تاریخچه شهر ساری

شهر ساری:

در مورد تاریخچه ی شهر ساری نظرات مختلفی وجود داره.مثلآ بسیاری از مردم ساری این طور فکر می کنن که شهر ساری رو شاهزاده ای به نام سارویه بنا کرده که به مرور زمان نامش از سارویه به ساری تغییر کرده اما نظر برخی مورخان از جمله آقای حسین اسلامی (نویسنده کتاب تاریخ ۲۵۰۰ ساله ساری )متفاوته. متن زیر که از این کتاب تلخیص شده اگر چه کمی طولانی به نظر می رسه اما به نظر من ارزش خوندن داره.

تاریخچه شهر ساری

به طور دقیق تاریخ به وجود آمدن ساری را نمی‌توان تشخیص داد زیرا در کهن‌ترین آثار مربوط به ماقبل تاریخ نوین جهان نیز نام آن بوده است ولی قدر مسلم آنکه بدون هیچ تردیدی نظام شهری آن به بیش از ۲۵۰۰ سال می‌ رسد. بر اساس شاهنامه فردوسی توسعه بنای آن را به اسپهبد طوس پور نوذر به دلیل به جا گذاردن یادگار پدرانش (منوچهر، ایرج، فریدون) نسبت می دهند، و بر اساس روایت تاریخ نویسان یونانی در زمان هخامنشیان پایتخت تمدن هیرکانیا و به نام زادراکارتا بوده است ( منابع ایرانی در جنگ ها از بین رفته اند ). پس از حمله اسکندر مقدونی آن شهر در آتش با خاکستر یکسان گردید (این اقدام اسکندر به واضح نشان از وجود تمدن پیشرفته آن زمان در آن شهر را می دهد) و طبق سیاست های اسکندر مقدونی شهری جدید در کنار آن ساخته گشت و نام آن را تمبراکس (سیرینکس) که نام یکی از سرداران سپاه اسکندر بود نهادند. شایان ذکر است که بنای آن شهر حدود ۱۲ کیلومتر با بنای شهر کنونی ساری فاصله داشت و در نزدیکی روستای اسرم کنونی ساخته گشته بود. بر اساس تحقیقات باستان شناسان در زمان ساسانیان تمدنی بزرگ در این ناحیه بوده است. چنانکه در زمان احداث خط راه آهن و حفاری های مربوط به آن کوزه ها و سفالهای مربوط آن زمان بدست آمد.

براساس برخی مستندات تاریخی فرخان بزرگ در سال ۵۶ ه.ق. ساری را که برای مدت زمان طولانی مورد توجه واقع نگردیده بود را به کلی مرمت و بازسازی کرد بطوری که حتی بنای ساری را به وی نسبت می‌دهند. مدتی پسر فرخان حاکم ساری بود و پس از آن بدلیل تهاجمات دشمنان فرخان بزرگ، وی این دیار مرکز حکومت خویش نهاد. تا قرن دوم هجری دین مردمان آن زرتشتی بود و در آن سال ها سپاه خلیفه عباسی توانست به ساری حمله کرده و بدین جهت مردم را مسلمان نمایند ولی پس از رفتن آنها بدلیل ظلم و ستم خلیفه مردم باری دیگر به دین زرتشت پناه بردند تا آن جا که نمایندگان و مبلغان دین اسلام از طرف امام جعفر صادق توانستند با ایجاد گرمی و محبت در بین مردم آنان را به اسلام و مذهب شیعه بگروایند و بدین دلیل مذهب مردم مسلمان ساری از همان ابتدا شیعه بوده و است؛ در سال ۱۳۶ ه.ق. ملامجدالدین از طرف امام صادق به ساری آمد و پس از آن حضرت یحیی پور یحیی و حضرت سجاد و حضرت عباس از فرزندان امام موسی کاظم به ساری آمدند و در بین مردمان زندگی کردند و در این دیار درگذشتند.

