مومیائی چیست؟:
به طور کلی ، مومیائی یک بدن بیجان است ، اما چیزی متفاوت ازیک اسکلت یا فسیل .
-مومیائی می تواند قسمتهائی از بافت های نرم بدن خود را که در دوران حیات داشته است حفظ کند. بیشتر این قسمتها شامل پوست و اندامهای ماهیچه ای می شوند . شایان ذکر است که حفظ این بافتهای نرم یا با دخالت انسان ویا به صورت تصادفی میسر خواهد بود و در هر دو حال زمانی رخ می دهد که باکتریها و قارچها نتوانند در روی جسد رشد کنند و باعث فساد آن شوند.
به طور کلی ، مومیائی یک بدن بیجان است ، اما چیزی متفاوت ازیک اسکلت یا فسیل .
-مومیائی می تواند قسمتهائی از بافت های نرم بدن خود را که در دوران حیات داشته است حفظ کند. بیشتر این قسمتها شامل پوست و اندامهای ماهیچه ای می شوند . شایان ذکر است که حفظ این بافتهای نرم یا با دخالت انسان ویا به صورت تصادفی میسر خواهد بود و در هر دو حال زمانی رخ می دهد که باکتریها و قارچها نتوانند در روی جسد رشد کنند و باعث فساد آن شوند.
-مومیائی می تواند قسمتهائی از بافت های نرم بدن خود را که در دوران حیات داشته است حفظ کند. بیشتر این قسمتها شامل پوست و اندامهای ماهیچه ای می شوند . شایان ذکر است که حفظ این بافتهای نرم یا با دخالت انسان ویا به صورت تصادفی میسر خواهد بود و در هر دو حال زمانی رخ می دهد که باکتریها و قارچها نتوانند در روی جسد رشد کنند و باعث فساد آن شوند.
-از لحاظ تاریخی معمولی ترین روش مومیائی خشک کردن سریع است ، زیرا باکتریها و قارچها قادر نیستند در محیط فاقد آب زندگی کنند. مومیائی را می توان با گرمای خورشید ، آتش ، دود و یا مواد شیمیایی خشک کرد . از آنجا که بیشتر باکتریها و قارچها نمی توانند در دماهای انجماد بالا زندگی کنند ، انجماد مداوم می تواند منجر به تشکیل مومیائی شود قرار دادن بدن در محیط عاری از اکسیژن مثل با تلاقی از زغال سنگ نارس « تورب » ممکن است سبب تشکیل مومیائی شود ، زیرا میکروارکانیسمها « موجودات ذره بینی و میکروسکوبی » نمی توانند در محیط بدون هوا زندگی کنند . راه دیگر تشکیل یک مومیائی دفن کردن بدن در خاک شامل نوعی مواد شیمیایی است که قارچها و باکتریها را می کشد .
-بعضی از مشهورترین مومیائی های جهان به صورت تصادفی و بدون دخالت انسان خلق شده اند. در توضیح این مطلب باید گفت ، وقتی بدن در محیطی قرار می گیرد که فرآیند طبیعی فساد رخ نمی دهد ، منجر به تشکیل چنین مومیائی هایی می شود -در بسیاری از فرهنگها مومیائی کردن اجساد مرسوم بوده است .
!sفرآیند مصنوعی حفظ بدن از فساد مومیائی کردن نامیده می شود و راههای مورد استفاده در این عمل به اندازه ی تنوع فرهنگها متفاوت است.
مومیائی های طبیعی :
-بعضی از مومیایی های خارق العاده به صورت کاملاً تصادفی به وجود آمده اند.
-در سال ۱۹۹۱ میلادی ، یک کوهنورد آلمانی بدن منجمد شده ای را در بالای یک توده ی یخ طبیعی نزدیک مرز ایتالیا و اطریش پیدا کرد .
-ابتدا که کارشناسان پلیس و پزشکی قانونی وارد صحنه شدند قادر به تشخیص سن مومیایی نبودند . آن مومیائی یک شال از جنس علوفه بر تن داشت و یک کمان به همراه چندین تیر در کنارش بود ، کفشها را به جهت گرم بودن از علوفه انباشته بودند.
