معبد خورهه

معبد خورهه:

ویرانه های یک معبد که مربوط به دوره اشکانیان است و در شهرستان محلات، روستای خورهه واقع شده و این بنا در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۳۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا در منطقه پشت گدار واقع شده است و از شمال به رشته کوه‌های هفتاد قله و از جنوب به رشته کوه‌های یخچال قرار گرفته شده است.در کنار این معبد دریاچه هایی با اب بسیار شور موجود است.

۵-۱

ویرانه های یک معبد که مربوط به دوره اشکانیان است و در شهرستان محلات، روستای خورهه واقع شده و این بنا در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۳۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا در منطقه پشت گدار واقع شده است و از شمال به رشته کوه‌های هفتاد قله و از جنوب به رشته کوه‌های یخچال قرار گرفته شده است.در کنار این معبد دریاچه هایی با اب بسیار شور موجود است.

موقعیت معبد خورهه :

محوطه تاریخی و باستانی معبد خورهه در مجاورت روستایی به همین نام و در ۴۸ کیلومتری شمال شرق شهرستان محلات در استان مرکزی واقع شده است.

معبد مربوط به دوره سلوکیان می باشد. تنها آثار به جا مانده از قصر یا پرستشگاه خورهه نزدیک محلات ؛ ۲ ستون باریک سنگی با ارتفاع حدود ۶ متر با سر ستون های دوره ی یونانی و سکوی سنگی مربوط به دوره سلوکی – اشکانی است.

در کاوشهای باستان شناسان در منطقه تعداد فراوانی سفال و خمره پیدا شده که سفال های کلینگی ظرافت خاصی دارند.

۵-۲

قدمت معبد خورهه :

خورهه در اوستا به معنی “محل برآمدن خورشید” است و از طرفی کلمه “خور” در این کتاب به مفهوم منطقه ییلاقی است، این منطقه در شمال شرق محلات و در بین روستاهای دودهک، ورین و آب گرم، در کنار رودخانه خورهه قرار دارد.
بررسی کاوشهای انجام شده و آثار کشف شده در دشت و ارتفاعات خورهه نشان می دهد سابقه سکونت و قدمت منطقه به هزاره دوم قبل از میلاد باز می‌گردد.
این منطقه دارای اسناد تاریخی است و “لویی واند نبرگ” در کتاب باستان شناسی ایران باستان به گفته از هرتسفلد آورده است: “قابل تذکر است کمی به سمت جنوب در خورهه که سر راه اراک به کاشان است، معبدی است که هنوز دو ستون یونانی در آن پا برجاست.”
دو ستون از این مجموعه برجای مانده است. ستون ها سنگی و با توجه به وجود معادن سنگ در محلات، جنس آن ها از نوع تراورتن مرغوبترین نوع سنگ است.
اکثر آثار کشف شده در این منطقه به سال ۱۳۵۵ بازمی گردد و در بین آثار کشف شده، می توان به پیه سوز سفالی، کوزه دسته دار، کوزه کروی، قطعات سنگی تزئینی و شیشه، اشیاء فلزی و اسکلتهای انسان اشاره کرد.

۵-۳

چنگیز خان و حمله به ایران

چنگیز خان و حمله به ایران

حمله مغول به ایران

حملهٔ مغول به ایران به سه لشکرکشی مغول به ایران اشاره دارد. این لشکرکشی‌ها به تشکیل حکومت ایلخانان مغول در ایران منجر شد. چنگیز خان پس از غلبه بر چین و قسمتی از آسیای میانه با خوارزمشاهیان همسایه شد. خواست چنگیز خان بازکردن راه تجارتی بین ایران و چین بود و در ابتدای امر نسبت به سلطانمحمد خوارزمشاه ادب و احترام را رعایت نمود ولی این پادشاه که خیال تسخیر چین را داشت با تدابیر خصمانهٔ خود موجب تحریک غضب خان مغول را فراهم کرده و هجوم او را به ممالک اسلامی باعث گردید. حملهٔ مغول در پی واقعهٔ قتل ۴۵۰ بازرگان مسلمان مغولی در شهر اترار آغاز شد. شروع نخستین لشکرکشی در سپتامبر سال ۱۲۱۹ میلادی (پائیز ۶۱۶ ه ق) و به فرماندهی چنگیز خان بود.

سلطان محمد خوارزمشاه در همان سال با سپاهی به مبارزه با مغول برآمد ولی از جوجی پسر چنگیز شکست خورد و از آن پس تصمیم گرفت که از مواجهه با لشکر مغول خودداری کند. چنگیز جهت دستگیری سلطان محمد دو نفر از بزرگان لشکر خود را به تعقیب او فرستاد. سال بعد سلطان محمد در بستر مرگ، جلال‌الدین خوارزمشاه را به جانشینی خویش برگزید و جلال‌الدین بیش از ۱۰ سال بعد از مرگ پدر در برابر سپاهیان مغول ایستادگی نمود. دومین لشکرکشی در سال ۶۲۶ ه ق به امر اوگتای قاآن و به فرماندهی جرماغون نویان بود. این لشکرکشی به قصد پایان دادن به مقاومت جلال‌الدین خوارزمشاه و تسخیر مناطقی که باقی‌مانده بود، انجام شد. در پایان این دو حمله مغولان به سلطنت خوارزمشاهیان بر ایران پایان دادند و بسیاری از شهرهای خوارزمشاهی مانند سمرقند، مرو، بامیان، هرات، توس، نیشابور و پایتخت این سلسله گرگانج بکلی ویران شده و مردم آن قتل‌عام شدند. خط سیر تخریب و ویرانی فقط منحصر به شمال و شمال شرقی ایران نبود، در مرکز و غرب ایران نیز شهرهای ری، قم، قزوین، همدان، مراغه و اردبیل به کلی ویران شدند.

۴-۲

 

قوانین چنگیزی

چنگیز پس از چیرگی بر اونگ خان و قبایل مغول از برای ضبط مملکت و صلاح ارتش و رعایا قاعده‌ای چند وضع کرد و برای هرکار قانونی نهاد و برای هر گناه کیفری معین کرد. در آغاز برای اهل اسلام احترام زیاد قایل بود و مجازات او برای قتل هر مسلمانی چهل بالش زر (هر بالش پانصد مثقال طلا یانقره بود. (ر. ک‍ «تاریخ جهان‌گشا» ۱/۱۶» و برای قتل هر یک از مردم چین یک سر درازگوش (خر) را دیه معین کرد. چون قبایل مغول از خود دارای خط و کتابت نبودند، دستور داد تا برخی از فرزندان مغول خط اویغوری بیاموختند و قوانین او را که به «یاسا». معروف است ثبت کردند و آن دفاتر را در خزانه‌ها نگهداشتند تا هر وقت خانی بر تخت نشیند و یا حادثه‌ای روی دهد شاهزادگان جمع شوند و آن طومارها را حاضر کنند و بنای کار را آن نوشته‌ها و قوانین بگذارند و امور ارتش و حمله به شهرها را را برآن شیوه پیش گیرند. چنگیز پس از تسلط بر اقوام مغول رسوم و عادات ناپسند مانند زنا و دزدی را از میان ایشان برداشت و درهای بازرگانی را میان غرب و شرق باز نمود و بازرگانان نیز بی دغدغه آمدوشد می‌کردند. چنگیز در نامه‌ها که به سرکشان و دشمنان می‌نوشت و ایشان را به اطاعت می‌خواند هرگز از سپاه و جنگ‌افزار چیزی نمی‌نوشت و ایشان را از وفور سلاح نمی‌ترساند، همین قدر می‌نوشت اگر رام و مطیع شوید به جان امان یابید و اگر خلاف کنید ما چه دانیم آن را خدا داند.