کارن بزرگ؛ پادشاه طبرستان

ساری زمانی تحت فرمانروایی اسپهبد قارن (کارن) بود و به دلیل افتخارات بزرگی که او برای طبرستان آورد پس از گذشت چندین قرن هنوز از خاطره ها بیرون نرفته و یکی از خیابان های ساری به پاس زحمات بزرگ او بدین نام است(خیابان قارن که در مرکز شهر ساری قرار دارد و از پر رونق ترین نقاط ساری است) و پس از آن مازیار پور قارن حکومت کرد که او نیز مردی بزرگ بود و اقدامات نیک وی هنوز هم پابرجاست، سپس حاکمان منصوب یعقوب لیث صفاری و امیر اسماعیل سامانی تا سال ۲۹۸ در ساری حکمرانی کردند تاآنکه در آن سال روس ها ساری را به آتش کشاندند و پس از آن حکومت در دست آل زیار که اهل تسنن بودند و آل بویه که اهل تشیع بودند قرار گرفت تا سال ۴۲۶ که سلطان محمود غزنوی به ساری آمد و بسیاری از شهر را ویران نمود و آخرین نماینده غزنویان در ساری (رستم شاه غازی) تا به سال ۵۵۸ حکمرانی کرد، اومدرسه مرقدعلاءالدوله ( همان جایی که هم اکنون مسجد شاه غازی واقع است) را تجدید بنا نمود. بهنگام حمله مغول حسام الدین اردشیر از سلسله کینخواریه بجهت آنکه بتواند در برابر مغول ها مقاومت نماید پایتخت خویش را از ساری به آمل برد؛ پس از مغول ها مرعشیان که در اصل عرب بودند بر ساری حکم رانی کردند تا سال ۷۹۵ ه.ق. که تیمور به ساری حمله کرد و دستور قتل عام مردم را صادر نمود و با خاک یکسان کرد. پس از مرگ تیمور دگربار مرعشیان آمدند و پس از آن حکمرانی ساری در میان چند خاندان بود تا آن که سلسله آل جلاویه بر سرکار آمدند.

ساری در دوره صفوی

شاه عباس صفوی علاقه فراوانی به آباد کردن مازندران داشت و او دهکده طاهان در شمال شهر و نزدیکی ساحل دریا را شهر کرد و آن را مرکز مازندران کرد؛ پیتر دلاواله جهانگرد معروف ایتالیایی که به سال ۱۰۲۵ ه.ق. ساری را دید و یک شب در آن اقامت گزید درباره ساری چنین نگاشته است: « ساری حصار ندارد و تا چشم می‌بیند باغ های میوه و خصوصا مرکبات در آن بسیار فراوان است جالب آن جاست که سقف بسیاری از خانه ها مرکب از ساقه خشک غلات و گل مال است و فقط برخی از خانه ها سقف سفالی دارند، مردمانی بسیار مهربان دارد و آنان کمال لطف و محبت را نسبت به من روا داشتند؛ فردای آن روز به قصد عزیمت به فرح آباد که شاه در آن جاست ساری را ترک کردیم، چهار فرسنگ بین ساری و فرح آباد راه بود و فرح آباد با دریا دو مایل فاصله داشت و در میان راه اثرات درختان تازه قطع شده را می‌دیدیم و کارگران مشغول سنگ فرش جاده بودند وقتی به فرح آباد رسیدیم خبردار شدیم که شاه در آن جا نیست و شاه که نمی‌تواند در یک مکان ثابت بماند به دو فرسنگی غرب فرح آباد رفته بود.» و اما فرح آباد آن شهر زیبایی که شاه عباس بنا کرد عمر زیادی نداشت و در حمله شبانه روسها به آتش کشیده شد و پس از آن ساری باری دیگر مرکز مازندران گردید؛ پس از قتل نادرشاه، محمد حسن خان قاجار که توانست حکومت مازندران را به دست گیرد دستور داد تا از استرآباد تا شهسوار راه سنگ فرش را تعمیر کنند و او پلی بروی تجن کشید که به پل محمدحسنخانی مشهور گشت البته بعدها در اثرزلزله خراب شد ولی بخشی از ستون های پل مخروبه هنوز هم در کنار پل فعلی تجن باقی است.

