ماجرای گنج باد آورده

ماجرای گنج باد آورده:

۳۰

در دوران سلطنت خسرو پرویز ساسانی ،بین ایران و روم جنگی در گرفت که به پیروزی ایرانیان منجر شد.رومیان فردی بنام هِرَقل را به پادشاهی برگزیدند.وی از آن جا که پایتخت امپراطوری روم را در خطر سقوط می دید ، دستورداد همه خزائن جواهرات کشور را بر روی چهار کشتی بزرگ بار زنند واز طریق دریا به بندر اسکندریه منتقل کنند تا اگر چنانچه پایتخت سقوط کند، این گنجینه گرانبهابه دست ایرانیها نیفتد.

کشتی ها براه افتادند اما مسافت زیادی از ساحل دور نشده بودند که باد مخالف وزیدن گرفت وهرچه ملاحان کوشیدند ، نتوانستند آنهارا به سوی سواحل اسکندریه هدایت کنند.کشتی ها به جانب سواحل شرقی دریای مدیترانه که تحت سیطره امپراطوری ساسانی بود بحرکت درآمدند.ساعاتی بعد همه خزائن روم در اختیار ایرانیان قرارگرفت.خسروپرویز محموله پربهای آن چهارکشتی را “گنج بادآورده”نام نهاد.

سواد ایرانیان باستان – حتی بیشتر از یونانیان

سواد ایرانیان باستان – حتی بیشتر از یونانیان:

۲۹

هرودوت در کتاب خود نوشته که به چشم خود دیده که سربازان ایرانی سواد خواندن و نوشتن دارند
در حالی که در همان موقع بیشتر افسران یونانی سواد خواندن و نوشتن نداشتند و حتی “لئونیداس” پادشاه کشور اسپارت که جنگ او با ۳۰۰ سرباز در تنگه ی “ترموپیل” در مقابل خشایار شاه فقط مقدمات خواندن و نوشتن را می دانسته و نمی توانست با تسلط بخواند و بنویسد و در بین ۳۰۰ سربازش حتی یک نفر هم سواد نداشته است.
گرچه در ایران در دوره ی هخامنشیان مردم از لحاظ صنفی به چند طبقه تقسیم می شدند ولی نه مزایای طبقاتی(از لحاظ مالی) و نه تبعیض در آموزش و پرورش و ایرانیان عقیده داشتند همانطور که باید برای ادامه ی زندگانی کار کنند برای خواندن متون مذهبی هم باید خواندن و نوشتن را فرا بگیرندو یکی از دلایل با سوادی ایرانیان حتی در پایان دوره ی هخامنشیان اینست که در تمام خانه های ایران کتاب و به خصوص کتابهای مذهبی وجود داشته و اگر سواد نداشتند در خانه ی آنها کتاب یافت نمیشد(در حالیکه همه ی خانه ها کتاب داشتند) در واقع سواد داشتن با واجب دانستن آن توسط دین جزو فطرت ایرانیان شد که بعد از حمله ی عربها نیز از بین نرفت.
بعد از حمله ی عربها بعضی از مورخان سطحی گفتند که اعراب سواد و کتاب خوانی و کتاب نویسی را به ایرانیان آموختند در صورتی که کلمه ی کتاب که وارد زبان عربی شد کلمه ای ایرانی است و از ریشه ی “کتو”می باشد.
عربها کتاب نمی خواندند و کتاب نمی نوشتند و بعضی عربها حتی در طول عمر خود یک کتاب هم ندیده بودند.
“ارنست رنان”نویسنده و لغت شناس و فیلسوف فرانسوی می گوید فرهنگ و ادب عرب از ایرانیان جان گرفت واگر آنچه را که به وسیله ی فرهنگ و ادب ایران وارد زندگی اعراب گردید ازآنها منتزع کنیم تنها عرب می ماند و شتر او…
“پروفسورکامرون”:اگر در ایران مبادرت به حفاری کنیم بعید نیست آثار و اسنادی به دست بیاید که باعث حیرت جهانیان شود و به خصوص ثابت گردد ایرانیان اولین معلم خط و الفبا در جهان بوده اند.
اینست افتخار من… من ایرانی به فرهنگ سرزمینم… به ایرانم…

نمادهای ملی ایران

نمادهای ملی ایران:

۲۶-۱

آیا می دانید شمشیر در دست شیر، در نماد شیر و خورشید نماد مذهب شیعه و منتسب به امام علی (ع) است و در دوره صفویه به شکل امروزی در پرچم ایران جای گرفت؟
آیا می دانید گردونه مهر(چلپا) که همه به عنوان نماد هیتلر و نازیسم می نامند یک نماد اصیل ایران آریایی است؟

۲۶-۲

چلیپا-گردونه مهر

گردونه مهر یا چلیپا، یکی از قدیمی ترین و زیباترین نشان های ایرانی که از هزاران سال پیش در میان مردم جای داشته و تا سده های بعد از اسلام هم محبویت خود را حفظ کرده است.
شوربختانه خیلی از ما این نشان زیبا را با نام هایی مانند آرم هیتلر و یا صلیب شکسته می شناسیم که نام های نادرستی هستند. اینچنین می نماید که این نشان، نماد عناصر چهار گانه بوده است.
۲۶-۳
گردنبند یافت شده در مارلیک با نشان سواستیکا
محل نگهداری :تهران – موزه ملی ایران باستان
۲۶-۴
فروهر

یکی از نشان های زیبای به جا مانده از دوران باستان که به فَروَهَر مشهور است. درباره این نشان، گفته ها و پژوهش های زیادی انجام گرفته است. معمولا این نشان را نمادی از «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» معرفی می کنند و همچنین با عنوان نشان رسمی دَهیو های پیوسته که در فرمانروایی شهریاران هخامنشی بوده اند؛ مطرح می شود. این نشان در میان مردم امروز ایران هم جایگاه ویژه ای دارد و از جمله نماد های میهنی است.
۲۶-۵
سیمرغ

نشان سیمرغ، که ریشه در افسانه های ایرانی دارد. به نظر می آید بهترین درک را از سیمرغ، عطار نیشابوری داشته است. این نشان به عنوان نشان شاهنشاهی ساسانی مطرح بوده است.
۲۶-۶
شیر و خورشید

یکی از مشهور ترین نشان های ایرانی که به شیر و خورشید معروف است. این نشان از دوران صفویه در درفش رسمی ایران جای گرفت و تا سال­ها بعد باقی ماند.  به نظر می آید شمشیر در دست شیر را به عنوان نمادی از امام علی(ع) در این نشان جای داده بودند. ولی شیر و خورشید بدون شمشیر نماد اصلی و ملی است.
۲۶-۷
پرچم سه گوش قاجاری مربوط به اواسط قرن نوزدهم؛ ابعاد پرچم ۳٫۶ در ۲٫۰۳ متر می‌باشد. در حاشیه پرچم آیه‌های قرانی و توسل به معصومین حک شده‌است.
۲۶-۸
نمونه‌ای از تصویر نجومی و ستاره‌بینی خورشید در برج اسد (شیر) از کارهای ابومعشر بلخی به سال ۸۵۰ میلادی
۲۶-۹
نمونه‌ای منطقه البروج اسلامی و یکی از بر-ج‌های ۱۲ گانه: خورشید در برج اسد، موزه پرگامون برلین، آلمان
۲۶-۱۰
یکی از اولین پرچم‌های شیر و خورشید شناخته شده مربوط به ۱۴۲۳ میلادی/۸۲۶ هجری
۲۶-۱۱
نشان شیر و خورشید در نشان ملی ایران (پرشیا) سال ۱۹۰۷ میلادی در دانشنامه روسی بروخوس و افرون
۲۶-۱۲
در این تصویر اردشیر دوم (سمت چپ) و آناهیتا در بالای یک شیر ایستاده
است. خورشید نیز در آیین میترا خدای باستانی ایرانی است. خورشید با ۲۱
اشعه، نماد اقوام کهن ایرانی است، نماد خورشید توسط اقوام برون مرزی
ایرانی نظیر کردهای عراق ، ترکیه ، سوریه، تالشی‌ها مورد استفاده قرار
می‌گیرد. ۲۱ اشعه خورشید ممکن است مربوط به تاریخ جشنواره مهرگان
(جشنواره میترا خدای خورشیدی) باشد که مصادف است با ۱۶ تا ۲۱ مهر در
ایران.سنگ نگاره شیر وخورشید متعلق به ۲۴۰۰ سال پیش محل نگهداری موزه آرمیتاژ

نماد شیر و خورشید بیش از چند هزار سال سابقه دارد وریشه در ایران باستان دارد و جزء اصیل ترین نماد های ایرانی است
در سال ۱۳۸۷ تلاشی برای بازگرداندن سردر شیر و خورشید مجلس ایران صورت پذیرفت. اما با وجودی که این کار با استقبال افکار عمومی همراه بود و قانونگذاران ایران هم نسبت به این کار ابراز تمایل کرده بودند، این شیرها پس از دو روز دوباره برداشته شد.

شکوه تخت جمشید(تصاویر باز سازی شده)

شکوه تخت جمشید(تصاویر باز سازی شده):

۲۵-۲

 

۲۵-۱

 

۲۵-۵

 

 

 

۲۵-۳

۲۵-۴

تاریخچه سنگ درمانی و خواص درمانی آنها

تاریخچه سنگ درمانی و خواص درمانی آنها:

۲۲

سنگ درمانی که از دیرباز در زمره درمانهای طبیعی بوده، امروزه تحت نام (gem therapy) به عنوان یکی از رشته های طب مکمل معرفی و طبقه بندی می شود. استفاده از خواص درمانی سنگهای نیمه قیمتی . گوهرها بر خلاف استقبال گسترده مردم جهان طی سالهای اخیر، موضوع جدیدی نیست، بلکه هزاران سال قدمت دارد. شواهد کاربرد سنگهای طبیعی برای درمان بیماریهای مختلف در قدیمی ترین تمدنهای بشری به چشم می خورد. بر اساس این شواهد، در طول تاریخ از سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی برای مقاصد درمانی، محافظت افراد در برابر بلایای طبیعی و تاثیرات نامطلوب محیطی استفاده می شده است. قدیمی ترین گزارشها در مورد خواص درمانی گوهرها به هزاره ۴ پیش از میلاد باز می گردد. چنین به نظر می رسد که کتیبه های سومری و متون علوم ودایی مربوط به هند باستان، کهن ترین آثار بر جای مانده از این دانش قدیمی می باشند. در طب سنتی هند (آیورادا)، دستورات دقیقی در مورد تهیه پودر، خمیر و الگریز با سنگهای شفا بخش وجود دارد. متون و دستورات این طب تا به امروز حفظ شده و توسط پزشکان آن در سراسر دنیا و بخصوص در آمریکا، اروپا و هند بکار گرفته می شود.

