هر گردی گردو نیست (بدون شرح)

بروزرسانی شده در تاریخ: ۶ فروردین ,۱۳۹۴

هر گردی گردو نیست (بدون شرح):

۱۹

نکته دوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

بروزرسانی شده در تاریخ: ۶ فروردین ,۱۳۹۴

نکته دوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

سنگ مورد اشاره دفینه باید بیشتر در منطقه تک باشه و به چشم بیاد البته همیشه اینطور نیست و گاهی روی سنگها علامت رو در مکانی از سنگ قرار میدادند که عقل جن هم بهش نمیرسه و به فکر برخی هم خطور نمیکنه که این نقطه سنگ هم علامت باشه ولی در کل سنگهای دارای علامت خاص و یا به شکل تندیس خاص دفینه دارای مکان و نمای خاص هستند.

۱۷-۱

۱۷-۲

۱۷-۳

شگفت انگیزترین گنج های تازه کشف شده

بروزرسانی شده در تاریخ: ۶ فروردین ,۱۳۹۴

شگفت انگیزترین گنج های تازه کشف شده:

** گنج هندوها

۱۵-۲

در سال ۲۰۱۱ گنجی شگفت انگیز در ششمین طبقه زیرزمین یک معبد هندی پیدا شد که بیلیون ها دلار ارزش داشت. این گنج شامل چند صد کیلو طلا و جواهرهایی است که ریشه های آن به قرن ۱۶ بر میگردد. در این گنج ها که ارزشی ۷ بیلیون پوندی دارد  مواردی از قبیل گردنبدهای طلا و حتی نخ و طناب های طلا دیده می شود. البته با توجه به گذر زمان و سرپا بودن این معبد گنج هایی از سال های حکومت ناپلئون نیز در میان آن ها دیده شده است. این گنج ها همچنان در این معبد نگهداری می شوند و البته معبد به شهرتی بسیار زیاد دست پیدا کرده است.

** گنجینه در باغ

۱۵-۳

“تری هربرت” به همراه پسر ۱۴ ساله اش در حال گشت زدن در باغ خانه شان بودند که ناگهان صدای فلزیاب آن هابه گوش رسید. آن ها پس از کندن زمین توانستند به گنجی شگفت انگیز دست پیداکنند. این اتفاق که در سال ۲۰۰۹ رخ داد باعث شد تا این پدر و پسر بتوانند ۵ کیلوگرم طلا و ۲٫۵ کیلوگرم نقره پیدا کنند. این گنج شامل تعداد بسیار زیادی از ادوات جنگی بود که میتوان به سپر یا شمشیرهای شکسته اشاره کرد. این گنج به قرن ۷ام بر می گردد. ارزش تقریبی این طلاها و گنجینه ۳٫۵ میلیون پوند حساب شده است و این روزها در موزه زندگی می کند.

** گنج وایکینگ ها

۱۵-۴

در سال ۲۰۰۷ بار دیگر یک فلزیاب ساده توانست گنچی شگفت انگیز را پیدا کند. “دیوید والن” به همراه فرزندش در حال گشت زدن در یکی از مناطق خارجی شهر یورکشایر بود که توانست گنجی از دوره وایکینگ ها را پیدا کنند. این گنج شامل ۶۱۷ سکه نقره به همراه ۶۵ وسیله دیگر است که هر کدام آن ها به سال ۹۰۰ میلادی بر می گردد. ارزش این گنج یک میلیون پوند برآورد شد و این روزها نیز در موزه های مختلف انگلستان نگه داری می شود.

** گنج های روم باستان

۱۵-۵

در سال ۲۰۱۰ “دیو کریسپ” که علاقه خاصی به یافتن فلزهای مختلف دارد توانست به گنجی باستانی دست پیدا کند. او با استفاده از یک فلزیاب جالب توانست گنجی را پیدا کند که قدمت آن به قرن های ابتدایی تاریخ و حکومت روم باستان می رسد. این گنج شامل ۵۲ هزار سکه رومی به همراه چندین قطعه از ابزار و وسایل آن زمان است. گنجینه آقای کریسپ توسط نهادهای رسمی و موزه ای که این روزها از ان نگه داری می کند ارزشی ۳۲۰ هزار پوندی دارد.

** گنج های آنجلو-ساکون

۱۵-۶

در سال ۲۰۰۱ یک باستان شناس آماتور به نام “کلیف برادشو” اولین کار خود را در منطقه ای به نام کنت در انگلستان آغاز کرد. او برای یافتن گنجینه های قوم آنجلو-ساکون تلاش بسیاری کرده بود و مناطق مختلفی را چک کرده بود اما در نهایت در کنت توانست ریشه این قوم را بیابد. او در تلاش های خود برای پیدا کردن گنج توانست به مجموعه ای از ظروف خاص باستانی دست پیدا کند که ارزشی نزدیک به ۲۷۰ هزار پوند داشت. این گنجینه را یکی از موزه های انگلستان خرید و پول آن به برادشو و صاحب زمین رسید.

منبع.http://www.yjc.ir

علائم شناسی در خاورمیانه

بروزرسانی شده در تاریخ: ۳ فروردین ,۱۳۹۴

علائم شناسی در خاورمیانه:
یک مطلب خیلی کوتاه در مورد علائم شناسی البته در رابطه با این مطلب حرف بسیار است  علائم شناسی در ایران با خیلی جاهای دنیا فرق میکند و خیلی از دوستان در سایتها و وبلاگهای خارجی دنبال معنی و مفهوم آن می گردند و یا از سایتهای ترکیه و آلمان و حتی آمریکا مطالبی را به فارسی برگردانده و خود را مدعی میدانند و حتی همان سایتها نیز دچار اشکال و خطا هستند و این دوستان به استناد به آنها بسیاری از کاوشگران را سر در گم میکنند .  باری به هر جهت تا پیر و استاد ندارید به دنبال این کار نروید .
 کسانی که به دنبال حفاری میروند باید علائم شناسان خوبی نیز باشند . اگر علائم شناس خوبی نباشید حفار خوب و موفقی نخواهید بود . چون هر علائمی برای خودش داستان و حکایتی زیبا و حتی پیچیده ای نیز دارد مانند خطهای تصویری که هر کدام از آنها حرفی برای گفتن دارند . به طور مثال باید بدانید که سگ یا گاو ، لاکپشت و ماهی ، مار و مرغ و یا هر تصویری چه مفهومی دارد تا بتوانید حفار خوبی داشته باشید و از کارتان نتیجه ببرید . بسیاری از کلاهبردارن در سایتها و دفترها خود را باستان شناس یا علائم شناس معرفی میکنند و وقتی یه سوال ساده ازشون می پرسی با تپوق و چرند و پرند جواب میدهند با اینکه علائم شناسی چندین واحد دانشگاهی و یا حتی می تواند بعنوان یک پایان نامه قوی بکار رود چطور این آقایان به شما و دیگران به این راحتی آدرس و یا به نادرست جواب می دهند و شما را راهنمایی میکنند و اما یک نمونه از نشانه های حفاری را برایتان میگذارم تا متوجه عمق مطلب بالا شوید ، باید ….

