آثار برای مکانها و یا هدف های کوچک و متوسط صدق می کند .
اول اینکه در سطح زمین باید نشانه هایی وجود داشته باشد. مثلا تخته سنگی که بتواند نظرها را به خود جلب نماید، باید بابقیه سنگهای اطراف فرق داشته باشد و به راحتی نتوان آن را جابجا نمود و یا اینکه نوشته و نشانه هایی بر روی سنگ وجود داشته باشد و یا …
توجه داشته باشید وجود تخته سنگ، درخت کهنسال، چشمه آب، تپه و تل خاکی،دلیل وجودحتمی و صددرصدی گنج و دفینه نیست!
بعضی از افراد فکر می کنند که هر تپه ای نشانه گنج است، در صورتی که از نشانه های وجود گنج دریک تپه این است که اولا خاک آن دستی بوده و نباید بکر یا طبیعی و دارای رگه های سنگی باشد. ثانیا تپه در محلی قرار گرفته باشه که در اون منطقه مشابه اون تپه کم باشد و در نزدیکی اون تپه آثاری همچون درخت کهنسال و چشمه آب و …وجود داشته باشد. توجه داشته باشید که با دیدن درست آثار و علائم موجود و گمانه زنی درست و اصولی، می تواند شما را از حفاریهای بیهوده و مایوس کننده، تا حدود زیادی نجات دهد!

تشخیص باستانی بودن مکان
پس از شروع حفاری نیز توجه داشته باشید که ابتدا باید از خاک سطح عبور کنید و بسته به منطقه مورد نظر (کوهستانی، جنگلی، کشاورزی و …) حداکثرتا عمق ۷۰ سانتیمتر، آثاری همچون ذغال، خشت یا تکه آجر،سنگ رودخانه ای و …تا این عمق، دلیلی محسوب نمیشوند و حدودا از عمق یک متری به بعد است که باید آثار را کم کم مشاهده نمایید، مثل سنگچین، خاک قبر یا اسکلت یا جسد انسان، کوزه سفالی، ذغال چوب یکدست(حداقل۷ سانتیمتر)و یا گلهای صابونی(روغنی)  که در گذشته جهت عایق و جلوگیری از عبور آب و رطوبت ومحافظت از اموال مورد استفاده قرار می گرفته و یا ماسه بادی خشک و خاک نرم و زرد رنگ مانند زرچوبه که به عنوان فشار شکن و یا زه کش مورد استفاده قرار می گرفته و همچنین ملات دست ساز آهکی همراه با سنگ چین منظم و طاقی شکل که میتواند این ملات نوعی ساروج نیز باشد و …

تشخیص باستانی بودن مکان


اما وجود ذغال چوب یا سنگ هم از دلایل وجود صددرصد گنج و دفینه نیست، چرا که در گذشته امکان داشته چوپانی و یا فردی در آن مکان آتشی روشن کرده باشد و یا سقف چوبی و دیوار سنگی ساختمان و عمارتی بر اثر جنگ یا آتش سوزی فرو ریخته باشد. آن مکان وقتی تائید میشود که نشانه های دیگر هم وجود داشته باشند و به هیچ عنوان خاک نبایستی بهم خورده و دارای لکه های خاکی با رنگهای مختلف باشد.

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

هرتسفلد باستان­شناسی جسور، طراح و نقشه­ کشی ماهر و زبان­شناسی خبره بود. او پیش­نویس قانونی را برعهده گرفت که با مخالفت وزیر معارف وقت یحیی خان قره گوزلو روبرو شد چرا که پیشنویس هرتسفلد دست او را در کاوش­‌های غیر قانونی می­‌بست.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، ارنست هرتسفلد در ۲۳ جولای ۱۸۷۹ در سل (Celle) آلمان متولد شد. دیپلم دبیرستان خود را در برلین و به سال ۱۸۹۷ گرفت. سپس دانشجوی رشتۀ معماری شد و همزمان آشورشناسی، تاریخ هنر و فلسفه را نیز فراگرفت. در ۱۹۰۳ در امتحان مهندسی ساختمان شرکت کرد. سپس، دو سال در محوطۀ باستانی آشور به عنوان دستیار والتر آندره (Walter Andrae)(1956-1875) کار کرد و در راه بازگشت به برلین، سفرهای بسیاری در ایران و عراق داشت. او علاوه بر مهارت­های فوق، قادر بود از منابع لاتین، یونانی، عربی، فارسی، سریانی و خط میخی نیز به خوبی بهره ببرد. هرتسفلد پایان­ نامۀ دکترای خود را در برلین در مورد پاسارگاد نوشت.

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

هرتسفلد برنامه­ ای نظام­ مند برای لغو امتیاز انحصاری فرانسویان در کاوش­‌های باستان­شناسی ایران ریخت. خطابه­ های شورانگیز او در عمارت مسعودیه، همراه با تربیت جمعی از دانشوران ایرانی و نیز همزمان کسب حمایت دولتمردان متنفذ، او را به هدف نزدیک کرد و با کمک آرتور آپهام پوپ آمریکایی و شماری از دانشوران ایرانی، انجمن آثار ملی را در ۱۳۰۲ بنیان نهاد.

او در یکی از خطابه­‌ها چنین گفت: «برای جلوگیری از بی­ حرمتی به ابنیۀ تاریخی؛ اولاً از طرف دولت احکام اکیده صادر و به تمام ایالات و ولایات غدغن شود که ابنیه ملی و تاریخی را خراب و ضایع ننمایند و آثار ملی را محترم شمارند. در ضمن به وسایل مختلفۀ دیگر مثلاً به توسط جراید مردم را به این مفاخر ملی متوجه ساخته و حفظ و احترام ابنیه و آثار را به عامه بفهمانند».