 

کشف سازه تولید شراب در تنگه بلاغی

کشف سازه تولید شراب در تنگه بلاغی:

بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد قصد دارد به منظور حفظ نمونه‌ای از سازه‌های تولید نوشیدنی عهد ساسانی در تنگه بلاغی، مولاژ دقیقی از کاملترین سازه بدست‌آمده در محوطه شماره ۶۴ تهیه کند.

حسین عباسی‌مهر”، مدیر داخلی مجموعه جهانی پاسارگاد دراین‌باره به میراث خبر گفت: «سازه‌های تولید نوشیدنی بدست آمده از عهد ساسانی در تنگه بلاغی به علت بودن در زمین و سنگین بودن قابل انتقال نیست و از آن‌جایی که این سازه‌ها بسیار اهمیت دارند، مولاژی از روی کاملترین سازه بدست‌آمده تهیه می‌شود

باستان‌شناسان با مطالعه سازه‌های بدست‌آمده در تنگه بلاغی که قدمت آن به دوره ساسانی می‌رسد دریافتند که از این سازه‌ها برای تولید شراب استفاده می‌شده است.

عباسی‌مهر به CHN گفت: «در حال حاضر مشکل بودجه مانع از آن می‌شود تا بتوانیم این کار را انجام دهیم. از سوی دیگر همچنان به دنبال شخصی هستیم که بتواند به بهترین شکل ممکن مولاژ را تهیه کند

این سازه‌ها در محوطه ۶۴ کشف شده است. این محوطه در مجاورت رودخانه واقع و از دو بخش جنوبی و شمالی تشکیل شده است.

سازه‌های شراب سازی در بخش جنوبی که به رودخانه نزدیک‌تر است کشف شده‌اند و احتمال آن‌که با شروع بارندگی‌های پاییزی به زیر آب برود زیاد است.

این در حالی است که عباسی مهر از سالم ماندن این سازه‌ها خبر می‌دهد و می‌گوید: «این سازه‌ها در ارتفاع بالاتری قرار گرفته‌اند و هنوز برای تهیه مولاژی از آن‌ها زمان هست.

سد سیوند اوایل امسال و در پی سفر احمدی نژاد به استان فارس آبگیری خود را آغاز کرد و تا کنون برخی محوطه‌ها از جمله محوطه ۱۳۱ که نزدیک سد بود و قدمت آن به ۷ هزار سال قبل مربوط می‌شد غرق شده است!!!

همچنین بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در پی اقدامی، برای نخستین بار دو سازه خشتی را که دو کوره پخت سفال مربوط به ۷ هزار سال پیش است در تنگه بلاغی جابجا کرد و به پاسارگاد برد.

تنگه بلاغی در پی سه فصل و حدود سه سال مورد کاوش‌های باستان‌شناسی قرار گرفت.

از جمله این کاوش‌ها تیم مشترک ایران و لهستان به سرپرستی علی اسدی و باربارا کاییم بود که منجر به کشف سازه‌های شراب سازی عهد ساسانی شد.

نبرد ترموپیل ( خشایارشا با لئونیداس )

نبرد ترموپیل:

نبرد ترموپیل یکی ازنبردهای ایران و یونان است که در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در تنگه ترموپیل (Thermopylae)٬ بین سپاهیان لئونیداس (Leonidas)٬ پادشاه اسپارت و سپاهیان خشایارشا در گرفت.
مدارک این جنگ متأسفانه یکطرفه‌است زیرا هر چه ما در بارهٔ این جنگ می‌دانیم مطالبی است که هرودوت تاریخ‌نویس یونانی ذکر کرده‌است و در مدارک شرقی کلمه‌ای وجود ندارد و از ارقام و نوشته‌های هرودوت نیز برمی‌آید که او مطالب خود را از یونانیهای دیگر گرفته و متأسفانه چون گفتهٔ طرف مقابل در دست نیست مدارک او همه جا گزافه‌گویی بلامعارض است.
رویدادهای پیش از نبرد
داریوش کبیر در سال‌های پایانی عمر خود به یونان لشکرکشی کرد. در این زمان بخش بزرگی از آسیای کوچک جزو قلمرو ایران بود. با این حال٬ تعدادی از فرمان‌روایان آن نواحی سر به شورش برداشته بودند. در این شورش٬ شهرهای یونانی-که مشهورترین آنها آتن و اسپارت بودند،دست داشتند. شورشیان بهمراهی یونانیان ساکن آسیای کوچک و آتنی‌ها سارد را در محاصره گرفتند و چون سپاهی در آن نبود تسخیرش کردند. داریوش به یونان لشکرکشی کرد تا به تنبیه شورشیان بپردازد. هنگامی که سپاهیان او به آتن رسیدند٬ مردم آتن به پایداری پرداختند. در این نبرد که به نبرد ماراتن معروف است٬ آتنی‌ها توانستند از سقوط شهرشان جلوگیری کنند. داریوش به سپاهیان دستور داد تا باز گردند. او قصد داشت سال بعد دوباره به یونان لشکرکشی کند اما بعد از مدتی درگذشت.
همزمان با روی کار آمدن خشایارشا٬ پسر و جانشین داریوش٬ خشایارشا تصمیم گرفت نقشهٔ پدر را برای حمله دوباره به یونان عملی سازد.
آغاز نبرد
در سال ۴۸۰ پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید. پس از ورود شاه ایران به نزدیکی ترموپیل٬ شاه چهار روز جنگ را عقب انداخت و روز پنجم مادها و کیسس ها را فرستاد که یونانیها را زنده گرفته نزد او آورند. آنها با حمله خود کاری از پیش نبردند. پس از آن پارسی‌ها را مأمور کرد. آنان که موسوم به جاویدانها بودند نیز نتوانستند کاری از پیش برند چه هم اسپارت ها خوب می‌جنگیدند و هم محل موافق جنگ نبود. سرانجام یکنفر یونانی ملیانی افی یالت(Ephialte) پسر اوری دم(Eurydeme) بطمع پاداش بزرگ نزد خشایارشا رفت و گفت راهی است که از آن می‌توان پیش‌رفت و به ترموپیل درآمد. خشایارشا با شعف بسیار پیشنهاد افی‌یالت را پذیرفت و هی دارنس مأمور شد تا از آن راه برود چون شب دررسید و چراغها روشن گشت پارسی‌ها حرکت کردند. این کوره‌راه از رود آسپ شروع میشد و به آلپن (Alpene) شهر اول لکریها می‌رسید. پارسی‌ها پس از عبور از آسپ در تمام شب در کوره‌راه حرکت کردند و در طلیعه صبح به قلهٔ کوه رسیدند. در اینجا هزار فوسیدی حفاظت می‌کرد و چون ایرانیان به آنها رسیدند باران تیر به آنها باریدن گرفت و سرانجام آنها فرار را بر قرار ترجیح دادند. هی‌دارنس پس از این فتح از قلهٔ کوه سرازیر شد و به مدافعین ترموپیل حمله برد. فرمانده ترموپیل لئونیداس چون دید که سپاهیان او مرگ را رویاروی خود می‌بینند عده‌ای (بقول هرودوت «سیصد تن»؟ از اسپارتی‌ها و چهار یا پنج هزار نفر یونانی) را برداشت و به بقیه فرمان داد که بهر کجا می‌خواهند بروند. باری بقول هرودوت تسپیان ها و اهالی تب با لئونیداس ماندند.
صبح حملهٔ ایرانیان آغاز شد و با وجود مقاومت شدید اسپارتها عاقبت لئونیداس با همه سپاهیان خود کشته شد و از ایران نیز مردان نامی چون دو پسر داریوش ، آبراکوم و هی پرانت بخاک افتاد . گفتنی است به نقل از هردوت که خشایار شاه شجاعت این مردان را ستود و به احترام این کشتگان به شهر اسپارت امان داد. چون لشکر اسپارتی شکست خورد اهالی تب که در جنگ شرکت داشتند دست بسوی ایرانیان درازکردند و گفتند ما مجبور بودیم که چنین بجنگیم. در همین اوان جنگ‌های دریائی زیاد در ناحیه آرتی میزیوم (Artemisium) واقع شد که سرانجامی جز غرق چند کشتی چیز دیگر نداشت و ضمناً نیز سپاهیان ایران یک یک شهرهای سر راه خود را گشود تا به آتن سرازیر شد. از زمان حرکت خشایارشا از هلس پونت تا ورود او به اتیک (ناحیه‌ای است که آتن در آن قرار دارد) چهار ماه طول کشید و چون خشایارشا به آتن رسید شهر را خالی یافت و فقط عده‌ای از آتنی‌ها به آکروپولیس پناهنده شده بودند و خزانه‌داران آن و عده‌ای از فقرا که نتوانستند از شهر بیرون روند در شهر مانده بودند. این‌ها به ارگ شهر پناه بردند و آن را با چوبهایی محافظت می‌کردند. پارسی‌ها برای تسخیر ارگ در تپه‌ای محاذی آنجا گرفتند و از آنجا تیرهای خود را با نخهای کتان می‌پیچیدند و آتش زده بشهر می‌انداختند. بدین منوال آتش بشهر روانه می‌کردند و استحکامات را در می‌نوردیدند. مردمان آتنی در این موارد چاره‌ای نداشتند جز آنکه با انداختن سنگهای بزرگ خود را از خطر حمله کنندگان محفوظ دارند. باری محاصره بطول انجامید تا اینکه چند نفر از پارسی‌ها از جایی که بواسطهٔ استحکام طبیعی نگهبان نداشت بالا رفته داخل ارگ شدند پارسی‌ها پس از ورود بشهر دروازه‌ها را بازکردند و آتنی‌ها نیز پاره‌ای خود را کشتند و پاره‌ای دیگر به معبد آکروپولیس پناه بردند و سرانجام سپاه ایران آتن را به تصرف درآورد و معبد آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی خانه‌های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.

