مجسمه ابوالهول

مجسمه ابوالهول:

مجسمه ابوالهول در مصر این گونه که حدس زده می شود باید در اصل دارای سری به شکل شیر باشد و آنگونه که زمین شناسان انگلیسی پیش بینی می کنند قدمت آن باید بیشتر از تخمین های قبلی باشد.

۶

ابوالهول غول افسانه‌های مصر باستان و اسطوره اُدیپ، مخلوطی از انسان و حیوان با پیکری ازشیر، مزیّن به بال‌های عقاب و دارای کله‌ای شبیه سر زنان است. این موجود افسانه‌ای کسانی را که موفق به حل معمّای او نمی‌شدند می‌کشت و در نظر مصریان باستان مظهرآفتاب محسوب می‌شد، ابوالهول بزرگ که در مصر قرار دارد از صخره‌ای تراشیده شده است و ۱۷ متر ارتفاع و ۳۹ متر طول دارد.

۶-۱

رمز ابوالهول:

اسرارآمیز بودن ابوالهول احتمالأ در ارتباط با تعهد و ادای سوگند هنرمندان و خالقین اساطیر است که بر اساس آن موظف به‌حفظ اسرار و رموز عقاید و اندیشه‌های فرهنگی و عرفانی آثار خود بوده‌اند. این موجود افسانه‌ای بیش از هر پدیده دیگری در ادبیات و فرهنگ، اقتدار اسطوره‌ای خود را تثبیت نموده و به نماد اعلی و عمیق علم و دانائی و هم به نمودی از هلاک و نیستی شهرت یافته‌است. بسیاری از هنرپیشگان زن سینمای قرن بیستم که اسرارآمیز، شهوانی، حیله‌گر و مرموز بوده‌اند با ابوالهول مصری واقع در جیزه تشبیه شده‌اند.همچنین گفتی است که این بنا بزرگترین بنای تاریخی مصر است. برخی از نجوم شناسان و باستان شناسان باتوجه به قدمت ابوالهول معتقد هستند که این بنا نمی‌تواند ساخته دست بشر باشد چرا که در آن زمان تمدن آنچنان هم پیشرفته نبوده که مردم بتوانند یک چنین چیز غول پیکری را بسازند بنابراین آنان ساخت این بنا را به موجودات فرازمینی نسبت میدهند.

۶-۲

وجه تسمیه:

خیابان سرهای ابوالهول در کرنکواقع در شهر اُقصُر

ابوالهول (یا اسفنکس از کلمه (به لاتین: اسفینکس)‏ و (به یونانی: اسفیگس می‌باشد)‏ هیکل عظیم اساطیری که هنرمندان مصری و به تقلید آنان هنرمندان یونانی به کرات مجسم ساخته‌اند. ابوالهول نام حیوان موهومی است که در مصر و یونان باستانی به‌هیاکل مختلف مجسم می‌کردند. در مصر اسفنکس را به‌شکل شیری نقش می‌کردند که سر او به‌صورت سر دختری بود. محتملأ این هیاکل را به قصد تعظیم و تکریم نیت که به زعم مصری‌ها الهه حکمتو دانش بود برپا می‌کردند. در خرابه‌های بلاد باستانی مصر ابولهول‌های بسیار مشاهده می‌شود که از یک پارچه سنگ ساخته شده و از همه بزرگ‌تر را ابوالهول خوانند که در بین دو هرم واقع شده و تنه این هیکل در زیر ریگ‌ها مدفون و پوشیده‌بوده است و فقط سینه و سر او خارج از ریگ مشاهده شد که بیست و هشت متر ارتفاع دارد. که بعداً از زیر شن خارج شد.در مورد علت نامگذاری این احتمال قابل مطالعه طرح شده که ابولهول عربی شده آپولو آپولوApollo آپولو،در افسانه های کهن جوانترین فرزند زئوس و برادر دوقلوی آرتمیس بود. او خدای آفتاب و زیبایی، شعر و موسیقی، نور است.۶-۴

۶-۳

 

کارشناسی میراث فرهنگی

کارشناسی میراث فرهنگی:

– شناخت مکانهای باستانی که ما به این قسمت اصلاً کاری نداریم.

۲- شناخت اجساد که به صورت خلاصه برایتان توضیح دادم.

۳- شناخت سنگ ها که خود به ۳ بخش تقسیم میشود

۱- سنگهای دوران حجر

۲- سنگهای بعد از دوران حجر

۳- سنگهای میان دوره ای

۴- شناخت سفال ها در دوره پنج هزار ساله

۱- ساده ، قهوایی ، سیاه ، خاکستری

۲- لعاب دار – لعاب بیرونی ، لعاب درونی

۳- نقش دار که به رنگهای مختلف است و هر رنگ متعلق به یک دوران خاص

۵- فلزات که بحث اصلی ما هستند که خود به پنج قسمت تقسیم میشوند.

۱- مس : که از تمام فلزات قدیمی تر است. مس را هم به تنهائی درست

میکردند و هم در فلزات دیگر آلیاژ میکردند

۲- مفرغ : پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف میشد چون فلزی عادی بود و همه مردم میتوانستن آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.

۳- نقره که خود بر دو قسمت تقسیم میشود.

۱- نقره ساده : که از آن سکه و مجسمه های زیبا میساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.

۲- نقره طلاشور : که از آن بیشتر ظروف و مجسمه میساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود. شما میدانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت خاک نقره باقی میماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از نقره خالص باقی میماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.

۴- طلا که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمیرود.

همه میدانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک میماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک میماند از خاک پاتین نمیبندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.

این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.

۵- هفت جوش : در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار تشکیل می شد که قلم زدن هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می ریختند.

۶- سه جوش : بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن مشکل بود آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه جوش بود.

پس توضیحات کلی را دادیم فقط چند تا نکته ریز موند که در زیر براتون میگم.

فلز نقره طلا شور را اکثرآ هنرمندان برای خاندان دربار می ساختند.

طلا کوب با طلا شور فرق میکنه و این دو تا با هم قاطی نشوند.

بعضی از نقره ها را طلا کوب میکردند و بعضی از طلا ها را نقره کوب.

بعضی از مفرغ ها را طلا کوب میکردند.

بعضی از مفرغ ها را نقره کوب میکردند. که این نیز برای شکیل شدن کار بود و اکثرا هنرمندان این کار را برای درباریان انجام میدادند.

بغیر از این چهار عمل بالا ، عملی برای کوبیدن با فلزات دیگر انجام نمیشد

مقدمه سنگهای قیمتی

سنگهای قیمتی انواع مختلف دارند.

گاهی اوقات بعضی از سنگهای بسیار با ارزش در طبیعت معادل کم ارزش هم دارند و وقتی افراد نا آگاه که در شناخت سنگ تبحری ندارند به آنها نگاه میکنند به اشتباه سنگ کم ارزش را با سنگ قیمتی اشتباه میگیرند.

شیادان و افرادی سود جو از همین مسئله استفاده میکنند و با آن مردم را گول میزنند.

رشته جواهر شناسی شاخه ای مجزا از باستان شناسی میباشد و علم مربوط به خودش را دارد و بنده نیز اطلاعات کاملی از آن ندارم و ممکن است اشتباه کنم.

به هر حال اگه اشتباهی بود یا کم و کاستی داشت به بزرگی خودتون و بی سوادی من ببخشید.

این مطلب را نوشتم تا بتونید سنگهای نزذیک به سنگهای قیمتی را بشناسید و بدونید که چه سنگهائی نزذیک به رنگ و شکل سنگهای قیمتی هست.

جواهرات و سنگها

سنگ تورمالین : سنگی متبلور به رنگهای زرد ، سرخ ، بنفش که معادن آن در برزیل و برمه و آمریکا و سیبری وجود دارد

سنگ دُر دُر بر دو شکل کلی هست. کوهی و بیابانی و بشکل و رنگ بلور میباشد که دارای تللول میباشد و مروارید یکتا در صدف را هم دُر میگویند

سنگ زمرد یکی از اقسام آلومین به رنگ سبز که از سنگهای قدیمی هست و هر چه پر رنگ تر باشد گرانبها تر است

الماس یکی از سنگهای گرانبها که عبارت است از کربن خالص متبلور و در هندوستان ، برزیل ، آفریقا و برخی از کشورهای دیگر بشکل کریستال در کانها پیدا میشود گاهی بی رنگ و گاهی در رنگهای سبز ، سرخ ، آبی ، صورتی ، و سیاه یافت میشود. نوع بی رنگ آن در ردیف سنگهای گرانبها هست و فراوانتر از رنگهای دیگر میباشد ولی کلیه رنگهای آن گرانبها هستند. الماس هر چه درشت تر و پاک تر باشد گرانبها تر است. الماس همه اجسام را مخطط میکند و فقط با گرده های مخصوص خود صیقلی می شود. نوع صنعتی آن در شیشه بری به کار میرود.

