نکته سوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

نکته سوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

سنگ نگاره و هنر صخره ای (خاصا فقط ارزش تاریخی در اینگونه موارد ملاک است و فاقد ارزش مادی ناشی از نگارش انها میباشند)

سنگ نگاره یا هنر صخره ای چیست؟
سنگ نگاره ها یا هنرهای صخره ای، کهن ترین آثار تاریخی و هنری بجای مانده از بشر هستند. به تعبیری بستر به وجود آمدن حروف رمزی، خط، تبادل پیام، زبان، تاریخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگاره هاست و آنها از بهترین ابزارهای رمزگشایی ما قبل تاریخ هستند. تعداد آنها فقط در یک منطقه محدود در ایران به بیش از ۲۱ هزار مورد می رسد که عمر بعضی از آنها به چهل هزار سال می رسد و بشر تا کنون موفق به کشف هیچ پدیده تاریخی و هنری بدین قدمت نشده است.

به زبان ساده؛ به هر تصویر و نگارشی بر روی سنگ، سنگ نگاره یا هنر صخره ای می گویند. اگر این نوشته ها یا نقاشی ها، بر روی سنگ با رنگ یا امثال آن باشد به آنها Pictographs و اگر نقوش یا نوشته ها از طریق کنده کاری ها (حک یا حجاری مثبت یا منفی*) بر روی سنگ ها انجام شده باشد به آنها Petroglyphs. petrographs می گویند. اغلب در درون غارهای قدیمی از نقاشی یا نوشته های با رنگ استفاده شده (Pictographs) که عموماً عمر آنها در برابر عوامل طبیعی بسیار کوتاه است و علت ماندگاری آنها از هزاران سال قبل تا کنون در دسترس نبودن و محفوظ بودن آنها در برابر عوامل طبیعی بوده است. اما سنگ نگاره های کنده کاری شده (Petroglyphs) علاوه بر اینکه در غارها کشف شده اند، در محوطه های باز و بیرون غارها نیز وجود دارند. قسمت اعظم سنگ نگاره های محیط های باز در برابر عوامل طبیعی مثل سرما، گرما، باد، باران و یخ زدگی از بین رفته اند و می روند. از طرف دیگر متاسفانه به علت عدم آگاهی مردم نیز تعداد بسیار زیادی از آنها تخریب و نابود شده است.

سال یابی سنگ نگاره های ایران از دیدگاه صاحب نظران متفاوت است. به نظر تعدادی از آنان قدمت بعضی از سنگ نگاره های ایران به پنج تا چهل هزارسال هم می‌رسد، این سال یابی ها اکثراً از طریق کارکردهای مقایسه ای بوده واز رویکردهای علمی نوین (ریزفرسایش و رادیوکربن) کمتر بهره گیری شده است.

نقوشی که بر دیواره سنگی کوه ها و دره ها دیده می شود؛ برای زیست شناسان، تاریخ دانان، جامعه شناسان، مردم شناسان، باستان شناسان، نماد شناسان، دوستداران اسطوره ها، تاریخ فرهنگ، تاریخ زبان و هنرهای تاریخی و تزیینی، بسیار جالب و دیدنی می تواند باشد؛ این که چرا تقربیاً ۹۰ درصد نقوش سنگ نگاره های ایران بز کوهی است. قسمت اصلی آن به اسطوره ها، فرهنگ، دین و اعتقادات مردم باستان ایران زمین مربوط می شود.

این محوطه ها با نقوشی که ذکر شد، واقعاً موزه های سنگی هنرهای صخره ای هستند که هر بیننده با ذوقی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. به راستی چگونه در زمانی که افراد سواد خواندن و نوشتن نداشته اند، چنین با دقت و ظرافت هنر آفریده اند.

مطالعه بر روی سنگ نگاره ها نیازمند کمک مجموعه ای از علوم نوین و خاص است. علومی نظیر مردم شناسی، باستان شناسی، تاریخ، نماد شناسی، هنرهای تزیینی، اسطوره شناسی، علم شیمی (رطوبت، دما، pH) و دیگر علوم. یک علم به تنهایی قادر به مطالعه بر روی آنها نیست؛ چون یک سنگ نگاره مجموعه ای از علوم ذکر شده را در خود جای داده است. برای درک و شناخت آنها الزاماً می بایست از همه علوم مذکور و صاحب نظران آن رشته ها به طور سیستمی کمک گرفت.

مکان یابی و مکان نمایی سنگ نگاره ها در ایران، گام نخست و مبنایی جهت مطالعه و معرفی این نمادهای تاریخی و هنری ملی ایرانیان است. این در حال است که بعضی ملل جهان سالیانه تورهای بی شماری را برای دیدن سنگ نگاره ها تدارک می بینند و بعضی کشورهای میزبان ضمن انتقال فرهنگ خود، برابر فروش چندین چاه نفت در آمد دارند. ما در آینده نزدیک ناگزیر خواهیم بود که از ابعاد مختلف این ارزش های تاریخی و هنری را به صاحب نظران، متخصصان و کلیه مردم ایران و جهان جهت پژوهش، تحقیق و آشنایی آنان معرفی نماییم تا ضمن معرفی آثار هنری بجا مانده از نیکانمان، مردم ما نیز از مترتبات آنها منتفع شوند.

هنر صخره ای، نمونه ای مشخص از یک هنر جهانی است، که بیشترین سابقه را بین هنرهای شناخته شده دیگر دنیا داراست. این هنر از جمله مهم ترین شاخه های هنرهای تجسمی است. زیرا نه تنها نخستین جلوه های شناخته شده از حساسیت هنری و زیبا شناختی اجداد دور انسان را در بسیاری از نقاط جهان به نمایش می گذارد، بلکه یکی از رایج ترین شیوه های بیان پیام ها و فرهنگ انسان است.

۱۸

نیاکان ما باورها، ایده ها و تقدس های خود را در زیستگاه ها و بعضاً روی ظروف و لوازم زندگی خود (سفال ها، سنگ نگاره ها، سنجاق های سینه) تصویر و حک می کرده اند. این نقوش و تصاویر بیان کننده پیام های گوناگونی هستند که انسان های حکاک و نقاش هنرمندانه، ایده پردازی کرده اند به شکلی که امروز آن نقوش و تصاویر با صاحب نظران و اهل فن خود سخن می گویند و صاحب نظران در کنار آنها احساس لذت می کنند.

این هنر آفرینی ها در گذشته اکثر ملل دنیا وجودداشته است. برای مثال ما نقوش بز کوهی را در اقلیم های گوناگون می توانیم مشاهده کنیم. ایران، پاکستان، قزاقستان، ارمنستان، قرقیزستان، افغانستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، یمن، مصر، عربستان، حتی کالیفرنیا، آروزونا و کلرادو در امریکا. با توجه به اینکه سبک طراحی آنها باهم تفاوت دارد؛ لکن همه آنها در یک اصل، شباهت بی تردید دارند. پیام و هنر صخره ای.

وقتی سنگ نگاره های دنیا را مورد تعمق قرارمی دهیم، به راحتی متوجه تفاوت هنر موجود در سنگ نگاره های ایران، با دیگر ملل می شویم. برای مثال بعضی سنگ نگاره های ایران با تصاویر روی سفال ها و ابزار زندگی نیاکان ما در پیش از تاریخ رابطه و پیام مشترک دارند. ۹۰ درصد نقوش سنگ نگاره های موجود در ایران نقش بزکوهی با شاخ های بلند سمبلیک است که نشان و پیام آن “آب، باران، فراوانی نعمت، نگهبانی ماه، نگهبان و ناجی مشی و مشیانه” است و این ارتباط پیامی و کلامی مشترک بر روی سفال ها نیز از اعصار کهن بر جا مانده است.

تصاویر بز کوهی بر روی سفال ها و نقوش آنها بر سنگ های سخت کوه ها با شاخ های سمبلیک، جداً تحسین برانگیز است. چقدر هنرمندانه بدایع آفریده اند. بجز چند کشور همسایه در هیچ کدام از ملل دنیا نمی توان نمونه هایی مشابه آنها را پیدا کرد. از همه مهمتر ارتباط نقوش دیواره های سنگی کوه ها و تصاویر روی سفال ها با اسطوره ها و داستان های کهن چندین هزار ساله ایران زمین است.

قدمت و تنوع سنگ نگاره ها در ایران متنوع و بسیار زیاد است. هرجا که زیستگاهی بوده بی تردید آثاری از حیات پر احساس و هنرمندانه آنها قابل کشف و رویت است. سفال های برجا مانده، نقوش سنگ نگاره ها؛ این نشانه ها خود نمادی از سیر زندگی و احساسات قوی آن ملت نسبت به پدیده های فرهنگی بوده است. نکته جالب توجه اینکه، نیاکان ما با این نمادهای ساده که از خود به یادگار گذاشته اند؛ تا وقتی انسان حیات دارد سخن می گویند. این نشان از عظمت ملت ها دارد که زمان قادر به استهلاک آنها نیست. حاصل حیات و عظمت انسان ها آثار و بدایع آنهاست. که نیاکان ما به شایستگی از عهده آن برآمده اند. به راستی ما برای آیندگان چه اثری از خود به یادگار گذاشته ایم!؟

همه انسان ها به دور از تاثیر حاکمیت ها و ایدئولوژی ها، براساس فطرت پاک الهی خود شبیه به هم فکر می کنند و می اندیشند. حتی اگر کنار هم نباشند و در یک زمان نباشند. این اصلی است که زمان و مکان در مقابل آن رنگ می بازد.