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

هرتسفلد زیرکانه از فضای ملی­ گرایانه در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی برای نیل به مقاصد خود استفاده کرد و اندکی بعد از تیر ۱۳۰۶ رسماً به مدت سه سال در سمت متخصص مطالعات شرقی به استخدام دولت ایران درآمد. در این منصب، او دستور به نظارت دقیق بر عتیقاتی داد که از کشور خارج می­ شدند.

همچنین او مایل بود که بازرسان دولتی را به محل­ های کاوش بفرستد و این اقدامات خوشایند فرانسویان نبود به گونه­ ای که دومکنم – رئیس هیأت فرانسویان در شوش چنین نوشت «حضور یک ایرانی در حفریات برای ما که ۲۴ سال بدون نظارت کار کرده ­ایم توهین­ آمیز است».

سرانجام اقدامات هرتسفلد نتیجه داد و تفاهم­نامۀ لغو امتیاز انحصار کاوش ­های باستان­شناسی فرانسه در ایران در تاریخ ۱۸ اکتبر ۱۹۲۷ مطابق با ۲۵ مهر ۱۳۰۶ در تهران به امضای طرفین رسید.

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

اندکی بعد و در فرودین ۱۳۰۷ او در پاسارگاد کاوش کوتاهی انجام داد اما آرزویش کاوش در تخت جمشید بود. ولی بدون وجود قانون، کاوش در تخت جمشید ممکن نبود. او پیش­نویس قانونی را برعهده گرفت که با مخالفت وزیر معارف وقت یحیی خان قره گوزلو روبرو شد چرا که پیش­نویس هرتسفلد دست او را در کاوش­‌های غیر قانونی می­‌بست.

وزیر معارف خود پیش­نویس دیگری تهیه کرد که به ملاکان و تجار اجازه می­‌داد تا به هر میزان که می­‌خواهند اقدام به حفاری کنند. واکنش هرتسفلد به آن بسیار جالب بود. او به وزیر دربار گفت که «برای دنیا چنین قانونی نشانۀ این خواهد بود که ایران کشور بی­‌تمدنی است».

در نهایت با حمایت­ های تیمورتاش، وزیر معارف از طرح خود عقب نشست و در نهایت در ۱۳ آبان ۱۳۰۹ قانون عتیقات به تصویب مجلس رسید. او جیمز هنری برستد – رئیس موسسۀ شرق­ شناسی دانشگاه شیکاگو را مطلع کرد که برای کسب مجوز کاوش تخت­ جمشید اقدام کند.

با تأیید هیأت وزیران چند ماه بعد کاوش در تخت جمشید آغاز شد اما جوی که هرتسفلد از آن برای صعود خود بهره برده بود، به تدریج دامن خود او را هم گرفت. زیرا دولت مصمم به نظارت شدید بر فعالیت خارجیان بود.

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

با  قدرت گرفتن نازی‌ها او حمایت دولت آلمان را نیز از دست داد و سرانجام با زمینه­ چینی­‌های رقبای دیرینۀ خود همچون پوپ آمریکایی و گدار فرانسوی، از سرپرستی هیأت تخت جمشید کنار گذاشته شد و اریک فردریش اشمیت، دیگر باستان­شناس آلمانی جای او را گرفت.

هرتسفلد در پاییز ۱۳۱۳/ ۱۹۳۴ ایران را برای همیشه ترک کرد و تا ۱۹۳۶ در لندن ماند. سلسله سخنرانی‌­های او بعدها به نام تاریخ باستان­شناسی ایران به چاپ رسید. سپس استاد دانشگاه پرینستون در آمریکا شد و در ۱۹۴۷ به میل خود از آن کناره گرفت. وی در ۲۰ ژانویۀ ۱۹۴۸ در شهر بازل سوئیس درگذشت.

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

هرتسفلد در کنار پهلوی اول

به گزارش جامعۀ باستان شناسی ایران – هرتسفلد باستان­شناسی جسور، طراح و نقشه­ کشی ماهر و زبان­شناسی خبره بود. افکار و طرح­‌های او در زمینۀ تاریخ، باستان­شناسی و زبان­شناسی، مطالعات ایران­شناسی را وارد مرحله­‌ای تازه کرد.

او به تنهایی بیشتر مقالات دورۀ قدیم مجلۀ آلمانی «گزارش­های باستان­شناسی ایران» را نوشته و از بنیانگذاران آن محسوب می­‌شود. اقدامات عملی او قانون­ مداری را وارد باستان­شناسی ایران کرد. بسیاری از افکار و نظرات هرتسفلد بعد از گذشت ۷۰ سال همچنان معتبر و محل رجوع دانشمندان است.

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

چند کشف عجیب باستان شناسی

چند کشف عجیب باستان شناسی

تاریخ این کره ی خاکی پر از رازهای عجیب و جالب است و هیچ کدام از ما به اندازه ای عمر نخواهیم کرد که بتوانیم حل شدن تمامی این رازهای سر به مهر را ببینیم. هر از چند گاهی رمز و راز یکی از این اسرار هستی شناسایی می شود اما در همین مدت رازهای دیگری انسان ها را سردرگم تر از قبل می کند. بدین ترتیب به نظر می رسد که رازهای هستی تمامی نداشته و نمی توان انتظار داشت روزی را بدون رازی حل نشده سپری کنیم.

موآها پرندگانی بودند که قدرت پرواز نداشتند و در مناطق نیوزیلند سکونت داشتند. نسل این پرنده در حدود سال ۱٫۵۰۰ میلادی منقرض شد و برخی منابع دلیل انقراض آن ها را شکار بی رویه توسط قوم مائوری دانسته اند. در یک سفر تحقیقاتی در قرن چند کشف عجیب باستان شناسی بیستم محققان در این ناحیه چنگال یکی از این پرنده ها را پیدا کردند که کاملاً سالم بوده و هیچ آسیبی در آن دیده نمی شد.