یاقوت نوعی سنگ گرانبها هست که از معدن به دست می آید به رنگ سرخ ، زرد ، کبود ، سبز و سفید. نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین سنگهای موجود میباشد و هر چه بزرگتر و خوش رنگ تر باشد گرانبها تر است در فارسی قدیم به آن یاکند هم میگفتند یواقیت جمع یاقوت است. رمانی= یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه انار یاقوت خام کنایه از لب معشوق می باشد.

زبرجد یک قسم آلومین رنگین مانند زمرد به رنگ زرد یا سبز که از سنگهای قدیمی است و در جواهر سازی بکار میرود و مشهور ترین آن سبز رنگ است در آمریکا و برزیل و استرالیا و روسیه یافت میشود

لعل یکی از سنگهای قیمتی به رنگ سرخ مانند یاقوت یک قسم آلومین رنگین است و در طبیعت پیدا میشود لعل بدخشان یکی از معروفترین آنها میباشد

کهربا صمغ برخی از درختان نوع سرو و کاج که از منۀ قدیمه تولید و مانند سنگ سفت و سخت شده و به رنگهای مختلف زرد و سرخ و سفید است و بر اثر مالش خاصیت الکتریسیته پیدا میکند و در ۲۷۸ درجه حرارت ذوب میشود و سپس به شکل تیره رنگی میسوزد و در آب و الکل و جوهر سقز حل میشود. یکی از اقسام لینیت زغالی است سخت و براق و به خوبی جلا و صیقل پیدا میکند و در جواهر سازی بکار می رود

عقیق یک قسم کوارنز بی شکل به رنگهای مختلف است. نوع مرغوب آن به رنگ سرخ یا آلبالوئی است و مانند سنگهای قیمتی در زینت بکار میرود نوعی از آن که در یمن به دست می آید و سرخ رنگ است معروف به عقیق یمنی یا یمانی است که بیشتر نگین انگشتر میشود و واحدش عقیقه است

فیروزه یکی از سنگهای قیمتی به رنگهای آبی آسمانی که از معدن استخراج میشود و بیشتر نگین انگشتر از آن به دست می آید و در نیشابور و کرمان و فارس و آذربایجان به دست می آید. بهترین آن از معدنی از نیشابور به دست میآید و آن را فیروزه بواسحاقی میگویند.

یشم سنگی است شبیه عقیق یا زبر جد به رنگهای مختلف کبود ، سبز تیره و رنگ صابونی آن نیز یافت میشود.

لاجورد از سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پر رنگ که سائئده شده آن در نقاشی به کار میرود و در طب قدیم نیز کار برد داشته است. به عربی به آن لازورد میگویند.

مردار سنگ لیتارژ ، جوهر سرب ، جسمی است به رنگ سرخ یا زرد بیستر از سرب و قلعی گرفته میشود برای ساختن مرهم بکار میرود و به آن سنگ مردار هم گفته میشود.

مروارید گوهری است سفید و درخشان که در داخل صدف رشد میکند. وقتی ذره شنی بین صدف و جبه او قرار می گیرد جانور کم کم ماده آهکی بدور آن ذره ترشح میکند و رفته رفته مروارید ساخته میشود. درشتی آن به اندازه دانه خنثی شروع میشود و تا اندازه تخم کبوتر آن وجود دارد و در خلیج فارس و اقیانوس هند صید میشود.

مجسمه سازی و پیکر تراشی (بخش ۲)

مجسمه سازی و پیکر تراشی (بخش ۲):

پیشینه پیکرتراشی در ایران
شاید بتوان قدیمی ترین مجسمه یافته شده در ایران را پیکره آدمکی گلی دانست که در تپه سراب حصار سفید کرمانشاه و از داخل یک قبر متعلق به حدود هفت هزار سال پیش پیدا شده است. باستان شناسان ساخت این گونه آدمک های گلی را که تحت عنوان کلی بت نامگذاری کرده اند ناشی از عقاید اقوام باستانی پیرامون ادامه حیات انسان در دنیای دیگر میدانند.
نقوش مربوط به اقوام لولوبی موجود در سر پل زهاب کرمانشاه بخصوص نقش آنوبانی نی با قدمتی در حدود چهارهزار و دویست سال و نیز سنگ نگاره های عیلامی موجود در خوزستان و نواحی اطراف از جمله مهمترین آثار پیکره سازی متعلق به ایران قبل از ورود آریایی ها مجسمه مرمرین گاوی که از زیگوارت چغازنبیل شوش به دست آمده نیز از جمله عالی ترین آثار تجسمی است که از عیلام باستان برجای مانده است.
همچنین باید به مجسمه هایی مفرغی به دست آمده از لرستان و سایر نقاط ایران اشاره کرد که نمونه هایی جالب توجه از هنرهای تجسمی ایران در دورانهای پیش از ورود اقوام آریایی محسوب می شوند.

اما از جمله قدیمی ترین سنگ نگاره هایی که از ایرانیان آریایی موجود است، سنگ نگاره هایی است که در کنار آرامگاههای صخره ای بازمانده از دوران ماد در غرب ایران کنونی یافت می شود. از جمله میتوان به حجاری های گوردخمه های اسحاق وند، دکان داود، صحنه (همه در کرمانشاه) و قزِقپان (دختر دزد) در خاک کردستان فعلی عراق اشاره کرد. پیکره های حجاری شده در پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم (همه درفارس) شوش(خوزستان) و بیستون(کرمانشاه) همه و همه نمایانگر اعتلای هنر پیکره سازی در ایران دوره هخامنشی است؛ و اینها همه به غیر از اشیای فلزی از جمله جامها یا ریتون هایی است که از آن عهد باقی مانده و هر کدام نمونه ای عالی از هنرحکاکی دوران هخامنشی را در معرض دید همگان قرار میدهد.
از دوران سلوکی غیر از نقوش موجود برروی سکه های این دوران و برخی آثار تجسمی باید به مجسمه هرکول در بیستون کرمانشاه اشاره کرد که شاهدی برجسته از فنون مجسمه سازی سبک یونان باستان است.

۳۲-۱

در دوران اشکانی و هم زمان با تسلط سلسله ای بر ایران، که در اصل پیشینه شبانکاره ای داشتند. هنر مجسمه سازی ایران نزول فاحشی پیدا کرد. کافی است که نقوش هخامنشی بیستون را با نمونه های نقوش اشکانی در همان محل مقایسه کنیم تا صحت این نظر تأیید شود. اما در دوران ساسانی هنر پیکره سازی ایران باز به دورانی از اعتلا بازگشت نشانه این تحول غیر از حکاکی های موجود بر روی ظروف و اشیای فلزی، سنگ نگاره هایی است که از این عهد در نقش رستم، نقش رجب، فیروزآباد و سایر نقاط فارس، و بخصوص در طاق بستان کرمانشاه، باقی مانده است.

