جزیره ی شگفت انگیز ایستر

جزیره ی شگفت انگیز ایستر:

جزیره ایستر همیشه به عنوان یکی از عجیب ترین مکانها در کره ی زمین شناخته شده است. این جزیره در اقیانوس آرام جنوبی متعلق به کشور شیلی واقع شده است.

۲۹-۱

جزیره ایستر یکی از جزایر مسکونی منفرد جهان می‌باشد. این جزیره تقریباً مثلثی شکل است و متشکل از سه کوه آتشفشانی می‌باشد. با اینکه ۳۵۱۵ کیلومتر در غرب خاک اصلی شیلی قرار گرفته اما استانی جدا از منطقه والپارائیسو شیلی بشمار می‌آید. مساحت جزیره ۱۶۳٫۶ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۴۸۸۸ نفر است که سرشماری در سال ۲۰۱۰ انجام شده است و تا سال ۲۰۱۱ نیز اعتبار دارد. 

۲۹-۲

این جزیره مسئله ای غامض و همچنین اسرار آمیزی را در خود جای داده است. ساکنان گذشته دور این جزیره چه کسانی بوده اند.؟! مبداء نسل انسانهایی که در موقع کشف آن توسط اروپائیان در آنجا ساکن بودند، چه چیز و از کجا بوده است؟! لوح های اعلان چه چیز می باشند؟ چه کسانی آن تندیس های مشهور را از سنگ تراشیده و در آنجا مستقر کرده است؟! چگونه توانسته اند آن کار را انجام دهند و هدفشان چه بوده است؟! چه کسانی آن تونل های بزرگ زیر زمینی را که تا بستر اقیانوس کشیده شده اند را حفر و سنگهای آنرا به بیرون حمل کرده اند؟ اینگونه سوالها چندین دهه است که ذهن دانشمندان را به خود مشغول نموده است و گمان میرود تا مدتهای دیگر نیز ادامه داشته باشد و تلاش آنها بی نتیجه بماند.

۲۹-۳

مجسمه های بزرگ ده تا بیست متری به وزن تقریبی پنجاه تن در سراسر جزیره ایستر پخش شده اند.

قدیمی ترین نام شناخته شده این جزیره، به معنی مرکز جهان بوده‌ است. مشهورترین نام این جزیره یعنی ایستر به خاطر اولین بازدید ثبت شده توسط اروپاییان بوده که در شنبه عید پاک ۱۷۲۲ اتفاق افتاده است.

۲۹-۴

مردم ایستر در طول تاریخ سیستم خط تصویری ویژه خود را بوجود آوردند. دست‌نوشته‌های آنها نیز مانند ابعاد دیگر جامعه دور افتاده و مرموزشان هنوز قابل فهم نیستند. هرگز روی جزیره بیش از ۷۰۰۰ نفر زندگی نکرده‌اند. حدودا بعد از سال ۱۶۰۰ م فرهنگ آنها به طور ناگهانی و با شدت رو به زوال نهاد. وجود یکی از دستخط‌های رمز ناگشوده جزیره ایستر که  رونگورونگو نامیده می‌شود، توسط یک مسیونر فرانسوی در سال ۱۸۶۴ گزارش شده. در آن زمان ، چندین جزیره نشین ادعا می‌کردند که می‌توانند آنرا بخوانند اما تمام تلاشها بی نتیجه ماند. با توجه به اینکه تنها یک قسمت کوچک از جمعیت باسواد بودند، رونگورونگو یک امتیاز حکومت کردن بر خانواده‌ها و کشیشان بوده‌است. تمام تلاشها برای رمز گشایی این متن بی حاصل بوده. انجمن علمی حتی نمی‌تواند بگوید که آیا رونگورونگو یک شکل نوشتاری است یا نه چنین نیست ؟

رونگورونگو احتمالاً از جزیره ایستر سرچشمه گرفته. همچنین اینگونه احتمال داده می‌شود که در معرض قرار گرفتن جزیره نشینان با نوشته‌های غربی در طی بازدید اسپانیایی‌ها در سال ۱۷۷۰ موجب شده تا آنها از شیوه حکومت و قانونگذاری آنها الهام گرفته و رونگورونگو را به عنوان یک ابزار مذهبی ایجاد کنند

جزیره ایستر بویژه بخاطر تندیس‌های ۴۰۰ ساله عجیب باستانی خود معروف است. به این تندیس‌ها که در راستای کرانه دریا به خط ایستاده‌اند موآی گفته می‌شود.

۲۹-۵

مهم‌ترین مظهر فرهنگی جزیره ایستر، موآی‌ها هستند که ۲۸۸ عدد از آنها روی سکوهای عظیمی به نام آهو، ایستاده‌اند. فاصله این سکوها از هم حدود یک و نیم مایل است و یک نوار تقریباً سراسری به دور جزیره بوجود آورده. ۶۰۰ موآی دیگر که در مراحل مختلف تکامل هستند، در سرتاسر جزیره پراکنده‌اند. حتی در معادن و کنار جاده‌های قدیمی و کنار ساحل نیز.

۲۹-۶

بسته به اندازه و وزن موآی‌ها، تخمین زده می‌شود که بین ۵۰ تا ۱۵۰ نفر برای حمل آنها توسط غلتکهای چوبی و سورتمه روی آن نیاز بوده است. برخی از موآی‌ها دارای کلاه یا تاجهای قرمز رنگی هستند که دلیل آن نامشخص است. ولی برخی از باستان شناسان می‌گویند که اینگونه موآی‌ها مفهوم آیینی خاصی داشتند و یا شاید برای یک طایفه یا خانواده بخصوصی مقدس بوده است.

مجسمه‌های عظیم یا موآی، در طی یک دوره کوتاه خلاقیت و فعالیت خرسنگی کنده کاری شده. بر طبق آخرین تحقیقات باستان شناسانی، ۸۸۷ مجسمه سنگی یکپارچه در موزه و در جزیره شناسایی شده است.

چگونه این کلاههای سنگین بر سر مجسمه هایبه این بلندی قرار داده شده اند؟

یکی دیگر از مثالهای سنگی این جزیره دیوارهای مشهور در «ویناپو» می‌باشد. که بدون استفاده از ملات ساخته شده و بدقت سنگها با هم چفت شده‌اند. این موضوع کاملاً شبیه دیوارهای تمدن اینکاها در پرو است.

تعداد ۱۲۳۳ خانه سنگی ما قبل تاریخ که «توپا» نامیده می‌شود، برجسته ترین خانه‌های به جامانده در این جزیره ‌است. خانه‌های سنگی حدود ۶ متر عرض با ساختاری استوانه‌ای شکل و سقفی طاقدار می‌باشد. ورودی این خانه‌ها بسیار پایین است و وارد شدن تنها با سینه خیز رفتن امکان پذیر است. در سال ۱۸۸۲، آلمانها چند خانه را حفاری کرده و باقیمانده‌های انسانی در داخل خانه‌ها پیدا کردند. مردم محلی به آنها گفتند که این مکانها، استراحتگاه شاهان و روسای جزیره ایستر بوده‌اند. هر خانه دو حفره کوچک داشت. اگر روح یک دشمن از یکی از آنها وارد شود، روح مرحوم بتواند از دیگری فرار کند. نکته قابل توجه اینست که تعداد باقیمانده خانه‌های سنگی و موآی‌ها تقریباً نزدیک به هم است و این شاید به این معنی است که برای هر شخصی که در یک خانه سنگی دفن می‌شده، یک موآی ساخته می‌شده است.

استفاده از خانه‌های سنگی به عنوان قبر، به نظر می‌رسد که هم‌زمان با تولید موآی و زوال نیایش اجداد و نیاکان متوقف شد. در طی آشفتگی قرن ۱۸، به نظر می‌رسد که جزیره نشینان شروع به دفن مرده‌هایشان میان خانه‌های آهو (سکوی موآی) کرده‌اند و از خانه‌های سنگی به عنوان پناهگاه مرغها استفاده کردند.

۲۹-۷

– ۳۰۰ میلادی

بر پایه باور رایج در جزیره ایستر، نیاکان تندیس‌سازان با کانوهای اقیانوس‌پیما از سوی غرب به آنجا آمده بودند.

– ۱۶۰۰ _ ۱۰۰۰ میلادی

اهالی جزیره آغاز به ساخت نیایشگاه‌ها و تندیس‌ها نمودند. آنها همچون یک سیستم خط تصویری ابداع کردند.

– ۱۷۲۲ میلادی

دریاسالار هلندی، جیکوب راگوین (تلفظ اصلی هلندی روخه‌فِـین)، در روز عید پاک به عنوان اولین اروپایی پا به جزیره می‌گذارد. او جزیره را ایستر (عید پاک) می‌نامد.

– ۱۷۷۴ میلادی

کاشف انگلیسی، ناخدا جیمز کوک، در دومین سفر خود در جزیره توقف می‌کند. او مردها را، بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر و زنها را تا ۳۰ نفر شمارش می‌کند. همه موآی‌های بزرگ سرنگون شده بودند.

– ۱۸۶۲

جمعیت نوادگان مهاجرین پلی‌نزی به ۱۱۱ نفر می‌رسید.

– ۱۸۸۸

جزیره ایستر به شیلی ضمیمه می‌شود.

