واحد اندازه گیری در دوره هخامنشی

واحد اندازه گیری در دوره هخامنشی:

میلی متر، واحد اندازه گیری در دوره هخامنشی بوده است
باستان شناسان و کارشناسان پروژه بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در پروژه رمزگشایی واحد اندازه گیری دوره هخامنشی به عدد سه میلی متر به عنوان واحد اندازه گیری در این دوران رسیدند.
باستان شناسان و کارشناسان پروژه بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در پروژه رمزگشایی واحد اندازه گیری دوره هخامنشی به عدد سه میلی متر به عنوان واحد اندازه گیری در این دوران رسیدند.
حکومت هخامنشی یکی از مهمترین دوره های حکومتی در ایران است که از سال ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۴ پیش از میلاد ادامه داشت. در این دوران ایران از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جایگاه مناسبی بود و پادشاهان دستور ساخت بناها و آرامگاه های مختلفی دادند که مهمترین آنها تخت جمشید در نزدیکی شیراز، پاسارگاد در جنوب استان فارس و گور دختر در بوشهر و کاخ آپادانا در شوش است.
«مجدالدین رحیمی» کارشناس معماری و عضو دفتر فنی بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد در مورد چگونگی شناسایی واحد اندازه گیری، گفت: «بعد از بررسی ها و مستندنگاری های انجام شده در سازه های مربوط به دوره هخامنشی نظیر آرامگاه کوروش در پاسارگاد، گور دختر در بوشهر، بخش هایی از تخت جمشید و آرامگاه داریوش در نقش رستم به اندازه های ثابتی در ابعاد و اندازه های سنگ ها نظیر ۵۲ و ۳۴ و ۱۰۴ برخورد کردیم که با مقایسه آنها؛ مشتق گیری و محاسبات ریاضی به ۳ میلی متر به عنوان پایه اندازه گیری رسیدیم.»
وی با اشاره به اینکه عدد ۵۲ سانتی متر پرمصرف ترین اندازه در سازه های دوران هخامنشی بوده است، گفت: «در گذشته بسیاری از متخصصان داخلی و خارجی به دنبال شناسایی واحدهای اندازه گیری در دوران هخامنشی بوده اند ولی به نتایجی دقیق برای ارایه یک واحد نرسیدند.»
وی همچنین با اشاره به اینکه نمی توان واحد اندازه گیری هخامنشی را بدون شناسایی اسنادی نامگذاری کرد، گفت: «شناخت واحد اندازه گیری و خط کش دوره هخامنشی می تواند در روشن کردن بخشی از مهندسی ریاضی و اعداد در این دوران کمک کند.»
مطالعه روی واحد اندازه گیری در دوران هخامنشی از یک ماه پیش آغاز شده بود.
به اعتقاد کارشناسان بررسی های انجام شده نشان می دهد ضریب اندازه گیری در این دوران از دقت بالایی برخوردار بوده است.

استودان چیست ؟

استودان چیست ؟

پاک نگه داشتن و نیالودن عناصر چهارگانه آب، باد، آتش و خاک از اصول زرتشتیان بوده است، لذا پیروان این دین یکتاپرستی برای دفن مردگان خود و نیالودن خاک ابتدا اجساد را در محلی به نام دخمه قرار می‌دادند تا پس از خورده شدن گوشت و پوست آنها توسط لاشخورها و کرکس‌ها و تجزیه کامل مواد آلی اجساد، استخوان‌های مانده را برای نگهداری به محلی به نام استودان منتقل می‌کردند.