در چین باستان نیز درمانگران از خواص ارتعاشی سنگها آگاه بوده اند. کتاب امپراطور زرد (حدود ۵۰۰ سال قبل) که توسط پی یو نگاشته شده دارای توضیحات فراوانی در مورد گوهرها و تاثیر آنها بر بدن انسان است. امروزه نیز کشور چین یکی از بزرگترین عرضه کنندگان گوهرها و سنگهای شفابخش در سراسر دنیاست.

ارسطو فیلسوف مشهور یونانی نیز از قدرت ویژه و منحصر به فرد سنگهای شفابخش صحبت کرده است.

رومیان نیز تحت تاثیر آموزه های یونان و سایر تمدنهای باستانی، همواره سنگهای صیقل داده شده را برای رفع بیماری و بدشانسی با خود حمل کرده و در جنگ ها در زره و سپر و شمشیر خود از آنها استفاده می کردند.

در دین مبارک اسلام نیز استفاده از انگشتر با نگین عقیق، فیروزه و سنگ خورشید به مومنین توصیه شده و با استناد به کتب دینی، ائمه اطهار غالبا نگین انگشتری بر دست داشته اند.

دانشمندان ایرانی در دوره پس از اسلام نیز توجه و عنایت ویژه ای به گوهرها و سنگهای شفا بخش داشته اند که از این میان می توان به صباح بن عمران از جواهرشناسان عهد هارون الرشید خلیفه عباسی و عطاربن محمد، منجم و مولف کتاب منافع الاحجار اشاره نمود. ابن سینا، حکیم عالیقدر پارسی نیز، در درمان تمایل به خودکشی از سیترین استفاده می کرده است.

شاید به جرات بتوان گفت پرارزشترین و مهمترین کتب گوهرشناسی ایران کتاب الجماهر فی الجواهر تالیف ابوریحان بیرونی به زبان عربی و رساله تنسوخنامه ایلخانی معروف به رساله جوهریه تالیف خواجه نصیر الدین طوسی به زبان فارسی است. تنسوخنامه ایلخانی که در عهد پادشاهی هلاکوخان و به امر او توسط خواجه نصیرالدین طوسی به رشته تحریر در آمده است، شامل منافع و خواص و صفات گوهرها و سنگهای بیش بها است.

یک درمانگر زن مشهور به نام هلیدگارد، در قرن دوازدهم میلادی (اروپای قرون وسطی) در کتاب معروف خود به نام فیزیکا به طور مفصل به توضیح خواص درمانی سنگهای نیمه قیمتی پرداخته است. یکی از این درمانهای طبیعی شامل قرار دادن سنگهای خاص بر روی نقاطی از بدن و نوشیدن آب از ظرفی بوده که سنگهای شفابخش به مدت یک شبانه روز در آن قرار داده شده باشد.

چارسلسوس، پرآوازه ترین پزشک اروپا در دوران رونسانس، در مورد یژگیهای شفابخش سنگها و مواد معدنی و ارتباط این خواص با ساختمان فیزیکی و فرمول شیمیایی آنها به بررسی و مطالعه پرداخته است. او پس از سالها مطالعه و به دنبال کسب تجربیات متعدد، به این نتیجه رسیده است که از سنگهای ساییده شده و یا خرد شده می توان نه تنها برای درمان علایم بیماریها، بلکه برای علاج دلایل عمیق بیماری هم استفاده کرد.

۱- یاقوت کبود:

آرتروز، التهاب سینوس هاى فکى، بیضه ها(التهاب)، پشت(دردها)، پیری زودرس، تقویت کبد، ریزش مو، زونا، زخم معده، دمل وکورک، درد اعصاب، ذات الریه، خارش پوست، خون دماغ، حفظ بینایى، حنجره(التهاب)، جلوگیرى از پیرى زود رس پوست، سیاتیک، سر درد، سر دردهاى پیشانى، سرگیجه، فشار خون بالا، گرفتگی عضلات، گوش(دردها)، گوش (ورم)، عفونت، عادت ماهانه دردناک، عرق، مو(ریزش)، مشکلات خواب، لکنت زبان، سنگهاى عرفانى، هذیان به همراه آشفتگی،ترس ووحشت از وجدان

۲- کهربا:

آرتروز، التهاب مفاصل، آسم، آفت، آلرژى ها، اگزما، اختلالات ستون مهره ها، انحرافات ستون مهره ها، آنژین، التهاب تاندونها، آبسه، التهابات ریشه دندان، برونشیت(کلی)، برونشیت(مزمن)، پاهای ورم کرده، پشت(دردها)، پوست(تحریکات پوست)، پوست(بثورات پوستی)، تب یونجه، تورم پاها، تبخال، تصلب شرایین، تقویت عضلات، تقویت رباط ها، تحریک رشد، رشد(تحریک)، رماتیسم، ریه ها(التهابات)، ریه ها(بیماری ها)، زونا، درمان التهاب سینوس پیشانى، درمان زخم ها، دمل وکورک، دندان های شیری، درد صورت، خارش پوست، حنجره(التهاب)، چشم شور(چشم بد)، سیاتیک، سیاه سرفه، سرفه، ستون فقرات(انحراف)=اسکولیوز، سینوس های پیشانی، گرفتگی عضله ماهیچه ساق پا، گواتر، عفونت، غدد پستان(التهاب)، صفرا(زرداب)، مفاصل(التهاب)، مالاریا، مجراهای تنفسی(تنگی نفس)، لارانژیت(ورم حنجره)، لوزه ها(التهاب)، نقرس، دفع چشم بد، سنگهاى پیشانى و حامى

۳- فیروزه:

التهاب سینوس هاى فکى، اشعه ها، التهابات گلو،لوزه ها، برونشیت(کلی)، برونشیت(مزمن)، بیماریهاى کلیه، پشت(مشکلات مربوط به مهره ها)، تقویت عضلات، ریه ها(بیماری ها)، زکام، زگیل، دفع سنگ کلیه و مثانه، ذات الریه، چشم شور(چشم بد)، سیاه سرفه، سرفه، سرما خوردگى، سرخک، سنگ کلیه، مثانه، گوش(دردها)، عفونت، عضلات(کوفتگی)، مجراهای تنفسی، لکنت زبان، لکنت زبان، افسردگى، دفع چشم بد، سنگهاى پیشانى و حامى

۴- آکومارین

التهاب سینوس هاى فکى، آنژین، التهابات ریشه دندان، التهابات گلو،لوزه ها، ایدز، اوریون، برونشیت(مزمن)، ‌بیماریهاى تنفسى، رفع ناراحتى هاى گردن، زونا، دستهای ورم کرده، دیفتری، حساسیت به تغییرات جوی، چشم(اشک ریزان)، قلب(تپش)، کشیدگی های سرشانه وگردن، کلیه(ورم والتهاب )، کیست، گرفتگی صدا، گلودردها، غدد پستان(التهاب)، تیروئید(افزایش ترشح تیروئید)، غده تیروئید(کاهش ترشح تیروئید)، لنف(گره های لنفاوی متورم شده)، لوزه ها(التهاب)، هورمون ها(اختلالات)

۵- یشم:

آفت، التهاب روده و معده، افزایش بارورى، التهاب معده وروده، اسهال ها (قولنج)، بیماریهاى روده کوچک، بیماریهاى کلیه، باروری، پاها(رفع خستگی)، تهوع، تنظیم قند خون، تقویت عضلات، تقویت کبد، روده کوچک(عفونت)، زایمان(راحت وسریع)، دفع سنگ کیسه صفرا، دردهای زیرشکم، دردفتق، درمان ضعف اعصاب، درد اعصاب، خستگى و سردى پاها، خون(قند)، خونریزی های زیاد وسخت، حساسیت به تغییرات جوی، حاملگی، تهوع، سنگ کیسه صفرا، قولنج، قولون (ورم )، کیسه صفرا(التهاب)، گریپ، عادت ماهانه دردناک، عطسه های دائمی، صفرا(زرداب)، طحال(درد)، مشکلات تعریق، مسهل، مثانه(بیماریها)، لاغرشدن، لوزالمعده(پانکراس)، هپاتیت، ناشنوایى، نفخ، یبوست، یرقان، آرامش بخش، ایجاد خلوص، تقویت اراده، پایدارى و ثبات، پاکدامنى

۶-آوانتورین:

آلرژى ها، آکنه، پوست(بثورات پوستی)، جوشهای سرسیاه، شوره سر، عرق

۷- پریدوت:

آلرژى ها، آکنه، پوست(تحریکات پوست)، پوست(بثورات پوستی)، روده(عفونت)، حساسیت(زودرنجی)، جوشهای سرسیاه، شوره سر، شوک، فشار خون بالا، قلب(تپش)، نفخ، اضطراب درونى، افزایش قدرت بیان احساسات، دفع کابوس هاى شبانه، اختلالات ستون مهره ها، آبله مرغان، التهابات گلو،لوزه ها، بیماریهاى مغز استخوان، بیمارى هاى روده بزرگ، باروری، تبخال، تقویت عضلات، روده بزرگ (بیماریها)، زکام، درمان ضعف اعصاب

۸- زیرکون:

آلرژى ها، بیماریهای ویروسی، تب یونجه، سل، عطسه های دائمی

۹- یاقوت:

احساس ضعف و ناتوانى، اختلال گردش خون، افزایش انرژى جسمانی، اختلالات ضربان قلب، آندوکاریت(التهاب حفره ای که منافذ قلب را می پوشاند)، اختلالات گردش خون، برونشیت(کلی)، بیماریهای کودکان، تقویت عضلات، تقویت عروق خون رسان قلب، راشیتیسم، درد قلب، جنون(دیوانگی)، سیستم ایمنی بدن(جهت تقویت)، فلج اطفال، فلج نیمه بدن، فشار خون پائین، کاهش کلسترول، کم خونى، گردش خون(تنظیم)، عفونت(کلی)، لرزها، نرمى استخوان، اضطراب درونى، تمرکز فکر، رفع حسادت، زوال روحى

۱۰- کریستال سنگ:

احساس ضعف و ناتوانى، افزایش انرژى جسمانی، اختلالات ستون مهره ها، پاها(رفع خستگی)، پشت(درد رباط ها)، پشت(دردها)، پوست(بثورات پوستی)، تهوع، تیروئید، تقویت رباط ها، تقویت مغز، رفع حستگى چشم و تقویت بینایى، رفع انسداد انرژى و درمان چاقى، راشیتیسم، زخم معده، دیسک مهرها، خستگى، خستگى و سردى پاها، خون دماغ، چشم(تقویت)، سر درد، سرگیجه، ستون فقرات(اشکالات رباط ها)، قولنج، کشیدگی های سرشانه وگردن، گوارش(هضم)، عفونت، عفونت(کلی)، غده تیروئید(تنظیم)، ضد عفونى کردن، مراحل اولیه سرطان، مشکلات وزن، نرمى استخوان، استرس و فشارهاى روانى، پایدارى و ثبات، تمرکز فکر، روشن بینى و هوشیارى، مشکلات روحى و احساسى