۴-۳

مرگ چنگیز

در اثنای سفر جنگی نزدیک شدن مرگ خود را دریافت و فرزندان خود را حاضر ساخت و اوگتای را به جانشینی خود تعیین کرد، ورارود (ماورالنهر) و دیار مجاور آن را به جغتای داد. او دستور داد تا میان اوگتای و برادران پیمان‌نامه‌ای نوشتند که به موجب آن هیچ یک از برادران نباید از فرمان او سرپیچی کنند. پس از آن وصیت کرد که چون مرگش برسد کسی گریه نکند و مرگش را پنهان دارند تا دشمن آگاه نشود. همچنین او را مخفیانه دفن کردند تا دشمنان متوجه مرگ او نشوند و از نبود او سوء استفاده کنند. سر انجام پس از ۲۵ سال حکمرانی در سن هفتادوسه سالگی از جهان رفت (درباره طول عمر چنگیز و سال تولدش میان محققین اختلاف نظر است).

بزرگترین غار دستکن ایران

بزرگترین غار دستکن ایران:

غار کَرَفتو (به کردی: ئه‌شکه‌وتی که‌ره‌فتوو، Eşkewti Kereftû)، غاری است که در ۳۱ کیلومتری شمال غرب شهر دیواندره  در استان کردستان ایران قرار گرفته‌است. این غار، یک غار آهکی است که در دوران سوم زمین‌شناسی شکل گرفته‌است. بخش‌هایی از این غار، دست‌کَند است و کتیبه‌هایی از دوران پیش از تاریخ دارد. آثار تاریخی موجود در این غار مربوط به سده ۳ هستند. این غار، در بخش کرفتو از توابع واقع شده و در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۱۸ با شمارهٔ ثبت ۳۳۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

۱۳-۱

غار کَرَفتو (به کردی: ئه‌شکه‌وتی که‌ره‌فتوو، Eşkewti Kereftû)، غاری است که در ۳۱ کیلومتری شمال غرب شهر دیواندره  در استان کردستان ایران قرار گرفته‌است. این غار، یک غار آهکی است که در دوران سوم زمین‌شناسی شکل گرفته‌است. بخش‌هایی از این غار، دست‌کَند است و کتیبه‌هایی از دوران پیش از تاریخ دارد. آثار تاریخی موجود در این غار مربوط به سده ۳ هستند. این غار، در بخش کرفتو از توابع واقع شده و در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۱۸ با شمارهٔ ثبت ۳۳۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

۱۳-۲

کتیبه‌ای یونانی بر سردر یکی از اتاق‌های طبقهٔ سوم این غار وجود دارد که از این غار به عنوان معبد هراکلس نام برده‌است. در معماری این غار علاوه بر ایجاد اتاق‌ها و راهروهای عبوری، سعی شده تا اتاق‌ها با هم مرتبط باشند. نورگیرهایی به سمت بیرون تعبیه شده‌اند و بر دیوارهای غار در بعضی از اتاق‌ها نقوشی به صورت تجریدی از حیوانات، انسان و گیاه حجاری شده‌است.
با توجه به پژوهش‌های به عمل آمده، در دوران میان‌زیستی کرفتو در زیر آب بوده‌است و در اواخر این دوره ارتفاعات آن از آب خارج شده‌است. غار کرفتو از غارهای آهکی و طبیعی است که در ادوار مختلف تغییرات و دگرگونی‌های عمده و دخل و تصرفات بسیار در آن به وجود آمده‌است. در حال حاضر طول غار حدود ۷۵۰ متر است و راههای فرعی متعددی از آن منشعب می‌شود. غار چهار طبقه دارد و حجاران هنرمند، به زیبایی فضاهایی را در مدخلهای غار تراشیده و اتاقها، راهرو و دالانهای متعددی را به وجود آورده‌اند.

۱۳-۳

این غار در سال ۱۳۷۹ گمانه‌زنی شد و با بررسی‌های باستان‌شناختی در محوطهٔ بیرون و داخل غار آثاری از دوران‌های مختلف به دست آمد. کشف تراشه‌های سنگی در طبقهٔ چهارم و محوطهٔ بیرون غار می‌تواند نشانه‌ای از استفادهٔ انسان در دوران پیش از تاریخ از این غار باشد. همچنین نمونهٔ سفال‌ها و اشیای به دست آمده، ادامهٔ سکونت انسان را در طول دوران تاریخی اشکانی و ساسانی و دوران اسالمی یعنی سده‌های ششم تا هشتم هجری را مسجل می‌سازد. اقداماتی در طول سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ انجام شده که شامل سامان‌دهی محوطهٔ بیرون غار، پلهٔبندی، سکوهای استراحت، پارکینگ، سرایداری، سرویس‌های بهداشتی و برق‌کشی غار است.

امپراطوری که از گوشت انسان تغذیه می‌کرد!!

امپراطوری که از گوشت انسان تغذیه می‌کرد!!

امپراطوری که از گوشت انسان تغذیه می‌کرد!!

 

 

امپراطور آدمخوار
شنیده بودیم بعضی قبایل بدوی آفریقائی آدمخوار هستند. ولی تصورمان این بود که این شایعه بیشتر در داستانها و افسانه‌های خیالی مصداق دارد و بعید است کسی را بتوان یافت که صحنه‌های آدم‌خواری توسط «بشر» را دیده باشد. با این حال مطالعه رویدادهای تاریخ معاصر بعضی کشورهای آفریقائی نشان می‌دهد که نه تنها این پدیده غریب نیست بلکه حتی می‌توان امپراطوری را در آفریقا یافت که «آدمخوار» بوده است. این شخص «ژنرال بدل بوکاسا» دیکتاتور پیشین کشور «آفریقای مرکزی» است.
«آفریقای مرکزی» از جمله کشورهای آفریقائی است که از شمال به چاد، از جنوب به کنگو و زئیر، از مشرق به سودان و از مغرب به کامرون محدود می‌شود. اکثر مردم آن مسیحی هستند و فرانسه، زبان رسمی‌ آنهاست. «بانگی» پایتخت آفریقای مرکزی است. این کشور در ۱۹۶۰ استقلال خود را از فرانسه به دست آورد.
امپراطور یاد شده در ۱۹۶۶ با کودتا علیه «دیوید داکو» پسر عموی خود، قدرت را در آفریقای مرکزی به دست گرفت و در ۱۹۷۹ با کودتای متقابل  دیوید داکو» و شورش عمومی ‌مردم ساقط شد.
«ژنرال بدل بوکاسا» در ۲۲ فوریه ۱۹۲۱ متولد شد. پدرش در سال ۱۹۲۷ درگذشت و با فوت مادرش ۱۲ یتیم بر جای ماند. بوکاسای جوان همراه برادرها و خواهرهایش تحت مراقبت پدر بزرگش قرار گرفت. او در مدارس میسیونهای فرانسوی تحصیل کرد.