استودان در حقیقت قبرهای باز با دهانه و شکل دایره مانند هستند با کف و دیواره‌های سنگی یا ساروج که در دیواره‌های کوه‌های کم‌ارتفاع اطراف شهرها و روستاها کنده می‌شدند.
وسعت استودان‌ها به اندازه یک یا چند گور و بلندی دیواره پیرامون آنها از یک تا چهار متر متغیر است، بلندی استودان‌ها به حدی بوده است که ضمن اینکه انتقال مردگان به درون آنها دشوار نباشد در ارتفاع خیلی کم هم بنا نمی‌شده که لاشخورها در اطراف آنها کمتر تجمع کنند یا محل رفت و آمد مردم باشد لذا اکثر آنها با فاصله نه چندان دوری از محل تجمع‌های استانی ساخته می‌شدند. ‌

معماری استودان‌ها نیز بسته به جمعیت و مکنت مالی مردم، ساده و پیچیده است که در نوع ساده و ابتدایی آن که معمولاً از قدمت بیشتری نیز برخوردار هستند.

استودان‌ها تنها یک در داشته و هیچگونه ارتباطی نیز با هم ندارند ضمن آنکه در بسیاری جاها مانند استودان‌های درویشی که از نوع ساده اما به شکل تجمعی به صورت ردیف در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

برای هر دو منظور مرده‌گذاری و نگهداری استخوان مورد استفاده قرار می‌گرفتند لذا می‌توان آنها را دخمه یا استودان نامید.

اگرچه در بعضی جاها مانند شهرری استودان‌ها فقط برای نگهداری استخوان مردگان بوده است. ‌استودان به معنی استخوان دان است.

ذرع یا ارش

ذرع یا ارش:

ذرع یا اَرش واحد طول (درازا) در ایام قدیم بوده است.
ذرع معمول و متدواول که تا این اواخر بین پارچه فروشان و بزاز های بازار متداول بود و میله ای نیز به همین نام داشته اند ۱۰۴ سانتیمتر هست و هنوز هم معروف هست که هر ذرع ۱۰۴ سانتیمتر می‌باشد.
و آن مقداری باشد معین از سر انگشت میانین یک دست تا سر انگشت میانین دستی دیگر چون کسی دستها را از هم گشاده دارد. || یا از سر انگشت میانین تا مرفق که بندگاه ساعد و بازو است.
البته ذرع قدیمی تری نیز در ایران بوده است که به گفته نجم الدوله در کتاب کفایت الحساب، معادل ۴۵ سانتیمتر محاسبه شده است و در اصطلاح به آن ذرع شرعی می‌گویند. ذرع شرعی را معادل ۲ وجب می دانستند و با احتساب اینکه هر وجب بیست و دو و نیم سانتیمتر هست، به عدد ۴۵ سانتیمتر به ازای هر ذرع شرعی می‌رسیم.
در بخش مقیاسهای کتاب الاصفهان نوشته میر سید علی جناب، واحد دیگری به نام ذراع گفته شده که آن را معادل دو قدم دانسته اند. و در همین قسمت از کتاب مذکور ذکر شده که قدیمی ترین ذرع یا ارش مربوط به ایران باستان بوده است. سیاحان فرانسوی گفته اند سنگ مرمر سیاهی از خرابه‌های تخت جمشید پیدا شده است که نام داریوش پسر هیستاسب بر آن حک شده است و براساس آن ارش یا ذرع باستانی ایران معادل پنجاه و چهار ممیز نیم سانتیمتر بوده است و هر قدم نیز معادل ۳۲ سانتیمتر بوده است.

چرا پادشاهان تاج به سر می‌گذاشتند ؟

چرا پادشاهان تاج به سر می‌گذاشتند ؟

۱۵۶-۱

رادیو بین‌المللی چین (CRI): تاج در کارتون‌ها و فیلم‌ها نماد پادشاهی است. شخصیت پادشاه همیشه یک تاج بر سر دارد و پرنس نیز زمانی پادشاه می‌شود که تاج را بر سر می‌گذارد. در خیلی از داستان‌ها هم دعوا سر تاج رخ می‌دهد.