۱۱- عقیق سرخ (آگات):

التهاب روده و معده، التهاب معده وروده، التهابات بخش دماغی ودهانی درحیوانات، التهاب مغز، بیماریهاى روده کوچک، بیماریهاى کلیه، پروستات، تب یونجه، تخمدان ها(تومورها)، تخمدان ها(التهاب)، تقویت کبد، ترک سیگار، درد سیاهرگ ها، دفع سنگ کلیه و مثانه، درمان زخم ها، دردهای زنانگی، دردهای زیرشکم، خواب گردى، خواب(خوابگردی)، خون داخل ادرار، خون(مسمومیت)، خون دماغ، حملات تب، سیاتیک، سر درد، سیاهرگها(درد)، قولون (ورم )، کاهش کلسترول، کمبود کلسیم، کبد(درد والتهاب)، کیست، گازگرفتگی کنه، عادت ماهانه دردناک، صرع، مسمومیت، مسمومیت سخت از بوی سیگار، مجرای ادراری، مخملک، ناشنوایى، یبوست، انگیزش آگاهى، اصلاح شخصیت، درمان دلسردى و یاس، دلواپسى مفرط، درمان کمبود شجاعت، شکاکى

۱۳- زمرد:

اسهال خونی، آب مروارید، آروغ وترش کردن، بیماریهای کودکان، پیری زودرس، روده (انسداد)، زخم اثنی عشر، دهان(التهاب مخاط دهان)، دیابت، دیسک مهرها، چشم(تقویت)، چشم(ورم ،ملتحمه)، چشم(کبود)، چشم(عفونت)، چشم (دردها)، حافظه(ضعف)، ستون فقرات(اشکالات رباط ها)، سرخک، سیستم ایمنی بدن(جهت تقویت)، شیزوفرنی، قولنج، گرفتگی عضلات، گرم شدن، غده تیروئید(افزایش ترشح تیروئید)، غده تیروئید(کاهش ترشح تیروئید)، مسمومیت غذایی، نفخ، افزایش نبوغ هنری

۱۴- لاجورد:

استفراغ، آنورکسی(کمبودموادمغذی)، تبخال، تقویت عروق خون رسان قلب، ریزش مو، زگیل، دیفتری، چشم(اشک ریزان)، چشم سوم(بازشدن)، سکته، شنوایی(تقویت)، فشار خون بالا، کلیه(ورم والتهاب )، گازگرفتگی کنه، گزیدگی حشرات، گردش خون(تنظیم)، غده تیروئید(کاهش ترشح تیروئید)، مو(سلامتی)، مو(ریزش)، افسردگى، اصلاح شخصیت، اعتماد به نفس، تمرکز فکر، تقویت فکرو اندیشه، درمان درون گرایى، دوستى و محبت، رفع احساس حقارت، رفع غم و غصه، سنگهاى عرفانى

۱۵- کلسدونی:

استفراغ، التهاب تاندونها، پشت(درد رباط ها)، پشت(مشکلات مربوط به مهره ها)، تاندونها(پارگی)، رشد(تحریک)، دل بهم خوردگی، دندان(پوسیدگی)، دیسک مهرها، سیاتیک، سوختگى، ستون فقرات(اشکالات رباط ها)، قارچ مووناخن، کابوس ها، گرفتگی صدا، گرمازایی، گلودردها، غدد پستان(التهاب)، غده تیروئید(بیماریها)، غده تیروئید(افزایش ترشح تیروئید)، مفاصل(التهاب)، لکنت زبان، هورمون ها(اختلالات)، ناخن های شکننده

۱۶- گارنت:

آبسه، آلت تناسلی(بیماریها)، اختلالات گردش خون، باروری، تبخال، خون (سرطان)، خون(تصفیه)، فشار خون پائین، گردش خون(تنظیم)، لرزها، نازایی

۱۷-رز کوارتز:

آبسه، آنورکسی(کمبودموادمغذی)، التهابات بخش دماغی ودهانی درحیوانات، تخمدان ها(التهاب)، روده بزرگ (بیماریها)، دردهای زیرشکم، خواب(بی خوابی)، خواب(خوابگردی)، حساسیت(زودرنجی)، قلب(انفارکتوس)، کابوس ها، مفاصل(التهاب)

۱۸- آمیتیست:

آلت تناسلی(بیماریها)، آمبولی(انسدادرگها)، اختلالات گردش خون، دمل وکورک، خستگی بیش از حد درسی، خواب(بی خوابی)، خون(تصفیه)، جریان خون درمنافذ پوست، سوختگى، سرگیجه، سل، سیاهرگها(درد)، کابوس ها، کوررنگی، گازگرفتگی کنه، گرفتگی عضله ماهیچه ساق پا، صرع، مو(ریزش)، مویرگها، لوزالمعده(پانکراس)، واریس ها، دفع کابوس هاى شبانه

۱۹- الماس:

آندوکاریت(التهاب حفره ای که منافذ قلب را می پوشاند)، اسپرم سازی، التهاب مغز، بیضه ها(التهاب)، پیری زودرس، ترشحات زنانگی، دیابت، جلوگیرى از پیرى زود رس پوست، قارچ مووناخن، صرع، طحال(درد)، نازایی، یائسگى، ایجاد خلوص، تقویت اراده، تقویت آگاهى درونى، درمان خجالتى بودن، رفع حسادت، هوش وفعالیت

۲۰- مالاکیت:

اشعه ها، التهابات ریشه دندان، بیماریهای کودکان، باروری، زخم معده، دردهای زنانگی، ذات الریه، قارچ ها(کلی)، گازگرفتگی کنه، گزیدگی حشرات، گوش (ورم)، عادت ماهانه دردناک، عضلات(تقویت)، عفونت(کلی)، طحال(درد)، مسمومیت سخت از بوی سیگار، متابولیسم(سوخت وساز سلولی)، مخملک

۲۱- تورمالین:

اشعه ها، اختلالات گردش خون، اسهال ها (قولنج)، ایدز، آلزایمر، بیماریهای کودکان، بیضه ها(سرطان)، پوست(تحریکات پوست)، پیشگیری از سرطان، تخمدان ها(تومورها)، تبخال، روده(سرطان)، روده کوچک(عفونت)، زونا، چشایی(محرک)، چشم شور(چشم بد)، ستون فقرات(انحراف)=اسکولیوز، سرطان، سرگیجه، سیاهرگها(تنگی)، سیستم ایمنی بدن(جهت تقویت)، فشار خون پائین، گریپ، گوش(سوت کشیدن گوش)، صرع، طحال(درد)، مالاریا، مثانه(بیماریها)، لارانژیت(ورم حنجره)، هورمون ها(اختلالات)، ناخن های شکننده، نومیدی

۲۲- انیکس:

آلزایمر، تقویت قلب و جریان خون بهبود پس از عمل جراحى، چشم(اشک ریزان)، شنوایی(تقویت)، گزیدگی حشرات، درمان هرنوع اعتیاد وافزایش اعتمادبه نفس، مشکلات روحى و احساسى، هذیان به همراه آشفتگی،ترس ووحشت از وجدان، ناخن ها، مشکلات وزن، ستون فقرات(انحراف)=اسکولیوز حساسیت به تغییرات جوی، خستگى و سردى پاها، دردفتق، تقویت عضلات، پاها( رفع سردی)، پاها(رفع خستگی)

۲۳- کریزوپراز:

برونشیت(حاد)، باروری، زایمان(راحت وسریع)، نومیدی

۲۴- رودوکروسیت:

بیماریهای ویروسی، بیضه ها(سرطان)، خون(تصفیه)، خون(مسمومیت)، ناخن های شکننده

۲۵- سنگ ماه:

باروری، رشد(تحریک)، دستهای ورم کرده، سل، کبد(درد والتهاب)، متابولیسم(سوخت وساز سلولی)، نازایی

سنگ ماههای تولد

۱٫برج حمل / فروردین

سنگهای موافق = مرجان – حجرالدم – الماس – عقیق – زبرجد – سنگ یشم
سنگهای مخالف = مروارید – اوپل – سنگ موسی
۲ . برج ثور / اردیبهشت

سنگهای موافق = الماس – مروارید – یاقوت کبود
سنگهای مخالف = یاقوت اصغر ( پکهراج ) – زبرجد – الماس زرد
۳ . برج جوزا / خرداد

سنگهای موافق = زمرد – سنگ یشم
سنگهای مخالف = یاقوت کبود – فیروزه – اکوامرائن

۴ . برج سرطان / تیر

سنگهای موافق = عقیق – حجرالقمر – مروارید – زبرجد – زمرد
سنگهای مخالف = سنگ موسی – لاجورد – روبی
۵ . برج اسد / مرداد

سنگهای موافق = یاقوت – یاقوت کبود – الماس – عقیق
سنگهای مخالف = یاقوت اصغر – زمرد
۶ . برج سنبله / شهریور

سنگهای موافق = زمرد – لاجورد – سنگ یشم – عقیق – الماس – زرقون
سنگهای مخالف = فیروزه – ایمی تهست – اکوامرائن
۷ . برج میزان / مهر

سنگهای موافق = الماس – یاقوت کبود – سنگ یشم – زبرجد – یاقوت اصغر
سنگهای مخالف = مروارید – سنگ موسی – روبی
۸ . برج عقرب / آبان

سنگهای موافق = یاقوت اصغر – الماس – عقیق سرخ – اوپل
سنگهای مخالف = زمرد – زرقون
۹ . برج قوس / آذر

سنگهای موافق = یاقوت اصغر – فیروزه – لهسنیا – حجرالقمر
سنگهای مخالف = عقیق – یاقوت کبود – اکوامرائن
۱۰ . برج جدی / دی

سنگهای موافق = یاقوت کبود – فیروزه – عقیق
سنگهای مخالف = حجرالقمر – روبی – اوپل
۱۱ . برج دلو / بهمن

سنگهای موافق = یاقوت کبود – عقیق – فیروزه
سنگهای مخالف = یاقوت اصغر – لاجورد – الماس زرد
۱۲ . برج حوت / اسفند

سنگهای موافق = زبرجد – لاجورد – حجرالقمر – سنگ یشم
سنگهای مخالف = عقیق – فیروزه – یاقوت کبود
منبع              http://javaher1.ir

حقوق زنان در دوره ی هخامنشی

حقوق زنان در دوره ی هخامنشی:

بررسی جایگاه زن در دوره ی هخامنشی که به نوعی دوره آغاز شکل گیری سرزمین آریایی هاست ، نشان دهنده سطح والای فکری مردمان آن روزگار است که در بسیاری موارد ، افسوس را با خود به ارمغان می آورد ، چرا که اگر تحولات ناشی از حکومتهای گوناگون آن زمان تغییری در شرایط زیستی آدمیان ایجاد نمی کرد ، ایران و ایرانی ، هم اکنون بعنوان بزرگترین مدعی حقوق انسانی در دنیا شناخته می شد و این عنوان را زینت نام خود می کرد.

