تجهیزات و ابزار مورد نیاز برای جویندگان گنج

تجهیزات و ابزار مورد نیاز برای جویندگان گنج:

در شرایط امروز ما جویندگان گنج باید از این وسایل و تجهیزات استفاده کنند

۱- دستگاه ردیاب

۲- دستگاه نقطه زن

۳- بیل و کلنگ

۴- پتک​​ . اسکنه، چاقو

۵- طناب به ضخامت ۵X۵ سانتیمتر و به طول ۴۰ سانتیمتر . شمع

۶- کلاه ایمنی

۷- طناب کنف ضخیم

۸- ماسک ضد گاز

۹- قطر با اندازه های مختلف

۱۰- ماله

۱۱- قلم مو

۱۲- فرغون

۱۳ – سطل و بالابر

۱۴- الک

۱۵- چراغ قوه

۱۶- قطب نما

با استفاده از این تجهیزات امنیت جانی و یک حفاری مطمئن را تضمین کنید

آموزش آثار و علائم (گنج پنهان شده در غار)

گنج  پنهان  شده در غار:

به تصویر زیر نگاه کنید، هر گاه در محلی مشابه تصویر زیر، غاری یافتید که دارای دهانه ای نسبتا کوچک بوده و دارای شیبی ملایم به سمت داخل نیز باشد، بررسی نمایید که درست در روبروی دهانه آن سنگی خاص و یا غریب (کمی دورتر، حتی میتواند آنطرف دره هم باشد) وجود دارد که انگار به دهانه غار نگاه می کند، توجه داشته باشید که گاهی اوقات تمامی یا قسمتی از ورودی دهانه غار را با تخته سنگ یا ملاتی ساروجی شبیه صخره های مجاور ، بسته اند.

۶۴

۷ گنج خسرو پرویز

۷ گنج خسرو پرویز:

خسروپرویز یا خسرو اول لقبش پرویز بوده که به معنای فاتح و پیروز است. این عنوان به خاطر پیروزی های بزرگش در غرب به او داده شده بود. او آخرین شاهنشاه قدرتمند ساسانیان بود که آوازه ی شهرتش عالم گیر روزگار آن دوره بوده است. این شهرت نه به خاطر جنگ ها، بلکه به خاطر ثروت عظیم او بود. درامد های دولت ساسانی علاوه بر مالیات ، بر پایه ی سیستم پر رونق کشاورزی و دامداری و جاده ی ابریشم که شاهراه تجارت ایران و روم و چین بود، بوده است. این شاهراه برای دولت ساسانی بسیار سودآور بود. علاوه بر این تجارت طلا و فرش های بافته شده ، پارچه ، پشم و ظروف ، این ها کافی بود تا دولتی ثروتمند باشد. در دوران خسرو پرویز خزانه ی شاهی پر زر و سیم بود؛ شاید ثروتی که او انباشته داشت در هیچ دوره ای به اندازه ی او نرسد. این ها نه از فشار بر مردم بلکه به خاطر سیستم پررونق اقتصادی دولت ساسانی بود.

هفت گنج خسرو پرویز

تخت تاقدیس ازهفت گنج خسرو پرویز از عجایب بارگاه اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده هایش از نقره و طلا بود. بر سقف این تخت صورت پادشاهان و مجالس بزم و شکار و ستاره ها حک شده بود. روی آن وسیله ای برای تعیین ساعات روز نصب شده بود وچهار یاقوت هم به مانند تناسب یکی از فصول سال دیده می شد.

==تاج یاقوت نشان==ظ تاج خسروانی بی شک یکی دیگر از عجایب در گاه اوست. تاج خسرو پرویز از مقداری طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوتهایی که در تاج به کار رفته بود در شب مثل روز می در خشیدند .این تاج آن قدر سنگین بود که زنجیره هایی از طلا آن را از سقف آویزان کرده بود. تاج را بر این زنجیره های طلا بسته بودند تا هنگام نشستن شاه تاج به روی سرش قرار بگیرد و سنگینی وزن تاج را حس نکند.

دستمال نسوز

شاه پس از غذا خوردن با دستمال دست های خود را پاک می کرد؛ چون چرب می شد آن را درون آتش می انداخت تا آتش آن را تمیز کند و دستمال پاک می شد اما نمی سوخت. جنس آن از پنبه ی کوهی بود.

طلای مشت افشار

خسرو پرویز قطعه طلایی شگفت انگیز داشت که آن را طلای مشت افشار می نامید. این قطعه طلا به اندازه ی مشت پادشاه و مثل موم نرم بود. این قطعه طلا را از معدنی در تبت استخراج کرده بودند و دویست مثقال وزن داشت.

گنج بادآورد

هنگامی که ایرانیان اسکندریه ی مصر را محاصره کردند رومیان ثروت شهر را در کشتی هایی قرار دادند تا به مکانی امن فرستاده شود اما با تغییر وزش باد کشتی به دست ایرانیان افتاد و آن را گنج باد آورد گفتند.

۳۴(۲)

شطرنجی از یاقوت وزمرد

این شطرنج از جنس یاقوت و زمرد بود.

گنج گاو

روزی کشاورزی در مزرعه ی خود شروع به کندن زمین کرد که ناگاه در حفره ای کوزه هایی پر از طلا دید. کشاورز از حسن نیت یافتن طلاها را به دربار گزارش داد . موقعی که به محل گنج آمدند دیدند که صدها کوزه پر از طلا در آن است. خسرو پرویز دستور داد یک کوزه از گنج را به کشاورز بدهند و بقیه ی کوزه های پر از طلا را به کاخش بفرستند و نامشان را گنج گاو نامید.

از دیگر عجایب بارگاه خسرو پرویز اسب افسانه ای او به نام شبدیز بود که هدیه ی همسرش شیرین بود . همچنین از دیگر عجایب بارگاه خسرو پرویز علاوه بر قصرش تیسفون و رامشگران دربارش شیرین همسر مسیحی اش بود که عشق این دو زبانزد روزگار خود بود.

چندین مورد از گنجهای بزرگ کشف شده در دنیا

چندین مورد از گنجهای بزرگ کشف شده در دنیا:

۳۲(۱)

۳۲(۲)

۳۲(۳)

۳۲(۴)

۳۲(۵)

طلسم و انواع آن

طلسم‌ها:

طلسم به معنای توهم هست که اگر بتوانی بر آن قالب شوی ، موفق می شوی و اگر نتوانیبر آن قالب شوی ضربه میخوری.