-بعدها به وسیله ی سن یابی کربن پرتو زا « که در این روش به وسیله کربن پرتو زا سن اشیاء تشخیص داده می شود » مشخص شد که این جسد یخی در دوران بین ۳۳۰۰ تا ۳۳۵۰ سال پیش از میلاد مسیح جان باخته است .
-لازم به ذکر است که این مومیایی را قدیمی ترین مومیائی حفظ شده در دنیا دانسه اند.
-در سال ۱۹۷۲ میلادی صیّادان تعدادی از بهترین اجساد حفظ شده ی طبیعی را در یک منطقه ی متروک شده ی استثنایی که به « کلاکیتساک Qilakitsoq» موسوم است پیدا کردند.
مومیایی های مصنوعی :
-مومیایی کردن مصنوعی قبل از هر چیز دیگر علل مذهبی داشت.
-لیکن در کنار آن شکل ویژه ای از یاد بود مردگان و دلایل علمی نیز در مومیایی اجساد نقش داشتند.
دلایل مذهبی :
-بسیاری از اقوام فقط هنگامی می توانستند ادامه ی حیات پس از مرگ را تصور کنند ، که جسد شخص متوفی سالم نگهداری می شد . مثلاً مصریان قدیم این گونه فکر می کردند.
-بنا بر این خویشاوندان و اقوام شخص مرده با مومیایی کردن او که وظیفه ی شرعی و دینی و مراقبت از مرده را به جا می آوردند ، زیرا آنها با ان روش ادامه ی حیات عزیزان خود را در قبر و یا در دنیای دیگر تضمین می کردند.
-[دلایل علمی :
!در جایی که دلایل مذهبی یا یادبود ویژه ی مردگان نقشی در مومیائی کردن اجساد نداشت ،در گذشتگان فقط به این دلیل مومیایی می شدند که امکان خاک سپاری فوری وجود نداشت .
اغلب اتفاق می افتاد که شخصی در سرزمینی دور از وطن خود فوت می کرد و باید از مسافتهای دوری به گورستانی در وطن خود انتقال می یافت .
با اینکه مراسم خاکسپاری مرسوم و متداول هفته ها طول می کشید ، ضمن آنکه جسد در طول این مدت باید در معرض دید عموم قرار می گرفت چنین مراسم تشریفاتی به خاک سپاری درباره ی پاپها « بالاترین مقام مذهبی مسیحیان کاتولیک » یا پادشاهان اسپانیا، فرانسه و انگلستان در دورانهایی طولانی ، متداول و مرسوم بود . به هر حال می توان گفت که حداقل از قرن دوازدهم میلادی مومیایی کردن در اروپا متداول شده است .
– مومیایی کردن در نقاط مختلف دنیا :
-مومیایی کردن در بعضی مناطق جنبه تشریفاتی و در جاهای دیگر ناشی از شناخت و طرز تفکر انسانها درباره مرگ و زندگی پس از مرگ بوده است .
-پژوهشهای انجام شده در تاریخ مصر باستان ، اقوام پروی باستان ، سکاها و چینی ها نشان داده که اقوام مذکور اجساد مردگان خود را مومیایی می کردند.
مصر باستان :
-[iمصر باستان از دیر باز به عنوان « امپراتوری مومیایی ها » در تاریخ شناخته شده است زیرا در مصر در طول قرنها عمل مومیایی کردن ابعاد یک صنعت همه جانبه و فراگیر را به خود گرفت .
ifبعد از میلاد و مسیحی شدن بیشتر مصریان ، مومیایی کردن متوقف شد . اما حدس زده می شود که در یک دوره ی-
مومیایی برنادت مقدس :
-گفته و نوشته اند که « برنادت سوبیروس » دختر ۱۴ ساله ی یک آسیابان از روستای « لورد » در جنوب فرانسه در تاریخ ۱۱ فوریه ی سال ۱۸۵۸ میلادی برابر با « ۲۲ بهمن ماه ۱۲۳۶ هجری شمسی » در جنوب فرانسه دیداری شگفت و باور نکردنی داشت :
-در غاری در کنار رودخانه ی کوچک گاوه « GAVE » بانویی در لباسی سفید و درخشان « نورانی » بر او ظاهر شد که با آرامش و سکوت به او تبسم می کرد و پس از چند لحظه ناپدید شد .