کاوشهای باستان شناسی در شهر باستانی هگمتانه۱۳۶۲-۱۳۶۹

شهر باستانی هگمتانه:

 در حدود ۳۸۵ کیلومتری غرب شهر تهران و در دامنه رشته کوههای مرتفع الوند شهر همدان قراردارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۸۱۳ متر می باشد . شهر همدان بین مدار ۲۵-۳۳ درجه و ۴۵-۵۵ دقیقه عرض شمالی و ۴۷-۴۹ درجه و ۳۴-۳۶ دقیقه طول شرقی نصف النهارگرینویچ واقع است ارتفاع بلندترین قله آن موسوم به الوندکه در۱۸کیلومتری جنوب شهر همدان می باشددارای ۳۸۷۴ متراست و رودخانه مهمی مثل خاکسور، قره چای ، همه کسی و سیمینه رود از دامنه این کوهستان جاریست .

 تپه هگمتانه به صورت بیضی شکل در مرکز شهر همدان دیده می شود . خیابان اکباتان که از میدان امام آغازمی شود تپه را در جهت شمال – جنوب به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می کند . و پس از رسیدن به میدان هفت تیر به طرف غرب بلوار علویان کشیده شده که تا میدان عین القضاه ادامه یافته و مجددا” تپه را به دو قسمت شمالی ، جنوبی تقسیم می کند . از خیابان شهداء ( شورین سابق ) در منطقه جنوب شرقی تپه هگمتانه اخیرا” بلواری بنام هگمتانه کشیده شده که این بلوار دامنه شرقی تپه هگمتانه را به طرف شمال تا میدان هگمتانه دور زده و از آنجا به بلوار علویان به صورت یک بلوار کمربندی متصل می شود و قراراست این بلوار محوطه جنوب غربی تپه هگمتانه را دور زده و از آنجا به خیابان اکباتان متصل شود .