مجموعه مقبره های ساکسایوامان در پرو

کار سنگی بدون نقص مجموعه مقبره ی ساکسایوامان (Saksaywaman) که بدون استفاده از قطره ای بتن یا هر ماده ی چسبناک دیگری به پایان رسیده است در برخی از موارد باستان شناسان را شگفت زده کرده است به طوری که امکان وارد کردن حتی یک کاغذ نازک بین این صفحات سنگی نیز وجود ندارد. هر قطعه سنگ سطح صاف و گردی دارد. هیچ کس نمی داند که این سنگ ها چطور به این شکل درآمده و با این دقت و زیبایی روی هم قرار گرفته اند.

دروازه ی خورشید در بولیوی
دروازه ی خورشید در شهر تیواناکو (Tiwanaku) که یک شهر باستانی چند کشف عجیب باستان شناسی و رازآلود در بولیوی است قرار دارد. برخی از باستان شناسان بر این باورند که این شهر مرکز یک امپراطوری بزرگ در اولین هزاره ی قبل از میلاد مسیح بوده است. هیچ کسی نمی داند که معنای کنده کاری های انجام گرفته در این دروازه چیست. شاید این نقش ها به ستاره شناسی مربوط بوده و از این جهت اهمیت داشته باشند.

غارهای لونگ یو در چین
غارهای لونگ یو (Longyou) توسط انسان و تنها با دست در سنگ های ماسه ای کنده کاری شده اند. چنین کار عظیمی مستلزم همکاری هزاران نفر بوده چند کشف عجیب باستان شناسی است با این وجود در منابع تاریخی این کشور هیچ اشاره ای به این غارها یا روش های کنده کاری آن ها نشده است.

ستون هرمی ناتمام در مصر
این ستون سنگی در ابتدا به طور مستقیم از دل یک تکه چند کشف عجیب باستان شناسی سنگ بزرگ کنده کاری شده است اما به نظر می رسد که ناگهان ترک برداشته است و به همین دلیل به همان شکل رها شده است. اندازه ی این ستون هرمی بسیار بزرگ و باورنکردنی است.

شهر آبی یوناگونی در ژاپن
شهر باستانی یوناگونی (Yonaguni) به طور اتفاقی توسط یک مربی شنا و شیرجه به نام کیاچیرو آراتاکه کشف شد. این شهر زیرآبی تمامی نظریات علمی را چند کشف عجیب باستان شناسی زیر سوال برده است. صخره ای که این مجتمع بزرک در دل آن کنده کاری شده بیش از ۱۰٫۰۰۰ سال پیش در آب فرو رفته که بسیار پیشتر از دوران ساخت اهرام ثلاثه مصر خواهد بود. برخی باستان شناسان بر این باورند که در انسان ها در این عصر در غارها زندگی کرده و هنوز با فنون شکار آشنایی نداشته و از ریشه ی گیاهان تغذیه می کردند. از این رو ساخت چنین اثر خیره کننده ای از آن ها بسیار بعید به نظر می رسد.

شهر باستانی موهنجو دارو در پاکستان
راز ویرانی شهر موهنجو دارو (Mohenjo-daro) به معنای تپه ی مردگان سال هاست که دانشمندان و باستان شناسان را در حیرت و سردرگمی فرو برده است. در سال ۱۹۲۲ یک باستان شناس هندی به نام آر دی بانجری خرابه های این شهر قدیمی را در یکی از جزایر داخل رود سند پیدا کرد و تاکنون هیچ کسی دلیل ویرانی این شهر بزرگ را نفهمیده است. همچنین سوالاتی مانند این که چه بر سر ساکنان آن آمده نیز همچنان بی پاسخ مانده و کاوش های متعدد انجام شده نیز در این منطقه تاکنون نتیجه ی ملموسی در پی نداشته اند.

منطقه ی باستانی L’Anse aux Meadows
این مقر باستان شناسی در کانادا در حدود ۱٫۰۰۰ سال پیش توسط وایکینگ ها کشف شده و برای اقامت موقتی مورد استفاده قرار گرفت. وجود این منطقه چند کشف عجیب باستان شناسی نشان می دهد که دریانوردان وایکینگ سال ها قبل تر از آن که کریستف کلبمب به دنیا بیاید به آمریکای شمالی رسیده بودند.

تونل های عصر حجر

کشف شبکه ای پیچیده و تو در تو از تونل های زیرزمینی که از اسکاتلند تا ترکیه کشیده شده اند نشان می دهد که جوامع عصر حجر تنها شکارچیان و گردآوران ساده ی غذا نبودند. با این وجود هدف از ساخت چنین شبکه ی پیچیده ای از تونل ها توسط انسان های عصر حجر مشخص نشده است. برخی از باستان شناسان بر این باورند که این تونل های زیرزمینی برای فرار از دست حیوانات درنده مورد استفاده قرار گرفته اند و برخی دیگر می گویند که این تونل های زیرزمینی برای سفر کردن راحت و ایمن و بدون متحمل شدن راهپیمایی های خطرناک در روی زمین و آسیب دیدن از شرایط جوی ناخوشایند و درگیری با سایر جوامع ساخته شده اند.

کره های سنگی غول پیکر کاستاریکا
این کره های سنگی عطیم الجثه نه تنها به دلیل ساختار کاملاً کروی چند کشف عجیب باستان شناسیو بی نقصشان بلکه به دلیل مشخص نبودن منشاً و دلیل ساختشان باستان شناسان را در حیرت فرو برده اند. این سازه های سنگی در دهه ی ۱۹۳۰ توسط کارگرانی که جنگل ها را از درختان موز پاک می کردن کشف شدند. در برخی از افسانه های محلی چنین آمده است که در این سنگ های کروی طلا گذاشته شده است اما مشخص شده که هیچ طلایی در داخل این سنگ ها وجود ندارد.