طلسم به دو قسمت کلی تقسیم میشود:

۱-طلسمات قبل از اسلام

۲-طلسمات بعد از اسلام

طلسمات قبل از اسلام مانند: طلسم آتش ، طلسم باد ، طلسم آب ، طلسم رعد و برق ،طلسم ژدها و طلسم شیطان که طلسم شیطان از سخترین طلسمات است و هر کسی نمیتواند به راحتی بر آن غالب شود. طلسمات بعد از اسلام که طلسم مورچه و طلسم رتیل ، طلسم عقرب ، طلسم مار ، طلسم جن تعدادی از آنها هست.طلسم سنگ . طلسم سگ طلسم در طلسم غیب شدن یا نابود کردن و … که بغیر از طلسم شیطان و اژده ها راه گشایی در بغیه طلسمات ساده است و فقط این دو طلسم خیلی سنگین هست و طلسم شیطان بسیار خطرناک و کار هر کسی هم نیست کلیه طلسمات شرایطی دارد که با آنها باطل میشود و با دونستن این شرایط کار بسیار آسان میشود.طلسمهای قبل از اسلام را میتوان با مسائل بعد از اسلام نیز باطل کرد. بطور مثال بسیاری از طلسمات با ده قاف یا چهل کاف یا شصد قاف باطل میشود.برای طلسمات دو تا مسال میزنم که بدانیم اصلا با طلسم روبرو شدیم یا نه. فرض میکنیم در جائی کار مکنیم که به آب خوردیم و کار مشکل میشود. اگر در آّب رفتیم و بیرون آمدیم و دیدیم خشک هستیم این طلسم است و اگر بیرون آمدیم و خیس بودیم این طلسم نیست بلکه به آب واقعی خوردیم یا در جائی که احساس میکنیم طلسم مار دارد باید یکی از مارها رو بگیریم اگر از دستمان رد شد و نتوانستیم آن را بگیریم طلسم است و اگر توانستیم آن را بگیریم.

تله نیز به دو دسته تقسیم میشود.

تله هایی که به آنها بار میدهیم تا عمل کنند و تله هایی که ار آنها بار میگیریم تا عمل کنند.

که هر دو به صورت مکانیکی عمل میکنند.

هر کدام از این دو نوع تله خود به انواع گوناگون تقسیم میشوند که کار کرد همه آنها به همین

شکل است.

برای این مبحث بیشتر از این توضیح نمیدم چون خودش یک دنیایی است و می توان چندین کتاب در مورد آن نوشت.

حیوانات

شاید نوشتن این مطلب در قسمت طلسمات درست نباشه ولی به خاطر اینکه مطالب زیر با گفتن ذکرهای مخصوص به واقعیت نزدیک میشود و با ذکر است که میتوان از اعضای بدن حیوانات استفاده کرد و همچنین اگر ذکر آن را بلد نباشی ارزشی نخواهد داشت ، تصمیم گرفتم که مطالب فوق را در قسمت طلسمات بنویسم.

مطلب بسیار گسترده است و هر هفته سعی مکنم مطالب پر باری در همینجا به آن اضافه کنم

اول حیواناتی که در این زمینه از همه مهمتر هستند رو براتون نام میبرم و به تدریج مطالب این حیوانات را اضافه میکنم.

به ترتیب اولویت مار مهمترین حیوان است و بعد از آن هدهد و بعد از آن جغد و بعد از آن گرگ و کفتار جزو مهمترین حیوانات هستند.

ملکه مارها:

اول از مارها براتون بگم.

مارها یک ملکه دارند که بین بیست تا پنجاه سانتیمتر هست و به رنگ سفید و بسیار ضریف و کوچک. به اندازه ای که میتوان به سادگی آن را با دست گرفت و له کرد. ولی به این سادگی هم نه یکم کار داره و اون اینکه ملکه مارها همیشه بر روی پشت یک افعی سوار هست و آن افعی ملکه مارها را از جائی به جائی میبرد. و در تمام ساعات روز و شب از آن حفاضت میکند.

کسی که بتواند این مار کوچک را زنده بگیرد از همه چیز دنیا بی نیاز خواهد شد و کسی که به این مار آسیب رساند قطعا نخواهد توانست که در این دنیا زندگی کند و کشته میشود.

این مار بسیار نادر است و آماری که از دیده شدن این مار وجود دارد از انگشتان دست کمتر است.

وقتی کسی ملکه مارها را به اسارت میگیرد میتواند برای آذادی آن هر چیزی تقاضا کند و مارهای دیگر برای پس گرفتن ملکه خود تقاضای شخص را براورده میسازند. و اگر این مار را به هر صورت از بین ببرید مارها با غریضه خود شما را پیدا و نابود میسازند.

اگه خاطرتون باشه چند سال پیش در شمال ایران یک خانه را مارها تسخیر کردند و صاحب آن را کشتند که حتی رسانه ها هم نشون دادند ولی هیچ کس نتوانست بگوید که هزاران مار از کجا سر از آن خانه در آوردند و دلیل آن چه بود که من امروز برای شما گفتم. و دلیلی نداشت جز از یبن بردین یکی از ملکه های مارها.

حالا از این مار کم یاب بیرون بیائیم و سراغ بقیه مارها برویم.

بزرگترین استفاده کننده از مارها درویشهائی هستند که به علوم غریبه آشنا هستند و کسانی که علم علوم غریبه دارند. البته اینطور فرض نکنید که با داشتن این علم هر ماری میشود کرد چون این علم بسیار پیچیده است و کسانی که به استادی این علم رسیده اند از دوازده خان آن فقط به هفت خان آن اشنائی دارند که تعداد این انسانها به عدد صد نمی رسد. ولی این افراد هر کاری که بخواهند میتوانند انجام دهند.

حالا یک مثال واقعی برای شما میزنم که به این علم آگاهی پیدا کنید و مارها را نیز بشناسید.

یکی از خواص مار

این اتفاق در سال هزار و سیصد و چهل هفت در کوهای دالاهو افتاده است و شخصی که این اتفاق برایش افتاده است فوت شده که مرد بسیار بزرگی بود. (خدا بیامرزتش).

از خدمت فرار کرده بود و در کوه دالاهو سردرگم بود و نمیتوانست راه را پیدا کند و از آنجا خلاص شود. کنار درختی نشسته بود و فکر میکرد که چه باید بکند که دید سه مرد با محاسن سفید و بلند از دور میآیند. وقتی نزدیک شدند و راوی را دیدند گفتند که اینجا چه میکنی؟

راوی گقت که در این کوها گم شده است.

آن سه مرد به راوی گفتند میتوانی چند روز برای ما غذا درست کنی و در عوض هر روز یک تومان مزد بگیری؟

راوی دید که این سه مرد برای هر روز میخواهند مزد یک ماه را به او بدهند. قبول کرد که برای آنها غذا درست کند و بعد آنها راه خروج از کوه را به او نشان دهند.

آن سه مرد نشستند جلوی کوه و شروع به گفتن ذکر کردند و راوی هر روز برای آنها غذا درست میکرد و آن سه مرد بدون خستگی و خوابیدن هفت روز به کار خود ادامه دادند.