تا پیش از پیدایش حکومت هخامنشی یعنی در زمان مادها دختر و داماد پادشاه می توانستند جزو وارثین وی باشند .

با روی کار آمدن کوروش کبیر و حکومت آن ، هخامنشیان ، و قوانین وضع شده توسط آنها ، وضعیت زنان در حالت ثبات و اعتدالی ارزشمند قرار گرفت ، بطوری که نمونه قوانین آن زمان در میان هیچ یک از ممالک و اقوام یافت نمی شد . اما با اجرای قوانین کوروش کبیر بر سرزمین پارسیان ، زن ازچنان درجه احترامی برخوردار شد که آوازه آن به دیگر اقوام نیز رسید و همین امر باعث پیروی آنان از آداب اصیل ایرانی گشت .

زن در دوره ی هخامنشی به معنای واقعی در هر مکان و زمان به طور برابر در فعالیت های سیستم اجتماعی شریک مرد بود و حتی در جهت قوانین دینی می توانست به مرحله « زوت » برسد ، یعنی درجه ای در مقام بالای مذهبی که لازمه آن ، فراگیری علوم دینی تا بالاترین مرحله آن بود .

روز زن ، یکی از جلوه های ویژه زنان در دوره ی هخامنشی بود . این در حالیست که در آن دوره ، اقوام دیگر مشغول جنگ و جدال در کوهها و بیابان ها بودند و حتی در یونان و روم باستان که ادعای تمدن بالای بشری را داشتند ، کشتن همسر بدست مرد ، امری غیر مجاز شمرده نمی شد . در این گیر و دار بی قانونی بود که ایرانی ، روزی را برای قدردانی از زن اختصاص داده بود . این روز بنا بر گفته عده ای پنجم اسفندماه بوده که به عنوان روز سپاسگزاری از زنان شناخته شده است . در این روزها زنان در خانه ها می نشستند و مردان مسئولیت های آنان را عهده دار می شدند تا به نوعی با وظایف زن و چگونگی آن آشنا گردند .

موقعیت زنان در دوره هخامنشیان

مرد و زن در کنار هم کار کرده و حقوق و دستمزدی یکسان داشتند و گاه حتی کارهای سخت تر بر عهده زنان بوده ، مثل : کشاورزی و سنگ سابی ( گفته شده که به احتمال خیلی زیاد صیقل نهایی نقش برجسته های سنگی همچون نقوش بر جای مانده از تخت جمشید کار زن ها ست که بسیار هم کار سختی بوده) نکته جالب اینکه:

۱-زنان  پس از به دنیا آوردن فرزند ۶ ماه  حق زایمان داشتند و مرخصی با  حقوق  به آنان داده می شد  و بعلاوه پاداش تولد یک فرزند به او داده می شد که مقدار آن برای پسران بیشتر از دختران بوده  تنها در اینجا ما تفاوت حس می کنیم آن هم بخاطر علاقه داریوش به  افزایش پسران بود ( بخاطر افزایش تعداد  افراد ارتش ایران تا قدرت نظمی ایران همیشه جاویدان باشد)(طبق مدارک موجود ، این تنها موردی است که میان زن و مرد فرقی دیده می شود)در دربار، کارگاه های خیاطی بیشتر در اشغال زنان بوده و مردها گاه نیز زیر دست زنان

۲-در خیاط خانه  کار توسط زنان صورت می گرفت و حتی  مردان زیر دست  آنان کار می کردندتنها لباس شاه را مردان می دوختند که این نشان از احترام به ارزش های خاص ایرانیان دارد.

۳-در کارگاه های شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بوده

در دوره ی هخامنشیان تصویر هیچ زنی دیده نمی شود ، به عبارتی ما تصویر زن را در نقوش عمومی نمی بینیم علت این که ما آثار ی از نقش زن در تخت جمشید و سایر بنا ها هخامنشی نمی بینیم بعلت احترام به زنان بوده است . و همچنین بخاطر احترام  مردان ایران نسبت به همسر و مادر و دخترانشان بوده است  حتی حاضر نشدند کسی انها را در نقوش ببیند به یاد آوریم که زن خشایار شاه که از شاهزادگان ایرانی بود  حاضر نشد در جمع مردان دربار حاضر شود و پادشاه او را بخاطر این عمل از ملکه بودن عذل کرد و استر را  به همسری گرفت که در تاریخ ثبت شده  که این نشان از آن دارد که زنان ایران   احترام زیادی برای  خود  قایل بودند و حتی اگر از ملکه بودن یک کشور می گذشتن حاظر نبودند  ارزش های خود را زیر پا بگذارند در تصاویر مهری و نقوش دیگر زنان ایرانی را با پوششی بر سر مشاهده می کنیم  اگر درست بنگرید این پوشش چادر است تا اندام انها توسط  افراد دیگر دیده نشود  بله چادر لباس رسمی ایرانیان بوده  و این اعراب بودند که از ایرانیان پوشش  را فرا گرفتند زیرا عرب بادیه نشین که زن و دختر خود را زنده به گور می کرد چگونه می توانست احترام به زن را درک کند !!!!

حتی شاهان بزرگ پارس ، احترام ملکه ی مادر را به طور کامل به جا آورده  و بر سر سفره زیر دست او می نشستند.

دردوره ی هخامنشی ، زن شخصیت حقوقی داشت و می توانست دارای مال و خواسته باشد و نیز به اندازه ی برابر با برادران خود از ارث برخوردار گردد . زنان علاوه بر برابری حق ارث ، مورد احترام و توجه بی اندازه ی مردان نیز بودند ،  چرا که در اوستا کوچک شمردن زن ، کرداری زشت و از روی نادانی دانسته شده  و از جمله گناهان بزرگ به شمار می رود .پسران با دیدن مادر خود با احترامی ویژه به پا می ایستادند و تا مادر با نوازش مادری به آنها اجازه ی نشستن نمی داد ، نمی نشستند . حتی شاهان بزرگ پارس ، احترام ملکه ی مادر را به طور کامل به جا آورده  و بر سر سفره زیر دست او می نشستند .

برلیان با الماس چه تفاوتی دارد؟

برلیان با الماس چه تفاوتی دارد؟

برلیان نوعی تراش است که برای سنگ الماس استفاده می شود. این نوع تراش فرزند تراشی است به نام تراش سوییسی که برای انواع و اقسام سنگهای مختلف در گذشته استفاده می شده است.

انسانها همیشه و ذاتا به دنبال زیبایی هستند و به زیبایی علاقه مندند،آنها قسمتی از این زیبایی را با استفاده از جواهرآلات و طلاجات برای خود به ارمغان می آورند، در گذشته ای نه چندان دور با توجه به اینکه قیمت طلا در بازار ایران و بازار جهانی به اندازه ی امروز بالا نرفته بود، درصد بیشتری از مردم صرفا از طلاجات به عنوان زینت برای خود استفاده میکردند، اما رفته رفته با توجه به افزایش قیمت طلاجات مردم و سازندگان طلاجات رو آوردند به استفاده از نگین ها یا همان سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی بر روی طلاجات به طوری که اکثر نمای ظاهری زیور آلات ساخته شده را نگین کار شامل می شود و مقدار و درصد کمی از زیورآلات شامل طلاست.
با عمومیت یافتن استفاده از جواهرات به عنوان زیورآلات اصطلاحات نادرستی در بین افراد شاغل در این زمینه رایج شد که عموما به دلیل نا آگاهی این افراد بود و این اصطلاحات غلط به عموم مردم هم سرایت کرد.
یکی از این اصطلاحات غلط که اکثرا بین مردم استفاده می شود ، استفاده از واژه ی “برلیان” برای سنگ قیمتی “الماس” است.

برلیان Brilliant :برلیان نوعی تراش است که برای سنگ الماس استفاده می شود. این نوع تراش فرزند تراشی است به نام تراش سوییسی که برای انواع و اقسام سنگهای مختلف در گذشته استفاده می شده است.

در تراش برلیان امروزه سعی بر آن است که هر چه بیشتر از قبل جلوه های بصری سنگ الماس را به نمایش بگذراند و زوایا و نوع برش را به شکلی تنظیم کنند که نور وارده شده به سنگ الماس با صفحات بیشتری از سنگ برخورده کرده و در انتها به چشم ما برخورد کند. برای دست یافتن به این مساله دانشمندان موسسات بزرگ آمریکا و بلژیک همیشه برای بهتر کردن نوع تراش الماس ها تلاش می کنند و سال به سال استاندارهای جدیدی را برای اینکار ارائه می دهند.

و در اصل تراشندگان الماس چه کسانی که به روش سنتی مباردت به تراش الماس میکنند و چه کسانی که با دستگاه های پیشرفته، بایستی پیرو این استاندارد باشند

۴ ویژگی در ارزش گذاری الماس ها

۴ ویژگی در ارزش گذاری الماس ها:

دوستان یک حفار خوب باید در زمینه جواهرشناسی نیز اطلاعاتی هرچند مختصر داشته باشد درآینه سعی خواهم کرد در مورد جواهرها مطالب دیگری در وبلاگ قرار بدم.

رنگcolor

با وجود آن‌که اکثر الماس‌ها سفید به‌نظر می‌رسند اما در همه آنان رنگ مشاهده می‌شود. ارزیابی رنگ الماس به‌منظور درجه‌بندی آن از طریق اندازه‌گیری درجه از رنگ انجام ‌می‌گیرد که به بی‌رنگ گرایش نشان می‌دهد.

گوهرشناسان و جواهرفروشان رنگ الماس را برحسب مقیاس حروف می‌سنجند که با D (بی‌درنگ) شروع شده و به آخرین حرف الفبا Z می‌رسد. درجه بی‌رنگی برای چشم آموزش ندیده میسر نیست. درجات D ، E و F بسیار گران هستند زیرا کمیاب‌تر از نمونه‌های دیگرند. در هرحال الماس‌هایی که به خوبی تراش دیده‌اند و با توجه به درجات مختلف رنگ از شفافیت برخوردارند، نیز شگفت‌انگیز و زیبا قلمداد می‌شوند. زیرا چگونگی ترکیب چهار ویژگی درجه زیبایی منحصربه‌فرد هر سنگی را تعیین می‌کند. الماس‌های پررنگ با سایه‌های صورتی، آبی و زرد نمونه‌های لوکس و فانتزیFancy شناخته‌شده و از جمله الماس‌های نادر و با ارزش محسوب می‌شوند.