۳۲-۲

خبرگان هنر مجسمه سازی، نقش شبدیز درطاق بستان کرمانشاه را با آثار میکل آنژ قابل مقایسه میدانند.
در پی ورود اسلام به ایران و ممنوعیت مجسمه سازی و تصویرگری هنرمندان ایرانی، در قالب های دیگری
که نمیتوانست مورد تعرض قرار بگیرد، روی آوردند. از جمله تزیینات ساختما نها، بخصوص اماکن مقدس بود که در شکل گچ بری و بیشتر به صورت نقوش گل و بوته و یا آیات قرآنی و در قالب خط زیبای کوفی خود را نشان میداد. همینطور باید به تزیینات آجرکاری بخصوص در نمای ظاهری مناره ها که در قالب نقوش هندسی و یا تحریر آیات قرآنی و کلمات مقدسه (خط معقلی یا بنایی) جلوه میکرد، اشاره نمود.
البته نقوش روی سکه ها و نیز حکاکی برروی اشیای فلزی را باید نمونه های دیگری از هنر پیکره سازی در ایران پس از اسلام محسوب داشت. از دوران قاجار رفته رفته فنون و سبکهای جدید این هنر، همراه با بسیاری از افکار و اندیشه های نوین پیرامون هنرهای مختلف از اروپا به ایران منتقل شد و دوران تازه ای را در هنر مجسمه سازی ایران پدیدآورد. امری که هنوز هم تداوم دارد. کارکرد تاریخی مجسمه ها و هنر مجسمه سازی انواع پیکرتراشی و پیکره های ساخته شده، همچون دیگر آثار هنری، منبعی از اطلاعات پیرامون گذشته انسا نها به شمار می آید. دبیران تاریخ میتوانند با استفاده از مجسمه ها و سنگ نگاره های مختلف به استخراج مطالبی پیرامون تاریخ اجتماعی،آداب و رسوم، عقاید مذهبی، مسایل سیاسی، اقتصادی، حقوقی و هنری ادوار گذشته بپردازند و البته اگر بتوان این کار را ضمن حضور در کنار اینگونه آثار، مثلاً در موزه ها و اماکن تاریخی انجام
داد، مسلماً مؤثرتر، مفیدتر و کارآتر خواهد بود.
از جمله در تخت جمشید میتوان به کمک این حجار ی ها اقوام تابع حکومت هخامنشی را شناخت و در نتیجه ابعادجغرافیای سیاسی این امپراتوری را روشن کرد. (تاریخ سیاسی)
مثلاً لباسها، آرایشها و دیگر جلوه های ظاهری هر یک از نمایندگان این اقوام، بخشی از آداب و رسوم و
بنابراین قسمتی از تاریخ اجتماعی آن دوران را بازتاب میدهد؛ یا مهمترین محصولات هر یک از اقوام که به صورت تحفه برای شاه آورده اند، از اقتصاد آن دوران سخن میگوید. حضور مادها و پارسها در کنار نمایندگان ملل تابع، به
عنوان راهنما، از نظام اداری  سیاسی آن عهد خبر می دهد. چگونگی برگزاری مراسم نوروز، حداقل بخشی از آن، عقاید دینی و اجتماعی مردم آن عصر را نمایان می سازد. خصوصیات فنی سنگ نگاره ها از تاریخ هنر در دوران هخامنشی صحبت مکند. خطوط و زبانهایی که کتیبه های موجود بر روی پلکانها به آن خطها و
زبانها نوشته شده اند، به لحاظ فرهنگی  اجتماعی بیانگر بسیاری از مطالب هستند. نقوش گلها و درختان که بر روی خطوط کادر بندی های تصویر شده اند، نشان دهنده بخشی از عقاید اساطیری و دینی آن دوران است، و بالاخره سلا حها و ابزارهای جنگی که سربازان حمل می کنند ما را از تاریخ نظامی دوره هخامنشی مطلع
می سازد.
منابع برای مطالعه بیشتر
۱٫ گاردنر هلن، هنر در گذر زمان، ترجمه محمدتقی
فرامرزی، تهران نگاه و آگاه، ۱۳۷۰
۲٫ مرزبان، پرویز، خلاصه تاریخ هنر، تهران، علمی
و فرهنگی، ۱۳۷۸
۳٫ وزیری، علینقی، تاریخ عمومی هنر، تهران،
هیرمند، ۱۳۶۹
۴٫ گشایش، فرهاد، تاریخ هنر، بی جا، عفاف، ۱۳۸۴
۵٫ آریان پور، امیرعباس، جامعه شناسی هنر، بی جا،
بی نا، بی تا

مجسمه سازی و پیکر تراشی

مجسمه سازی و پیکر تراشی:

مجسمه سازی
بنا به تعریفی که محققان هنر ارائه کرد ه اند، مجسمه سازی اساساً به معنای شکل بخشیدن به توده ای از مواد ب یشکل است.
در گذشته، پیکرتراشی عمدتاً به آفرینش شکلهای انسانی و طبیعی محدود میشد، اما این هنر امروزه هم پای تحولات پدید آمده در تمام ارکان زندگی اجتماعی انسان، همچون سایر هنرها، به شدت متحول شده و به خلق شکلهای نو، با مواد جدید و اسلوبهای نو روی آورده است.
در اینجا از دو نوع پیکر تراشی نام می بریم:
۱٫ نقش برجسته: هنگامی که نقشی از یک موجود، اعم از انسان، حیوان و غیره را روی یک سنگ یا لوح به صورت برجسته نشان دهند به آن نقش برجسته می گویند. میتوان گفت تمام آثار تصویری موجود در تخت جمشید و دیگر بناهای بازمانده از ایران باستان نقش برجسته اند.
نقش برجسته خود به دو نوع تقسیم می شود.  نیم برجسته  یا تمام برجسته.
۲٫ پیکره ایستاده یا همه جانبی:

این نوع از مجسمه ها، پیکره هایی هستند که اثر مورد نظر، مثلاً یک انسان را، به تمامی و
در تمامی ابعاد و جهات نشان می دهند.
مجسمه ها را همچنین براساس اسلوب ساخت آنها به دو نوع، کاهشی (کندهکاری) و افزایشی (پیکرتراشی یا پیکر ه سازی) تقسیم می کنند. مجسمه سازی یکی از قدیمی ترین هنرهای ابداع شده به دست بشر است که کهن ترین نمونه های آن در غارهای محل زندگانی انسانهای ما قبل تاریخ مشاهده شده است. این قدیمیترین مجسمه ها و بهتر است بگوییم نگاره ها، که اغلب بر روی دیواره غارها، یا روی یک صخره در کوه کنده شده عموماً شامل نگاره هایی از انسان و حیوان و شکار است.

۳۱-۱

مجسمه سازی در آغاز، با تلقی خاصی همراه بوده است. در اعتقاد شکارچیان ما قبل تاریخ، نگارگری صحنه های شکار حیوانات برروی دیواره های غارها، موجب موفقیت آنها در صحنه های واقعی شکار و نیز سبب زیاد شدن جانوران مناسب برای صید می شد. نوعی از مجسمه های یافت شده از اعصار کهن (هزاره های هفتم و
ششم ق.م) جمجمه های واقعی انسان است که صورتشان با استفاده از نوعی گچ کم رنگ بازسازی شده و در محل چشم شان تکه های صدف نصب شده است. این مجسمه ها مرحله های تکامل یافته تر از تفکرات انسانی را نشان می دهند. که به موجب نظریه محققان تاریخ هنر مؤید اعتقاد بشر به وجود زندگی پس از مرگ و تمایل انسان به حیات پس از مرگ است.
همچنان که درباره تاریخ تطور سبکهای نقاشی گفته شد، مجسمه سازی نیز تحت تأثیر تحولات سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی که در ادوار مختلف تاریخ رخ داده، سبکهای مختلفی را تجربه کرده است. این سبکها چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ نامگذاری شباهتی کامل با سبکهای مختلف نقاشی دارند. اصولاً شباهت و همانندی های فراوان بین دو هنر نقاشی و پیکر تراشی به گونه ی است که هر دو را در قالب یک مفهوم، یعنی هنرهای تجسمی تعریف میکنند. در بعضی از دورانها بسیاری از نقاشان بزرگ مجسمه سازان بزرگی نیز بوده اند.

۳۱-۲

فرسایش و عوامل ان و تاثیر ان بر روی سنگ نگاره ها

فرسایش و عوامل ان و تاثیر ان بر روی سنگ نگاره ها:

۱- در حومه شهر ها و مناطق صنعتی، مواد آلوده کننده هوا نقش مهمی در تأثیر گذاشتن برروی سنگ بازی می کنند.

۲- نزدیک محیط های دریایی، آب های زمینی نمکدار و ترشح نمک، عامل اصلی از بین بردن سنگ و مصالح سنگی است.

۳- در مناطق بادخیز و خشک، اثر سایشی دانه های ماسه که به وسیله باد جابجا می شوند، سطوح سنگ را فرسوده می کنند.

۴- تغییرات حادی که در دمای سطح سنگ رو باز به خاطر اختلاف حرارتی که بین یک نیمروز درخشان و شبی سرد پیش می آید ممکن است که در بعضی مناطق و بر روی بعضی از انواع سنگ ها اثرات خرابی و فساد داشته باشد.

۵- عوامل بیولوژیکی مانند باکتری ها و جلبک ها، می توانند در مناطق گرم و مرطوب صدمات مهمی به سنگ وارد آورند.

۶- آب به خاطر خاصیت حلالیت مستقیم خود باعث فرسایش بعضی از انواع سنگ می گردد.

۷- آبی که در شکاف ها و خلل وفرج سنگ ها منجمد می شود باعث شکستگی و خرد شدن ساختار سنگ می شود.

۸- دوره و مقادیر بسیار کم آهن، که جزء معمولی گرد و خاک می باشند ، به ترتیب باعث لکه های خاکستری و زنگ مانند در سطح سنگ می شوند.

۹- براثر رشد گلسنگ ها، خزه ها و غیره بر سطح سنگ ها که در فضای باز قرار دارند، پس مانده های آلی بر جای می ماند که جلوه ای نا مناسب به شی می دهد.

۱۰- افزایش بلورهای نمک چنان فشاری ایجاد می کند که سطح سنگ سست و شکننده شده و نهایتاً ورقه ورقه و از جا کنده می شوند و در نتیجه این امر، ریزه کاریهای تزیینی و کتیبه های حک شده بر روی سنگ ها ناخوانا می گردند.

