قبرستان جن‌ها در ایران

قبرستان جن‌ها در ایران:

قبرستانی خاموش و مرموز در جنوب شرقی ترین نقطه ایران، استان سیستان و بلوچستان، شهر چابهار، روستای تیس. روستایی باستانی با قدمتی حداقل ۲۳۰۰ ساله که در آن اعتقادات و باورهای مردم بلوچ با راز آمیزی و سکوت ژرفناک طبیعت آن و آثار باستانی بر جای مانده پیوند خورده است و گورستان جن که بلوچ ها به آن «جن سنط» می‌گویند یکی از این رازهاست.

۵۰-۱

به گزارش شبکه ایران، قبرها در کنار هم بر روی سطحی صخره ای حفر شده اند. حفر این گورها بر سطح سنگی حیرت و پرسش بازدیدکنندگان را بر می انگیزد. چه کسانی این گورهارا حفر کرده اند؟ چرا سطح سنگی را برای حفر انتخاب کرده‌اند؟ این گورها با چه وسیله ای حفر شده است؟ در پاسخ به این پرسش ها مانند این گورستان جز سکوت و خاموشی چیزی نمی شنویم. شاید به دلیل حفظ مردگان و در گذشتگان از گزند جانوران و خورندگان زیر زمینی اجساد، رنج کندن سنگ را بر خود هموار می کردند و گورها را اینچنین می ساختند. شاید برای احترام به مردگان بوده و شاید هم باور مردم محلی درست باشد که «این گورها متعلق به جن هاست. آنها مردگان خود را در حصار این سنگ ها دفن کرده اند، شب که می رسد، جنها بر سر گور از دست رفتگان خود حاضر می شوند و به مویه و مرثیه سرایی مشغول می گردند. هر کس که شبانگاه گذرش بر این گورستان بیفتد، مورد نفرین جن ها قرار می گیرد و با عذابی سخت بعد از چند روز می میرد.»

۵۰-۲

بشر امروزی با وسایل ابتدایی به دشواری توانایی حفر این گورها را بر روی سطح سخت سنگی دارد. شاید به همین دلیل است که مردم محلی حفر این گورها را به نیرویی مافوق بشر نسبت می دهند.این گورستان بر تپه ای کم ارتفاع مشرف بر روستای تیس و در پای کوه پیل بند قرار گرفته است. در کنار این گورستان که به قبرستان شماره یک تیس مشهور است، قبرستان امروزی مردم روستا قرار دارد. اما گورهای این گورستان بر سطح خاکی نرم حفر می شوند. مردم روستا اگرچه درگذشتگان خود را در این گورستان به خاک می سپارند اما مراقبند که شب گذرشان به گورستان جن ها نیفتد!

۵۰-۵

۵۰-۳

۵۰-۴

طبقه بندی معماری گورهای عصر آهن

طبقه بندی معماری گورهای عصر آهن:

۴۲

دوستان در این پست مطلبی در مورد طبقه بندی معماری گورهای عصر آهن در ایران که بسیار متنوع است قرار میدهم انشاالله در آینده در مورد این معماریها توضیحات تکمیلی اضافه خواهد شد.

۱٫گورهای تومولوس Tumulus

۲٫گورهای گورکان

۳٫گورهای خمره ای

۴٫گورهای سنگ افراشت دلمن Dolmen  و منهیر Menhyr

۵٫گورهای کلان سنگی یا مگالی تیک

۶٫گورهای خر پشته ای

۷٫گورهای کندویی یا لانه زنبوری

۸٫گورهای چهار چینه ای

۹٫گورهای حفره ای با در پوش سنگی

۱۰٫گورهای حفره ای ساده

نکته مهم در حفاری قبور

نکته مهم در حفاری قبور:

۳۶

عزیزانی که قصد حفاری قبور را دارند حتما به این نکته توجه کنند که بعضی مواقع حفاران بوی تعفن اجساد را با بوی گازی که ناشی از بار است اشتباهی تشخیص می دهند حتما به یاد داشته باشید در مواقعی که بیماری واگیر دار غیر قابل درمانی وارد یک تمدن میشد بعد از مرگ آنها را با هم و به صورت دست جمعی دفن می کردند که ویروسها حتی بعد از هزاران سال هنوز هم قابل انتقال هستند اگر به اینچنین موردی بر خوردیدحتما از دستکش و ماسک استفاده کرده و بلافاصله بعد از حفاری استحمام نمایید.جایی که بار دارد حتما اثار و علایم در منطقه باید باشد و در بین حفاری هم باید چند لایه های خاک که امیدوارکننده باشد برخورد کنید اما اگر این موارد نبود ممکن است قبرستان دسته جمعی  مربوط به بیماران باشد حتما دقت نمایید………

گوردخمه اسحاق وند

گوردخمه اسحاق وند:

۲۷-۱

گوردخمه هخامنشی اسحاق وند از مجموعه سه گور دخمه در کنار هم تشکیل شده است که بر روی قله سنگی تپه ای مشرف به دشت واقع است. این گور دخمه در شمال شرقی روستای نوده در کنار جاده آسفالته پل چهر قرار دارد.نام این گوردخمه ها برگرفته از نام روستایی است که در شمال آنها قرار دارد.گور دخمه سمت راست بالاتر از بقیه است.
اطراف هر یک از این گور دخمه ها تاق بندی شده است.بالای گور دخمه وسط تصویر مردی به حالت تمام قد و نیم رخ حجاری شده است.او دستهای خود را جلوی صورت گرفته است.یک مشعل و یک آتشدان در جلوی او قرار دارد.پشت آتشدان فرد دیگری حجاری شده است که دستان خود را به آسمان بلند کرده است. این گور دخمه ها احتمالا مادی میباشند ولی نمی توان نظر قطعی در این مورد داد. هرتسفلد معتقد است گور دخمه وسطی متعلق به گئومات مغ است.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

نماد شناسی ابزارها بر روی سنگ قبور

نماد شناسی ابزارها بر روی سنگ قبور:
۲۱
اشکالی مثل قیچی ، داس ، گاوآهن ،وسایل تیراندازی و… نمونه نقوشی هستند که روی تخته سنگ ها حک شده و شغل صاحب قبر را یادآوری می کنند اما کارشناسان احتمال می دهند خیلی از قبرهایی که نقش قیچی یا گاو آهن رویشان هست ، مربوط به یک قوم یا خاندان بوده اند که به عنوان نشانه خانوادگی شان از قیچی یا وسیله دیگر روی سنگ قبرهایشان حک شده است.

از لحاظ نمادین قیچی ، هم نماد زندگی است و هم مرگ.» البته قیچی تنها نمادی نیست که روی سنگ قبرها دیده می شود. دایره (نماد از زمان ، حرکت پیوسته و مدور آسمان ) ، آینه (نماد حقیقت ، خودشناسی و حقیقت الهی ) ، چاقو (علاوه بر استفاده روزمره برای معیشت ، مفهوم مرگ هم می دهد.