روز هفتم راوی دید که ماری از دل کوه بیرون آمد و بطرف آن سه مرد میآید.

از ترس داشت سکته میکرد.

سعی کرد که به آنها بگوید که متوجه شد آنها خودشان میدانند.

راوی دید که مار به این سه مرد نزدیک شد و سرش را روی پای یکی از این مردها گذاشت و این سه مرد همانطور که با صدای بلند ذکر میگفتند سر مار را از بدنش جدا کردند و ذکر به پایان رسید.

بعد از آن دم ما را نیز جدا کردند و به راوی گفتند که از این مار برایشان آبگوشت درست کند.

راوی در دل گفت: اینها رو باش میخوان آبگوشت مار بخورند.

راوی رفت و شروع به پختن آبگوشت مار کرد که یکی از این مردها به راوی نزدیک شد و گفت کار ما تمام شده است و پس از خوردن ناهار و شستن ظرفها راه میافتیم و میرویم.

آبگوشت حاظر شد و این سه مرد بر عکس همیشه به راوی غذا تعارف نکردند و تا ته این آبگوشت را خوردند و به راوی گفتند که ظرفها را بشور که راه بیفتیم.

راوی شروع کرد به شستن ظرفها وقتی که داشت ظرفها را می شست با خود گفت مگر این آبگوشت چه مزه ای داشت که این سه نفر با ولع آن را خودند و به من هم ندادند. دستش را به ته ظرف آبگوشت برد و به پیاله کشید و به دهن گذاشت تا مزه آن را بفهمد.

ناگهان دید که ته رودخانه را میبیند.

به کوه نگاه کرد دید که داخل کوه را نیز میبیند.

به هر چیزی که نگاه میکرد داخل آن را میدی. که یکباره وحشت کرد و به آن سه مرد گفت که داخل همه چیز را میبیند.

آنها گفتند که نگران نباش و داروئی به راوی ما دادند و او بیهوش شد و وقتی به هوش آمد دید که دیگر داخل هیچ چیزی را نمیبیند.

آن سه مرد هفت تومان پول و آدرس خروج از کوه را برایش گذاشته بودند و رفته بودند.

راوی ما تازه فهمید که چه اشتباهی کرده است و چه علمی را از دست داده است.

این یکی از مواردی بود که از مار استفاده میشود.

مهره مار:

یکی از مطالبی که در مورد آن بسیار شنیده اید مهره مار است.

مهره مار چیست ؟

وقتی یک مار نر و یک مار ماده با هم جفت گیری میکنند ، هر کدام یک مهره میاندازند که به آن مهره مار میگویند.

مهره مار از پشت کردن مار نر و ماده افتاده میشود. وقتی این دو مهره را در زیر پوست دست چپ و راست فردی بگذارند میتوان از جمله طرف مهره مار داره استفاده کرد.

وقتی مهره ها گذاشته میشود دستها کمی عفونت میکند و چند روز بعد مهره ها آب میشود و عفونت دست خوب میشود و شخص مانند کذشته خود میشود با این فرق که الان همه دوستش دارن ، بهش احترام میگذارند ، توجه خاصی به او میشود ، هر چیزی که بخواهد فراهم میشود ، هر مطلبی که بگوید گوش میشود و انجام میشود و خلاصه هزار خاصیت دیکر دارد.

برای زنهائی که مهره مار دارند و مرد هائی که مهره مار دارند اسیر کردن هیچ دلی هیچ مشکلی ندارد و فقط کافیست دهن باز کنند و یک کلام بگویند.

خیلی از مردم به اشتباه فکر میکنند و میگویند وقتی که دو مار با هم جفت گیری میکنند دو مهره مارها روی هم میافتد و این دو مهره همان مهره مار است و مار را برای بدست آوردن این دو مهره میکشند که این درست نیست و مهره مار همانی است که من گفتم.

اگر مهره مار واقعی پیدا شود قیمت آن در حدود چهل میلیون تومان است.

همیشه توجه داشته باشید که مهره هائی عمل میکنند که از دو ماری که با هم جفت گیری کرده اند بدست آید. بفرض اگر شما وارد مکانی شوید که جای جفت گیری مارها بوده است مهره مار بسیار است ولی نمیتوان تشخیص داد که کدام اینها با هم جفت است. پس باید هنگام جفت گیری مار حضور داشته باشید و دو مهره را بردارید.

مهره مار به تنهائی کاری انجام نمیدهد و باید به آن ذکری خوانده شود که البته بسیار ساده است و وقتی این مهره ها را داشته باشید خیلی ها میتوانند روی آن ذکر بخوانند.

پس تا حالا سه مطلب در باره مارها گفتیم و به تدریج به آن اضافه میکنیم. در همین جا

موکل در حفاری

بخونید تا تو حفاری گمراه نشوید

با سلام

پس از مدتها میخوام یک مطلب بنویسم. باور کنید که اینقدر گرفتارم که فرصت تایپ مطالب رو پیدا نمیکنم. مطلب امروز در مورد کسانی هست که با موکل حفاری میکنند.

اول یک مطلب رو بگم: داشته های هر کسی چه از نظر مالی چه از نظر فکری نشان دهنده تلاش اون شخص در زمینه ای که فعالیت کرده است هست. بگذریم از کسانی که یک شبه پول دار میشن و یا شانس دارند و یا خداوند به آنها عنایت میکند ولی در کل جامعه یک شبه پول دار شدن یا یک شبه عالم شدن به غیر از تقدیر خدا مرسوم نیست.

حال این رو گفتم تا بعد بهش برسیم.

بعضی از حفار ها هر وقت میخوان به حفاری بروند شخصی رو که موکل دارد و بگفته خودش میتونه زیر زمین رو ببینه (کار دستگاه رو انجام بده) و طلسمات و تله ها رو باطل کنه رو به دنبال خودشون میبرند. و شروع به حفاری میکنند. اون پیر میاد و عین نسخه شما رو در زیر زمین براتون تشریح میکنه بصورتی که باور میکنید که چه چیزی دیده است. حتی تا چین های دامن مجسمه و تعداد مروارید های گردنشو میشمره و بهتون میگه.

اون پیر دوروغ نمیگه. با احضار میتوان این کار رو کرد.

کسانی که موکلین قوی دارند و زحمات بسیاری در این راه کشیدند میتونند حتی زیر زمین رو توسط موکلشون ببینند و تشریح کنند ولی هیچ وقت انسانهای موفقی در این کار نیستند.

روایات میگن وقتی جنسی یکصد سال در زیر زمین بماند این جنس جزو مهریه عجاین هست. و شما بمن بگوئید کی مهریشو دو دستی تقدیم من و شما میکند؟

تا وقتی که شما عجاین رو آگاه نکنید میتونید این جنس را بردارید (بدزدید) ولی وقتی رو یک کاری احضار زده بشه و عجاین آگاه بشن دیگه شما صاحب هیچ چیزی نیستید.