باستان شناسی چیست؟

باستان شناسی چیست؟

باستان شناسی چیست؟ 
باستان‌شناسی چیست و یک باستان‌شناس چه کارهایی انجام می‌دهد:

باستان‌شناسی علمی است که براساس اشیاء و بقایای به جای مانده از انسان‌های گذشته، سعی می‌کند فرهنگ و آداب و رسوم، باورها و اعتقادات، نظام اقتصادی و سیاسی و به طور کلی شیوه‌های زندگی آن‌ها را بشناسد. به نظر شما این اشیاء چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ «هر چیزی»! هر چیزی که از انسان‌های گذشته باقی مانده باشد برای باستان‌شناسان یک منبع اطلاعات محسوب می‌شود؛ بقایای معماری، ظروف سفالی و فلزی، ابزار سنگی و استخوانی، کتاب و سنگ‌نبشته، خاکستر، بقایای گیاهی و جانوری و حتی زباله‌های باستانی!

باستان شناسی چیست؟

حواستان باشد که باستان‌شناسی را با «دیرین شناسی» اشتباه نگیرید! دیرین‌شناسی بخشی از علم زمین‌شناسی است که به مطالعه‌ی آثار و بقایای موجودات زنده (فسیل یا سنگواره ها) می‌پردازد اما باستان‌شناسی فقط در مورد گذشته‌ی انسان مطالعه و تحقیق می‌کند.

بعضی دیگر از باستان‌شناسان نیز در پژوهشگاهها، موزه‌ها یا دانشگاهها براساس یافته‌های کاوش‌های دیگران و منابع مکتوب و البته یافته‌های قوم باستان‌شناسان و جامعه‌شناسان دست به تحلیل می‌زنند و نظریات مختلف ارائه می‌دهند.

باستان‌شناسان علاوه بر این‌ که از یافته‌های علوم دیگر مثل زمین ‌شناسی، گیاه شناسی، جانور شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی و معماری استفاده می‌کند، از روش‌ها و ابزارهای آن‌ها هم برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می‌کند و به همین دلیل یک علم «میان رشته‌ای» تمام عیار است!

شاید از خودتان بپرسید خب این «باستان‌شناسی» به چه درد می‌خورد؟ سؤال خوبی است. باستان‌شناسی یکی از دانش‌های پول‌ساز برای بسیاری از کشورهاست. کشورهایی مثل مصر، چین، مکزیک و ایران بخش زیادی از درآمدشان را مدیون فعالیت‌های باستان‌شناسان و کشف‌های مهم آنها هستند. همه ساله گردشگران زیادی از سراسر دنیا برای بازدید از محوطه‌های باستانی به این مناطق سفر می‌کنند. البته به غیر از این‌ها،‌ بسیاری از فعالیت‌های باستان‌شناسان در سرزمین‌های مختلف باعث بهبود در روند زندگی روزمره‌ی مردم شده است؛ مثلاً باستان‌شناسان با استخراج ژن گیاهان باستانی و کمک گرفتن از روش‌های کشاورزی و آبیاری در دنیای باستان توانسته‌اند تولید محصولات کشاورزی در دنیای امروز را بهبود ببخشند.

باستان‌شناسی علمی‌ست که تمامی ندارد. شما با ورود به باستان‌شناسی، به دنیایی قدم می‌گذارید که هر لحظه خبر کشف چیز جدیدی را از سراسر دنیا می‌شنوید. هر روز روش‌های نوین برای دستیابی به اطلاعات ابداع می‌شود. هرسال نظریات جدید ارائه می‌شود و ممکن است نظریات قدیمی تر را تأیید یا تکذیب کند.

اگر باستان‌شناس شوید، روزهای سخت و در عین حال جذابی را پشت سر خواهید گذاشت

البته این را هم در نظر بگیرید که اگر می‌خواهید باستان‌شناس شوید، روزهای سخت و در عین حال جذابی را پشت سر خواهید گذاشت؛ ممکن است روزها و ماهها در بیابان‌ها یا کوهها به سر ببرید و ساعت‌ها در کتابخانه‌ها بنشینید تا بتوانید به نتیجه‌ی کارتان برسید. به عنوان یک باستان‌شناس، شما همیشه باید به روز باشید، اخبار و تحلیل‌های جدید را ببینید و بخوانید تا بتوانید موفق شوید.

بگذارید برایتان توضیح بدهم که باستان‌شناسی چیست و یک باستان‌شناس چه کارهایی انجام می‌دهد:

باستان‌شناسی علمی است که براساس اشیاء و بقایای به جای مانده از انسان‌های گذشته، سعی می‌کند فرهنگ و آداب و رسوم، باورها و اعتقادات، نظام اقتصادی و سیاسی و به طور کلی شیوه‌های زندگی آن‌ها را بشناسد. به نظر شما این اشیاء چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ «هر چیزی»! هر چیزی که از انسان‌های گذشته باقی مانده باشد برای باستان‌شناسان یک منبع اطلاعات محسوب می‌شود؛ بقایای معماری، ظروف سفالی و فلزی، ابزار سنگی و استخوانی، کتاب و سنگ‌نبشته، خاکستر، باستان شناسی چیست؟بقایای گیاهی و جانوری و حتی زباله‌های باستانی!

حواستان باشد که باستان‌شناسی را با باستان شناسی چیست؟ «دیرین شناسی» اشتباه نگیرید! دیرین‌شناسی بخشی از علم زمین‌شناسی است که به مطالعه‌ی آثار و بقایای موجودات زنده (فسیل یا سنگواره ها) می‌پردازد اما باستان‌شناسی فقط در مورد گذشته‌ی انسان مطالعه و تحقیق می‌کند.