پاکیClarity

به‌طورکلی الماس‌ها به‌طور طبیعی لکه‌هایی دارند که اجزا یا ماه‌گرفتگی و لکه‌هایی طبیعی نامیده می‌شوند. این علائم شبیه به کریستال‌های کوچک، پر یا ابر مانند به‌نظر می‌رسند. درهرصورت بسیاری از آنها آن‌قدر ریز و کوچک هستند که تنها می‌توان آنان را از طریق بزرگ‌نمایی و به ‌کمک “لنز استاندارد Loupe‌” جواهرسازان مشاهده کرد. الماس‌هایی که اجزاء کمتری دارند را تحت عناوین VVS۱، VVS۲ درجه‌بندی می‌کنند. موارد دیگر در بخش انتهایی مقیاس دارای درجات ۱۱ تا ۱۳ هستند. هرقدر که عناصر مزبور کمتر باشند، سنگ کمیاب‌تر به‌شمار می‌آید.

قیراط Caratقیراط بیانگر وزن و در نتیجه اندازه الماس است. یک قیراط معادل ۰.۲ گرم یا ۴۲/۱ اونس است. جواهرسازان برای سنگ از مقیاس سوت استفاده می‌کنند. ۱۰۰ سوت برابر ۱ قیراط است. ۵۰ سوت نیم قیراط و ۲۵ سوت‌ یک ربع قیراط است.

تراش cut

شاید تراش مهم‌ترین ویژگی الماس به‌شمار آید. زیرا کیفیت جلا و درخشش الماس را جلوه‌گر می‌سازد و الماسی که به خوبی تراش خورده صرف‌نظر از شکل آن، برق و درخشش الماس را از میان ۵۷ یا ۵۸ تراشه Facet، منتشر می‌سازد و امکان انعکاس حداکثر میزان نور را از درون الماس میسر می‌کند.

یک تراشنده الماس به‌منظور افزایش میزان درخشندگی الماس باید تراشه‌ها و زوایای سنگ را که همانند آینه، نور را متصاعد می‌کند، با رعایت نظم هندسی، به هم مرتبط ‌سازد. الماس‌هایی که از تناسب مطلوبی برخودار نیستند، نوری که از بخش انتهایی یا جانبی پخش می‌شوند را از دست می‌دهند. در عین حال تراش از ماهیتی تکنیکی برخوردار است که تحت تاثیر مهارت و عملکرد تراش‌دهنده الماس قرار دارد.

باتوجه به‌آمار به‌دست آمده، برلیان متداولترین نوع این جواهر محسوب می‌شود. اشکال مرسوم دیگر شامل مارکیز Marqueis، گلابی Pear shape، بیضی Oval، زمردEmerald، قلبHeart، پرنسسPrincess می‌شوند.

انقلاب دوران معاصر در زمینه تراش

از میان چهار خصوصیت الماس، تراش مهم‌ترین نماد در تعیین کیفیت و ارزش سنگ قلمداد می‌شود. رابطه تراش با زیبایی الماس، ارزش و قیمت آن از بسیاری جهات خود داستانی از الماس را می‌سازد.

الماس سخت‌ترین ماده روی این سیاره به‌شمار می‌آید و نیز سخت‌ترین ماده برای تراش محسوب می‌شود. تنها یک الماس می‌تواند الماس دیگر را تراش دهد. مدت‌ها پس از آنکه هنرمندان اروپایی قرون وسطی به امر کنده‌کاری آثار پیچیده از مرمر‌ مشغول بودند، تراش‌دهندگان الماس در هند (مکانی که بخش اعظم الماس از آنجا به‌دست می‌آمد)، هنوز دو سنگ محکم و خشن را به‌هم می‌ساییدند تا ازاین طریق سطوح شفاف و بلورین را به‌وجود آورند.

الویت تراشه‌های مزبور از دیدگاه اپتیک (نورشناختی) مورد توجه قرارگرفتند. الماس‌ها پیش از آنکه به عنوان سنگ‌های ذی‌قیمتی مورد توجه قرار گیرند، به‌خاطر توان حمایت‌گرانه خود در امر معالجه از ارزش و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بودند. در قرن ۱۵ مرد جوانی اهل Antwerp دریافت که می‌توان گرد و غبار حاصله از سایش دو سنگ الماس را جمع کرده و آن را به دیسک فلزی، مدور و صافی چسباند. چرخش دیسک پوشیده از غبار الماس از ناحیه زیرین همانند چرخ سفالگری، لایه‌ای از الماس را شکل می‌دهد که برروی آن تراشه‌های متقارن و هماهنگی را می‌توان تراش داد. کاری که در گذشته هنرمندان با زمرد و یاقوت‌های بسیار گرانبها در زمان خود انجام می‌دادند و بالاخره تراش مدرن متولد شد.

با تکامل ۶ صورت و نمونه عمده، می‌توان الماس سخت را به سرعت به کمک چرخ به اشکال مدور، مارکیز، بیضی، مربع، قلب و زمرد تراش و صیقل ‌داد. این جواهر به مرتبه‌ای دست یافت که تاحدی از ارزش دیگر جواهرات قیمتی کاسته‌شد. به مرور زمان، تجارت این‌گونه سنگ‌های اسرارآمیز، سبب شکل‌گیری انجمن بسیار محرمانه‌ای شد که از امپراطوری‌ها و توده مردم حمایت می‌کرد. اغلب اقلیت‌های یهودی به سرعت پایگاهی را در زمینه تجارت در آمستردام و آنتورپ به‌عنوان مرکز مهم و عمده تجاری تشکیل دادند. در قرن ۱۸، درمعادن الماس برزیل و در اواخر قرن ۱۹ در آفریقای‌جنوبی ذخایر عظیمی کشف‌شد. امروزه در استرالیا، روسیه، کانادا معادن مزبور استخراج می‌شوند.

سنجش درجه درخشندگی الماس

باتوجه به استانداردهای معاصر بخش اعظم تراش قبل از قرن ۱۹ کار کسل‌کننده و بی‌روحی به‌نظر می‌رسید. اختراع شیوه‌ای از تراش تحت عنوان “درخشان‌سازی Brillianteering” سبب به‌حداکثر رساندن میزان درخشش نور سفیدرنگ Brilliance و جلوه الماس شد که تنها گوهری به‌شمار می‌آمد که ‌توانست به این درجه از شفافیت دست یابد.

یک الماس درخشان دارای ۵۷ تراشه بود که ۲۸ مورد آن در قسمت تاج یا بالای جواهر صیقل داده می‌شد که نور منعکس شده توسط ۲۸ تراشه در قسمت زیر یا پاویلیون Pavelian را جذب می‌کرد و حکم مجموعه‌ای از این آیینه را داشت. پنجاه و هفتمین تراشه سطح آن صاف یا Culet‌به‌شمار می‌آمد که در راس پاویلیون قرار داشت.

http://javaher1.blogfa.com  منبع

مجسمه‌سازی در ایران باستان

مجسمه‌سازی در ایران باستان ( مقاله زیبای استاد عیسی بهرام در سال ۱۳۴۲ ):
هنرمندان ایرانی با اینکه در تمام ادوار تاریخی در ایجاد نقوش برجسته روی سنگ مهارت فوق‌العاده از خود نشان داده‌اند، منتهی علاقه زیادی به ساختن مجسمه‌های سنگین یا برنزی نداشته‌اند. اگر بخواهیم پیکر تراشی ایرانیان را با همین هنر در مصر و یونان مقایسه کنیم باید بگوییم پدران ما با وجود ذوقی که در تمام رشته‌های هنری داشتند از ساختن مجسمه، دوری می‌جستند. در حقیقت امروز صدها مجسمه سنگین و برنزی در یونان قدیم تقریباً برابر آن در مصر قدیم به یادگار مانده و تعداد مجسمه‌های سنگی یا برنزی ایران انگشت شمار است.
کم بودن مجسمه در ایران بی دلیل نیست.
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار می‌دادند و آنها را پرستش می‌نمودند. مجسمه‌های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی‌می‌گذاشتند.
مصریان عقیده داشتند که روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر می‌گردد و برای اینکه آن روح سرگردان نشود مجسمه‌هایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می‌ساختند و در مکانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمه‌ها کاملاً شبیه اشخاصی که مرده بودند ساخته می شد به عقیده آنان روح به آسانی می‌توانست در آنها جای گیرد. بعلاوه مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم می‌کردند و در معابدشان قرار می‌دادند ایرانیان قبل اسلام، هنگامی که تمام ملل جز ملت یهود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و دارای مذهبی بودند که به توحید خیلی نزدیک بود. هرودت که ایرانیان عهد هخامنشی را به هم میهنان خود در کتابی تحت عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب می‌کند از اینکه ایرانیان برای خدایان خود معبد و مجسمه ای نمی‌سازند و می‌گوید آنها برای انجام مراسم مذهبی خودشان روی بلندیها می‌روند و خداوند خود را به این طریق پرستش می‌نمایند.
۸-۱
در عهد ما هیچ مجسمه‌ای که خدای ایرانیان قدیم یعنی اهورامزدا را به ما نشان بدهد نمی‌شناسیم انسان بالداری که در پیشانی آرامگاه بعضی از پادشاهان هخامنشی نقش شده اهورامزدا نیست این فقط تقلیدی از نقوشی است که در همان زمان در آرامگاههای پادشاهان مصر نقش می‌شده و چون شاهنشاهان هخامنشی بر کشور مصر تسلط یافته بودند از بسیار از رسوم مصریان تقلید نمودند. هیچ مدرک کتبی یا منطقی به ما نشان نمی‌دهد که این نقش از اهورامزدا باشد.
با این حال وقتی اشکانیان خواستند رب النوع ناهید یا آناهیتا را نشان دهند آنرا بصورت زنی روی سنگ نقش کردند و به همین طریق اهورامزدا در عهد ساسانیان بصورت انسانی نقش شده که قدرت سلطنت را به پادشاهان ساسانی می‌دهد و مهر یا میترا نیز بارها بر روی نقوش برجسته در دامنه کوهها بصورت انسانی نشان داده شده که اشعه متعدد، اطراف صورت او را احاطه کرده ولی هیچ یک از خدایان بصورت مجسمه‌ای که بتواند روی پایه ای قرار گیرد و اطراف آن آزاد باشد در دوران پیش از اسلام در ایران ساخته نشده است.
در کشورهای مجاور ایران یعنی هندوستان و مصر و یونان مجسمه‌های متعدد از دوران‌های قدیم باقی مانده. هندیها مجسمه بودا را در معابد خود قرار می‌دادند. مصریها مجسمه فراعنه را می‌ساختند و رومیها پیکر امپراطوران و سرداران را در سنگ می‌تراشیدند یا در برنز می‌ریختند. تنها مجسمه‌ای که از شاهنشاهان قدیم ایران باقیمانده پیکر شاپور دوم می‌باشد که روی تخته سنگی طبیعی که در غازی در کنار دره شاپور قرار داشته تراشیده شده و معلوم نیست در چه زمانی مورد حمله انسانی قرار گرفته و به زمین انداخته شده‌است.
در این مجسمه سعی نشده‌است که شباهتی میان شاهنشاه و مجسمه وجود داشته باشد. و فقط از طرز آرایش مو و لباس و جزئیات دیگر تشخیص داده شد که قصد هنرمند مجسم نمودن شاپور دوم بوده است.
در این مقاله سه مجسمه زیبا که از دوره هخامنشی و اشکانی باقی مانده ارائه داده می‌شود.
چند سال پیش آقای علی سامی‌ در تخت جمشید سر مجسمه کوچکی را پیدا کرد که از جنس سنگ لاجورد و تنها مجسمه قابل توجهی است که تاکنون در تخت جمشید پیدا شده. (شکل ۱) صورت جوانی است در حدود ۲۲ سال موهای او مانند تمام موهائی که در دوران هخامنشی نقش شده مجعد است و بر سر او کلاه کنگره داری است که مخصوص پادشاهان یا وارثان بلا فصل آنها است.
۸-۲