اگر دقت کرده باشید، بیش‌تر تاج‌ها دارای یک الماس بزرگ در وسط و نیز جواهرات کوچک و بزرگی بر روی بدنه هستند. به همین علت نگهداری و نمایش یک تاج در موزه، ممکن است سارقان را وسوسه کند. همچنین وجود الماس و جواهرات ریز و درشت دور تاج، آن را سنگین می‌کند. اما چرا در طول تاریخ، پادشاهان راحت‌طلب، به جای تحمل سنگینی وزن تاج روی سر خود، چیز دیگری را برای نماد پادشاهی خود انتخاب نکردند؟

راز استفاده پادشاهان و ملکه‌ها از تاج چیست؟ جواهرات در حقیقت همان سنگ‌های طبیعی هستند که ظاهری جذاب دارند و گاهی پس از تراش‌کاری زیباتر می‌شوند. در طول تاریخ، ساختن تاج پادشاه بر عهده شخص جواهرساز بوده است. گاهی ساخت یک تاج ماه‌ها یا سال‌ها طول می‌کشید. علت طولانی شدن زمان اتمام ساخت تاج، دستور پادشاه برای جست‌وجوی سنگ‌های خاص بوده است. آیا پادشاه و جواهرساز تنها در پی زیبایی ظاهری و یا افزایش ارزش و بهای سنگ‌های تاج بوده‌اند؟ آیا انتخاب سنگ‌های جواهر، اصول خاصی داشته است؟

۱۵۶-۲

پاسخ تمام پرسش‌ها در دو کلمه نهفته است: «انرژی سنگ‌ها».

پادشاهان چگونه از انرژی سنگ‌های روی تاج استفاده می‌کردند؟ یک سنگ چگونه می‌تواند انرژی داشته باشد؟ آیا سنگ‌ها موجوداتی زنده هستند؟

انرژی نور

«هرمز نبیری»، سنگ‌شناس و یک کلکسیونر است. در کارگاه او علاوه بر سنگ‌های طبیعی یا تراش‌خورده شگفت‌آور، مجموعه‌ای از انگشتر و گردنبندهای بسیار قدیمی ایرانی، چینی و ژاپنی و حتی وسایلی مانند فانوس، ظروف غذاخوری، اسلحه و تله شکاری وجود دارد که آن‌جا را شبیه یک موزه کرده است.

نبیری درباره انرژی سنگ‌ها به گزارشگر رادیو بین‌المللی چین (CRI)، توضیح می‌دهد: «بیش‌تر کسانی که هر هفته روزهای تعطیل به کوه‌ها می‌روند،

۱۵۶-۳

می‌گویند که وقتی در کوه هستند، آسوده تنفس می‌کنند و آرامش دارند. اما در حقیقت، تنها هوای کوهستان نیست که به انسان آرامش می‌بخشد. این، نیروی منتشر شده از سنگ‌های دل کوه است که به انسان انرژی مثبت می‌دهد. آهن، نیترات، سدیم، منیزیم و… از عناصر وجودی ما هستند که در دل سنگ‌ها و کانی‌ها وجود دارند. پس می‌توان گفت که سنگ‌ها زنده هستند. ما روزی به نور الهی می‌رسیم اما سنگ‌ها از میلیاردها سال قبل به این درجه از رشد رسیده‌اند. وجود اکسید آهن، رنگ خون ما را قرمز کرده است. من وقتی در کارگاهم سنگ سیاه آهن را تراش می‌دهم، دست‌هایم قرمز می‌شود. همان‌طور که خون خرچنگ به علت وجود منیزیم در آن، سبز رنگ است.»

درمان بیماری‌های روح

«نبیری»، وجود هاله را این‌گونه توضیح می‌دهد: «وجود انسان از دو قسمت تشکیل شده است. نخست جسم فیزیکی که بخش قابل رؤیت بدن که دارای وزن است و دوم، جسم حیاتی که بخش غیرقابل رؤیت بدن ما است. پیشتر شنیده‌اید که برخی معتقدند انسان‌ها به دور خود هاله‌ای دارند. این هاله که رنگ آن در افراد مختلف متفاوت است، می‌تواند گویای روحیات و همچنین وضعیت جسم حیاتی فرد باشد. »

طبق گفته‌های این سنگ‌شناس، همان‌طور که بروز علامت‌هایی چون تغییر رنگ چهره، زبان و چشم‌ها و وجود آثار کبودی در بدن به تشخیص بیماری ما کمک می‌کند، بررسی رنگ‌های هاله دور انسان نیز می‌تواند منعکس‌کننده وضعیت روحی فرد باشد.