۱۱- بخش مهمی از آسیب های سنگ ناشی از تأثیر رطوبت می باشد، رطوبت بصورت شبنم موجب هوازدگی سنگ ها می شود و با کمک به تبلور نمک ها و رشد باکتری ها موجبات فرسودگی سنگ را فراهم می آورد.

– اثر محیط بر آثار تاریخی: وضعیت شیء تاریخی و یا اثر هنری به دو عامل مهم بستگی دارد:   ۱- یکی ماده و یا موادی که شیء از آن ساخته شده

۲- شرایطی که شیء طی موجودیت خود تحت تأثیر آن قرار داشته است.

به طور کلی مواد تشکیل دهنده اشیاء به دو گروه تقسیم می شوند:

۱- آلی: مواد آلی زودتر و شدیدتر از مواد معدنی تحت تأثیر محیط قرار گرفته و فاسد شده اند و از بین می روند. (البته هیچ ماده ای در تمامی شرایط پایدار نیست)

۲- غیرآلی یا معدنی : این مواد پایداری بیشتری نسبت به مواد آلی دارند.

– عامل های مهم در پیشبرد فساد تدریجی و تخریب اثر عبارتند از:

 ۱- آلودگی هوای محیط

 ۲- هوازدگی سنگ

 ۳- پوسیدگی سنگ ها بخاطر اثر مستقیم فرسایشی آب

 ۴ مکانیسم رشد بلورهای جدید کلسیت در ترک ها و شکاف های سنگ

 ۵- زیان حریق و گرمای خورشید

 ۶- فرسایش به وسیله باد

 ۷- آلودگی به وسیله گرد وخاک

 ۸ اضمحلال بوسیله عوامل بیولوژیکی

 الف : درختان و گیاهان

 ب : جلبک و گلسنگ ها

ج : قارچ و موجودات کوچک زنده

 ح : حیوانات

 ۹ کیفیت سنگ

۱۰- خوردگی فلزات

۱۱- ترک خوردن

 ۱۲- صدای شدید (غرش)

نگرشی بر عوامل مهم در پیش برد فساد تدریجی و تخریب اثر در معرض نوسانات جوی:

۱- آلودگی هوای محیط:

   مشکلات هوا غالباً منطقه ای است. هوای مرطوب و حاوی نمک دریا به کمک باد، به سمت خشکی آمده و با از دست دادن رطوبت خود ، دارای ذرات بسیار ریز و پراکنده بلورهای نمک می شوند. این ذرات به نوبه خود نقش هسته هایی را برای نشست رطوبت، به صورت مه و غبار بازی می کنند. نمک ماده ای است رطوبت گیر که در اطراف خود کمی رطوبت به وجود  می آورد به طوری که همین رطوبت ، شرایط لازم برای رشد میکرو ارگانیسم ها را، حتی درمحل هایی که به ظاهر خشک هستند، فراهم می آورد.

دومین مسأله بر اثر آلودگی هوا در مکان های مجاور شهرها و مناطق صنعتی به وجود  می آید. آسیب های حاصل از این گونه آلودگی ها تقریباً بر تمامی آثار وارد شده و کنترل آن نیز چندان آسان نیست.گازهای گوگرد ضایعات زیادی را موجب می شوند. گاز سولفور هیدروژن یا هیدروژن سولفوره، اثر مخربی بر لایه های بسیار نازک رنگ حاوی سرب سفید دارد. گاز انیدرید سولفور به دلیل آن که در نهایت به اسید سولفوریک تبدیل شده و قدرت تأثیر بر مواد زیادی را خواهد داشت، خطرناک تر است. نقش خورندگی این اسید بر موادی که در تماس با هوا هستند، مثل سنگ و فلزات کاملاً مشهود است. تنها راه حفاظت از آثار هنری و تاریخی در مناطق صنعتی و نزدیک دریا جلوگیری از ورود این عوامل مخرب به فضای آثار تاریخی و هنری می باشد. به جز آسیب ها و حوادث مکانیکی تمامی دیگر عوامل آسیب زا و مخرب از محیط نشأت می گیرند.

۲- هوازدگی سنگ:

آثار سنگی که در هوای آزاد قرار دارند علاوه بر آن که رویاروی ناخالصی های هوا و آسیب هایی که توسط حیوانات و گیاهان وارد می آیند، قرار می گیرند، تغییرات شدید دما و رطوبت و همچنین اثر متلاشی کننده یخبندان هم از عوامل بسیار اساسی و مهم در تخریب اینگونه سنگ ها می باشند. طوفان های شن و گردو خاک، به تدریج سطح این سنگ ها را می سایند و باران باعث جمع شدن کثافات در گودی های سنگ شده و آلودگی هایی که بدین طریق ایجاد  می شوند، هیچ گاه زدوده نخواهند شد.

سنگ های مختلف بر اثر اسید های موجود در هوای محیط های صنعتی شدیداً تخریب می شوند . این اسیدها در مجاورت رطوبت، سطح سنگ را تخریب کرده و این خرابی به ویژه در گوشه ها و زوایای سنگ بیشتر اتفاق می افتد، در نتیجه با باز شدن محل اتصالات سنگ، یخبندان اثر تخریبی و خرد کننده خود را بر سنگ آغاز می کند. بنابراین تعجب آور نیست که عصر صنعت هم اکنون اثر تخریبی و زیان آور را بر تعداد زیادی از بهترین آثار سنگی تاریخی باقی گذاشته است. تنها راه نجات بناهایی که پیوسته در معرض عوامل محیطی می باشند، وضع و اجرای قوانین دقیق و جدی ضد آلودگی محیط است، لیکن راه عملی حفاظت آثار سنگی تاریخی این است که آن ها را پوشانده و یا به فضای داخلی منتقل کرد تا بتوان شرایط لازم را جهت حفاظت و نگهداری آن ها ایجادنمود.

۳- پوسیدگی سنگ ها به خاطر اثر مستقیم فرسایشی آب:

آثار تاریخی سنگی ایران که در معرض خطرات زیاد فرسایش قرار دارند مانند: تخت جمشید، نقش رستم، پاسارگاد، بیشابور، طاق باستان، بیستون و گنج نامه همدان و … و اطلاعات تحقیقاتی که نشان دهنده هر نوع خرابی و فساد سنگ ها در تخت جمشید، پاسارگاد و نقش رستم می باشد و این نوع فساد و خرابی نیز هم اکنون ادامه دارد، بخاطر پدیده (حل شدن جزء به جزء کلسیت) در اثر نفوذ آب است. همچنان که آب در سطح و در میان سنگ جریان می یابد کلسیت بلورین  آن رسوب شده و آب آن در سطوح روباز سنگ تبخیر می گردد. این مکانیسم اگر تنها عامل نباشد، عامل مهمی در پوسیدگی دیوارهای مناطق ذکر شده می باشد که شامل خشت خام هم می گردد. آزمایشات نشان می دهد که تمام سنگ هایی که هخامنشیان بکار برده اند، سنگ آهک سخت فشرده ای می باشد که شامل حداقل ۹۹% کلسیت خالص است و سنگ هایی که در زمان حاضر برای تعمیرات مورد استفاده قرار می گیرند نیز از همین نوع هستند. آزمایشات مناسب میکروسکوپی از یک سطح به تازگی شکسته شده سنگ، نشان می دهد که اندازه ها و شکل های خلل و فرج، آرایش بسته بندی و اتصال بین دانه ای و ترتیب شیارها و ترک های دانه های بلوری است که سنگ را می سازند و درنهایت، سختی سنگ، وسعت پوسیدگی، ماهیت بلور نگاری و بافت سنگ به طور وضوح آشکار می شود.  سنگ های آهکی در مناطق ذکر شده که برای مدت معینی در معرض هوازدگی قرار می گیرند، ترک ها و شیارهایی در آن ها به وجود می آید که به طور عمودی در امتداد طول قطعه سنگ پایین می روند. این نوع پوسیدگی به طور گسترده ای درتخت جمشید و پاسارگاد دیده می شود.