آثار بسیار متنوع و فوق العاده جالبی از این هنر ها در سرتاسر ایران شناسایی شده است. برای مثال: بیرجند (لاخ مزار)، خراسان (نهبندان)، یزد (ارنان)، سیستان و بلوچستان (نیک شهر و سراوان)، اصفهان (غرقاب و کوچری گلپایگان و ویست خوانسار)، لرستان (همیان کوهدشت، خمه الیگودرز، میهد بروجرد)، اراک (ابراهیم آباد، یساول کمیجان، احمد آباد خنداب و خمین)، همدان (دره شهرستانه الوند، دره گنجنامه، مهرآباد و خوشیجان ملایر)، کرمان (میمند و شاه فیروز)، آذربایجان شرقی (ارسباران)، کردستان (دهگلان و سارال)، تهران (روستای دولت آباد شهریار، کوه کفترلو) قم (کهک).

به نظر نگارنده؛ حاصل بررسی سنگ نگاره های ایران و دنیا یک پیام واضح دارد و آن وجود یک وحدت رویه تکاملی در کل انسان ها در گذشته است که در جریان زندگی خود از آن خودآگاه یا ناخود آگاه پیروی و گذر کرده اند.

امید است همچنانکه نیاکان ما در گذشته های بسیار دور در جای جای این کره خاکی به دور از هر نژاد، فرهنگ و مرز جغرافیایی مثل هم بر سنگ های سخت، هنر های لطیف و حیرت آور آفریدند، ما هم امروز دانسته و با آگاهی، هنر دوست داشتن و مهر ورزیدن به یک دیگر را بر قلوب خود حک کنیم.

امید است در آینده متخصصان و محققین بتوانند، از فرایند های مشهود و غیر مشهود، پی به پیام های مستتر سنگ نگاره ها ببرند و پیام آنها، دستاوردی جدید و اثربخش برای ایجاد همبستگی فرهنگی ملل جهان شود و عاملی جهت وفاق ملت ها گردد.

نکته اول در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

نکته اول در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

هر نقش و نگاری بر روی سنگ  نمیتونه دلیل بر وجود دفینه باشه ایجاد سنگ نگاره های زیبا در کوهها و روی سنگها یک سنت قدیمی و خاص و حتی سرگرمی برای مردم و چوپانهای دوران گذشته هم محسوب میشده گاهی برای مراسمات مذهبی و مراسمات شکار و … علائمی به وجود میاوردند که نباید این علائم رو با علائم دفینه اشتباه گرفت که البته این نگاره ها از لحاظ تاریخی و فرهنگی بسیار ارزشمند هستند و به نوعی سند موجودیت و ریشه یک ملت و کشور محسوب میشوند که باید انها را پاس بداریم . در زیر نمونه هایی از انها را میبینیم
و اما نشان و علائم دفینه بر روی سنگهای سخت و مقاوم و گاهی سنگهایی که با ساروج درست میکردند قرار دارند پس دنبال این علائم روی سنگهای سست و شکننده مثل سنگهای اهکی نباشید
.

۱۶-۱

۱۶-۲

معبد خدای خورشید در مکزیک

معبد خدای خورشید در مکزیکمعبد خدای خورشید در مکزیک:

معبد خدای خورشید پایتخت اینکاها، رهبر قوم اینکا اطراف درهٔ کوزکو در ارتفاعات آند را بعد از جنگ و گریز با قوم دیگری که قبلاً در این منطقه ساکن شده بود، تصرف نمود و کشور کوچکی تشکیل داد. این قوم بعد از جنگهایی که کرد، توانست بر منطقه حاکم شود.

۸-۱

رهبر این قوم نام پاچاکوتی را برای خود گزید، نام به معنای «کسی که جهان را ا ز نو می‌سازد» پاچاکوتی به راستی هم جهان اینکا را بازسازی کرد. وی شعائر مذهبی را به گونه‌ای سازماندهی کردکه کانون اش پرستش خورشید باشد و خود را نیز نمایندهٔ خورشید در زمین قلمداد نمود. اندیشهٔ پرستش نیاکان را تشویق کرد که شامل پرستش فرمانروایان گذشته اینکا نیز می‌شد. وی شهر کوزکو را به شکل یک شیر کوهی بازسازی کرده به تسخیر سرزمینهای دیگر ادامه داد. جانشینهای وی امپراطوری را به گسترده ترین اندازه آن توسعه دادند، به گونه‌ای که از ناحیه‌ای که امروز اکوادور نامیده می‌شود، رو به جنوب تا آرژانتین، بولیوی و شیلی را در برگرفت. امپراطوری اینکا کم تراز یکصد سال پیش از ورود فرماندهٔ [اسپانیایی] بنیانگذاری شده بود. نخبگان اینکا با استفاده از تجربیات سازماندهی گروههای نخستینی که طی هزاران سال در سر زمینشان زیسته بودند، موفق به ساختن چنین امپراطوری شده بودند. نبوغ قوم اینکا در آن بود که دانش و سنت‌های ساکنان قبلی منطقه آند را با نیروی سازماندهی و مدیریت ممتاز خود ترکیب کرد.

۸-۲

معبد خورشید، مرکز آیینی۱-تمام طبقات مردم درمرکز آیینی حضور می‌یافتند. چشمگیر ترین بنا درکوزکو معبدخورشید یا مرکز روحانی تمام امپراطوری اینکا بود. امپراطور، کاهنان ونجبا دربرنامه ریزی جشن‌های عمومی مذهبی از تقویم منطقی پیروی می‌کردند که بیش تر بر اساسوقایع مهم کشاورزی مانند کاشت و برداشت نخستین محصول تنظیم شده بود. ۲- مردماینکا برای خوشید احترام رسمی فوق العاده‌ای قائل بودند ولی این بدان معنا نبود کهسایر خدایان فراموش شده‌اند. سنت ساختن زیادرتگاه و تندیس‌های مقدس و زیرت آنها، سنتی دیرینه بود که سدت کم تا دوران چاوین قدمت داشت.

اسرار معبد ماه     پیشنهاد شده‌است که این مقاله یا بخش با هرم ماه ادغام گردد (بحث).

آزتکها (Aztec) خرابه‌های این شهر را در قرن ۱۳ میلادی هنگامی که از سمت شمال در حال پیشروی به سمت آمریکای مرکزی و مکزیک امروزی بودند، یافتند.

هرم ماه امروزه به جاذبه گردشگری برای علاقهمندان میراث فرهنگی تبدیل شده‌است. میراثی که سازندگانش در پی ایجاد هماهنگی بین آن و جهان پیرامونش بودهاند. در شهر باستانی تئوتی اوآکان (Teotihuacan) در مکزیک امروزی هنگام وقف یک بنای یادبود به خدایان، انسانها و حیوانات با هم قربانی می‌شدند.

۸-۳

گروهی از قربانیان افراد غیربومی و احتمالا اسرای جنگی بودند که دستهایشان از پشت بسته و سر از بدنشان جدا شده بود. دهان گروهی دیگر با سنگهای نیمه قیمتی چون یشم پر شده بود. اما نکته جالب، کشفی خارق العاده در بخشی از حفاریهاست. در یکی از گورها، باستان شناسان اسکلت سه مرد بین ۴۰ تا ۶۰ ساله را در حالت خاصی از نشستن یافتند که دستهایشان برخلاف دیگر قربانیان بسته نشده بود. طرز نشستن این افراد دلالت بر تعلق آنها به طبقهای خاص از اجتماع دارد. علاوه بر این زیور آلاتی از جنس یشم نیز در نزدیکی اجساد پیدا شده‌است.

 

باستان شناسان معتقدند که قربانی کردن انسانها از این جهت حایز اهمیت بوده که بشر تحت کنترل باشد. آنها باید قانع می‌شدند که تابع حکم فرمانروا باشند. حیوانات قربانی شده هم عموما دارای نیروهای اسطورهای بودهاند. حیواناتی چون: عقاب، پوما، مارزنگی، گرگ، شاهین و جغد جانورانی هستند که سرنوشت خود را با انسانهای دفن شده در این معبد تقسیم کردهاند

در حالی که به نظر می‌رسد گروهی از انسانها زنده بگور شده باشند، اجساد بعضی از جانوران در قفس به خواب ابدی فرو رفتهاند. این نوع خاص قربانی کردن همچون جملات زبانی هستند که هنوز بسیاری از کلمات آنرا نمی‌شناسیم. رازی که دانشمندان کلید آنرا در ادامه حفاریها جستجو می‌کنند.

۸-۴

آزتکها (Aztec) خرابه‌های این شهر را در قرن ۱۳ میلادی هنگامی که از سمت شمال در حال پیشروی به سمت آمریکای مرکزی و مکزیک امروزی بودند، یافتند. شهری که هزاران سال از زمان شکوفاییاش می‌گذشت و مردمانش مدتها بود که ترکش گفته بودند.

مرکز همایشهای شهر که در آن زمان ده‌ها هزار نفر در پای بناهای یادبود گردهم می‌آمدند، زیر پوشش انبوه گیاهان محو شده بود. آزتکهای مذهبی این محل را تئوتی اوآکان (Teotihuacan) نامیدند و تاریخ آنرا با افسانههای خود پیوند زدند. تئوتی اوآکان در زبان آزتکها به معنی مکانی است که در آن انسانها خدا می‌شوند.

شواهد کشف شده امروزی حق را به آزتکها می‌دهند. در یکی از اهرام این شهر موسوم به معبد ماه ۵ مجموعه قبر پیدا شده که همگی دارای دو ویژگی مشترک هستند: شکوه و جنایت. قربانی کردن در این معبد که همواره همزمان با ساخت طبقات جدید بوده‌است با استفاده از اشیا تیزی از جنس فلدسپات انجام می‌شده که نمونه‌هایی از آنها در کاوشها بدست آمدهاند. همچنین مجسمه‌هایی از همین جنس یا از جنس سنگ یشم از دیگر آثاری هستند که در کنار موزاییکها و زیور آلات، دیگر یافتههای این معبد را تشکیل می‌دهند که عموما کاربرد ذهبی داشتهاند.