باستان‌شناسان پس از شناسایی باستان شناسی چیست؟ محوطه باستانی با استفاده از روش‌های علمی مثل دستگاه الکترومغناطیس، کار خود راه شروع می‌کنند

باستان‌شناسان پس از شناسایی محوطه باستانی با باستان شناسی چیست؟استفاده از روش‌های علمی مثل دستگاه الکترومغناطیس، کار خود راه شروع می‌کنند. هیئت‌ کاوش با توجه به نوع کاوش و همچنین ویژگی‌های محیطی، شامل تعدادی باستان‌شناس، انسان‌-باستان‌شناس، جانور-باستان‌شناس، گیاه-باستان‌شناس، عکاس، نقشه بردار و زمین‌شناس خواهدبود. باستان‌شناسان تلاش می‌کنند با استفاده از ابزارهای مخصوص و با کمترین آسیب، بقایای انسانی موجود در محوطه را با دقت فراوان از زیر خاک یا آب خارج کنند. گروه دیگری از باستان‌شناسان نیز کارشان در آزمایشگاه‌ها و پژوهشگاه‌هاست و داده‌های به‌ دست آمده از کاوش‌ها را آزمایش و بررسی می‌کنند؛ سن آن‌ها را تشخیص می‌دهند، باستان شناسی چیست؟ جنس و مواد تشکیل‌دهنده‌شان را می‌فهمند و حتی می‌توانند تشخیص دهند رژیم غذایی مردمان چه بوده و حتی به چه دلیل مُرده‌اند!

باستان‌شناسان علاوه بر این‌ که از یافته‌های علوم دیگر مثل زمین ‌شناسی، گیاه شناسی، جانور شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی و معماری استفاده می‌کند، از روش‌ها و ابزارهای آن‌ها هم برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می‌کند و به همین دلیل یک علم «میان رشته‌ای» تمام عیار است!

شاید از خودتان بپرسید خب این «باستان‌شناسی» به چه درد می‌خورد؟ سؤال خوبی است. باستان‌شناسی یکی از دانش‌های پول‌ساز برای بسیاری از کشورهاست. کشورهایی مثل مصر، چین، مکزیک و ایران بخش زیادی از درآمدشان را مدیون فعالیت‌های باستان‌شناسان و کشف‌های مهم آنها هستند. همه ساله گردشگران زیادی از سراسر دنیا برای بازدید از محوطه‌های باستانی به این مناطق سفر می‌کنند. البته به غیر از این‌ها،‌ بسیاری از فعالیت‌های باستان‌شناسان در سرزمین‌های مختلف باعث بهبود در روند زندگی روزمره‌ی مردم شده است؛ مثلاً باستان‌شناسان با استخراج ژن گیاهان باستانی و کمک گرفتن از روش‌های کشاورزی و آبیاری در دنیای باستان توانسته‌اند تولید محصولات کشاورزی در دنیای امروز را بهبود ببخشند.

باستان‌شناسی علمی‌ست که تمامی ندارد. شما با ورود به باستان‌شناسی، به دنیایی قدم می‌گذارید که هر لحظه خبر کشف چیز جدیدی را از سراسر دنیا می‌شنوید. هر روز روش‌های نوین برای دستیابی باستان شناسی چیست؟به اطلاعات ابداع می‌شود. هرسال نظریات جدید ارائه می‌شود و ممکن است نظریات قدیمی تر را تأیید یا تکذیب کند.

اگر باستان‌شناس شوید، روزهای سخت و در عین حال جذابی را پشت سر خواهید گذاشت

البته این را هم در نظر بگیرید که اگر می‌خواهید باستان شناسی چیست؟باستان‌شناس شوید، روزهای سخت و در عین حال جذابی را پشت سر خواهید گذاشت؛ ممکن است روزها و ماهها در بیابان‌ها یا کوهها به سر ببرید و ساعت‌ها در کتابخانه‌ها بنشینید تا بتوانید به نتیجه‌ی کارتان برسید. به عنوان یک باستان‌شناس، شما همیشه باید به روز باشید، اخبار و تحلیل‌های جدید را ببینید و بخوانید تا بتوانید موفق شوید.

دیو عظیم ایران باستان

زیگورات ……..دیو عظیم ایران باستان

زیگورات بنای خشتی تو پر فاقد فضاهای داخلی است که سطح خارجی آن دارای پوششی از آجر است. ابعاد قاعده زیگوراتها مربع و یا مستطیل و اندازه آنها بین ۵۰ در۵۰ یا۴۰ در ۵۰ متر متغیر است. از نظر موقعیت جغرافیایی تا قبل از کشف زیگورات سیلک بین سومر – بابل – آشور و جنوب غربی ایران توزیع شده اند.برای نخستین بار در فلات مرکزی ایران نیز از بقایای زیگوراتی در سیلک کاشان خاک برداری شده است. تاکنون هیچ یک از زیگوراتهای شناسایی شده بطور سالم و کامل باقی نمانده است و لذا ارتفاع اصلی آنها مشخص نشده است. دست رسی به فوقانی ترین طبقه زیگورات بوسیله پله کان و یا راه شیب دار صورت می گرفت. فضاهای اطراف زیگورات ها را با درختکاری و یا مرغ فضاسازی می کردند.

شوش حکومت می کردند نام زیگورات به خود گرفتند.

محوطه باستانی و معماری عظیم معبد جغازنبیل

به طور کلی زیگورات ها جایگاه یا معابدی هستند که در دوره کهن مردم بین النهرین (منطقه ای میان دو رود دجله و فرات )برای خدایان مورد پرستش خود بنا می کردند و در قسمت انتهایی آن به پرستش خدای خویش می پرداختند و چون این معابد در بین النهرین به نام زیگورات معروف شده و عیلامی ها مقارن با حضور تمدن بین النهرین در شوش حکومت می کردند نام زیگورات به خود گرفتند.

زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان و در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شوش و ۲۰ کیلومتری هفت‌تپه و در نزدیکی کرانه غربی رود دز جای گرفته است.این آثار بقایای مربوط به تمدن عیلام است که در فاصله سی کیلو متری جنوب شرقی شوش و در کرانه غربی رودخانه دز واقع شده است چغازنبیل مرکب از دو کلمه چغا به معنی تپه و زنبیل به معنی ظرفی که از الیاف ساخته شده است و در گذشته بسیار مورد استفاده قرار می گرفته است و برای آسانی حمل و نقل ، آن را از اشیا و مواد مختلف پر کرده و حمل می کردند. آثار باستانی چغازنبیل شامل زیگورات یا معبد عظیمی است که به وسیله اونتاشگال پادشاه عیلامی برای خدای اینشوشیناک در حدود سال ۱۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شده است.زیگورات جغازنبیل بنای عظیمی است به صورت هرم طبقه طبقه ای یا پله پله ای که هر طبقه آن بر روی طبقه پایین تر اما از کف زمین ساخته شده است.طبقه اول بزرگترین طبقه بوده و به صورت مربع با اندازه بیرونی ۱۰۳*۱۰۳ متر بنا شده است.( در برخی منابع ۱۰۰*۱۰۰ هم نوشته شده اشت)

این زیگورات در محوطه کوچکی قرار داشته که جایگاه رب النوع اینشوشیناک یا الهه اینشوشیناک خدای عیلامی ها بوده و در زمان پادشاه عیلامی به نام اونتاش گال ساخته شده است . محوطه چغازنبیل به وسیله دیوار عظیمی که دور تا دور آن را فرا گرفته ،محصور شده است.دیوار داخلی دیگری دور تا دور ساختمان مرکزی را در بر می گیرد و محوطه ای در حدود ۴۰۰*۴۰۰ متر را به عنوان حیاط در اطراف ساختمان به وجود می آورد.در نقاط مختلف این دیوار هفت دروازه وجود دارد که حیاط های اطراف ساختمان را با محوطه اطراف زیگورات مربوط می سازد .ساختمان اصلی زیگورات چغازنبیل در اصل پنج طبقه بوده و اینک بر اثر مرور زمان دو طبقه فوقانی آن از بین رفته است.بقایای معماری سه طبقه موجود هم اکنون از آجر برپاست.در حال حاضر باقیمانده زیگورات در حدود ۲۵ متر ارتفاع دارد ولی به نظر می رسد در اصل ساختمان حدود ۵۰ متر ارتفاع داشته که طبقات آن به وسیله پلکان به هم ارتباط داشته است.دروازه اصلی در قسمت جنوبی مجموعه دارای آجر های تزئینی با لعاب رنگارنگ به رنگ های آبی و سفید و نقوش تزئینی است و اسم سازنده زیگورات یعنی اونتاشگال پادشاه ایلامی بر روی آنها به خط میخی عیلامی دیده می شود.نام اینشوشیناک خدای بزرگ عیلامی نیز تکرار شده است.

در باره کاربرد این سه بنا نظریه‌های متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان آ«پـوستامنـتآ» ‌به معنای پایه مجسمه نام برده‌اند. عده‌ای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانسته‌اند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیم‌دایره‌ای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کرده‌اند. غافل از آنکه شکل نیم‌دایره‌ای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بی‌گمان احتمال آ«پایه مجسمهآ» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.

در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتاب‌سنج آجری به شکل تاق‌نما یا پنجره‌نما ساخته شده است که با آفتاب‌سنج‌های رصدخانه نقش‌رستم شباهت ظاهری دارند.

به گفته دکتر غیاث آبادی این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل می‌دهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است.تغییرات زاویه بین گوشه‌های آفتاب‌سنج‌ها (که تعدا آنها در مجموع به ۱۲ عدد می‌رسیده است) با تغییرات زاویه طلوع خورشید در آغاز هر یک از فصل‌های سال برابر است. یا عبارت دیگر این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند که بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشکله در آن، آغاز یا میانه هر یک از فصل‌ها که منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی می‌باشد را تشخیص داد. اینگونه گاهشماری که نه مبتنی بر ماه‌های دوازده‌گانه، که بر مبنای تقسیم برابر فصول به بازه‌های زمانی برابر است، در نظام گاهشماری گاهنباری ایران بکار می‌رفته است

سنگ نگاره…

شکافتن ۸۰ درصد سنگ نگاره های دهتل برای یافتن طلا:

حدود ۸۰ درصد از سنگ نگاره های ۹ هزار ساله دهتل در شهرستان بستک استان هرمزگان تخریب شده است. گفته می شود بخش عمده سنگ هایی که این سنگ نگاره ها بر روی آن طراحی شده، به صورت عمدی و در جستجوی طلا شکافته می شود. با وجود این اما تا کنون مسئولان اداره میراث فرهنگی استان هیچ اقدامی برای محافظت از این آثار انجام نداده اند.

۸۴-۱

گروه میراث: دهتل، روستایی از توابع شهرستان بستک استان هرمزگان منطقه‌ای در جنوب ایران و در نزدیکی خلیج فارس است. این روستا امروز میان سه سایت باستانی “تنگ کارون و کارگر”، “جم و ریز” و “جهرم” قرار گرفته است.
سنگ نگاره‌ها دهتل در منطقه وسیعی از جنوب روستا واقع شده که دامنه آن‌ها تا چند روستای اطراف نیز می‌رسد. این سنگ‌نگاره‌ها تنها بر گروهی از سنگ‌ها حک شده‌اند که لایه تیره رنگی بر سطح آنها وجود دار و در اندازه‌های مختلف و به فاصله‌های کمی از یکدیگر روی زمین پراکنده‌اند و از سمت دامنه کوه به طرف روستا از تراکم آن‌ها کاسته می‌شود.
کروی بودن بخش زیادی از این سنگ ها موجب شده است برخی افراد سودجو با تصور اینکه در میان سنگ ها طلا و اشیا با ارزش وجود دارد آنها را شکافته و تخریب می کنند. رامی رفیعی فعال طرفدار میراث فرهنگی در شهرستان بستک و منطقه دهتل با اعلام این مطب به CHN می گوید: ” متاسفانه هیچگونه محافظتی از این آثار نمی شود و به همین دلیل سارقان همیشه در کمین این اثار هستند و همیشه هم آثار مورد سرقت و تخریب قرار می گیرند.”
وی می افزاید: ” با توجه به کروی بودن شکل این سنگ ها بیشتر این افراد تصور می کنند میان آنها طلا جا سازی شده و به همین دلیل سنگ ها را شکافته و تکه تکه میکنند، علاوه بر این بخش زیادی از سنگ نگاره هایی که بر روی سنگهای کوچکتر و قابل حمل نقش شده بود تا کنون به سرقت رفته اند. ما هم در همه این سالها ده ها بار لزوم محافظت از این آثار را به مسئولان شهرستان و استان گوشزد کرده ایم اما دریغ از کمترین توجهی به این آثار.”
۸۴-۲

منشورکوروش کبیر

قسمتی ازمنشورکوروش کبیر:

منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ …

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.

