بزرگترین گنج های گمشده تاریخ
بروزرسانی شده در تاریخ: ۱۱ بهمن ,۱۳۹۷
بزرگترین گنج های گمشده تاریخ
شوالیهها کار خود را با مقاصد بشردوستانه شروع کردند؛ حفاظت از زائرین در مقابل راهزنان در مسیرهای منتهی به اماکن مقدس در خاورمیانه. ولی هر چه این نهاد قرون وسطایی در کار خود بهتر شد، قدرتمندان اروپا بیشتر به سراغ آنها رفتد، امتیازات صادره از سوی پاپ و مصونیتهای مالیاتی، به طرف آنها سرازیر شد و کمکهای مالی سربه فلک زد. به دستور پادشاه فرانسه «فیلیپ چهارم»، رهبران کلیدی شوالیههای معبد دستگیر شدند و اتهام کفر (انکار مسیح، تف انداختن به صلیب) به آنها وارد شد. یک ماه بعد به دستور «پاستورالیس پراامیناته» تمامی حکام کشورهای اروپایی باید، سران شوالیهها را دستگیر و اموال آنها را مصادره میکردند.
ولی دیگر خیلی دیر شده بود. شوالیههای سراسر اروپا دست به کار شده و ثروت خود را به نقطه نامعلومی منتقل کرده بودند. ماهیت واقعی این گنجینه ناشناخته است، ولی باور بر این است که ثروت آنها شامل جواهرات، سکه، سند زمین، هنرهای دستی خاورمیانه و امتیازات سلطنتی میشده، که همهی اینها نتیجه قدرت بیپایان آنها بود. حفاریهای مختلف و پرهزینه در عمق ۷۲ متری چاهی در جزیرهی «اوک» شده، که به غیر از مرگ ۶ نفر چیزی حاصل نشد. به نظر میرسد تاریخ شوالیههای معبد همواره سرشار از افسانههای پول و خون باقی خواهد ماند.
ارزش تمام اموال به سرقت رفته توسط آلمان نازی نامشخص است. یکی از منابع درآمد نازیها، داراییها و اموال قربانیان اردوگاههای مرگ و کار اجباری بود. مواردی همچون حلقههای طلای ازدواج، ساعتهای جیبی، جعبه سیگار، جواهرات و دندانهای طلای آنها به توسط نازیها به سرقت میرفت. بقیه اموال قربانیان مانند خانههای آنها، نقاشیها و آثار هنری، سهام بانکی و دیگر موارد مشابه قبل از رفتن آنها به اردوگاهها ضبط و نگهداری میشد. طلاهای جمعآوری شده به بانک رایش فرستاده میشدند تا ذوب شوند و به شمش تبدیل شوند. بیشتر این شمشهای طلا در معدنهای متروکه در آلمان نگه داری میشدند، مانند معدن مرکرز، که توسط نیروهای آمریکا در سال پایان جنگ جهانی دوم کشف شد. برخی دیگر از این اموال، مانند اموال شخصی قربانیان اردوگاهها پس از آزادسازی آنها در آن مکانها کشف شدند.
یکی از گزارشهای افشا شده از خزانه آمریکا در سال ۱۹۴۶، نشان داده که واتیکان در جریان جنگ جهانی دوم، ۳۵۰ میلیون فرانک سوییس را به شکل شمشهای طلا به نازیها مصادره کرده تا از آن محافظت کند و مقداری از آن را در حسابهای متعدد خود در سوییس قرارداده است. نویسنده این یادداشت «امرسون بیگلو» که کارمند خزانهداری بود، ادعایش را از قول یک منبع معتبر در ایتالیا -که احتمالا جاسوس آمریکاست- ذکر کرده وقتی این سند در ۱۹۹۷ فاش شد، واتیکان فورا آن را انکار کرد.