با چاقو چیزی را بریدن به معنی جدایی ، تقسیم و آزادی است) ، دوک نخ ریسی (از جمله ابزارهای بافت های سنتی است که روی بیشتر سنگ گورهای شامل ابزار مشاهده می شود. دوک نشانه بانوان مادر و بافندگان سرنوشت است . چرخ نخ ریسی نماد گردش عالم است و نخ ریسی و بافندگی فرد مونث را در حال بافتن سرنوشت و حجاب جهان وهم آلود نشان می دهد) ، شمشیر (نماد نیرو ، حفاظت ، اقتدار ، سلطنت ، رهبری ، عدالت ، دلیری ، قدرت ، هوشیاری و نابودی جسمانی ) ترازو(بیانگر عدالت ، بی طرفی ، قضاوت ، موازنه همه اضداد و مکمل های قصاص ، شایستگی ها و ناشایستگی های انسان را وزن می کند) و …

کشف بقایای اجساد ۲۵۰۰ ساله سربازان ایرانی در صحرای مصر

کشف بقایای اجساد ۲۵۰۰ ساله سربازان ایرانی در صحرای مصر :
این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقه‌ای می‌رسند که هم‌اکنون با نام «الخرقه» شناخته می‌شود، پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت… «کامبیز»، فرزند کوروش پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت پرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپ‌ها یا استان‌های ایران به شمار می‌رفت و سر به شورش برداشته بودند، مقابله کند.

در حالی که شاهد پیشنهاد‌های تأسفباری مبنی بر حذف تاریخ نیاکانمان و سلسله‌های پادشاهی ایران زمین از کتاب‌های تاریخی هستیم، گروهی از پژوهشگران بین‌المللی، با یکی از بزرگترین کشفیات تاریخی خود، سند دیگری بر حقانیت تاریخی و واقعیت هژمونی قدرت تمدن باستانی ایران بزرگ بر سرزمین‌های وسیعی از جهان قدیم صحه گذاردند.

۱۵-۱

به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از سایت «ام.اس.ان.بی.سی»، در این اکتشاف، در کنار بقایای اجساد سربازان تنومند، حجم بزرگی از تجهیزات نظامی از جمله سلاح‌های برنزی، دستبند‌های نقره‌ای، گوشواره‌ها به همراه صدها استخوان در یک منطقه عظیم بیابانی در منطقه صحرایی دور افتاده غرب مصر کشف شده که بر پایه  استنادات تاریخی، بقایای سربازان ایرانی کامبیز دوم، پادشاه هخامنشی ایران باستان ـ که اعراب نام او را به کمبوجیه تغییر داده‌اند ـ است. این سربازان در ۵۲۵ سال پیش از میلاد مسیح بر اثر گرفتار شدن در یک توفان شن، زنده در زیر لایه‌های شن صحرا مدفون شده بودند.

۱۵-۲

در این باره، «داریو دل بوفالو»، عضو تحقیقات دانشگاه «لچه» ایتالیا به کانل دیسکاوری آمریکا گفته است: نخستین نشانه برای این موضوع را می‌توان در یادداشت‌های تاریخدان یونانی آقای هرودت دید.

این کشف، یکی از معماهای تاریخی را که توسط هرودوت مورخ یونانی گزارش شده حل کرده است. هرودوت ـ ۴۸۴-۴۲۵ پیش از میلاد ـ در کتاب تاریخ خود آورده است، کامبیز، فرزند کوروش، پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت‌پرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپ‌ها یا استان‌های ایران به شمار می‌رفت ـ که سر به شورش برداشته بودند ـ مقابله کند.

۱۵-۳

این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقه‌ای می‌رسند که هم‌اکنون با نام «الخرقه» شناخته می‌شود و پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت.

هرودوت در تاریخ خود به باد‌های شدیدی اشاره می‌کند که همزمان با حضور ایرانیان از سمت جنوب وزیدن گرفت و گردباد‌ها و توفان‌های شن عظیم حاصل از آن سربازان ایرانی را در بر گرفت.

این گزارش می‌افزاید: داستان گم شدن ارتش کامبیز ـ کمبوجیه ـ در یادها ناپدید شد و هیچ ردپایی از سربازن ایرانی به دست نیامد تا اغلب دانشگاهیان آن را داستانی خیالی بپندارند.

۱۵-۴

اما اکنون دو دانشمند باستان‌شناس ایتالیایی ادعا می‌کنند که شواهد برجسته‌ای یافته‌اند که ارتش ایران در توفان شن‌ها دفن شده است. دو برادر ایتالیایی به نام‌‌ها «آنجلو» و «الفردو» کستیگلیونی که به خاطر کشف مشهور خود در بیست سال پیش در شهر تاریخی مصر، «شهر طلا»، معروفیت جهانی پیدا کرده بودند، ادعای جدیدی را مطرح کرده‌اند.

فیلم باستان‌شناسی که در فستیوال «روورتو» نشان داده شده، بیانگر تحقیق سه ساله و همچنین پنج سال اعزام هیأت باستان‌شناسی به این منطقه است. آنها در سال ۱۹۹۶ شروع به این فعالیت کردند که البته آنها آهن‌آلاتی را در نزدیکی «سیوا» پیدا کردند و در حالی که آنها روی منطقه کار می‌کردند، اجساد و استخوان‌های انسان‌های را در یک گودال یافتند که آنها این گودال را یک پناهگاه طبیعی در نظر گرفتند؛ آن یک صخره به طول ۱۱۴٫۸ فوت و ۵٫۹ فوت عرض و ۹٫۸ فوت عمق یافتند. از این پناهگاه‌های طبیعی زیاد در صحرا یافت می‌شود، اما این یکی در آن منطقه تنها پناهگاه بوده است و اندازه آن برای پناه بردن و در امان ماندن از توفان شن مناسب است؛ اما فلزیاب‌های یک باستان شناس مصری، تعدادی خنجر برنزی و چندین کمان پیدا کرد.

۱۵-۵

۱۵-۶

هرچند آنها ابزارآلات کمی پیدا کردند، این ابزارآلات بسیار مهم بودند، چراکه آنها ابزار آلات ابتدای هخامنشیان بوده و عصر آنها به زمان کامبیز ـ کمبوجیه ـ برمی‌گردد که در یک منطقه نزدیک سیوا در زیر ماسه‌ها به دست آمده‌اند.