کلیات علائم شناسی دفینه

بروزرسانی شده در تاریخ: ۳ فروردین ,۱۳۹۴

کلیات علائم شناسی دفینه:

سلام خدمت همه دوستان
لازم دونستم تا حد توان مسائل و ابهاماتی که در مورد علائم و بارها هست رو ذکر کنم تا اونجا که تجربه بهم اجازه میده
ببینید دوستان در زمان قدیم بخواهیم مردم رو به چند دسته تقسیم کنیم اینطوری میشه ۱- طبقه فقرا ۲- طبقه متوسط (کشاورزان و صنعتگران و دامداران و اصناف و…)۳- طبقه اشراف مثل سرداران ارتش و فرمانداران و داروغه ها و…۴ -طبقه روحانیون ایینی مثل کاهنان و مغان و …۵- طبقه پادشاهان و وزرا و درباریان

خوب در مورد داشتن مال و سرمایه و پنهان کردن سرمایه گروه یک که هیچ و گروه دو اگر خیلی خسیس و بخیل بودن چیزی جمع میشد ولی نه اون قدر که از ترس دزدان بخواد پنهونش کنه . پس نتیجه میگیریم دفینه های کوچک و کمی سنگین برای طبقه سوم و چهارم و دفینه و گنجهای سنگین از ان طبقه پنجم جامعه میباشد طبقه اشراف که اگر اموالی داشتن یا در خانه یا اگر در سفر بودند در بیابان دفنشون میکردن طبقه روحانیون هم شاید اموالی خودشون داشتن ولی اکثر اموالی که داشتن مربوط میشه به هدایای مردم یا اموالی که مردم به رسم امانت پیش اونها میذاشتن خوب این روحانیون هم اموال رو در کنار معبد یا اتشکده ها یا در خود معابد دفن میکردند پس اگر جایی اتشکده و معبد باشه میشه اموال زیادی رو از اطرافش به دست اورد ضمن اینکه وقتی که روحانیون و اشراف هم میمردند مقبره هایی بزرگ و دارای هدایای بسیاری رو برای انها تعبیه میکردند . خوب در مورد علائم برای اشراف و روحانیون نمیشه علائم خاصی در نظر گرفت و اونها بیشتر اموالشون رو در کنار چشمه ها و درختان و رودخانه ها و معابد و … دفن میکردند علائمی که سالیان سال از بین نمیرفتند پس برای این اموال نمیشه علائم خاصی در نظر گرفت هست و دارند ولی نه خیلی زیاد  و به صورت اختصاصی و به مثابه یک دفینه خاص اون بعضیا رو هم در پایین در موردشون توضیح خواهم داد
اما طبقه پادشاهان و وزرا و درباریان که یا خود دارای اموال اختصاصی بودند و خزانه اختصاصی داشتند و یا خزانه های عمومی بودند که اکثر این اموال دربار چه به صورت غنیمت و چه به صورت مالیات گرفته شده از ملت و چه اموال امانتی اشراف و مردم طبقه مرفه که در ازای گرفتن مقداری از اونها از اموالشون محافظت میکردن و…

دولت و حکومت هر مالی هر جا پنهان کرده یک علامت خاص رو برای اون در نظر گرفته و به روی سنگی علامتی برای دست یافتن راحت البته راحت برای خودشون حک میکردند که البته در اینجا باز اسرار نظامی لشگر  و علائم دفینه های دیگر از هم متمایز هستند
.۱- اگر دولت و لشگری به مکانی حمله میکرد و جابجا کردن غنیمتها به صورت یک جا براش میسر نبود اموال هر منطقه ای رو در همون منطقه به صورت اتاقکی ساروجی یا درون غارها و … دفن میکردن و علائم خاصی هم براشون تعبیه میکردن(اسرار نظامی) که هدف گذاری و ایجاد نوع تله و مکان هدف گذاری بستگی به زمان در دست لشگر داشته که این کار رو در لشگر افراد خاص و خبره انجام میدادند که در لشگر بودند و مخصوص اینکار با لشگر در حرکت بودند ۲ اگر دولت و کشوری مورد حمله و هجوم قرار میگرفت اموالشون رو در داخل غارها و قلعه ها و … دفن میکردن وبرای اینکه از گزند دشمنان هم در امان بمانند تله یا تله های سنگینی برای اونها در نظر میگرفتند که دسترسی به انها مقدور نباشد
غارها

خوب در غارها اموال رو در ته غار یا سقف غار یا کف غار یا بدنه غار پنهان میکردند که اکثرا پلمپ هستند ولی قسمتی از غار که دهانه غار هست رو خالی میذاشتن که هرکس به داخل غار امد بگه اینجا چیزی نیست معمولا یک سرباری جلوی در غارها دفن میکردن که هرکس اون رو در اورد قید بار اصلی رو بزنه یا بکه اینجا دیگه چیزی نیست و معمولا غارهای طولانی تله های مهلکی دارند که از دم در غار تا نزدیکی دفینه هم وجود داره
قلعه ها

دوستان قلعه ها چون در بالای بلندی تپه ها بودن و اکثرا امروز به صورت تلی از خاک دیده میشه دارای مکانیسم بارگذاری متفاوتی بودند که یکیشون این بوده که یک چاه در وسط تپه تا رسیدن به کف تپه به صورت حفر شده وجود دارد که در صورت رسیدن به کف به دومسیر تقسیم میشد خوب این دو مسیر از دو طرف سینه پایین تپه که قلعه روی اون قرار داره به بیرون هدایت میشد که یک در معمولا در سمت افتاب طلوع و یک در معمولا در افتاب غروب میباشد
وقتی قلعه ای قرار بود مورد حمله قرار بگیره اول از همه روی چاه یا در بدنه چاه وسط قلعه سرباری پنهان میکردند در کف چاه که رسیدن تا رسیدن به راههای در رو سه اتاق یا یک اتاق قرار داشته اتاقی که در وسط تپه دقیقا کنار چاه که بار اصلی در اون بوده جوری تعبیه شده که طرف از کنارش رد بشه و به وجود اون پی نبره دو اتاق دیگر هر کدام در مسیر راه در رو قرار دارند که حکم سرباری رادارند که در این مسیرها و دالانها احتمال وجود تله زیاد هست معمولا جلوی درهای ورودی سنگی بزرگ میذاشتن برای نشانه یا به شکل فرورفتگی اون رو درست میکردند حالات دیگری برای راه در رو هم میشه در نظر گرفت
اتاقک های ساروجی و مقبره پادشاهان و بزرگان که اکثرا دارای دالان و در ورودی هست .و اکثرا در دالان موردنظر دارای تله میباشند و در مورد دستیابی  مقبره های مهم باید در ارتفاعات جستجو نمود
خوب تا اینجا تا ذهنم رسید در این مورد نوشتم شاید چیزی جامونده باشه که اگر باشه بعدا میگم
اما اثار و علائم

اثار و علائم رو اولا روی سنگهای خاص که در منطقه غریب هم هستند تعبیه میکردند سنگهای دارای علائم باید خاص باشند نشانگر ان علائم باشند قابل جابجایی توسط چهار مرد جنگی نباشند و بیشتر در محل گذر گاههای قدیمی میشه اونها رو پیدا کرد سنگ دارای علامت برای اهل فنش وقتی از دور هم ببیننش توی چشم میزنه چند نوع علامت داریم

علامت عمیق کنده شده

علامت برجسته

علامت تندیسی

علامت رنگ مخصوصی که اول کمی سنگ رو حجاری میکردن و این رنگ مخصوص رو روش میکشیدن حالا این چه رنگیه که طی هزاران سال هم از بین نمیره الله اعلم
معمولا علائم حجاری شده دارای علامت دوم هستند
دوستان توجه کنند که علائم باید بیانگر مفهوم اون علامت باشند یعنی هرکس اون رو دید حتی بچه هم بگه اون فلان چیزه نه اینکه در تخیلات خودمون اون رو به چیزی تشبیه کنیم
دوستانی که میپرسن بار فلان جا چی هست و چقدر باید بکنیم باید عرض کنم از این سوالا نکنید  چون هرکسی هر چی داشته پنهون کرده وجنسها متفاوتند در مورد اینکه بار چقدر زیر زمینه باید بگم هر کی هر چقدر عشقش کشیده بارشو برده پایین

دوستان توجه کنند اکثر بارها یه خونی هم پاشون ریخته شده اگر کسی باری با نوکرش پنهون میکرد اخرش برای اینکه جا لو نره اجبارا نوکر بخت برگشته رو میکشته و اکثرا جسدش رو  میذاشته رو بار که هم علامت باشه روی بار و هم مکانش امن بمونه

روستای کهن هنده بخش دوم

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲ فروردین ,۱۳۹۴

روستای کهن هنده بخش دوم:

هنده را برطبق برخی از اقوال قلعه درباز هم می نامیدند. و این به دلیل وجود قلعه ای بزرگ و تپه ای در دل روستا میباشد که نمیتوان زیاد نشانه هایی از قلعه را در ان دید ولی اثاری مانند برخی برجها در ان نمایان است این قلعه تا چندی پیش هم ساکنان نه چندان زیادی داشت ولی اکنون غیر از دو سه خانوار ساکنی ندارد. و تقریبا مخروبه هست در زیر این قلعه از قدیم گربه روهایی وجود داشته که به مرور زمان خراب و پر شده اند میتوان گمانه زنی کرد که این گربه روها برای چه مسائلی استفاده میشده است.مسیرهای فرار قلعه و اسکان اضطراری در هنگام هجوم دشمنان از جمله موارد استفاده از گربه روها بوده که اواخر به محل اسکان احشام مبدل شد و امروز هم که شاهد مخروبه شدن انها به نوبت هستیم.حیف که هیچ اقدامی در بازسازی این ارگ قدیمی انجام نشد تا به ثبت هم برسد.البته اکنون در دور و بر این قلعه خانه ها و مساجدی ساخته شده است و چشمه جوشانی در کنار ارگ وجود دارد که اب شیرین و گوارا و دلچسبی دارد. هنده دو مسجد دارد . البته یک مسجد قدیمی هم دارد که به تنها اثار محدودی از ان برجای مانده است.از عجایب روستای هنده وجود درخت زالزالک یا همان گیرچ خودمانی است که به وفور در این روستا یافت میشود و از روستاها و شهرهای دور و اطراف فراوان مردمان برای برچیدن این میوه به میان دشت ها و صحراهایش رهسپار میشوند .حال فراوانی این میوه در این سامان چه حکایتی در خود نهان دارد الله اعلم ولی برخی اذعان میکنند که این درختان نظر کرده میباشند.کار مردم هنده مانند همه دهات شغل پرزحمت و پربرکت کشاورزی است که دامداری و نگهداری احشامی چون گوسفند و گاو و باغداری میوه هایی چون سیب و هلو و بادام و گردو و از همه مهمتر انگور هم ضمیمه ی ان میباشد.در گذشته این روستا هم بازیچه ی خان و خان بازی افرادی متمول و زورگو هم بوده است که هنوز بقایایی از خانه های اربابی را میتوان مشاهده نمود. ولی مردمان سختکوش بختیاری کسانی نبودند که حرف زور این قماش به گوششان فرو رود.در پایین دست هنده در فاصله ی نه چندان دور سد گلپایگان واقع شده است که دوره ی ساختش به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد.تونل انتقال اب قمرود در تنگه ی دربند نزدیکی هنده واقع شده است که قصد رساندن اب شیرین به شهرهایی همچون گلپایگان خوانسار خمین محلات و قم و… از اهداف حفر این تونل در دل کوه میباشد . تنگه ی دربند که این تونل در ان واقع شده دره ی بزرگ و ادامه داریست که در گذشته مسیر ارتباطی بسیار بسیار مهم و حساسی در عبور کاروانها از منطقه بوده است. مکانی دلنشین و فراخ که رودخانه ای از بین ان میگذرد و امروزه تفریحگاه و تفرجگاه باصفایی است برای مردمان طبیعت دوست و سبزه دوست . دربند در گذشته پر بوده است از سر گردنه گیران و عیارانی که کاروانها را چپاول میکرده اند هنده سه شهید دارد که خداوندگار بیامرزدشان

۱۰-۱

۱۰-۲

روستای کهن هنده

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲ فروردین ,۱۳۹۴

روستای کهن هنده:

سلام دوستان در این پست شما را با روستای قدیمی و تاریخ دار هنده اشنا خواهم کرد سرزمینی که میتوان گفت در قدیم پایگاه و دژ مهمی در منطقه بوده است این روستا تا چندین سال پیش جز روستاههای شهرستان الیگودرز در استان لرستان بوده است ولی اکنون در تقسیم بندی کشوری استانها و شهرستانها از توابع و دهات شهرستان گلپایگان در استان اصفهان میباشد.

این روستای باصفا از لحاظ حد ومرز قرار گیری بر سر مسیرهای عبوری چه در گذشته و چه حال از موقعیت استراتژیکی برخوردار است  چرا که در نقطه مرزی و در نقطه ی سه راهی سه استان و چند شهرستان تاریخی قرار دارد. از یک سو استان لرستان و البته شهرستان الیگودرز از طرفی استان اصفهان و البته شهرستان گلپایگان و خوانسار و از طرفی استان مرکزی و البته شهرستان خمین که با توجه به این مطلب میتوان پی برد که روستای هنده از چه موقعیت مهم و برجسته ای در ناحیه برخوردار بوده است.همانطور که مشخص میباشد شهرستانهای نامبرده از قدمت تاریخی و تمدن دیرینه ای برخوردارند. میتوان برای روستای هنده تاریخی ۴ تا ۵ هزار ساله را در نظر گرفت. یاداور شوم که هنده در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان گلپایگان قرار دارد.هنده دارای اب وهوای خیال انگیز و مطبوعی است.پاییزی خزان زده و برگ ریزان زمستان سرد و بارانی و برفی و بهاری دل انگیز و تابستانی با گرمای ملایم و البته خنک به دلیل وجود درخت و سبزه و مزارع بسیار.از روستاهایی که در اطراف هنده وجود دارند میتوان به اشناخور و رضا اباد و هرستانه علیا و هرستانه سفلی و قرغن و حاجیله و حسن اباد و حاجی اباد و هندوکش و چمن سلطان و رکن اباد و … و از همه مهمتر ویست (شهر قدیم ویسه) که در نزدیکی خوانسار هست اشاره کرد.گویش مردم این سامان گویش شیرین بختیاری میباشد.که در خور خود گویشی است شیرین و گوش نواز .مردمان هنده از ایل و طایفه ی بختیاری هستند . یاداور میشوم که ایل بختیاری از دو عشیره ی چهارلنگ و هفت لنگ تشکیل شده است که مردمان هنده از عشیره ی چهارلنگ میباشند و البته این عشیره ها خود به چند دسته تقسیم میشوند که طایفه میانجایی یکی از طوایف عشیره چهار لنگ میباشد که اکثر قریب به اتفاق مردمان هنده از این طایفه بزرگ هستند که در گستره ی بزرگی از مرکز و غرب و جنوب ایران بزرگ بار به زمین گذارده اند.مانند همه روستاهای موجود هنده هم از معضل مهاجرت ساکنان به شهرها در امان نمانده و بسیاری از پروردگان این ملک  برای کسب و کار و تحصیل به مکانهای مختلفی مهاجرت کرده اند که مهمترین مرکز این مهاجرت شهرستان گلپایگان میباشد.ولی هنوز هم ساکنان در خور توجهی دارد.مهاجرت کنندگان در فصل بهار و تابستان به دیار اولای خود گهگاهی سرکی میکشند هم برای تجدید دیدار با والدین یا بستگان هم برای استفاده از طبیعت زیبا و بهره بردن از نسیم جان پرور موجود در بلندیهای طبیعت و گوش فرا دادن به صدای دلنشین شرشر اب چشمه ها و ارامیدن در زیر سایه ی درختان خوش بو و معطر به دور از هر نشانه از زندگی شهری و الودگی های عصر ماشین و الکترونیک / وه که چه خیال انگیزاست و خیال پرور از صدای چه چه بلبلان و کبک ها و قناریها در کنار سبزه ها بهره بردن و بوی بهشت را استشمام نمودن/ وه از این خیال پرشور ….

انکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و ارام تواند به من مسکین داد

ادامه دارد.

طبیعت زیبای هنده

۹-۱

۹-۲

۹-۳

عجیب‌ترین مومیایی‌های تاریخ باستان‌شناسی جهان!!