در فاصله ۵۵ کیلومتری این شهر یک معدن سنگ فلدسپات وجود دارد که تحکیم کننده موقعیت اقتصادی آن بوده‌است. به عقیده گروهی از محققین محصول این معدن کالای مبادلات تجاری با همسایگانی چون مایاها بوده‌است.

۸-۵

تیو تی اوآکان یکی از نخستین مراکز شهری در نیمکره غربی بوده‌است که مساحت آن در زمان شکوفایی بالغ بر ۲۰ کیلومتر مربع بوده‌است. کلان شهری تجاری که در حدود سال ۶۰۰ میلادی به دلایلی که تا امروز بر ما پوشیده‌است، از بین می‌رود.

شهری که ۱۵۰۰ سال پیش در این مکان وجود داشته‌است به وسعت روم آن روزها بوده‌است. جمعیتی بین ۱۲۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰۰ نفر داشته‌است و نام واقعی آن مشخص نیست. طبق افسانههایی که آزتکها بر تاریخ مبهم این شهر افزودهاند، خدایان در این مکان هراز گاهی همدیگر را ملاقات می‌کردند تا نیروی جدیدی به عالم ببخشند. خیابانها و ۲۰۰۰ خانه مسکونی که عناصر تشکیل دهنده شهر در دوران شکوفایی آن بوده‌اند همچون صفحهٔ شطرنج و به صورت قرینه ساخته شده بودند. دیوارها با گچبری و فرسک تزیین شده بودند. نکته قابل توجه این است که هیچ نشانی از کاخ یا مجسمهای از پادشاه یا هر المان دیگری که مبین وجود سیستم حکومتی خاص باشد، در حفاریها کشف نشده‌است.

آیا تئوتی اوآکان (Teotihuacan) همانگونه که گروهی از محققین معتقدند، اولین حکومت مردم سالار در قاره آمریکا بوده است؟ بهرحال شکی در آن نیست که این شهر دارای هنرمندان زبردستی بوده‌است. آثاری از نقاشی‌های دیواری به رنگهای آبی، قرمز و سبز در حفاریها بدست آمده‌اند که انسانها را عریان و یا با لباسهای فاخر در کنار حیوانات و گیاهان بدون نظمی خاص به تصویر می‌کشند.

راز این تصاویر نیز همچنان کشف نشده باقی مانده‌است. در این حفاریها هیچ سند تجاری ویا گزارشی از یک جنگ، هیچ لوح گلی و یا سنگ نبشته هم کشف نشده که اطلاعاتی خاص به نسلهای آینده منتقل کنند. بدین ترتیب چند و چون تمدنی چنین که از قرن سوم تا ششم میلادی بر بخش عظیمی از مکزیک امروزی حاکم بوده‌است همچنان در کنج تاریک تاریخ باقی مانده‌است.

۸-۶

خیابانی به طول ۴/۲ کیلومتر و عرض ۴۵ متر محور شمالی- جنوبی شهر را تشکیل می‌دهد که آزتکها آنرا خیابان مردگان نامیده‌اند. نامی که تا امروز حفظ شده‌است. این خیابان در مسیر جنوب دقیقا در جهت قلهی Cerro Gordo (تپه عظیم) قرار دارد که در مکزیک باستان کوهی مقدس بوده‌است. آیا این خیابان عنصری بیانی برای مفهوم «از خاک به افلاک» است که در اسطوره‌های باستانی ملل تمدن آمریکایی ذکر شده است؟ در انتهای شمالی خیابان معبد سنگی ماه به ارتفاع ۴۳ متر قرار دارد که جدیدترین اسکلتها در آن یافت شدهاند. در سمت شرقی معبد دیگری موسوم به معبد خورشید قرار دارد. هرمی مربع القاعده که یکی از عظیمترین هنرهای معماری باستانی با ۶۵ متر ارتفاع و طول ضلع ۲۲۵ متر است. تقریبا به بزرگی هرم خئوپس در مصر باستان. این هرم از سنگ آذرین قرمز رنگ ساخته شده که روی آن با آهک اندود شده‌است و روی آهک رنگ آمیزی قرمز.

سکوی بسیار وسیع این هرم که روی آن ۲۴۸ سطح پلهای ساخته شده‌است مکان بسیار مناسبی برای گردهمایی مردم شهر بوده‌است. در قسمت درونی هرم تنها یک تونل و یک گنبد تو خالی پیدا شده و بقیه فضا را تنها سنگ و خاک پر کرده‌است. محققان حدس می‌زنند که رمزگشایی اسرار این هرم غول پیکر می‌تواند کلید کشف اسرار این شهر باشد.

اگر خطی فرضی در جهت شرقی- غربی شهر و عمود بر خیابان مردگان طوری رسم شود که از وسط هرم خورشید بگذرد، اندازه آن تا معبد ماه (مرز شمالی شهر) ۸۳۳ و تا رود «سن خوآن»، Rio San Juan، (مرز جنوبی شهر) ۸۲۹ متر است. بدان معنی که معبد خورشید دقیقا در مرکز شهر قراردارد، امری که از نگاه محققین نمی‌تواند تصادفی باشد.

از سویی چون دانشمندان واحد اندازه گیری رایج در آن زمان را نمی‌شناختند، نوعی واحد اندازه گیری به نام “واحد اندازه گیری تئوتی اوآکان(Teotihuacán Measurment Unit) یاT.M.U قرارداد کردند که دقیقا معادل ۸۳ سانتی متر است. به کمک این واحد اندازه گیری نتایج زیر بدست آمد: در حدود سال ۲۵۰ میلادی درسمت جنوب رودخانه فوق مجموعه‌ای شبیه به یک میدان یا مرکز همایش بزرگ ساخته شده‌است. هرم سومی در این شهر وجود دارد که در درون یک ارگ با ظرفیت یکصد هزار نفر ساخته شده‌است. از جبهه شرقی مرکز همایش تا سمت شرقی ارگ ۵۸۴ واحد تئوتی اوآکانی است. از جنوب ارگ تا دیواری که در واقع حریم شمالی شهر بوده‌است نیز فاصله ۵۸۴ واحد است.

۵۸۴: این عدد دقیقا تعداد روزهای تقویم ونوسی است. به احتمال زیاد این شهر طوری ساخته شده بود که تداعی کننده ابعاد مشخصی از زمان و مکان باشد.

شهر احتمالا حکم مرکز کهکشان را داشته‌است. این نوع تصویرگری غریب از عالم هستی در واقع گویای سلسله مراتب قدرت در اجتماع آن روز شهر بوده‌است و از طرف دولت برای اهداف سیاسی مورد استفاده قرار میگرفته‌است.

در اندازه گیریهای بعدی مشخص شد که در معماری شهر علاوه بر تقویم ونوسی، تقویمهای ۳۶۵ روزه شمسی و ۲۶۰ روزهی مذهبی نیز نقش مهمی ایفا میکردهاند. ریتم پیچیده این تقویمها روزگاری پایه زندگی مادی و معنوی تمدنهای کهن آمریکا از مایاها تا آزتکها بوده‌است. این اصول برگرفته از تقویمهای مختلف اما در هیچ تمدن دیگری به اندازه این ابرشهر کهن قاره آمریکا در خدمت معماری قرار نگرفته‌اند. شهری که خرابههایش امروز در فاصلهای کمتر از یک ساعت در شمال شرقی مکزیک قرار دارد.

۸-۷

هرمی که در میان ارگ قرار دارد به احتمال زیاد جایگاه خدای ونوس است. این هرم به «مارپردار» وقف شده‌است، همان موجود منحصربه فرد افسانههای کهن مکزیک که سمبل ونوس است و به انسان زمان در قالب تقویم و مکان محدود (زمین) را عطا کرده‌است.

در Codex Chimalpopoca که تنها منبع ما در اسطوره شناسی تمدن آزتکهاست، (مارپردارQuetzalcoal)خدایی معرفی می‌شود که در اعماق آبهای دنیای مردگان به جنگ خدایان تاریکی می‌رود و پیروز با خوراکی جدید به این جهان بازمی گردد.

آیا رود سن خوآن سمبل آب دنیای مردگان بوده است؟ هرم «مارپردار» قدیمی ترین سند تاریخی است که در آن این اسطوره به کمک مجسمهها به تصویر کشیده می‌شود. با این اوصاف خدایان آزتکها خاستگاهی بسیار قدیمیتر از خود آزتکها می‌یابند.

تیو تی اوآکان می‌تواند خاستگاه تمدنهای بعد از خود باشد که تا قرن ۱۶ میلادی در زمان تسلط اسپانیاییها بر منطقه بوجود آمده بودند. آیا باید ریشههای مبانی علم ریاضی همسایه مایایی را نیز که همانا ابزار رصد کردن ستارگان بوده در این شهر جستجو کرد؟ برخی باستانشناسان در اتمام بررسی واحد انذازهگیری تیوتی اوآکان در معماری شهر به این نتیجه رسیدهاند که هر بنای یادبود در این شهر برای وفق به خدایان و متاثر از صور فلکی در مکانی خاص بنا شده‌است. در واقع معماری این شهر ماکتی سنگی از درک امریکای مرکزی آن زمان از فلسفه عالم هستی است. در چنین تمدن با شکوهی که به شدت متاثر از اساطیر است هیچ جای تعجبی نیست که انسانها نیز قربانی اعتقادات شوند.

اسپانیایی‌ها در سال ۱۵۱۹ در مرکز همایشهای پایتخت آزتکها– شهر Tenochtilan–در هرم اصلی شهر به اسرای جنگی برخورد کردند که خون از بدن و قلب از سینه دریده شدهشان خارج شده بود. خونی که به عنوان خوراک تقدیم خدای خورشید می‌شد. عقایدی که ریشههای آنها را باید هزاران سال قبل در تیوتی اوآکان جستجو کرد.