در ابتدا کاتولیکی با حرارت بود که می‌خواست کشیش شود. عموی وی جزء بنیانگذاران جمهوری آفریقای مرکزی بود ولی بوکاسا در جنگ جهانی دوم به سربازان فرانسوی پیوست.
او در دوران تحصیل با شخصیت ناپلئون آشنا شد و از همان زمان شیفته او شد. این علاقه در بسیاری از تصمیمات بعدی او اثر گذاشت. به طوری که تاجگذاری خود را طبق الگوی تاجگذاری ناپلئون در پاریس ترتیب داد! به شدت به رهبران فرانسه عشق می‌ورزید. به طوری که ژنرال دوگل را پدر خود می‌خواند. او وقتی که در مراسم تدفین وی شرکت کرد به شدت می‌گریست و می‌گفت: «یتیم شدیم». وی در ارتش فرانسه در خدمت ژنرال دوگل کار کرد و به درجه سرگردی رسید.
بوکاسا در ۱۹۶۶ یعنی زمانی که فرمانده کل قوا بود با برکنار کردن پسر عمویش، داکو، در یک کودتای تقریباًً بدون خونریزی به قدرت رسید و سپس داکو را به عنوان مشاور خود برگزید. یکی از اولین اقدامهای او بعد از به قدرت رسیدن در ۱۹۶۶ قطع روابط با چین بود.

او ادعا کرد که چین در یک توطئه علیه رژیم او دست داشته است. چین بعداً این موضوع را تکذیب کرد. بعدها روابط دو کشور عادی شد و در ۱۹۷۶ به عنوان میهمان افتخاری در چین پذیرایی شد. بوکاسا با درجه فیلد مارشالی دبیر کلی حزب واحد کشورش، وزیر دادگستری، دفاع خدمات غیر نظامی، بیمه‌های اجتماعی و خلاصه ۱۴ وزارت از ۱۶ وزارت کشور را در آن واحد بر عهده داشت! در ۱۹۷۶ اعلام نمود که به اسلام گرویده است. سایر مقامات کشور نیز به وی تأسی جستند و کشور رسماً اسلامی ‌شد. قذافی رهبر لیبی و شیوخ عرب خلیج فارس میلونها دلار به وی هدیه کردند.

اما وی پس از جمع‌آوری پول مورد نظر خود، از اسلام برگشت و دوباره مسیحی کاتولیک شد و کلیه مقامات نیز از وی پیروی کردند! او سپس نام کشور را از جمهوری آفریقای مرکزی به امپراتوری افریقای مرکزی تبدیل کرد و سال بعد خود را امپراتور بوکاسای اول نامید و پولهای اهدایی کشورهای عرب را صرف مراسم تاجگذاری بسیار پرهزینه خود کرد! گفته می‌شود هزینه تاجگذاری وی در ۱۹۷۷، یک چهارم مجموع درآمد سالانه آفریقای مرکزی بود. بوکاسا در اجرای این مراسم ۳۴۰ تن شراب، شامپاین، خاویار و نیز ۶۰ دستگاه اتومبیل لیموزین وارد کشور کرده است.
 بوکاسا سرانجام در سپتامبر ۱۹۷۹ زمانی که در لیبی به سر می‌برد در یک کودتای نظامی ‌از قدرت برکنار شد. رهبر کودتا دیوید داکو پسر عموی بوکاسا کسی بود که در۱۹۶۶ هنگامی‌که رئیس جمهوری افریقای مرکزی بود با کودتای بوکاسا از کار برکنار و به مشاورت وی منصوب شد. در پی این کودتا بوکاسا عازم کشورهای ساحل عاج و فرانسه شد. بوکاسا هنگامی ‌که در نوامبر ۱۹۸۶ با فریب اطرافیان به کشورش بازگشت در فرودگاه دستگیر و راهی زندان شد اما ۸ سال بعد، در سپتامبر ۱۹۹۴ در جریان یک عفو عمومی ‌از زندان آزاد گردید.

بوکاسا به قصاب افریقای مرکزی مشهور شده است. از جمله کسانی که در جلسات محاکمه بوکاسا برای شهادت علیه وی شرکت کرده بودند آشپز و خدمتکار قصر وی بود. «فیلیپ لینگرئیسا» آشپز بوکاسا در دادگاه گفته بود که به دستور بوکاسا اکثر مواقع گوشت مورد نیاز غذای امپراتور را از داخل فریزر شخصی وی که حاوی گوشت بدن و پای زنان مجرم و اعدام شده بوده است تأمین می‌کرده است. بوکاسا معتقد بود که دون شأن یک امپراتور است که از گوشت حیوانات تناول کند!
بوکاسا سرانجام در ۵ نوامبر۱۹۹۶ در سن ۷۵ سالگی درگذشت.

پل طلایی بر روی دستان طبیعت(+تصاویر)

پل طلایی بر روی دستان طبیعت(+تصاویر)

پل طلایی بر روی دستان طبیعت(+تصاویر)

 

 

پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلاییپل طلایی از جاذبه های گردشگری ویتنام

 

پل طلایی عجیب و خاص ویتنام | Golden Vietnam
در شهر بندری دانانگ در جنوب ویتنام پلی زیبا و باشکوه ساخته شده که به یکی از جاذبه های گردشگری ویتنام تبدیل شده است. پل طلایی در تپه های بانا قرار گرفته و با پل های دیگر کاملا فرق دارد: این پل بر دو دست غول پیکر سنگی قرار گرفته و انگار دستانی غول پیکر از دل طبیعت بیرون آمده اند و این پل را نگه داشته اند. معماری و طراحی خاص این پل باعث شهرت جهانی آن شده است و مسافرانی که از طریق تور ویتنام یا به صورت شخصی به این کشور شگفت انگیز سفر می کنند حتما بازدید از این پل را هم در برنامه هایشان قرار می دهند.

 

پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلایی

پل طلایی، از مکانهای دیدنی ویتنام

 

پل طلایی ویتنام
پل طلایی ویتنام سازه ای مدرن به طول ۱۵۰ متر است که در منطقه تفریحی تپه های بانا در نزدیکی دانانگ ویتنام واقع شده است. این پل بخشی از پروژه ۲ میلیارد دلاری است که در این منطقه توریستی سرمایه گذاری شده و برای مرتبط کردن ایستگاه تله کابین با باغ های آنسو ساخته شده و چشم اندازی فوق العاده زیبا و رویایی به طبیعت اطراف دارد.

 

پل طلایی حتی قبل از افتتاحش هم به مرکز توجه جهانیان تبدیل شده بود و پس از افتتاح رسمی در ژوئن ۲۰۱۸ به یکی از جذاب ترین و جالب ترین دیدنی های گردشگری ویتنام تبدیل شده است. این پل حالتی مدور دارد و دو دست غول پیکر سنگی وزن و سنگینی این پل را تحمل می کنند و به دلیل رنگ طلایی اش به پل طلایی شهرت پیدا کرده است. طراحی خلاقانه و ابتکاری این پل را گروه معماری چشم انداز TA بر عهده داشته است.

 

پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلاییپل طلایی ویتنام سازه ای مدرن به طول ۱۵۰ متر است

طراحان این پل می گویند که هدف از ساخت این پل القا این حس به بازدیدکننده است که انگار این پل بر دستان خدا قرار گرفته است. به همین دلیل این پل به پل دست خدا هم شهرت پیدا کرده است. تصاویر بی نظیری که از این پل گرفته شده در شبکه های مجازی و فضای وب دست به دست شد و به سرعت به یکی از داغ ترین و جذاب ترین مباحث تبدیل شد.این حجم از توجه و استقبال حتی باعث تعجب معمار و طراح این پل هم شده است و به گفته خودش هیچ وقت انتظار چنین استقبال گسترده و وسیعی را نداشته است. مدیر تیم طراحی و موسس شرکت معماری TAدر این باره می گوید: «واقعا باعث افتخار ماست که پلی که ساخته ایم تا این حد در سرتاسر جهان محبوب شده است.»