۱۵-۷

۱۵-۸

همچنین حدود یک‌چهارم مایل دورتر از پناهگاه تیم باستان‌شناسی نیز یک بازوبند نقره‌ای پیدا شده و همچنین گوش‌آویز و چندین حلقه که شبیه تکه‌های گردنبند بودند. تجزیه و تحلیل گوشوارها ـ البته بنا بر عکس‌های به دست آمده ـ نشان می‌دهد که آنها مطمئنا به دوران هخامنشیان تعلق داشته‌اند. حلقه‌های کروی که از نقره ساخته شده‌اند و یک آویز کوچک از نقره که در پنج قرن پیش از میلاد مسیح در ترکیه به دست آمده است، مشابه همین آویز است. آنها همچنین گورهای دست جمعی با هزاران استخوان سفید پیدا کرده‌اند و می‌گویند که بقایای لشکر کامبیز ـ کمبوجیه ـ نیز باید در این منطقه باشد.
۱۵-۹
۱۵-۱۰
با این اوصاف جا دارد که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به همراه باستان شناسان ایرانی با تحقیقات و همکاری تنگاتنگ با دانشگاه «لچه» بتوانند به نحو احسن از این کشفیات جدید برای بها گذاشتن به فرهنگ و تاریخ کشور، کارهای لازم را برای همکاری دانشگاهی و فرستادن باستان شناسان ایرانی به کشور مصر انجام دهند. 
۱۵-۱۱

نقشه قلمرو ایران در دوره هخامنشیان ـ ۵۰۰ سال پیش از میلاد

اما در پایان، لازم به یادآوری است که چند پیامد بی‌اطلاعی عمدی و سهوی عامه مردم ایران و بسیاری از دست‌اندر کاران فرهنگی کشور نسبت به فرهنگ، تاریخ و تمدن کهن ایران زمین را که سبب شده حتی مسئولان متولی حفظ میراث فرهنگی از پاسداشت میراث گرانبار نیاکانمان غافل بمانند، برشماریم:

۱- از وجود خانه و زادگاه نظامی گنجوی در روستای «تا» در تفرش، حتی بسیاری از مسئولان میراث فرهنگی و مردم منطقه آگاهی ندارند. این گونه است که مسئولانی که در هفته گذشته، قول بازسازی آثار تاریخی دولت باکو در گنجه و دیگر نقاط آن سامان را (که مدعی هستند نظامی گنجوی شاعر ملی آنها و نه ایرانیان است!) به آنان داده‌اند، خانه نظامی در ایران را به عنوان یک اثر ارزشمند تاریخی که به ویرانه‌ای تبدیل شده، به حال خود رها کرده‌اند…

۲- فراموش نکرده‌ایم که کوتاه زمانی پس از کشف لوح سنگی حکاکی شده در جزیره خارک که به عنوان سندی تاریخی از نام خلیج فارس و حاکمیت تاریخی ایرانیان بر این منطقه به شمار می‌رفت، دست‌های ناپاک ضد ایرانی شبانه با پتک و تیشه به جان این میراث ارزشمند و سند تاریخی افتادند و آن را نابود کردند…
۳- ایرانیان میهن دوست فراموش نکرده‌اند که مسئولان میراث فرهنگی با تأکید بر این که چون اشیای تاریخی ارزشمندی در غارهای تاریخی تنگه بلاغی نزدیک پاسارگاد پیدا نکرده‌اند(!) پس این غارهای هخامنشی (به زعم آنان) ارزشی نداشته و این گونه بود که مجوز ایجاد سد سیوند صادر شد که علاوه بر زیر آب بردن و نابود کردن غارهای تاریخی تنگه بلاغی با آبگیری کامل سد ، در دراز مدت سبب آسیب تدریجی به پاسارگاد، مقبره کوروش، هم خواهد شد.

۴- بنا بر گزارش‌ها و عکس‌های ارسالی در هنگام بازسازی (!) مقبره کوروش در سال گذشته که با صدمه به این بنای ارزشمند همراه بود، استخوان‌های کشف شده در سقف بنا ـ که به احتمال قوی بخش‌هایی از جسد کوروش بوده است ـ گفته می‌شود به وسیله مسئولان و کارگران مرمت کار در سطل زباله دور ریخته شده است!

گورهای دلمن نمادی از غار

گورهای دلمن نمادی از غار:

۱۳-۱

دلمن مکانی بود که برای افراد بسیار متشخص یا احتمالا مقدس ساخته شده بود. احتمالا سرکرده یا رئیس قبیله ای وجود داشت که مشتاق بود تا به «حقیقت ازلی» پی ببرد و به بیتابی یا بیحالی زمانه شان غلبه کند. این افراد که هنوز خرد دهری خود را از دست نداده بودند، در درون این آرامگاه به «مدیتیشن ابدی» کشیده می شدند. سنگ بزرگ آرامگاه کنار زده می شد. شخص وارد تالار سنگی می شد. سپس سنگ بزرگ را به جای خود باز می گرداندند و شخص در انزوای کامل قرار می گرفت، بدون آنکه در مورد بازگشت خود بیندیشد. بعدها، مردم سنگ بزرگ آرامگاه را کنار زده و به تامل فرو رفته و از افکار شناور در آن تالار سنگی، در جستجوی اندرز بودند. در نظر آنان، روح خرد همیشه در آنجا حضور داشت.

بنابراین در نظر برخی پژوهشگران، هر دلمنی یادمانی از خرد و قربانی بزرگ روح به خاطر نسلهای آینده بود. پرستش دلمن و استفاده از آن به عنوان منبع الهام غیبی، ریشه در شیوه های عرفانی ارتباط محرمانه با موجودات و نیروهای نهان کیهانی، بدون در نظر گرفتن فضا، زمان و امکانات فیزیکی چنین آیین هایی داشته است. چنین به نظر می رسد که یادمان هایی به نام دلمن، برای مقاصد عرفانی به کار گرفته می شدند و با خاصیت خود چنین القا می کردند که دیوارها و تفاصیل بنا، از «انرژی» و «نفس» مردمان باستان محافظت می کند.

 نتیجه گیری:

‎دلمن ها‎ ‎متاثر‎ ‎از‎ ‎شرایط‎ ‎آب‎ ‎و‎ ‎هوایی،‎ ‎سنگهای‎ ‎موجود‎ در‎ ‎منطقه‎، استحکام‎ ‎سنگها‎ ‎و‎ ‎وضعیت‎ ‎جغرافیایی‎ ‎منطقه،‎ همچنین‎ ‎متاثر‎ ‎از‎ ‎فرهنگ‎، اعتقادات‎ ‎و‎ ‎ارزشهای‎ ‎ساکنان‎ ‎آن در‎ ‎سبکهایی‎ ‎مخصوص‎ ‎به‎ ‎خود‎  ‎ساخته‎ ‎شده‎ ‎اند‎.به عنوان مثال، در فلات ایران، خرپشته ها برای مقبره ها و به خصوص مقابر بزرگان ساخته می شدند و در تمدنهای قرون بعدی نیز می توان این روش بام سازی بر روی قبور را در نخستین گورهای دوران هخامنشی مانند آرامگاه کوروش مشاهده  کرد و این ادامه سنت خانه سازی اقوام ایرانی است که  پیش از آمدن به فلات ایران در مناطق باران خیز ساحل غربی و جنوبی دریای خزر زیسته و از آن راه به فلات ایران رسیده اند.