۸-۸

امروزه در همان خیابان مردگان، خیابان اصلی شهر قدیمی، مکزیکیهای جوان با تاجهای پر، لباسهای سنتی سرخپوستان و سازهایی از جنس صدف دریایی روزهایی چون ۲۱ مارس (انقلاب بهاری، اول فروردین) را که در آن شب و روز برابر می‌شوند، جشن می‌گیرند.

هرم ماه امروزه به جاذبه گردشگری برای علاقمندان میراث فرهنگی تبدیل شده‌است. میراثی که سازندگانش در پی ایجاد هماهنگی بین آن و جهان پیرامونش بودهاند.

معبد آپولون اپیکورییوس در باسائه این معبد مشهور خدای خورشید و شفاء، اواسط قرن پنجم پیش از میلاد و در خلوت کوهای سر به فلک کشیده آرکادیا ساخته شد.

مجسمه غول پیکر بودا در چین

مجسمه غول پیکر بودا در چین:

بودای غول پیکر لشان (Leshan) ، بزرگترین پیکره سنگی بودای موجود در جهان است. بودای لشان مجسمه ای است در هیئت Meytreya *، پا برهنه با گوش هایی آویزان، موهایی آراسته به صورت مارپیچ و گیس مانند، قفسه سینه ای برآمده و در معرض نمایش و دستانی که روی زانوان تکیه داده شده است. از زیر پای این مجسمه عظیم الجثه سنگی، رودخانه هایی می گذرند.

۱۲-۱

مجسمه غول پیکر بودای لشان از لحاظ شهرت هم پای مجسمه های ایستاده بودا در Bamiyan افغانستان است که همه آنها به عنوان میراث فرهنگی بشری حفظ و نگهداری می شوند. ارتفاع دو مجسمه بودای Bamiyan در افغانستان در حالت ایستاده ۳۸ و ۵۳ متر است که از لحاظ ارتفاع دومین و سومین مجسمه های سنگی بودا در دنیا هستند. مجسمه با شکوه بودای لشان حالت نشسته دارد. مجسمه های بودا در افغانستان به دست انسان ها تخریب شدند و همین امر باعث شد که محافظت از مجسمه بودای لشان بیش از پیش، مهم تلقی شود.

ارتفاع این بودای با شکوه ۷۱ متر است. پهنای شانه هایش ۲۸ متر، سرش ۱۴٫۷ متر طول و ۱۰ متر عرض دارد و در مجموع ۱۰۲۱ تکه مو به آن وصل شده است. در رویه پاهایش که هر کدام ۸٫۵ متر است به راحتی ۱۰۰ نفر جای می گیرند.
۱۲-۲
انگشتان پاهایش به اندازه ای بزرگ است که می تواند به عنوان میز شام استفاده شود. بودای لشان به عنوان مرتفع ترین مجسمه بودای جهان، در سال ۱۹۹۶ به لیست اسامی میراث فرهنگی طبیعی جهان پیوست.
به برخی از از اندازه های مربوط به مجسمه بودای لشان توجه کنید :
ارتفاع : ۷۱ متر
طول سر : ۱۴٫۷ متر
عرض شانه : ۲۸ متر
طول گردن : ۳ متر
طول گوش ها : ۷ متر
طول دماغ : ۵٫۶ متر
طول ابرو ها : ۵٫۶ متر
طول چشم ها : ۳٫۳ متر
طول دهان : ۳٫۳ متر

در زمانی که این مجسمه تراشیده شد، یک بنای ۱۳ طبقه چوبی برای محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. بعدها در اواخر پادشاهی (Yuan 1368-1279) این بنای محافظ در جنگ تخریب شد. از آن زمان تا کنون این مجسمه سنگی بدون هیچ محافظتی در معرض باد و باران قرار گرفته است.
گفته می شود در رودخانه ای که مجسمه در بالای آن قرار دارد، یک هیولا وجود داشته‏، این هیولا اغلب باعث وقوع سیل، واژگون شدن قایق های در حال عبور و گرفتن جان صدها نفر می شده است. برای حل این مشکل، به منظور مهار کردن آب رودخانه و همچنین نجات جان انسان ها، راهب بزرگی به نام Haitong سرمایه ای را جمع آوری کرده، ساخت مجسمه عظیم الجثه بودا را شروع کرد. او امیدواربود که حضور بودای بزرگ، بتواند هیولای رودخانه را رام کند و در نتیجه قایقرانانی که عرض رودخانه را می پیمودند در امان باشند.
۱۲-۳
ساخت این پیکره سنگی با نظارت Haitong در سال ۷۱۳ شروع شد. در ابتدا صاحب منصبان حریص به پول جمع آوری شده برای این منظور چشم طمع دوخته بودند، بنابراین سعی کردند از راهب بزرگ رشوه خواری کنند. اما او آنها را به مبارزه طلبید و اعلام کرد : اگر چشمان مرا از حدقه درآورید‏، باز هم نمی توانید به پولی که برای ساخته شدن مجسمه بودا اهدا شده دست یابید. این گفته راهب بزرگ خشم صاحب منصبان را برانگیخت، به او گفتند که مسلما جرات چنین کاری را ندارد، اما در کمال ناباوری Haitong چشمانش را با دستان خود از حدقه درآورد و آنها را درون یک سینی نزد مقامات و صاحب منصبان برد. راهب بزرگ در نیمه کار ساخت مجسمه از دنیا رفت. دو تن از پیروانش کار را ادامه دادند و سرانجام بعد از ۹۰ سال تلاش، مجسمه بودا در سال ۸۰۳ کامل شد.
چگونگی خلق مجسمه عظیم الجثه بودای لشان کماکان سئوال برانگیز باقی مانده، در واقع درک این مسئله که چگونه مردم در آن زمان چنین مجسمه مجللی طراحی کرده و ساخت آن را بدون هیچگونه تجهیزات مدرنی به پایان رساندند، غیر ممکن است.
۱۲-۴
* Meytreya : در سنت بودایی شخص بودای آینده است که برای راهنمایی و موعظه ظهور خواهد کرد. ریشه اصلی این کلمه سانسکریت بوده و به معنای دوستی است. پرستش Meytreya در قرون چهارم تا هفتم بین پیروان بودا متداول بوده و تصاویر مختلفی از او همه جا وجود داشته است. در بین آن تصاویر بودای لشان، دیدنی ترین آنهاست.
۱۲-۵

پرستشگاه و معبد آناهیتا

پرستشگاه و معبد آناهیتا:

آناهیتا در زبان اوستایی، نام یک پیکر کیهانی (هندو-)ایرانی است، که ایزدبانوی ‘آب‌ها’ (آبان) پنداشته وستوده می‌شود و ازین رو با نمادهایی چون باروری، شفا و خرد نیز همراه است.

۶-۱

بنای تاریخی که امروزه در شهر کنگاور واقع شده‌است. کنگاور در میانه راه امروزی همدان کرمانشاه و بر سر راه تاریخی هگمتانه تیسفون قرار گرفته‌است. این بنا با ۶/۴ هکتار وسعت، بر پشته صخره‌ای و مشرف به دشت گنگاور ساخته شده‌است.آناهیتا فرشته و نگهبان آب و فراوانی و زیبایی و باروری در نزد ایرانیان دارای مقام بلند و ارجمندی بوده‌است. این بنا دارای ۲۲۰ متر درازا و ۲۱۰ متر پهنا و کلفتی دیوار محیطی آن به ۵/۱۸ متر می‌رسد.فراز این اثر تاریخی ردیفی از ستون‌های سنگی بر پا بوده که بلندای هر ستون ۵۴/۲ متر است. وردی بنا به وسیله پلکان دو طرفه در جبههٔ جنوبی تعبیه شده و در جبههٔ شمال خاوری پلکان یک طرفه راه دسترسی به این مکان را ممکن ساخته‌است. معدن سنگ چهل مران در ۲ کیلومتری باختر این بنا قرار دارد و اکنون سنگ‌های نیمه تراش میان ستون و سنگ‌های نما در سطوح معدن از همان زمان باقی مانده‌است. قدمت این بنا را به دورهٔ اشکانی و ساسانی نسبت داده، نشانه‌ها و واژه‌های دوره ساسانی بر روی سنگ‌ها حک گردیده‌است.

۶-۲

پیشینه کاوش‌های باستان‌شناسی در نیایشگاه آناهیتا:

در تابستان سال ۱۳۴۷ برای نخستین بار هیئتی در تپهٔ ناهید کنگاور به کاوش‌های باستان‌شناسی پرداخت. پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که از مجموع تپه، تقریباً حدود پنجاه و سه هزار متر مربع به بنای تاریخی اختصاص دارد که به جز چند سر ستون شکسته و تعدادی حجاری‌های پراکنده در کنار کوره‌های آهک پزی که چند سال قبل از آن تعطیل شده بود چیز دیگری مشهود نیست، با این حساب مجموعهٔ معماری در زیر محله‌ها مدفون بود. اعضای هیئت عکس هوایی کنگاور را که در سال ۱۹۳۲ میلادی به وسیلهٔ آقای اریخ اشمیت تهیه شده بود، پس از تعبیر و تفسیر و یافتن گرته و اثری از امتداد ابهام آمیز دیوار و صفهٔ تاریخی مدفون، مورد استفاده قرار داد و موفق گردید بخشی از دیوار شرقی را در آن تشخیص داده و پس از کاوش، آن قسمت از صفه را از خاک ایام آزاد نماید. (این فصل سه ماه طول کشید.)

