تاریخچهای از نگارش و خط:
بشر زمانی که خواست آنچه را میاندیشد نقش کند، در حقیقت قدم به دنیای نگارش گذاشت. در مرحله نخست تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کرد و با این کار خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها و عدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود. کم کم تصویرها شکل سادهتر و نمادینتری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی وضع شد. مثلا نقش دو پا نشانهٔ راه رفتن و چشم اشک آلود نشانهٔ اندوهگینی بود. مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشهنگار را در دسترس نگارندگان قرارداد.
سپس در همین مسیر خط “هیرو گلیف” وارد عرصه نگارش شد. گستره انتشار آن بیشتر در مصر و در دست کاهنان بود. یونانیان چون این خط را اعجابآور و پر از رمز و راز پنهانی کاهنان مصر یافتند، این نام را بدان بخشیدند که در زبان یونانی به معنی نوشته نشانههای مقدس است. سابقه خط هیروگلیف را تا هزاره چهارم پیش از میلاد نیز میتوان پیش برد. خط هیروگلیف را بر پاپیروس مینوشتند. پاپیروس از ساقههای فشرده نوعی نی به دست میآید و نیای کاغذ است. کلمات paper, papier , … در زبانهای غربی با این واژه ارتباط دارند. مصریان نخستین مصرفکنندگان پاپیروس بودند و نوشتافزار آنها نیز نوعی قلم نئی بود که آن را در مرکب سیاه یا قرمز فرو میبردند. این خط بیشتر افقی و از راست به چپ نوشته میشود و به ندرت از چپ به راست و گاهی از بالا به پایین. تصویر انسانها و حیوانات رو به آغاز خط دارد.۱ بعدها خط هیروگلیف در مصر تحول مییابد و به سادگی میگراید و دو نوع خط هیراتیک (دینی) و دموتی (مردمی) از آن بوجود میآید.
مرحله بعدی خط، خط میخی است. کهنترین اقوامی که در بینالنهرین زمینه خط میخی را فراهم کردهاند سومریها هستند، قومی متمدن که از نژاد سامی نداشتند وبرخی این احتمال را میدهند که از کنار دریا به این منطقه مهاجرت کرده باشند. رد پای آنها از اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در بینالنهرین دیده میشود. علم نجوم، تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و دقیقه به ۶۰ ثانیه، مسائل هندسی و اوزان؛ میراثهای گرانبهایی هستند که این قوم برای آشوریها و بابلیها بر جای گذاشتند. سومریها چون پیوندی با همسایگانشان نداشتند از میان رفتند یا جذب اقوام سامی شدند. سومریها چون مصریها و چینیها، از نخستین اقوامی هستند که تمایل به ضبط گفتار و اندیشههایشان داشتند و برای این کار خط میخی را برگزیدند.۲
خط میخی آغازین سومریها شباهت به خط مصری دارد یعنی خط میخی در اصل نوعی خط تصویرنگاری بوده است، آن را بر روی لوح نقش میکردند و به همین دلیل رفته رفته تصویرها حالت سادهتر و زاویه مانندی به خود گرفتند و سرانجام علامتهای تشکیل دهنده این خط به صورت میخ درآمد.۳ به جز تفاوتهای ظاهری خط هیروگلیف و خط میخی، تفاوت آشکار دیگر آنها در ابزار نوشتن است . برای نگارش خط هیروگلیف همان طور که گفتیم از پاپیروس و قلم نی و مرکب استفاده میشد درحالی که برای نوشتن خطوط میخی نیاز به لوحههای گلی نرمی بود که با قلم چوبی بر آن مینگاشتند و سپس لوحه را میپختند.
از خط میخی سومری نخستین، خط میخی ایلامی منشعب میشود که برای نگارش زبان ایلامی که جزو زبانهای منفرد است به کار میرود.
خط میخی اکدی (بابلی) نیز از منشعبات همین خط است. خط میخی به جز منطقه بینالنهرین درگسترهٔ وسیعی رواج مییابد: در آسیای صغیر و بینالنهرین شمالی و در میان هیتیها، هوریها، اورارتورها، لولوبیها و کاسیها و غیره.۴
خط میخی کتیبههای فارسی باستان دوره هخامنشی از روی خط میخی بابلی و ایلامی درست شده است که نسبت به آنها علائم سادهتر و کمتری دارد. حروف هجایی هستند (یعنی مصوت به همراه صامت) و از چپ به راست نوشته میشوند. خط میخی زبان فارسی را میتوانیم صورت تکامل یافته خطوط میخی دیگر بدانیم.