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲ فروردین ,۱۳۹۴

عجیب‌ترین مومیایی‌های تاریخ باستان‌شناسی جهان:

مرده‌هایی‌که حافظه تاریخ هستند

اولین کلمه‌ای که پس از شنیدن کلمه مومیایی به ذهن شما می‌آید چیست؟ لابد تصویری از فیلم‌های هالیوودی؛ انسان‌هایی متعلق به دوره مصر باستان که با پارچه‌های به بدن آویخته و صورت‌های پوشیده شده با پارچه، به دل مخاطب خود وحشت می‌‌اندازند. اما در واقعیت مومیایی‌ها چیزی متفاوت با این تصویر فانتزی و کلیشه‌ای هستند.
شاید برای بسیاری سخت باشد که یک مومیایی واقعی می‌تواند کت و شلوار پوشیده با آراستگی هرچه تمام‌تر در جایی نشسته باشد. یا از دیگر سو شاید اصلا برای بسیاری ترکیب «مومیایی طبیعی» قابل هضم نباشد وقتی آنها همیشه تصور می‌کنند مومیایی‌ها همیشه بدنشان با مومیا یا فرآورده حیات بخشی برای زندگی ابدی که کاهنان مصر باستان به آن دست یافتند، اندود شده باشد.
در علم باستان‌شناسی، مومیایی‌های طبیعی در واقع انسان‌هایی هستند که به واسطه شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی پس از مرگ، اجسادشان به همان شکلی که در زمان حیات بوده بدون تجزیه محافظت شده و از خطر از بین رفتن محفوظ مانده‌اند.
شاید به همین سبب باشد که باستان‌شناسان از طریق مومیایی‌های طبیعی به رمز و راز‌های بسیاری از زندگی انسان‌ها در دوران مختلف پی‌می‌برند و شاید به همین علت باشد که انسان‌شناسی نیز یکی از زیرشاخه‌های اصلی علم باستان‌شناسی است.
در این مطلب برجسته‌ترین کشفیات علم باستان‌شناسی در زمینه مومیایی‌ها که پس از کشف، سر و صدای زیادی را نیز به دنبال داشته است، با هم می‌خوانیم. جالب اینجاست که مردان نمکی ایران هم براساس گزارش دانشگاه آکسفورد ازجمله مومیایی‌های مهم تاریخ باستان‌شناس جهان به شمار می‌روند.
مردان نمکی، برترین مومیایی‌های طبیعی
شاید اگر تیغ‌های بولدوزر معدن نمکی در چهرآباد زنجان نبود، بخش مهمی از تاریخ باستان‌شناسی جهان در حوزه مومیایی‌های طبیعی پنهان می‌ماند. کشفی که هرچند یک اتفاق ساده باعث آن شد، اما در ادامه همین اتفاق ساده فعالیت ماشین‌های بزرگ حمل سنگ نمک آسیب‌های زیادی به قدیمی‌ترین مومیایی‌های طبیعی جهان وارد کرد.
خاصیت شیمیایی نمک باعث می‌شود محیطی تجزیه‌ناپذیر برای نباتات به وجود بیاید و همین مساله باعث شد تا مردان نمکی نیز رویین‌تن شده و هیچ وقت تجزیه نشوند.
نمک در عصر باستان عنصری گرانقیمت و حیاتی برای مردم به شمار می‌رفت. گرچه استحصال نمک نیز در آن زمان مشکلات زیادی به همراه داشت و مردان قوی هیکلی را طلب می‌کرد که بتوانند از کوه‌ها بالا بروند و البته در میان معادن به کشف بپردازند. مردان نمکی ایران نیز همان کارگرانی هستند که نزدیک به ۳ هزار سال پیش برای استخراج نمک به معدن رفتند و دیگر باز نگشتند. تاکنون ۶ مرد نمکی در اطراف معدن چهرآباد زنجان کشف شده است.
چندی پیش ۸ نمونه از پارچه‌هایی که در لباس مردان نمکی استفاده شده است و همچنین بافت‌های نرم بدن آنها برای انجام آزمایش‌هایی که قدمت اجساد را مشخص کند به دانشگاه آکسفورد فرستاده شد که در انتها مشخص شد مرد نمکی شماره ۲ تقریبا همزمان با مرد شماره یک در ۱۸۰۰ سال پیش یعنی اواخر دوره اشکانی در معدن مدفون شده است.
بر خلاف تصوری که پیش از این وجود داشت نتیجه آزمایش روی مردان شماره ۳ و ۴ نیز نشان داد آنها حدود ۵۰۰ سال پیش از مردان شماره ۱ و ۲ یعنی تقریبا ۲۳۰۰ سال پیش و نزدیک به دوره هخامنشی در اثر ریزش معدن مرده‌اند. نتیجه آزمایشات حاکی از آن بود که معدن چهر آباد نخستین بار در حدود ۲۵۰۰ سال پیش مورد بهره‌برداری قرار گرفته و ۲۳۰۰ سال پیش نیز برای نخستین بار ریزش کرده است.
بر اساس عقیده باستان‌شناسان مردان نمکی شماره ۳، ۴ و ۵ در نخستین ریزش معدن کشته شدند و وقتی حدود ۵۰۰ سال بعد دوباره معدن به بهره‌برداری می‌رسد، یک بار دیگر ریزش کرده و مردان شماره ۱ و ۲ را زیر آوار مدفون می‌کند. مردان‌ نمکی به واسطه نوع مومیایی شدنشان نمونه‌ای کامل و بی‌نقص از مومیایی‌های طبیعی در دنیا به شمار می‌روند که حتی تنه به مومیایی طبیعی مرد یخی یکی از قدیمی‌ترین مومیایی‌های طبیعی جهان نیز می‌زنند.

مرد یخی اوتزی

موضوع بسیار ساده بود. ۵۳۰۰ سال پیش، مردی برای شکار به کوه می‌رود و البته نمی‌داند چند مرد برای قتلش به دنبال فرصت مناسبی می‌گردند. تمام ماجرای مومیایی طبیعی مرد یخی همین چند سطر بود.
باستان‌شناسان یخ زدن سریع در هوای بسیار سرد و بوران شدید را باعث مومیایی شدن مرد اوتزی می‌دانند.
مرد اوتزی (Otzi) که او را مرد یخی نیز می‌نامند، ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد می‌زیست. او هم‌اکنون قدیمی‌ترین مومیایی طبیعی اروپا نام گرفته است. در واقع اوتزی نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن پیشرفت‌های انسانی در عصر مس به شمار می‌رود.
جالب آن است که در کنار اوتزی ۵۳۰۰ ساله، یک تبر مسی نیز پیدا شده است. یک کمان با تیر و چاقویی در کنارش به همراه کفش‌هایی که بتواند روی برف با آن راه برود. همچنین باستان‌شناسان در کنار مرد یخی وسایل ابتدایی آتش درست کردن را نیز پیدا کردند.
باستان‌شناسان هنوز علت اصلی مردن این مومیایی ۵۳۰۰ ساله را کشف نکرده‌اند، اما تیری که در شانه وی فرو رفته، به دلایل فراوان علت اصلی مرگ او بوده است. روی انگشت شست دست این مومیایی طبیعی جای بریدگی عمیقی وجود دارد که پژوهشگران به دنبال کشف علت آن هستند.

جالب آن است آزمایش DNA از روی لباس این مرد یخ‌زده، خون ۴ نفر دیگر را نشان می‌دهد که باستان‌شناسان مدت‌ها به دنبال علت آن بودند. باستان‌شناسان معتقدند اوتزی بی‌نوا در حال نبرد با ۴ نفر بوده است و در نزاعی نابرابر به قتل رسیده است. باستان‌شناسان آخرین غذایی که مرد یخی خورده است را از معده او بیرون آوردند که بر همین اساس مرد بیچاره یخی در روز آخر عمرش تنها مقداری میوه به همراه مقداری جو و البته چرم بسیار نازکی از بز که کوهنوردان برای جلوگیری از گرسنگی می‌جوند، خورده بود و بس.

توت عنخ امون

منصفانه نیست وقتی از مومیایی‌ها حرفی به میان می‌آید، یادی از توت عنخ امون مصری نشود.
در علم باستان‌شناسی مومیایی‌های طبیعی در واقع انسان‌هایی هستند که به واسطه شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی پس از مرگ اجسادشان به همان شکلی که در زمان حیات بوده بدون تجزیه محافظت می‌شوند
در سال ۱۹۲۲ باستان‌شناس انگلیسی به نام هوارد کارتر هنگام حفاری‌های باستانی در نزدیکی الاقصر، مقبره توت عنخ امون را کشف کرد. توت عنخ امون از فرمانروایان سلسله هجدهم مصر بود که در حوالی سال ۱۳۴۸ پیش از میلاد به سلطنت رسید. جسد مومیایی شده این فرعون در تابوتی به طول ۱۸۰ سانتی‌متر قرار داشت که حاوی ۱۰۶۵ کیلوگرم طلا بود. روی نوارهای صورتش، صورتک بسیار زنده‌نمایی از طلا و پر از جواهرات قرار داده بودند. مجموعه شگفت‌آوری از انگشتر و گردنبند و طلسم و زینت‌آلات نفیس در لابه‌لای پارچه‌های کفن یافت شد. اندام‌های داخلی بدن فرعون را در آورده و پس از مومیایی کردن در یک صندوق جداگانه از جنس رخام گذاشته بودند. مومیایی و تابوت هنوز در مقبره هستند و طلا و جواهرات در موزه ملی مصر سال‌هاست در قاهره به نمایش گذاشته شده‌اند.