۶-۳

کاوش از ناحیه آزاد محله، از شصت متری منتهی الیه جنوب شرقی تپه، در شش ترانشهٔ ده متری آغاز گردید. در این محوطه که قبلاً هیچ اثری در روی خاک قابل رویت نبود، دفعتاً پس از چند روز حفاری، حجاری‌های فراوانی چهره از حجاب خاک گشود و عرض و طول خود را عیان ساخت. در هر ترانشه پس از سه ماه کار و فعالیت دو ستون قطور و منضمات آن‌ها که عبارت از ته ستون، سرستون، گیلویی و حجاری‌های نمای دیوار بود رخ نموده و در این شصت متر طول، دوازده ستون سالم و چند تایی شکسته از خاک بیرون آورده شد. از دوازده ستون، نه ستون سالم سه ستون نیمه سالم و به همین ترتیب اجزاء دیگر.

در این مرحله توانسته بودند ضخامت دیوار ستون دار، تعداد ستون‌ها، فواصل آن‌ها از یکدیگر، قطر، پیرامون و سایر ابعاد و اندازه‌ها را به طور نه چندان دقیق ولی در هر حال فارغ از تصور و تخیل تعیین نموده و با تهیهٔ تعدادی عکس، سند و اشیاء کشف شده از جمله چندین تابوت سفالین و گوشواره‌های طلا و سکه‌هایی از دوران تاریخی که در زیر سر اجساد، داخل تابوت‌ها و مقبره‌ها یافت شده بودند، در مجموع گزارش نسبتاً قانع کننده‌ای را فراهم آورند که بر اساس واقعیات تنظیم شده بود.

۶-۴

سپس امر خرید و کار تخریب و زدودن خانه‌ها، مساکن، محله‌ها، معابر و دکاکین قریه‌ای که کاملاً روی معماری تاریخی«نیایشگاه آناهیتاً را پوشانده و در بین مردم منطقه به محلهٔ «گچ کن» معروف بود، وارد مراحل عملی و جدی گردید و پا به پای آن کاوش‌های باستان‌شناسی نیز ادامه یافت.

کم‌کم و در فصول مختلف پژوهش و بررسی، مردم قریهٔ گچ کن در خانه‌های جدید ماوی گزیدند و بیغوله‌های خشت و گلی تخریب و عملیات شناسایی و کاوش ادامه داده شد تا بالاخره مساحتی بالغ بر پنجاه و پنج هزار متر مربع به طور کلی تخلیه و بنای تاریخی و حریم آن کاملاً معین و مشخص گردید.

۶-۵

با آغاز فعالیت‌های هیأت کاوش نیایشگاه آناهیتا در سال ۱۳۴۷ و پس از خرید و تخریب منازل مسکونی بالای تپه و اطراف آن نقشه و موقعیت مکانی این بنای تاریخی تهیه گردید. بنای معروف به نیایشگاه آناهیتا در مرکز شهر کنگاور و بر سر راه امروزی همدان – کرمانشاه واقع شده‌است. این بنا بروی تپه طبیعی با حداکثر ارتفاع۳۲ متر نسبت به زمین‌های اطراف ساخته شده‌است. در گوشه شمال‌غرب این بنا امامزاده و مسجدی برپاست.

۶-۶

آتشکده های مهم (آتشکده آتشکوه محلات – مرکزی )

آتشکده های مهم (آتشکده آتشکوه محلات – مرکزی ):

آتشکده آتشکوه نیمور محلات در ۱۲ کیلومتری غرب دلیجان در استان مرکزی قرار دارد و متعلق به دوره ساسانی است.

عظمت بنا به حدی است که جزء برترین آتشکده‌های زردتشتیان جهان به شمار می‌رود.

این آتشکده در ۵ کیلومتری جاده نیمور – محلات و نزدیکی روستای آتشکوه نیمور قرار دارد و مورخان بنای این آتشکده را متعلق به دوره ساسانیان دانسته و معتقدند که بر اساس شواهد و قرائن تا قرن چهارم هجری سالم بوده است.

۲۱

 بنای آتشکده در دامنه کوه آتشکوه و در کنار رودخانه‌ای به همین نام، در مساحتی حدود ۶۰۰ متر مربع ساخته شده، طول بنا ۲۸/۴۰ متر و عرض آن در بخش شرقی ۱۲/۶۰ و در بخش غربی ۲۵ متر می‌باشد.

مجموع آتشکده از ۳ بخش تالار اصلی (شرقی)، تالار غربی و راهرو تشکیل شده است. تالار اصلی یا شرقی آتشکده که احتمالا محل آتشدان و نیایش بوده و شامل تالاری مربع شکل است، که هر ضلع آن از بیرون ۱۲/۶۰ متر طول دارد.

این تالار دارای ۴ ستون مستحکم به ابعاد ۲/۷۰ در ۲/۷۰ متر و به ارتفاع شش متر تا پای طاق بوده که از سنگ و ساروج ساخته شده و گنبد و طاق این بنای عظیم روی این چهار ستون استوار است.

دو سوی ستون‌ها به طرف داخل تالار بصورت نیم دایره و دوسوی دیگر آنها به صورت مستقیم و دارای زاویه بوده و روی ستون‌ها سردرهایی هلالی و گنبدی شکل وجود داشته که بخش عمده آن فرو ریخته است.

در ساخت بنا از آجرهای چهار گوش با نمای سنگ استفاده شده و برای استحکام بیشتر بنا در داخل دیوارها تیرچه چوبی به کار رفته است.

تالار غربی ساختمان تالاری به طول ۱۰/۳۰ در ۵/۶ متر بناشده که از طریق راهرویی به تالار اصلی متصل می‌شود.

دیوارهای شمالی و جنوبی این تالار از سنگ و ساروج ساخته و حدود ۱/۴۰ متر عرض و ورودی اصلی به تالار شرقی به پهنای ۵/۶۰ متر قرار گرفته است.

در دو طرف ورودی اصلی، دو ستون به قطر ۳/۴۰ و دیگری ۴/۴۰ متر با نمای بیرونی به شکل نیمدایره بصورت برج دیده بانی ساخته شده و در اطراف دو ستون اصلی، دوستون دیگر در جوانب آنها به طول ۳/۲۰ در ۲/۲۰ متر وجود دارد.

از ضلع غربی، چهارستون بزرگ نمایان است که ورودی اصلی و دو ورودی فرعی در اطراف را شامل می‌شود و به احتمال زیاد این ورودی‌ها دارای سردر و سقف و طاق آجری بوده که فرو ریخته است.

راهروی اصلی که تالار مربع شکلی است که در ضلع شرقی مجموعه ساختمان آتشکده قرار دارد، توسط راهرو اصلی به تالار غربی مستطیل شکل ارتباط می‌یابد. این راهرو ۷ متر طول و ۲/۸۰ متر عرض دارد.

راه‌های دسترسی آتشکده آتشکوه، ۵ کیلومتری جاده نیمور به دلیجان، به سوی معدن سنگ آتشکوه، روستای آتشکوه، ضلع شرقی جاده به فاصله ۳۰۰ متری بنای آتشکده تا جاده مزرعه کشاورزی، چشمه آب و رودخانه کوچکی است.

آتشکده آتشکوه به شماره ۳۱۱ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

قلعه ضحاک

قلعه ضحاک:

قلعه ضحاک، آژی دهاک، کند قیز قلعه سی، داش قلعه سی، باروآس، رویی دژ یا قلعه گویی… فرقی نمیبا کدام یک از این اسامی آشناتر باشید.

ین اسم های عجیب و باشکوه، همگی به شگفت انگیزترین قلعه ایران تعلق دارند که در ارتفاع ۲۳۰۰ متری زمین، روی کوهی منفرد در شهرستان عجب شیر جا خوش کرده است. قلعه ای که با بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت، مهم ترین یادگار اقوام مانایی و مادها به شمار می رود.

۱۰-۱

قلعه ضحاک را باید در ۲۸ کیلومتری‌ شرق‌ عجب‌شیر و در ساحل شرقی دریاچه ارومیه و در ۹۵ کیلومتری جنوب تبریز ببینید. جایی که هزاران سال قبل، ایرانیان باستان تصمیم گرفتند دژی محکم در برابر دشمنان بسازند و از ارتفاعات قلمرو خود را زیر نظر بگیرند.

نام عجیب و مخوف قلعه ضحاک از آنجا می آید که قدیمی های هشترود عقیده داشتند ضحاک در این قلعه زندگی می کرده و کاوه آهنگر قیام خود را با ضحاک از همین منطقه آغاز کرده است! این قلعه اولین‌ بار در سال‌ ۱۹۷۱ میلادی‌ توسط‌ یک‌ هیات‌ باستانشناسی ‌آلمانی‌ مورد بررسی‌ و تحقیق‌ قرار گرفت و آثار برجای مانده از برج‌های نیم استوانه‌ای به نام دروازه قلعه و پوشش دیوارها که از سنگ‌های مکعب مستطیلی بود، قدمت آن را تا دوره ساسانی نشان می داد. با این حال، سفال‌های به دست آمده از این قلعه که مربوط به سده‌های ششم و هفتم هجری بودند، از استفاده طولانی مدت این قلعه در دوره های بعدی حکایت می کردند. هر چند که این‌ قلعه هم‌ از کندوکاوهای‌ غیرمجاز در امان‌ نبوده‌ و فضای‌ اطراف‌ آن پر از حفره‌هایی‌ است‌ که‌ توسط‌ غارتگران‌ برای‌ بدست‌ آوردن‌ عتیقه‌، زیرورو شده‌ است‌.