کنگره نماینده شهر و پایتخت است بعداً بصورت تاج کنگره دار در‌آمده و علامت قدرت و حکومت است. این سر بصورت مجزی از بدن ساخته شده و روی بدن الصاق شده است. ابتدا گفته شد نقش جوانی خشایارشا است. بعداً گفته شد نقش داریوش اول است. هیچ معلوم نشده به چه مناسبت باید خشایارشا یا داریوش باشد. به هر حال تاج کنگره دار او علامت سلطنت است و چون داریوش اول وقتی به پادشاهی رسید بیش از یک جوان معمولی سن داشت بهتر است بگوئیم این سر مجسمه خشایارشا است. بدون شک نباید فرض کرد که شباهتی به شخص خشایارشا داشته باشد زیرا تمام نقوش برجسته تخت جمشید مانند شاهنشاه و خدمتگزار و سربازان بهم شبیه است به این معنی که سنگتراشان یک صورت خیالی برای همه در نظر گرفته و طبق آن شاه و سرباز و خدمتگزار را نقش کرده‌اند. تنها اختلافی که میان آنها وجود دارد جزئیات لباسی است که آنها را از یکدیگر متمایز می‌نماید.
چون کتیبه ای همراه این سر مجسمه نبوده نمی‌توان بطور قطع آن را به شاهنشاه معینی نسبت داد ولی چون خشایارشا بیش از سایر شاهنشاهان هخامنشی در تخت جمشید اقامت داشته، احتمال دارد این سر تصویر او باشد. جز این سر مجسمه، پیکر دیگری که در سنگ یا گچ تراشیده شده باشد یا در برنز ریخته شده باشد از دوره هخامنشیان در دست نیست. با این حال در مجموعه‌های خصوصی خارج از ایران چند مجسمه گلی کوچک وجود دارد که به دوره هخامنشی نسبت داده می‌شود ولی از نظر هنری به پای سر مجسمه نامبرده در بالا نمی‌رسد.
از دوره اشکانیان مجسمه‌های برنزی و گلی بسیار کوچک بدست آمده که بعضی از آنها به سبک یونانی ساخته شده و بعضی دیگر به سبک ایران است ولی از همه آنها مهمتر دو مجسمه است که هر دو در موزه ایران باستان قرار دارند و قابل مطالعه می‌باشد.
یکی از آنها سر مجسمه مرمری است که در حدود سی سال پیش در شوش بوسیله هیئت فرانسوی پیدا شد و باستان شناسان فرانسوی پس از مطالعه و تحقیق درباره آن اظهار کرده اند تصویر ملکه «موزا» زن فرهاد چهارم است که نژاد او ایتالیائی بود (شکل ۲) . ملکه موزا نیز تاج کنگره داری بر سر دارد ولی احتمال دارد شباهت مجسمه در این مورد با ملکه اشکانی کامل بوده باشد زیرا تمام جزئیات قیافه و حتی چین زیر گردن نشان داده شده.
احتمالاً ملکه موزا هنگامی ‌که شبیه او را در سنگ می‌تراشیدند در حدود سی یا سی و دو سال داشته. قطعاً به تاج ملکه چیزهای دیگری الصاق شده بوده که امروزه از میان رفته چون قسمت پشت سر مجسمه صیقلی نشده. این مجسمه نیز روی بدن مجزایی قرار می‌گرفت و در کنار دیوار واقع می‌شده. در روی پیشانی مجسمه نام سنگ تراش بدین طریق به خط یونانی نوشته شده (آنتینوکوس پسر درایانتوس). بنابراین تنها مجسمه مرمر قابل توجهی که از عهد اشکانیان باقی مانده بدست سنگتراشان یونانی ساخته شده و این فرض تأیید می‌شود که هنرمندان ایرانی علاقه زیاد به ساختن مجسمه نداشته‌اند.
۸-۳
مجسمه سوم متعلق بدوره اشکانی و از جنس برنز است. این مجسمه تمام قد است حتی کمی ‌از قد معمولی انسانی بزرگتر است. میان سر و بدن که مجزی از هم ساخته شده تناسب صحیحی موجود نیست و باز می‌بینیم که ساختن مجسمه‌های دو قطعه یعنی بدن مجزی از سر در ایران مورد توجه بوده‌است. هنر ساختن مجسمه‌های بزرگ برنزی در ایران زیاد معمول نبوده و اینطور به نظر می‌رسد که سازنده این مجسمه آشنایی به یک مجسمه سازی برنزی یونانی داشته. با این حال گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیکر سازی مربوط به این مجسمه کاملاً ایرانی است.

گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیکر سازی مربوط به این مجسمه کاملاً ایرانی است. از مطالب بالا می‌توان چنین نتیجه گرفت که، ایرانیان که در تمام رشته‌های هنری تزئینی مانند نقاشی، سنگتراشی، منبت‌کاری و غیره مهارت فوق‌العاده بخرج داده‌اند در فن مجسمه سازی علاقه زیاد از خود نشان نداده اند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در تمام ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی ‌همچنان ادامه داشته است.

خلاصه:  معرفی مجسمه مکشوف در شمی (از نواحی لرستان) ـ ویژگی‌های پیکرتراشی دوره اشکانیان ـ سرمجسمه‌از ازسنگ آهک باندازه طبیعی (درموزه بغداد)، مجسمه سریکی ازشاهان هخامنشی، شرح جزئیات مجسمه ۲۰/۲ متری مرمرین واقع در موزه بغداد ـ مجسمه‌ای ازیک افسر عالیرتبه اشکانی واقع در موزه موصل، مقایسه یک نقش برجسته عهد هخامنشیان با مجسمه‌های فوق‌الذکر ازعهد اشکانی

مجسمه مکشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمه‌ای است که تا کنون در خاک ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است که از دوران‌های قدیم ایرانیان به یادگار باقیمانده است. ولی مجسمه های کوچک خصوصاً از عهد اشکانیان و ساسانیان در کشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیکر تراشی ایران نیز در این مجسمه‌های کوچک دیده می‌شود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیده‌اند و اکنون در موزه موصل محفوظ است و ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و حال اینکه ارتفاع مجسمه شمی از ۹۰/۱ متر تجاوز نمی‌کند. می‌گویند یکی از خصایص پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانیان این بود که مجسمه را از مقابل می‌تراشیدند و به ‌آن حرکت نمی‌دادند . مثلاً اگر مجسمه‌ی مرمری را که از دوره اشکانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ می‌باشد با مجسمه دیسک انداز، کار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه کنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده می نمائیم. در مجسمه دیسک انداز یک پا عقب‌تر از پای دیگر قرار داده شده و کمر بطرف جلو خم شده و دست یکی بطرف عقب و یکی بطرف جلو به حرکت درآمده.

در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط کمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و کفشها کاملاً شبیه به کفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلند ی بر تن کرده که تا زانویش می‌رسد و روی قبا کمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان کند ولی کمربند کمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی کرده و آن را پایین آورده.

«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است که حتی در عصر حاضر نیز دیده می شود. ولی دست راست خود را کاملاً بلند کرده مانند اینکه صحبتی می کند و با این حال دهان او بسته است .روی قبا لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده می شود که آستینهای بلندی دارد کلاه وی شباهتی به کلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این کلاه نیز با کمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده. ( شکل ۱)

«اوتال» سبیلهای پرپشت و ریش نسبتا ‌بلندی دارد و موهای بلندش از زیر کلاه بیرون آمده است. میان این مجسمه با مجسمه شمی شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است .

در موزه بغداد نیز سر مجسمه ای از سنگ آهکی به اندازه طبیعی تراشیده شده که تمام خصوصیات پیکر تراشی عهد اشکانی را که در مجسمه «اوتال» دیده می شود در بر دارد. در این مجسمه حرکت دیده نمی‌شود ولی احساسات او را می توان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زده است. موهای سرش مانند موهای نقوش برجسته عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است که از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد. (شکل۲)

این دومین مجسمه‌ای است که از الحضر بدست آمده ولی مجسمه دیگری نیز در همین محل پیدا شده‌است که امروز در موزه بغداد است و سر یکی از پادشاهان اشکانی را نشان می دهد کلاه این پادشاه همان است که روی سکه های اشکانی دیده می‌شود و از سوی دیگر شباهت زیاد به کلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با کمال دقت تراشیده شده . (شکل۳)

۸-۴

شکل۱-مجسمه «اوتال» پادشاه «الحضر» که در موزه موصل محفوظ است

۸-۶

شکل۲-مجسمه ای از سنگ آهکی که در موزه بغداد نگهداری می شود

۸-۵

 شکل۳-مجسمه‌ای که در «الحضر» بدست آمده که هم اکنون در موزه بغداد موجود است و سر یکی از پادشاهان اشکانی را نشان می‌دهد

این سه مجسمه که خارج از ایران هستند بانضمام مجسمه بزرگ شمی کاملاً خصوصیات هنر پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانی را بما نشان می‌دهند و آن را از دوره‌های دیگر متمایز می‌نمایند ولی برای تکمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را که آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان می‌دهیم.