در ارتباط با کارکرد این بناها نیز باید گفت که محققان‎ ‎از‎ ظاهر‎ ‎این‎ ‎بناها‎ ‎درباره‎ ‎کاربرد‎ ‎شان‎ ‎به‎ ‎نتایج‎ ‎قطعی‎ نرسیده‎ ‎اند؛ اما کاربردهای ‎احتمالی که در مورد آنها حدس زده اند، عبارت اند از: کاربرد ‎نجومی، قربانگاهی‎ ‎برای پیشگاه ‎خدایان، آرامگاه مردگان، مکانی به عنوان سکونتگاه و‎ ‎محلی برای خورشید‎ ‎پرستی و غیره.  ‎می توان گفت که اغلب این حدسها‎ ‎ تا حدودی ‎ نزدیک ‎به واقعیت‎ ‎ اند.

 نکته دیگری که به عنوان نتیجه گیری اساسی ما حائز اهمیت است، آن است که دلمن یکی از مصنوعات ساخته دست بشری در جاههایی از طبیعت بوده است که غار طبیعی در آنجا وجود نداشته است. اما با این همه باید گفت که، دلمن نمادی از غار یا چیزی شبیه به آن بوده و به عنوان مسکن دارای کاربرد دوگانه هم برای زندگان و هم برای مردگان بوده است.

بنا به دلایل گوناگونی که گفته شد، می توان مذهب را به عنوان مهمترین انگیزه برپایی دلمنها بیان کرد. در واقع، عمل برپایی سنگهای مقدس، بلافاصله پس از آنکه برقراری آیین مسیحیت به آیین رایج زمان خود نیز، تداوم پیدا کرد. 

منبع کتاب شکوه دیرین نمین تالیف ل . عرفانی نمین در آبان ۸۹

دلمن گورهای باستانی عهد برنز/سنگ افراشته های نمین در گمنامیاردبیل – خبرگزاری مهر: “دلمن” گورهای باستانی عهد برنز در ۲۵ کیلومتری استان اردبیل در حاشیه شهرستان نمین هم اکنون برغم بی مهریهای تاریخی و طبیعی همچنان در دل خاک خودنمایی می کند اما هنوز از توجه و رسیدگی محروم است.

به گزارش خبرنگار مهر، شهرستان نمین یکی از مهمترین محل های استقرار گورهای باستانی یا سنگ افراشته های دلمن متعلق به عهد برنز است و این گنجینه های پنهان باستانی اثباتی بر طولانی بودن قدمت حیات تمدن بشری در این منطقه است.

دلمن ها ابنیه ها و گورهای ابتدایی است که با تخته سنگهای بزرگ و بدون استفاده از ملات ساخته می شدند و تحت عنوان عمومی دولمن یا دلمن از آنها نام برده می شود.

دلمنها در دو گروه بزرگ و کوچک قرار می گیرند که دسته بزرگ مسکن اولیه شبیه به غار است و دسته کوچک به عنوان مقبره استفاده می شده است.

در کاوش های باستان شناسی دلمن های بزرگ گاهی تا شش متر طول، دو متر عرض و دو متر ارتفاع داشته و در داخل دلمن های کوچک اسکلتهای انسان به همراه وسایل زندگی و ابزار جنگی کشف شده است.

۱۳-۲

حیات پس از مرگ؛ اعتقاد جاودانه انسانها

یکی از مهمترین خصوصیات دلمن ها خاک سپاری افراد به همراه وسایل زندگی شخصی است و از این رو دلمن ها جزو گنجینه های اصیل کاوشهای باستان شناسی بوده که توجه سودجویان را نیز به خود جلب کرده است.

بطوریکه از دلمنهای موجود در منطقه آذربایجان جز تخته سنگهای شکسته چیزی به یادگار نمانده و گنجینه های دفن شده به همراه جسد انسانهای اولیه جیب سودجویان را انباشته کرده تا مردم این مناطق جز نقش کمرنگی از این آثار باستانی ثمره ای نداشته باشند.

یکی از پژوهشگران تاریخ اردبیل در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: دلمن ها برای جوامع اولیه که از راه شکار و جمع آوری غذا زیست می کردند محل مناسبی برای زندگی بوده و در ادامه به عنوان مقبره استفاده می شده است.

یحیی عسگری تصریح کرد: دفن وسایل زندگی شخصی به نوعی اعتقاد انسانهای اولیه به زندگی پس از مرگ را نشان می دهد که در دلمن ها نمونه باستانی آن به وضوح دیده می شود.

وی با تاکید به تحقیقات خود در خصوص دلمن ها در منطقه نمین افزود: متاسفانه به دلیل تخریب و فرسایش ناشی از گذشت زمان و حفاری های پی در پی جز تخته سنگها اثری از دلمن ها باقی نمانده با این وجود همین آثار نیز اثبات می کند که تاریخ این منطقه به عهد برنز بازمی گردد.

۱۳-۳

دلمن های نمین نیازمند پژوهشهای باستان شناسی

عسگری یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد دلمن ها را معماری قابل توجه و چاره اندیشی سازندگان آن برای تعدیل هوا در گرما و سرما دانست و اضافه کرد: دلمن ها به شکل اتاق در ابعاد ۲*۶ و ۲*۴ با تخته سنگهایی به ارتفاع ۱٫۵ متر ساخته می شد و سقف آن را نیز تخته سنگهای بزرگ پوشش می داد.

این محقق یادآور شد: این معماری در فصول گرم فضای خنکی را ایجاد می کرد و برای بهبود هوا در فصول سرد سنگ چین دیگری به شعاع تقریبی هشت متر دور اتاقک اول چیده می شد تا خاکریز روی سقف را از پراکنده شدن حفظ کند.

وی این آثار را یکی از مهمترین دستاویزهای تحقیق و پژوهش جامعه شناسان، باستان شناسان و تاریخ دانان عنوان کرد و متذکر شد: لازم است تحقیقات صورت گرفته در خصوص دلمنهای ناحیه آذربایجان تکمیل شود تا حداقل اگر در طول زمان این آثار به طور کامل از بین رفتند تحقیقات مکتوبی در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد.

عسگری مهمترین مناطق واقع شدن دلمن ها در منطقه آذربایجان را نواحی طالش، ارتفاعات مرزی و اطراف نمین، چای قوشان، آستارا و در حاشیه شمالی رود ارس و نزدیک شهر لنکران کشور جمهوری آذربایجان می داند.