موزه مومیایی‌ها در مکزیک

دیدن یک مومیایی شاید به تنهایی وهم برانگیز باشد، حال اگر قرار باشد موزه‌ای از مومیایی‌های تاریخی در مقابل انسان قرار بگیرد، دیگر بحث از یک وهم کوچک فراتر می‌رود. موزه مومیایی مکزیک که فعالیت رسمی خود را از سال ۱۸۶۵ آغاز کرد و البته تا سال ۱۹۵۸ فعالیت داشت، همین موزه تاریخی است. شکل‌گیری این موزه نیز در جای خود قابل توجه است.

سال‌ها پیش در شهر کوچک گوآنا خوآتو در مکزیک مقرراتی وضع شد تا از خویشاوندان مرده‌هایی که دارای قبر رسمی در گورستان شهر هستند، مالیات اخذ شود. اما خویشاوندان مردگان تنها به مدت ۳ سال توانستند مالیات قبرهای خویشاوندان خویش را بدهند و سپس تصمیم گرفتند قبرهای خویشاوندان خویش را بشکافند و جنازه‌ها را برای دفن در گورستانی دیگر بیرون بکشند.
اما آغاز این کار در ۹ ژوئن ۱۸۶۵ با موضوعی خارق‌العاده همخوان شد. آنها در گوشه‌ای از گورستان به طور اتفاقی با تپه‌ای از جنازه‌های مومیایی شده که به صورت کامل مومیایی شده بودند، روبه‌رو شدند. همین مساله باعث شد سیل باستان‌شناسان به این محل روانه شود. تمام اجساد تاریخی کشف شده در این محل با مایع مومیایی اندود شده بودند که نشان از سبقه تاریخی در این محل می‌داد.
کشف مومیایی در مکزیک صحبت جدید بود، اما بسیاری بر این عقیده بودند که این مساله می‌تواند مومیایی کردن در امپراتوری اینکاها را به اثبات برساند. این امپراتوری زمانی بخش بزرگی از آمریکای جنوبی از جمله پرو و بولیوی امروزی تا مرکز شیلی و بخش‌هایی از آرژانتین را در برمی‌گرفت که ۱۵۳۲ میلادی با تهاجم اسپانیایی‌ها فروپاشید.
برای بسیاری شگفت‌‌آور بود که گورستان محلی این شهر تمامی جنازه‌های مومیایی شده را در زیرزمینی نگهداری کرده است؛ اما چیزی نگذشت که راز این مومیایی‌های تاریخی نیز کشف شد. همه این مومیایی‌ها مومیایی‌های طبیعی بودند که بر اثر نوع اقلیم و جغرافیای این شهر به طور طبیعی مومیایی شده بودند.
شاید برای بازدیدکنندگان از این موزه (قبرستان) بازدید از یک مومیایی کودک بیشتر از دیگر مومیایی‌ها قابل توجه باشد. این مومیایی در واقع در جهان به عنوان کوچک‌ترین مومیایی دنیا شناخته می‌شود. این مومیایی کمی بزرگ‌تر از یک قرص نان است و به طور طبیعی مومیایی نشده و باز هم رازهای بسیاری را در مقابل باستان‌شناسان قرار داده است.

مومیایی راهب ژاپنی

مومیایی‌ها شاید در تاریخ باستان‌شناسی ژاپن جایی نداشته باشند، اما این کشور چند مومیایی طبیعی دارد که از چند هزار سال قبل با عنوان مومیایی‌های راهب شوکوشینبوتسو (Sokushinbutsu) شناخته می‌شوند.
مومیایی شینویوکای شونین Shinnyokai Shonin مشهورترین این مومیایی‌های تاریخی است که در مقبره دایینیچی بو در کوه مقدس یودون نگهداری می‌شود.
بر اساس تحقیق باستان‌شناسان، این مومیایی باستانی به نوعی خود مومیایی شده است، زیرا براساس رسمی قدیمی در آیین بودا او می‌بایست برای جاودانه شدن در ۳ سال آخر عمرش تنها خشکبار و غلات ویژه و پوست و ریشه درختی خاص را مصرف کرده و تنها چایی سمی را می‌نوشید که از شیره ضعیف شده درختی به نام اوروشی تهیه می‌شد.

جالب اینجا بود که این سم هر روز در کاسه‌ای ریخته می‌شد که درجه‌بندی شده بود و هر روز بر مقدار سم افزوده می‌شده تا بدنش به طور کامل از درون خشک شود. این موضوع ادامه می‌یافت تا این‌که راهبه در قبری می‌رفت که تنها کمی از قدش بزرگ‌تر بوده و البته به حالت لوتوس به انتظار مرگ ‌نشسته است. این انتظار ادامه می‌یافت تا راهبه هر روز زنگی را به صدا درمی‌آورد تا دیگران متوجه شوند که او هنوز زنده است. روزی که صدای زنگ دیگر نمی‌آمد اطرافیان دریچه مقبره را با این هدف که راهبه به طور کامل مومیایی شده است با گچ می‌بستند.
کوهی که این مومیایی در آن نگهداری می‌شود در واقع به واسطه ویژگی‌های اقلیمی اطرافش در بهار هوا ذرات اسید آرسنیک دارد که در نگهداری این مومیایی‌ها به خودی خود کمک می‌کند.

راهب‌های دخمه صومعه سیسیل

اما از دیگر سو، یک اتفاق بسیار ساده باعث شد تا چندی پیش بزرگ‌ترین مجموعه مومیایی‌هایی عصر جدید کشف شوند. این اتفاق در حالی افتاد که دخمه صومعه سیسیل ایتالیا گشوده شد و بازدیدکنندگان از این دخمه، نزدیک به ۸ هزار جسد مومیایی شده در حالی که با میخ‌های درشت به دیوار آویخته شده بودند را کشف کردند.
باستان‌شناسان در بدو ورود با اتاقی روبه‌رو شدند که پر بود از اسکلت‌های بی‌شمار انسان‌هایی که کنار هم ایستاده بودند و نکته قابل توجه آن بود که تمامی مومیایی‌ها بر اساس شغلی که داشتند کنار هم قرار گرفته بودند. آنها در بدو ورود با اتاقی مربوط به دکترها، اتاقی مربوط به زنان، اتاقی مربوط به دخترهای ازدواج نکرده و البته اتاقی نیز مخصوص کودکان روبه‌رو شدند.
باستان‌شناسان پی‌بردند این اجساد که به طور طبیعی مومیایی شده‌اند مربوط به مراسمی مذهبی هستند که در نوع خود بی‌نظیر است.
براساس اطلاعات به دست آمده، قدیمی‌ترین نعش موجود در این مقبره مربوط به راهبه سیلوسترو گابیو مربوط می‌شود که سال ۱۵۹۹مرده است. باستان‌شناسان او را سرسلسله جمع شدن این همه مومیایی کنار هم می‌دانند. او معتقد بود هوای خشک می‌تواند باعث ایجاد مومیایی طبیعی در انسان‌ها و البته زندگی دائمی آنها شود. به همین علت جنازه‌ها را از دیوار آویزان می‌کرد تا مایعات درون بدن آنها بتدریج خارج شود و سال‌ها بعد جنازه‌هایی که مانند میوه‌های خشک شده تغییر حالت داده بودند را با سرکه می‌شست و بعد از آن بود که لباس‌های مردگان را برای ایستادن همیشگی‌شان در حالت مومیایی تنشان می‌کرد.

مومیایی مسافر

اما وقتی از مومیایی‌های طبیعی کمی دور می‌شویم به مومیایی‌های مدرن نزدیک می‌شویم.
مومیایی بعدی در واقع شاید مشهورترین مومیایی مدرن باشد که شاید بسیاری در مورد ماجرای اعجاب برانگیز آن باخبر باشند.
ولادمیر ایلیچ لنین، رهبر انقلاب بولشویک‌های روسیه همین مومیایی مشهور است که در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ مرد.
شاید او هرگز باور نمی‌کرد در مقابل نگاه کمونیستی او که به زندگی پس از مرگ باور نداشت، بسیاری از همفکرانش می‌خواستند با مومیایی کردن او به زعم خودشان جاودانه‌اش کنند. او وقتی مرد دولت کمونیستی آن زمان تصمیم گرفت برای آن‌که همیشه نگاه مردم به جنازه رهبرشان بیفتد، آن را مومیایی کنند. به همین منظور در سال ۱۹۳۰ قبر لنین پس از دفن دوباره نبش شد تا به شهر تیمن در شمال روسیه و در سیبری انتقال یابد.