این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترک» پادشاه الحضر است. موهای این شخص مانند موهای امیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند کرده و در دست چپ بجای شمشیر، یک برگ زیتون یا خرما که علامت صلح است بر دست دارد. لباس و کمر او که دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای کبار کشورهای کنونی دارد. شلوار او بلند است و چین دارد بدون شک شلوار بلند چین دار که چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی می‌باشد در زمان اشکانیان بسیار معمول بوده است. «سناترک» نیز مانند امیر شمی گردن بندی بر گردن و گوشواره‌ای بر گوش دارد. در بالای سر او پیکر عقابی دیده می شود که بالهایش را گسترده و این عقاب ما را درباره کلاه که بر سر بعضی از صاحب منصبان عالی‌مقام عهد ساسانی دیده می‌شود روشن می‌نماید. (شکل ۴)

۸-۹

شکل۴-مجسمه «سنا ترک» پادشاه «الحضر» که از مرمر ساخته شده و اینک در موزه بغداد است

۸-۸

شکل۵-مجسمه دو متری که در «الحضر» پیدا شده و در موزه موصل محفوظ است. این مجسمه یکی از افسران عالیرتبه اشکانیان را نشان میدهد

۸-۷

شکل۶-صدر اعظم خشایارشا در حال عرض گزارش به حضور شاهنشاه _ نقش نیم برجسته از سنگ که در تخت جمشید پیدا شده و اکنون در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود

خوانندگان متوجه این مطلب شدند که تمام این مجسمه‌ها از الحضر بدست آمده و الحضر یکی از پایتختهای قدیم ایران در عهد اشکانیان است که روی فرات قرار گرفته و چون در سر حد ایران و روم بود چندین بار بوسیله رومیها خراب شده و اکنون خرابه های آن برپا است . ولی بدون شک نظایر این مجسمه در نقاط دیگر ایران باستان وجود داشته است و فقط دست روزگار آن را از بین برده.

برای مقایسه یکی از نقوش برجسته عهد هخامنشی را که گزارش بعرض شاهنشاه می رساند نشان میدهد ارائه می‌دهیم و از آن چنین نتیجه می‌گیریم که هنر پیکر تراشی از عهد هخامنشی تا عهد اشکانی در ایران فقط تغییر مختصری کرده و خواص کلی خود را محفوظ داشته است. (شکل ۶)

خلاصه:  خصوصیات مجسمه‌هایی ازاواخر عهدساسانی، پیشرفت هنر حجاری دراین زمان، مشخصات دونقش برجسته یکی از خزانه داریوش درتخت جمشید و دیگری برروی یکی از دیوارهای کاخ اردشیر سوم، فرق بین نقش برجسته‌های غربی (یونان ـ روم) وایرانی، بررسی یک نقش برجسته واقع در دامنه کوه “رجب” واقع در دوکیلومتری تخت جمشید.

چرا پدران ما ساختن نقشهای برجسته را بر سینه سنگها بر مجسمه سازی ترجیح می‌داده‌اند؟ شاید آنان چنین می‌اندیشیده‌اند که پیکر ساخته شده از سنگ یا برنز به هر حال پایدار نیست ولی با نقش برجسته ای که در دامنه کوههای بلند تراشیده شده کسی سر عنال ندارد

در دوره ساسانیان نیز مانند دو دوره تاریخی اشکانی و هخامنشی علاقه به پیکر تراشی در کشور ما چندان زیاد نبود. با اینکه نمونه های کوچکی از مجسمه های ساخته شده در آن زمان وجود دارد که، نشان میدهد استعداد پیکر تراشی در نهاد هنرمندان ایرانی خفته بود، ولی به دلایلی که در گفتار پیش ذکر شد علاقه به ایجاد آن نداشته‌اند.

تمام خصایص مجسمه شمی در نیم تنه یکی از پادشاهان ساسانی که در یک مجموعه خصوصی حفظ شده دیده میشود.(شکل زیر) 

۸-۱۰

شکل۱-نیم تنه یکی از شاهنشاهان دودمان ساسانی

هنگامی که این پیکر نیم تنه، ساخته شد (اواخر دوره ساسانی) هنوز مانند عهد اشکانی داشتن موهای زیاد که از طرفین روی شانه می افتاده معمول بوده و حتی به حجم آن اضافه شده است. آیا باید تصور کنیم که امرا و بزرگان عهد ساسانی موهای بلند داشته و آنرا روی شانه های خود می‌انداختند؟ احتمالاً میان بعضی از امرای ساسانی ریش کوسج (ریش بزی) معمول بوده. بزرگان کشور گردنبندهای مروارید بر گردن می‌انداختند و این کار در عهد اشکانیان معمول بوده است.

تاج سلاطین ساسانی شکلهای عجیب و غریب به خود می گرفت طرفین آن بصورت بال پرندگان یا شاخ حیوانات درمی‌آمد و در بالای پیشانی ماه و ستاره‌ای قرار داشت و گوی بزرگی در بالای آن جای می‌گرفت

معروفترین مجسمه عهد ساسانیان پیکر شاپور دوم واقع در غار معروف در دره شاپور است. این مجسمه از اندازه معمولی بزرگتر است. و در قرنهای اخیر بر زمین افتاده بود. اخیراً آنرا روی پاهای سمنتی قراردادند ولی اینطور بنظر میرسد که وقتی بر زمین افتاده بود زیبایی بیشتری داشت چون ساق پاهای آهنی و سمنتی با قامت شاپور تناسب زیاد ندارد.

بنابر این ملاحظه میشود که عدم علاقه به ساختن مجسمه، در عهد ساسانیان نیز ادامه داشته، و در عوض هنرمندان ایرانی در رشته نقوش برجسته (حکاکی) و سنگتراشی، که جنبه تزئینی دارند، در تمام این ادوار پیشرفت فوق‌العاده کرده‌اند.

یکی از نمونه های خوب این سنگتراشی نقش برجسته‌ای است که در ضمن کاوشهای دکتر اسمیت در قسمت شمال شرقیخزانه داریوش در تخت جمشید از زیر خاک بیرون آورده شده و امروز در موزه ایران باستان نشان داده میشود. در این گفتار فقط قسمتی از آن نقش برجسته را که شامل خزانه دار است ارائه میدهیم.

داریوش روی تخت مرصعی، در زیر چادر نشسته عصای بلندی (علامت قدرت سلطنت مانند فراعنه مصر) بر دست دارد ولیعهد او خشایارشا در کنارش ایستاده است. در مقابل اوخزانه دار، که لباس مادی بر تن دارد، در حال تعظیم است و احتمال می رود که گزارش کارهای خود را به شاهنشاه میدهد. در کنار ولیعهد اسلحه دار باشی و پیش خدمت مخصوص شاه دیده می‌شوند

عکس شماره سه فقط قسمتی از پیکر خزانه دار باشی دیده میشود. چنین معلوم بوده است که خزانه دارهای شاهنشاه از اهل ماد باشند. ما در صدد بر‌نخواهیم آمد که این صورت را با تصاویر مصری و یونانی مقایسه کنیم. بدون شک وجوه تشابهی با آنها دارند و نیز اختلافاتی هم دارند. وجه تشابه باهنر مصری  این است که با اینکه خزانه دارباشی از پهلو نقش شده ولی تمام چشم او مانندیک بادام کامل دیده می شود و در طبیعت، چنین امری ممکن نیست اتفاق بیفتد. آیا پیکر تراش ایرانی متوجه این موضوع نشده، یا از روی نقوش مصری تقلید کرده؟ با این حال حالت او خیلی طبیعی است. می‌دانسته است که در بالای دماغ چشمی هست و نخواسته است چشمها را ناقص کند و از نیمرخ بکشد. موهای خزانه دار کاملاً مجعد است و همانطوریکه در بالا دیدیم این خصوصیت برای نشان دادن موهای اشخاص در عهد ساسانیان نیز معمول بوده . خزانه دار گوشواری بر گوش دارد و از پشت کلاه نمد او نواری آویزان است.

۸-۱۲

شکل۲-پیکر شاپور دوم در غار معروف به غار شاه پور در دره‌ای به همین نام نزدیک کازرون. این پیکر که از سنگ تراشیده شده معلوم نیست در چه موقعی به زمین افتاده. اخیراً آنرا مجدداً تعمیر کرده و به حال اول باز‌گردانیده‌اند

۸-۱۱

شکل۳-نقش برجسته، روی سنگ که چند سال قبل در محلی موسوم به خزانه داریوش در تخت جمشید از زیر خاک بیرون آورده شده و امروز در موزه ایران باستان نگاهداری می شود

ایرانیان  همواره در ایجاد نقش حیوانات مهارت فوق‌العاده داشته‌اند. و شکل زیر که قسمتی از نقش برجسته کاخ اردشیر سوم در تخت جمشید است یکی از نمونه های خوب این نوع سنگتراشی می باشد. و گردن حیوان کاملاً صحیح نشان داده شده است

نمونه‌های زیادی از نقوش اسب وجود دارد که هنرمند حیوان را با کمال مهارت نشان داده و یکی از زیباترین آنها مربوط به تاج گذاری شاپور اول در نقش رستم می‌باشد.

تربیت اسبهای خوب یکی از افتخارات ایرانیان قدیم بوده و در عهد ساسانیان بسیار اتفاق افتاده است که شاهنشاه ایران بر روی اسب نشان داده شده است و این سنت در دوران اسلامی نیز ادامه یافت و در کتب مصور قرن هفتم به بعد یکی از قسمتهای آن صفحات نقاشی شده را تشکیل می‌داد.

در شکل ۵ اسب و اسب سوار هر دو با عظمت و بزرگی فوق العادهنقش شده‌اند. لباس شاهنشاه فراخ است و در نتیجه وزش باد یا بر اثر سرعت حرکت اسب چینهای متعدد روی لباس شاه حاصل گردیده و این برای سنگتراش بهانه ای شده تا سایه و روشنی بوجود بیاورد و به نقش برجسته تا اندازه ای عمق بدهد. فرق بزرگی که میان نقوش برجسته ایران با نقوش برجسته یونان و روم وجود دارد این است که در مغرب زمین همواره در زمینه، نقش منظره ای از طبیعت یا محل وقوع     حادثه قرار می دادند، بطوریکه نقش برجسته جنبه تاریخی به خود می گرفت، در حالیکه زمینه نقوش برجسته ایرانی در تمام ادوار تاریخی صاف و بدون برجستگی است و بعد سوم از میان رفته است و نقش برجسته شباهت به صفحه مصور کتاب پیدا می کند و همین روش در ظروف لعابدار و رشته‌های دیگر هنری ایرانی جنبه تزئینی به خود گرفته و از حال تجسمی، که یکی از خصوصیات هنر مغرب زمین است بیرون رفته است.

۸-۱۳

شکل۴-نقش برجسته، از سنگ که بر بدنه یکی از دیوارهای کاخ اردشیر سوم در تخت جمشید دیده شده است

در کشور ما در هیچ یک از رشته های هنری از علم «پرسپکتیو» استفاده نشده و از این جهت تا اندازه‌ای شباهت به نقاشی چینی پیدا کرده است . رابطه میان نقوش برجسته و صفحات نقاشی و سطوح داخل و خارج ظروف لعابدار در ایران بسیار نزدیک بود و امیدواریم در گفتار های دیگری این رابطه را برای خوانندگان این مجله روشن سازیم.