وی با بیان اینکه کاوش ها نشان می دهد اقوام بومی قبل از مهاجرت آریایی ها در این نواحی زندگی می کرده اند، عنوان کرد: نمونه دلمن ها در نقاط مختلف جهان دیده شده و تحقیقات گسترده ای نیز در خصوص شناسایی و مطالعه آنها صورت گرفته است.

۱۳-۴

معماری بومی وجه تمایز دلمن های نمین

پژوهشگر اردبیلی از جمله مولفه های جالب توجه دلمن ها را معماری بومی آن خواند و گفت: در مناطق مختلف دلمن ها شکل و معماری متفاوتی دارند که به نظر می رسد این تفاوت به دلیل ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی آن منطقه است.

عسگری با بیان اینکه دلمن های لنکران مانند نمین با سنگهای کوچک و خود دلمنها نیز در ابعاد کوچک و به صورت منفصل ساخته می شد، ادامه داد: نمونه دلمنهای تجمیع شده در آستارا دیده شده که در ابعاد ۱۸*۱۲ متر به جای یک اتاقک چند اتاقک دارد.

وی در خصوص دلمن های منطقه طالش تاکید کرد: در این منطقه دلمنها توده های سنگ بی شکلی هستند که به صورت ایستا قرار گرفته و با دایره ای از سنگهای کوچک محاصره شده اند.

ضرورت شناسایی و نگهداری گورهای باستانی نمین

اما آنچه که در کاوش های باستانی این خطه محل ایراد است ضعف متولیان آثار باستانی در گذشته و واگذاری کامل اختیار کاوش و کشف آثار باستانی به محققان و باستان شناسان خارجی است.

۱۳-۵

بطوریکه مطابق با روایات کتب تاریخی سهم عمده کشف دلمن ها در منطقه طالش و نمین بر عهده “ژاک و هنری دومورگان” دو برادر باستان شناس فرانسوی است که مطالعات این دو برادر در سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۰ در طالش، لنکران و نمین به کشف منطقه ای انبوه از دلمنها منتج شد.

دومورگان در دست نوشته های خود می نویسد: متاسفانه در لحظاتی که حفاری های من از نقطه نظر باستان شناسی به نتایج قابل توجهی می رسید دولت روسیه مرا مجبور به توقف تحقیقات کرد.

این باستان شناس علت این عمل را دستاویزی برای سود کلان از سوی انجمن باستان شناسی سن پطرزبورگ می داند و معتقد است دلمن ها گنجینه غنی از آثار و فلزات گرانبها هستند که توجه افراد بسیاری را جلب کرده اند.

مجموعه غنی از آثار باستانی این خطه که زمانی محل رقابت دولتهای مختلف بوده، هم اکنون به دلیل ضعف در شناسایی و نگهداری از سوی متولیان مرتبط استان به صورت کامل از بین رفته و اندک سنگ افراشته های باستانی منطقه نیز در جنگ با بی مهری و طبیعت اسیر شده و نابودی کامل خود را ثانیه شماری می کند.

بطوریکه بررسی حضوری خبرنگار مهر از محل دلمن های منطقه نمین نشان داد آثار به جا مانده از دلمن ها به دلیل فرسایش و تخریب گسترده جز برای محققان و باستان شناسان معنی و مفهومی نداشته و سنگ قبرهای خالی توان ابراز قدمت هزاران ساله خود را ندارد.

آرامگاههای سردابه ای

آرامگاههای سردابه ای:
در این نوع تدفین ابتدا آرامگاهی ر در زمین ایجاد کرده و سپس با استفاده از تابوت اجساد را دفن می کردند. از این گروه تدفین در دو محل گلالک در شوشتر و شهر صنعتگران در شوش ، هفت نمونه به دست آمده است که پنج نمونه آن در گلالک قرار دارد. این آرامگاه ها با آرامگاه های یافت شده در ژالیمر سوریه قابل مقایسه اند و بهترین نمونه در پالیمر آرامگاهی است که در حفاریهای سال ۱۹۹۲ هیئت ژاپنی ان را شناسایی کرده اند.
آرامگاه های سردابه ای شوشتر در قسمت ورودی پله و در اتاق اصلی اغلب سه سکو دارند که روی آنها تابوتهای سفالینی را قرار داده اند.این تابوتها از دو نوع لعابدار و منقوش و بی لعاب ساده اند. معمولا زیر سکوها خالیست و در داخل انها جسد را به حالت آزاد دفن کرده اند. در این نوع ، در داخل تابوتها اشیای متنوعی شامل سفال ، اشیا شیشه ای ، سکه و زینت آلات به دست آمده است. سکه های بدست امده به پادشاهان الیمایی مربوط است. نوع دیگری از این ارامگاه ها بدون سکو بوده و پله های کمتری در قسمت ورودی دارند.در این آرامگاه ها تابوتها را روی کف قرار می داده اند ، علاوه بر این زیر کف هم تدفین انجام می شده است. در خارج از این آرامگاه ها تدفینه ای دیگری نیز شناسایی شده اند که همراه آنها ظروف سفالی لعابدار و بی لعاب به دست امده اند ، در مجموع در آرامگاه های سردابه ای جهت خاصی برای تدفین رعایت نشده است. آرامگاه های سردابه ای شهر صنعتگران شوش با نمونه های شوشتر شباهت دارند.

تدفین در دوره اشکانی

دین و آئین تدفین دوره های باستانی ایران:

در هر دوره ای آئین تدفنی متفاوت بوده است. در اینجا می خواهیم آئین تدفینی دوره اشکانی را بررسی کنیم. امید است که عزیزان نیز در این مبحث شرکت کرده و با نظرات خود موجب بالا رفتن سطح عمومی دوستا شویم.

در شرق سرزمین اشکانیان در محلهایی چون نسا و سغد استودانهای سفالی برای دفن اموات استفاده میشده است. کاوشگران روسی گور معبد هایی نیز در نسا گزارش کرده اند. در غرب سرزمین اشکانی دفن اجساد در دیوار و کف خانه خشتی مرسوم بود. جسد کودکان در خمره یا دیگ کوچک قرار میگرفت و دفن میشد. تابوتهای سفالی و چوبی نیز استفاده میشدند. در سلوکیه گورهای خانوادگی استفاده میشد که اجساد درون تابوتهای وان مانند قرار میگرفتند. در الحضرساختمانهای چهارگوش برای دفن اموات استفاده میشد. در پالمیر برجهایی مانند برج خاموشی زرتشتیان و آرامگاههای زیر زمینی استفاده میشدند. در شوشتر گورهای سردابه ای و تابوت استفاده میشد و در شوش از تابوت استفاده میکردند. در کنگاور سه مدل تدفین تابوت، گور دخمه و گور خمره استفاده شده است. دشت مغان گور خمره ای استفاده میشد. در پارک طاق بستان نیز یک گورستان وسیع گور خمره ای یافت شده است. در همدان تعداد زیادی گور خمره و تابوت کشف شده است. در مریوان گورستان گور خمره ای بسیاری در اطراف دریاچه یافت شده است.