-به هر حال هنوز سه روز از این دیدار نگذشته بود که بانوی زیبای ناشناس دوباره در همان محل بر او ظاهر شد و از آن تاریخ تا ۱۶ ژوئینه « ۲۵ تیرماه ۱۲۷۳ هجری شمسی » شانزده بار دیگر نیز بر او ظاهر شد .
-در تاریخ ۱۸ فوریه «۲۹ بهمن ماه » در سومین دیدار بانوی نورانی برای نخستین بار برنادت را مورد خطاب قرار داد ، و جملاتی به او گفت. -در ۲۵ فوریه « ۱۶ اسفند ماه » او چشمه ای را که در کف غار پنهان بود به « برنادت » نشان داد
-در ۲۶ ماه مارس « ۶ فروردین ماه » او خود را به « برنادت » معرفی کرد : به عنوان مادر مسیح ، « مریم مقدس »
-او چندین بار به دختر سفارش کرد که نزد کشیش دهکده رفته و به او بگوید ، شایسته است که در محل ظهور آن بانوی نورانی و در نزدیکی چشمه کلیسایی بنا شود و سفرهای زیارتی برای توبه و کفاره ی گناهان و همچنین نذورات به آن محل به طور منظم به اجرا در آید .
if !sسخنان برنادت در این باره ، ابتدا با دیرباوری و شک و تردید و تکذیب مردم روبرو شد . ولی دختر جوان حتی در سخت ترین بازپرسی ها بر روی اظهارات خود اصرار می ورزید.
-کمی بعدنخستین شفا یافتن بیماران در کنار چشمه اتفاق افتاد.
-این مساله بیش از هر چیز دیگر باعث شهرت آن دهکده ی کوچک گردید.
-تعداد بیشماری می آمدند ، تا در اینجا از مادر مقدس کمک و شفا طلب کنند.
-[ifامروزه « دهکده لورد » بزرگترین زیارتگاه مریم مقدس در جهان است
مکان امید ، مکانی که امروزه هنوز هم بیماران در تماس با چشمه دوباره سلامت خود را باز می یابند ، آن هم برخی اوقات به طوری ، که علم و دانش غالباً توجیهی برای آن ندارد.
-دیدار با مادر مقدس در غار « لورد » زندگی « برنادت سوبیروس » کوچک را کاملاً تغییر داد .
-او که از تجربه ی دیدارهای خود با مادر مقدس سخت تکان خورده بود ، تصمیم گرفت راهبه شود .
-برنادت در سال ۱۸۶۶ میلادی « ۱۲۴۵ هجری شمسی » ، در سن ۲۲ سالگی ، در شهر همجوار روستای خود به نام « نورز NEVERS » وارد « صومعه ی سن جیلدار » گردید.
-برنادت در ۱۶ آوریل ۱۸۷۹ ملادی « ۲۷ فروردین ۱۲۵۸ هجری شمسی»در حالی که تازه سی و پنج ساله شده بود ، بر اثر سل استخوان در گذشت .
-تابوت او سه روز پس از مرگ در یک عبادتگاه کوچک در باغ صومعه به خاک سپرده شد .
[جسد برنادت پیش از سی سال در این مکان بود . اما هنگامی که مقدمات
« اثبات تقدیس» او فراهم آمد و تحقیق در این باره آغاز شد ، مقامات کلیسا در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۱۹۰۹ میلادی « ۳۱ شهریور ۱۲۸۸ هجری شمسی » اجازه دادند تابوت او در حضور دو پزشک و چند نفر دیگر باز شود .
