باستان شناسی مرگ!
بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۱ بهمن ,۱۳۹۳
باستان شناسی مرگ :
اشاره : مطالعه تدفین در بررسی های مربوط به مردم شناسی و شناخت جوامع ابتدایی و تاریخ تحولات آن بسیار مؤثر است. زیرا در طول تاریخ، مرگ عامل مرموز و ناشناخته ای برای بشر بوده که تنها راه تجربه و شناخت آن، خواب و خرافه ها، داستانها و افسانه های خودساخته مردمان بوده است.
مهمترین مؤلفه ای که در نوع تدفین نزد ملت ها تأثیر می گذاشت، عقیده به معاد و نگاهی بود که آنان به مرگ داشتند. در جوامع اولیه تصور روح و روان بسیار مبهم و پیچیده است. بشر، نخستین اجداد و اموات خود را می پرستید و این پرستش نیاکان خالی از فکر بقایای روح نبود. ادامه و باقی مانده این اعتقادها، یکی از جریانهایی است که در تدفین های تابوتی دخیل بوده است.
از دوره آغاز شهرنشینی به بعد به خصوص در دوران تاریخی ایران پیش از اسلام، ما شاهد ساخت اولین قبرستان های منظم هستیم که نشانگر وجود سازمانهای اجتماعی در امر تدفین است. در واقع از شروع دوره تاریخی در ایران، تأثیر نفوذ ادیان تک خدایی بر نوع تدفین دیده می شود و مشخص ترین پدیده آن کم شدن اشیاء و آثار تدفین در قبور است که متأسفانه تاکنون تحقیقات جامعی در این خصوص انجام نگرفته است.
گونه شناسی تدفین های پیش از دوره اسلامی، نشان می دهد که روش تدفین معمولاً به دو دسته کلی یعنی بدون تابوت و تابوت دار تقسیم می شود. دسته اول شامل جسدهایی می شوند که یا به پشت و طاقباز خوابانده شده اند و یا به حالت جمع شده و نه الزاماً به صورت جنبی مدفون شده اند. درباره دسته دوم هم باید گفت که تابوت ها سفالی و به شکل یک قایق بوده یا تابوت از چندین خمره سفالین به هم چسبیده تشکیل شده است.
هر چند که برای گفته نویسنده کتاب «ایران، سرزمین جاوید» هیچ سند علمی و باستانی وجود ندارد؛ اما در این که مردگان دوران پیش از تاریخ و دوران باستانی در ایران، چنین به خاک سپرده می شوند؛ شکی نیست.
نوع تدفین در هر سرزمین و در هر دوره تاریخی، همواره نشانگر نوع عقاید، آداب، رسوم، سنت ها و باورهای یک قوم یا مردم یک سرزمین بوده است. در واقع گورهای مکشوفه در سایت های باستانی همواره مانند دایره المعارفی عظیم برای باستان شناسان به شمار می رود که آنان را به کوره راههای متروکه تاریخ راهنمایی می کنند و به سؤالات بی شمار آنان جواب می گویند.
«ایران از نظر تنوع و آثاری که مربوط به تدفین است، موقعیت بسیار ممتازی دارد.»
«رضا چایچی» کارشناس تاریخ و معاون موزه ملی درباره قبور کشف شده در ایران می گوید: «درست است که ایران از نظر تعداد آثار به پای کشوری مثل مصر نمی رسد، ولی از نظر تنوع آثار و اشیاء موقعیت ممتازی دارد.»
وی، اهمیت مطالعه تدفین را در شناسایی اعتقادات و عملکرد جوامع باستانی دانسته و اضافه می کند: مطالعه تدفین در بررسی های مربوط به مردم شناسی و شناخت جوامع ابتدایی و تاریخ تحولات آن بسیار مؤثر است. زیرا در طول تاریخ، مرگ عامل مرموز و ناشناخته ای برای بشر بوده که تنها راه تجربه و شناخت آن، خواب و خرافه ها، داستانها و افسانه های خودساخته مردمان بوده است.
«چایچی» که خود به تازگی کتاب «تدفین تابوتی در ایران باستان» را با کمک «محمدرضا سعیدی هرسینی» منتشر کرده است، درباره این موضوع می گوید: «تمام اعتقادات نسبت به مرگ در یک اصل واحد مشترک هستند و آن، یک نوع معاد پس از حیات جاری است. بنابراین ما با توجه به ویژگی های موجود در فلات ایران و زمینه های جغرافیایی و ارتباط منظم آن با بقیه نقاط، شاهد اعتقادات مختلفی هستیم که آنها در امر معاد مشترک هستند.»