در واقع اگر هاله شخصی دچار مشکل و ضعف باشد، می‌توان با اطمینان گفت که او دچار ناراحتی یا ضعف روحی است. این ضعف‌ها می‌توانند عامل اصلی بروز رفتارهایی چون تندخویی، خباثت و یا حتی برعکس آن، بی‌تفاوتی و بی‌خیالی بیش از اندازه و ترحم شدید در فرد باشند. در نتیجه اگر امکانات رؤیت هاله وجود داشت، می‌توانستیم به بسیاری از مشکلات روحی خود و علت‌های آن پی ببریم. وجود دستگاهی با کاربری رؤیت هاله و تشخیص ضعف‌های روحی انسان، تنها یک سوژه جذاب برای فیلم‌های تخیلی نیست. اکنون پزشکان و متخصصان با استفاده از دوربین «کرنلیان» قادر هستند از هاله انسان عکاسی کنند. آن‌ها از تمام بدن فرد عکس می‌گیرند و سپس به بررسی وضعیت هاله می‌پردازند.

چاکراها

۱۵۶-۴

«نبیری» تلاش می‌کند خیلی ساده و کوتاه درباره انرژی صحبت کند: «جسم حیاتی انسان از هفت رنگ اصلی طیف خورشیدی: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش تشکیل شده و دارای هفت «چاکرا» است. «چاکرا»ها از طریق فکر و احساس، بر روی جسم فیزیکی تأثیر مستقیم می‌گذارند. آن‌ها انرژی‌ها را از محیط اطراف دریافت کرده و به جسم حیاتی منتقل می‌کنند. همان‌طور که قلب و رگ‌ها خون را به تمام بدن می‌رسانند، چاکراها نیز عمل دریافت و گردش انرژی در بدن را انجام می‌دهند. هر یک از چاکراها در نقطه‌های مشخصی از بدن قرار دارند و هر کدام نورهای یک رنگ خاص را دریافت می‌کنند. چاکرای اول در پایه ستون فقرات قرار دارد و رنگ آن قرمز است و چاکرای چهارم در قلب و سبزرنگ است. چاکرای هفتم در تاج سر است و رنگ آن بنفش است.»

اگر یک چاکرا بسته شود یا بیش از اندازه باز باشد، توازن جریان حرکتی نور در بدن دچار مشکل می‌شود. برای مثال زمانی که چاکرای یک زیاد بسته شود، فرد خسیس و خبیث خواهد شد اما اگر همان چاکرا زیادی فعال باشد فرد، ولخرجی می‌کند و کنترلی روی این رفتار خود ندارد.

اگر طیف‌های قرمز در بدن کافی نباشد، بیماری‌هایی نظیر کم‌خونی، تب، التهاب، ضعف، کمبود نیروی حیاتی و چاقی به بدن هجوم می‌آورد. برای درمان این بیماری‌ها بایست با به کار بردن سنگ‌های قرمز، طیف قرمز را به بدن وارد کرد. سنگ‌ها در تماس مداوم با پوست، انرژی و طیف رنگی را به بدن تزریق می‌کنند و فرد از بیماری رها می‌شود.

درباره تاج پادشاهان باید بدانید که چاکرای هفت مرکز دریافت انرژی‌های مؤثر بر قدرت تصمیم‌گیری است و پادشاه تاج را بر روی سر خود می‌گذاشت چون می‌دانست الماس وسط آن، این چاکرا را تغزیه نوری می‌کند. وجود سنگ جواهرات دیگر به کار رفته در تاج نیز به علت خاصیت هر یک از آن‌ها بوده است.