۱۰-۲

قلعه ضحاک

قلعه ضحاک از سه طرف مشرف به پرتگاه است و دیوارهای کنده کاری شده آن، پیشرفتگی و اهمیت بنا را نشان می دهد. در این قلعه مخازن سنگ، آب انبار، آسیاب، سالن شورا، حمام و ده‌ها قسمت دیگر وجود دارد که تماشای آن ها خالی از لطف نیست. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید نیمی از اتاق‌های‌ قلعه بی‌ سقف‌ است و در زمین‌ کنده‌ شده‌ و نیم‌ دیگر در کوه و‌ به‌ صورت‌ حفره‌ای ‌درآورده‌ شده‌ اند. بیشتر‌ این‌ حفره‌ها آب‌ انبار دارند و این در حالی است که‌ بر دیوارهای‌ این‌ حفره‌های‌ سنگی‌، طاقچه‌های‌ کوچکی‌ هم کنده کاری شده است. تک‌ حفره‌هایی را هم خواهید دید که‌ تمام‌ آن‌ را در صخره‌های‌ عمودی‌ کوه‌ کنده‌اند.

اگر گذرتان به قلعه‌ ضحاک‌ بیفتد، خواهید دید که آب‌ چشمه‌ای‌ که‌ در دامنه‌ کوه‌ مقابل‌ قرار دارد با فشار ‌ لوله‌هایی‌ که‌ در زمین‌ کار گذاشته‌ شده از روی‌ پشته‌ مابین‌ گذشته‌ و به‌ ارتفاع‌ قلعه‌ می‌رسد! و البته مهم تر از آن، چیزی که در نگاه اول به این بنا برایتان جالب به نظر می رسد، چهار طاق زیبای این قلعه است که از عهد ساسانی به یادگار مانده و عده ای از باستانشناسان معتقدند که بر خلاف طاق های دیگر دوره ساسانی از این چهار طاق برای آتش افروختن استفاده نمی شد و تنها کارکرد دیده بانی داشته است.

راه رسیدن

برای دیدن قلعه ضحاک باید به استان آذربایجان شرقی، ۱۶ کیلومتری شهر سراسکند، مرکز شهرستان هشترود کنونی سفر کنید. یعنی جایی در ۳ کیلومتری ایستگاه خراسانک و بر فراز کوهساری که تونل مستقیم و طویل دو کیلومتری راه آهن مراغه به میانه از آن می گذرد. دقیق ترش را بخواهید این طور می شود:

راه اول: از شهر سراسکند در جهت جنوب شرقی که حرکت کنید، بعد از طی ۱۰ کیلومتر راه پر پیچ و خم به ایستگاه راه آهن خراسانک می رسید و درست همین جا است که جاده آسفالت تمام می شود و بقیه راه را باید در جاده های شوسه روستایی طی کنید! از راه آهن به سمت روستای مکتو برویدتا بعد از طی ۲ کیلومتر به یک سه راهی برسید. سمت چپ جاده یک راه فرعی وجود دارد که بعد از ۴ کیلومتر راندن در این مسیر به قلعه دختر می رسید و این تازه اول راه است. بقیه راه را باید پیاده بروید تا قلعه ضحاک کم کم مقابلتان ظاهر شود!

قلعه ضحاک

راه دوم: اگر از ایستگاه راه آهن خراسانک ۲۰۰ متر به سمت جنوب بروید به تقاطع جاده شوسه روستای خراسانک به روستای مکتو با راه آهن می رسید. حالا راه خود را از روی ریل راه آهن به سمت چپ ادامه دهید تا به یک تونل برسید. اگر اهل ماجراجویی هستید می توانید از داخل تونل حرکت کنید و اگر ناگهان قطاری سر رسید، در جان پناه های درون تونل پناه بگیرید. فقط فراموش نکنید چراغ قوه ای قوی همراه داشته باشید. پس از عبور از تونل، وارد دره سرسبزی می شوید که رودخانه شورچای در آن جریان دارد. شما حالا در جنوب شرقی قلعه ضحاک ایستاده اید و اگر کمی دقت کنید می توانید قسمتی از برج و باروهای آن را ببینید. اما اگر چندان اهل ماجرا جویی نیستید، می توانید از راه باریکی عبور کنید که در سمت چپ دهانه تونل بر اثر عبور و مرور بازدیدکنندگان به وجود آمده است. پس از طی ۲ کیلومتر در این مسیر می توانید از ضلع غربی محوطه به درون آن صعود کنید.

۱۰-۳

مسیر سوم: این مسیر دقیقا حکایت نیش و نوش است و اگر از راهپیمایی در مسیری روستایی لذت می برید، ما به شما توصیه می کنیم این راه را انتخاب کنید. کافیست از راه آهن خراسانک به سمت روستای عربلو حرکت کنید و بعد از عبور از داخل روستا، وقتی به یک صخره عظیم رسیدید، از گذرگاه های این صخره خود را به دره و ساحل رود قرانقو برسانید. حالا می توانید از ضلع شمالی وارد قلعه شوید!

آتشکده آذرگشسب – آذربایجان‌غربی

آتشکده آذرگشسب – آذربایجان‌غربی:

آتشکده آذرگشسب از مشهورترین و بزرگ‌ترین آتشکده‌های فلات ایران است که در آذربایجان غربی در ۴۹ کیلومتری شمال شرق شهر تکاب قرار دارد.

آذرگشنسب به معنی آتش اسب نر است و بر پایه افسانه‌های ایرانی دلیل نام گذاری این است که کیخسرو به هنگام گشودن بهمن دژ در نیم روز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند، روبرو شد.

آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گشسب یا گشنسب) نامیده شد.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

آتشکده آذرگشسب در ضلع شمالی دریاچه قرار گرفته و دارای نمایی چهارطاقی است که درون آن محراب آتش قرار گرفته و راهروهای مخصوص مراسم عبادی اطرافش را فراگرفته‌اند.

در سمت راست چهارطاقی دومین اتاق مهم این آتشکده قرار گرفته که در آن آتش را وقتی برای نیایش در معرض دید نبود، شعله‌ور حفظ می‌کردند.

در ضلع شمال غربی، ایوان بلند و شکوهمند ساسانی معروف به ایوان خسرو که از آجر قرمز و ملات ساروج ساخته شده قرار دارد که تنها دیوارهای باقی مانده هنوز به عنوان شاخص این مجموعه تلقی می‌شود.

این ایوان بلند که برای اقامت پادشاهان ساسانی در زمان اجرای مراسم زیارت آتشکده آذرگشسب، بارعام احداث شده است و به احتمال زیاد تاریخ ساخت آن مربوط به خسرو اول معروف به انوشیروان است.

بر بالای این تپه دریاچه‌ای با عمق بیش از ۶۰ متر و قطر حدود ۱۰۰ متر قرار دارد. آب دریاچه توسط چشمه‌ای جوشان در کف آن تامین می‌شود و مملو از آهک و فاقد هرگونه موجود زنده است.

دمای آن در زمستان و تابستان ثابت است. سطح آب دریاچه به وسیله دو جوی آب که یکی به سمت شمال و دیگری به سمت جنوب دریاچه جاری هستند، ثابت مانده است.

مردم بومی به کانال جریان آب جنوبی که در زمان ساسانیان ایجاد شده اژدها می‌گویند. از دریاچه تخت سلیمان در متون بسیاری نام برده شده است.

ساخت این بنا به بیش از ۳۰۰۰ سال قبل باز می‌گردد. آذرگشسب در کنار دریاچه ارومیه قرار دارد و در گذشته کاخ‌های بسیار باشکوهی در اطراف آن بنا بوده.

آذرگشسب مخفف آذرگشنسب است که یکی از سه آتشکده مقدس حافظ جهان است.

نام آتشکده، گشتاسب است که در بلخ قرار داشته است، گنج‌های گشتاسب نیز در آنجا بود که اسکندر آن را خراب کرده و گنج‌ها را برداشت.

آتشکده آذرگشسب به زبان پهلوی گنزک یا گنجه، به زبان رومیان گزکا، به زبان اعراب شیز و در زمان ایلخانیان به صورت ستوریق تلفظ می‌شده است.

در زمان انوشیروان و خسرو پرویز توجه خاصی به این مکان می‌شده و عمران و آبادانی این محوطه از اهمیت ویژه‌ای برخودار بوده است. پس از زوال حکومت ساسانی و اشاعه دین اسلام، این محل به شدت آسیب دید.

در زمان حکومت آباقاخان مغول با انجام تعمیرات وسیع و چشمگیر و احداث بناهای جدید این مکان به عنوان پایتخت تابستانی و تفرجگاه مورد استفاده قرار گرفت. در دوران خلفای عباسی نیز گزارش‌هایی دال بر استفاده از این محل در دست است.

آتشکده ایرانی آذرگشنسب که از زمان حکومت ایلخانان به بعد تخت سلیمان نام گرفت وسیع‌ترین تاسیسات مذهبی و اجتماعی مربوط به دوره ایران پیش از اسلام است که تاکنون شناسایی و از زیرخاک بیرون آورده شده است.

آتشکده ایرانی آذرگشنسب در سال ۱۳۸۲ به عنوان چهارمین اثر باستانی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.

پیشینه فلزکاری در ایران

پیشینه فلزکاری در ایران:

نخستین اشیاء فلزى ساخت بشر، اشیاء کوچک مسی چکش‌کارى شده‌اى است که به نیمه اول هزاره چهارم ق.م تعلق دارد. این دوره، آخرین دوران نوسنگى است، که انسان فلز را شناخت و اولین فلز مس بود. اما تاریخ فلزکارى ایران به کشف ذوب فلزات که حدود هزاره اول قبل از میلاد است، مى‌رسد. در سال ۲۷۰۰ ق.م مقدمات عصر مفرغ آغاز شد. شوش یکى از بلاد باستانى است که آثار بسیارى از فلزکارى ایران را به دست داده است. فلزات طلا و نقره در حدود ۲۵۰۰ ق.م کشف شد و به‌دلیل کمیاب بودن، دوام و کاربرد در زیورآلات، مورد استفاده قرار گرفتند. نمونه‌هایى از نقرکارى این دوره در تپه حصار کشف شده است.