!مشاهده جسد برنادت باعث شگفتی حاضرین در آنجا شد . برنادت بدون هیچ گونه تغییری بر بستر خود آرمیده بود .
-یکی از بانوانی که شاهد عینی جلسه گشودن تابوت بوده است بعداً مشاهدات خود را این طور بیان کرد:
کوچکترین نشانی از عفونت ، کمترین اثری از بوی بد در جسد نبود … چنین به نظر می رسید که او خوابیده است .
ifپس از انجام تشریفات اداری جسد را لباس نو پوشانیدند و آن را همراه تمام مدارک رسمی معاینه در یک تابوت مسی در بسته حفظ کردند .
گزارش کمیسیون تحقیق در اذهان عامّه ی مردم مورد قبول مومنان قرار گرفت ، اما برخی نیز به این گزارش با شّک و تردید نگریستند . حتی تعداد کمی از روزنامه ها اسقفی را که مسئول تحقیق در این مورد بود متهم به خیانت کردند .
[ifآنها ادعا کردند که اسقف دستور داده است بلافاصله پس از مرگ برنادت جسد او را مومیایی کنند ، زیرا کلیسا در واقع به چنین« معجزه ای» احتیاج دارد تا بتواند تشکیلات زیارتگاهی در « لورد » را همچنان فعال و زنده نگه دارد .
ifبرای رفع این اتهام روند « اثبات تقدیس » از سر گرفته شد و ادامه یافت .
[ifدر ۳ آوریل ۱۹۱۹ میلادی « ۱۴ فرودین ۱۲۹۸ هجری شمسی » ، جسد برنادت برای بار دوم و در« ۱۸ آوریل ۱۹۲۵ میلادی » «۲۹ فرودین ۱۳۰۴ هجری شمسی » برای بار سوم مورد معاینه قرار گرفت . ولی باز هم جسد هیچگونه تغییری نکرده بود ، به استثنای پوست ، که در طول نخستین معاینه در سال ۱۹۰۹ تغیییر رنگ داده و در جلوی چشم شاهدان رنگ تیره به خود گرفته بود .
در سوم اوت ۱۹۲۵ میلادی « ۱۲ مرداد ۱۳۰۴ هجری شمسی » مومیایی برنادت طی مراسم رسمی به « صومعه سن جیلدار » منتقل شد .
iاز آن زمان تاکنون او در آنجا با لباس رسمی راهبگی خود ، با صورت و دستهایی که با پوشش مومی نازکی پوشانیده شده است ، در یک تابوت شیشه ای به آرامش ابدی سپرده شده است .
– اثبات تقدیس : پیروان دین حضرت مسیح ( ع) در شاخه های مذهبی « کلیسای رومن کاتولیک » معتقد هستند که پس از مرگ انسانهایی که در طول زندگی دارای کرامت بوده و موجب شفای بیماران و مواردی از این قبیل شده اند ، با انجام مقدمات و تحقیقاتی اصلح است او را به لقب {مقدس } مفتخر نمود و درمعرض دید عام گذاشت .
[-بازگشایی تابوت « برنادت مقدس » نیز به همین منظور انجام شد .
لوله فاضلاب بود مانند میزهای کالبد شکافی امروزی قرار می گرفت .
-آماده سازی برای دفن شامل ۵ مرحله بود .
۱-نگهداری امعاء و احشاء :
-امعاء و احشاء یعنی اجزای داخلی بدن « روده ها ، کبد ، معده و ششها » که جداگانه مومیایی شده بودند، یکایک و جدا از هم ریسمان پیچ و در چهار خمره ی مخصوص امعاء و احشاء که « کانوپ » نامیده می شد ، گذاشته می شدند.
-در « دوره ی پایانی » تاریخ مصر باستان « سلسله ی بیست و پنجم تا سی و یکم فراعنه یمصر » حدود « ۷۱۳ تا ۳۳۲ قبل از میلاد » به مدت
« ۳۸۱ سال » ، هر یک از پسران چهارگانه ی خداوند « هوروس » نگهبان یکی از خمره ها محسوب می شدند.