به گفته نبیری، به علت وجود سنگ‌های متعدد و وجود انرژی مثبت قوی، او و کسانی که به کارگاهش می‌آیند هرگز تا زمانی که آنجا هستند احساس خستگی روحی نمی‌کنند. گفته می‌شود استفاده از سنگ‌های خوشه‌ای (سنگ‌های بزرگ طبیعی و دست‌نخورده) در محل کار، اضطراب و خستگی را کاهش داده و از فشار عصبی کارمندان جلوگیری می‌کند. حتی وجود یک سنگ آرامش‌بخش مانند مالاکیت داخل اتومبیل، بر اعصاب راننده مؤثر خواهد بود.

سنگ‌درمانی در ایران

جوشاندن شیر در ظرف نقره که در قدیم مرسوم بوده، در واقع یون مثبت فلز نقره را آزاد کرده و وارد شیر می‌کند و نگهداری کودک مبتلا به بیماری سرخک در اتاق قرمز رنگ نیز نشانه شناخت انرژی سنگ‌ها و طیف‌های نوری در زمان‌های قدیم است.

از زمان رواج گیاه‌درمانی و سنگ‌درمانی علمی در کشورهایی مانند چین و هند، ۲۰ درصد از آمار بیماری‌ها کاسته شده است و این روند ادامه دارد. این که گسترش سنگ‌درمانی می‌تواند بیماری‌ها و تقاضای دارو در کشور را کاهش دهد، یک حقیقت است. اما باید در نظر داشت که این طب بایست توسط متخصصان صورت گیرد. زیرا قرار دادن اشتباه یک سنگ در ناحیه یک چاکرای دیگر، به بدن آسیب وارد کرده و جریان انرژی هاله را دچار مشکلات جدی می‌کند.

در ایران معادن سنگ‌های گران‌بها به وفور وجود دارد. یاقوت در دل سنگ مرمر است ولی ما بدون توجه به این مسئله، مرمر را صادر می‌کنیم یا در نمای ساختمان استفاده می‌کنیم. گاهی در کارگاه‌های سنگ‌بری هنگام تراش سنگ مرمر تیغه دستگاه‌های برش قفل می‌شود، زیرا یاقوت دارای درجه سختی ۹ است و زیر تیغ سنگ‌بری آسیبی نمی‌بیند.

«نبیری» با اشاره به این که دوربین «کرنلیان» در ایران هم استفاده می‌شود، می‌گوید: «هنگام مشاهده و بررسی تصویر هاله، وجود نقاط حفره‌‌ای شکل یا بیش از حد روشن، به ترتیب نشانه فقر یا ازدیاد انرژی است.» کلید اصلی درمان، کشف علت آن است. وقتی کسی بداند که کدام چاکرای بدنش دچار مشکل است، با استفاده از سنگ مخصوص آن می‌تواند ضعف خود را حل کند.

اگر سنگ انرژی‌زا را درون یک ظرف آب‌نمک گذاشته، آن را به مدت پنج ساعت مقابل نور مستقیم آفتاب قرار دهید، نور خورشید انرژی سنگ را فعال می‌کند و همچنین نمک آب نیز نیروی منفی و آلودگی را از آن می‌زداید. اگر سنگ را چند ساعت دیگر در یک ظرف آب سالم نگهداری کنید، انرژی سنگ وارد آب می‌شود که نوشیدن آن سرشار از انرژی مثبت و مؤثر است.

انواع سنگ‌ها

استفاده از سنگ‌ها (جز طلا برای آقایان) به عنوان انگشتر یا گردنبند در شرع حرام نیست و روایات بسیاری مبنی بر مزایای استفاده از سنگ‌های مختلف وجود دارد. البته بیش‌تر ما سنگ‌های عقیق و فیروزه را می‌شناسیم. این در حالی است که متولدین هر ماه، سنگ‌هایی دارند که اگر از آن‌ها استفاده کنند، انرژی‌های مثبت خود را تقویت کرده و ضعف‌هایشان را برطرف می‌کنند.