۲۹-۸

یکی از بزرگترین عجایب جزیره ی ایستر توقف ناگهانی ساخت مجسمه های موای است. طبق نظریه دانشمندان، افزایش بیش از حد جمعیت جزیره به اکوسیستم صدمه ی بسیار شدیدی وارد کرده بود به گونه ای که دیگر نمی توانست نیازهای مردم را بر آورده کند. عده ای از دانشمندان حدس می زنند جنگل های جزیره در بعضی از مناطق کاملا نابود شده اند، چون از چوب آنها برای حمل مجسمه های غول پیکر موای و از زمین آن برای کشاورزی استفاده شده است

چگونه این مجسمه ها به محلهای قرارگیری کنونیشان حمل شده و به صورت عمودی قرار داده شده اند؟

پس از مواجهه با کمبود چوب تصمیم گرفته اند که دیگر سنگهای غول پیکر را را جابه جا نکنند ، بنابراین، توقف ناگهانی جابه جایی با ساخت مجسمه ها در ارتباط است. بنابر شواهد، ساکنین جزیره ایستر سپس وارد یک جنگ خونین و مخرب شدند که بعضی معتقدند این باعث به وجود آمدن آدم خواری شد. در همین دوران بود که همه ی مجسمه ها توسط اهالی جزیره تخریب شدند. باستانشناسان با تلاش های اخیر موای ها را در حالت ایستاده قرار دادند. بیماری هایی مانند آبله و سیفلیس، در سال ۱۸۷۷ جمعیت جزیره را به ۱۱۱ نفر کاهش داد ، به دنبال آن جزیره توسط ارتش شیلی در سال ۱۸۸۸ ، اشغال شد و امروزه جمعیت جزیره حدودا به ۴۸۸۸ نفر رسیده است.

۲۹-۹

خیابان مردگان و هرم ماه در مکزیک

خیابان مردگان و هرم ماه در مکزیک:

خیابان مردگان و هرم ماه در مکزیک

“تاریخ تمدن مکزیک باستان + عجایب باستان شناسی + قوم مایا + کاخ ها و معابد عهد باستان”

۹-۱

از شمال به جنوب یک جاده باشکوه و مجلل به عرض ۴۰ متر کشیده شده است . بومیان این جاده را ” خیابان مردگان ” می نامند . در دو سوی این خیابان پر ابهت, اهرام و معابد متعددی ساخته شده است . منهی الیه شمالی این خیابان با قسمت جنوبی ان دارای اختلاف سطحی معادل ۴۰ متر است . طوری که مشاهده گری که در جنوب ایستاده است, دچار خطای باصره شده و تصور می کند که جاده به سوی اسمان امتداد دارید . این وضعیت جالب تا امروز هم باقی مانده است . کسی که در منتهی الیه پائین جاده ایستاده است, یک پلکان بی پایان با پله های یکسان و یکدست را می بیند که سرانجان پس از طی سه کیلومتر با معبد یا همان ” هرم ماه ” درهم می امیزد و محو میشود . اما اگر از جهت عکس, یعنی از معبد ماه به جاده بنگریم تنها یک خیابان مستقیم دیده میشود . نقشه ساختمانی جاده بگونه ای است که از این دیدگاه هیچ یک از پله ها دیده نمیشود .

۹-۲

گویی ارواح پلکان را با خود به دنیای مردگان برده اند .! دانش رسمی باستان شناسی معتقد است که طراحان و سازندگان ناشناس این شهر عجیب, انسانهای عهد حجر بوده اند.!! جوابی که از خود این شهر اسرارامیز تعجب برانگیزتر به نظر میرسد.!! هر مهندس جاده سازی امروزی بخوبی میداند که مساحی یک جاده ۳ کیلومتری به نحوی که در فواصل معین, هر چند متر یکبار شش پله و یک سکوی مسطح عظیم, جانشین شش پله و یک سکوی مسطح دیگر بشود و در عین حال در پایان این مسیر شیب دار, تمام این بازی ظریف با پله و سکو با دقتی کمتر از چند میلیمتر با یک هرم عظیم در هم امیزد, تا چه حد دشوار و مستلزم چه محاسبات بغرنج و طاقت فرسای است . در چنین محاسباتی نباید حتی یک پله و یا یک سکو و یا یکی از انهمه فواصل مختلف از استاندارد معیین شده تجاوز کند . ایا واقعا انسانهای عهده حجر توانایی این محاسبات و برنامه ها را داشته اند.؟! ایا پذیرش این ادعا منطقی و عاقلانه است.؟! متاسفانه در اکثر معماهای باستان شناسی – حرفهای نامعقولی از زبان بعضی از کارشناسان این رشته خارج میشود که ایکاش لااقل سکوت میکردند . پس گفتیم که “خیابان مردگان ” در برابر هرم ماه به پایان میرسد . این هرم مجموعه ای پله مانند است که قاعده ان ۲۰۰ * ۱۵۰ متر مساحت دارد . این ابعاد کمی بیشتر از دو برابر یک زمین فوتبال است . ساختمان هرم از پنج طبقه یا پنج تراس که بر روی هم قرار گرفته اند – تشکیل شده است و ارتفاع نهایی ان ۴۴ متر میباشد . در وسط پلکانی وجود دارد که به بالاترین سکوی هرم منتهی میشودد . میگویند در قدیم بر روی این سکو یک مجسمه زرین قرار داشته است

ماچو پیچو یکی از عجایب تمدن مدرن

ماچو پیچو یکی از عجایب تمدن مدرن:

ساختار ,تاریخچه و حتی محل قرارگرفتنش هم مثل نامش عجیب و غریب است. بی سبب نیست که لقب یکی از عجایب هفتگانه دنیای متمدن را از آن خود کرده و هرساله هزاران گردشگر مشتاق را به سوی خود می خواند.

۷

به گزارش بانکی دات آی آر “ماچوپیچو,شهرگمشده اینکاها” در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساخته‌شده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیایی‌ها متروک شده‌است. برای قرن‌ها فراموش شده‌بود و به جز عده‌ای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است.تا اینکه در روز ۲۴ جولای سال ۱۹۱۱ میلادی، این شهر باستانی«پرو» توسط یکی از باستان شناسان دانشگاه «ییل» (Yale) کشور «آمریکا» به نام «هیرام بینگهام» (Hiram Bingham) که فارغ التحصیل رشته ی باستان شناسی و رشته ی علوم سیاسی بود، کشف شد.

۷-۱

البته بسیاری معتقدند،پیش از وی هم افراد محلی و حتی برخی مبلغان مسیحی به این مکان رفته بودند،اما بدون شک «هیرام بینگهام» نخستین باستان شناسی بود که به این منتطقه راه یافت.

ماچوپیچو machupicchu به معنای “قله قدیمی” ,یکی از زیباترین و اسرار آمیز ترین مکانهای تاریخی جهان است. این شهر در ارتفاع ۲۴۳۰متری بالای سطح دریاو در کوه های آند ساخته شده است.

۷-۲

اینکاها ساختن این شهر را از ابتدای قرن ۱۵ میلادی شروع کردند و در حوالی سال۱۴۵۰ میلادی در اوج قدرت امپراطوریشان ساخت آن را به پایان بردند .بینگهام آثار تاریخی زیادی در بقایای این شهر تاریخی کشف کرد که بخش اعظم آن ها اکنون در موزه ی دانشگاه ییل نگهداری می شوند و مسؤولان این موزه پس از سالها حاضر به عودت ۴۰۰۰۰ اثر تاریخی این شهر شدندو رئیس جمهور و مردم پرو در تلاش اند که این آثار را باز پس گیرند.

۷-۳

عجایب ماچوپیچو

بر اساس شواهد باستان‌شناسی، ماچوپیچو شهری معمولی نبوده و از آن به عنوان خلوت‌گاهی برای گذران اوقات فراغت بزرگان اینکا استفاده می‌شده است. این محوطه باستانی از یک قصر بزرگ، چندین معبد که در اطراف حیاط قصر برای خدایان اینکا ساخته شده و حدود ۱۵۰ خانه برای خدمت‌گذاران،تشکیل شده است.

تخمین زده می‌شود که حداکثر ۷۵۰ نفر قادر به سکونت هم‌زمان در این شهر که در حدود ۵ کیلومتر مربع وسعت دارد، بوده‌اند و به احتمال زیاد در فصل‌های بارانی که سفرهای بزرگان اینکا به ماچوپیچو قطع می‌شده است،جمعیت شهر بسیار کمتر از این تعداد می‌شده است.

۷-۴

اینکاها این محوطه را به خاطر موقعیت جغرافیایی و زمین‌شناختی استثنایی‌اش برای ساخت ماچوپیچو انتخاب کرده‌اند. بر اساس اعتقاد اینکاها، شبح سلسله جبالی که در پشت ماچوپیچو به چشم می‌خورد، نمایانگر چهره اینکا است که سر به آسمان برداشته است. اینکاها اعتقاد داشتند که سنگ‌ها و صخره‌های استوار زمین نباید از سرجای‌شان خارج یا قطعه‌قطعه شوند و به همین خاطر کل بناهای ماچوپیچو را با قطعه سنگ‌هایی ساختند که به صورت منفرد در کوهستان پیدا می‌کردند.

در ساخت بسیاری از عمارت‌های ماچوپیچو از هیچ نوع ملاطی استفاده نشده است و معماران اینکا با محاسبات دقیق و برش ظریف سنگ‌ها، موفق به ساخت دیوارهای عظیمی شده‌اند که درز میان سنگ‌هایش کمتر از یک میلی‌متر است. دیگر ویژگی منحصر به فرد معماری ماچوپیچو، یکپارچگی و ترکیب عناصر معماری با ویژگی‌های محیطی است، چنان که معماران اینکا از بسیاری از دیواره‌ها و تخته‌سنگ‌های موجود در محوطه برای ساخت قسمت‌های مختلف ماچوپیچو استفاده کرده‌اند.

