آتشکده آذر برزین مهر خراسان

امتیاز دهید

بروزرسانی شده در تاریخ: ۱۶ فروردین ,۱۳۹۴

آتشکده آذر برزین مهر خراسان:

آذَر بُرزین مِهر [āzar borzin- mehr]، سومین آتشکده از سه آتشکدهٔ اساطیری- تاریخی مهم آیین زردشت که در کنار آذر گشنسپ[āzar gošnasp] (آتش شاهان و رزمیان) و آذر فرنبغ [āzar farnbaq] (آتش روحانیان)، در مقام آتش کشت‌ورزان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نام این آتشکده حکایت از قدمت آن می‌کند و احتمالا چنین عنوانی پیش از زردرشت، یعنی در عصر میترایی نیز وجود داشته‌است: آتور بورزین میترو (بِرزَنت میثره) یعنی آتش میترای بلندبالا.

۲۰-۱

تاریخ بنیاد هر سه آتش رسمی ایران باستان، به زمان شاهان باستانی و اساطیری باز می‌گردد که خود حکایت از بسیار کهن بودن پرستاری از آتش در ایران باستان دارد. شهرستانی می‌نویسد که این آتشکده‌ها پیش از زردشت وجود داشتند و زردشت آتشکدهٔ سبزوار (آذر برزین مهر) را تجدید کرد.

آتشکده آذربرزین‌مهر و به قول اهالی محلی روستای فشتنق: خانه دیو ، یکی از سه آتشکده بزرگ دوره ساسانیان و آتشکده دهقانان است و در شهرستان سبزوار خراسان قرار دارد.
این آتشکده در ارتفاع ۲۰۶۱ متری از سطح دریا و در کوهستان فشتنق (بین روستاهای ریوند، مهر، فشتنق) بین شاهرود، سبزوار و در حوالی روستای فشتنق قرار دارد.

آتشکده آذربرزین‌مهر در زبان پهلوی به نام آتور بورگین میتر خوانده می‌شود به معنی آتش مهر بالنده است.

مکان آتشکده برزین مهر (به معنی آتش مهر بالنده) را که ویژه‌ی کشاورزان یا برزیگران بوده در کوه ریوند سبزوار می‌دانند.

۲۰-۲

تاریخ ساخت آتشکده آذربرزین‌مهر بسیار کهن است به طوریکه به زمان اشو زرتشت بازمی‌گردد و در بند ۸ از فصل ۱۷ بندهش آمده است: آذربرزین مهر تا زمان گشتاسب در گردش بوده و پناه جهان تا اینکه اشو زرتشت اسپنتمان دین آورد و گشتاسب شاه دینش را پذیرفت، آنگاه گشتاسب آتش مقدس را در کوه ریومند در آذر برزین مهر قرار داد.

در کنار این آتشکده گیاهی به نام ریواس وجود دارد که طبق مدارک و شواهد موجود در دوره آریایی‌ها (هزاره اول تا سوم قبل از میلاد) از این گیاه نوشیدنی به نام هَومَه درست می‌شد و در مراسم دینی و مذهبی آریایی‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت.

به سبب احترام خاصی که در روزگاران کهن به کشاورزان گذاشته می‌شد، بی‌تردید عمر این آتش بسیار کهن‌تر از تاریخ ظهور زردشت است . آذربرزین‌مهر زودتر از دو آتشکده رسمی دیگر از میان رفته‌است .ظاهرا آذر برزین مهر، در زمان ساسانیان به مقام سوم تنزل یافته بود. در مقاسه با دو آتش رسمی دیگر، گزارش‌های متن‌های دینی و تاریخی نیز دربارهٔ آذر برزین مهر بسیار اندک است.

اینجا هم میتوانید بیشتر درمورد این مطلب بخوانید  آدم کوتوله ها

روایت وِجَرکَرد دینی، منسوب به میدیوماه، عموزادهٔ زردشت، چون در هر حال، تکیه بر سنت‌های شفاهی زردشتیان دارد، در پرداختن به آذربرزین‌مهر دارای اهمیت است: سقف خانهٔ گشتاسپ می‌شکافد و زردشت با درخششی مینوی نزد گشتاسپ می‌آید. او سه چیز همراه دارد: اوستا، آذر برزین مهر و درخت سرو. زردشت آتش را به دست گشتاسپ می‌دهد و گشتاسپ آن را به جاماسپ، اسفندیار و دیگران می‌دهد، و آتش دست کسی را نمی‌سوزاند. سپس آتش را بر دادگاه (جای خاص آتش) می‌نشاند و آتش برزین مهر ورجاوند و پیروز، بدون هیزم و چوب‌های خوشبو به خودی خود می‌سوزد و آب و خاک بر آن اثر ندارد .