برخی سنگ‌ها و خاصیت‌های آن‌ها:

زمرد: درمان ناراحتی‌های قلبی – افزایش قدرت حافظه – درمان بیماری‌های چشم

یشم خطایی: سنگ نیرو و شهامت – کاهش مشکلات روانی – درمان کم‌خونی

یشم: درمان مشکلات قلبی – استحکام روابط – آرامش‌دهنده – تقویت حافظه – ضد اضطراب

یاقوت: برطرف‌کننده خستگی – درمان ناتوانایی‌های جنسی – افزایش اعتمادبه‌نفس و سلامتی خون

یاقوت کبود: تسکین سردردهای شدید – ترمیم سلول‌های پوست، مو و ناخن

چشم ببر: حمایت‌گر – ضد استرس – افزایش شجاعت و اعتماد به نفس – تقویت ستون مهره‌ها

ساردوئین: استحکام مهره‌ها – تقویت غده تیروئید و کبد

رز کوارتز: درمان مشکلات قلبی – ضد اضطراب – آرامش‌بخش – درمان نازایی

کوارتز شفاف: افزایش انرژی فرد – نیروبخشی به چاکراها – سنگ محافظ برقرارکننده تعادل – از بین‌برنده هر نوع انسداد انرژی در بدن

پریدوت: رهاسازی عصبانیت – سم‌زدائی کبد – حیات‌بخش و انرژی‌زا

۱۵۶-۵

اوپال: مؤثر برای معده و ورم روده – تقویت قلب – تسکین افسردگی

گارنت: افزایش شجاعت و اعتماد به نفس – استحکان شخصیت – افزایش سطوح انرژی در بدن

فلوریت: تسریع روند بازتولید سلول‌های پوست – درمان زخم‌معده – بهبود سیستم حرکتی استخوان‌ها – تقویت قوه یادگیری

عقیق خزه: تعادل درصد خون – تقویت لوزالمعده – افزایش قدرت ایمنی بدن

لاجورد: گشودن کانال انرژی بدن – افزایش قدرت بیان – درمان اختلالات گلو و تیزروئید و گردن – بهبود سیستم ایمنی – کاهش درد – بهبود خواب شب

مالاکیت: برقراری تعادل در سیستم عصبی – ضدافسردگی – سم‌زدا – آرامش‌بخش

۱۵۶-۶

اوپال: مؤثر برای معده و ورم روده – تقویت قلب – تسکین افسردگی

گارنت: افزایش شجاعت و اعتماد به نفس – استحکان شخصیت – افزایش سطوح انرژی در بدن

فلوریت: تسریع روند بازتولید سلول‌های پوست – درمان زخم‌معده – بهبود سیستم حرکتی استخوان‌ها – تقویت قوه یادگیری

عقیق خزه: تعادل درصد خون – تقویت لوزالمعده – افزایش قدرت ایمنی بدن

لاجورد: گشودن کانال انرژی بدن – افزایش قدرت بیان – درمان اختلالات گلو و تیزروئید و گردن – بهبود سیستم ایمنی – کاهش درد – بهبود خواب شب

مالاکیت: برقراری تعادل در سیستم عصبی – ضدافسردگی – سم‌زدا – آرامش‌بخش

راز علاقه به سنگ از باستان تا امروز

راز علاقه به سنگ از باستان تا امروز:

سنگ‌های قیمتی با آن تلألو و شکست نور جذابی که با هر چرخش، دلفریب‌ترشان می‌کند چند‌ هزار سال است که مردم دنیا را مبهوت و شیفته خود کرده است. تاریخ عشق به جواهرات، تاریخی کهن است و حتما قدمتش به اولین جرقه‌های ذهن مردم ماقبل تاریخ می‌رسد که البته باستان‌شناسان تاکنون توانسته‌اند فقط قدمت چند هزار ساله این عشق و علاقه را کشف کنند.