تعداد کسانی که با موکل بار از زیر زمین بیرون آورده اند به تعداد انگشتان دست است و اینها انسانهائی شناخته شده بودند که این کار را هم برای خودشان انجام نداده اند و فکر مال دنیا نبوده اند و اون نیز به دستور خداوند انجام شده است.نه من و شما که فکر پر کردن جیبمون هستیم.

اگر میخواهید در حفاری موفق شوید هیچ وقت علم رو کنار نگذارید و به چیزهائی مانند جادو و موکل نپردازید ، چون نه تنها موفق نمیشید بلکه ضربه هم میبینید.

اگر کسی رو پیدا کردید که با موکل باری از زیر زمین بیرون آورد آدرس بدید که من هم دستش رو ماچ کنم و هم مرید اون بشم.

حالا یکی از دلائلی که نمیتوان با موکل موفق بود آگاه شدن عجاین هست که اجازه نمیدهند دفینه را جا به جا کنید.

دومین مطلب در مورد موکل. ما موکل رو به دو قسمت کلی تقسیم میکنیم .

اول عنایتی و دوم بدست آوردنی.

موکل عنایتی موکلینی هستند که کلامشان از کسی به شخص دیگر داده میشود یا به صورتهای دیگر به یک فردی این موکل عنایت میشود.

با موکلی که به کسی عنایت شود شاید (شاید) بتوان دفینه ای رو از زیر خاک بیرون آورد که اون هم مطمئن باشید برای موکل نیست و برای این هست که خداوند در بین بندگانش به شما با دیدی متفاوت نگاه میکند و در درگاه او عزیز تر از دیگران هستید. چه بسا اگه موکل هم نداشتید دفینه ای در طالع شما نوشته شده بود.و این کار هم اگر اتفاق بیفتد فقط یک بار است در زندگی شخصی که به آن عنایت شده است.

قسمت دوم موکلینی هست که با چله نشینی های فراوان بدست میآورید ، یعنی تلاشی برای بدست آوردن موکل میکنید.

اول این رو اضافه کنم که در این کار شما میخواهی جنی رو به زور دعا به اسارت بگیرید. و هیچ کس دوست نداره به اسارت بره مگر اینکه مجبور بشه و اسیر هر جائی که بتونه ضربه ای وارد کنه این کار رو خواهد کرد.

شرایط چله نشینی بسیار سخت است. چیزی که در مردم باب هست میگویند تمام اعضا و جوارح بدن باید چله باشند که البته شرایط چله نشینی از این حرفها بسیار سخت تر است (در عمل) ولی معنی آن بسیار ساده ، چله نشینی یعنی چه؟ یعنی ریاضت کشیدن. چطور ممکنه که شما چله بشیندی و ریاضت ها بکشید تا موکلی رو بدست بیارید برای پول دار شدن یا باری رو از زیر خاک بیرون کشیدن یا قدرتمند شدن؟ اینها با هم منافات داره کسی که چله نشینی میکنه دیگه دنبال مال دنیا نیست. کسی که چله نشینی میکنه پول و قدرت براش معنی نداره.

برای همین هست که میگم با موکل نمیتوان موفق شد. چون از بنیان تا انتها با مال دنیا منافات داره.

گوش به حرف مردم ندید و اگه کاری برای حفاری دارید با موکل خرابش نکنید

هیچ چیزی در دنیا جای علم رو نمیگیره و کسانی که میخوان موفق بشن باید با علم دنیا به مال دنیا برسند.

پیر ما یک لشکر موکل داشت که هر چیزی میخواست براش فراهم بود و فقط یک با با موکلی که به خودش عنایت شده بود توانست موفق شود و پس از چند سال زندکی دنیائی خودش رو به باد داد برای اینکه میخواست به ته این قضیه برسه و بعد هم که به انتهای قضیه رسید، بوسید و گذاشت کنار.

اگه خواستید عمرتون رو تو این راه تلف کنید یک نگاهی به دعا نویسان محلتون بندازید که تازه اینها زرنگاشن که سر مردم رو کلاه میزارن و زندگی خودشون رو میگذرونند.

هیچ وقت فکر نکنید که شما میتونید در این را از طریق اکتسابی به جائی برسید که امکان پذیر نمیباشد. آخر کار تمام کسانی که میخواهند علم علوم غریبه رو کسب کنند دعا نویسی هست.

اگه خداوند بهت عنایت کرد برو دنبالش ، اگه نه ببوسش و بگذارش کنار.

کلمه عنایت رو هم براتون یک مثال بزنم.

نشونه بارز عنایت پرفسور میرزائی هست که رفت شاولین کنگ فو یاد بگیره و به شائولین راهش ندادند و دو روز جلوی درب شائولین زیر بارون نشست و وقتی برگشت ایران قوی ترین سبک کنگ فو جهان رو به نام کنگ فو توا نوشت و به علوم غریبه کاملا واقف شد. این یعنی عنایت.

کلام آخر رو بگم : با موکل نه موفق میشید نه نتیجه میگیرید. دوزار پول خرج کنید و یک دستگاه حرکت دهیدی تا نتیجه بگیرید. من امتحان کردم . با کسی که واقعا میتونست زیر زمین رو تشریح کنه ولی دریغ از یک سکه مسی بی ارزش. که بشه با موکل در آورد.

به امید موفقیت برای شما.

پیر مرد ژنده پوش

مردی بود مومن که به بارگاه امام سوم شیعیان رفت. امام حسین و چهل سال در گلدسته بارگاه امام حسین عبادت کرد.

بعد از چهل سال عبادت یک روز امام حسین به این مرد میگوید: خواسته ات چیست که چهل سال در گلدسته بارگاه من عبادت کردی؟

پیر مرد میگوید من یک موکل میخواهم. و امام حسین در جواب پیر مرد به او میگوید موکل من مال تو.

پیر مرد خداحافظی میکند و به سمت شمال ایران به راه می افتد تا به منزل خود برود. در میان راه کاروانی را میبیند که به سمت مکه و برای زیارت خانه خدا میروند. با خود میگوید من هم با این کاروان به زیارت خانه خدا بروم و به راه میافتد.

در میان راه آب کاروان تمام میشود و تمام افراد کاروان داشتند از بی آبی جان میدادند و تلف میشدند که پیر مرد موکل خود را احضار میکند و به او میگوید این کاروان به زیارت حج میرود و همه از بی آبی رنج میبرند و من از تو میخواهم آبی برای آنها فراهم کنی.