۰angj8cqzwxbllsqymm

:خلاصه

اشکانیان اجساد خود را دفن میکردند و در کنار آنها اشیایی قرار میدادند
گاهی افراد خود را انفرادی و گاهی جمعی دفن میکردند
برای دفن اجساد جهت خاصی را مراعات نمیکردند
اشیایی که کنار اجساد میگذاشتند مربوط به زندگی روزمره متوفی بود
اشیای هدیه شده به جسد اکثرا در کنار تابوت قرار میگرفتند
اجساد را هم در تابوت هم در خاک و هم در گورهای سنگی قرار میدادند
اجساد هم به صورت کشیده هم به صورت جمع شده و هم به صورت طاق باز دفن میشدند

مومیائی چیست؟

مومیائی چیست؟:
به طور کلی ، مومیائی یک بدن بیجان است ، اما چیزی متفاوت ازیک اسکلت یا فسیل .

(عکس هایی از مومیائی رختر اینکا)
۵۱

-مومیائی می تواند قسمتهائی از بافت های نرم بدن خود را که در دوران حیات داشته است حفظ کند. بیشتر این قسمتها شامل پوست و اندامهای ماهیچه ای می شوند . شایان ذکر است که حفظ این بافتهای نرم یا با دخالت انسان ویا به صورت تصادفی میسر خواهد بود و در هر دو حال زمانی رخ می دهد که باکتریها و قارچها نتوانند در روی جسد رشد کنند و باعث فساد آن شوند.

گورستانها و انواع قبرها

گورستانها و انواع قبرها

از بهترین جای آن شروع میکنیم که گورستان گبریان است.

خیلی از مردم عقیده دارند که قبرستان گبریان متعلق به کافران است ولی این موضوع درست نیست.

گبر یعنی غیر مسلمان و به کسانی که غیر مسلمان بوده اند بی دین گفته نمیشود. گبریان دین زردتشت داشتند.

حال میخواهیم ببینیم که قبرهای دوران قبل از اسلام به چه شکلی بوده اند و نوع دفن کردن اجساد به چه صورت بوده است. در زمان پیش از اسلام قبر زنها گرد و مدور بوده است و قبر مردها به صورت مستطیل بوده و قبر بچه ها به صورت مثلث بوده است. بعضی ها را نیز در خمره میگذاشتند.

در تمام قبرهای گبری حداقل یک کاسه آب و یک کاسه غذا گذاسته میشده است که کسی که میمیرد از گشنگی و تشنگی عذاب نکشد.

در بسیاری از قبرهای گبری لوازم مورد نیاز فرد نیز گذاشته میشده است که بستگی به پول داری یا بی پول بودن مرده است. مردگان پول دار ظروف طلا و اجناسی مانند شمشیر زره وخیلی چیزهای دیگر به همراه دارند ولی مردگان بی پول و بی بضاعت اموال کمتری با خود به همراه دارند یا اموال آنها از فلزات ارزشمند نیست.

نوع دیگر قبرها قبر پیغمبری است که اگر شما آن را بشکافید هیچ چیزی درون آن یافت نمیشود نه جنازه نه اموال. این قبرها چند پوش هستند و تازه از قبر راهی دارد برای جایی دیگر که جنازه و اموال آن در آنجا هست.

قبرهایی نیز وجود دارد که به صورت ایستاده است. این قبرها متعلق به یک سری از ایرانیان است که معتقد بودند آنها را باید ایستاده به خاک سپرد.

بسیاری از خلاف کاران را نیز به صورت ایستاده در میان دیوارهای قلعه ها و جاهای دیگر زنده به گور میکردند که خود اینها به نوعی قبر ایستاده تبدیل شده است.

بعضی از قبرها به صورت کشویی است که مربوط به رومیان است که در ایران با آئین خودشان دفن شده اند.

یک نوع قبر هم داریم که به آن قبر دخمه ای گفته میشود که نمونه آن در تخت رستم پیدا شده است.

جنازه قبرهای خمره ای همیشه به صورت نشسته بوده است و جنازه آنها را به صورت نشسته در خمره میگذاشتند و دفن میکردند.

وقتی در جنگها جنگجویان میمردند آنها را با اموال و لباسهایشان و زره دفن میکردندکه نمونه این قبرستان در چهاربداران در نزدکی مرز ترکیه موجود میباشد که شاه اسماعیل اول در جنگ با عثمانی شکست خورد و بیست و هفت هزار کشته داد که همه آنها با لباسهای رزمشان دفن شده بودند.

در گذشته ما گورستانهای دسته جمعی نیز داریم که متعلق به افراد مریض است. در جاهائی که وبا یا طاعون میآمده جنازه افراد را به صورت دسته جمعی دفن میکردند. در همینجا یک مطلب بسیار مهم را برایتان بگویم و آن اینکه کسانی که قبری را میشکافند خیلی باید مواظب باشند و بفهمنه که جنازه مریض هست یا نیست و حتماٌ باید استخوان شناس باشند و یا بتوانند استخوان اشخاص مریض را از استخوان افراد سالم تشخیص دهند تا با مشکلی مواجه نشوند.

همیشه وقتی میخواهید قبری را باز کنید حتماٌ از دستکش و ماسک حسابی استفاده کنید.

جنازه هایی که در غارها و ذاغه ها میباشد و جنازه هایی که در صحرا میباشد و جنازه هایی که در کوهستانها میباشد از نظر ماهیت کاملاٌ با هم متفاوت است.

هر قبرستان و هر کوری دارای اموال نمیباشد. چون بسیاری از مردم فقیر بوده اند و بدون اموال دفن میشدند.

در هر قبرستان تعدادی قبر سلطانی وجود دارد که دارای اموال میباشند که باید نتوانید آنها را تشخیص دهید و از روی بعضی شواهد تشخیص آنها امکان پذیر است.

اکثر گورستانها در سینه کشی ها و کنار رودخانه ها میباشد. در بسیاری از قبرستانها یک چهارطاقی نیز میباشد که نشان میدهد در میان آن چهار طاقی شخص مهمی فوت کرده است و اکثرا دارای اموال میباشند.

در ایران قبرهای یهودی نیز بسیار است که نوع قرار کرفتن سنگ آنها متفاوت است و میتوان از روی سنگ قبر فهمید که این قبر متعلق به یک یهودی است.(سنگ قبر یهودیان دارای فلش است).