۸-۱۴

شکل۵- نقش برجسته، از سنگ که بر بدنه یکی از دیوارهای کاخ اردشیر سوم در تخت جمشید دیده شده است

چگونه با فلزیاب کار کنیم و چه اطلاعات مفیدی داشته باشیم

چگونه با فلزیاب کار کنیم و چه اطلاعات مفیدی داشته باشیم:

اصول کار فلزیاب ایجاد میدان مغناطیسی است پس نیاز به دقت بسیار بالای داره اول باید اطلاعات نوشتاری زیادی رو در مورد وسیله مورد نظر جمع کنید اونها رو طبقه بندی و به کرار مطالعه کنید باید از نظر تعوری کاملا فول بشید و نکته به تکته مطالب رو از حفظ باشید داشتن اطلاعات مناسب از دستگاه در طول کار میتواند برگ برنده خوبی باشد داشتن مطالبی در مورد ولومها بالانسها عمق یابی تصویر خوانی باید لازمه کار باشد تمرین کردن در منازل بسیار بی فایده است و ممکن است در میدان مغناطیسی ایجاد شده در منزل دستگاه دچار اختلال شود حتی در منزل دستگاه را در حد امکان روشن نکنید باید در صحرای باز تمرین کنید و فرض را بر این بگیرید که دنبال هدف هستید باید قبل از تمرین هدف های را در محل های مختلف پنهان کنید و یک ماه بعد با تنظیم دستگاه سرچ کردن را اغاز کنید برروی هدف نروید و از اطراف شرع کنید و کم کم به ان نزدیک شوید بر روی ان مکث نکنید زیرا دستگاه حساسیت بی خودی پیدا میکند اگر هدف را پیدا نکردی این ازمایش را با همان تنظیم در ۳مقطع روز شب و سحر گاه امتحان کنید زیرا قدرت میدان مغناطیسی در این سه مقطع متفاوت است اگر باز هم پیدا نشد به سراغ تنظیم ها بروید و انها را به شکل جدید تنظیم کنید سعی کنید قدم های منظم بردارید و در طول کار تمام اشیاء فلزی را از خود دور کنید جمع شدن دور شما در هنگام کار باعث بروز اختلال در سیستم میشود و تلاش شما را به هدر میدهد همیشه هدف کاذب خود را از قوطی ۱۸کیلوی روغن یا ۲۰لیتری فلزی انتخاب و انها را برای بارهای اول در عمق یک متر بزارید فاصله کویل یا سیم پیچ دستگاه با زمین بسیار مهم است و اگر طبق دستور ان عمل نشود معادلات شما را بر هم میزند در دستگاه های صوتی اوپراتور باید شنوای خوبی داشته باشد و کاملا به صداها عادت و انها را بشناسد و با تمرین نویز ها و ذرات را تا حد اکان به حداقل برساند در اسکن کردن با دستگاه های تصویری قدم های مساوی بردارید و قبلا با نخ محل عبور کردن را مشخص کنید در مناطقی که رطوبت است دستگاه ممکن است دچار بحران شود و شما را گمراه کند پس کاملا دقت کنید در استفاده از دستگاه های ردیاب باید کاملا صاف حرکت کنید و به بی لغزشی عادت کنید در حین کار تنها باشید و کاملا حواستان را جمع کنید موبایل را خاموش کنید و سعی کنید ارامش داشته باشید با پیدا کردن هدفی حول نشوید و در چند روز ان را ازمایش کنید……

موقعیت استراتژیکی گوردخمه ها

موقعیت استراتژیکی گوردخمه ها:

گوردخمه ها معمولا بازتاب معماری عصروزمان خود هستند و در تراش آنها سه عامل مورد نظر بوده است:

۱-روبروی یک منظره طبیعی تعبیه می شدند

۲- روبروی یک جاده مهم شاهی و گذرگاهی مهم تعبیه می شدند

۳- نقطه ای که این چنین اثرها در آن خلق می شدند می بایست سنگ کوه یکپارچه و بدون رگه و درز و شکاف ویا کم رگه باشد

آموزش فلزیاب

آموزش فلزیاب:

۱۱

مداری که بصورت کیت در دسترس شماست یک فلزیاب با کاربرد آماتوری است . از این مدار می توان بعنوان یافتن فلزات در عمق حداکثر ۵۰ سانتیمتری یا بعنوان لوله یاب ( تعیین مسیر لوله در دیوار ) استفاده نمود . مدار از نظر فنی شامل دو نوسان ساز می باشد . نوسان ساز اولیه شامل فیلتر ۵/۵ مگاهرتز و ترانزیستور T1 می باشد و نوسانات این بخش توسط ترانزیستور T2 تقویت می شود . نوسان ساز دوم نیز شامل بوبین L ، خازن موازی آن ( خازن VC ) و ترانزیستور T3 است .

طرز عملکرد این مدار بگونه ای است که هر گونه تغییر در وضعیت نوسان ساز دوم ( این امر با نزدیک شدن فلز به بوبین جستجوگر صورت می پذیرد ) باعث تغییر در وضعیت پایداری دو نوسان ساز شده و نتیجه در خروجی بصورت صوت تقویت شده ( توسط مدار آمپلیفایر LM386 ) ظاهر می شود .

در مونتاژ قطعات به این موارد توجه نمائید :

خازن های عدسی بر اساس کد شناسائی روی بدنه شان ابتدا کاملاً متمایز و سپس در مکانهای نصب شوند .

خازن های الکترولیت بر اساس پایه مثبت و منفی شان نصب شوند . ( محل قرار گرفتن پایه مثبت با علامت + مشخص شده است .

در محل VC یکعدد خازن بطور صحیح نصب شده است .

فیلتر ۵/۵ مگاهرتز بترتیب پایه ها در مکان خود نصب شود . این فیلتر شباهت به خازن عدسی دارد ولی دارای ۳ پایه است . جهت قرار گرفتن این فیلتر فرقی نمی کند ولی از نظر ردیف بر شکل روی فیبر منطبق شود .

دیود سیگنال رادیوئی چنان نصب شود که نوار سفید روی بدنه آن عکس نوار سفید شکل روی فیبر منطبق شود .

پتانسیومتر بترتیب پایه ها در مکان خود نصب شود . بسته به سایز این قطعه ، برای پایه وسط این قطعه ، بر روی فیبر دو سوراخ تعبیه شده که فقط یکی از آنها مورد استفاده قرار می گیرد .

ترانزیستورها چنان در مکانشان نصب شوند که از نظر سطح مقطع بر شکلهای روی فیبر منطبق شوند .

آی سی نیز چنان در مکان خود نصب شود که تو رفتگی U شکل لبه آن بر شکل مشابه روی فیبر منطبق شود .

قبل از نصب بوبین جستجو گر لازم است که حتماً لاک نوک پایه های آن توسط تیغ و بطور کامل ( گرداگرد ) تراشیده شود . در غیر اینصورت هنگام لحیمکاری اتصال کامل بین مس داخلی سیم و نوارهای مسی مدار برقرار نشده و مطمئناً کیت عمل نخواهد کرد .

این کیت نیاز به یک بلندگوی معمولی هشت اُهم دارد که باید توسط دو رشته سیم به محل SP متصل شود . برای این بلندگو حتماً از یک قاب مناسب استفاده شود تا قدرت صوتی آن بیشتر و دقیق تر باشد . در یک آزمایش می توانید بلندگو را بطور معکوس داخل یک لیوان با قطر مشابه بلندگو قرار دهید تا اهمیت قاب مناسب در تغییر قدرت و کیفیت صدا برایتان آشکار شود .

منبع تغذیه این کیت می تواند یک باتری ۹ ولت یا مجموعه ای از ۶ باتری قلمی سری شده باشد و باید با رعایت قطب مثبت و منفی به محل کانکتور BAT متصل شود .

آزمایش مدار :

ابتدا پتانسیومتر POT را در وضعیت وسط قرار داده و سپس تغذیه ۹ ولت را با رعایت مثبت و منفی به مدار متصل کنید . در اینصورت صدائی در بلندگو شنیده خواهد شد که قدرت و ضعف آن توسط پتانسیومتر قابل تنظیم می باشد . اکنون یک وسیله فلزی ، مثلاً پایه فلزی هویه یا یک انبردست را به بوبین جستجو گر نزدیک کنید . ملاحظه می شود که نتیجه نزدیک شدن شیئ فلزی به این بوبین تغییرات در صوت بلنگو خواهد بود . برای بهترین وضعیت با چند بار نزدیک و دور کردن شیئ فلزی به بوبین و همزمان تنظیم صدای بلندگو توسط پتانسیومتر ، به بهترین وضعیت مدار از نظر برد خواهید رسید . بطور مثال در تنظیم خوب پتانسیومتر ، بوبین یک وسیله فلزی ۱۰ در ۱۰ سانتیمتر را از فاصله تقریبی ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتری تشخیص داده و نتیجه بصورت تغییر در صوت ظاهر می شود . بدیهی است قدرت تشخیص مدار بستگی به بزرگی و جرم فلز دارد . بطور مثال بوبین جستجو گر قادر است یک وسیله فلزی به ابعاد ۵۰ در ۵۰ سانتیمتر را از حدود ۴۰ سانتیمتری تشخیص دهد و یا یک باتری کتابی ۹ ولت را از حدود ۱۰ سانتیمتری تشخیص خواهد داد . با چندین بار تنظیم پتانسیومتر در وضعیت های مختلف ، بهترین نتیجه حاصل خواهد شد . برای نتیجه بهتر توصیه می شود پتانسیومتر چنان تنظیم شود که صدای بلندگو نزدیک به قطع شدن باشد . در اینصورت با نزدیک شدن فلز به بوبین ، صدا قطع می شود .

برای استفاده راحت از این فلزیاب یک دسته جستجوگر شامل یک میله چوبی بطول تقریبی ۱۲۰ سانمتیمتر و یک صفحه دایره ای از جنس پلاستیک یا چوب ، و بکمک یک لولای عایق به یک طرف میله چوبی متصل و سپس بوبین جستجوگر را بر روی آن نصب کنید . مدار نیز داخل یک قاب پلاستیکی و در پائین میله نصب و بوبین توسط دو رشته سیم به داخل قاب منتقل شود . بجای پتانسیومتر می توان از یک ولوم ۵ کیلو اُهم همراه با سرپیچ پلاستیکی استفاده و آن را بر روی جعبه نصب نمود . خروجی صوتی را می توان هم به یک بلندگو و در صورت نیاز به حساسیت بیشتر به یک گوشی متصل نمود . مطابق شکل بالا بوبین در زیر صفحه چوبی دایره ای نصب می شود و حدفاصل بوبین تا مدار از حداقل سیم ( حداکثر ۱۰ سانتیمتر ) استفاده شود . برای ثابت نمودن بوبین بهتر است ابتدا دورادور آن را توسط چسب نواری پوشش دهید تا هیچ تغییری در شکل بوبین بوجود نیاید و سپس آن را توسط چسب یا چند بسط کوچک بر روی سطح زیرین چوب محکم نمائید .