«خواکین ناواروالز» سخنگوی واتیکان گفت: مدرکی برای چنین گزارشی وجود ندارد، و اعتبار این جاسوس آمریکایی را زیر سوال برد. با این حال، در سال ۱۹۹۹ بازماندگان هولوکاست بابت طلاهای غارت شده، شکایتی علیه بانک واتیکان ثبت کردهاند؛ این شکایت در دادگاههای آمریکا به دلیل مصونیت این نهاد سیاسی و بیرون بودن مساله از حوزه قضایی این کشور، رد شد. بعضی از محققان معتقدند که این گنجینه در زیر دریاچه «تاپلیتز» اتریش پنهان شده است و عدهای دیگر میگویند که همه پولها به همراه شمشهای طلا و جواهرات در بانکهای مختلف جهان سپرده شدهاند. از آنجا که محل دقیق گنج هیتلر مشخص نیست، این ثروت چهار میلیارد دلاری به صورت یک راز اسرارآمیز باقیمانده است.
طومارهای دریای مرده دستنوشتههای کهنی هستند که در کرانه شمال غربی بحر المیت در نزدیکی وادی قمران بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۶ میلادی کشف شدهاست. این طومارها بیشتر به زبان عبری نوشته شدهاند و شامل نسخههایی از عهد عتیق انجیل هستند. یافتهها شامل ۱۵۰۰۰ قطعه از ۸۰۰ تا ۹۰۰ نوشتار بوده که در طی سدههای سوم تا دوم پیش از میلاد به نگارش درآمدهاند. بیشتر پژوهندگان بر این باورند که این نوشتهها که در یازده غار پیدا شدهاند متعلق به یک گروه فرقهای خاص از یهودیان به نام اسنیها میباشد. این گروه از یهودیان معتقد بودند که دنیا به شکل مشخصی میان نیروهای خوب و نیروهای شیطانی تقسیم شدهاست. آنها خود را از بقیه یهودیان جدا کرده بودند و زندگی اجتماعی تشکیل داده بودند که توسط یک رهبر «ماشیحگونه» هدایت میشد.
نزدیک بودن زمان تالیف این نوشتهها به سده یکم میلادی اطلاعاتی درباره پیدایش مسیحیت و برهمکنش مسیحیان آغازین و آداب و رسوم مذهبی یهودیان فراهم میکند. با بررسی تمام اتفاقاتی که پیرامون انتشار این نسخهها افتاد میتوان گفت که پس از گذشت بیش از ۶۰ سال از اکتشاف طومارهای دریای مرده هنوز اطلاعات ما از این طومارها و اسرار آن بسیار مبهم و اندک است.
این اتاق که از آن به عنوان هشتمین شگفتی جهان یاد میشود، به طور قطع بینظیرترین گنجینه گمشده تاریخ است. این اتاق ۱۱ فوت مربعی دارای پانلهای دیواری جواهرنشان تزیینشده با چندین تن کهربای درخشان، آینههای بزرگ با قاب طلا و ۴ معرقکاری بزرگ و فوقالعاده است. کهربا در قالب ۳ ردیف با جواهرات گرانبها و چارچوبهای شیشهای که هنرمندانه روی آنها کندهکاری شده، تزیین شده است. این اتاق توسط پادشاه پروس ساخته و به سزار روسیه در سال ۱۷۱۶ هدیه داده شد. این اتاق زیبا و گرانبها در کاخ کاترین در حوالی سن پترزبورگ واقع شده بود.
شاید بتوان گفت این منحصر بهفردترین گنج گمشده تاریخ باشد؛ اتاقی که تمام دیوارهایش با کهربا و انواع جواهرات قیمتی و آینههای طلاکاریشده و چهار نوع موزاییک کاری فلورانسی تزئین شده بود. اگر این اتاق امروز وجود داشت، ارزش آن بیش از ۱۴۲ میلیون دلار بود. آوازه دلربایی این اتاق به گوش آدولف هیتلر هم رسیده بود و هنگامی که او با ارتش نازی به روسیه حمله کرد، کوشید این اتاق را همراه خودش به آلمان ببرد. اما با اولین تکانها چندین تن جواهرات و تزئینات اتاق شروع به خرد شدن کردند. هرچند او تلاش کرد با چسباندن کاغذ دیواری مانع از فروریختن آن شود اما این اقدام هم بی فایده بود. سال ۱۹۴۱ نازیها بخشهای زیادی از شهر را فتح کردند و سال ۱۹۴۵ بار دیگر روسیه آن را پس گرفت. اما آن روز دیگر کسی از این اتاق اطلاعی ندارد.