و مطلب آخر در مورد کسانی که به حفاری میروند و میگویند در سه متری یا چهار متری یک طابوت طلا یا یک جنازه مومیایی پیدا کرده ایم. اینها همه دروغ است. شخصیتهایی را که در طابوت طلا یا نقره یا سنگ یشم میگذاشتند همیشه در عمق بالای بیست متر دفن میکردند. و در عمق کم اینکار انجام نمیشد. برای این جنازه ها حتماٌ اطاقی از ساروج درست میکردند و آن را آنقدر پایین میبردند که از گزند جانوران خاک به دور باشد و همچنین دزدان نتوانند گزندی به جنازه و اموال آن بزنند. در کنار این جنازه ها حتماٌ اموال فراوان وجود دارد و کنیزان و نوکران آنها را نیز با جنازه اربابشان زنده به گور میکردند. پس اگر کسی گفت جنازه ای در آورده بدون اموال بدانید که احتمال دروغ گفتن آن زیاد است.

 

مردن قبل از تاریخ در ایران

مردن قبل از تاریخ در ایران:

در گبر های هزاره پنجم و چهارم قبل از میلاد تعداد زیادی مهره و دانه های گردن بند یا دست بند استخوانی و سنگ های رنگین و مهره هایی از گل پخته پیدا شده است.  احترام به مردگان و سپردن اشیا در گور ایشان ثابت می کند که مردم پیش از تاریخ به زندگی در دنیای دیگر عقیده داشتند.  در تمام ایران بزرگ و میان رودان همراه مردگان ظروف و جواهر را به خاک می سپردند.  غالباً ظروف را در مقابل دهان یا سر او قرار می دادند.  تقریباً در تمام قبرها پای مردگان خم و یکی از دست های او به طرف دهان آورده شده بود.  در شهر اور میان رودان هنگام دفن پادشاه ۷۴ تن از زنان و خدمتگزاران او را با وی به خاک سپرده،  و انواع جواهرات و لوازم حتی آلات موسیقی را با او خاک کردند،  و بهترین موقعیت را برای جویندگان گنج درست نمودند.

   تپه حصار ــ  در دوره اول تپه حصار مردگان را به جانب مشرق یعنی طرف طلوع خورشید خوابانده اند ولی این رسم در دوره های بعد رعایت نشده بود.  در دور دوم قبرستان تپه حصار حدود ۳۰۰۰ ق.م،  مردگان را رو به مشرق می خواباندن،  و ظروف خاکستری رنگ مخلوط در کنار آنها قرار می دادند.  حدود ۷۷ جمجمه این بخش مورد مطالعه نژاد و تیره شناسی قرار گرفته،  که مورد تأیید من نمی باشد.  همچنین ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۶ در شاه تپه و حسن لو هم تعدادی جمجمه را بررسی کرده اند، که از نظر علم امروزی قابل قبول نمی باشد.

  تپه سیالک ــ  قبرستان های الف و ب. . . . بزودی

  تپه گیان ــ تپه گیان در جنوب غربی نهاوند، دوره اول ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ ق.م،  مردگان خود را بیشتر به سمت چپ و با لباس دفن می کردند،  تزئینات آنان را از قبیل جواهرات و کمربند و خنجر، کنار ظروف سفالی قرار می دادند. . . . ادامه دارد

  تپه جمشیدی ــ  در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال خاوری الیشتر و سی کیلومتری خاوری هرسین، . . . بزودی

  تپه بدهورا ــ در هفتاد کیلومتری باختر همدان، . .

سنگ قبرهای ایران زمین

سنگ افراشته‌های مزارها در ایران:

نگارنده چند سالی است که از قبرستان‌های قدیمی ایران بازدید می‌کنم و در این مدت سعی کرده‌ام چگونگی ساخت مقبره‌ها و نمادهای حک شده بر روی آن‌ها را از جنبه مردم‌شناسی بررسی کنم. اما آن‌چه در این نوشتار می‌آید مربوط می‌شود به بخشی از این قبرستان‌ها که مزارهایی به شکل سنگ‌افراشته دارند.

در بسیاری از نقاط ایران قبرستان‌هایی دیده می‌شوند که مزارهایشان دارای سنگ‌افراشته‌هایی است که در عین شباهت‌های نسبی، تفاوت‌هایی هم با هم دارند. در زیر به بررسی برخی از این قبرستان‌ها می‌پردازیم:

قبرستان خالد نبی:
در استان گلستان، شهرستان کلاله و در نزدیکی زیارتگاه خالد نبی، قبرستانی در یک محوطه وسیع دیده می‌شود که برخی از مقبره‌های آن سنگ‌افراشته دارند. تاکنون تحقیق جامعی در رابطه با این قبرستان انجام نشده، با این حال تفسیرهای متفاوتی از شکل این سنگ‌افراشته‌ها ارائه شده است. یکی از حدس‌ها این است که این سنگ‌افراشته‌ها به شکل آلت تناسلی مردانه هستند و به گونه‌ای بیانگر اعتقاداتی هستند که در میان مردم آسیای میانه دیده می‌شود. بد نیست بدانیم که وجود برخی از باورهای شمنی در این منطقه قابل تشخیص است. به طور مثال در نزدیکی مقبره‌ی خالد نبی یک دیرک چوبی وجود دارد که ترکمن‌ها از آن بالا می‌روند و باورهایی نسبت به آن دارند. تقدس این دیرک در این مکان، یادآور تقدس دیرکی است که در خیمه‌ی مغول‌ها وجود دارد و همچنین یادآور دیرکی است که شمن‌ها از آن بالا می‌روند. مثال دیگر این است که زیارتگاه خالد نبی بر روی کوهی به نام “تانگری داغ” قرار گرفته و “تانگری” در زبان مغولی به معنای خدا و آسمان است. در واقع نام‌گذاری این کوه، این حدس را قوت می‌بخشد که روزگاری در این سرزمین آداب و باورهای شمنی و مغولی معمول بوده است.

۳۶-۱
قبرستان خالد نبی

۳۶-۲
دیرک چوبی در زبارتگاه خالد نبی

قبرستان‌های منطقه باخزر:
در منطقه «باخزر» قبرستان‌های متعددی در روستاها دیده می‌شوند که دارای سنگ افراشته هستند.
۱- روستای «جوذقان» در ۳۵ کیلومتری غرب تایباد و در کناره‌ی رود مرغزار واقع شده و سه قبرستان با مزارهای سنگ‌افراشته‌ای دارد که بر روی بسیاری از آن‌ها کتیبه‌ای حک شده است.
۲- روستای «سوران» در ۴۸ کیلومتری غرب تایباد و در کناره‌ی رود مرغزار است که بیش‌ترین و بلندترین سنگ‌افراشته‌های منطقه باخزر را در خود جای داده است.
۳- روستای «شیزن» در ۵۰ کیلومتری غرب تایباد نیز مزارهایی با سنگ‌افراشته دارد.
۴- روستای «فایندر» در حدود ۸ کیلومتری شمال غرب «خواف»  واقع شده است و مزارهایش سنگ‌افراشته دارند.
۵- در روستای «نشتیفان» که از توابع خواف و به خاطر «آسباد‌»هایش معروف است، سنگ‌افراشته را بر روی قبرها می‌بینیم.