 

پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلایی

پل طلایی به پل “دست خدا” نیز معروف است

 

پل طلایی حالتی مدور دارد و مثل یک مار بر فراز جنگل و تپه های سرسبز و تفرجگاه کوهستانی قرار گرفته است. بازدیدکنندگان می توانند مسیری ۱۵۰ متری را روی این پل شگفت انگیز قدم بزنند و از چشم اندازهای بی نظیر اطراف لذت ببرند و عکس یادگاری بگیرند.

 

تپه های بانا اولین بار در سال ۱۹۱۹ و توسط فرانسوی ها به تفرجگاه کوهستانی یا هیل استیشن تبدیل شد. امروزه این منطقه یکی از معروف ترین و پرطرفدارترین جاذبه های توریستی است و تفریحات متعددی در این منطقه وجود دارد، از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: تله کابین، روستایی به سبک فرانسه قرون وسطی (همراه با قلعه ها و کلیساهای قدیمی)، باغ های زیبا و طراحی شده و موزه مجسمه های مومیایی که مجسمه شخصیت های مشهوری مثل لیدی گاگا و مایکل جوردن نیز در آن قرار دارد.

 

پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلایی

پل طلایی در سال ۲۰۱۸ افتتاح شد

 

حالا با افتتاح پل طلایی و دو دست سنگی غول پیکرش، جاذبه ای بی نظیر به جاذبه های این منطقه اضافه شده است و این منطقه را بیش از پیش محبوب توریست ها و گردشگران خارجی کرده است.
امروزه این منطقه کاملا بازسازی شده و تنها چیزی که از استعمارگران فرانسوی باقی مانده بقایای خانه های ویلایی فرانسوی هاست که هنوز هم از روی تله کابین می توان آن ها را مشاهده کرد. با این حال، گردشگران و توریست ها بیشتر به بناها و سازه های جدید مثل پل طلایی علاقه مندند و برای بازدید از آن به این منطقه از ویتنام سفر می کنند.

 

بازدید از پل طلایی (پل دست خدا)
اگر در سفر به ویتنام به شهر دانانگ رفتید به هیچ وجه بازدید از این پل استثنائی را از دست ندهید. برای بازدید از این پل حداقل به نصف روز زمان نیاز دارید و اگر بخواهید در اطراف این محوطه توریستی هم گردش کنید یک روز زمان مناسبی به نظر می رسد. تپه های بانا در فاصله ۳۵ کیلومتری مرکز شهر دانانگ قرار دارد. بهترین راه برای دسترسی به پل طلایی استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی است. زیرا محوطه پارکینگ در این منطقه محدود است و ساخت و سازهای متعددی در این منطقه در حال انجام است.

 

پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلایی
پل طلایی از مکانهای دیدنی ویتنام
پل طلایی,پل طلایی ویتنام,عکس های پل طلایی

 

از پایین تپه با سوار شدن به تله کابین می توانید خود را به تفرجگاه کوهستانی بانا برسانید. در طول مسیر می توانید در ایستگاه نایت توقف کنید و از ویلاهای قدیمی و تاریخی فرانسوی ها هم دیدن کنید که جذابیت خاص خود را دارند. سپس دوباره مسیرتان را بالا و به سمت کوهستان نیوچائو ادامه بدهید. در بالای تپه می توانید از ویلاهای لونیم، باغ گل ارکیده و … هم دیدن کنید. اگر هم مستقیم بخواهید به بالای تپه و پل طلایی برسید در مدت زمان ۲۰ دقیقه با تله کابین می توانید خود را به آن جا برسانید.
علاوه بر این، با استفاده از قطار کابلی هم می توانید خود را به بالای تپه برسانید و در طول مسیر از سرداب قدیمی فرانسوی و باغ گل لوژردن دامور هم دیدن کنید.

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

 

 

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,تصاویر شهر متروکه هلتونتاریخچه عجیب شهر متروکه هلتون

مکان های خاصی در دنیا وجود دارند که باعث می شوند تا موارد عجیبی در مورد آن ها بشنویم. اما چه چیزی ممکن است باعث شود تا داستان های عجیب و غیر معمول برای یک مکان به وجود بیاید؟ در سراسر جهان مکان هایی وجود دارند که داستان های فراطبیعی را همانند یک پرده در پشت خود مخفی کرده اند.

 

یکی از این مکان ها در ایالت اوهایو آمریکا واقع شده و سال ها است که شهرت آن به دلیل موارد وحشت آور و خانه های تسخیر شده در آن می باشد. خارج از منطقه Summit County در ایالت اوهایو در آمریکا منطقه ای وجود دارد که به نام بوستون میلز شناخته می شود. در سال های اخیر شما می توانستید ساختمان های خالی را در این مکان مشاهده نمایید، تعداد زیادی علف های هرز و همچنین جاده هایی که به جایی نمی رسند و یک چشم انداز نامناسب از آنچه که از سکونت افراد باقی مانده است همگی ویژگی های شهر متروکه هلتون می باشد. اما زمانی که کمی به عقب برگردیم همه چیز متفاوت خواهد بود. یک نقطه تجاری فرانسوی در قرن هفدهم میلادی در این منطقه باعث شد تا این شهر در سال ۱۸۰۶ تاسیس شده و تبدیل به مکانی جالب برای تبدیل به جامعه ای پر رونق شود.

تاریخچه شهر متروکه هلتون
در سال ۱۹۷۴ دولت ایالات متحده کمپین بزرگی را در این منطقه به راه انداخت تا با به دست آوردن تمامی زمین های این مکان آن را به پارکی ملی تبدیل نماید. پارک ملی قرار شد به نام پارک ملی دره Cuyahoga نامگذاری گردد و دولت شروع به خریداری زمین ها کرد. تقاضای دولت برای وسعت زیادی از زمین ها بود و کمی بیشتر یا کمتر به چپ و راست گرایش پیدا می کرد. بر اثر این حرکت دولت در خرید زمین ها و تعهد بسیاری که در راه اندازی پارک ملی وجود داشت دیگر کسی در این منطقه باقی نماینده و صاحبان زمین ها در حالی که ناراضی بودند مجبور شده روستای خود را ترک کرده و آن را با هر آنچه که هست رها سازند. و اینجا همان مکانی است که برای چند دهه به همان شکل باقی مانده است.

 

این پارک هرگز به دست نیامد و توسط سرویس پارک ملی به طور کامل رها شد همانطوری که خانه ها و ساختمان ها توسط مردم رها شده بود و بوستون میلز تبدیل به مکانی فراموش شده گردید که طبیعت ان را فرا گرفت. درختان در کنار ساختمان های خالی شبح مانند و چشم انداز ویران شده آن جای تعجبی ندارد که این مکان را به محلی برای داستان های عجیب تبدیل کند. هرچند در گذشته نیز بوستون میلز پس از بسته شدنش داستان های ترسناک و شگفت آوری را به دنبال خود ایجاد کرد تا جایی که در نهایت به صورت غیر رسمی نام آن را شهر متروکه هلتون قرار دادند.