موکل آب را برای کاروان فراهم میکند و کاروان به زیارت خانه خدا میرود و پس از زیارت کوله بار خود را میبندند و به سمت ایران به راه می افتند. پس از چند ماه پیاده روی به جائی میرسند که در آنجا طائون وجود داشته و افراد کاروان یکی یکی مریض می شدند و میمردند. پیر مرد باز هم موکل خود را میخواهد و از او داروئی میگیرد تا از مریض شدن و مردن افراد کاروان جلو گیری کند و همه به سلامت به ایران باز میگردند.

چندین سال بعد از این پیر مرد که موئد مرگش فرا میرسد به یکی از مریدانش میگوید من موکلی دارم که موکل آقام امام حسین هست و مرگ من نزدیک هست و این موکل رو به تو میدهم و از تو میخواهم که در راه درست از آن استفاده کنی.

پیر مرد موکل را به مرید خود میدهد و میمیرد.

چندین سال از این جریان میگذرد و مردی که مرید پیر مرد بود به مشکلات مالی فراوان بر میخورد و زندگی به او تنگ و تلخ میشود. یک روز به خود میگوید از موکل پیرم استفاده کنم تا زندگیم روبه راه شود ولی بعد از چند لحضه پشیمان میشود و پیش خود میگوید که: اگه این موکل میتونست کاری انجام دهد پیر من ژنده پوش و بیچاره نبود و از موکل استفاده نمیکند.

چند سال دیگر میگذرد و تصمیم میگیرد موکل را امتحان کند و کلام را به زبان جاری میکند و موکل حاضر میشود. مرد به او میگوید اول برایم یک سفره بینداز که از گشنگی مردم و موکل سفره ای برای او پهن میکند که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در آن بود و مرد شکمی سیر میخورد و بعد از آن هر روز کارش این بود که با موکل بار در بیاورد و مال اندوزی کند.

تا یک روز پیر به خواب چند تن از مریدانش میآید و به آنها میگوید بروید و موکل آقا امام حسین را از دست این مرد نجات دهید که موکل را بیچاره کرده است و به آنها میگوید که چه بگویند تا آن مرد چه جواب دهد و موکل آزاد شود. مریدان پیر مرد اینکار را میکنند و موکل را آزاد میکنند.

این پیر مرد کسی نیست جز حضرت خیرالحاج که مقبره ایشان در شیطان کوه لاهیجان است و یکی از مردان با ایمان و نیک خداوند بود.

حضرت خیرالحاج فقط دو بار از موکلی که امام حسین به او عنایت کرده بود در طول زندگی خود استفاده کرد و آن هم برای کمک به مردم نه برای مال اندوزی در صورتی که در قبل گفتم فقط با موکلی میتوان بار از زمین در آورد که عنایتی باشد نه موکلی که با چله نشینی آن را بگیرید. و این یعنی اینکه کسی که به این درجه از علم برسد دیگه نیازی به مال دنیا ندارد.

متاسفانه در چند روز اخیر هر کسی به من ایمیل زده در این مورد سوال کرده و من گفتم با یک حکایت جواب دوستان را بدهم.

اگه دوستان قانع شدند که هیچ ولی هر کسی قانع نشد به سوال زیر من جواب دهد و یک بیت شعر زیر و یک جمله نوشته شده را برای من تفسیر کنه و بفرسته.

شیر و آهو

شیر ماده به خاطر اینکه بتواند به بچه هایش شیر دهد به شکار میرود ، بچه های شیر نگران شکار کردن مادرشان هستند تا مادر شکار کند و برگردد و بتواند به آنها شیر دهد.

آهو هم به چرا میرود تا چرا کند و علف بخورد و برگردد تا بتواند به بچه هایش شیر دهد و بچه های آهو نیز نگران مادرشان هستند تا چرا کند. بچه ها نگران مادرشان هستند که مبادا شکار شود و نتواند برگردد و به آنها شیر دهد.

حال به من بگوئید شما از کدام تیره هستید؟ آیا توله شیر یا توله آهو؟

این سوال من بود و حالا یک بیت شعر و یک جمله.

یک محلی است در اسپند شاه ، ای برادر خوب کن آن را نگاه

در نگاه اولی چیزی بگیر ، در نگاه دومی چیزی بده

ما کلید طلائی را در گردن خرگوش سفید نهادیم

مطالب خیلی مهم برای کاوشگران گنج

مطالب خیلی مهم برای کاوشگران گنج:

گاز طلای بارهای سنگین با قدمت بالای  هزار سال بیشتر به رنگ آبی روشن است.

-کسانی که سرمایه حداقل ۵  میلیون تومان ندارند دنبال  کارها گنجیابی و حفاری نروند چونکه پول,پول میاره -جیب خالی فقر ورنج.

-هرجایی تو زمین جنس طلای سبک نوشته دار داشت بدونید اون نشانه سربار جنسه

-بعضی قبرها جنسشون زیر قبر میفته

-داخل قبرستان بچه ها بعضی قبر ها دو طبقه و دارای جنس خوب هستند

– نماد کاسه و ستاره نشانه قبرستان یهودی با ۱۲ عدد قبر پربار است

-در صورت باز کردن اتاقکهای ساروجی داخل آنها نشوید چون امکان پودر شدن بدنتان خیلی زیاد است به علت وجود اورانیوم و سیانید. قبل از ورود یک گوسفند یا بز یا سگ را داخل اتاقک بفرستید برای خنثی کردن تله آن

-هرجایی نماد و نشانه داشت اونجا دنبال جنس بگردید نه توی زمین کشاورزی

-دفینه ها شامل مومیایی و بارهای سنگین در عمق بالای ۱۲ متر تا ۲۸ متری داخل اتاقک ساروجی هستند.وبهترین وسیله برای بدست آوردن آنها کار با بیل مکانیکی و پیکور است.

-هنگام کار کردن در یک منطقه در عمق بالای هدف هیچگاه از آب استفاده نکنید چون همیشه نیم متر بالاتر از اتاق ساروجی لایه ای از موادی پودری به رنگ سیمان وجود دارد که در صورت رسیدن آب به آن لایه ای ساروجی دیگر  برای جلوگیری از نفوذ آب به اتاقک تشکیل میدهد

-هنگام کار کردن و رسیدن به آثار و علائم نزدیک جنس برای محفوظ بودن در برابر گاز های سمی میتوان از خمیری که با استفاده از پودر ذغال چوب و سرکه بدست می اید را درون چند لایه پارچه بگذارید و پارچه رو جلوی بینی و دهانتان ببندید

-در مواقع حفاری قبر و بارهای سنگین حتما  آب و سرکه و شیر و آمپول دیمرکاپرول همراه داشته باشید