۷-۵

بخش های مختلف ماچوپیچو

مجموعه ماچوپیچو را می‌توان به سه بخش کشاورزی، مسکونی و مذهبی تقسیم کرد. ورودی اصلی این قلعه در قسمت جنوب غربی آن و در انتهای جاده‌ای موسوم به «مسیر اینکا» قرار داشته است. اما ورودی فعلی که در جنوب شرقی این محوطه قرار دارد، به محوطه‌های کشاورزی ماچوپیچو منتهی می‌شود. در بخش‌های کشاورزی ماچوپیچو که از مزارع پلکانی و کانال‌های آبیاری تشکیل شده است، اینکاها محصولاتی چون سیب‌زمینی و ذرت می‌کاشته‌اند که با توجه به دورافتادگی این قلعه از دیگر نقاط امپراطوری اینکا، نقش مهمی در تأمین آذوقه ساکنانش داشته است.
بخش مسکونی ماچوپیچو که با دیواری از بخش کشاورزی آن جدا شده است، از خانه‌هایی با بام‌های شیب‌دار پوشالی و درهای ذوزنقه‌ای شکل تشکیل شده است. بعضی از این خانه‌ها دو طبقه هستند که احتمالاً دسترسی به طبقه دوم آن‌ها به کمک نردبان‌های طنابی میسر می‌شده است، چرا که در ارتفاعی که ماچوپیچو ساخته شده است درخت چندانی برای ساخت نردبان وجود ندارد.

‌بخش مسکونی ماچوپیچو با میدان بزرگی از بخش مذهبی آن جدا می‌شود. این بخش باشکوه‌ترین جلوه‌های هنر و معماری اینکاها را در خود جای داده که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به «معبد بزرگ مرکزی»، «معبد سه پنجره»، «معبد خورشید» و آرامگاه‌های سلطنتی تشکیل شده است.
در این بخش همچنین قطعه سنگی موسوم به «سنگ اینتیهواتانا» وجود دارد که اطلاعات باارزشی درباره دانش نجوم و ستاره‌شناسی اینکاها در اختیار کارشناسان گذاشته است. این سنگ به طور دقیق نقاط اعتدال پاییزی و بهاری (زمانی که روز و شب طول یکسانی پیدا می‌کنند) و دیگر پدیده‌های نجومی را نشان می‌داده است. شیوه کارکرد این سنگ که بر فراز ستونی قرار دارد به این ترتیب است که در ظهر روز ۲۱ مارس (اعتدال بهاری) و ۲۱ سپتامبر (اعتدال پاییزی) خورشید درست بر فراز ستون و روی سنگ اینتیهواتانا قرار می‌گرفته است، به طوری که سنگ و ستون هیچ سایه‌ای تشکیل نمی‌داده‌اند.

شهر ماچوپیچو سال ها پیش در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و پس از مدتی نیز در فهرست میراث جهانی در خطر یونسکو قرار گرفت.با این وجود، تعداد زیادی از باستان شناسان جهان بر این باورند که نبود کنترل بر تعداد گردشگران ماچوپیچو، این شهر و اکوسیستم اطراف آن را به سمت نابودی پیش می برد.

مجسمه ابوالهول

مجسمه ابوالهول:

مجسمه ابوالهول در مصر این گونه که حدس زده می شود باید در اصل دارای سری به شکل شیر باشد و آنگونه که زمین شناسان انگلیسی پیش بینی می کنند قدمت آن باید بیشتر از تخمین های قبلی باشد.

۶

ابوالهول غول افسانه‌های مصر باستان و اسطوره اُدیپ، مخلوطی از انسان و حیوان با پیکری ازشیر، مزیّن به بال‌های عقاب و دارای کله‌ای شبیه سر زنان است. این موجود افسانه‌ای کسانی را که موفق به حل معمّای او نمی‌شدند می‌کشت و در نظر مصریان باستان مظهرآفتاب محسوب می‌شد، ابوالهول بزرگ که در مصر قرار دارد از صخره‌ای تراشیده شده است و ۱۷ متر ارتفاع و ۳۹ متر طول دارد.

۶-۱

رمز ابوالهول:

اسرارآمیز بودن ابوالهول احتمالأ در ارتباط با تعهد و ادای سوگند هنرمندان و خالقین اساطیر است که بر اساس آن موظف به‌حفظ اسرار و رموز عقاید و اندیشه‌های فرهنگی و عرفانی آثار خود بوده‌اند. این موجود افسانه‌ای بیش از هر پدیده دیگری در ادبیات و فرهنگ، اقتدار اسطوره‌ای خود را تثبیت نموده و به نماد اعلی و عمیق علم و دانائی و هم به نمودی از هلاک و نیستی شهرت یافته‌است. بسیاری از هنرپیشگان زن سینمای قرن بیستم که اسرارآمیز، شهوانی، حیله‌گر و مرموز بوده‌اند با ابوالهول مصری واقع در جیزه تشبیه شده‌اند.همچنین گفتی است که این بنا بزرگترین بنای تاریخی مصر است. برخی از نجوم شناسان و باستان شناسان باتوجه به قدمت ابوالهول معتقد هستند که این بنا نمی‌تواند ساخته دست بشر باشد چرا که در آن زمان تمدن آنچنان هم پیشرفته نبوده که مردم بتوانند یک چنین چیز غول پیکری را بسازند بنابراین آنان ساخت این بنا را به موجودات فرازمینی نسبت میدهند.

۶-۲

وجه تسمیه:

خیابان سرهای ابوالهول در کرنکواقع در شهر اُقصُر

ابوالهول (یا اسفنکس از کلمه (به لاتین: اسفینکس)‏ و (به یونانی: اسفیگس می‌باشد)‏ هیکل عظیم اساطیری که هنرمندان مصری و به تقلید آنان هنرمندان یونانی به کرات مجسم ساخته‌اند. ابوالهول نام حیوان موهومی است که در مصر و یونان باستانی به‌هیاکل مختلف مجسم می‌کردند. در مصر اسفنکس را به‌شکل شیری نقش می‌کردند که سر او به‌صورت سر دختری بود. محتملأ این هیاکل را به قصد تعظیم و تکریم نیت که به زعم مصری‌ها الهه حکمتو دانش بود برپا می‌کردند. در خرابه‌های بلاد باستانی مصر ابولهول‌های بسیار مشاهده می‌شود که از یک پارچه سنگ ساخته شده و از همه بزرگ‌تر را ابوالهول خوانند که در بین دو هرم واقع شده و تنه این هیکل در زیر ریگ‌ها مدفون و پوشیده‌بوده است و فقط سینه و سر او خارج از ریگ مشاهده شد که بیست و هشت متر ارتفاع دارد. که بعداً از زیر شن خارج شد.در مورد علت نامگذاری این احتمال قابل مطالعه طرح شده که ابولهول عربی شده آپولو آپولوApollo آپولو،در افسانه های کهن جوانترین فرزند زئوس و برادر دوقلوی آرتمیس بود. او خدای آفتاب و زیبایی، شعر و موسیقی، نور است.۶-۴

۶-۳

 

مجسمه سازی و پیکر تراشی (بخش ۲)

مجسمه سازی و پیکر تراشی (بخش ۲):

پیشینه پیکرتراشی در ایران
شاید بتوان قدیمی ترین مجسمه یافته شده در ایران را پیکره آدمکی گلی دانست که در تپه سراب حصار سفید کرمانشاه و از داخل یک قبر متعلق به حدود هفت هزار سال پیش پیدا شده است. باستان شناسان ساخت این گونه آدمک های گلی را که تحت عنوان کلی بت نامگذاری کرده اند ناشی از عقاید اقوام باستانی پیرامون ادامه حیات انسان در دنیای دیگر میدانند.
نقوش مربوط به اقوام لولوبی موجود در سر پل زهاب کرمانشاه بخصوص نقش آنوبانی نی با قدمتی در حدود چهارهزار و دویست سال و نیز سنگ نگاره های عیلامی موجود در خوزستان و نواحی اطراف از جمله مهمترین آثار پیکره سازی متعلق به ایران قبل از ورود آریایی ها مجسمه مرمرین گاوی که از زیگوارت چغازنبیل شوش به دست آمده نیز از جمله عالی ترین آثار تجسمی است که از عیلام باستان برجای مانده است.
همچنین باید به مجسمه هایی مفرغی به دست آمده از لرستان و سایر نقاط ایران اشاره کرد که نمونه هایی جالب توجه از هنرهای تجسمی ایران در دورانهای پیش از ورود اقوام آریایی محسوب می شوند.