اما سران کمونیست تصمیم گرفتند در این انتقال، جسد با مواد مومیایی اندود شود تا جنازه برای انتقال سالم بماند. روسیه در آن زمان زیر حملات نازی‌ها و بیشترین حجم فشار به سمت سیبری نشانه رفته بود. به همین منظور در مارس ۱۹۴۵ هیات حاکمه بر اتحاد جماهیر شوروی قانونی را تصویب کرد که براساس آن جنازه لنین را از سیبری دوباره به مسکو بازگرداند. این بار برای آن‌که مومیایی اصلا آسیب نبیند گروهی ویژه از مومیایی کارهای حرفه‌ای آن زمان که پدر و پسری معروف بودند موظف به انجام این کار شدند. ایلیا زبارسکی و پسرش بوریس زبارسکی به طور اختصاصی به مومیایی کردن بدن لنین پرداختند.
این گروه ویژه از آن به بعد مقرراتی را برای نگهداری از این مومیایی وضع کردند تا تابوت وی در دمای ۱۶ درجه سانتی‌گراد و رطوبت ۸۰ تا ۹۰ درصد نگهداری شود.
بر اساس این مقررات می‌بایست هفته‌ای یکبار بدن مومیایی شده با یک مایع ملایم گندزدا پوشیده شود تا پوست لنین از هرگونه آسیبی دور بماند. جالب آن بود قرار بود هر ۱۸ ماه یک ماه بدن در حمامی از گلیسیرین و پتاسیم به مدت ۳۰ روز گذاشته شود.
در این مدت لباس‌های لنین به دقت هرچه تمام‌تر شسته و اتوکشی خاصی می‌شود. جالب آن است که هر ۳ سال یکبار لنین دارای یک دست کت و شلوار نو می‌شود.
ناراحت‌کننده است که پس از بحران اقتصادی جهان که فراگیر شده مسوولان تهیه وجوهات برای نگهداری و حفاظت از جسد مومیایی لنین دوران سختی را پشت‌سر گذاشتند و نتوانستند کت و شلوار ابریشمی نویی برای وی تهیه کنند.

فیلسوف مومیایی

مصریان باستان اعتقاد داشتند حفظ بدن مومیایی شده، روح را بعد از مرگ قدرتمند ساخته و این روح قدرتمند شده می‌تواند به جسد بازگردد. این جمله کلیشه بسیاری از مطالبی است که با موضوع مومیایی همراه است. این تفکر اما سال‌ها بعدتر از حکومت فرعون‌هایی که می‌خواستند برای همیشه زنده بمانند بر انسان‌های مدرن نیز تاثیر گذاشت.
سال‌ها بعد از مومیایی شدن توت آنخامون فرعون مصری، این بار ایده مومیایی شدن توسط جرمی بنتهام، فیلسوف اخلاقگرای انگلیسی محقق شد تا وی در کنار این اندیشه معروف که وظیفه قانونگذار باید این باشد که حداکثر خوشی و آسایش را برای حداکثر افراد تامین کند به این موضوع بیندیشد که راستی مومیایی شدن چه طعمی دارد.
وقتی این فیلسوف کهنه کار انگلیسی در ۶ ژوئن ۱۸۳۲ درگذشت وصیتنامه‌ای نوشت که سال‌ها بعدتر از وی اسطوره‌ای در میان مومیایی‌های جهان ساخت.
بنتهام در وصیتنامه‌اش از خویشاوندانش خواست پس از مرگ، تمامی ثروتش به بیمارستانی محلی در انگلیس داده شود، اما شرط او این بود که همیشه در جلسات هیات مدیره حاضر باشد.
وی دکتر هاوارد اسمیت را برای تدارک مومیایی جسد خویش انتخاب کرد. اسمیت اسکلت را مهیا کرد و یک شبیه مومی از سر بنتهام ساخت و به آن چسباند، سپس لباس و کلاه مناسبی هم برایش تهیه کرد. به این ترتیب ۹۲ سال تمام جرمی بنتهام در تمام جلسات حضور یافت.
اما سال‌ها بعد باستان‌شناسان به رمز و رازی جدید در مورد این مومیایی پی بردند. این‌که متاسفانه مومیاگر انگلیسی صد‌ها سال قبل بخوبی نتوانسته بود از عهده این کار برآید. سر این فیلسوف به طور درست مومیایی نشده و وی مجبور شده بود سر مصنوعی برای بدن این فیلسوف ایجاد کند. وی برای این کار سر اصلی را مدتی پنهان کرده بود، ولی در انتها مجبور شد در مقابل بدن اصلی این مومیایی قرار دهد. باستان‌شناسان اکنون سر اصلی این مومیایی را برای جلوگیری از تجزیه‌های احتمالی به محیط امنی غیر از اتاق جلسات هیات مدیره آن بیمارستان انتقال داده‌اند.

غار کلماکره راز سربه مهر لرستان

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲ فروردین ,۱۳۹۴

غار کلماکره راز سربه مهر لرستان :

غار کلماکره درلرستان و بخش مرکزی پلدختر واقع شده و یکی از شش گنجینه بزرگ کشف شده در جهان است.

به گزارش خبر نگار باشگاه خبرنگاران لرستان، برای دسترسی به غار از مسیر پلدختر و از طریق جاده ی شوسه ای که در حاشیه شمالی رودخانه کشکان است، پس از طی ۱۲ کیلومتربه دهکده ی قشلاقی به نام دره باغ می رسیم.

از این آبادی تا دهانه غار مسیری است کوهستانی که باید پیاده طی شود. کوه آهکی مّلِه که غار باستانی کلماکره در سطح روبه آفتاب آن قرار گرفته است، از غرب شهرستان پلدختر آغاز شده و با انحرافی اندک از شرق به جانب شمال شرقی کشیده شده است.

رود خانه های کشکان وسیمره در جنوب کوه مله به هم می پیوندند و در امتداد کبیرکوه که در مقابل آن قد برافراشته است، جریان می یابند.

در حصوص این اثر اعجاب انگیز یک کارشناس ارشد باستان شناسی می گوید: غار کلماکره به ارتفاع ۵۵۰ متر بلندتراز سطح دشت در سمت شرقی یکی از آخرین دره های صخره ای آن واقع شده است. دهانه غار به سمت غرب باز شده و در دل صخره به سوی شرق ادامه می یابد.

سعیدحیدری ادامه داد: دهانه های تقریبا دوقلوی غار در پناه پوز صخره ای شیب دار با دیدی کاملا کور قرار گرفته است، به همین دلیل تا کنون دهانه های آن از نظرها پنهان مانده است؛ بنابراین از هر نظرمأمن بسیارمطمئنی برای اختفا وشرایط اضطراری به حساب می آید.

وی بیان کرد:کلماکره از سه کلمه ی جداگانه کل، ما، وکره تشکیل یافته است. کل در گویش مردم لرستان نوعی حیوان حلال گوشت کوهی با شاخ های کمانی روبه بالا، و نرینه بز کوهی است.)) کلمه ما با توجه به مفهوم محلی به صورت پسوند”مان” به معنای مأوا و مکان ومحل استقرار به کار برده می شود. ترکیب این دو کلمه به معنای مأوای بز کوهی قلمداد می شود.

این کارشناس ادامه داد: گویا یک شکارچی محلی در تعقیب یک بزکوهی به این غار پرماجرا دست یافته است. کلمه ی کره نام درختی است مشابه درخت انجیر وظاهرأ تفاوتی با آن ندارد فقط میوه آن نامرغوب و غیرخوراکی است.

حیدری یادآورشد: در بدو ورود به غار با این درخت مواجه می شویم. در مجموع می توان نتیجه گرفت که کلماکره به معنای((مأوای کل و درخت انجیر))است یا به تعبیری روشن تر اختصاصات غار را نشان می دهد. از نظر مختصات جغرافیایی این غار دارای طول جغرافیایی۴۷:۳۷:۲۵ وعرض جغرافیایی۳۳:۱۱:۴۳ می باشد وارتفاع آن از سطح دریا۱۲۷۰ متر است.