-مجسمه ی سرهای این پسران خدا درپوشهای خمره ها را تشکیل می داد. بنا به دلایلی نامعلوم ، در طول دورانهای بین « سلسله ی بیست و یکم و بیست و پنجم » { ۱۰۸۰ تا ۶۵۹ قبل از میلاد } امعاء و احشاء در خمره های مخصوص نگهداری نمی شد ، بلکه پس از بسته بندی دوباره درون شکم خالی جسد قرار داده می شد .
۲-پرسازی :
-هدف از این کار این بود که بدن مومیایی شده تا حدّ امکان به حالت طبیعی آن بازسازی شود .
-برای این منظور تمام فضای خالی جسد با دقت با گل ، شن ، گلسنگ خشک ، موم یا باند صمغ آلود « مثلاً صمغ گیاهان » پر می شود .
-گاهی اوقات نیز زیر نقاط خاصی از پوست بدن با خمیر گل رس نرم پر می شد ، تا بتوانند به آن نقاط از بدن فرم و شکل خاصی بدهند ، درست مانند مجسمه سازی که در کارگاه هنری خود به مجسمه هایش با خمیر مجسمه سازی شکل می دهد . در این مرحله از سرخاب و دیکر رنگها نیز استفاده می شد .
گلسنگ یا « لیخن » : رستنی هایی که جزو شاخه ی ریسه داران بوده و خود رده ی جداگانه ای را تشکیل می دهند.
-گلسنگ در اصل از زندگی همزیستی بین یک جلبک و قارچ حاصل می شود و معمولاً بر تخته سنگها و همچنین دیوار و تنه ی درختان به صورت ورقه های زرد یا خاکستری مایل به سفید و مایل به سبز می روید .
-از انواع آن : اوسنه ، کلادنی ، آمبیلیکر ، پارملی ، راملین و گلسنگ شاخ گوزنی می باشد .
۳-باند پیچی :
-در این مرحله که بر حسب مقررات و قواعد واجب مذهبی به اجرا در می آمد یک راهب یا فرد روحانی با ماسک کلّه شغالی خداوند « آنوبیس » نظارت عالی بر مراسم را به عهده داشت .
-در این مراسم ابتدا بدن ، سر و اعضای حرکتی مرده « دستها و پاها » ، نخست جدا از هم ، و سپس با همدیگر با نوراهای پارچه ای نازک و بلند
« اغلب به طول حدود ۱۵۰ یارد – هریارد ۹۰ سانتیمتر است » ، پیچیده می شود و این نوارها معمولاً به مومیا و یا صمغ گیاهان آغشته بودند.
-راهبان در لابه لای لایه های نوار طلسمهایی را که سلامتی آور بودند و نیروی جادویی « البته به عقیده ی آنها » داشتند جا می دادند.
۴-اندود سازی :
-برای پوشاندن و حفاظت کامل جسد در برابر دنیای خارج ، جسد باندپیچی شده را با لایه ای محافظ می پوشاندند.
این لایه از موادی مانند گچ ، مومیا ،گل ، صمغ ، موم و یا سریشم بود .
-طلسم : تکه ی کاغذ یا قطعه ای فلزی که جادوگران یا فالگیران در روی آن خطها یا جدولهایی می کشند ، یا حروف و کلماتی می نویسند و بر این باورند که برای محافظت کسی یا چیزی ، و دفع بدی و آزار موثر است .
۵-مرحله ی ماسک گذاری :
-در بسیاری از موارد ، به خصوص برای شخصیتهای بزرگ علاوه بر مراحل ذکر شده ، سر شخص مومیایی شده با « ماسگ مرگ » پوشانیده می شد .
-برای فراعنه این ماسک از طلای ناب بود . در هر صورت ماسکهای متداول از خمیر مومی – کاغذی مجسمه سازی ساخته و روی آن نقاشی یا با طلا پوشانده می شد .