اما از جمله قدیمی ترین سنگ نگاره هایی که از ایرانیان آریایی موجود است، سنگ نگاره هایی است که در کنار آرامگاههای صخره ای بازمانده از دوران ماد در غرب ایران کنونی یافت می شود. از جمله میتوان به حجاری های گوردخمه های اسحاق وند، دکان داود، صحنه (همه در کرمانشاه) و قزِقپان (دختر دزد) در خاک کردستان فعلی عراق اشاره کرد. پیکره های حجاری شده در پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم (همه درفارس) شوش(خوزستان) و بیستون(کرمانشاه) همه و همه نمایانگر اعتلای هنر پیکره سازی در ایران دوره هخامنشی است؛ و اینها همه به غیر از اشیای فلزی از جمله جامها یا ریتون هایی است که از آن عهد باقی مانده و هر کدام نمونه ای عالی از هنرحکاکی دوران هخامنشی را در معرض دید همگان قرار میدهد.
از دوران سلوکی غیر از نقوش موجود برروی سکه های این دوران و برخی آثار تجسمی باید به مجسمه هرکول در بیستون کرمانشاه اشاره کرد که شاهدی برجسته از فنون مجسمه سازی سبک یونان باستان است.

۳۲-۱

در دوران اشکانی و هم زمان با تسلط سلسله ای بر ایران، که در اصل پیشینه شبانکاره ای داشتند. هنر مجسمه سازی ایران نزول فاحشی پیدا کرد. کافی است که نقوش هخامنشی بیستون را با نمونه های نقوش اشکانی در همان محل مقایسه کنیم تا صحت این نظر تأیید شود. اما در دوران ساسانی هنر پیکره سازی ایران باز به دورانی از اعتلا بازگشت نشانه این تحول غیر از حکاکی های موجود بر روی ظروف و اشیای فلزی، سنگ نگاره هایی است که از این عهد در نقش رستم، نقش رجب، فیروزآباد و سایر نقاط فارس، و بخصوص در طاق بستان کرمانشاه، باقی مانده است.

۳۲-۲

خبرگان هنر مجسمه سازی، نقش شبدیز درطاق بستان کرمانشاه را با آثار میکل آنژ قابل مقایسه میدانند.
در پی ورود اسلام به ایران و ممنوعیت مجسمه سازی و تصویرگری هنرمندان ایرانی، در قالب های دیگری
که نمیتوانست مورد تعرض قرار بگیرد، روی آوردند. از جمله تزیینات ساختما نها، بخصوص اماکن مقدس بود که در شکل گچ بری و بیشتر به صورت نقوش گل و بوته و یا آیات قرآنی و در قالب خط زیبای کوفی خود را نشان میداد. همینطور باید به تزیینات آجرکاری بخصوص در نمای ظاهری مناره ها که در قالب نقوش هندسی و یا تحریر آیات قرآنی و کلمات مقدسه (خط معقلی یا بنایی) جلوه میکرد، اشاره نمود.
البته نقوش روی سکه ها و نیز حکاکی برروی اشیای فلزی را باید نمونه های دیگری از هنر پیکره سازی در ایران پس از اسلام محسوب داشت. از دوران قاجار رفته رفته فنون و سبکهای جدید این هنر، همراه با بسیاری از افکار و اندیشه های نوین پیرامون هنرهای مختلف از اروپا به ایران منتقل شد و دوران تازه ای را در هنر مجسمه سازی ایران پدیدآورد. امری که هنوز هم تداوم دارد. کارکرد تاریخی مجسمه ها و هنر مجسمه سازی انواع پیکرتراشی و پیکره های ساخته شده، همچون دیگر آثار هنری، منبعی از اطلاعات پیرامون گذشته انسا نها به شمار می آید. دبیران تاریخ میتوانند با استفاده از مجسمه ها و سنگ نگاره های مختلف به استخراج مطالبی پیرامون تاریخ اجتماعی،آداب و رسوم، عقاید مذهبی، مسایل سیاسی، اقتصادی، حقوقی و هنری ادوار گذشته بپردازند و البته اگر بتوان این کار را ضمن حضور در کنار اینگونه آثار، مثلاً در موزه ها و اماکن تاریخی انجام
داد، مسلماً مؤثرتر، مفیدتر و کارآتر خواهد بود.
از جمله در تخت جمشید میتوان به کمک این حجار ی ها اقوام تابع حکومت هخامنشی را شناخت و در نتیجه ابعادجغرافیای سیاسی این امپراتوری را روشن کرد. (تاریخ سیاسی)
مثلاً لباسها، آرایشها و دیگر جلوه های ظاهری هر یک از نمایندگان این اقوام، بخشی از آداب و رسوم و
بنابراین قسمتی از تاریخ اجتماعی آن دوران را بازتاب میدهد؛ یا مهمترین محصولات هر یک از اقوام که به صورت تحفه برای شاه آورده اند، از اقتصاد آن دوران سخن میگوید. حضور مادها و پارسها در کنار نمایندگان ملل تابع، به
عنوان راهنما، از نظام اداری  سیاسی آن عهد خبر می دهد. چگونگی برگزاری مراسم نوروز، حداقل بخشی از آن، عقاید دینی و اجتماعی مردم آن عصر را نمایان می سازد. خصوصیات فنی سنگ نگاره ها از تاریخ هنر در دوران هخامنشی صحبت مکند. خطوط و زبانهایی که کتیبه های موجود بر روی پلکانها به آن خطها و
زبانها نوشته شده اند، به لحاظ فرهنگی  اجتماعی بیانگر بسیاری از مطالب هستند. نقوش گلها و درختان که بر روی خطوط کادر بندی های تصویر شده اند، نشان دهنده بخشی از عقاید اساطیری و دینی آن دوران است، و بالاخره سلا حها و ابزارهای جنگی که سربازان حمل می کنند ما را از تاریخ نظامی دوره هخامنشی مطلع
می سازد.
منابع برای مطالعه بیشتر
۱٫ گاردنر هلن، هنر در گذر زمان، ترجمه محمدتقی
فرامرزی، تهران نگاه و آگاه، ۱۳۷۰
۲٫ مرزبان، پرویز، خلاصه تاریخ هنر، تهران، علمی
و فرهنگی، ۱۳۷۸
۳٫ وزیری، علینقی، تاریخ عمومی هنر، تهران،
هیرمند، ۱۳۶۹
۴٫ گشایش، فرهاد، تاریخ هنر، بی جا، عفاف، ۱۳۸۴
۵٫ آریان پور، امیرعباس، جامعه شناسی هنر، بی جا،
بی نا، بی تا

مجسمه سازی و پیکر تراشی

مجسمه سازی و پیکر تراشی:

مجسمه سازی
بنا به تعریفی که محققان هنر ارائه کرد ه اند، مجسمه سازی اساساً به معنای شکل بخشیدن به توده ای از مواد ب یشکل است.
در گذشته، پیکرتراشی عمدتاً به آفرینش شکلهای انسانی و طبیعی محدود میشد، اما این هنر امروزه هم پای تحولات پدید آمده در تمام ارکان زندگی اجتماعی انسان، همچون سایر هنرها، به شدت متحول شده و به خلق شکلهای نو، با مواد جدید و اسلوبهای نو روی آورده است.
در اینجا از دو نوع پیکر تراشی نام می بریم:
۱٫ نقش برجسته: هنگامی که نقشی از یک موجود، اعم از انسان، حیوان و غیره را روی یک سنگ یا لوح به صورت برجسته نشان دهند به آن نقش برجسته می گویند. میتوان گفت تمام آثار تصویری موجود در تخت جمشید و دیگر بناهای بازمانده از ایران باستان نقش برجسته اند.
نقش برجسته خود به دو نوع تقسیم می شود.  نیم برجسته  یا تمام برجسته.
۲٫ پیکره ایستاده یا همه جانبی:

این نوع از مجسمه ها، پیکره هایی هستند که اثر مورد نظر، مثلاً یک انسان را، به تمامی و
در تمامی ابعاد و جهات نشان می دهند.
مجسمه ها را همچنین براساس اسلوب ساخت آنها به دو نوع، کاهشی (کندهکاری) و افزایشی (پیکرتراشی یا پیکر ه سازی) تقسیم می کنند. مجسمه سازی یکی از قدیمی ترین هنرهای ابداع شده به دست بشر است که کهن ترین نمونه های آن در غارهای محل زندگانی انسانهای ما قبل تاریخ مشاهده شده است. این قدیمیترین مجسمه ها و بهتر است بگوییم نگاره ها، که اغلب بر روی دیواره غارها، یا روی یک صخره در کوه کنده شده عموماً شامل نگاره هایی از انسان و حیوان و شکار است.

۳۱-۱

مجسمه سازی در آغاز، با تلقی خاصی همراه بوده است. در اعتقاد شکارچیان ما قبل تاریخ، نگارگری صحنه های شکار حیوانات برروی دیواره های غارها، موجب موفقیت آنها در صحنه های واقعی شکار و نیز سبب زیاد شدن جانوران مناسب برای صید می شد. نوعی از مجسمه های یافت شده از اعصار کهن (هزاره های هفتم و
ششم ق.م) جمجمه های واقعی انسان است که صورتشان با استفاده از نوعی گچ کم رنگ بازسازی شده و در محل چشم شان تکه های صدف نصب شده است. این مجسمه ها مرحله های تکامل یافته تر از تفکرات انسانی را نشان می دهند. که به موجب نظریه محققان تاریخ هنر مؤید اعتقاد بشر به وجود زندگی پس از مرگ و تمایل انسان به حیات پس از مرگ است.
همچنان که درباره تاریخ تطور سبکهای نقاشی گفته شد، مجسمه سازی نیز تحت تأثیر تحولات سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی که در ادوار مختلف تاریخ رخ داده، سبکهای مختلفی را تجربه کرده است. این سبکها چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ نامگذاری شباهتی کامل با سبکهای مختلف نقاشی دارند. اصولاً شباهت و همانندی های فراوان بین دو هنر نقاشی و پیکر تراشی به گونه ی است که هر دو را در قالب یک مفهوم، یعنی هنرهای تجسمی تعریف میکنند. در بعضی از دورانها بسیاری از نقاشان بزرگ مجسمه سازان بزرگی نیز بوده اند.