دزد دریایی موفق شد در مدت کوتاهی ثروت زیادی برای خود و گروهش به دست بیاورد که فقط افسانه آن تا به امروز باقی مانده و خبری از خود این گنجها نیست. البته روش این دزد دریایی آن قدر حساب شده بود که اسم او در میان موفقترین دزدان دریایی قرار داد. در آن دوران که ثروت هر کشور با میزان طلاهایی که داشت سنجیده میشد، کشور اسپانیا دست به استخراج طلا و نقره از معدنهای مکزیک و آمریکای جنوبی میزد و این طلاها را با کشتی به کشورش منتقل میکرد اما کشتیهای اسپانیایی در راه بازگشت به اسپانیا با مشکل بزرگی به اسم ریش سیاه مواجه میشدند.
ریش سیاه و خدمهاش با خونسردی کامل خود را در مکانهای مناسب بر سر راه کشتی های اسپانیایی مخفی میکردند و در یک حمله غافلگیرانه طلاهای آنها را می دزدیدند. حرف های زیادی درباره ریش سیاه شنیده می شد مثل اینکه او بسیار خشمگین، بی رحم و فرصتطلب است و برای رسیدن به هدفش به هیچ موجود زندهای رحم نمیکند. اسم این دزد دریایی در دریای آتلانتیک، سواحل آمریکای جنوبی و شمالی، باهاما و کارولینای شمالی وحشت بر اندام همه میانداخت اما سرانجام در نوامبر سال ۱۷۱۸ رابرت ماینرد، کاپیتان یکی از کشتیهای جنگی بریتانیا توانست او را به دام بیاندازد. رابرت ماینرد بعد از دستگیر کردن ریش سیاه، سر این دزد دریایی را از تنش جدا کرد و برای اعلام پیروزی و همچنین عبرت سایرین، سر او را روی دکل کشتیاش آویزان کرد.
اما سرنوشت طلاهای بیشمار و گنجینه عظیمی که او برای خود در طی سالها دزدی از کشتیها دیگر جمع کرده بود چه شد؟ تا به امروز فقط همین قدر مشخص شده که محل و یا محلهایی که ریش سیاه گنجهای خود را مخفی میکرد با مرگش برای همیشه از بین رفته است؛ با این حال جویندگان طلا هیچ وقت از تلاش برای یافتن گنجینههای او دست برنداشتند زیرا گنجینههای او جزو بزرگترین گنجینههای طلا در طول تاریخ به شمار میآیند. البته جزایر کارابین و غارهای جزایر سایمون جزو محلهایی هستند که خیلیها احتمال میدهند گنج افسانهای ریش سیاه در آنها مخفی شده باشد؛ با این حال جستوجو در این مکانها هم بینتیجه بوده است.
شگفتی سراسر وجود هوارد کارتر را فرا گرفته بود. کسی که سال ۱۹۲۲ توانست محل دفن فرعون مشهور مصر «توت آنخ آمون» را پیدا کند. راه ورود به مقبره و بعد راه رسیدن به این اتاقها آن قدر پیچده بود که سالها طول کشید تا کارتر توانست نقشه آنها را بکشد. در روایات آمده بود کنار مقبره فرعون، اتاقهای بزرگ پر از صندوقهای مخصوص جواهرات و مجسمههای قیمتی بود. اما وقتی سراغ جواهرات مقبره رفتند، اثری از آنها نبود! این شاید مرموزترین و عجیبترین سرقت تاریخ باشد؛ چرا که مسیر دستیابی به مقبره فوقالعاده پیچیده بود و پیدا کردن مسیر از فهم افراد عادی خارج بود. ضمن اینکه انتقال این همه ثروت و عتیقه، بدون اینکه کسی متوجه شود امکانپذیر نبود.