-پول خود را به سیستم های آشغالیاب شرکت kxs یوسفی در دبی و ایران ندهید چونکه تحت نظر کامل میراث فرهنگی و وزارت اطلاعات میباشند نه از نظر ردیابی بوسیله Gps بلکه از نظر دستکاری سیستمها و معیوب کردن آی سی های کمیاب عمق زنی آنها , اگر گفته های مرا نمیپذیرید خودتون سیستم هاشون رو امتحان کنید.کبری جی پی ار۴۰۰ نود میلیونیشون دو و نیم  متر بیشتر واسمون عمق نمیزنه.سیستم ۶ متری دیپ مسترشون واسه عمق ۷۰ سانت خوبه البته واسه استیل نه طلا.سیستم های تصویریشون فقط آهک پیدا میکنه.سیستمهای ایمیجر سونیشون جعلیه مدارش ساخت ایرانه مانیتورش سونیه.سیستم های المانی okm این شرکت فقط حفره یاب هستند.محصولات خود kxs امارات ساخت اصفهان وکرج است با مارک شرکتهای معتبر کره و اکراین. دو سه تا سیستم این شرکت بزرگ اصفهانی رو باز کنید تا متوجه بشید من چی میگم به خدا قسم

هدف هوشیار کردن مردم ایران علیه دروغ و دغل بازی و کلاهبرداری برخی شرکتهای اصفهانی و تهرانیست نه به نفع خودم یا شرکتهای دیگر . و اگر قصد خرید سیستم فلزیاب دارید حتی المقدور از داخل ایران تهیه نکنید ودر دبی نیز از شرکت ایرانی kxs  سیستم تهیه نفرمایید.

افراد موفق و فاکتور های موفقیت در یک حفاری

افراد موفق و فاکتور های موفقیت در یک حفاری:

اکثرا آدمهایی که دنبال گنج و حفاری میرن آدمهای موفقی نیستن چون فاکتورهای مهم این کار را ندارند. ولی اگر کسی فاکتورهای کار را داشته باشد احتمال موفقیتش خیلی بیشتر می شود.

حالا ببینیم چه زمینه هایی برای موفقیت باید فراهم باشه:

  • اول اینکه آدمهای ورشکسته و گرفتار نمی تونند تو این کار موفق باشن ، شما وقتی میخواهی بری دنبال یک ثروت باد آوردۀ چند میلیاردی باید توان هزینه های کار را داشته باشی.
  • دوم اینکه این کار عجله بر نمیداره و باید صبور بود ممکنه آدم انقدر خوش شانس باشه که همون بار اول به نتیجه برسه و ممکنه این کار سالها طول بکشه
    • وسایل کارت باید همیشه آماده باشه.
  • با کسانی باید این کار رو انجام بدی که چشم و دل سیر باشن که اگه یک روز نتیجه گرفتی سر از قبر در نیاری.
  • میگن یک نفر برای حفاری کمه و دو نفر زیاد . خودت معنی کن که چقدر باید در انتخاب افراد دقت کنی
  • یکی از مهمترین مسائل تو حفاری دونستن جاهای پر بار هست یا داشتن سند (نسخه) که کار کردن به واقعیت نزدیکتر باشه.
    • داشتن یک دستگاه گنج یاب خوب که بتونه کارتو درست انجام بده.

خیلی ها هستن که میگن ما اینقدر میگیریم براتون دستگاه میزنیم ، همه دنبال پر کردن جیبشون هستن و کاری برای شما انجام نمی دن . اگه کسی دستگاهش کارائی داشته باشه یک بار برای خودش کار میکنه و این کار رو میبوسه و میزاره کنار. پس مطمئن باشید اینها یک مشت کلاه بردار و شیادن مگر اینکه قبلش دستگاه رو تست کنید و از کارائی اون مطمئن شوید.

در ضمن افرادی موفق هستن که بتونند یک دستگاه خوب برای خودشون تهیه کنند (بخرن) و تا انتهای کار دستگاه بالای سر کارشون باشه. چون گاهی اوقات افراد با نیم متر پس یا پیش از رسیدن به هدف باز میمونن.

اگه کسی خواست ، نسبت به سرمایه گذاریش بهش پیشنهاد میده دنبال چی بگرده.

  • داشتن یک شغل خوب ، چون این کار اگه بخواد کار اصلی شما باشه وای بحالتون. شما باید مشغول به کار باشی و به حفاری به عنوان یک تفریح یا کار دوم نگاه کنید. فقط این جور هست که اگه موفق نشدید یا زمان موفقیت طولانی شد مایوس نمیشید و ادامه میدید و چون مشکلات وارد زندگیتون نمیشه درصد موفقیتتون بالا میره.
  • ۹- مهمترین مورد که موفقیت انسان را بالا میبره داشتن یک استاد اهل فن و خبره است. اگر بدون یک استاد به بیایان بروید احتمال موفقیت خیلی پائین است. باید از تجربه حفاران قدیمی استفاده کرد چون هر چه باشد آنها بیشتر از شما در بیابان بوده اند.

استاد باید بینشی فراتر از دیگران داشته باشد. یعنی:

  • باید آثار شناس باشد و هر آثاری را که در بیابان یا کوهستان یا هر جائی میبیند معنای آن را بداند.
  • خاک ها را لایه به لایه بشناسد.
  • به غارها تسلط کامل داشته باشد.
  • خطرات کار را بداند.
  • تله ها را بشناسد و طرز از کار انداختن آنها را بلد باشد.

اینها شرایط یک استاد هست که برای یاد گیری هر کدام وقت فراوان صرف شده است و هیچ وقت چنین استادی را نباید رها کرد و می توان از این استاد استفاده برد و درسها آموخت و به نتیجه رسید.

  • ۱۰- داشتن یک بلد خوب و مورد اعتماد در منطقه ای که می خواهید حفاری کنید

اینها فاکتورهای مهم موفقیت در حفاری هست که اگه نداشتید دنبالش نرید که فقط چند تا کفش آهنی پاره میکنی و از زندگی اصلی خودت می افتی و هیچ نتیجه ای هم نمیگیری.