۳۱-۲

فرسایش و عوامل ان و تاثیر ان بر روی سنگ نگاره ها

فرسایش و عوامل ان و تاثیر ان بر روی سنگ نگاره ها:

۱- در حومه شهر ها و مناطق صنعتی، مواد آلوده کننده هوا نقش مهمی در تأثیر گذاشتن برروی سنگ بازی می کنند.

۲- نزدیک محیط های دریایی، آب های زمینی نمکدار و ترشح نمک، عامل اصلی از بین بردن سنگ و مصالح سنگی است.

۳- در مناطق بادخیز و خشک، اثر سایشی دانه های ماسه که به وسیله باد جابجا می شوند، سطوح سنگ را فرسوده می کنند.

۴- تغییرات حادی که در دمای سطح سنگ رو باز به خاطر اختلاف حرارتی که بین یک نیمروز درخشان و شبی سرد پیش می آید ممکن است که در بعضی مناطق و بر روی بعضی از انواع سنگ ها اثرات خرابی و فساد داشته باشد.

۵- عوامل بیولوژیکی مانند باکتری ها و جلبک ها، می توانند در مناطق گرم و مرطوب صدمات مهمی به سنگ وارد آورند.

۶- آب به خاطر خاصیت حلالیت مستقیم خود باعث فرسایش بعضی از انواع سنگ می گردد.

۷- آبی که در شکاف ها و خلل وفرج سنگ ها منجمد می شود باعث شکستگی و خرد شدن ساختار سنگ می شود.

۸- دوره و مقادیر بسیار کم آهن، که جزء معمولی گرد و خاک می باشند ، به ترتیب باعث لکه های خاکستری و زنگ مانند در سطح سنگ می شوند.

۹- براثر رشد گلسنگ ها، خزه ها و غیره بر سطح سنگ ها که در فضای باز قرار دارند، پس مانده های آلی بر جای می ماند که جلوه ای نا مناسب به شی می دهد.

۱۰- افزایش بلورهای نمک چنان فشاری ایجاد می کند که سطح سنگ سست و شکننده شده و نهایتاً ورقه ورقه و از جا کنده می شوند و در نتیجه این امر، ریزه کاریهای تزیینی و کتیبه های حک شده بر روی سنگ ها ناخوانا می گردند.

۱۱- بخش مهمی از آسیب های سنگ ناشی از تأثیر رطوبت می باشد، رطوبت بصورت شبنم موجب هوازدگی سنگ ها می شود و با کمک به تبلور نمک ها و رشد باکتری ها موجبات فرسودگی سنگ را فراهم می آورد.

– اثر محیط بر آثار تاریخی: وضعیت شیء تاریخی و یا اثر هنری به دو عامل مهم بستگی دارد:   ۱- یکی ماده و یا موادی که شیء از آن ساخته شده

۲- شرایطی که شیء طی موجودیت خود تحت تأثیر آن قرار داشته است.

به طور کلی مواد تشکیل دهنده اشیاء به دو گروه تقسیم می شوند:

۱- آلی: مواد آلی زودتر و شدیدتر از مواد معدنی تحت تأثیر محیط قرار گرفته و فاسد شده اند و از بین می روند. (البته هیچ ماده ای در تمامی شرایط پایدار نیست)

۲- غیرآلی یا معدنی : این مواد پایداری بیشتری نسبت به مواد آلی دارند.

– عامل های مهم در پیشبرد فساد تدریجی و تخریب اثر عبارتند از:

 ۱- آلودگی هوای محیط

 ۲- هوازدگی سنگ

 ۳- پوسیدگی سنگ ها بخاطر اثر مستقیم فرسایشی آب

 ۴ مکانیسم رشد بلورهای جدید کلسیت در ترک ها و شکاف های سنگ

 ۵- زیان حریق و گرمای خورشید

 ۶- فرسایش به وسیله باد

 ۷- آلودگی به وسیله گرد وخاک

 ۸ اضمحلال بوسیله عوامل بیولوژیکی

 الف : درختان و گیاهان

 ب : جلبک و گلسنگ ها

ج : قارچ و موجودات کوچک زنده

 ح : حیوانات

 ۹ کیفیت سنگ

۱۰- خوردگی فلزات

۱۱- ترک خوردن

 ۱۲- صدای شدید (غرش)

نگرشی بر عوامل مهم در پیش برد فساد تدریجی و تخریب اثر در معرض نوسانات جوی:

۱- آلودگی هوای محیط:

   مشکلات هوا غالباً منطقه ای است. هوای مرطوب و حاوی نمک دریا به کمک باد، به سمت خشکی آمده و با از دست دادن رطوبت خود ، دارای ذرات بسیار ریز و پراکنده بلورهای نمک می شوند. این ذرات به نوبه خود نقش هسته هایی را برای نشست رطوبت، به صورت مه و غبار بازی می کنند. نمک ماده ای است رطوبت گیر که در اطراف خود کمی رطوبت به وجود  می آورد به طوری که همین رطوبت ، شرایط لازم برای رشد میکرو ارگانیسم ها را، حتی درمحل هایی که به ظاهر خشک هستند، فراهم می آورد.

دومین مسأله بر اثر آلودگی هوا در مکان های مجاور شهرها و مناطق صنعتی به وجود  می آید. آسیب های حاصل از این گونه آلودگی ها تقریباً بر تمامی آثار وارد شده و کنترل آن نیز چندان آسان نیست.گازهای گوگرد ضایعات زیادی را موجب می شوند. گاز سولفور هیدروژن یا هیدروژن سولفوره، اثر مخربی بر لایه های بسیار نازک رنگ حاوی سرب سفید دارد. گاز انیدرید سولفور به دلیل آن که در نهایت به اسید سولفوریک تبدیل شده و قدرت تأثیر بر مواد زیادی را خواهد داشت، خطرناک تر است. نقش خورندگی این اسید بر موادی که در تماس با هوا هستند، مثل سنگ و فلزات کاملاً مشهود است. تنها راه حفاظت از آثار هنری و تاریخی در مناطق صنعتی و نزدیک دریا جلوگیری از ورود این عوامل مخرب به فضای آثار تاریخی و هنری می باشد. به جز آسیب ها و حوادث مکانیکی تمامی دیگر عوامل آسیب زا و مخرب از محیط نشأت می گیرند.

۲- هوازدگی سنگ:

آثار سنگی که در هوای آزاد قرار دارند علاوه بر آن که رویاروی ناخالصی های هوا و آسیب هایی که توسط حیوانات و گیاهان وارد می آیند، قرار می گیرند، تغییرات شدید دما و رطوبت و همچنین اثر متلاشی کننده یخبندان هم از عوامل بسیار اساسی و مهم در تخریب اینگونه سنگ ها می باشند. طوفان های شن و گردو خاک، به تدریج سطح این سنگ ها را می سایند و باران باعث جمع شدن کثافات در گودی های سنگ شده و آلودگی هایی که بدین طریق ایجاد  می شوند، هیچ گاه زدوده نخواهند شد.

سنگ های مختلف بر اثر اسید های موجود در هوای محیط های صنعتی شدیداً تخریب می شوند . این اسیدها در مجاورت رطوبت، سطح سنگ را تخریب کرده و این خرابی به ویژه در گوشه ها و زوایای سنگ بیشتر اتفاق می افتد، در نتیجه با باز شدن محل اتصالات سنگ، یخبندان اثر تخریبی و خرد کننده خود را بر سنگ آغاز می کند. بنابراین تعجب آور نیست که عصر صنعت هم اکنون اثر تخریبی و زیان آور را بر تعداد زیادی از بهترین آثار سنگی تاریخی باقی گذاشته است. تنها راه نجات بناهایی که پیوسته در معرض عوامل محیطی می باشند، وضع و اجرای قوانین دقیق و جدی ضد آلودگی محیط است، لیکن راه عملی حفاظت آثار سنگی تاریخی این است که آن ها را پوشانده و یا به فضای داخلی منتقل کرد تا بتوان شرایط لازم را جهت حفاظت و نگهداری آن ها ایجادنمود.

۳- پوسیدگی سنگ ها به خاطر اثر مستقیم فرسایشی آب:

آثار تاریخی سنگی ایران که در معرض خطرات زیاد فرسایش قرار دارند مانند: تخت جمشید، نقش رستم، پاسارگاد، بیشابور، طاق باستان، بیستون و گنج نامه همدان و … و اطلاعات تحقیقاتی که نشان دهنده هر نوع خرابی و فساد سنگ ها در تخت جمشید، پاسارگاد و نقش رستم می باشد و این نوع فساد و خرابی نیز هم اکنون ادامه دارد، بخاطر پدیده (حل شدن جزء به جزء کلسیت) در اثر نفوذ آب است. همچنان که آب در سطح و در میان سنگ جریان می یابد کلسیت بلورین  آن رسوب شده و آب آن در سطوح روباز سنگ تبخیر می گردد. این مکانیسم اگر تنها عامل نباشد، عامل مهمی در پوسیدگی دیوارهای مناطق ذکر شده می باشد که شامل خشت خام هم می گردد. آزمایشات نشان می دهد که تمام سنگ هایی که هخامنشیان بکار برده اند، سنگ آهک سخت فشرده ای می باشد که شامل حداقل ۹۹% کلسیت خالص است و سنگ هایی که در زمان حاضر برای تعمیرات مورد استفاده قرار می گیرند نیز از همین نوع هستند. آزمایشات مناسب میکروسکوپی از یک سطح به تازگی شکسته شده سنگ، نشان می دهد که اندازه ها و شکل های خلل و فرج، آرایش بسته بندی و اتصال بین دانه ای و ترتیب شیارها و ترک های دانه های بلوری است که سنگ را می سازند و درنهایت، سختی سنگ، وسعت پوسیدگی، ماهیت بلور نگاری و بافت سنگ به طور وضوح آشکار می شود.  سنگ های آهکی در مناطق ذکر شده که برای مدت معینی در معرض هوازدگی قرار می گیرند، ترک ها و شیارهایی در آن ها به وجود می آید که به طور عمودی در امتداد طول قطعه سنگ پایین می روند. این نوع پوسیدگی به طور گسترده ای درتخت جمشید و پاسارگاد دیده می شود.