هم زمان با تکامل تدریجی خطوط میخی و در هزاره دوم پیش از میلاد خط دیگری در سرزمین فنیقیه پا به عرصه وجود میگذارد و آن خط فنیقی است. قدیمیترین نمونه این خط در کاوشهای شهر گوبله، از شهرهای فنیقی باستان (حوالی سوریه کنونی) که یونانیان آن را بیبلوس مینامیدند، به دست آمده است. این شهر در میان یونانیان، به عنوان داشتن بهترین پاپیروسها، شهرت داشت و مرکز مهم بازرگانی مصر و یونان بود. چون یونانیان وسایل نوشتن خود را از این شهر بدست میآورند نام بیبلوس در نزد آنها به معنی کتاب گرفته شده و بعدها Bible ، مفهوم کتاب دینی تورات و انجیل را یافت.۵ الفبای فنیقی با ۲۲ علامت خطی که تنها صامتها را نشان میداد، از راست به چپ نوشته میشد. به زعم خط شناسان ،نشانههایی از خط مصری باستان و خطوط تصویری را در الفبای فنیقی میتوان یافت. این خط برخلاف خط هیروگلیف که در انحصار کاهنان بود و یا خط میخی که تنها طبقه دبیران با آن سر و کار داشتند، براحتی در دسترس عامه قرار گرفت. چون نگارش و فراگرفتن آن آسان بود. این خط در آسیای غربی نفوذ یافت و جایگزین خط میخی شد و به غرب (اروپای امروز) که هنوز دارای خط و کتابت نبود راه یافت. این مسئله از طریق یونان انجام گرفت که با فنیقیها ارتباط بازرگانی داشتند.
یونانیان این الفبا را با اسم سامی آن که نماینده دو حرف اول آن بود «آلفا بتا» نامیدند و برای استفاده خود تفییراتی در آن دادند و مصوتها را وارد خط ساختند و خط صامت نگار را به آوانگار تبدیل کردند و جهت نگارش را نیز تغییر دادند و از چپ به راست نوشتند.
لازم به یادآوری هست که کهنترین نوشتهها معمولا از راست به چپ و سپس از چپ به راست نوشته شده است و درآغاز نوعی روش شیارگونه متداول بوده است. گونهای از خط یونانی را، یونانیان مهاجر با خود به روم بردند و در آنجا بر این مبنا، الفبای لاتینی به وجود آمد که زبانهای گوناگون اروپا بدان خط نوشته شد. بخشی از اروپای شرقی که به کلیسای دوم وابسته بودند، الفبای لاتینی را برای نگارش برگزیدند، مانند کشورهای لهستانی، چکها، کرواتها و …
اما در سده نهم میلادی کشیشی از کلیسای بیزانس به نام سیریل با ترکیبی از الفبای یونانی و رومی خطی را برای نگارش زبان اسلاوی به وجود آورد. گونهای تعدیل شده از این الفبا که سیریلیک نامیده میشود برای نگارش زبان روسی و دیگر زبانهای همجوار به کارمیرود.۶
الفبای فنیقی به نوعی شبه قاره هند را نیز در نوردید. دانشمندان خط برهمایی هند را از فرزندان همین خط میدانند که زبان سنسکریت و دیگر زبانهای هندی با آن نوشته میشود. متون دینی بودایی به زبان ختنی (سکایی) که یکی از زبانهای ایرانی شرقی دوره میانه است به خط برهمایی نوشته شده است.۷
یکی دیگر از فرزندان خط فنیقی خط آرامی است که به سرعت در خاورمیانه پخش شد .۸ آرامیها اقوامی بودند که از صحرای شمالی عربستان به سوی خاورمیانه مهاجرت کردند و در بینالنهرین مستقر شدند. در اوایل هزاره اول پیش از میلاد، حکومتهایی برای خود بر پا کردند ولی به زودی مقهور و خراجگزار آشوریها گشتند. اما از آنجا که بازرگانان موفقی بودند نفوذ ریشهداری در منطقه کردند و محل استقرار خود را در بابل و نینوا قرار دادند و بر جمعیتشان نیز افزوده شد و زبان این قوم زمانی دراز در این منطقه پایید و مهمتر این که بر مبنای الفبای فنیقی، خط آرامی به وجود آمد که به سرعت رواج یافت و تبدیل به خط بینالمللی منطقه شد و زبان آرامی نیز که چندان دور از زبانهای سامی آن نواحی نبود، تبدیل به زبان ارتباطی خاورمیانه گشت. پدید آمدن دولت هخامنشی که سرزمینی گسترده از ماوراءالنهر تا بینالنهرین را در برمیگرفت و نیاز به یک زبان ارتباطی واحد داشت، بر گسترش خط و زبان آرامی در این راستا افزود.