  هر چند محدوده فعلی تپه هگمتانه حدود ۲۵ هکتار می باشد ولی بنظر می رسد که هنوز بقایای بیشتری از تپه باستانی هگمتانه در زیر شهر جدید همدان مدفون باشد .

 ارزش و  اهمیت  تپه هگمتانه  از آنجا  ناشی می شود که احتمال وجود شهر گمشده باستانی (( هگمتانه ) ) یا (( اکباتانا )) مرکز حکومت کشور ماد در درون آن می رود . قوم ماد که از حدود اواسط قرن ۸ قبل از میلاد قدرت سیاسی را در محدوده غربی ایران به دست گرفته بود بنا به روایت تاریخ تا روی کار آمدن سلسه هخامنشیان در حدود  ۵۲۰  قبل  از میلاد بر سر قدرت  باقی می ماند . در طول  این مدت که دو  قرن طول  می کشد  پادشاهی  چون  دیاکو  (  ۶۷۵-۷۲۸ قبل از میلاد  )  ،  فری ورنیش  ( ۶۵۳-۶۷۵ قبل از میلاد ) ، کیاکسار ( ۵۸۵-۶۲۵ ق. م ) و ازدهاک ( ۵۵۰ – ۵۸۵ قبل از میلاد ) در این منطقه حکومت کردند .

  معروفترین  و  مهمترین  پادشاه  مادها  کیاکسار  بود که با کمک  بابلیها  توانست  بر پادشاه آشور (( سین شاریشکون – ساراک ))  غلبه نموده و  بعد از تصرف  نینوا دولت آشور را که در آن زمان بزرگترین قدرت منطقه محسوب می شد منقرض نماید .

   برطبق روایت هرودوت هاکیناوناسی مورخ یونانی ، بینانگذار سلسه ماد ، (( دیاکو )) بوده و بنا به دستور وی شهر (( هگمتانه ))  ( بمعنی محل تجمع )  احداث  و  به صورت  پایتخت کشور  ماد در آمد. این شهر دارای عظمت و شکوه فراوان بوده و نه تنها در دوره ماد بلکه در دوره هخامنشیان نیز به عنوان پایتخت ، آن هم پایتخت تابستانی ، بعد از شهرهای  شوش و تخت جمشید  انتخاب  شد .

   اسکندر  مقدونی  بعد از تصرف  شهرهای اخیر  الذکر شهر هگمتانه  را  نیز  به  تصرف  خود درآورد گویا در هنگام حضور وی در پایتخت مادها و هخامنشیان یکی از سرداران معروف وی به نام هفایستیون فوت می کند.

 وی نیز دستور می دهد تا آرامگاه مجللی  برای  وی  بسازند .  هر چند  تا  کنون  آرامگاه  وی  در همدان کشف نشده ولی وجود یک شیر سنگی در میدان سنگ شیر همدان نشانگر استفاده از این نوع مجسمه ها  در  مدخل  آرامگاه  سردار  یونانی  اسکندر می باشد .

شهر هگمتانه نه تنها در ادوار ماد و هخامنشی و سلوکی مورد توجه خاص بوده بلکه در دوره های دیگر تاریخی ( پارتی ، ساسانی ) و نیز در ادوار اسلامی بنا به نوشته های مورخین بیگانه و اسلامی به عنوان یکی از شهر های مهم ایران مطرح بوده است .

تعدادی از اشیاء کشف شده در شهر هگمتانه:

۱-ظروف شیشه ای (پارتی)                                         ۲- سر گاو سفالی (هخامنشی)    

heghmataneh1heghmataneh2

۳-پیه سوز با لعاب (ساسانی)                                       ۴-مهر سنگی (ماد)

heghmataneh3heghmataneh4

۵-اسکلت (هزاره دوم قبل از میلاد)                             ۶-کاسه سفالی (اسلامی)

heghmataneh5heghmataneh6

۷-کتیبه با خط پهلوی(اشکانی)                                   ۸-سنگ قبر با خط کوفی(سلجوقی)

heghmataneh7heghmataneh8