 

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,تاریخچه شهر متروکه هلتونداستان ها و شایعات عجیب بسیاری در مورد شهر متروکه هلتون وجود دارد

تاریخچه داستان های عجیب شهر متروکه هلتون
دشوار است که بتوان گفت داستان های عجیب و غریب در شهر متروکه هلتون در اوهایو از کجا آغاز شده است. مدت کوتاهی پس از آنکه این شهر رها شد گروه هایی که اعتقادهای خاص خود را داشتند به این شهر متروکه نقل مکان کرده به صورتی که هنوز نیز نقاشی های دیواری ان ها در سطح شهر دیده می شود. در واقع گزارشات بسیاری در مورد لاشه حیوانات در این منطقه وجود دارد که نشانه ای از کشتن حیوانات به سبک خاص می باشد.

 

شهرت ترسناک دیگری که به این مکان نسبت داده شد شایعاتی بود که در مورد پیدا شدن بدن های انسانی در میان درختان است که قطعاتی از آن ها توسط یکی از فرقه های شیطانی بریده شده بود. بسیاری از این شایعاتی که شنیده می شوند مربوط به کلیسای شهر متروکه هلتون می باشد. گفته می شود که صلیب های بسیاری در اطراف ان قرار داشته و نور قرمزی رنگی که سوسو می زند از درون آن دیده می شود. ادعاهای فراوان دیگری نیز در مورد کلیسای قدیمی وجود داشته و گفته می شد که توده ای سیاه در داخل آن نگهداری می شود و یا داستان هایی عجیب از اینکه فردی در زیرمین کلیسا زندگی کرده و به دنبال شکار گناهکاران می باشد.

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,عکس های شهر متروکه هلتونگفته می شود که شهر متروکه هلتون محلی برای قتل عام و کشتارهای بسیار بوده است

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس
افسانه هایی در مورد هلتون
شایعات دیگری نیز وجود دارد که مربوط به شیطان می باشد. جاده های بسیاری وجود دارد که از میان این منطقه عبور می کند که به شکل مرموزی بسته شده و یا نشانه هایی از مسدود بودن در جلوی ان ها قرار دارد و ادعا می شود که این کار توسط فرقه های پلید صورت گرفته است. یکی دیگر از افسانه هایی که وجود دارد یک اتوبوس مدرسه می باشد که ظاهرا خالی از سکنه بوده و به صورت زنگ زده در یکی از جاده های بی استفاده رها شده است. داستانی که پشت این اتوبوس قرار داشته می گوید درون آن پر از کودکانی است که توسط قاتلان سریالی و یا فرقه های شیطانی کشته شده اند.

 

گفته می شود در نزدیکی این اتوبوس پدیده های عجیب و غریبی مانند صدای فریاد و گریه کودکان شنیده شد و همچنین چهره هایی از کودکان دیده می شود، در کنار این ها روح مردی که خودش را کشته است نیز مشاهده می گردد. در طول این چند دهه ماجراجویان و کسانی که به دنبال موضوعات این چنینی هستند برای دیدن اتوبوس نفرین شده به این مکان امده اند اما اخیرا به نظر می رسد که آن دیگر وجود ندارد. در یکسری از داستان های دیگری که وجود دارد گفته می شود که شهر متروکه هلتون محلی برای قتل عام و کشتارهای بسیار بوده است. بر اساس افسانه ها در این مکان یک قاتل روانی وجود داشته است که افراد بسیاری را کشته است و شما اگر به پنجره ها نگاه کنید می توانید ارواح آن ها را ببینید. در سال های بعد ادعا شد که همچین کشتارگاهی وجود نداشته است اما این تصویر قدرتمند در ذهن افراد به اندازه کافی نفوذ کرده بود.

 

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,عکس شهر متروکه هلتونشهر متروکه هلتون

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس
نشت شیمیایی در هلتون
یکی دیگر از داستان های شگفت انگیزی که در مورد شهر متروکه هلتون گفته می شود این است که در این محل نوعی نشت شیمیایی روی داده است. ظاهرا مواد شیمیایی سمی در اثر تصادف یک کامیون در حال در این منطقه پخش شده است، هرچند که سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که آن را مورد بررسی قرار داده و پاکسازی نموده است. بر اساس گفته ها این نشت باعث تغییرات بارداری در حیوانات و انسان ها شده است و باعث شده تا نام شهر جهش یافته نیز روی آن گذاشته شود و مهمترین آن ها احتمالا Peninsula Python که گفته می شود نوعی مار مارپیچ خاص است که در این منطقه یافت می شود. البته باید گفت که شواهد بسیار کمی وجود دارد که در این مکان نشت شیمیایی روی داده باشد اما حقیقتا قابل باور است.

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,عکس شهر متروکه هلتوندر شهر متروکه هلتون نوعی نشت شیمیایی روی داده است

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس
جاده های مرگ در شهر متروکه هلتون
افسانه های متعدد دیگری نیز در مورد جاده های شهر متروکه هلتون وجود دارند. گفته می شود زمانی که شما در یکی از این جاده ها حرکت می کنید و زمانی که از علائم هشدار دهنده عبور می کنید توسط یک خودروی نعش کش که بر اساس گزارشات دارای یک چراغ می باشد دنبال خواهید شد. یکی دیگر از جاده ها به نام Stanford Road بوده که به جاده پایان جهان شهرت دارد، گفته می شود نیرویی غیر قابل مشاهده خودروی شما را در این جاده در اختیار گرفته و می بایست تلاش کنید تا بتوانید ان را کنترل نمایید و اگر شما به پایان این جاده برسید گروهی از فرقه های شیطانی در انتظار شما خواهند بود.

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

یکی دیگر از این جاده به نام بزرگراه جهنم شناخته می شود که گفته شده فردی دیواره وار که به دنبال قربانیان جدید می گردد از میان سایه ها بیرون پریده و به دنبال کشتن افراد می باشد.

 

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,تصاویر شهر متروکه هلتونیکی دیگر از جاده  های شهر متروکه هلتون به نام بزرگراه جهنم شناخته می شود

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس
سایر عجایب شهر متروکه هلتون
همچنین یک تونل تسخیر شده نیز وجود دارد که گفته می شود توسط روح مردی که در اثر تصادف کشته شده محافظت می گردد. البته گورستان شهر نیز دارای برخی از فعالیت ها می باشد و گفته می شود که چهره های سایه مانندی در آنجا دیده شده و همچنین گزارش هایی از نورهای عجیب و غریب در هنگام شب ارائه شده است. در عین حال گفته می شود که درختان نیز جا به جا می شوند.

 

در آن نزدیکی پلی به نام Crybaby Bridge وجود داشته که بر روی رودخانه Cuyahoga قرار گرفته است و گفته می شود در این مکان بر اساس افسانه های کودکی که در اینجا مرده است مواردی مطرح می گردد. اگر شما ماشین خود را در اینجا متوقف کنید لایه ای گرد و خاک روی آن نشسته که اثراتی از ردپاهای کوچک روی آن قرار دارد. جنگل ها و خانه های خالی از سکنه و همچنین تونل های زیر زمینی که در اینجا وجود دارد باعث شده تا این مکان به شهر متروکه هلتون شهرت یابد.

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس
بنابراین بسیاری از افسانه ها در مورد این منطقه جادویی وجود دارند اما بیشتر آن ها فقط افسانه می باشند. یک مقاله بسیار شگفت انگیزی در مورد ارواح اوهایو توسط شکارچیان ارواح ارائه شده است که نقطه به نقطه آن را بررسی کرده و آن ها را داستانی ساختگی دانسته است. با این حال داستان ها در این منطقه همچنان ادامه دارد.