۳۶-۳
قبرستان روستای نشتیفان

قبرستان‌های آذربایجان شرقی:
در شهر تبریز و در حدود شش کیلومتری باغ «ایل‌گلی» و در روستایی که نامش «پینه شلوار» است، قبرستانی وجود دارد که چند قبر با سنگ‌افراشته بدون کتیبه و شبیه به آن‌چه در خالد نبی وجود دارد در آن دیده می‌شود.
ظاهرا و بنا به آن‌چه آقای «رجبعلی لباف خانیکی» گزارش کرده‌اند، در روستاهای «سردرود» و «کیجان» در «اسکو»، قبرستان «شادبا» در «بستان آباد» و قبرستان اطراف «بقعه اسحاق» در «هریس» آذربایجان نیز مزارهایی با سنگ‌های افراشته وجود دارد.

۳۶-۴

قبرستان روستای «پینه‌شلوار» در نزدیکی باغ ایل‌گلی شهر تبریز

قبرستان روستای اُنار در شهرستان مشکین‌شهر:
روستای «اُنار» در نزدیکی «لاهرود» و از توابع مشکین‌شهر است. گورستان این روستا، چندین سنگ قبر دارد که به شکل سنگ‌های افراشته هستند و بر راس این سنگ‌ها، بخشی همانند کلاه قزلباش‌ها با ۱۲ ترک (شیار) دارد که احتمالا نماد شیعه ۱۲ امامی است.

۳۶-۵
قبرستان روستای اُنار

قبرستان‌های لرستان:
در استان لرستان هم قبرستان‌های بسیاری در روستاها دیده می‌شوند که دارای سنگ‌افراشته هستند. نام یکی از این روستاها، «ابوالوفا» و در نزدیکی «کوهدشت» واقع شده است. سنگ‌افراشته‌های این قبرستان چهار وجهی و هرمی شکل هستند و در هر وجه آن نوشته‌ها و نقوش بسیار زیبا و معناداری دیده می‌شوند.

۳۶-۶
قبرستان روستای ابوالوفا

قبرستان‌های کرمانشاه:
۱- در نزدیکی مرز میان استان ایلام و کرمانشاه، شهری به نام  «شاه‌بداغ» (توحید) وجود دارد که جزو استان کرمانشاه محسوب می‌شود و در آن یک قبرستان با ویژگی‌های قبرستان ابوالوفا و با سنگ‌های افراشته وجود دارد.
۲- در استان کرمانشاه و در مسیر «ریجاب» به «بابا یادگار» یک قبرستان در سمت راست جاده دیده می‌شود. در این قبرستان، سنگ‌های افراشته‌ی مقبره‌ها، چهار وجهی و در حدود دو متر هستند که آجرچینی و سنگ‌چینی شده‌اند. قبرهای این قبرستان، شبیه به میل «خسرو آباد» هستند که در بخش «کونانی» استان لرستان و در روستای خسرو‌آباد وجود دارد. این میل به نام‌های میل «خسروآ» و میل «سید صفربک» هم معروف است و بلندی آن بیش از ۶ متر است.

۳۶-۷
قبرستان شاه‌بداغ کرمانشاه

۳۶-۸
قبرستانی در ریجاب کرمانشاه

۳۶-۹
میل خسرو آباد

برخی از مقبره‌های عرفا و بزرگان:
مقبره عطار نیشابوری در نیشابور و شیخ احمد جام در تربت جام نیز سنگ‌افراشته دارند. بر روی این سنگ‌افراشته‌ها، کتیبه‌هایی نیز حک شده است. به نظر می‌رسد وجود سنگ افراشته بر روی مقبره بزرگان، یک رسم بوده است.

۳۶-۱۰
مقبره‌ی عطار نیشابوری

۳۶-۱۱
مقبره‌ی شیخ احمد جام

وجود سنگ‌افراشته‌ی مزارها در مناطق دیگر ایران:
به احتمال قرین به یقین در شهرها و استان ها دیگر ایران نیز مقبره‌هایی با سنگ‌افراشته هنوز هم وجود دارند که از آن‌ها در این نوشتار نامی به میان نیامده است. اما با وجود همین مناطقی که نام بردیم، می‌توانیم حدس‌هایی بزنیم و نتایجی بگیریم.

حدسیات و نتایج:
به نظر می‌رسد شکل و شمایل مقبره‌ها نه تنها با باورها و اعتقادات، بلکه با نوع معماری منطقه در ارتباط است و این موضوع فقط به مقبره‌هایی که سنگ‌افراشته دارند محدود نمی‌شود. به طور مثال در همان قبرستان «ابوالوفا» مقبره‌هایی دیده می‌شوند که معماری مقبره کوروش را تداعی می‌کنند.

۳۶-۱۲
برخی از قبرهای قبرستان ابوالوفا که شبیه مقبره‌ی کوروش هستند

معماری برج‌های آرامگاهی در ایران که اتفاقا بسیاری از آن‌ها در زمان ایلخانیان و جانشینان آن‌ها ساخته شده است، نمایانگر مقبره‌هایی هستند که در قبرستان خالد نبی دیده می‌شوند.

۳۶-۱۳
گنبد «عالی» یک برج آرامگاهی است: ابرقو

آقای «خانیکی» هم معتقد است که “در آذربایجان سنگ‌افراشته‌ها به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند که هر دو گروه از معماری الهام گرفته‌اند.”

موضوع دیگری که در این میان می‌توان به آن اشاره کرد و به صورت یک سوال مطرح کرد این است که “آیا دلیلی برای شباهت میان برخی از سنگ‌افراشته‌ها (مخصوصا آن‌هایی که در لرستان دیده می‌شوند) با آن‌چه که در میان بختیاری‌های «مسجد سلیمان» به «بَرد نشانده» مشهور است، وجود ندارد؟” یادآوری می‌کنیم که این «بَرد نشانده‌«ها در مکان‌های مقدس یافت شده‌اند و معمولا به دوران پارتی تعلق دارند.

۳۶-۱۴
بردنشانده: محل نگهداری موزه شهر شوش

آرش نورآقایی

منابع:
مقاله “سنگ‌افراشته‌های مزارات باخزر”، رجبعلی لباف خانیکی، فصلنامه اثر، شماره ۱۸ و ۱۹، زمستان ۱۳۶