۴- مکانیسم رشد بلورهای جدید کلسیت در ترک ها و شکاف های سنگ:

 آبی که قبلاً مقداری از کربنات کلسیم را به صورت محلول درآورده است اکنون تبخیر می شود و در نتیجه آن مواد را به صورت یک نهشت مجدداً بلور شده ته نشین می کند. همچنان که کریستال های جدید تشکیل شده و رشد می کنند، نیرویی به وجود می آید که باعث می گردد شیارها و ترک ها بزرگ و پهن گردند و از آنجائی که این مسئله در سطح سنگ و یا درست در زیر سطح در معرض هوا اتفاق می افتد ، باعث می شود که آن سطح از سنگ جدا شده و خرد گردد. ساختمان سنگ که دارای خلل و فرج بسیاری باشد ، چنین نشان می دهد که دارای مجراها و سوراخ های مشخصی در طول جهت عمود برزمین است. بدان معنی که سوراخ ها، ترک ها و مجراها در جهتی قرار می گیرند که آب باران در طول آن جهت در سنگ جریان پیدا کرده و این کار تحت اثر نیروی ثقل زمین انجام یافته است. پس جهت ترک ها و سطوح جدایی داخلی سنگ همیشه عمود بر زمین بوده و ازهیچ نوع طبقه بندی خاصی در سنگ تبعیت نمی کند. نتایج مهم دیگری که از آزمایشات به دست آمده چنین است که: هیچ عاملی هرقدر هم که مهم باشد، وجود ندارد که روی سنگ اثر بگذارد ، به غیر از آب و یا محلول اسید کربنیک ضعیفی که خود از حل شدن مقداری دی اکسیدکربن موجود در باران و آب های زیرزمینی به دست می آید. آب بر روی دانه های کلسیت پوشش دهنده سطح واقع در نزدیکی سطح سنگ حفره های کوچک ناشی از اثر اسید ایجاد می کند. این گونه حفره ها که شکل هرمی کامل دارند در دانه های مجزای کلسیت در حقیقت معرف عمل آهسته و طولانی حلالی خیلی ضعیف روی سطح بلور می باشند.

۵- زیان حریق و گرمای خورشید:

به علت انبساط حجم مواد مختلف موجود در بافت ناهمگن، سنگ دچار پوسیدگی می شود، علاوه بر این سنگ ها بعد از انبساط به حالت اولیه بر می گردند . این حالت که یک روند دایمی است در اضمحلال سنگ مؤثر می باشد . به همین ترتیب افزایش درجه حرارت سبب خرابی سنگ می شود .

۶- آسیب های یخ زدن (یخ بر شدن):

چون حجم آب در منافذ سنگ پس از یخ بستن زیادتر می شود، یخ زدگی برای این مواد مضر است . در سنگ ها لوله های مؤئین وجود دارند و زمانی که درجه حرارت اتمسفر از نقطه انجماد آب کمتر می شود ، یخ از قسمت سطح به طرف داخل لوله مؤئین تشکیل خواهد شد . پس از تشکیل یخ،کشش سطحی، بقیه آب را برای پوشانیدن ذرات موجود روی قسمت های خشک که با یخ پوشیده شده اند، به کار می برد.کشش سطحی معمولا بر وزن یخ غلبه کرده و آنرا جابجا      می کند.

لایه آب که یخ را از ذرات جدا می کند دو مرتبه یخ می زند و لایه جدیدی به بلورهای یخ اضافه می کند، آبی که یخ می زند سبب تخلیه لوله های مؤئین شده و با رشد بلورهای یخ فشار زیادی در تمام جهات ایجاد می کند. دگرگونی و قطعه قطعه شدن سنگ ها به علت تغییر درجه حرارت در یخ بر شدن می باشد و باعث پوسیدگی و ورقه ورقه شدن سنگ می گردد.

۷- فرسایش به وسیله باد و آلودگی گرد و خاک:

فشار باد باعث ساییدگی سطح سنگ ها می گردد و هوای مرطوب را با املاح متفاوت روی سنگ می نشاند و باعث نفوذ موادی به درون سنگ بصورت اسیدی و قلیایی می گردد،  این مواد در سطح متخلخل سنگ باعث فعل و انفعالات شیمیایی گشته و تغییرات شدیدی در سطح و لایه روی سنگ می دهد.

۸- درختان و گیاهان:

درختان و گیاهان پس از رشد بر روی بناهای قدیمی و یا نواحی نزدیک به آن ها سبب اضمحلال این آثار می گردند . درختان و گیاهانی که بر روی بناهای تاریخی رشد کرده اند، نشان دهنده وجود رطوبت در مصالح این بناها می باشند . ریشه های آن ها در بعضی موارد سبب تخریب مواد می شوند .سنگ َآهک در مجاورت این ریشه ها به علت ترشح و نفوذ مایع نسبتا اسیدی لکه دار و بد رنگ می شود. ریشه های فاسد شده گیاهان هم چون تولید رطوبت می کنند ، سنگ های آهکی را لکه دار می نمایند. وجود گیاهان بر روی آثار تاریخی نشانه ضعف در نگهداری و حفاظت بناها می باشد.

۹- جلبک ها و گلسنگ ها:

این عوامل نشانه رطوبت زیاد در خاک های زیر و پشت بنا است و اکثراً در پایین ترین قسمت بنا یعنی جایی که آبهای زمینی توسط لوله های مؤیین به بالا کشیده می شوند پدید می آیند. وجود جلبک وسیله ای برای تخمین رطوبت در بنا است. غیر از تخریب مکانیکی، جلبک و گلسنگ سبب تخریب شیمیایی سنگ های آهکی هم می شوند.گلسنگ ها بر روی سنگ های کلسیم دار، سنگ های شنی و سنگ های آتشفشانی اثر مخرب دارد.

۱۰- قارچ و موجودات کوچک زنده:

 مواردی از اضمحلال سنگ به طور حتم از موجودات کوچک زنده می باشد. قارچ ها روی سنگ های سیلیکات دار اثر مخربی دارند و لایه سطحی سنگ را تخریب می کنند.

۱۱- خوردگی فلزات:

 آهن در مجاورت سنگ خوردگی پیدا می کند. برای جلوگیری از چنین حالتی آهن را در ورقه سرب می پیچند، ولی خود سرب هم در مجاورت سنگ آهکی، ملاط یا چوب آسیب می بیند و مس و آلیاژهای آن خوردگی پیدا می کنند و معمولا رنگ سبز مایل به آبی در مصالح مشاهده می شود.

۱۲- ترک خوردن:

ترک ها در بناها به علت انبساط و انقباض حاصل از درجه حرارت، سنگینی بار زیاد، نوسانات رطوبت، حرکت خاک، لرزش وسایل نقلیه و هواپیماها ایجاد می شوند.

۱۳- صدای شدید:

زیان های حاصل از امواج تکان دهنده بر اثر صدای شدید بر روی آثار کاملا محسوس می باشد .

ناظم زارع کارشناس مرمت آثار هنری

یک نکته مهم در مورد دوام سنگ نگاره ها ی حاوی علامات

یک نکته مهم در مورد دوام سنگ نگاره ها ی حاوی علامات:

برخی از افراد به این مورد اشاره میکنند که حتما علامات و سنگهای تاریخی که در محیط ها و بیابانها دنبال ان هستند هم اکنون باید طوری باشند که حتی بچه ده ساله هم قادر به تشخیص انها باشد ولی این یک تفکر غلط است (البته برخی موارد خاص استثنا هستند).در طی زمانهای مختلف شاید استیل علامت پابرجا باشه ولی هیچ گاه مثل ابتدای خلق شدنش نخواهد بود و همین موضوع کار رو برای افراد مبتدی سخت میکنه. اگر از علامت خاصی در یک نقطه با اب و هوای خاص و در منطقه ای خاص استفاده میشده برای همان زمان بوده و کسی که از سنگ نگاره ها و علامات مختلف برای دسترسی اسان خود به هدف موردنظر استفاده میکرده مطمئنا کاربرد سنگ نگاره های ایجاد شده اش برای زمان منحصر به خودش و برای خودش بوده است و مطمئنا به فکر اینکه علامت و سنگ نگاره دو هزار سال به همان شکل اولیه دوام پیدا کند که ما بتوانیم ان را تشخیص بدهیم نبوده است !!!!!

ادامه دارد…..