۴- مکانیسم رشد بلورهای جدید کلسیت در ترک ها و شکاف های سنگ:

 آبی که قبلاً مقداری از کربنات کلسیم را به صورت محلول درآورده است اکنون تبخیر می شود و در نتیجه آن مواد را به صورت یک نهشت مجدداً بلور شده ته نشین می کند. همچنان که کریستال های جدید تشکیل شده و رشد می کنند، نیرویی به وجود می آید که باعث می گردد شیارها و ترک ها بزرگ و پهن گردند و از آنجائی که این مسئله در سطح سنگ و یا درست در زیر سطح در معرض هوا اتفاق می افتد ، باعث می شود که آن سطح از سنگ جدا شده و خرد گردد. ساختمان سنگ که دارای خلل و فرج بسیاری باشد ، چنین نشان می دهد که دارای مجراها و سوراخ های مشخصی در طول جهت عمود برزمین است. بدان معنی که سوراخ ها، ترک ها و مجراها در جهتی قرار می گیرند که آب باران در طول آن جهت در سنگ جریان پیدا کرده و این کار تحت اثر نیروی ثقل زمین انجام یافته است. پس جهت ترک ها و سطوح جدایی داخلی سنگ همیشه عمود بر زمین بوده و ازهیچ نوع طبقه بندی خاصی در سنگ تبعیت نمی کند. نتایج مهم دیگری که از آزمایشات به دست آمده چنین است که: هیچ عاملی هرقدر هم که مهم باشد، وجود ندارد که روی سنگ اثر بگذارد ، به غیر از آب و یا محلول اسید کربنیک ضعیفی که خود از حل شدن مقداری دی اکسیدکربن موجود در باران و آب های زیرزمینی به دست می آید. آب بر روی دانه های کلسیت پوشش دهنده سطح واقع در نزدیکی سطح سنگ حفره های کوچک ناشی از اثر اسید ایجاد می کند. این گونه حفره ها که شکل هرمی کامل دارند در دانه های مجزای کلسیت در حقیقت معرف عمل آهسته و طولانی حلالی خیلی ضعیف روی سطح بلور می باشند.

۵- زیان حریق و گرمای خورشید:

به علت انبساط حجم مواد مختلف موجود در بافت ناهمگن، سنگ دچار پوسیدگی می شود، علاوه بر این سنگ ها بعد از انبساط به حالت اولیه بر می گردند . این حالت که یک روند دایمی است در اضمحلال سنگ مؤثر می باشد . به همین ترتیب افزایش درجه حرارت سبب خرابی سنگ می شود .

۶- آسیب های یخ زدن (یخ بر شدن):

چون حجم آب در منافذ سنگ پس از یخ بستن زیادتر می شود، یخ زدگی برای این مواد مضر است . در سنگ ها لوله های مؤئین وجود دارند و زمانی که درجه حرارت اتمسفر از نقطه انجماد آب کمتر می شود ، یخ از قسمت سطح به طرف داخل لوله مؤئین تشکیل خواهد شد . پس از تشکیل یخ،کشش سطحی، بقیه آب را برای پوشانیدن ذرات موجود روی قسمت های خشک که با یخ پوشیده شده اند، به کار می برد.کشش سطحی معمولا بر وزن یخ غلبه کرده و آنرا جابجا      می کند.

لایه آب که یخ را از ذرات جدا می کند دو مرتبه یخ می زند و لایه جدیدی به بلورهای یخ اضافه می کند، آبی که یخ می زند سبب تخلیه لوله های مؤئین شده و با رشد بلورهای یخ فشار زیادی در تمام جهات ایجاد می کند. دگرگونی و قطعه قطعه شدن سنگ ها به علت تغییر درجه حرارت در یخ بر شدن می باشد و باعث پوسیدگی و ورقه ورقه شدن سنگ می گردد.

۷- فرسایش به وسیله باد و آلودگی گرد و خاک:

فشار باد باعث ساییدگی سطح سنگ ها می گردد و هوای مرطوب را با املاح متفاوت روی سنگ می نشاند و باعث نفوذ موادی به درون سنگ بصورت اسیدی و قلیایی می گردد،  این مواد در سطح متخلخل سنگ باعث فعل و انفعالات شیمیایی گشته و تغییرات شدیدی در سطح و لایه روی سنگ می دهد.

۸- درختان و گیاهان:

درختان و گیاهان پس از رشد بر روی بناهای قدیمی و یا نواحی نزدیک به آن ها سبب اضمحلال این آثار می گردند . درختان و گیاهانی که بر روی بناهای تاریخی رشد کرده اند، نشان دهنده وجود رطوبت در مصالح این بناها می باشند . ریشه های آن ها در بعضی موارد سبب تخریب مواد می شوند .سنگ َآهک در مجاورت این ریشه ها به علت ترشح و نفوذ مایع نسبتا اسیدی لکه دار و بد رنگ می شود. ریشه های فاسد شده گیاهان هم چون تولید رطوبت می کنند ، سنگ های آهکی را لکه دار می نمایند. وجود گیاهان بر روی آثار تاریخی نشانه ضعف در نگهداری و حفاظت بناها می باشد.

۹- جلبک ها و گلسنگ ها:

این عوامل نشانه رطوبت زیاد در خاک های زیر و پشت بنا است و اکثراً در پایین ترین قسمت بنا یعنی جایی که آبهای زمینی توسط لوله های مؤیین به بالا کشیده می شوند پدید می آیند. وجود جلبک وسیله ای برای تخمین رطوبت در بنا است. غیر از تخریب مکانیکی، جلبک و گلسنگ سبب تخریب شیمیایی سنگ های آهکی هم می شوند.گلسنگ ها بر روی سنگ های کلسیم دار، سنگ های شنی و سنگ های آتشفشانی اثر مخرب دارد.

۱۰- قارچ و موجودات کوچک زنده:

 مواردی از اضمحلال سنگ به طور حتم از موجودات کوچک زنده می باشد. قارچ ها روی سنگ های سیلیکات دار اثر مخربی دارند و لایه سطحی سنگ را تخریب می کنند.

۱۱- خوردگی فلزات:

 آهن در مجاورت سنگ خوردگی پیدا می کند. برای جلوگیری از چنین حالتی آهن را در ورقه سرب می پیچند، ولی خود سرب هم در مجاورت سنگ آهکی، ملاط یا چوب آسیب می بیند و مس و آلیاژهای آن خوردگی پیدا می کنند و معمولا رنگ سبز مایل به آبی در مصالح مشاهده می شود.

۱۲- ترک خوردن:

ترک ها در بناها به علت انبساط و انقباض حاصل از درجه حرارت، سنگینی بار زیاد، نوسانات رطوبت، حرکت خاک، لرزش وسایل نقلیه و هواپیماها ایجاد می شوند.

۱۳- صدای شدید:

زیان های حاصل از امواج تکان دهنده بر اثر صدای شدید بر روی آثار کاملا محسوس می باشد .

ناظم زارع کارشناس مرمت آثار هنری

یک نکته مهم در مورد دوام سنگ نگاره ها ی حاوی علامات

یک نکته مهم در مورد دوام سنگ نگاره ها ی حاوی علامات:

برخی از افراد به این مورد اشاره میکنند که حتما علامات و سنگهای تاریخی که در محیط ها و بیابانها دنبال ان هستند هم اکنون باید طوری باشند که حتی بچه ده ساله هم قادر به تشخیص انها باشد ولی این یک تفکر غلط است (البته برخی موارد خاص استثنا هستند).در طی زمانهای مختلف شاید استیل علامت پابرجا باشه ولی هیچ گاه مثل ابتدای خلق شدنش نخواهد بود و همین موضوع کار رو برای افراد مبتدی سخت میکنه. اگر از علامت خاصی در یک نقطه با اب و هوای خاص و در منطقه ای خاص استفاده میشده برای همان زمان بوده و کسی که از سنگ نگاره ها و علامات مختلف برای دسترسی اسان خود به هدف موردنظر استفاده میکرده مطمئنا کاربرد سنگ نگاره های ایجاد شده اش برای زمان منحصر به خودش و برای خودش بوده است و مطمئنا به فکر اینکه علامت و سنگ نگاره دو هزار سال به همان شکل اولیه دوام پیدا کند که ما بتوانیم ان را تشخیص بدهیم نبوده است !!!!!

ادامه دارد…..

نکته دوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

نکته دوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

سنگ مورد اشاره دفینه باید بیشتر در منطقه تک باشه و به چشم بیاد البته همیشه اینطور نیست و گاهی روی سنگها علامت رو در مکانی از سنگ قرار میدادند که عقل جن هم بهش نمیرسه و به فکر برخی هم خطور نمیکنه که این نقطه سنگ هم علامت باشه ولی در کل سنگهای دارای علامت خاص و یا به شکل تندیس خاص دفینه دارای مکان و نمای خاص هستند.