۲۰-۳

روایت‌های اساطیری، آذربرزین مهر را نخستین آتشی می‌دانند که گشتاسپ بنیاد گذاشت . به گزارش بندهش، اهوره مزدا در آغاز آفرینش آذرفرنبغ، آذر گشنسپ و آذر برزین مهر را برای پاسبانی جهان آفرید و با دست خویش نشاند .جم نیز همهٔ کارها را بیش‌تر به یاری آتش فرنبغ، گشنسپ و برزین‌مهر کرده‌است. در زمان پادشاهی هوشنگ، چون مردم بر پشت گاو سریسوگ (سریشوگ) از خونیرس (مرکز مسکون زمین) به دیگر کشورها می‌رفتند، شبی در میان دریا آتشی که در آتشدانی بر پشت گاو قرار داشت، با فشار باد و موج به دریا افتاد و به جای آن، سه آتش درخشیدن گرفتند: آذر فرنبغ، آذر گشنسپ و آذر برزین‌مهر . ظاهرا به مرور، هر یک از این سه آتشکده، خاص یکی از طبقات سه گانهٔ اجتماعی شده‌است، و از این میان، آذر برزین مهر از آن کشاورزان گردید . میرخواند بدون ذکر منبع می‌نویسد: آتشی را که زردشت به گشتاسپ داد، همان آتشی است که تا کنون در دست مجوس است و زردشتیان چنین می‌پندارند که آن آتش تاکنون خاموش نشده‌است . در ادبیات پهلوی جای آذربرزین‌مهر در ریوندکوه، نزدیک نیشابور در خراسان است . به گزارش روایت پهلوی چون گشتاسپ، دین نپذیرفت، هرمزد بهمن، اردیبهشت و آذر برزین مهر را برای دعوت به دین، به خانهٔ گشتاسپ فرستاد؛ آنان به گشتاسپ وعدهٔ فرمانروایی دراز و زندگی دیرپای و پسری آسوده از مرگ، به نام پشوتن دادند و تاکید کردند که اگر دین نپذیرد، خوراک کرکس‌ها خواهد شد، اما گشتاسپ دین نپذیرفت . در بندهش با کمی تفاوت آمده‌است که آذر برزین مهر تا پادشاهی گشتاسپ همچنان در جهان می‌وزید و پاسبانی می‌کرد، تا سرانجام، به ظهور زردشت و دین‌پذیری گشتاسپ، وی آذربرزین مهر را بر ریوندکوه خراسان، که «پشته گشتاسپان» خوانند، نهاد . جالب توجه‌است که بابک ساسانی نیز پیش از رسیدن اردشیر به پادشاهی، آتش‌های فرنبغ، گشنسپ و برزین‌مهر را به خواب می‌بیند که در خانهٔ ساسان می‌درخشند و به همهٔ جهان روشنی می‌دهند و خواب‌گزاران چنین تعبیر می‌کنند که او یا یکی از فرزندانش به پادشاهی جهان خواهد رسید.

اینجا هم میتوانید بیشتر درمورد این مطلب بخوانید  معماری صخرهای و فلسفۀ پیدایش آن

در بندهش، سه مینوی آذرهای فرنبغ، گشنسپ و برزین مهر، مایهٔ همهٔ آتش‌ها در گیتی‌اند و پس از این سه آتش، دیگر آتشان‌اند که برای نگهبانی آفریدگان و نابود کردن دروغ آفریده شده‌اند.

مانند آتشکده‌های اساطیری فرنبغ، گشنسپ و برزین مهر، سه آتشکدهٔ رسمی شاهنشاهی نیز، مخصوصا در زمان ساسانیان، به این نام‌ها خوانده می‌شدند. باستان‌نگاران با تکیه بر روایت‌های مذهبی، برای یافتن جایگاه واقعی این سه آتشکده کوشش‌های بسیاری کرده‌اند. فردوسی در بیان دین‌پذیری گشتاسپ، آذر برزین مهر را در کِشمَر (از روستاهای شهرستان بردسکن کنونی) خراسان می‌آورد که با گزارش بندهش تفاوت چندانی ندارد.

در حالی که جکسن و سایکس آذربرزین‌مهر را در روستای ریوند سبزوار می‌جویند . هوتوم- شیندلر و مارکورات  جایگاه آذربرزین مهر را در روستای ریوند نیشابور، بر فراز تپه‌ای به همین نام می‌یابند . لازار فاربی در نیمهٔ دوم سدهٔ ۵م، از ریوند به نام شهر مغان یاد می‌کند . بدون تردید اشارهٔ مسعودی به آتشکده‌ای که در زمان زردشت در نیشابور بنیاد گذاشته شد، اشاره به آذربرزین‌مهر است. ابن فقیه نیز از آتشکده‌ای در نیشابور خبر می‌دهد که یکی از آتشکده‌های اصلی آیین زردشت است .برخی نیز چارتاقی دیو را در سبزوار بنای آتشکده مورد نظر دانسته اند.

هیتنس می‌خواهد با تکیه بر شاهنامه و قطع سرو کشمر (در کشمر) در زمان متوکل -خلیفهٔ عباسی- به جایگاه آذر برزین مهر، و به تاریخ تولد زردشت دست یابد . به قول ثعالبی، گشتاسپ پس از گرویدن به زردشت، دستور کاشتن این سرو را داده بود و متوکل دستور داد آن را قطع کنند و برای ساخت جعفریه به بغداد ببرند؛ اما وقتی که سرو کشمر به یک منزلی جعفریه رسد، غلامان متوکل وی را به قتل رساندند و او موفق به دیده سرو نشد. سرو کشمر به هنگام قطع در سال ۲۳۲ق، ۱۴۰۵ سال عمر داشت.