۱۴-۱

در حدود ۲۵۰۰ تا ۱۵۰۰ ق.م با کشف فلز قلع، عصر مفرغ آغاز شد و صنعت‌گران توانستند با ترکیب مس و قلع، به مادهٔ اولیهٔ مقاوم‌ترى که خواص مس را نیز دارا بود، دست یابند. در هزارهٔ دوم ق.م مفرغ‌کارى بصورت یکى از برجسته‌ترین صنایع بشرى درآمد. در ناحیه حسنلو در آذربایجان نمونه‌هاى فراوانى از اشیاء مفرغى به‌دست آمده است که متعلق به این دوران مى‌باشد. این هنر – صنعت توسط مفرغ‌کاران منطقه آذربایجان و اطراف دریاچه ارومیه به لرستان راه یافت و در آنجا رواج پیدا کرد. مفرغ‌هاى لرستان، شکوه هنر فلزکارى و مفرغ‌کارى ایران و جهان را بخود، اختصاص مى‌دهد. مفرغ‌کاران لرستان، با ریخته‌گرى و چکش‌کارى آشنا بوده‌اند. این آثار شامل لگام اسب، تبر، سرنیزه، دهنه اسب، روکش تیردان، بخوردان، سنجاق‌هاى زمینى و … مزین به نقوش حیوانات افسانه‌ای، تلفیق صورت انسان و بدن حیوان، شکار و … مى‌باشد. آهن در نیمهٔ نخست هزارهٔ سوم ق.م در بین‌النهرین و آسیاى صغیر شناخته شده بود ولى به‌دلیل سختى و عدم قابلیت چکش‌خوارى و دیرگداز بودن، نتوانست جایى داشته باشد تا این‌که تبدیل آهن به فولاد عملى گردید. و آهن نیز در ساخت اشیاء و ابزار مورد نیاز انسان استفاده شد. و حدود سال ۱۰۰۰ ق.م ساخت وسایل آهنى پیشرفت چشمگیرى کرد.
حکاکى روى فلزات از حدود ۸۰۰ ق.م رایج شده است و بعد سکه‌هایى از فلز با ارزش‌هاى متفاوت تهیه شد و در انجام مبادلات بکار رفت.

۱۴-۲

در هزاره اول ق.م، فلزکارى در ایران رونق خاصى داشت و از آثار باارزش این دوران، یکى جام مارلیک است که از طلاى ناب ساخته شده و به‌وسیله چکش‌کارى شکل گرفته است. در دوران هخامنشى صنعت ریخته‌گرى و چکش‌کارى ترقى قابل ملاحظه‌اى یافت. در این دوران سوار کردن سنگ‌هاى قیمتى روى فلزات رایج شد. از این دوران آثارى از قبیل جام‌ها، مجسمه‌ها و سکه‌هاى طلایى بدست آمده است. مراکز این صنعت در این روزگار، آذربایجان، کرمان و لرستان بوده است. ‘گنج جیحون’ از آثار معروف این دوران است. از مهم‌ترین نمونه‌هاى فلزکارى در این زمان یک جفت دسته ظروف به شکل بز بالدار است.

از دیگر آثار فلزى با ارزش در دوران هخامنشى ‘ریتون’ها هستند. ریتون جامى است با سرشیر یا حیوانات قدرتمند دیگر، دسته جام داراى دوایر افقى حکاکى شده است. معمولاً این جام‌ها از طلا یا نقره ساخته مى‌شده است.

با حملهٔ اسکندر و بعد در دوران سلوکیان، هنر ایران تحت تأثیر هنر و فن یونانى قرار گرفت. اما با حضور اشکانیان یا پارت‌ها این نفوذ کم شد و رنگ ایرانى بخود گرفت. از دورهٔ اشکانی، آثار فلزى که باقى‌ مانده شامل سکه‌ها و زیورآلات است که فاقد جنبهٔ عالى این هنر است. در عهد ساسانی، ساخت ظروف فلزى قیمتى پیشرفت داشته و برخى از ظروف نقش برجسته دارند که موضوع بعضى از آنها، بیننده را به یاد حجارى و پیکرتراشى آن دوران مى‌اندازد. ‘جام خسرو’ از ظروف فلزى دورهٔ ساسانى است که از طلا ساخته شده؛ وجود ظروف ساسانى در ممالک مختلف نشانگر تبادل اجناس و تجارت در آن دوران مى‌باشد. بعضى از این‌ها در شمال هند، لهستان و بیشتر در روسیه پیدا شده است؛ حتى در نواحى مختلف کشورهاى آسیاى مرکزى و نقاطى مثل ‘جبال اورال’ نیز این ظروف بدست آمده است.
در عهد ساسانی، نقره بیشتر از فلزات دیگر کار مى‌شده است. ساخت ظروف سیمین از قبیل تنگ، بشقاب و نیز ساخت ظروف مطّلا رایج بوده است.
با ظهور اسلام فلزکاران از برنز در ساخت ظروفى از قبیل سینی، آبخورى و ابریق استفاده مى‌کردند که به اشکال حیوانات و پرندگان بود.

۱۴-۳
با قدرت گرفتن سلجوقیان در شرق ایران، یک دورهٔ درخشان فلزکارى آغاز شد. صنعتگران فلزکار در ساختن آثار نفیس فلزی، انواع روش‌ها را بکار برده و بعضى را با قلم‌زنى و برجسته‌کارى تزئین کرده‌اند. روش دیگر از تلفق برنز و مس و زرفشان کردن آنها با طلا و نقره در ظروف و آلات فلزى استفاده مى‌کردند. جواهرسازى و مرصع‌کارى نیز رواج بسیار داشته؛ اغلب اشیاى فلزى داراى نقوش حیوانى یا انسانى و مجالس بزم و شکار و نیز داراى کتیبه‌هایى از خط کوفى یا نسخ است.
در دورهٔ سلجوقی، فلزکارى ایرانى در مشبک‌کارى نیز به درجات بالایى رسید و با مهارت ظروفى نظیر شمعدان و عودسوز بجاى گذاشته شد که به‌شکل حیوانات یا پرندگان ساخته شده است.
در دورهٔ ایلخانی، فلزکارى داراى تزئیناتى است. کاسه‌‌هاى مرصع به طلا و نقره، با کیفیت‌هاى گوناگون از این دوره باقیمانده است. بطورکلى فلزکارى دورهٔ مغول و تیموری، در صنعت اسلحه‌سازى و کلاهخود بیشتر جلوه کرده است و طرح‌‌هاى اسلیمى و کتیبه‌هاى خطى و نقوش دیگر با ظرافت خاصى روى آنها کار شده است.

در دورۀ صفوی، فلزکارى توسعه بیشترى یافت. از آهن و فولاد استفاده مى‌شد. و قطعاتى بسیار عالى ساخته شد که از نظر کیفى در سطح بالایى قرار داشت. بطورکلى اشیاء فولادى آن دوره از قبیل کمربند، لوحه و نشان گاهى با نقره یا طلا مرصع مى‌شد و در هر مورد بسیار عالى است.
مواد تزئینى و اشکالى که در آثار فلزى این دوره دیده مى‌شود، عبارتند از: شاخ و برگ گیاهى (اسلیمى‌ها) و تصاویر انسانى و حیوانی؛ در این دوره درها و جعبه‌ها و صندوق‌ها را با تخته‌هایى فلزى که با دقت تزئین شده بود، آرایش مى‌داده‌اند.
بعد از دورهٔ صفویه، صنعت فلزکارى کم‌کم رو به ضعف گذارد؛ زیرا در این دوره صنعتگران متوجه ساختن ظروف و اشیاء فلزى ارزان‌قیمت عامه‌پسند شدند.
به‌هرحال از دورهٔ قاجاریه آثار فلزى متعددى از طلا، نقره و دیگر فلزات به‌ویژه آثار میناکارى شده به جاى مانده است. از نمونه‌هاى جالب آن آثار قلم‌زنى روى در امامزاده‌ها و دیگر اماکن مقدس مى‌باشد.

بابک خرمدین

بابک خرمدین:

بذ یا بذین (شاید نام ۲ مکان باشد) به ناحیه کوهستانی (کورَ) در آذربایجان گفته می‌شود که محل قلعه و پایگاه بابک خرمدین در طی شورش علیه خلافت عباسی (۸۱۶ تا ۸۳۷ میلادی) بوده است.این قلعه اقامتگاه و مرکز فرماندهی بابک خرمدین در طی شورش علیه خلافت عباسی بوده است.

۱۱-۱

در نوشتار مورخین اسلامی:

ابن‌خردادبه، بذ را رستاقی در آذربایجان نوشته و شهر بذ را «مدینه بابک» نامیده است . طبری، بذ را قریه و شهری در حدود اردبیل نوشته است . مطهربن طاهر مقدسی آن را شهری با دیوارهای استوار خوانده است . ابن ندیم از آنجا به عنوان سرزمینی کوهستانی یاد کرده است . یاقوت آن را کوره‌ای میان آذربایجان و اران نوشته است. مسعودی، بذ را به صیغه تثنیه، بذین نامیده که در کنار رود ارس واقع بوده است. وی در جایی بذین را ناحیه و کوهی در آذربایجان دانسته، در جای دیگر آن را در آذربایجان و اران نوشته است. ابن عبدالمنعم نیز کوه بذین را در اران دانسته استابودُلَف و یاقوت ذکر کرده اند که آب و هوای قلعه بذ ابری و مه‌آلود است.