۱۷-۱

۱۷-۲

۱۷-۳

روستای کهن هنده بخش دوم

روستای کهن هنده بخش دوم:

هنده را برطبق برخی از اقوال قلعه درباز هم می نامیدند. و این به دلیل وجود قلعه ای بزرگ و تپه ای در دل روستا میباشد که نمیتوان زیاد نشانه هایی از قلعه را در ان دید ولی اثاری مانند برخی برجها در ان نمایان است این قلعه تا چندی پیش هم ساکنان نه چندان زیادی داشت ولی اکنون غیر از دو سه خانوار ساکنی ندارد. و تقریبا مخروبه هست در زیر این قلعه از قدیم گربه روهایی وجود داشته که به مرور زمان خراب و پر شده اند میتوان گمانه زنی کرد که این گربه روها برای چه مسائلی استفاده میشده است.مسیرهای فرار قلعه و اسکان اضطراری در هنگام هجوم دشمنان از جمله موارد استفاده از گربه روها بوده که اواخر به محل اسکان احشام مبدل شد و امروز هم که شاهد مخروبه شدن انها به نوبت هستیم.حیف که هیچ اقدامی در بازسازی این ارگ قدیمی انجام نشد تا به ثبت هم برسد.البته اکنون در دور و بر این قلعه خانه ها و مساجدی ساخته شده است و چشمه جوشانی در کنار ارگ وجود دارد که اب شیرین و گوارا و دلچسبی دارد. هنده دو مسجد دارد . البته یک مسجد قدیمی هم دارد که به تنها اثار محدودی از ان برجای مانده است.از عجایب روستای هنده وجود درخت زالزالک یا همان گیرچ خودمانی است که به وفور در این روستا یافت میشود و از روستاها و شهرهای دور و اطراف فراوان مردمان برای برچیدن این میوه به میان دشت ها و صحراهایش رهسپار میشوند .حال فراوانی این میوه در این سامان چه حکایتی در خود نهان دارد الله اعلم ولی برخی اذعان میکنند که این درختان نظر کرده میباشند.کار مردم هنده مانند همه دهات شغل پرزحمت و پربرکت کشاورزی است که دامداری و نگهداری احشامی چون گوسفند و گاو و باغداری میوه هایی چون سیب و هلو و بادام و گردو و از همه مهمتر انگور هم ضمیمه ی ان میباشد.در گذشته این روستا هم بازیچه ی خان و خان بازی افرادی متمول و زورگو هم بوده است که هنوز بقایایی از خانه های اربابی را میتوان مشاهده نمود. ولی مردمان سختکوش بختیاری کسانی نبودند که حرف زور این قماش به گوششان فرو رود.در پایین دست هنده در فاصله ی نه چندان دور سد گلپایگان واقع شده است که دوره ی ساختش به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد.تونل انتقال اب قمرود در تنگه ی دربند نزدیکی هنده واقع شده است که قصد رساندن اب شیرین به شهرهایی همچون گلپایگان خوانسار خمین محلات و قم و… از اهداف حفر این تونل در دل کوه میباشد . تنگه ی دربند که این تونل در ان واقع شده دره ی بزرگ و ادامه داریست که در گذشته مسیر ارتباطی بسیار بسیار مهم و حساسی در عبور کاروانها از منطقه بوده است. مکانی دلنشین و فراخ که رودخانه ای از بین ان میگذرد و امروزه تفریحگاه و تفرجگاه باصفایی است برای مردمان طبیعت دوست و سبزه دوست . دربند در گذشته پر بوده است از سر گردنه گیران و عیارانی که کاروانها را چپاول میکرده اند هنده سه شهید دارد که خداوندگار بیامرزدشان

۱۰-۱

۱۰-۲

روستای کهن هنده

روستای کهن هنده:

سلام دوستان در این پست شما را با روستای قدیمی و تاریخ دار هنده اشنا خواهم کرد سرزمینی که میتوان گفت در قدیم پایگاه و دژ مهمی در منطقه بوده است این روستا تا چندین سال پیش جز روستاههای شهرستان الیگودرز در استان لرستان بوده است ولی اکنون در تقسیم بندی کشوری استانها و شهرستانها از توابع و دهات شهرستان گلپایگان در استان اصفهان میباشد.

این روستای باصفا از لحاظ حد ومرز قرار گیری بر سر مسیرهای عبوری چه در گذشته و چه حال از موقعیت استراتژیکی برخوردار است  چرا که در نقطه مرزی و در نقطه ی سه راهی سه استان و چند شهرستان تاریخی قرار دارد. از یک سو استان لرستان و البته شهرستان الیگودرز از طرفی استان اصفهان و البته شهرستان گلپایگان و خوانسار و از طرفی استان مرکزی و البته شهرستان خمین که با توجه به این مطلب میتوان پی برد که روستای هنده از چه موقعیت مهم و برجسته ای در ناحیه برخوردار بوده است.همانطور که مشخص میباشد شهرستانهای نامبرده از قدمت تاریخی و تمدن دیرینه ای برخوردارند. میتوان برای روستای هنده تاریخی ۴ تا ۵ هزار ساله را در نظر گرفت. یاداور شوم که هنده در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان گلپایگان قرار دارد.هنده دارای اب وهوای خیال انگیز و مطبوعی است.پاییزی خزان زده و برگ ریزان زمستان سرد و بارانی و برفی و بهاری دل انگیز و تابستانی با گرمای ملایم و البته خنک به دلیل وجود درخت و سبزه و مزارع بسیار.از روستاهایی که در اطراف هنده وجود دارند میتوان به اشناخور و رضا اباد و هرستانه علیا و هرستانه سفلی و قرغن و حاجیله و حسن اباد و حاجی اباد و هندوکش و چمن سلطان و رکن اباد و … و از همه مهمتر ویست (شهر قدیم ویسه) که در نزدیکی خوانسار هست اشاره کرد.گویش مردم این سامان گویش شیرین بختیاری میباشد.که در خور خود گویشی است شیرین و گوش نواز .مردمان هنده از ایل و طایفه ی بختیاری هستند . یاداور میشوم که ایل بختیاری از دو عشیره ی چهارلنگ و هفت لنگ تشکیل شده است که مردمان هنده از عشیره ی چهارلنگ میباشند و البته این عشیره ها خود به چند دسته تقسیم میشوند که طایفه میانجایی یکی از طوایف عشیره چهار لنگ میباشد که اکثر قریب به اتفاق مردمان هنده از این طایفه بزرگ هستند که در گستره ی بزرگی از مرکز و غرب و جنوب ایران بزرگ بار به زمین گذارده اند.مانند همه روستاهای موجود هنده هم از معضل مهاجرت ساکنان به شهرها در امان نمانده و بسیاری از پروردگان این ملک  برای کسب و کار و تحصیل به مکانهای مختلفی مهاجرت کرده اند که مهمترین مرکز این مهاجرت شهرستان گلپایگان میباشد.ولی هنوز هم ساکنان در خور توجهی دارد.مهاجرت کنندگان در فصل بهار و تابستان به دیار اولای خود گهگاهی سرکی میکشند هم برای تجدید دیدار با والدین یا بستگان هم برای استفاده از طبیعت زیبا و بهره بردن از نسیم جان پرور موجود در بلندیهای طبیعت و گوش فرا دادن به صدای دلنشین شرشر اب چشمه ها و ارامیدن در زیر سایه ی درختان خوش بو و معطر به دور از هر نشانه از زندگی شهری و الودگی های عصر ماشین و الکترونیک / وه که چه خیال انگیزاست و خیال پرور از صدای چه چه بلبلان و کبک ها و قناریها در کنار سبزه ها بهره بردن و بوی بهشت را استشمام نمودن/ وه از این خیال پرشور ….

انکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و ارام تواند به من مسکین داد

ادامه دارد.

طبیعت زیبای هنده

۹-۱

۹-۲

۹-۳

غار کلماکره راز سربه مهر لرستان

غار کلماکره راز سربه مهر لرستان :

غار کلماکره درلرستان و بخش مرکزی پلدختر واقع شده و یکی از شش گنجینه بزرگ کشف شده در جهان است.

به گزارش خبر نگار باشگاه خبرنگاران لرستان، برای دسترسی به غار از مسیر پلدختر و از طریق جاده ی شوسه ای که در حاشیه شمالی رودخانه کشکان است، پس از طی ۱۲ کیلومتربه دهکده ی قشلاقی به نام دره باغ می رسیم.

از این آبادی تا دهانه غار مسیری است کوهستانی که باید پیاده طی شود. کوه آهکی مّلِه که غار باستانی کلماکره در سطح روبه آفتاب آن قرار گرفته است، از غرب شهرستان پلدختر آغاز شده و با انحرافی اندک از شرق به جانب شمال شرقی کشیده شده است.

رود خانه های کشکان وسیمره در جنوب کوه مله به هم می پیوندند و در امتداد کبیرکوه که در مقابل آن قد برافراشته است، جریان می یابند.

در حصوص این اثر اعجاب انگیز یک کارشناس ارشد باستان شناسی می گوید: غار کلماکره به ارتفاع ۵۵۰ متر بلندتراز سطح دشت در سمت شرقی یکی از آخرین دره های صخره ای آن واقع شده است. دهانه غار به سمت غرب باز شده و در دل صخره به سوی شرق ادامه می یابد.