برخی تاریخدانان معتقدند که سرقت این جواهرات کار همان معمارانی است که قرنها قبل از میلاد مسیح این مقبره را طراحی کرده و احتمالا همان نزدیکیها بار دیگر آن را مدفون کردهاند تا سر فرصت و دور از چشم خاندان سلطنتی مصر، آنها را جابهجا کنند. فرضیه دیگری هم وجود دارد که سالها بعد، پادشاهی به نام هریهور جانشین رامسس دهم شد. در آن زمان مصر مانند گذشته شوکت و جلال نداشت برای همین عدهای معتقدند که هریهور به فرزندش دستور داد تا از جواهرات قبر فرعون برای قبر آینده او استفاده کنند و جای دفنش را هم به کسی نگویند، اکنون هم قبر هریهور نامعلوم است.
در سال ۱۸۲۰ میلادی شهر لیما از کشور پرو در معرض یک شورش عظیم و عمومی قرار گرفت به همین منظور حکام پرویی تصمیمی گرفتند که جواهرات موجود در شهر را برای دور ماندن از سرقت به مکزیک منتقل کنند. گنجها شامل مقادیر زیادی جواهرات به صورت سنگ، شمعدانهای طلا، مجسم حضرت مریم از طلا و ظروف بسیار دیگر بود. این گنج یازده کشتی را به طور کامل پر کرد. ویلیام تامپسون مسئول کشتی در حال حمل این گنج عظیم به مکزیک بود. اما غافل از آنکه در میان همراهان و کارگران کشتی، دزدان دریایی رخنه کردهاند. پس از سرقت، دزدان تصمیم گرفتند که جواهرات را به جزیره کوکاس در اقیانوس هند برده و در آن محل نگه دارند تا آبها از آسیاب بیافتد.
تامپسون فرمانده کشتی هم که دیگر با دزدان همدست شده بود، به اتفاق سارقان به جزیره میرود. اما ارتش مکزیک در تعقیب آنها وارد جزیره شد، به همین جهت دزدان به سوی جنگلهای انبوه گریختند. از آن زمان تاکنون دیگر هیچ اطلاعی از این گنج نیست. تاکنون نیز سیصد گروه به جستجوی این گنج رفتهاند اما به موفقیتی دست پیدا نکردهاند. به همین جهت برخی مدعیاند دزدان دریایی گنج را در جزیره دیگری دفن کرده و سپس به این محل آمدهاند.
در زمان هجوم اسپانیاییها به امپراتوری آزتک در مکزیک در تاریخ جولای ۱۵۲۰، پادشاه Montezuma به شدت مجروح شد و هرناندو کورتس فرمانده اسپانیایی به همراه افرادش تحت محاصره جنگجویان آزتک در پایتخت قرار گرفت. پس از روزها درگیری خونین، کورتس به افرادش دستور داد گنجینههای عظیم Montezuma را بستهبندی کردند تا شبانه بگریزند. اما هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بودند که تحت محاصره قرار گرفتند. این درگیری و کشتار عظیم دریاچه «تزوکو» را مملو از اجساد اسپانیاییها و گنجینه سرقت شده Montezuma کرد. ارتش وحشت زده اسپانیا در تلاش برای نجات جانشان، از بردن غنایم و گنجینه صرف نظر کردند. این گنجینه حاوی سکههای طلا و نقره بیشمار و جواهرات باارزش بود.
ساکنان پایتخت با آگاهی از هجوم دوباره اسپانیاییها، بقایای گنجینههای شهر را در اطراف و درون دریاچه «تزوکو» دفن کردند. این گنجینه عظیم در زیر انبوه گل و لای به قدمت ۵ قرن در حاشیه مکزیکوسیتی (مظهر مدرن پایتخت آزتکها) مدفون شده است. نسلهای متعدد جویندگان گنج تلاشهای ناموفقی برای یافتن این گنجینه عظیم انجام دادند و حتی یکی از روسای جمهور سابق مکزیک دستور داد بستر دریاچه را لایروبی کنند اما هیچ اثری از گنجینه یافت نشد.