-بعدها ، هنگامی که مصر استقلال خود را از دست داد و به صورت یکی از ایالات روم درآمد « بعد از سال ۳۰ قبل از میلاد» این سنت در میان آنها رواج یافت که بالای سر باند پیچی شده ی مرده به اصطلاح « نقش مومیایی » را مستقر نمایند .
-تصویری از سر شخص ، که در آن سر شخص مرده با چشمانی بزرگ و نگاهی جدّی به دیدار کننده ی خود می نگریست -زندگی دوباره ی مومیایی شده ها :
-در زندگی ما انسانهای امروزی ، این تصور که می توان در این دنیا به مرده زندگی دوباره داد ، انحرافی و اشتباه است . اما در نظر انسانهای باستان این گونه نبود .
-برای آنها مومیایی محفظه و ظرفی گران قیمت و پر ارزش محسوب می شد که خدایان در وقتی معلوم زندگی نو در آن می ریختند .
–پس از آن شخص مرده به طریقی اسرار آمیز آرامگاه خود را با حضور خود روح می بخشید و پر می کرد ، با روح های خود ارتباط و رفت و آمد برقرار می کرد و به وسیله ی آنها با جهان خارج و جهان خدایان تماس برقرار می کرد.
-به هر حال بر اساس عقاید مصریان ، پیش در آمد و شرط این کار این بود که مراسم جادویی و هدف دار انجام شود : « زندگی دادن دوباره به مومیایی » .
این مراسم نوعی استغاثه و سوگند دهی بود ، که کارشناسان تاریخ مصر باستان آن را با نام « مراسم مذهبی دهان گشایی » مشخص می کنند.
-این مراسم را کاهنان و روحانیون بلافاصله و درست قبل از خاکسپاری مومیایی اجرا می کردند و طیّ این مراسم با شور و اشتیاق ذکر خدایان خوانده و به درگاه آنها نیایش می شد .
-سوگواران در ستونی پر شکوه و جلال به « شهر مرگ » در کناره ی کویرراه می پیمودند.
-کاهنان و روحانیون ، سورتمه ای که گاومیشها آن را می کشیدند و روی آن تابوت در بسته با مومیایی داخل آن قرار داشت ، خویشاوندان شخص مرده ، زنان سوگوار و تعزیه خوان که با ناله و فریاد خاکستر بر سر خود می ریزند ، تخت روانی که بر دوش برده ها حمل می شود و « صندوق کانوپها » روی آن قرار داشت .
-همچنین خدمتکارانی که مبل و صندلی ، صندوق ، مجسمه های کوچک و مواد غذایی حمل می کنند همه در تصاویر روی دیوارهای آرامگاه های باستانی دیده می شوند.
-با نمایان شدن ساختمان آرامگاه ، ستون بدرقه کنندگان مومیایی از حرکت باز می ایستاد .
تابوت گشوده می شد و مومیایی را از درون تابوت بیرون می آوردند . کاهنی با ماسک « آنوبیس » مومیایی را به صورت عمودی ، رو در رو و چشم در چشم عزا داران نگاه می داشت .
-یک گاومیش قربانی می کردند و آوازهای نیاش و سوگواری طنین انداز بود.
-بر روی جسد مومیایی شده آب نطهیر می پاشیدند و عود و کُندُر دود می کردند و در این حالت مراسم به نقطه ی اوج خود می رسید .
-کاهنی در برابر مومیایی قرار می گرفت و با ابزاری ملاقه ای شکل و سایر ابزارهای مذهبی چشمها ، گوشها ، بینی و دهان « ماسک مرگ » مومیایی را لمس می کرد .
-خویشاوندان مومیایی با دستهایی که ملتمسانه و مصّرانه به آسمان بلند بود در برابر مومیایی زانو بر زمین می زدند .
این لحظه ای است که هدف و مقصود نهایی مومیایی کردن جسد بوده است : تبدیل و تحول و آغازی جدید.
-نیرویی اسرار آمیز در بدن مرده جریان پیدا می کند.