۱۵۲

در لابه لای تاریخ، مردم ایران هم همواره نام خود را به عنوان مردمی جواهردوست و دوستدار سنگ های قیمتی ثبت کرده اند و تا آنجا که به کشفیات باستان شناسی مربوط می شود بیش از ۷۰۰۰ سال است ساکنان فلات ایران، سنگ های باارزش در دل طبیعت را شناخته اند و با استخراج و پرداخت این سنگ ها، جواهرات و زیورآلاتی ساخته اند که هنوز هم از پس هزاره ها، چشم بینندگان را خیره می کند.
جواهرات سوخته شهر سوخته در سیستان، مایه فخر ایران است که ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به دست نیاکان ما ساخته شده است.
شهر سوخته البته نام اصلی این شهر نیست و چون تاکنون اسم واقعی اش شناسایی نشده، باستان شناسان به علت وقوع دو آتش سوزی بزرگ در این شهر که هنوز بقایای آن در این منطقه وجود دارد، نام شهر سوخته را برای آن انتخاب کرده اند.

ساکنان شهر سوخته، مردمی صنعتگر بوده اند و تحقیقات روی اسکلت های باقیمانده از آنها که هزاران سال از آرمیدشان در گور می گذرد، نشان می دهد مردمی سختکوش بوده اند و به علت اشتغال به مشاغل سخت، بیشتر آنها در سن جوانی گرفتار چسبندگی مهره های کمر و گردن بوده اند.
اما این مردم پرکار، روحی لطیف و هنردوست نیز داشته اند که اشیای به جا مانده از آنها همچنین زیورآلات و تزئیناتی که بخصوص برای زنان استفاده می شده، نشان می دهد این مردم متمدن تا چه حد در شناخت سنگ های قیمتی، استخراج آنها، تراش دادن سنگ ها و ساخت مصنوعات باارزش تبحر داشته اند.

در کاوش ها از این شهر، مهره ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا کشف شده که صنعتگران آن زمان برای ساخت آنها صفحه های طلا را به قطر کمتر از یک میلی متر درمی آوردند و سپس از آنها لوله ای استوانه ای شکل می ساختند و با رساندن دو سر این استوانه به هم، قطعه لاجوردی در میان آن کار می گذاشتند تا به این طریق گردن زنان آن دوران خالی از زیورآلات گرانبها نباشد.
آنها حتی پرنده خیال را فراتر از این حد به پرواز درآورده بودند و تبحر خود در ساخت جواهرات و زیورآلات را در تولید پوشاک نیز ظاهر کردند به طوری که وقتی گروه کاوش های باستان شناسی در شهر سوخته، یک گور باستانی متعلق به یک زن را کشف کرد با اسکلتی روبه رو شد که لباسی شبیه ساری پوشیده بود و از روی سینه تا پایین آن با پولک و سنگ های قیمتی تزئین شده بود. گویا جواهرات و سنگ های باارزش جزئی از زندگی مردم این خطه از ایران باستان بوده است چون تخته نردی که در این سرزمین نیز یافت شده تخته نردی باارزش از چوب آبنوس است با ۲۰ خانه و ۶۰ مهره که مهره ها همه از جنس لاجورد، عقیق و فیروزه بوده است.

 

(نشانه بز کوهی در فرهنگ و اداب و رسوم مردم گذشته)

(نشانه بز کوهی در فرهنگ و اداب و رسوم مردم گذشته):

۲۰

نکته سوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

نکته سوم در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

سنگ نگاره و هنر صخره ای (خاصا فقط ارزش تاریخی در اینگونه موارد ملاک است و فاقد ارزش مادی ناشی از نگارش انها میباشند)

سنگ نگاره یا هنر صخره ای چیست؟
سنگ نگاره ها یا هنرهای صخره ای، کهن ترین آثار تاریخی و هنری بجای مانده از بشر هستند. به تعبیری بستر به وجود آمدن حروف رمزی، خط، تبادل پیام، زبان، تاریخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگاره هاست و آنها از بهترین ابزارهای رمزگشایی ما قبل تاریخ هستند. تعداد آنها فقط در یک منطقه محدود در ایران به بیش از ۲۱ هزار مورد می رسد که عمر بعضی از آنها به چهل هزار سال می رسد و بشر تا کنون موفق به کشف هیچ پدیده تاریخی و هنری بدین قدمت نشده است.