وی، تنها مدارک به دست آمده از جوامع باستانی را آثار و بقایایی می داند که در قبور دیده می شود و می افزاید: «به غیر از این، مطالعه تدفین می تواند کمک شایانی در پیشرفت علم نژادشناسی، شناخت بیماریهای باستان و پیشرفت علوم تکنولوژی تاریخ هنر ایفا کند. به این موارد می توان آگاهی یافتن از نوع رژیم غذایی و نحوه زندگی انسان را نیز اضافه کرد.»
مهمترین مؤلفه ای که در نوع تدفین نزد ملت ها تأثیر می گذاشت، عقیده به معاد و نگاهی بود که آنان به مرگ داشتند. در جوامع اولیه تصور روح و روان بسیار مبهم و پیچیده است. بشر نخستین، اجداد و اموات خود را می پرستید و این پرستش نیاکان خالی از فکر بقایای روح نبود. ادامه و باقی مانده این اعتقادات از جریانهایی است که در تدفین های تابوتی دخیل بوده است.
همانطور که گفته شد پایدارترین و قوی ترین عبادات یا آیین های پرستش نیاکان مربوط به مصریان باستان است. اهرام باقی مانده، گواه این اعتقاد آیینی و دیرینی هستند. در واقع هیچ ملتی در توجه به ساختن مقابر و مومیایی کردن مردگان و ساختن تابوت های نفیس به پای مصریان نمی رسد.
اما چایچی درباره نخستین گونه های تدفین در ایران می گوید: «ساده ترین نوع تدفین در ایران، تدفین گودالی است. یعنی به طور بسیار ابتدایی گودالی کنده و با توجه به فضای گودال، جسد را در درون آن قرار می دادند. این نوع تدفین مربوط به دوران آغاز نوسنگی است، یعنی۶۰۰۰ سال پیش از میلاد است که بقایای آن در تپه های سراب و گوران به دست آمده است.» وی می افزاید: «با کامل شدن استقرار و ساخت اولین روستاها در ایران، تدفین نیز با معماری و ضرورت های آن هماهنگ شد و با مصالح خشتی و گلی، تدفین هایی را ترتیب دادند. نوع بسیار خاصی از این گونه تدفین در تپه حاجی فیروز در پنج هزار سال پیش از میلاد شناسایی شده که به نام تدفین های انباره ای یا صندوقی موسوم است.»
این کارشناس می گوید: «نوع معماری باستان، همواره در یکی از گوشه های اتاق، فضایی را برای نگهداری استخوان های مردگان در نظر می گرفته اند. این استخوانها نیز معمولاً به صورت تدفین ثانوی مورد توجه قرار می گرفته است. تدفینی که جسد حداقل به طور جزیی قبلاً در محوطه دیگری از گوشت و بافت ماهیچه ها پاک شده و فقط اسکلت باقی می ماند. در کنار این محوطه که در اتاق تعبیه شده، اغلب اجاق وجود دارد که نشانگر برافروخته شدن آتش یا اجرای مراسم آیینی بوده است که کیفیت آن تا به حال به طور کامل مورد شناسایی قرار نگرفته است.»
چایچی عقیده دارد که تغییر نحوه معیشت و زندگی بشر بر تغییر نحوه تدفین بی تأثیر نبوده است و ادامه می دهد: «از دوره آغاز شهرنشینی به بعد به خصوص در دوران تاریخی ایران پیش از اسلام، ما شاهد ساخت اولین قبرستان های منظم هستیم که نشانگر وجود سازمانهای اجتماعی در امر تدفین است. در واقع از شروع دوره تاریخی در ایران تأثیر نفوذ ادیان تک خدایی بر نوع تدفین دیده می شود و مشخص ترین پدیده آن کم شدن اشیاء و آثار تدفین در قبور است که متأسفانه تا کنون تحقیقات جامعی در این خصوص انجام نگرفته است.» وی درباره نوع مصالح به کار رفته در نقاط مختلف ایران برای تدفین می گوید: «در مناطق کوهستانی از همان آغاز نوسنگی استفاده از سنگ در پدیده تدفین وجود داشته است که یکی از جالب ترین انواع تدفین مقبره های سنگی و تومولوس در مناطق کوهستانی هستند که با استفاده از تخته سنگ های عظیم ساخته شده اند و نمونه های آن را می توان در کوهستان های طالش مانند آغولر پیدا کرد.» وی اضافه می کرد: «ایرانیان از نظر هنر و صنعت پیشگامان تاریخ بوده اند و بسیاری از آثار بزرگ آنها در تدفین یافت شده است. نمونه آن تابوت های فنری و اشیاء درون آنها است که از نظر صنعت فلزکاری در مرتبه بسیار بالایی قرار دارد.»