-از این لحظه به بعد او می تواند به رغم پوششی که دارد ، دوباره ببیند ، بشنود ، ببوید ، بچشد ، حس کند و محیط اطراف خود را با تمام حواس خود درک کند.
-آنگاه مومیایی را با جلال و شکوه تمام در آرامگاه « منزل جاودانی » خود قرار می دادند.
ifعقیده ی مصریان باستان ، مردگان در قبر خود مانند زندگان در خانه ی خود زندگی می کردند.
-برای اثبات این اعتقاد شواهد و قراین متعدد و چشمگیری وجود دارد .
-مثلاً آرامگاه دارای یک در خیالی بود که شبیه به در ورودی خانه های واقعی بود .
-در داخل آرامگاه نیز بسیاری از اتاقها مانند اتاقهای قابل سکونت برای انسانها تزئین شده بود .
در شهر « تبس Thebes » « پایتخت باستانی مذهبی و سیاسی مصر علیا در ساحل رود نیل و در ۷۲۰ کیلومتری جنوب قاهره « پایتخت کنونی مصر » آرامگاهی کشف شد که در آن برای شخص مرده نه تنها چندین اتاق ، بلکه یک حمام و یک آبریزگاه نیز در نظر گرفته شده بود .
-در بعضی آرامگاهها صندوق خانه ، گنجه ها و تاقچه ها ، سقف های منحنی و دیوارهای دارای نقاشیهای افسون کننده ، چنان محیط زنده و پرباری از زندگی ایجاد می کرد که این محیط زندگی کاملاً طبیعی احساس می شد .
مومیا چیست ؟
-مومیا ، ماده ای است قهوه ای یا سیاه رنگ که در نتیجه ی اکسید شدن هیدروکربن های نفتی « که از کربن و هیدروژن تشکیل شده اند » در شکافها و شکستگیهای طبقات زمین که در مجاورت ذخایر نفتی زیر زمینی وجود دارند پیدا می شود .
-مومیا در حقیقت یک نوع قیر طبیعی است که غالباً مخلوط با شن و خاک می باشد و بناباین نوعی آسفالت طبیعی است .
-مومیا در ۱۰۰ درجه حرارت ذوب می شود .
-چگالی آن در حدود ۲/۱ گرم بر سانتیمتر مکعب است .
-در ترکیب مومیا علاوه بر هیدروکربن ، اکسیژن و نیتروژن « ازت » و گاهی گوگرد هم وجود دارد .
-از حل کردن مومیا در روغن ماده ی نرم و خمیری شکلی به دست می آید که سابقاً بر روی پوست بدن در نقاط ضرب دیده می مالیدند.
-اسامی دیگر مومیا « مومیایی » ، قیر طبیعی ، زفت رومی ، قیر معدنی ، عرق الجبال ، زفت یا بس ، زفت البحر ، کفرالیهود ، فقر الیهود و آسفالت معدنی است.
در کوههای فارس ، بهبهان و لرستان از شکافهای سنگها بیرون می آید .
[iنوشیدن محلول آن در روغن ها و ضماد آن جهت شکستگی اعضاء و ضرب دیدگی مفاصل و پاره شدن زردپی و ماهیچه در طب قدیم تجویز می شد .
-در عصر صفویه مومیایی فارس ممتاز بود و تمام محصول آن که از کوهی نزدیک جهرم به دست می آمد متعلق به شاه بود . که یا آن را می فروخت و یا به رسم هدیه برای حکّام و بزرگان و پادشاهان دیگر می فرستاد.
آموزش اجرای بلک پاور برای استفاده از بلک پاور چند مرحله دارید که برای رسیدن…
روش استفاده از کتراک و بلک پاور در این ویدیو به شما دوستان روش استفاده از کتراک و بلک پاور و…
بلک پاور انفجار بی خطر بهترین جایگزینی که این روز ها وارد بازار شده و…
ماده تخریب کننده بلک پاور معروف به دینامیت بی صدا ارائه این محصول فقط از…