سعیدحیدری ادامه داد: دهانه های تقریبا دوقلوی غار در پناه پوز صخره ای شیب دار با دیدی کاملا کور قرار گرفته است، به همین دلیل تا کنون دهانه های آن از نظرها پنهان مانده است؛ بنابراین از هر نظرمأمن بسیارمطمئنی برای اختفا وشرایط اضطراری به حساب می آید.

وی بیان کرد:کلماکره از سه کلمه ی جداگانه کل، ما، وکره تشکیل یافته است. کل در گویش مردم لرستان نوعی حیوان حلال گوشت کوهی با شاخ های کمانی روبه بالا، و نرینه بز کوهی است.)) کلمه ما با توجه به مفهوم محلی به صورت پسوند”مان” به معنای مأوا و مکان ومحل استقرار به کار برده می شود. ترکیب این دو کلمه به معنای مأوای بز کوهی قلمداد می شود.

این کارشناس ادامه داد: گویا یک شکارچی محلی در تعقیب یک بزکوهی به این غار پرماجرا دست یافته است. کلمه ی کره نام درختی است مشابه درخت انجیر وظاهرأ تفاوتی با آن ندارد فقط میوه آن نامرغوب و غیرخوراکی است.

حیدری یادآورشد: در بدو ورود به غار با این درخت مواجه می شویم. در مجموع می توان نتیجه گرفت که کلماکره به معنای((مأوای کل و درخت انجیر))است یا به تعبیری روشن تر اختصاصات غار را نشان می دهد. از نظر مختصات جغرافیایی این غار دارای طول جغرافیایی۴۷:۳۷:۲۵ وعرض جغرافیایی۳۳:۱۱:۴۳ می باشد وارتفاع آن از سطح دریا۱۲۷۰ متر است.

این کارشناس با بیان اینکه دهانه ی غار حدود۳۰ متر پایین تر از قله کوه وتقریبا در محل تلاقی دیوارهای دره ای است که درضلع شمالی کوه وجود دارد،گفت: غار در قسمت شرقی و بر روی دیواره ای که از بالا تا انتهای دره به شکلی کاملا مسطح کشیده شده است. پیشانی غاریک و نیم متر جلوتراز پایین دهانه بوده واین خودیکی از ویژگی های این غار محسوب می شود. همین موضوع هم علت پنهان ماندن آن از دیدگاه رهگذران احتمالی یا شکارچیان وشبانان بوده است.

وی تصریح کرد: بررسی های انجام شده مبین این مطلب است که غار کلماکره هیچ گاه راه سهلی نداشته واز دیربازدست یابی به آن مشکل بوده است.برای ورود به غار جز فرود از این ارتفاع وگذشتن از باریکه راهی بزرو به طول ۱۰متربه سمت ورودی دهانه ی غار راه دیگری وجود ندارد. طول دهانه غار حدود ۲۰ متر وارتفاع آن بین ۱تا۷ متر است.

سعیدحیدری اظهار کرد: ورودی در جنوب دهانه قرار گرفته و کم ترین ارتفاع را دارد. نور طبیعی تاعمق ۱۰ متری دهانه در این تالار رفت وآمد را ممکن می سازد ولی از آن پس تاریکی محض بوده و بدون استفاده از نور مصنوعی امکان پیشروی وجود ندارد.)) دسترسی به فضای داخلی غار که از چهار تالار نسبتا بزرگ تشکیل شده و برخی ورودی های حفره ای آن نزدیک۸۰ سانتی متر است، بسیار دشوار است. چند آبچال کوچک وبزرگ ومملو از آب در تالارهای دوم، سوم وچهارم غار دیده می شود.

وی بیان کرد: به نظر می رسد اشکال بعضی از استالاگمیت ها نتیجه ی دخالت مصنوعی انسان درآن پیداست، به عنوان مثال ظرف سفالین شکسته موجود در تالار دوم روی استالاگمیت ها قرارگرفته که شکل آنها دقیقا شبیه کوزه ای بزرگ، سالم ومصنوع بشر است، که به مرور زمان روی آن را لایه ای از رسوبات آهکی پوشانده وقندیل آویزان شده آن شکل نامنظمی به خود گرفته است.

این غار به طور تصادفی توسط یک شکارچی محلی در پاییز سال ۱۳۶۸خورشیدی کشف شد. از آن پس مورد تعرض قرار گرفت وغارت شد. به دنبال کشف غار گزارش هایی به دست آمد که منجربه کشف وضبط غیرمترقبه مجموعه ای ارزشمند از اشیای تاریخی وفرهنگی از وابستگان شکارچی شد.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان نیز به ایسنا گفت:اولین اشیای ضبط شده توسط کمیته انقلاب اسلامی پلدختر شامل ماسک طلایی از چهره انسان، سه عدد گوش کوچک حیوان از جنس نقره، سه عدد گوش بزرگ حیوان از جنس نقره، دو عدد میله فلزی منحنی داس مانند، سه قطعه شمش نقره و… هستند. گودرزی بیان کرد: علی رغم درگیری های جدی وعملی میراث فرهنگی محل با آثار وتبعات ناشی از آن قسمتی از این مجموعه به دست قاچاقچیان افتاده و به صورت غیر قانونی به خارج از کشور منتقل شد.

وی ادامه داد: در این راستا در پشت سر تاجران اشیای هنری گروه های مختلفی از دلالان، مال خرها، دزدها، جاعلان آثار هنری وحفاران ساده لوح وجود داشتند که مناظر و نمادهای زیبا را تبدیل به ویرانه های مخروبه کردند.

گودرزی ادامه داد: بسیاری از اشیا به خارج از کشور راه یافت وتعدادی از آنها در قالب یک نمایش ویژه در نیویورک، لس آنجلس، لندن و وین در معرض دید عموم گذاشته شدند. تعداد قابل توجهی از این اشیا توسط یک تاجر عتیقه که سالیان دراز است با باستان شناسی ایران درگیر است، گردآمد وآنهارا در کتابی تحت عنوان((گنجینه کوه ها و هنر مادها)) در لندن به چاپ رسیده است.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان یادآور شد: برخی از اشیا این مجموعه توسط گالری هنر عتیقه فنیکسphoenix که در ژنو ونیویورک دفتر دارد، خریداری شده است. از سوی دیگر، قسمت اعظم این گنجینه باتلاش مقامات مسوول ضبط و در مالکیت موزه های خرم آباد و موزه ی ملی ایران قرار گرفت.

گودرزی عنوان کرد: در تیر ماه ۱۳۷۱خورشیدی رسول بشاش پژوهشگر ایرانی ماموریت یافت که تعدادی از کتیبه های اشیا منسوب به غار را مورد مطالعه قرار دهد. اولین گزارش در مورد غار کلماکره را حسین غضنفری ارایه دادند وسپس در سالهای ۱۳۷۱ و۱۳۷۲ طی دو فصل نصرت الله معتمدی در این غار دست به کاوش زد که متاسفانه هیچ نتیجه ای مبنی بر کشف اشیا در بر نداشت.

وی گفت: بنابراین قبل از اینکه باستان شناسان بتوانند فهرستی از آثار موجود در غار را تهیه کنند، این غار مورد هجوم و تخریب روستاییان وچپاولگران آثار باستانی قرار گرفت و صدها اثر باستانی آن را به تاراج بردند. از سوی دیگر مناظر ونمادهای بسیار بدیع وزیبای غار می تواند از مواریث ارزشمند طبیعی کشور به شمار آید. هم چنین وجود آثار وبقایای گذشته، ارزش فرهنگی نیز به آن داده است.

سرپرست اداره کل میراث فرهنگی لرستان افزود: بسیاری از پدیده های توصیف ناپذیر وطبیعی این مکان شگفت انگیز وآثار ۲۷۰۰ ساله آن به امید گنج یابی توسط شکارچیان آثار عتیقه منهدم شده است.

وی گفت: صحنه هایی رویایی از استالاگمیت ها و استالاکتیت های طلایی رنگ غار، حوضچه های پر از آب، دهلیزها و حفره هایی که مکان مخفی نمودن اشیای درون غار بوده اند، از جلوه های منحصر به فرد این غار شگفت انگیز است که چشم هر بیننده ای را صیقل می دهد.

مدیر قلعه فلک الافلاک خرم آباد نیز گفت: بیش از یکصد اثراز غار کلماکره در گنجینه این قلعه نگهداری می شود.

دیانوش چراغی افزود:بیش از یکصد اثرکشف شده از غار کلماکره پلدختر در گنجینه قلعه نگهداری می شود که تعدادی از آنها نیز در موزه ایران باستان (موزه ملی) نگهداری می شوند.