این کارشناس با بیان اینکه دهانه ی غار حدود۳۰ متر پایین تر از قله کوه وتقریبا در محل تلاقی دیوارهای دره ای است که درضلع شمالی کوه وجود دارد،گفت: غار در قسمت شرقی و بر روی دیواره ای که از بالا تا انتهای دره به شکلی کاملا مسطح کشیده شده است. پیشانی غاریک و نیم متر جلوتراز پایین دهانه بوده واین خودیکی از ویژگی های این غار محسوب می شود. همین موضوع هم علت پنهان ماندن آن از دیدگاه رهگذران احتمالی یا شکارچیان وشبانان بوده است.

وی تصریح کرد: بررسی های انجام شده مبین این مطلب است که غار کلماکره هیچ گاه راه سهلی نداشته واز دیربازدست یابی به آن مشکل بوده است.برای ورود به غار جز فرود از این ارتفاع وگذشتن از باریکه راهی بزرو به طول ۱۰متربه سمت ورودی دهانه ی غار راه دیگری وجود ندارد. طول دهانه غار حدود ۲۰ متر وارتفاع آن بین ۱تا۷ متر است.

سعیدحیدری اظهار کرد: ورودی در جنوب دهانه قرار گرفته و کم ترین ارتفاع را دارد. نور طبیعی تاعمق ۱۰ متری دهانه در این تالار رفت وآمد را ممکن می سازد ولی از آن پس تاریکی محض بوده و بدون استفاده از نور مصنوعی امکان پیشروی وجود ندارد.)) دسترسی به فضای داخلی غار که از چهار تالار نسبتا بزرگ تشکیل شده و برخی ورودی های حفره ای آن نزدیک۸۰ سانتی متر است، بسیار دشوار است. چند آبچال کوچک وبزرگ ومملو از آب در تالارهای دوم، سوم وچهارم غار دیده می شود.

وی بیان کرد: به نظر می رسد اشکال بعضی از استالاگمیت ها نتیجه ی دخالت مصنوعی انسان درآن پیداست، به عنوان مثال ظرف سفالین شکسته موجود در تالار دوم روی استالاگمیت ها قرارگرفته که شکل آنها دقیقا شبیه کوزه ای بزرگ، سالم ومصنوع بشر است، که به مرور زمان روی آن را لایه ای از رسوبات آهکی پوشانده وقندیل آویزان شده آن شکل نامنظمی به خود گرفته است.

این غار به طور تصادفی توسط یک شکارچی محلی در پاییز سال ۱۳۶۸خورشیدی کشف شد. از آن پس مورد تعرض قرار گرفت وغارت شد. به دنبال کشف غار گزارش هایی به دست آمد که منجربه کشف وضبط غیرمترقبه مجموعه ای ارزشمند از اشیای تاریخی وفرهنگی از وابستگان شکارچی شد.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان نیز به ایسنا گفت:اولین اشیای ضبط شده توسط کمیته انقلاب اسلامی پلدختر شامل ماسک طلایی از چهره انسان، سه عدد گوش کوچک حیوان از جنس نقره، سه عدد گوش بزرگ حیوان از جنس نقره، دو عدد میله فلزی منحنی داس مانند، سه قطعه شمش نقره و… هستند. گودرزی بیان کرد: علی رغم درگیری های جدی وعملی میراث فرهنگی محل با آثار وتبعات ناشی از آن قسمتی از این مجموعه به دست قاچاقچیان افتاده و به صورت غیر قانونی به خارج از کشور منتقل شد.

وی ادامه داد: در این راستا در پشت سر تاجران اشیای هنری گروه های مختلفی از دلالان، مال خرها، دزدها، جاعلان آثار هنری وحفاران ساده لوح وجود داشتند که مناظر و نمادهای زیبا را تبدیل به ویرانه های مخروبه کردند.

گودرزی ادامه داد: بسیاری از اشیا به خارج از کشور راه یافت وتعدادی از آنها در قالب یک نمایش ویژه در نیویورک، لس آنجلس، لندن و وین در معرض دید عموم گذاشته شدند. تعداد قابل توجهی از این اشیا توسط یک تاجر عتیقه که سالیان دراز است با باستان شناسی ایران درگیر است، گردآمد وآنهارا در کتابی تحت عنوان((گنجینه کوه ها و هنر مادها)) در لندن به چاپ رسیده است.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان یادآور شد: برخی از اشیا این مجموعه توسط گالری هنر عتیقه فنیکسphoenix که در ژنو ونیویورک دفتر دارد، خریداری شده است. از سوی دیگر، قسمت اعظم این گنجینه باتلاش مقامات مسوول ضبط و در مالکیت موزه های خرم آباد و موزه ی ملی ایران قرار گرفت.

گودرزی عنوان کرد: در تیر ماه ۱۳۷۱خورشیدی رسول بشاش پژوهشگر ایرانی ماموریت یافت که تعدادی از کتیبه های اشیا منسوب به غار را مورد مطالعه قرار دهد. اولین گزارش در مورد غار کلماکره را حسین غضنفری ارایه دادند وسپس در سالهای ۱۳۷۱ و۱۳۷۲ طی دو فصل نصرت الله معتمدی در این غار دست به کاوش زد که متاسفانه هیچ نتیجه ای مبنی بر کشف اشیا در بر نداشت.

وی گفت: بنابراین قبل از اینکه باستان شناسان بتوانند فهرستی از آثار موجود در غار را تهیه کنند، این غار مورد هجوم و تخریب روستاییان وچپاولگران آثار باستانی قرار گرفت و صدها اثر باستانی آن را به تاراج بردند. از سوی دیگر مناظر ونمادهای بسیار بدیع وزیبای غار می تواند از مواریث ارزشمند طبیعی کشور به شمار آید. هم چنین وجود آثار وبقایای گذشته، ارزش فرهنگی نیز به آن داده است.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان افزود: بسیاری از پدیده های توصیف ناپذیر وطبیعی این مکان شگفت انگیز وآثار ۲۷۰۰ ساله آن به امید گنج یابی توسط شکارچیان آثار عتیقه منهدم شده است.

وی گفت: صحنه هایی رویایی از استالاگمیت ها و استالاکتیت های طلایی رنگ غار، حوضچه های پر از آب، دهلیزها و حفره هایی که مکان مخفی نمودن اشیای درون غار بوده اند، از جلوه های منحصر به فرد این غار شگفت انگیز است که چشم هر بیننده ای را صیقل می دهد.

مدیر قلعه فلک الافلاک خرم آباد نیز گفت: بیش از یکصد اثراز غار کلماکره در گنجینه این قلعه نگهداری می شود.

دیانوش چراغی افزود:بیش از یکصد اثرکشف شده از غار کلماکره پلدختر در گنجینه قلعه نگهداری می شود که تعدادی از آنها نیز در موزه ایران باستان (موزه ملی) نگهداری می شوند.

وی با بیان اینکه اکثر اشیای کشف شده که در قلعه نگهداری می شوند از جنس نقره هستند اظهارکرد: بر اساس مستندات باستان شناسی اکثر اشیایی که در گنجینه قلعه فلک الافلاک نگهداری می شوند جام و از جنس نقره اند که بر روی آنها خط میخی نگاشته شده و مشخص می کند این اشیا کشف شده مربوط به تمدن ایلام نو قبل از هخامنشیان یعنی نیمه اول هزاره اول پیش از میلاد بوده است.

سکه هخامنشیان

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲ فروردین ,۱۳۹۴

سکه هخامنشیان:

کوروش و کمبوجیه به علت گرفتاری‌های مملکتی و عدم ثبات اوضاع یا علل دیگر، دست به ضرب سکه نزدند. از میان شاهان هخامنشی نخستین بار داریوش سکه ضرب کرد. تاریخ نخستین ضرب سکه به احتمال پس از ۵۱۴ پیش از میلاد است چرا که در پی ساختمانی کاخ داریوش در تخت‌جمشید که تاریخ ساختش ۵۱۴-۵۱۷ میلادی‌است جز سکه‌های کرزوس از شهرهای یونانی‌نشین به دست نیامده است.