۱۱-۲

بذین:

عنوان بذین موجب بروز این اندیشه شد که گویا دو بذ، یکی در جنوب و دیگری در شمال رود ارس وجود داشته است. برخی از محققان بذین را در آذربایجان، اران و بیلقان پنداشته‌اند، حال آنکه بیشتر محققان، بذ را جایی در سرزمین اردبیل دانسته‌اند.یعقوبی می‌نویسد که ابوجعفر (منصور خلیفه عباسی)، یزید بن حاتم مهلبی را والی آذربایجان قرار داد و یزید، یمنیها را از بصره به آنجا گسیل داشت و روادبن مثنی ازدی را در تبریز تا بذ فرود آورد . اما از نوشته دینوری به سهولت می‌توان دریافت که بذ در جنوب رود ارس واقع بوده است. وی می‌نویسد که بابک در بذ به مقابله افشین شتافت، ولی چون دید لشکریان افشین او را از هر سو احاطه کرده و راه‌ها را بر او بسته‌اند، از رود ارس گذشت و به جانب ارمنستان رفت. مینورسکی بذین را ناحیه‌ای در آذربایجان نامیده که در جنوب رود ارس نهاده شده است. وی ارس را رودی دانسته که از میان بذین در آذربایجان و کوه ابوموسی درخاک اران می‌گذرد.

۱۱-۳

جغرافیا:

این منطقه بین آذربایجان و اران، نزدیک به رود ارس قرار دارد.سعید نفیسی نه تنها ناحیه، بلکه شهر و کوهستان بذ یا بذین را در مشرق دشت مغان نزدیک ناحیه طالش کنونی و در مجاورت کرانه غربی دریای مازندران نوشته است. این شهر در ۲۱ فرسنگی اردبیل بر بلندی کوهی واقع بود که بقایای دژ بذ یا قلعه جمهور ( به احتمال مأخوذ از کوه‌های جمهور) در آنجا قرار داشته است. کسروی محل شهر بذ را در جنوب رود ارس در قراچه داغ کنونی و شمال شهر اهر، اندکی مایل به شرق دانسته است. این نظر بعدها مورد تأیید باستان‌شناسان قرار گرفت و معلوم شد که قلعه جمهور در ۵۰ کیلومتری شمال شهرستان اهر و در ارتفاعات غربی شاخه‌ای از رود بزرگ قره‌سو در ۳ کیلومتری جنوب غربی کلیبر واقع است. بنای قلعه جمهور یا دژ بذ شامل قلعه و قصر، بر فراز قله‌ای به ارتفاع بیش از ۲۳۰۰ تا ۲۶۰۰ متر است که اطراف آن را دره‌هایی به عمق ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر فرا گرفته است. تنها از یک راه تنگ و دشوار می‌توان به این قلعه راه یافت

راه دسترسی به قلعه از سه طرف می باشد:.

۱– مسیر قلعه دره‌سی که در جنوب قلعه واقع شده است و صعب العبور می‌باشد.

۲– مسیر هتل بابک که کمی بالاتر از روستای شجاع‌آباد است.

۳– مسیر ییلاق که ۱/۵ کیلومتر از مسیر را می‌توان با اتومبیل طی کرد که نسبت به دو مسیر قبلی بهتر است.

طاق کسری

طاق کسری:

تاق کسری (تاق خسرو) یا ایوانِ مداین نام کاخ پادشاهان ساسانی در ۳۷ کیلومتری جنوب شهربغداد در ساحل خاوری رود دجله و از مهمترین سازه‌های دوران ساسانیان است و گور سلمان فارسی از یاران محمد پیامبر اسلام در نزدیکی آن زیارتگاه مسلمین است.

۸-۱

این بنا با داشتن عنوان بزرگترین تاق خشتی جهان (با بلندای ۳۵ متر، پهنای ۲۵ متر و درازای ۵۰ متر ) مشهورترین بنایی است که پادشاهان ساسانی ساخته اند و هنوز ویرانه های آن در عراق کنونی موجب حیرت سیاحان می شود.
این طاق جای جلوس رسمی شاهنشاه ایران بوده که در روزهای جشن ، طبقات رجال کشور و سران لشکر و سفراء و واقدین بیگانه در آنجا بار میداده اند.طاق جایگاه تخت را میپوشانیده و قالی زربفت مرصعی که به بهارستان کسری معروف است فرش آن بوده است. ساختمان این بنا را در داستان ها به خسرو اول نسبت داده‌اند ، بعقیده هرتسفلد طاق کسری را باید از بناهای شاپور اول دانست اما ریتر روایات متداوله را تایید کرده و گوید طاق کسری بارگاهی است که خسرو اول بنا نهاده است اما بنابر آنچه در نوشتار پهلوی خدای‌نامگ آمده‌است این کاخ به دستور شاپور اول ساخته‌شده‌است.

نمای عمارت شاید از ساروج منقش یا سنگ های مرمر یا چنانچه بعضی نویسندگان جدید ادعا کرده اند از صفحات مسین زراندود و سیماندود پوشیده بوده است. تا سال ۱۸۸۸ نما و تالار بزرگ مرکزی برپا بوده است و نقشی از آن در کتاب[دیولافوآ[واژه‌نامه ۳] کشیده شده است. اما در آن سال جناح شمالی خراب شد و اکنون جناح جنوبی نیز در شرف ریزش است.این بنا بارگاه شاهنشاه بوده است.در پشت هریک از جناحین نمای عبارت پنج تالار کوتاه تر که تاق هایی در بالای آن دیده می شود موجود بوده و از بیرون بوسیله دیوار بلندی بسته می شده است. تمام دیوار ها و سقف ها از آجر با ضخامتی قابل توجه ایجاد شده است.
در حفاری های جدید محققان آلمانی قطعاتی از تزئینات گچبری و غیره دیده شده ، طاق کسری جزو مقر عادی شاهنشاه محسوب می شده و از لحاظ ساختمانی تا حدی ساده بوده ، لکن حیرت نظاره کنندگان دربرابر این بنا بیشتر به خاطر عظمت و شکوه آن است. بیشتر گمان می‌شود که تاقِ کسری در تیسفون جای‌دارد ولی تیسفون، اسبانبر و چند شهر کوچک دیگر مانند بغداد، روی هم شهرگان یا مدائن را تشکیل می‌دادند.
ویرانه های این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق به‌جاست. ابوجعفر منصور خلیفه عباسی اولین کسی بود که کوشید تا آن را ویران کند ولی در این کار ناکام ماند. وی از مصالح آن برای ابنیه شهر جدید بغداد استفاده کرد و بخاطر اینکه در نظر وی حمل مصالح به بغداد از ارزش خود مصالح بیشتر شده از ادامه تخریب آن خودداری کرد.

۸-۲

قدیمی‌ترین تصویر عکاسی شده از طاق کسری، مربوط به ۱۸۶۴ میلادی

ویژگی و تاریخچه بنا

تاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون ( یا بزبان پهلوی تیسپون )، عراق حالیه، که جزئی از کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بوده‌است، طول و عرضش به ترتیب حدوداً ۳۶۵ و ۲۷۵ متر تخمین زده‌اند.از مجموعه شهرهایی، که پایتخت ایران زمان ساسانیان را تشکیل میداد، پنج شهر را میشناسیم، از اینقرار: در ساحل شرقی دجله شهر قدیمی تیسفون و شهر رومگان، و در جانب غربی شط شهر ویه اردشیر (سلوکیه)، و درزنیذان، و ولاش آباذ اگر محله اسپانبر واقع در ساحل چپ، و محله ماحوزا واقع در ساحل راست را دو شهر مستقل به حساب بیاوریم، عده هفت شهر پایتخت کامل میشود. تیسفون نام بزرگترین شهر از چند آبادی بود، که مجموع آنها را معمولاً «شهرها» یا بزبان سریانی ماحوزه می خواندند و گاهی مدیتاثا یا مدینه میگفتند و همین لفظ است، که عرب آنرا بصورت المدائن پذیرفته است.
این ایوان در محلهٔ جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع بود و بانی آن را شاپور اول ساسانی شمرده‌اند، و پس از وی ظاهراً خسرو انوشروان به ترمیم و تجدید بنای آن اقدام کرد.
در مجاورت تاق چهار دسته ویرانه مشاهده می‌شود که جالب‌ترین آن‌ها تلّی است معروف به حرم خسرو؛ این ویرانه‌ها جزء ایوان کسری بوده‌است. به فاصلهٔ حدود ۴۶۰ متری جنوب شرقی تاق بقایای ساختمان‌هایی مشاهده می‌شود، که تا گوشهٔ دیوار معروف به بستان کسری، که شاید حصار باغ گوزنان خسرو بوده‌است، امتداد دارد.بنابر عقیده باخمان همکار رویتر بستان کسری گویا یکی از شهرهای مداین بوده که انطاکیه جدید نام داشته است. نام رسمی این شهر ویه انتیوخ خسرو بود ولی معمولاً آن را رومگان «شهر رومیان» میخوانده اند. در فاصلهٔ حدود ۹۱۰ متری جنوب غربی بستان تلی به ارتفاع ۶ الی ۵/۷ متر واقع است، که قاعده‌اش چهار گوش است، . معروف به تل‌الذهب (تل طلا) یا خزانهٔ کسری است، و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسرو پرویز برای خزاین خود ساخته بوده‌است. طاق کسری که عظیم‌ترین و نظرگیرترین یادبود عظمت گذشتهٔ تیسفون است، در وسط ویرانه‌های مداین قرار دارد. آن‌چه که از آن باقیست نمایی است عظیم، به طول حدود ۹۳ متر، که اصلاً بیش از ۳۰ متر ارتفاع داشته و تاق‌نمایی به عرض حدود ۲۴ متر آن را به دو قسمت نامساوی تقسیم می‌کند. تالاری به طول بیش از ۴۵ متر و دارای ۱۰ ردیف اتاق‌های جانبی دارد. در عقب تالار دری پهناور است، که به حیاطی وسیع باز می‌شود.