 

متاسفانه در سال های اخیر همه این ساختارها برای ساختن منطقه تفریحی ملی دره Cuyahoga که در سال ۲۰۰۰ آغاز شد تخریب شده و این منطقه وحشت آوری خود را از دست داده است به طوری که باعث پاک کردن بسیاری از این افسانه های شوم محبوب شده است. اگر اکنون به این مکان بروید بسیاری از گذشته آن همراه با افسانه های ارواح دفن شده اند. هرچند اکنون نیز شما می توانید از این محل بازدید نمایید تا مکان های نام برده شده را از نزدیک مشاهده نمایید البته بدون ترس و وحشت.

حقایقی عجیب در مورد شهر متروکه هلتون + عکس

شهر متروکه,شهر متروکه هلتون,عجایب شهر متروکه هلتونجنگل ها و خانه های خالی از سکنه باعث شده این مکحقایقی عجیب در مورد

شهر متروکه هلتون + عکسان به شهر متروکه هلتون شهرت یابد

نشان فروهر

نشان فروهر

تمام آفریده‌های اهورامزدا چه مینوی و چه مادی حتی خود اهورامزدا دارای فَروهَر هستند. در وندیداد اهورامزدا به زرتشت می‌گوید: فروهر من را که بسیار بلند پایه، نیکو، زیبا، ثابت قدم و در پارسائی کامل است، ستایش کن.
در بندهش آمده، اهورامزدا پیش از آنکه فروهرها از صورت مینوی به حالت مادی درآیند، با آنها مشورت نمود و آنها را آزاد گذاشت که جاویدان در عالم مینوی بمانند یا به صورت جسمانی درآمده و بر ضد سپاه اهریمن ستیز کنند، فروهرها پذیرفتند که در جهان مادی ستیز کنند چون می‌دانستند که دیوها را شکست خواهند داد و بدی از جهان نابود خواهد گشت. در اوستا از پنج نیروی باطنی بدین ترتیب سخن رفته‌است.

۱-اهو (جان)
۲-دئنا (وجدان)
۳-بئوذ (قوهٔ ادراکه)
۴-اورون (روان)
۵-فروشی (فروهر) دربارهٔ هر یک از این نیروها در بخش‌های اوستا و نوشته‌های پهلوی سخنانی آمده‌است.

آرامگاه کوروش بزرگ

آرامگاه کوروش بزرگ

آرامگاه کوروش بزرگ که مقبره کوروش دوم هخامنشی ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است، بنایی بی‌پیرایه ولی با معماری منحصربه‌فرد، در فاصله حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخ‌های پاسارگاد است.این بنا از همه سوی دشت مرغاب پیداست، به‌ویژه اگر از سمت جنوب غربی از راه باستانی گذر کنیم و از تنگه بلاغی وارد دشت شویم، نخستین چیزی که جلب توجه می‌کند آرامگاه کوروش است.این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی به عنوان زیر مجموعه پاسارگاد تحت شماره ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.

۲

آرامگاه کوروش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمده‌است. از قدیمی‌ترین توصیف‌های مربوط به آرامگاه کوروش می‌توان به توصیف اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشی‌اش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شده‌است:قسمت‌های پایینی آرامگاه از سنگ‌هایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل می‌دادند. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه قد به‌سختی می‌توانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کوروش را در داخل آن قرار داده بودند. یک نیمکت نیز با پایه‌هایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالاً نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستین‌دار و سایر لباس‌های بابلی روی آن قرار داشتند. شلوارها و جامه‌های مادی در اتاق یافت می‌شد، بعضی تیره و بعضی به رنگ‌های دیگر بودند. گردن‌بند، شمشیر، گوشواره‌های سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کوروش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کوروش را بر عهده داشتند.

۳

مشحصات بنا

 

آرامگاه کوروش در گوشه جنوبی محوطه‌ای جا دارد که زمانی بوستان شاهی پاسارگاد بوده‌است و از سنگ‌های آهکی سفیدی که به زردی متمایل است و احتمالاً از معدن سیوند تأمین شده‌است، بنا شده‌است. ساختمان آرامگاه دو هزار و پانصد سال در برابر عوامل مخرب طبیعی و غیرطبیعی پایداری کرده‌است و هنوز در دشت پاسارگاد پابرجاست. قاعده یا زیربنای اصلی آن سکویی است سنگی که طرح آن یک مربع مستطیل به طول ۱۳٫۳۵ متر و عرض ۱۲٫۳۰ متر می‌سازد. این ساختمان از دو قسمت کاملاً متمایز تشکیل شده‌است؛ یک سکوی سنگی شش پله‌ای، و یک اتاق با سقف شیروانی بر فراز پله ششم.
ارتفاع کلی بنا اندکی بیش از ۱۱ متر است. سکوی اول — که پلهٔ اول را تشکیل می‌دهد — ۱۶۵ سانتیمتر ارتفاع دارد، اما حدود ۶۰ سانتیمتر آن در اصل نتراشیده و پنهان بوده‌است، یعنی این هم مانند پلکان دوم و سوم دقیقاً ۱۰۵ سانتیمتر ارتفاع داشته‌است. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک ۵۷٫۵ سانتیمتر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعده اتاق آرامگاه را تشکیل می‌دهد، حدود ۶٫۴۰ متر در ۵٫۳۵ متر است.

۴

سرگذشت ارامگاه

 

آرامگاه کوروش بزرگ که به احتمال زیاد پیش از مرگ وی و به فرمان خودش ساخته شده‌است در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می‌رفت و به خوبی از آن نگهداری می‌کردند. به گفتهٔ آریان، در زمان شاهنشاهی کمبوجیه، مغانی که وظیفه نگهداری از آرامگاه کوروش بزرگ را داشتند، سهمیه‌ای به شرح یک گوسپند و مقدار معینی شراب و خوراکی در روز و یک اسب در ماه جهت قربانی کردن برای کوروش بزرگ، از شاهنشاه دریافت می‌کردند. در حمله اسکندر مقدونی یک شخص مقدونی در این آرامگاه را شکسته بود و اشیا آن را تاراج کرده و کالبد را گزند رسانده بود. اسکندر دستور داد آرامگاه کوروش را مرمت کنند. هکل و یاردلی با اشاره به مرمت آرامگاه و نقل قولی از پلوتارک مبنی بر مجازات عاملان تعارض به آرامگاه مینویسند که هدف اسکندر از این کار علاقه شخصی او به کوروش و حرکتی خیراندیشانه/سیاسی بود تا بتواند خود را جانشین مشروع کوروش و هخامنشیان معرفی کند.از وضعیت آرامگاه در دوره‌های اشکانی و ساسانی اطلاع چندانی در دست نیست. در دوره اسلامی تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبود و از سوی دیگر مردم هم ساخت بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشریت می‌دانستند و به سلیمان که طبق عقاید اسلامی، دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می‌دادند. به‌همین جهت آرامگاه کوروش بزرگ را هم از بناهای سلیمان می‌شمردند و آن‌را به مادر او منسوب می‌کردند و “مشهد مادر سلیمان” می‌خواندند. در دوران اتابکان فارس به دست سعد بن زنگی در سال ۶۲۰ یا ۶۲۱ق با استفاده از ستون‌ها و سنگ‌های کاخ‌های پاسارگاد، مسجد جامعی در پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر سنگ درون اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال ۱۳۵۰ خورشیدی، پس از مطالعه و بررسی، سنگ‌ها به جای اصلی خود منتقل شدند.