من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.

همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد.

بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’

من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.

سنگ نگارهای ایران

سنگ نگارهای ایران:

 نقوش مثلث: مثلث متساوی الاضلاع بیانگر الوهیت، هماهنگی و تناسب است. این نماد به عدد اشاره دارد و بدون ارتباط با سایر شکل های هندسی به طور کامل قابل فهم نیست. در واقع تمام اشکال را می توان از طریق ترسیم خطوطی از مرکز به زوایای آنها به مثلث هایی تقسیم کرد. مثلث تشکیل دهنده قاعده هرم است. همچنانکه هر زایشی با تقسیم صورت می گیرد، بشر نیز قابل مقایسه با مثلث متساوی الاضلاع است که به دو مثلث قائم الزوایه تقسیم شده باشد. هر مثلث به عنصری خاص مربوط می شود: مثلث متساوی الاضلاع با زمین، مثلث قائم الزاویه با آب، مثلث مختلف الاضلاع با هوا و مثلث متساوی الساقین با آتش، مثلث متساوی الساقین که زاویه رأس آن ۱۰۸ درجه باشد حاوی ارقام با معنایی است و هماهنگی خاص در خود دارد. مثلث که با خورشید و گندم در رابطه است، نمادی از بارآوری می باشد. مثلث با همین معنا اغلب توسط هندیان، یونانیان و رومیان در قرنیزهای تزئینی ساختمان ها به کار رفته است. مثلث همچون چند وجهی هایی که از خود مثلث متساوی الاضلاع تشکیل می شود.

شهرهای باستانی چگونه زیر خاک مدفون شدند؟

شهرهای باستانی چگونه زیر خاک مدفون شدند؟

۴۳

شهرهای باستانی ، بسیار تدریجی و به دلایلی متفاوت از نظر پنهان شدند . در مصر و دیگر مناطق بیابانی ، لایه های شن به آرامی شهر های متروک را در بر گرفتند و مدفون کردند . در مناطق دیگر ، ماجرا به ترتیب دیگری بود :

در این مناطق ، وقتی بناها فرو می ریختند یا در آتش می سوختند ، روی پی ها و دیوارهای اصلی آنها بناهای جدیدی می ساختند و با مرور زمان ، شهر جدیدی روی همان پایه ها و دیوارهای قدیمی سر بر می آورد. دیوارهای جدید نیز که از گل پخته بودند ، دوباره فرو می ریختند . آنها لایه جدیدی روی زمین تشکیل می دادند که آثار و بناهای قدیمی تر را مدفون می کرد . زباله ها و دیگر بقایای به جا مانده از ساکنان این شهرها نیز روی هم انباشته می شدند و لایه های دیگری را روی منطقه پدید می آوردند .
ساکنان بعضی از شهرها در پی وقوع جنگ ، شیوع بیماری یا به دلایلی دیگر ، مسکن خود را ترک می کردند . در این شهرهای متروک ، گیاهان وحشی خودرو خیلی زود و به شدت زیاد می شدند . با  رشد ، تکثیر و مرگ این گیاهان ، بی وقفه لایه های جدید دیگری روی شهر کشیده می شد که دیوارهای شهر را به کلی از نظر پنهان می کردند .
بسیاری از شهرهای باستانی نیز زیر خاکستر ناشی از فوران های آتشفشانی دفن می شدند . به این ترتیب  ، اغلب شهرهای دوران باستان به مرور زمان ، زیرلایه های فوقانی ترزمین ازنظر ناپدیدشدند . به همین دلیل ، باستان شناس امروزی باید همچون کارآگاهی دقیق ،همواره در پی آثار و نشانه هایی باشد که جایگاه احتمالی چنین شهرهایی را به او نشان می دهند

دوستان می دانستید که

دوستان می دانستید که:

تمام تندیس ها و نقوش حجاری شده در تخت جمشید مزین به رنگ های ملون بوده و از زیبایی می درخشیده اند. برای نمونه می توان به نقش داریوش در کاخ تچر اشاره کرد. تاج وی از طلا، ریشش از سنگ لاجورد، دستبند و گوشواره ها از سنگ های قیمتی بودند ولی امروز فقط سوراخ های محل نصب، بر نقش باقی مانده اند اما هنوز در حاشیه لباس داریوش می توان آثار نقوش بسیار ریزی را یافت که با رنگ های زیبا برجسته می شده اند.
لطفا در تصویر پایین و در پایین چین های لباس داریوش بر نقش شیرها دقت نمایید.