نکته دوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

نکته دوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

سنگ مورد اشاره دفینه باید بیشتر در منطقه تک باشه و به چشم بیاد البته همیشه اینطور نیست و گاهی روی سنگها علامت رو در مکانی از سنگ قرار میدادند که عقل جن هم بهش نمیرسه و به فکر برخی هم خطور نمیکنه که این نقطه سنگ هم علامت باشه ولی در کل سنگهای دارای علامت خاص و یا به شکل تندیس خاص دفینه دارای مکان و نمای خاص هستند.

۱۷-۱

۱۷-۲

۱۷-۳

روستای کهن هنده بخش دوم

روستای کهن هنده بخش دوم:

هنده را برطبق برخی از اقوال قلعه درباز هم می نامیدند. و این به دلیل وجود قلعه ای بزرگ و تپه ای در دل روستا میباشد که نمیتوان زیاد نشانه هایی از قلعه را در ان دید ولی اثاری مانند برخی برجها در ان نمایان است این قلعه تا چندی پیش هم ساکنان نه چندان زیادی داشت ولی اکنون غیر از دو سه خانوار ساکنی ندارد. و تقریبا مخروبه هست در زیر این قلعه از قدیم گربه روهایی وجود داشته که به مرور زمان خراب و پر شده اند میتوان گمانه زنی کرد که این گربه روها برای چه مسائلی استفاده میشده است.مسیرهای فرار قلعه و اسکان اضطراری در هنگام هجوم دشمنان از جمله موارد استفاده از گربه روها بوده که اواخر به محل اسکان احشام مبدل شد و امروز هم که شاهد مخروبه شدن انها به نوبت هستیم.حیف که هیچ اقدامی در بازسازی این ارگ قدیمی انجام نشد تا به ثبت هم برسد.البته اکنون در دور و بر این قلعه خانه ها و مساجدی ساخته شده است و چشمه جوشانی در کنار ارگ وجود دارد که اب شیرین و گوارا و دلچسبی دارد. هنده دو مسجد دارد . البته یک مسجد قدیمی هم دارد که به تنها اثار محدودی از ان برجای مانده است.از عجایب روستای هنده وجود درخت زالزالک یا همان گیرچ خودمانی است که به وفور در این روستا یافت میشود و از روستاها و شهرهای دور و اطراف فراوان مردمان برای برچیدن این میوه به میان دشت ها و صحراهایش رهسپار میشوند .حال فراوانی این میوه در این سامان چه حکایتی در خود نهان دارد الله اعلم ولی برخی اذعان میکنند که این درختان نظر کرده میباشند.کار مردم هنده مانند همه دهات شغل پرزحمت و پربرکت کشاورزی است که دامداری و نگهداری احشامی چون گوسفند و گاو و باغداری میوه هایی چون سیب و هلو و بادام و گردو و از همه مهمتر انگور هم ضمیمه ی ان میباشد.در گذشته این روستا هم بازیچه ی خان و خان بازی افرادی متمول و زورگو هم بوده است که هنوز بقایایی از خانه های اربابی را میتوان مشاهده نمود. ولی مردمان سختکوش بختیاری کسانی نبودند که حرف زور این قماش به گوششان فرو رود.در پایین دست هنده در فاصله ی نه چندان دور سد گلپایگان واقع شده است که دوره ی ساختش به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد.تونل انتقال اب قمرود در تنگه ی دربند نزدیکی هنده واقع شده است که قصد رساندن اب شیرین به شهرهایی همچون گلپایگان خوانسار خمین محلات و قم و… از اهداف حفر این تونل در دل کوه میباشد . تنگه ی دربند که این تونل در ان واقع شده دره ی بزرگ و ادامه داریست که در گذشته مسیر ارتباطی بسیار بسیار مهم و حساسی در عبور کاروانها از منطقه بوده است. مکانی دلنشین و فراخ که رودخانه ای از بین ان میگذرد و امروزه تفریحگاه و تفرجگاه باصفایی است برای مردمان طبیعت دوست و سبزه دوست . دربند در گذشته پر بوده است از سر گردنه گیران و عیارانی که کاروانها را چپاول میکرده اند هنده سه شهید دارد که خداوندگار بیامرزدشان

۱۰-۱

۱۰-۲

روستای کهن هنده

روستای کهن هنده:

سلام دوستان در این پست شما را با روستای قدیمی و تاریخ دار هنده اشنا خواهم کرد سرزمینی که میتوان گفت در قدیم پایگاه و دژ مهمی در منطقه بوده است این روستا تا چندین سال پیش جز روستاههای شهرستان الیگودرز در استان لرستان بوده است ولی اکنون در تقسیم بندی کشوری استانها و شهرستانها از توابع و دهات شهرستان گلپایگان در استان اصفهان میباشد.

این روستای باصفا از لحاظ حد ومرز قرار گیری بر سر مسیرهای عبوری چه در گذشته و چه حال از موقعیت استراتژیکی برخوردار است  چرا که در نقطه مرزی و در نقطه ی سه راهی سه استان و چند شهرستان تاریخی قرار دارد. از یک سو استان لرستان و البته شهرستان الیگودرز از طرفی استان اصفهان و البته شهرستان گلپایگان و خوانسار و از طرفی استان مرکزی و البته شهرستان خمین که با توجه به این مطلب میتوان پی برد که روستای هنده از چه موقعیت مهم و برجسته ای در ناحیه برخوردار بوده است.همانطور که مشخص میباشد شهرستانهای نامبرده از قدمت تاریخی و تمدن دیرینه ای برخوردارند. میتوان برای روستای هنده تاریخی ۴ تا ۵ هزار ساله را در نظر گرفت. یاداور شوم که هنده در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان گلپایگان قرار دارد.هنده دارای اب وهوای خیال انگیز و مطبوعی است.پاییزی خزان زده و برگ ریزان زمستان سرد و بارانی و برفی و بهاری دل انگیز و تابستانی با گرمای ملایم و البته خنک به دلیل وجود درخت و سبزه و مزارع بسیار.از روستاهایی که در اطراف هنده وجود دارند میتوان به اشناخور و رضا اباد و هرستانه علیا و هرستانه سفلی و قرغن و حاجیله و حسن اباد و حاجی اباد و هندوکش و چمن سلطان و رکن اباد و … و از همه مهمتر ویست (شهر قدیم ویسه) که در نزدیکی خوانسار هست اشاره کرد.گویش مردم این سامان گویش شیرین بختیاری میباشد.که در خور خود گویشی است شیرین و گوش نواز .مردمان هنده از ایل و طایفه ی بختیاری هستند . یاداور میشوم که ایل بختیاری از دو عشیره ی چهارلنگ و هفت لنگ تشکیل شده است که مردمان هنده از عشیره ی چهارلنگ میباشند و البته این عشیره ها خود به چند دسته تقسیم میشوند که طایفه میانجایی یکی از طوایف عشیره چهار لنگ میباشد که اکثر قریب به اتفاق مردمان هنده از این طایفه بزرگ هستند که در گستره ی بزرگی از مرکز و غرب و جنوب ایران بزرگ بار به زمین گذارده اند.مانند همه روستاهای موجود هنده هم از معضل مهاجرت ساکنان به شهرها در امان نمانده و بسیاری از پروردگان این ملک  برای کسب و کار و تحصیل به مکانهای مختلفی مهاجرت کرده اند که مهمترین مرکز این مهاجرت شهرستان گلپایگان میباشد.ولی هنوز هم ساکنان در خور توجهی دارد.مهاجرت کنندگان در فصل بهار و تابستان به دیار اولای خود گهگاهی سرکی میکشند هم برای تجدید دیدار با والدین یا بستگان هم برای استفاده از طبیعت زیبا و بهره بردن از نسیم جان پرور موجود در بلندیهای طبیعت و گوش فرا دادن به صدای دلنشین شرشر اب چشمه ها و ارامیدن در زیر سایه ی درختان خوش بو و معطر به دور از هر نشانه از زندگی شهری و الودگی های عصر ماشین و الکترونیک / وه که چه خیال انگیزاست و خیال پرور از صدای چه چه بلبلان و کبک ها و قناریها در کنار سبزه ها بهره بردن و بوی بهشت را استشمام نمودن/ وه از این خیال پرشور ….

انکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و ارام تواند به من مسکین داد

ادامه دارد.

طبیعت زیبای هنده

۹-۱

۹-۲

۹-۳

غار کلماکره راز سربه مهر لرستان

غار کلماکره راز سربه مهر لرستان :

غار کلماکره درلرستان و بخش مرکزی پلدختر واقع شده و یکی از شش گنجینه بزرگ کشف شده در جهان است.

به گزارش خبر نگار باشگاه خبرنگاران لرستان، برای دسترسی به غار از مسیر پلدختر و از طریق جاده ی شوسه ای که در حاشیه شمالی رودخانه کشکان است، پس از طی ۱۲ کیلومتربه دهکده ی قشلاقی به نام دره باغ می رسیم.

از این آبادی تا دهانه غار مسیری است کوهستانی که باید پیاده طی شود. کوه آهکی مّلِه که غار باستانی کلماکره در سطح روبه آفتاب آن قرار گرفته است، از غرب شهرستان پلدختر آغاز شده و با انحرافی اندک از شرق به جانب شمال شرقی کشیده شده است.

رود خانه های کشکان وسیمره در جنوب کوه مله به هم می پیوندند و در امتداد کبیرکوه که در مقابل آن قد برافراشته است، جریان می یابند.