برجهای دوگانه خرقان

برجهای دوگانه خرقان:

در کنار روستای حصار در ۳۰ کیلومتری آبگرم، آرامگاه دو تن از بزرگان دوره سلجوقی به نام های “ابو سعید بیجار” پسر سعد و “ابو منصور ایلنای” پسر تکین قرار دارد که به صورت دو برج شکوهمند آجری با فاصله ۲۹ متر از یکدیگر خودنمایی می کنند. برج شرقی با ارتفاع تقریبی ۱۵ متر و قطر ۱۱ متر با طرحی هشت ضلعی و ستون های مدور در هر گوشه بر پایه ای از سنگ بنا شده است. ضخامت دیواره های برج به ۶۰ سانتی متر می رسد. این برج در سال ۴۶۰ هجری قمری ساخته شده و نخستین بنا با گنبد دوپوش غیر مخروطی اسلامی است. بنای غربی که در سال ۴۸۶ هجری قمری به پایان رسیده از نظر طرح و نقشه همانند برج قدیمی تر است با این تفاوت که یک پله کان مارپیچ دارد و ضمن رعایت ابعاد برج قبلی حدود ۵۵ سانتی متر مرتفع تر است و کشیده تر به نظر می رسد. این دو برج در زلزله ویرانگر تیر ۸۱ آوج به شدت آسیب دیدند.

۱۲-۱

برج شرقی:

سال تاسیس:۴۶۰هجری قمری۱۰۶۸میلادی وحدود۴۴۷شمسی درزمان پادشاهی آلب ارسلان سلجوقی

ارتفاع:۱۵متر              

   قطر: ۱۱متر

تعدادپله ها۳۲عددوارتفاع هرپله ۳۰وعرض آن۵۲سانتیمتراست

ضخامت دیوارهای آن:۶۰سانتیمتر

ضخامت آجرهای آن:۲۱سانتیمتر

سازنده ی برج: محمدبن مکی آل زنجانی که اهل زنجان بود.

روایت ها در مورد آرمگاه

۱-آرامگاه حدیده(جدیده)خاتون دختر امام موسی کاظم

۲-آرامگاه ابوسعیدبیجار پسرسعد

برج غربی:

سال تاسیس:۴۸۶هجری قمری وحدود۴۷۲هجری شمسی۱۰۸۵میلادی درزمان سلطنت برکیارق بن ملکشاه

ارتفاع:۵۵/۱۵سانتیمتر

سازنده آن:ابوعلی مکی زنجانی که اهل زنجان بود.

روایت ها درمورد آرامگاه اشخاص:

آرامگاه:محمد بن موسی کاظم

آرامگاه:ابومنصورایلتای پسرتکین

سازندگان شاید پدروپسر یابرادر بوده اند

جدیده(حدیده)خاتو ومحمدبن موسی کاظم هردو ازفرزندان امام موسی کاظم بوده اند. 

این برج ها دردوره سلجوقی ودرقرن پنجم بنا شده است ومنطقه خرقان درزمان سلجوقیان مورد توجه این امپراتوری بزرگ جهان اسلام بوده است حتی یکی ازشاهزادگان سلجوقی به نام محمدبن ملکشاه که علیه برادرش سلطان برکیارق جانشین ملکشاه قیام کرد ودرخرقان سلطنت اختیار نمودوخلیفه عباسی هم اورا در۱۷ذی الحجه۴۹۲به سلطنت شناخت وبه اولقب غیاث الدنیا والدین داد.

این برج ها در روستای حصار ولیعصر ازدهستان خرقان غربی قرار دارد که ازجاده همدان –قزوین ۳۲کیلومتر فاصله دارد.

این برج هادرمحوطه مسطحی به فاصله ۲۹یا۳۰متراز یکدیگر باآجرپخته به طرز زیبا ومنحصر به فردی منقش وساخته شده اند.

آرامگاههای مذکور بانقشه هشت ضلعی بنا شده است ودر اضلاع هشتگانه آن هشت ستون مدور قرار دارد.

برج های آرامگاهی خرقان با بیش از پنجاه طرح آجری جزع شاهکارهای آجرکاری معماری ایران به شمار می روند.

برج شرقی،اولین گنبد دوپوش قرن پنجم هجری به شمار می رودوازاین نظر حائزاهمیت فراوان می باشد.

برج غربی شیوه آجرکاری بدیعی دارد که بعدها درگنبد سرخ مراغه تقلید شده است.

اما ما می توانیم علت اصلی دوام این دو  بر ج  را علاوه برساخت اصولی این بناها مقدس دانسته شدن این برج ها به علت امام زاده انگاشتن این برج ها ازسوی مردم منطقه دانست.

 ۱۲-۲

تخت جمشید

تخت جمشید:

تخت جمشید یا (پارسه، پرسپولیس، پرسه پلیس، هزارستون و یا چهل منار) که در شمال شهرستان مرودشت در شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد، فاصله این مکان تاریخی توریستی تا مرکز استان ۵۰ کیلومتر می باشد. نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراطوری هخامنشی بوده‌است.

۱۰-۱

در این شهر باستانی بنایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اولبنا شده‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها به ویژه نوروز بوده‌است. در نخستین روز سال نو گروه‌های زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپی‌ها یا استانداری‌ها با پیشکش‌هایی متنوع در تخت جمشید جمع می‌شدند و هدایای خود را به شاه پیشکش می‌کردند. بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از آگاهی‌های موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ نبشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌ها آن حکاکی شده‌است. باور تاریخدانان بر این است کهاسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در شهرستان مرودشت در استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تأیید می‌کنند.

این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

۱۰-۲

واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس:

نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن راپِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند.

در شاهنامه فردوسی آمده‌است:

جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایرانپادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش می‌کشیدند.

صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابه‌های پارسه عبور می‌کردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را می‌دیدند که روی دست مردم بلند شده‌است و از آنجا که نمی‌توانستند خط میخی کتیبه‌های حک شده روی سنگ‌ها را بخوانند، می‌پنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده‌است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان‌شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بوده‌است.
در دوره اسلامی این مکان را محترم شمرده و آن را هزار ستون و چهل منار می‌نامیدند و با شخصیت‌هایی چون سلیمان نبی و جمشید ربطش می‌دادند. نام مشهور غربی این محل یعنی پِرسِه پلیس ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس و یا به صورت شاعرانه آن پِرسِپ تولیس (Perseptolis) لقبی است برای آتنه الهه خرد، صنعت و جنگ که ویران‌کنندهٔ شهرها معنی می‌دهد.  این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پیش از زادروز، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار برده‌است.

۱۰-۳

معبد ابوسمبل(مصر)

معبد ابوسمبل(مصر):

ساختمان:

چهار مجسمه عظیم (به ارتفاع ۲۰ متر) از او در طرفین ورودی معبد وجود دارد. این معبد رو به شرق است و Re-Horakhty یکی از خدایان خورشید درست در بالای فرورفتگی سردر ورودی قرار دارد. یکی از ویژگی‌های این معبد، چگونگی ساماندن جهت قرارگرفتن آن است که باعث شده دو بار در سال، در ۲۲ فوریه و ۲۲ اکتبر، پرتوهای خورشید دقیقاً به داخلی‌ترین مکان مقدس معبد بتابد و مجسمه‌های چهار خدای نشسته در آن مکان که عبارتند از Path، Amun-Re، Ramesses II و Re-Horakhty را کاملاً درخشان و روشن کند.