بزرگترین گنج های گمشده تاریخ
سال ۱۹۷۴ زمانی که تعدادی از کشاورزان استان «شان شی» قصد حفر چاه آبی را داشتند، نمیدانستند که با بزرگترین گنجینه این هنر درست در ۵/۱ کیلومتری مقبره چین شی هوان مواجه خواهند شد. گنجینهای که متشکل از تندیس هزاران سرباز، اسب، ارابه و سواره نظام است. در این منطقه پیش از کشف گنجینه عظیم ارتش سفالین همواره آثاری از سفالگری مشاهده شده اما گستردگی و عظمت این کشف در آن زمان با شگفتی فراوانی همراه بود.
در این مجموعه عظیم، مجسمه ۸ هزار سرباز، ۱۳۰ ارابه، ۵۲۰ اسب و ۱۵۰ اسب سواره نظام همه در اندازههای واقعی وجود دارد. از آنجا که این ارتش در نزدیکی مقبره چین شی هوان واقع شده است تصور میشود همه آن ها متعلق به یک مجموعه بوده باشند. دولت چین اجازه بازدید از این منطقه را به کسی نمیدهد و فقط چند تن از مقامات خارجی همچون ملکه الیزابت موفق به بازدید از این مجموعه شدهاند و فقط تعدادی عکس و ویدیو از این مجموعه در اختیار عموم قرار دارد.
کشتی بادبانی سن خوزه (San Jose)، کشتی افسانهای اسپانیایی و مملو از جواهراتی از مستعمرات امریکایی بوده که بیش از ۳۰۰ سال قبل و در جریان جنگ با انگلیسیها غرق شده است. اواخر نوامبر، ارتش کلمبیا، به همراه گروهی علمی متشکل از تاریخشناسان و انسانشناسان، موقعیت کشتی را در ۱۶ مایلی کارتاگنا (Cartagena) شهری ساحلی در شمال کلمبیا، شناسایی کردند. گفته میشود این کشتی حامل میلیونها سکهی طلا و جواهرات مختلف است که ارزش آنها مجموعا ۱۴ میلیارد دلار برآورد شده است. آسوشیتدپرس اعلام کرد که شاید این بزرگترین گنجینهی غرقشده در دنیا باشد.
کشتی سن خوزه در تابستان ۱۷۰۸ غرق شد، که در تقویم اسپانیایی با ۸ ماه ژوئن برابر بود (در آن دوران، انگلیسیها حدود چند دهه عقبتر از تقویم میلادی کنونی بودند). این کشتی در تلاش بوده تا از کشتیهای جنگی انگلیسی پیشی بگیرد، که قصد داشتند سن خوزه را اسیر و یا مسیر آن را مسدود کنند. سن خوزه یک کشتی مهم، با سه عرشه و ۶۰۰ نفر روی آن بوده است. محمولهی آن – شامل طلا، نقره، زمرد، مروارید، الماس و یاقوت بنفش – به عنوان سرمایه برای جنگ اسپانیا علیه انگلستان و متفقین در نظر گرفته شده بود که بر سر جانشینی تاج و تخت اسپانیایی جنگیدند.
اکنون که این گنجینه کشف شده است، جنگ تازهای بر سر اینکه چه کسی آن را تصاحب میکند، ایجاد شده است. قطعاً کلمبیا خواهان این گنج است. اما شرکت منجی امریکایی که در دههی ۱۹۸۰ موقعیتی مکانی برای کشتی مشخص کرده بود، مدعی سهم بزرگی از این گنجینه است (این ادعا سالها در دادگاه مورد بحث قرار گرفته است.) اسپانیا نیز در تلاش است تا بخشی از این گنجینه را از آن خود کند. با تمام حرفهای گفته شده، هنوز برخی از کارشناسان معتقدند که بخش عظیمی از این گنجینه در ته دریا جا خوش کرده و کشف نشده باقیمانده است.