معرفی تجربه های موفق در گنج یابی

معرفی تجربه های موفق در گنج یابی:

در منطقه ای نزدیک یک روستا، چشمه ای وجود داشت که در چند متری آن دو درخت بسیار کهنسال به فاصله تقریبی ۱۵ متر از هم قرار داشتند، بطوریکه این دو درخت تقریبا در امتدا قبله (جنوب غربی) واقع می گشتند (البته کمی متمایل به غرب).
بر اساس یافته های من، اینگونه مکان ها که معمولا در کنار آنها هم یک شمع سوز (محلی برای نذر و نیاز و دخیل بستن) وجود دارد ((توجه کنید: با امامزاده اشتباه گرفته نشود)) می بایست حداقل یک دفینه کوچک که متعلق به دوران اسلامی می باشد یافت شود.
در این قبیل موارد، چندین نقطه میتواند مورد گمانه زنی واقع گردد ولی یکی از سهل ترین و بقول معروف دم دست ترین موارد این است که، شما به محل درختی که رو به قبله (یا غروب) هست بروید و به آن پشت کرده و به طرف درخت در روبرویی، یک قدم بزرگ (یک گز) بر دارید و جلوی پای چپ خود را بکنید.
توجه داشته باشید که قاعدتا درخت روبه قبله، می بایست از چشمه دورتر باشد یا حد اقل مسافت آنها تا چشمه یکی باشد.
در هر صورت شما پس از ۷۰ تا ۱۰۰ سانتیمتر (تعجب نکنید، کمتر از یک متر!!) به سنگی برخورد می کنید که زیر آن حداقل یک کوزه کوچک سکه طلای محمد رسول الله و اگر خوش اقبال تر باشید، حداکثر یک دیگ ۱۰ منی (با ۳۰ کیلوگرم اشتباه گرفته نشود! و برای فهمیدن حجم واقعی آن بهتر است از افرادی که نذری می پزند، سوال نمایید!) برخورد می نمایید که برای انجام نذر خاصی، در آنجا مدفون گشته است.
در هرصورت ضمن اینکه برای همه شما آرزوی موفقیت می نمایم، این نکته را متذکر می شوم که بدلیل اینکه این دفینه به نیت نذر در آنجا مدفون گشته است، پیشنهاد می کنم تا، یک پنجم آن را بدون ریا و بصورت ناشناس، خرج کارهایی همچون کمک به آبادانی یا مردم فقیر آن روستا بنمایید و از طمع دوری کنید.
شاید من به نوعی اعتقاد شدید مذهبی نداشته باشم ولی به این امر معتقدم که از هر دست، بدهید از همان دست پس می گیرید! (البته دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره!!)

مطلبی در مورد خاک سفید و استفاده از ان در دفن دفینه و گنج

خاک سفید:

کاربرد این خاک کاربردهای متداولی داشته چه برای ساخت یک مجموعه و یک سفیدخانه و چه برای ساخت ساختار علامت گذاری و چه برای تله گذاری!!!!!!!!!!!
خاک سفید از چند روش به دست امده و در قبور مهم استفاده شده
۱- از مکانهایی که دارای خاک سفید بوده اند به مکان موردنظر برای کار حمل میشده
۲- با پودر کردن سنگهای اهکی و … خاکی شبیه ارد به وجود میاد که وقتی درون کار هست سفیده ولی وقتی خارج میشه مثل برخی پودرسنگها به سرخی گرایش پیدا میکنه چون در معرض هوای ازاد قرا میگیره
دوستان شاید تعجب کنند خاک و تله؟!!!!!!!!! بله نوعی از همین خاک سفید رو برای تله استفاده میکردند این خاک رو به دفعات سرند میکردند که حتی از اردهای امروزی نانواییها نرمتر و سبک تر بودند. به عنوان مثال وقتی کسی وارد محوطه ای میشد که به هدف منتهی میشه با یک محوطه ی چاه مانند روبرو میشه وقتی که مثلا چراغ و نوری بندازه میبینه که کف این چاه که مثلا دو متر هست در نظرش خاک هست در حالی که خاک موجود همین خاکی است که سرند شده و اردی بودن اون در اون محوطه معلوم نیست طرف به طمع اینکه توی کف چاه بپره و با فریب خوردن اینکه دومتر هم چیزی به درون چاه میپره که سریع بلند بشه سرپا ولی در عین ناباوری با صحنه ای روبرو میشه که مرگ رو براش در پی داره وقتی که با شدت رو این خاکها میپره  زیر پاش خالی میشه و خاکهای اردی  مدام در دل چاه کنار میره و فرد به طرف پایین هدایت میشه در حالی که نمیتونه خودش رو هم به جایی بند کنه  به این پی میبره که عمق چاه شاید شش هفت متر یا بیشتر باشه ولی دیگه فکر کردن دردی دوا نمیکنه چون خاکهای کنار رفته از زیر پا وقتی که بالا میرن باز روی سر خودش میریزن و چون به صورت ارد مانندی هست طرف هرچقدر تقلا میزنه راهی نداره که بیاد بالا و اون زیر بدون اکسیژن نابود میشه در حالی که از شدت پرش تمام ریه ها و شکم و چشم و بینی هم از گرد خاک پر شده اند

راز گنجینه های مخفی

راز گنجینه‌های مخفی:

ثروت های بزرگ پادشاهان و راز ناپدید شدن این گنجینه ها همیشه یکی از موضوعات جذاب تاریخ بوده اند. محققان، باستان شناسانطز و حتی ماجراجوهای زیادی به خاطر کشف این گنج های افسانه ای به مکان های ناشناخته قدم گذاشته اند اما با وجود جست و جوهای زیاد، هیچ اثری از آنها دیده نشده است؛ طوری که انگار داستان وجود این گنج ها فقط یک افسانه بوده که در گذر زمان به فراموشی سپرده شده اما واقعیت این است که در فهرست بزرگ ترین گنج های گمشده دنیا، اسم چهار گنجینه بزرگ به چشم می خورند که اسناد زیادی مبنی بر وجود آنها در دست است و مشکل تنها مکان های ناشناخته ای هستند که در آن پنهان شده اند؛ مکان هایی که هنوز کشف نشده اند.

۱۰ قانون طلایی درگنج یابی

۱۰ قانون طلایی درگنج یابی:
۱.باید از روشهای آرکولوژیک (باستان شناسی) در تحقیقات مقدماتی و سطحی و در حفاری استفاده نمود تا شانس موفقیت شما بالاتر برود
۲٫برای شناختن ساختار  و لایه های خاک از رشته  ژئولوژی( زمین شناسی ، علمی که درباره زمین و چگونگی مواد و ترکیبات و تغییرات آن بحث می کند.) استفاده نمود تا گمراه نشویم.
۳٫برای فهم اینکه آثاری که بدست آمده از چندین و چه کانی هایی تشکیل شده و یا چه نوع سنگ قیمتی در ساخت آن استفاده شده باید از شاخه کانی شناسی  که یکی از شاخه های زمین شناسی است استفاده کرد.
۴٫محاسبه تقریبی هزینه های جستجو بررسی و حفاری کردن باعث برنامه ریزی دقیق و موفقیت در کار می شود
۵٫برای شناخت اشکالی که بر روی صخره ها حک شده و همچنین شناخت آثار تاریخی بدست آمده باید تاریخ هنر و تاریخ تمدنها را مطالعه نمود و استفاده کرد.
۶٫حفاری کردن همانند یک عملیات است قبل از اینکه خاک را زیر و رو کنید باید داده ها و نشانه های سطح خاک را به شکل خوبی تجزیه و تحلیل کرد.
۷٫برای زودتر رسیدن به هدف باید از تکنولوژی استفاده کرد.
۸٫بسیاری از نشانه ها و اشکال به شکل الفبایی و طبق قواعد ریاضی بدست می آیند.برای حل کردن این معماها باید از علم هندسه که شامل مجموع قوانینی مانند یادگیری زبان علائم و نشانه ها , اندازه گیری طول و عمق, واحدهای اندازه گیری در ریاضی که این قوانین در بسیاری از گوردخمه ها تومولوسها و بسیاری از دفینه های شخصی رعایت شده است استفاده نمود.
۹٫باید از اطلاعات مردم که شامل افسانه ها داستان ها و باورها که مربوط به منطقه مورد کاوش شماست نت برداری کرد یادتون باشه گاهی نکته ای کوچک کاری بزرگ انجام می دهد البته معمولا این جور افسانه ها با اغراق همراه است اما همه این ضرب المثل رو شنیدیم که میگه تا نباشد چیزکی مردم نگویند…..