سکه‌های زر را دریک (داریک) و سکه‌های سیم را شِکِل (سیگلو) می‌گفتند. وزن دریک ۸٫۴۲ گرم و و وزن شِکِل ۵٫۶۰ گرم بود. عیار سکه‌های دریک بسیار بالا بود و با آزمایش روی نمونه‌های به دست آمده معلوم شده‌است که فلزش تنها ۳٪ آلیاژ می‌داشته‌است. این خلوص بالا باعث رواج این سکه شد و همواره سکه‌های طلای هخامنشی سخت معتبر بودند. در اواخر دوران هخامنشی دودریکی هم ضرب شد. کیفیت سکه‌های زر در تمام دوران هخامنشی ثابت ماند.

دریک‌ها و شِکِل‌ها دارای نقش «کماندار پارسی»اند. این نقش در طول دو قرن سلطنت هخامنشیان تغییراتی داشت. از آنجا که سکه‌های هخامنشی تاریخ ضرب ندارند از روی قراین دیگر نقش‌های مربوط به دوران هر پادشاه را تعیین کرده‌اند. سکه‌های هخامنشی جز موارد استثنایی تنها در یک سو دارای نقش هستند و پشت آنها معمولاً فرورفتگی مربع شکل و ناهمواری‌های نامنظمی وجود دارد. اینها اثر قسمت برجستهٔ سندانی‌است که هنگام چکش‌زدن بر سکه گذاشته می‌شد.

در زمان هخامنشیان بعضی ساتراپی‌ها هم که در ادارهٔ امور داخلی خود آزاد می‌بودند سکه‌های مخصوص به خود ضرب می‌کردند که مثلاً تصویر الههٔ مورد پرستششان روی آنها نقش شده بود.

دریک را داریک هم گفته‌اند، ولی دریک از ستاک ‎*dari-‎ به معنای زری صحیح‌تر است.

دریک دریک . [ دَ ] (اِ) سکه ٔ طلا در عهد هخامنشی ، بوزن ۸/۳۵ تا ۸/۴۲ گرم بریک طرف آن صورت شاه است که یک زانو برزمین نهاده زه کمانی را می‌کشد. ضرب این سکه را جزء اصلاحات پولی داریوش اول هخامنشی شمرده اند، ولی بعضی معتقدند که دریک پیش از زمان او هم ضرب می‌شده است آنچه مسلم است اینک ضرب سکه ٔ طلا از امتیازات مخصوص شاه بود.

کاخ ها و ساختمانهای تخت جمشید

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲ فروردین ,۱۳۹۴

کاخ ها و ساختمانهای تخت جمشید:

درود بر شما دوستان گرام
تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب۵۱۲ قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن ۱۵۰ سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود ۵۱۸ ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیه عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند. مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به “صد ستون” است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
تخت جمشید در ۵۷ کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است.

کاخ‌ها و ساختمان‌ها

۱-۱

بازمانده‌های کاخ آپادانا

۱-۲

کاخ تچر

۱-۳

نمای جنوبی کاخ تچر

۱-۴

کاخ صد ستون

۱-۵

سنگ‌نگاره هدیه‌آوران لودیه‌ای که در حال حمل پیشکش‌های خود برای پادشاه هخامنشی هستند. این سنگ‌نگاره در یکی از پلکان‌های کاخ آپادانای تخت جمشید سنگ‌تراشی شده‌است.

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است. این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل است.[۲۴]

کاخ تچر

نوشتار اصلی: کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است. این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.» این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است.[۲۴]

کاخ هدیش

نوشتار اصلی: کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدید اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند است و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش می‌گذارد این کاخ در جنوبی‌ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه‌است.

۱-۶

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پروفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

کاخ ه

نوشتار اصلی: کاخ ه

کاخ ه یا کاخ اچ یکی از کاخ‌های تخت جمشید است که در جنوب‌غربی تخت‌گاه و در غرب کاخ هدیش قرار گرفته‌است. پلکان منقوشی که از دو جانب به این کاخ راهبر است، اکنون حالتی نیمه ویران دارد. پلکان اصلی به گواهی قطعه مکتوبی که از آن به جای مانده، به بنایی تعلق دارد که خشایارشا آغاز و اردشیر یکم آن را تمام کرده‌است.

کاخ سه‌در

نوشتار اصلی: کاخ سه‌در

کاخ سه‌در، تالار شورا، دروازه شاهان، سه‌دروازه، سه دری یا کاخ مرکزی، در مرکز کوشک شاهی تخت‌جمشید قرار دارد. این کاخ توسط سه درگاه و چند راهرو به کاخ‌های دیگر راه می‌یابد و از این جهت آن را کاخ مرکزی و یا سه دری نیز می‌خوانند. چون بر پلکان‌های این کاخ، نجیب‌زادگان پارسی را نقش کرده‌اند که به حالتی دوستانه و غیر رسمی، برای ملاقات فرمانروا می‌روند و نیز به سبب نوع کاربری و موقعیت کاخ، گاهی آن را تالار شورا نیز نامیده‌اند. پیشتر بنای این کاخ را به داریوش بزرگ نسبت می‌دادند، اما دلایلی در درست است که ساخت کامل آن به وسیله اردشیر یکم صورت گرفته بوده‌است.

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ فوت مربع (حدود ۴۳۰۰ متر مربع) است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی می‌گویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازه‌ها شاه وارد می‌شده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دو سرستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

آرامگاه‌های شاهنشاهان

۱-۷

آرامگاه اردشیر سوم در ضلع شرقی تخت جمشید

۱-۸

درون آرامگاه اردشیر سوم

در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از تخت جمشید نقش رستم قرار دارد. در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است. آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالاً متعلق به داریوش سوم است.[۲۴]

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این مجموعه مشتمل بر یک تالار ۹۹ ستونی، یک تالار صد ستونی، تعدادی سالن، اتاق و دو حیاط خلوت است. مجموعه ساختمان‌های خزانه توسط حصاری ضخیم و خیابانی پهن از مابقی قسمت‌ها جدا می‌شده‌است. بر اساس روایت مورخین یونان باستان پس از سقوط تخت جمشید اسکندر طلا، نقره و اشیای قیمتی خزانه تخت جمشید را که بزرگترین خزانه هخامنشیان بوده‌است با سه هزار شتر و تعداد زیادی اسب و قاطر به محل دیگری انتقال داده‌است. خزانه به فرمان داریوش بزرگ بنا شد و خشایارشا در آن اصلاحاتی به عمل آورده‌است. اکثر ظروف، مجسمه‌ها و به خصوص هشت لوح سنگی معروف خشایارشا از این محل به دست آمده‌است. در حفاری‌های علمی گذشته در این محل نیز تعداد زیادی الواح گلی به خط میخی و زبان عیلامی مربوط به دستمزد کارگران به دست آمده‌است.
مجلس بار عام شاهی که در همین محل کشف شده، خشایارشا (نه داریوش بزرگ که پیشتر می‌پنداشتند) را نشان می‌دهد که با لباس تمام رسمی بر تخت نشسته‌است. عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی (لوتوس) را که نشانهٔ شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفته‌است. پشت سر شاه ولیعهد با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا نگاه داشته‌است. سپس یکی از خواجگان دربار و بعد از او اسلحه‌دار شاه ایستاده‌اند. در مقابل شاه دو عودسوز قرار دارند و رییس تشریفات به حالت احترام گزارش می‌دهد. مراسم زیر یک شادروان (چادر سلطنتی) انجام می‌گرفته که در اطراف آن چهار نگهبان حضور دارند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده جایگاه اصلی این نقش، بخش مرکزی پلکان آپادانا بوده‌است.

۱-۹

۱-۱۰

کلاهبرداری به عنوان فلزیاب ام تا ال دوربینی

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۶ اسفند ,۱۳۹۳

کلاهبرداری به عنوان فلزیاب ام تا ال دوربینی:

دوستان یکی از خنده دار ترین موارد در این صنف به قول دوستان فلزیاب ..

عزیزان این یک دستگاه شنود و تقویت صدا در مکانهای خلوت می باشد نه فلزیاب که متاسفانه افراد سودجو و شیاد این دستگاه ارزان قیمت را با مبالغی هنگفت به عنوان فلزیاب تصویری به فروش می رسانند…حتما حتما هوشیار باشید ..حتی اگر کمی به زبان انگلیسی تسلط داشته باشید درست در قسمت  بالای عکس کاربرد دستگاه نوشته شده است…اما امان از دروغ ….