۹-۱

جابجایی معبد ابوسیمبل:

در سال ۱۹۶۰ دولت مصر برای تولید برق و همچنین کنترل اب کشاورزی مشغول ساخت بزرگترین سد مصر در منطقه اسوان شد. نظر باستان شناسان این بود که با آبگیری سد اسوان معبد ابوسیمبل به زیر اب می‌رود. معبدی که برای ساخت ان بیش از ۵۰۰۰۰ هزار سنگ تراش بصورت شبانه و روزی تلاش کرده بودند. فشارهای بین‌المللی به دولت مصر و همچنین تلاش یونسکو موجب انتقالی شد که در نوع خود یکی از افتخارات مهندسان عصر حاضر به حساب می‌آید. یک تیم المانی مسئولیت انتقال این یادگار باستانی را به عهده گرفت. ابتدا محلی که از نظر شرایط و موقعیت جغرافیایی با محیط اصلی همخوانی داشت انتخاب شد. مهندسین با اره‌های الکتریکی این کوه مرتفع را به قطعات ۳ تا ۵ تنی تقسیم کردند و انرا به مکانی که در نظر گرفته شده بود، انتقال دادند. جرثقیل‌های غول‌پیکر قطعات را با دقت و وسواس به محل می‌برد و مهندسان و معماران انرا به روی یکدیگر نصب می‌کردند. جدا کردن کتیبه‌ها و هیروگلیف‌ها یک کار طاقت فرسا بود. اما این کار عظیم با دقت انجام گرفت. همانگونه که ساخت معبد ابو سمبل شگفت‌انگیز است، جابجایی و انتقال این بنای عظیم نیز انسان را بهت‌زده می‌کند و لازم به ذکر است که این معبد در سال ۱۸۱۷ توسط جیوانی باتیستا بلزونی کشف شد در حالی که تا ان موقع معبد زیر شن‌ها و ماسه‌ها یی که در طول دو هزار سال معبد را فرا گرفته بود مدفون بود.

۹-۲

نقش رستم

نقش رستم:

نقش رستم نام مجموعه‌ای باستانی در روستای زنگی‌آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌برجستهٔ ویران‌شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌است.

۷-۱

در گذشته، نام این مکان سه‌گنبدان یا دوگنبدان بوده‌است که در بین مردم منطقه، به نام‌های کوه حاجی‌آباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده می‌شد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ‌نگاره‌های شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.
قدیمی‌ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به‌تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخش‌هایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید. کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرج‌مانند موجود در این محوطه‌است که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشده است؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شده‌است که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمه‌ای در سینهٔ کوه رحمت کنده شده‌اند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آن‌ها از ویژگی‌های یکسانی برخوردارند.

۷-۲

اردشیر بابکان نخستین کسی‌ست که در این محوطه، سنگ‌نگاره‌ای تراشید و صحنهٔ تاجگیری‌اش از دست اهورامزدا را ثبت کرد. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنه‌های تاجگذاری‌شان یا شرح نبردها و افتخارتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقش‌برجسته‌هایی را در کنار نقش‌برجسته‌های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته‌است.

کاوشها

نقش رستم برای نخستین بار در سال ۱۹۲۳ میلادی (۱۳۰۲ خورشیدی) توسط ارنست هرتسفلد بررسی و کاوش شد. هرتسفلد دیوارهٔ بیرونی سازه‌های دژگونهٔ ساخته شده از آجرهای گلین مربوط به دوران ساسانی را بررسی کرد و بقایای برج و باروهایی که در دورهٔ ساسانی برای محافظت از این مکان به دور آن کشیده شده بود را از خاک بیرون آورد. همچنین، این محوطه در چندین فصل در بین سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ میلادی مورد کاوش گروه مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو به رهبری اریک فریدریش اشمیت قرار گرفت و آثار مهمی همچون نسخهٔ پارسی میانه کتیبه شاپور و برخی از سنگ‌نگاره‌های مدفون از دورهٔ ساسانی، در خلال این کاوش‌ها یافت شدند. در کاوش‌های مرکزی، اشمیت به یک ساختمان رسید و در بخش‌های غربی بازمانده‌های دو ساختمان ساخته شده از آجرهای گلین پیدا شدند. در غرب قلهٔ کوه، یک آب‌انبار چندضلعی (با قطر ۷٫۲ متر) که از سنگ‌های خود محل ساخته شده‌بود از زیر خاک بیرون آورده شد.

Stitched Panorama

کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پله‌داری‌ست که فاصلهٔ آن تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبه‌روی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید و بلندی آن با احتساب پله‌های سه‌گانه به ۱۴٫۱۲ متر می‌رسد و تنها یک در ورودی دارد که ۱٫۷۵ متر بلندی و ۸۷ سانتی‌متر پهنا دارد و دری دو لنگه‌ای و بسیار سنگین داشته‌است و جای پاشنه‌های پایینی و بالایی هر لنگه در سنگ کنده شده و به‌خوبی معلوم است. این درگاه به وسیلهٔ پلکانی سی پله‌ای از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه می‌یابد. این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام آن در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آن بُن خانک گفته می‌شده و اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شده‌است.
کاربرد بنای کعبهٔ زرتشت همواره مورد مناقشهٔ باستان‌شناسان و پژوهشگران بوده‌است و دیدگاه‌ها و تفسیرهای گوناگونی دربارهٔ کاربرد آن ذکر شده‌است اما چیزی که تفسیر آن را دشوارتر هم می‌کند، وجود بنای مشابهی در پاسارگاد است که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفت. برخی از باستان‌شناسان این بنا را آرامگاه دانسته‌اند و بعضی دیگر مانند رومن گیرشمن و اشمیت، گفته‌اند که کعبهٔ زرتشت آتشگاهی بوده‌است که آتش مقدس را در درون آن قرار می‌داده‌اند و در مواقع انجام تشریفات مذهبی از آن استفاده می‌کرده‌اند.

گروهی دیگر از جمله هنری راولینسون و والتر هنینگ معتقدند که این بنا گنج‌خانه و محل نگهداری اسناد دینی و اوستا بوده‌است. گروه اندکی هم این بنا را پرستشگاه آناهیتا می‌دانند و معتقدند که مجسمهٔ این ایزدبانو در کعبهٔ زرتشت نگهداری می‌شده‌است. شاپور شهبازی معتقد است کعبهٔ زرتشت یک آرامگاه هخامشی بوده‌است که در دورهٔ ساسانی از آن به‌عنوان مکانی همانند گنج‌خانهٔ اسناد دینی استفاده کرده‌اند.

بر بدنهٔ شمالی، جنوبی و خاوری این برج، سه کتیبه به سه زبان پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی در دورهٔ ساسانیان نوشته شده‌است.که یکی به شاپور اول ساسانی و دیگری به موبد کرتیر تعلق دارند و چنانکه والتر هنینگ گفته‌است، «این کتیبه‌ها مهم‌ترین سند تاریخی از دورهٔ ساسانی می‌باشند.» ساختمان کعبهٔ زرتشت از نظر تناسب اندازه‌ها، خطوط و زیبایی خارجی، بنای زیبایی است که از نظر اصول معماری نمی‌تواند مورد ایراد قرار گیرد.

۷-۴