۱۰٫برای یادگیری جنبش ها و ساختار قومی و دینی جوامع باستانی باید  تاریخ ادیان را مطالعه و استفاده کرد.

گنج یابی ممنوع!

گنج یابی یممنوع!

آرام آرام زمین را می کاود، تاریکی شب مجالی است برای آنکه می خواهد تاریخ خود را به سرقت ببرد …هجمه بی وقفه سرقت آثار تاریخی در کشورهای دارای تمدن چیزی نیست که بتوان آن را به زمان خاصی نسبت دادو یا آنکه در عرض چند روز آن را ریشه کن کرد اما این هجوم می خواهد تاریخی را به یغما ببرد که در پشت آن قرار است سالها تمدن و فرهنگ سرقت شده و از بی هویت از مکانی به مکان دیگر رخت سفر بربندد.
تعرض به آثار، ابنیه و محوطه های باستانی در ایران این روزها دیگر نامی سنجاق شده بر تمامی داشته ها و نداشته های تاریخی و ملی ماست اما آنکه چطور این وقایع رخ می دهد مدلول چند حاشیه است که شاید در این مجال بیان آنان بی سبب ننماید.
۱) ذکر یک سئوال بی جواب برای آنکه بدانیم و ندانیم : «چه فرق دارد که آثار تاریخی ایران در کشورهای حاشیه خلیج فارس فروخته شود و یا آنکه همگی در موزه ای در گوشه ای از ایران گرد فراموشی بخورند که حتی بسیاری ندانند که به عنوان مثال فلان اثر باستانی در کجا نگهداری می شود و یا آنکه در کشاکش اما و اگرهای چسبیده به پای نمایش این آثار در کشورهای مختلف اصلآ دیده نشود و دیگر روز در کشوری دیگر و بنام تمدن نداشته دیگری به ثبت برسد.
۲) این روزها نقل مجالس دوستداران میراث ایرانیان در هر گوشه دنیا به این مسئله ختم می شود:« سرقت ، تعرض و یا کاووش غیر مجاز در محیط های باستانی » یادم می آید روزی که مردم جیرفت برای یک لقمه نان – و براستی تنها یک لقمه نان- به زمین های زراعی خویش که هیج نمی توانستند جز باد از آن درو کنند هجوم برده بودند، پروفسور یوسف مجید زاده باستان شناس نام آشنای دیار جیرفت وفتی دید که کار دیگر از کار گذشته و حتی شیخ نشینان حاشیه خلیج همیشه فارس نیز به واسطه خرید آثار باستانی موجود در این محوطه باستانی به فکر تهیه نقشه و سندی جعلی دیگر برای تاریخ سازی برای خویش افتاده اند ، به روستاهای اطراف سفر کرد و با همراهان خود تنها به ذکراین مورد بسنده کرد که شما در حال فروختن تاریخ خود هستید.آن روزها را گرچه می توان روزهای اوج حمله به تاریخ باستان ایران بر شمرد اما شاید ذکر این جمله پس از تعرض به یک محوطه تاریخی و یا سرقت آثار تاریخی از یک موزه چندان مناسب به نظر نمی رسید وقتی می توان علاج واقعه پبش از وقوع جست و با آموزش عمومی از بروز چنین اتفاقاتی که می توان نام آن را فاجعه نیز نهاد جلوگیری نمود.
۳) فروختن تاریخ در کشوری که خود را تاریخ ساز می داند چندان زیبا به نظر نمی رسد،مطمئنآ ایرانی نسبت به هویت خود متفاوت تر از دیگر اقوام حساسیت به خرج می دهد، اما چرایی این امر برای ایرانیان که خود از تاریخ سازان به شمار می روند از چگونگی آن مهمتر به نظر می رسد. وقتی در کشورمان چندین هزار کیبومتر مربع محوطه باستانی وجود دارد که تنها چند صد کیلومتر از آن مورد مراقبت و حفاظت فیزیکی قرار می گیرد دیگر چه انتظاری می توان داشت که این محوطه های باستانی مورد هجمه قرار نگیرند ؛ یک حساب کاملآ معمولی.
۴) این یک واقعیت است که تشکیل یگان ویژه پاسداران میراث فرهنگی هم که یکی از نیاز های جدی میراث فرهنگی ایران به شمار می رفت نیز در چند سال گذشته نتوانسته است از بار تعرض به محوطه های باستانی بکاهد.
نخست آنکه نگاهی گذرا به چگونگی شکل گیری این یگان و حتی خصوصی سازی شدن آن در امر ملی نگهداری و صیانت از آثار تاریخی و باستانی خود جای تامل دارد و سپس وقتی یگان ویژه حفاظت از آثار تاریخی در حد یک نیروی دفاعی و نه یک نیروی ضابط به فعالیت می پردازد و در این میان این یگان خصوصی- دولتی قرار است در محدوده اندگ پیرامون خود به فعالیت بپردازد ، در صورت هر گونه اتفاق ناخوشایند هیچ پاسخی نمی تواند داشته باشد چه می توان کرد جزآنکه برای یک بخش خصوصی- دولتی که با مدیریت بازنشستگانی! از نیروی انتظامی اداره می شود دعای خیر نمود و ابهامی در روبروی پرسش های انبوه ملتی گذاشت که از بین رفتن نفایس و داشته های تاریخی و باستانی خود را به نظاره نشسته اند.
۵) در فرهنگ عامه ما مرسوم شده است که هر گاه گنجی یافتی خمس آن را بپرداز و بقیه را به مال خود بیافزای.انگار وقت آن رسیده تا آموزش های دوباره در مورد باور های عمومی مردم به کار گرفته شود و این ادیپ احمقانه گنج یابی از میان مردم رخت بربندد…مقوله ای که بسیاری از علمای دین و فقها به آن اهتمام ورزیده اند و در این میان فتاوای زیادی نیز در رد گنچ یابی و تعرض به محیط های باستانی برای مقلدین خویش صادر نموده اند.