وی با بیان اینکه اکثر اشیای کشف شده که در قلعه نگهداری می شوند از جنس نقره هستند اظهارکرد: بر اساس مستندات باستان شناسی اکثر اشیایی که در گنجینه قلعه فلک الافلاک نگهداری می شوند جام و از جنس نقره اند که بر روی آنها خط میخی نگاشته شده و مشخص می کند این اشیا کشف شده مربوط به تمدن ایلام نو قبل از هخامنشیان یعنی نیمه اول هزاره اول پیش از میلاد بوده است.

سکه هخامنشیان

سکه هخامنشیان:

کوروش و کمبوجیه به علت گرفتاری‌های مملکتی و عدم ثبات اوضاع یا علل دیگر، دست به ضرب سکه نزدند. از میان شاهان هخامنشی نخستین بار داریوش سکه ضرب کرد. تاریخ نخستین ضرب سکه به احتمال پس از ۵۱۴ پیش از میلاد است چرا که در پی ساختمانی کاخ داریوش در تخت‌جمشید که تاریخ ساختش ۵۱۴-۵۱۷ میلادی‌است جز سکه‌های کرزوس از شهرهای یونانی‌نشین به دست نیامده است.

سکه‌های زر را دریک (داریک) و سکه‌های سیم را شِکِل (سیگلو) می‌گفتند. وزن دریک ۸٫۴۲ گرم و و وزن شِکِل ۵٫۶۰ گرم بود. عیار سکه‌های دریک بسیار بالا بود و با آزمایش روی نمونه‌های به دست آمده معلوم شده‌است که فلزش تنها ۳٪ آلیاژ می‌داشته‌است. این خلوص بالا باعث رواج این سکه شد و همواره سکه‌های طلای هخامنشی سخت معتبر بودند. در اواخر دوران هخامنشی دودریکی هم ضرب شد. کیفیت سکه‌های زر در تمام دوران هخامنشی ثابت ماند.

دریک‌ها و شِکِل‌ها دارای نقش «کماندار پارسی»اند. این نقش در طول دو قرن سلطنت هخامنشیان تغییراتی داشت. از آنجا که سکه‌های هخامنشی تاریخ ضرب ندارند از روی قراین دیگر نقش‌های مربوط به دوران هر پادشاه را تعیین کرده‌اند. سکه‌های هخامنشی جز موارد استثنایی تنها در یک سو دارای نقش هستند و پشت آنها معمولاً فرورفتگی مربع شکل و ناهمواری‌های نامنظمی وجود دارد. اینها اثر قسمت برجستهٔ سندانی‌است که هنگام چکش‌زدن بر سکه گذاشته می‌شد.

در زمان هخامنشیان بعضی ساتراپی‌ها هم که در ادارهٔ امور داخلی خود آزاد می‌بودند سکه‌های مخصوص به خود ضرب می‌کردند که مثلاً تصویر الههٔ مورد پرستششان روی آنها نقش شده بود.

دریک را داریک هم گفته‌اند، ولی دریک از ستاک ‎*dari-‎ به معنای زری صحیح‌تر است.

دریک دریک . [ دَ ] (اِ) سکه ٔ طلا در عهد هخامنشی ، بوزن ۸/۳۵ تا ۸/۴۲ گرم بریک طرف آن صورت شاه است که یک زانو برزمین نهاده زه کمانی را می‌کشد. ضرب این سکه را جزء اصلاحات پولی داریوش اول هخامنشی شمرده اند، ولی بعضی معتقدند که دریک پیش از زمان او هم ضرب می‌شده است آنچه مسلم است اینک ضرب سکه ٔ طلا از امتیازات مخصوص شاه بود.

کاخ ها و ساختمانهای تخت جمشید

کاخ ها و ساختمانهای تخت جمشید:

درود بر شما دوستان گرام
تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب۵۱۲ قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن ۱۵۰ سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود ۵۱۸ ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیه عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند. مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به “صد ستون” است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
تخت جمشید در ۵۷ کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است.

کاخ‌ها و ساختمان‌ها

۱-۱

بازمانده‌های کاخ آپادانا

۱-۲

کاخ تچر

۱-۳

نمای جنوبی کاخ تچر

۱-۴

کاخ صد ستون

۱-۵

سنگ‌نگاره هدیه‌آوران لودیه‌ای که در حال حمل پیشکش‌های خود برای پادشاه هخامنشی هستند. این سنگ‌نگاره در یکی از پلکان‌های کاخ آپادانای تخت جمشید سنگ‌تراشی شده‌است.

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است. این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل است.[۲۴]

کاخ تچر

نوشتار اصلی: کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است. این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.» این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است.[۲۴]

کاخ هدیش

نوشتار اصلی: کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدید اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند است و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش می‌گذارد این کاخ در جنوبی‌ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه‌است.

۱-۶

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پروفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

کاخ ه

نوشتار اصلی: کاخ ه

کاخ ه یا کاخ اچ یکی از کاخ‌های تخت جمشید است که در جنوب‌غربی تخت‌گاه و در غرب کاخ هدیش قرار گرفته‌است. پلکان منقوشی که از دو جانب به این کاخ راهبر است، اکنون حالتی نیمه ویران دارد. پلکان اصلی به گواهی قطعه مکتوبی که از آن به جای مانده، به بنایی تعلق دارد که خشایارشا آغاز و اردشیر یکم آن را تمام کرده‌است.

کاخ سه‌در

نوشتار اصلی: کاخ سه‌در

کاخ سه‌در، تالار شورا، دروازه شاهان، سه‌دروازه، سه دری یا کاخ مرکزی، در مرکز کوشک شاهی تخت‌جمشید قرار دارد. این کاخ توسط سه درگاه و چند راهرو به کاخ‌های دیگر راه می‌یابد و از این جهت آن را کاخ مرکزی و یا سه دری نیز می‌خوانند. چون بر پلکان‌های این کاخ، نجیب‌زادگان پارسی را نقش کرده‌اند که به حالتی دوستانه و غیر رسمی، برای ملاقات فرمانروا می‌روند و نیز به سبب نوع کاربری و موقعیت کاخ، گاهی آن را تالار شورا نیز نامیده‌اند. پیشتر بنای این کاخ را به داریوش بزرگ نسبت می‌دادند، اما دلایلی در درست است که ساخت کامل آن به وسیله اردشیر یکم صورت گرفته بوده‌است.

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ فوت مربع (حدود ۴۳۰۰ متر مربع) است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی می‌گویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازه‌ها شاه وارد می‌شده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دو سرستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

آرامگاه‌های شاهنشاهان

۱-۷

آرامگاه اردشیر سوم در ضلع شرقی تخت جمشید

۱-۸

درون آرامگاه اردشیر سوم

در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از تخت جمشید نقش رستم قرار دارد. در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است. آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالاً متعلق به داریوش سوم است.[۲۴]

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این مجموعه مشتمل بر یک تالار ۹۹ ستونی، یک تالار صد ستونی، تعدادی سالن، اتاق و دو حیاط خلوت است. مجموعه ساختمان‌های خزانه توسط حصاری ضخیم و خیابانی پهن از مابقی قسمت‌ها جدا می‌شده‌است. بر اساس روایت مورخین یونان باستان پس از سقوط تخت جمشید اسکندر طلا، نقره و اشیای قیمتی خزانه تخت جمشید را که بزرگترین خزانه هخامنشیان بوده‌است با سه هزار شتر و تعداد زیادی اسب و قاطر به محل دیگری انتقال داده‌است. خزانه به فرمان داریوش بزرگ بنا شد و خشایارشا در آن اصلاحاتی به عمل آورده‌است. اکثر ظروف، مجسمه‌ها و به خصوص هشت لوح سنگی معروف خشایارشا از این محل به دست آمده‌است. در حفاری‌های علمی گذشته در این محل نیز تعداد زیادی الواح گلی به خط میخی و زبان عیلامی مربوط به دستمزد کارگران به دست آمده‌است.
مجلس بار عام شاهی که در همین محل کشف شده، خشایارشا (نه داریوش بزرگ که پیشتر می‌پنداشتند) را نشان می‌دهد که با لباس تمام رسمی بر تخت نشسته‌است. عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی (لوتوس) را که نشانهٔ شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفته‌است. پشت سر شاه ولیعهد با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا نگاه داشته‌است. سپس یکی از خواجگان دربار و بعد از او اسلحه‌دار شاه ایستاده‌اند. در مقابل شاه دو عودسوز قرار دارند و رییس تشریفات به حالت احترام گزارش می‌دهد. مراسم زیر یک شادروان (چادر سلطنتی) انجام می‌گرفته که در اطراف آن چهار نگهبان حضور دارند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده جایگاه اصلی این نقش، بخش مرکزی پلکان آپادانا بوده‌است.

۱-۹

۱-۱۰