در حصوص این اثر اعجاب انگیز یک کارشناس ارشد باستان شناسی می گوید: غار کلماکره به ارتفاع ۵۵۰ متر بلندتراز سطح دشت در سمت شرقی یکی از آخرین دره های صخره ای آن واقع شده است. دهانه غار به سمت غرب باز شده و در دل صخره به سوی شرق ادامه می یابد.

سعیدحیدری ادامه داد: دهانه های تقریبا دوقلوی غار در پناه پوز صخره ای شیب دار با دیدی کاملا کور قرار گرفته است، به همین دلیل تا کنون دهانه های آن از نظرها پنهان مانده است؛ بنابراین از هر نظرمأمن بسیارمطمئنی برای اختفا وشرایط اضطراری به حساب می آید.

وی بیان کرد:کلماکره از سه کلمه ی جداگانه کل، ما، وکره تشکیل یافته است. کل در گویش مردم لرستان نوعی حیوان حلال گوشت کوهی با شاخ های کمانی روبه بالا، و نرینه بز کوهی است.)) کلمه ما با توجه به مفهوم محلی به صورت پسوند”مان” به معنای مأوا و مکان ومحل استقرار به کار برده می شود. ترکیب این دو کلمه به معنای مأوای بز کوهی قلمداد می شود.

این کارشناس ادامه داد: گویا یک شکارچی محلی در تعقیب یک بزکوهی به این غار پرماجرا دست یافته است. کلمه ی کره نام درختی است مشابه درخت انجیر وظاهرأ تفاوتی با آن ندارد فقط میوه آن نامرغوب و غیرخوراکی است.

حیدری یادآورشد: در بدو ورود به غار با این درخت مواجه می شویم. در مجموع می توان نتیجه گرفت که کلماکره به معنای((مأوای کل و درخت انجیر))است یا به تعبیری روشن تر اختصاصات غار را نشان می دهد. از نظر مختصات جغرافیایی این غار دارای طول جغرافیایی۴۷:۳۷:۲۵ وعرض جغرافیایی۳۳:۱۱:۴۳ می باشد وارتفاع آن از سطح دریا۱۲۷۰ متر است.

این کارشناس با بیان اینکه دهانه ی غار حدود۳۰ متر پایین تر از قله کوه وتقریبا در محل تلاقی دیوارهای دره ای است که درضلع شمالی کوه وجود دارد،گفت: غار در قسمت شرقی و بر روی دیواره ای که از بالا تا انتهای دره به شکلی کاملا مسطح کشیده شده است. پیشانی غاریک و نیم متر جلوتراز پایین دهانه بوده واین خودیکی از ویژگی های این غار محسوب می شود. همین موضوع هم علت پنهان ماندن آن از دیدگاه رهگذران احتمالی یا شکارچیان وشبانان بوده است.

وی تصریح کرد: بررسی های انجام شده مبین این مطلب است که غار کلماکره هیچ گاه راه سهلی نداشته واز دیربازدست یابی به آن مشکل بوده است.برای ورود به غار جز فرود از این ارتفاع وگذشتن از باریکه راهی بزرو به طول ۱۰متربه سمت ورودی دهانه ی غار راه دیگری وجود ندارد. طول دهانه غار حدود ۲۰ متر وارتفاع آن بین ۱تا۷ متر است.

سعیدحیدری اظهار کرد: ورودی در جنوب دهانه قرار گرفته و کم ترین ارتفاع را دارد. نور طبیعی تاعمق ۱۰ متری دهانه در این تالار رفت وآمد را ممکن می سازد ولی از آن پس تاریکی محض بوده و بدون استفاده از نور مصنوعی امکان پیشروی وجود ندارد.)) دسترسی به فضای داخلی غار که از چهار تالار نسبتا بزرگ تشکیل شده و برخی ورودی های حفره ای آن نزدیک۸۰ سانتی متر است، بسیار دشوار است. چند آبچال کوچک وبزرگ ومملو از آب در تالارهای دوم، سوم وچهارم غار دیده می شود.

وی بیان کرد: به نظر می رسد اشکال بعضی از استالاگمیت ها نتیجه ی دخالت مصنوعی انسان درآن پیداست، به عنوان مثال ظرف سفالین شکسته موجود در تالار دوم روی استالاگمیت ها قرارگرفته که شکل آنها دقیقا شبیه کوزه ای بزرگ، سالم ومصنوع بشر است، که به مرور زمان روی آن را لایه ای از رسوبات آهکی پوشانده وقندیل آویزان شده آن شکل نامنظمی به خود گرفته است.

این غار به طور تصادفی توسط یک شکارچی محلی در پاییز سال ۱۳۶۸خورشیدی کشف شد. از آن پس مورد تعرض قرار گرفت وغارت شد. به دنبال کشف غار گزارش هایی به دست آمد که منجربه کشف وضبط غیرمترقبه مجموعه ای ارزشمند از اشیای تاریخی وفرهنگی از وابستگان شکارچی شد.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان نیز به ایسنا گفت:اولین اشیای ضبط شده توسط کمیته انقلاب اسلامی پلدختر شامل ماسک طلایی از چهره انسان، سه عدد گوش کوچک حیوان از جنس نقره، سه عدد گوش بزرگ حیوان از جنس نقره، دو عدد میله فلزی منحنی داس مانند، سه قطعه شمش نقره و… هستند. گودرزی بیان کرد: علی رغم درگیری های جدی وعملی میراث فرهنگی محل با آثار وتبعات ناشی از آن قسمتی از این مجموعه به دست قاچاقچیان افتاده و به صورت غیر قانونی به خارج از کشور منتقل شد.

وی ادامه داد: در این راستا در پشت سر تاجران اشیای هنری گروه های مختلفی از دلالان، مال خرها، دزدها، جاعلان آثار هنری وحفاران ساده لوح وجود داشتند که مناظر و نمادهای زیبا را تبدیل به ویرانه های مخروبه کردند.

گودرزی ادامه داد: بسیاری از اشیا به خارج از کشور راه یافت وتعدادی از آنها در قالب یک نمایش ویژه در نیویورک، لس آنجلس، لندن و وین در معرض دید عموم گذاشته شدند. تعداد قابل توجهی از این اشیا توسط یک تاجر عتیقه که سالیان دراز است با باستان شناسی ایران درگیر است، گردآمد وآنهارا در کتابی تحت عنوان((گنجینه کوه ها و هنر مادها)) در لندن به چاپ رسیده است.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان یادآور شد: برخی از اشیا این مجموعه توسط گالری هنر عتیقه فنیکسphoenix که در ژنو ونیویورک دفتر دارد، خریداری شده است. از سوی دیگر، قسمت اعظم این گنجینه باتلاش مقامات مسوول ضبط و در مالکیت موزه های خرم آباد و موزه ی ملی ایران قرار گرفت.

گودرزی عنوان کرد: در تیر ماه ۱۳۷۱خورشیدی رسول بشاش پژوهشگر ایرانی ماموریت یافت که تعدادی از کتیبه های اشیا منسوب به غار را مورد مطالعه قرار دهد. اولین گزارش در مورد غار کلماکره را حسین غضنفری ارایه دادند وسپس در سالهای ۱۳۷۱ و۱۳۷۲ طی دو فصل نصرت الله معتمدی در این غار دست به کاوش زد که متاسفانه هیچ نتیجه ای مبنی بر کشف اشیا در بر نداشت.

وی گفت: بنابراین قبل از اینکه باستان شناسان بتوانند فهرستی از آثار موجود در غار را تهیه کنند، این غار مورد هجوم و تخریب روستاییان وچپاولگران آثار باستانی قرار گرفت و صدها اثر باستانی آن را به تاراج بردند. از سوی دیگر مناظر ونمادهای بسیار بدیع وزیبای غار می تواند از مواریث ارزشمند طبیعی کشور به شمار آید. هم چنین وجود آثار وبقایای گذشته، ارزش فرهنگی نیز به آن داده است.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان افزود: بسیاری از پدیده های توصیف ناپذیر وطبیعی این مکان شگفت انگیز وآثار ۲۷۰۰ ساله آن به امید گنج یابی توسط شکارچیان آثار عتیقه منهدم شده است.

وی گفت: صحنه هایی رویایی از استالاگمیت ها و استالاکتیت های طلایی رنگ غار، حوضچه های پر از آب، دهلیزها و حفره هایی که مکان مخفی نمودن اشیای درون غار بوده اند، از جلوه های منحصر به فرد این غار شگفت انگیز است که چشم هر بیننده ای را صیقل می دهد.

مدیر قلعه فلک الافلاک خرم آباد نیز گفت: بیش از یکصد اثراز غار کلماکره در گنجینه این قلعه نگهداری می شود.

دیانوش چراغی افزود:بیش از یکصد اثرکشف شده از غار کلماکره پلدختر در گنجینه قلعه نگهداری می شود که تعدادی از آنها نیز در موزه ایران باستان (موزه ملی) نگهداری می شوند.

وی با بیان اینکه اکثر اشیای کشف شده که در قلعه نگهداری می شوند از جنس نقره هستند اظهارکرد: بر اساس مستندات باستان شناسی اکثر اشیایی که در گنجینه قلعه فلک الافلاک نگهداری می شوند جام و از جنس نقره اند که بر روی آنها خط میخی نگاشته شده و مشخص می کند این اشیا کشف شده مربوط به تمدن ایلام نو قبل از هخامنشیان یعنی نیمه اول هزاره اول پیش از میلاد بوده است.