به طور کلی مناطقی که در آن آثار بسیار مهمی از تدفین های تاریخی یافت شده اند شامل مناطق آذربایجان، منطقه غرب شامل طاق بستان، کنگاور و سنگ شیر همدان، منطقه جنوب غربی یعنی هفت تپه، دستوا در شوشتر ، شوش، فارس یعنی قبرستان چشمه سار تخت جمشید و نقاط دیگری چون خلیج فارس و جزیره خارک هستند.
چایچی، اشیاء موجود در قبور و تدفین های باستانی را یکی از جالب ترین شاهکارهای هنر ایران می داند که نمونه آن ظروف طلا و جام های نقره و طلای مارلیک است که از منطقه رودبار گیلان به دست آمده است.
گونه شناسی تدفین های پیش از دوره اسلامی نشان می دهد که روش تدفین معمولاً به دو دسته کلی یعنی بدون تابوت و تابوت دار تقسیم می شود. دسته اول شامل جسدهایی می شوند که یا به پشت و طاقباز خوابانده شده اند و یا به حالت جمع شده و نه الزاماً به صورت جنبی مدفون شده اند. در باره دسته دوم هم باید گفت که تابوت ها سفالی و به شکل یک قایق بوده یا تابوت از چندین خمره سفالین به هم چسبیده تشکیل شده است.
اما مهمترین تابوت هایی که از دوران مختلف تاریخی پیش از اسلام به دست آمده، شامل تابوت برنزی ارجان، تابوت برنزی زیویه (لاوک) و تابوت برنزی هخامنشی می شوند.
تابوت برنزی ارجان در پاییز سال ۱۳۶۱ هنگام خاکبرداری برای عملیات سد سازی، روی رودخانه مارون کشف شد که در شمال شهر بهبهان در استان خوزستان واقع شده است. طی تحقیقات به عمل آمده مشخص شد که این آرامگاه متعلق به کیدین هوتران پسر کوروش از پادشاهان محلی دوره ایلام نو است و به اواخر هزاره دوم تا اوایل هزاره قبل از میلاد تعلق دارد.
اما متأسفانه از تابوت برنزی زیویه یا لاوک که متعلق به هزاره اول قبل از میلاد است اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی بنابر مدارک موجود، این تابوت در نتیجه کشف گنجینه زیویه در سال ۱۹۴۷ در نزدیکی شهرستان سقز، در جنوب دریاچه ارومیه به دست آمد. یک فرضیه آثار متعلق به این گنجینه متعلق به قبری از یک شاه نیرومند سکایی است.
تابوت برنزی هخامنشی هم طی کاوش های هیأت فرانسوی در شوش به سال ۱۹۰۱ میلادی در قسمت جنوبی بنای آجری متعلق به شوتورک ناهونته، تابوت بزرگی از جنس برنز پیدا کردند که در جهت شمالی- جنوبی قرار گرفته بود. این تابوت را به لحاظ تاریخی به اواخر دوره هخامنشی نسبت داده اند، نکته قابل ذکر این که این تابوت از نظر شکل و فرم حدفاصل بین تابوت های ایلامی و تابوت های پارتی قرار می گیرد. همین امر نشان می دهد که تکامل تابوت در ایران، راه درازی پیموده است. بنابراین انتساب تابوت های وانی پارتی به منطقه غرب و بویژه بین النهرین صحیح به نظر می رسد، هر چند نمی توان منکر تأثیرپذیری هنر تابوت سازی پارتی از فلسطین، مصر و منطقه میان رودان بزرگ، شد.