۶۸-۱

۶۸-۲

نگاهی به نمونه تله های اهرام

نگاهی به نمونه تله های اهرام:

دوستان این مطلب در مورد تله ها از زبان کسانی که در مقابر مصری فعالیت داشته اند ذکر شده است حتما برای دوستان مفید است
ماریت (دانشمند فرانسوی) و جانشینان او سریعا دریافتند متوقف کردن غارتگریهایی که از زمان خود فراعنه در مصر ادامه داشت کار ساده ای نبود.بندرت گورهایی یافت می شد که توسط دزدان به آن نقبی زده نشده باشد حال آنکه سازنده گان این مقبره ها کلیه احتیاط های لازم را برای حفاظت از این آرامگاههای ابدی را بخرج داده بودند.احتیاط های آنها شامل این موارد می گردید
بکارگیری زبانه های قفلی
دالانهای انحرافی
دریچه های سنگی کشویی

و تله هایی که بهنگام حفر گورها باعث فروریختن قلوه سنگهای بزرگ بر سردزدان می گردید.یک نمونه وحشتناک از این تله ها توسط یک باستان شناس فرانسوی در کتابش نوشته شده است.هنگام کار در یک مقبره یک جفت بازو را مشاهده کردم که بر روی تابوت ویران شده افتاده بود.صاحب دستهای قطع شده بخاطر جراحات وارده در همان مقبره جان سپرده و استخوانهای او در کنار تابوت قرار داشتند.این باستان شناس بر این گمان است که دزد در حالیکه قصد بلند کردن جسد مومیایی را از داخل تابوت داشته است سقف فرو ریخته و سنگ بزرگ و برنایی ضمن قطع هر دو بازوی او سبب مرگ او گردیده است.
همچنین همه کسانی که درون مقابر اقدام به کشف مقابر می نمودند و چندین روز بعد جان خودشان را از دست داده بودند در پژوهشها مشخص گردید  که در بدنهایشان  ویروسی وجود داشته که موجب تورم مجار تنفس و تب های شدیدی می شده همچنین با تحقیق در مورد این بیماری در مرکز میکروب شناسی قاهره برخی ویروس های خطرناک را تشخیص داده شده بود که موجب ناخوشی های گوناگون است که در بین آنها ویروس آپسوژینوس نپژر۷مشاهده شد که این ویروس می تواند در درون مومیایی ها و مقابر و اهرام حدود حداقل سه تا چهار هزار سال زنده بماند .

ویژگی سفالهای دورهٔ ساسانى

ویژگی سفالهای دورهٔ ساسانى:

مجسمه برنجى، مربوط به دوره ساسانى

۸۸-۱

پارچ، کشف شده درنهاوند، مربوط به دوره ساسانی،

۸۸-۲

سفال دورهٔ ساسانى بیشتر مربوط به محوطه‌ها و بناها است و در قبور این دوره کمتر اثرى بر جاى نهاده‌اند. زیرا قبور این دوره ”استودان“هایى است که اجساد را به ‌منظور دفع فساد در فضاى باز بالاى صخره‌ها قرار داده‌اند و سپس استخوان‌ها را در منسوجى پیچیده و در این استودان‌ها که از خمره‌ها و تابوت‌هاى سفالى یا چوبى ساخته شده بودند دفن کرده و در کمرهٔ کوه‌ها، حفره‌ها و درون صخره‌ها یا خاک دفن مى‌کردند.

سفال دورهٔ ساسانى بیشتر از کاوش‌هاى مدائن (تیسفون)، کیش، دامغان، تخت سلیمان و شوش به‌دست آمده و به‌طورکلى سفال لعاب‌دار و ساده این دوره ادامه روش سفال‌سازى دورهٔ اشکانى است. این سفال‌ها با خمیرهٔ گل رس ورز داده شده و منقوش به خطوط کنده با طرح نیمدایره‌هاى درهم و برهم؛ منقوش به طرح قالب خوردۀ متنوع و محصور بین خطوط موازى و چهارخانه؛ داراى نوشته‌هاى قلم سیاه؛ لعاب‌خورده به شکل کوزه‌هاى دو دسته که این گروه ادامه سفال‌هاى دو دستهٔ دورهٔ اشکانى است؛ همچنین سفال با خمیرهٔ کائولن و لعاب قهوه‌ای، سبز، آبى و سربى کمرنگ که بیشتر ظروف لعاب‌دار دوره ساسانى از این گروه هستند و نیز سفال قالب‌خورده با نقوش برجسته و نیم برجسته لعاب‌دار یا بدون لعاب که در دورهٔ اسلامى نیز این روش ادامه مى‌یابد.

رنگ سفال‌هاى نخودى مایل به قهوه‌اى و داراى سطوح متخلخل است. برخى از سفالینه‌ها که کوزه‌هایى دو دسته هستند به لعاب قهوه‌ای، سبز، سربى و فیروزه‌اى آراسته شده‌اند. در این ظروف برخلاف دورهٔ اشکانی، لعاب به‌صورت نازک روى محصول سفالین را پوشش مى‌داد که هم به‌صورت شفاف و هم مات وجود داشت.

سفال‌هاى کنده‌شده و قالب‌خورده یا لعاب‌دار این دوره، آثار اولین مرحلهٔ تجدید حیات صنعت سفال‌گرى و لعاب‌کارى متعالى و درخشان دوران اسلامى به‌شمار مى‌روند.

۸۸-۳

در این دوره از مواد شیشه معدنى و ترکیب آن با اکسیدهاى سرب، آلومینیوم، روی، سدیم و رنگیزه‌هاى مس، کبالت، منگنز و غیره استفاده کرده و آنها را به‌طور جداگانه گداخته و تغییر شکل داده‌اند، سپس این ترکیب را سائیده، پودر آن را در آب حل کرده و به‌عنوان لعاب روى ظرف کشیده‌اند.

در دورهٔ ساسانیان علاوه بر هنر کاشى‌سازى هنر موزائیک‌سازى نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقى و غربى بیشابور از موزائیک به رنگ‌هاى گوناگون و تزئینات گل و گیاه و نقوش از اشکال پرندگان و انسان را در بر مى‌گیرد.

۸۸-۴

عصر ساسانى یکى از درخشان‌ترین ادوار تولید و صنعت به‌طور کلى در ایران است. در این دوره هنر و صنعت به اوج کمال خود رسید. از اختصاصات صنایع ساسانى ایجاد سبک و اسلوب جدیدى در تزئین نماى ساختمان با گچ‌برى و گل و گیاه است که داراى اصول موزون و نقش‌هاى تکرارى و تقارن است. هنرهاى کاشى‌کاری، معرق‌کاری، موزائیک و کاشى‌هاى لعاب‌دار، در دورهٔ ساسانى به کمال رسید.