خط و زبان آرامی در دولت هخامنشی تبدیل به زبان دیوانی شد و دبیران آرامینژاد و آرامیزبان در دستگاههای دیوانی ایالتهای مختلف سرزمین هخامنشی به خدمت مشغول شدند و زبان و خط آرامی با عنوان آرامی رسمی یا آرامی امپراطوری پا به پای زبان فارسی باستان و خط میخی که تنها در کتیبههای هخامنشی به کار میرفت در ارسال مراسلات به کار گرفته شد. بدین صورت که نامه به زبان هر ایالتی تقریر میشد. دبیر آرامی زبان آن را به زبان و الفبای آرامی مینوشت و نامه به ایالتهای دیگر فرستاده میشد و در آنجا دبیرهایی از همین نوع آن را به زبان آن ایالت برمیگرداندند و برمیخواندند.
پس از دوران هخامنشی در دوره کوتاه مدت اسکندر و سلوکیها زبان و خط یونانی در مراسلات رسمی و اداری به کار رفت تا این که در زمان اشکانیان خط پهلوی اشکانی برای نوشتن زبان پهلوی اشکانی، بر مبنای خط آرامی پایهریزی شد و سپس خط پهلوی ساسانی در همین راستا به وجود آمد که هرکدام گونههای کتیبههای و تحریری دارند. این خطوط صامت نگارند و حتی تعداد علامتها نسبت به الفبای آرامی کمتر نیز هست و همین موضوع مشکلاتی را برای خواندن زبان پهلوی ایجاد میکند. این خطوط از راست به چپ نوشته میشوند.۹
خط اوستایی که برای به تحریر در آوردن کتاب دینی زرتشتیان به کار رفته است و یکی از کاملترین خطوط دنیاست، بر مبنای خط پهلوی ساسانی اختراع شده است . این خط آوانگار هست و با ۵۳ یا ۵۸ علامت صامت و مصوت از قابلیت نگارشی بسیار بالایی برخوردار است. از راست به چپ نوشته میشود و به نامهای دین دبیره و دین دبیریه، دین دفیره و . . . هم نامیده میشود.۱۰
از نخستین سدههای اسلامی چون زبان و خط پهلوی حالت رسمی خود را از دست داد مشکلات آن بیشتر عیان شد و برای سهولت در خواند متون پهلوی آن را به الفبای اوستایی برگرداندند و این نحوه نگارش پازند نامیده میشود.۱۱
در دوره زبانهای ایرانی میانه خطی که مانی در آثار خود به کار برده است نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است . مانی خط را بر مبنای خط سریانی ابداع کرد که نسبت به خط پهلوی از امتیازات بهتری برخوردار است و در آن موازین زیبا شناختی خطی مراعات شده است. زبانهای سریانی یکی از زبانهای گروه شرقی زبان آرامی است که در دوران گذشته زبان علم بود. بسیاری از آثار علمی یونانی و پهلوی و عبری به این زبان برگردانده شده است. خط سریانی از فرزندان خط آرامی به شمار میآید.۱۲
نوشتههایی که به زبان سغدی، یکی از زبانهای شرقی ایران به دست ما رسیده است با خطهای سغدی مانوی، سغدی مسیحی و سغدی بودایی نوشته شده است که خط اخیر در حقیقت خط سغدی را نشان میدهد. این خط نیز از فرزندان شاخه دیگر آرامی است.۱۳
لازم به یادآوری است که خط عبری نیز که سابقه زبانی آن به سده چهارم پیش از میلاد میرسد از اصل آرامی نشات گرفته است. عموم یهودیان جهان خط عبری را برای نگارش آثار خود به کار میگیرند. خط عربی نیز با واسطه نبطیان از خط آرامی به وجود آمده است. نبطیان قومی از نژاد عرب بودند که در نبطیه زندگی میکردند، از حدود ۱۵۰ سال پیش از میلاد گونهای از خط و زبان آرامی درمیان ایشان رایج بود، از این خط، خطی موسوم به سینایی نو به وجود آمد که از سده اول پیش از میلاد تا سده چهارم میلادی در شبه جزیره سینا رواج داشت. خط کوفی (در کوفه و حیره) و نسخ (در مکه و مدینه) از این خط اقتباس شدهاند.۱۴ گونهای از این خط نسخ برای نوشتن آثار زبان خوارزمی که یکی از زبانهای ایرانی شرقی است به کار رفته است.
ایرانیان نیز در سدههای نخستین پس از اسلام با افزودن حروف فارسی به الفبای عربی خط فارسی را بر مبنای نسخ پایهگذاری کردند و سپس خط نستعلیق و خط شکسته و دیگر خطوط ایرانی ابداع شد.