تابوت هخامنشی که در فوریه ۱۹۰۱ میلادی در آکروپول شوش توسط ژاک و هورگان کشف شد، از جهات متعددی دارای ارزش است. در این تابوت برنزی اسکلتی قرار داشت که قسمت فوقانی آن سراسر با تزیینات طلایی و سنگ های قیمتی پوشیده شده بود. متأسفانه هیچ گونه مدرکی دال بر جنسیت جسد موجود نیست و مورگان از جهت این که استخوانها کوچک بود و هیچ اسلحه ای درون تابوت وجود نداشت، جسد را یک زن می دانست، در حالی که آرین مورخ یونانی گزارش می دهد که جسد کوروش کبیر علاوه بر سلاح، از انواع گردن بندها، دستبندها و آویزهایی از جواهرات و طلا پوشیده شده است. همچنین هرودت از تعداد زیاد تزیینات زرین سربازان خشایار شاه خبر می دهد. بنابراین استفاده از جواهرات در میان مردان و زنان در زمان هخامنشی، هنگام به خاکسپاری معمول بوده است و نحوه انتخاب این اشیاء و پوشاندن مرد با آنها نیز بخشی از مراسم تدفین بوده است.
از جمله اشیاء ارزشمند و بی نظیر این تدفین که از تکنیک ساخت بسیار بالایی برخوردارند، عبارتند از: کاسه نقره، حلقه باز با نقش دو سر شیر از طلا که با لاجورد فیروزه و صدف تزیین شده یک جفت دستبند از طلا، گردنبند با آویزهایی از طلا و لاجورد و صدف و نوعی عقیق، دو گردنبند طلا سنگ های نیمه قیمتی، مهره هایی از جنس آگات، یک جفت گوشواره از جنس طلا، یک جفت دگمه از جنس طلا و ظرف معروف به آلباسترون از جنس مرمر سفید که درون تابوت قرار گرفته اند.
اما چایچی درباره آیین و نحوه تدفین در دوره اسلامی می گوید: «اسلام آیین پرستش نیاکان را محدود کرد و سنت هدایای قبور را به تدریج منسوخ نمود، زیرا اعتقاد اسلام بر این اصل استوار است که هر کس فقط نتیجه اعمال خود را به همراه می برد. در واقع ایران تنها کشوری است که مذاهب باستانی اش نیز تا اندازه ای با مذهب تک خدایی هماهنگ است. یعنی هرگز ایرانی ها به اندازه سایر ملل بت پرست نبوده اند و چند خدایی در ایران هرگز رشد فزاینده ای نداشته است. پس از اسلام نیز سنت گذاشتن هدایا در قبور به شکل بسیار محدودتری ادامه داشته که نشان دهنده تداوم سنت های دوران باستان است. البته این سنت تا جایی اجرا می شده که آسیبی به تفکرات اسلامی وارد نکند.»
وی همچنین معتقد است: «منسوخ شدن رسم گذاشتن هدایا در قبور، باعث رشد اقتصادی در دوره های اسلامی است، چرا که به این ترتیب دیگر سرمایه عظیمی از طلا و نقره و دیگر اشیاء گرانبها مدفون نگشته و در چرخه اقتصادی به گردش در می آید.»
وی می افزاید: «بنابراین مطابق اعتقادات اسلامی که هر کس حاصل ارزش های نیک و بد خویش است و تنها این اعمال نیک است که در جهان آخرت می تواند به او کمک کند، رسم گذاشتن اشیاء قیمتی کم کم منسوخ شد و جای آن را وقف گرفت. تا جایی که «اتیل هاوزن» ، شرق شناس بزرگ انگلیسی می گوید: اگر پس از حمله مغول به ایران که هرج و مرج در ایران فراگیر شد و شیرازه حکومت از هم پاشید و امور اداری بسیاری از کشورهای اسلامی مختل شد، سنت بی نظیر وقف و ساختن کاروانسراها و آب انبارها، شیرازه اقتصاد و امور فرهنگی را در این سرزمین زنده و پابرجا نگاه داشت.»
مردان و زنانی بی نام و نشان، در این خاک خفته اند بی این که هیچ یادگاری از خود بر جای بگذارند، چرا که نه شاهزاده بوده اند و نه امیر و سردار. ولی این خاک از حضور آنان بوده که بر جای مانده است. آنانی که ما روی آرزوهایشان راه می رویم و اگر خوب گوش فرا دهیم، می شنویم تپش های قلبشان را که هنوز نگرانند، نگران سرزمینی که در هر گوشه و کنارش سینه ای پر راز مدفون گشته است.