به زبان ساده؛ به هر تصویر و نگارشی بر روی سنگ، سنگ نگاره یا هنر صخره ای می گویند. اگر این نوشته ها یا نقاشی ها، بر روی سنگ با رنگ یا امثال آن باشد به آنها Pictographs و اگر نقوش یا نوشته ها از طریق کنده کاری ها (حک یا حجاری مثبت یا منفی*) بر روی سنگ ها انجام شده باشد به آنها Petroglyphs. petrographs می گویند. اغلب در درون غارهای قدیمی از نقاشی یا نوشته های با رنگ استفاده شده (Pictographs) که عموماً عمر آنها در برابر عوامل طبیعی بسیار کوتاه است و علت ماندگاری آنها از هزاران سال قبل تا کنون در دسترس نبودن و محفوظ بودن آنها در برابر عوامل طبیعی بوده است. اما سنگ نگاره های کنده کاری شده (Petroglyphs) علاوه بر اینکه در غارها کشف شده اند، در محوطه های باز و بیرون غارها نیز وجود دارند. قسمت اعظم سنگ نگاره های محیط های باز در برابر عوامل طبیعی مثل سرما، گرما، باد، باران و یخ زدگی از بین رفته اند و می روند. از طرف دیگر متاسفانه به علت عدم آگاهی مردم نیز تعداد بسیار زیادی از آنها تخریب و نابود شده است.

سال یابی سنگ نگاره های ایران از دیدگاه صاحب نظران متفاوت است. به نظر تعدادی از آنان قدمت بعضی از سنگ نگاره های ایران به پنج تا چهل هزارسال هم می‌رسد، این سال یابی ها اکثراً از طریق کارکردهای مقایسه ای بوده واز رویکردهای علمی نوین (ریزفرسایش و رادیوکربن) کمتر بهره گیری شده است.

نقوشی که بر دیواره سنگی کوه ها و دره ها دیده می شود؛ برای زیست شناسان، تاریخ دانان، جامعه شناسان، مردم شناسان، باستان شناسان، نماد شناسان، دوستداران اسطوره ها، تاریخ فرهنگ، تاریخ زبان و هنرهای تاریخی و تزیینی، بسیار جالب و دیدنی می تواند باشد؛ این که چرا تقربیاً ۹۰ درصد نقوش سنگ نگاره های ایران بز کوهی است. قسمت اصلی آن به اسطوره ها، فرهنگ، دین و اعتقادات مردم باستان ایران زمین مربوط می شود.

این محوطه ها با نقوشی که ذکر شد، واقعاً موزه های سنگی هنرهای صخره ای هستند که هر بیننده با ذوقی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. به راستی چگونه در زمانی که افراد سواد خواندن و نوشتن نداشته اند، چنین با دقت و ظرافت هنر آفریده اند.

مطالعه بر روی سنگ نگاره ها نیازمند کمک مجموعه ای از علوم نوین و خاص است. علومی نظیر مردم شناسی، باستان شناسی، تاریخ، نماد شناسی، هنرهای تزیینی، اسطوره شناسی، علم شیمی (رطوبت، دما، pH) و دیگر علوم. یک علم به تنهایی قادر به مطالعه بر روی آنها نیست؛ چون یک سنگ نگاره مجموعه ای از علوم ذکر شده را در خود جای داده است. برای درک و شناخت آنها الزاماً می بایست از همه علوم مذکور و صاحب نظران آن رشته ها به طور سیستمی کمک گرفت.

مکان یابی و مکان نمایی سنگ نگاره ها در ایران، گام نخست و مبنایی جهت مطالعه و معرفی این نمادهای تاریخی و هنری ملی ایرانیان است. این در حال است که بعضی ملل جهان سالیانه تورهای بی شماری را برای دیدن سنگ نگاره ها تدارک می بینند و بعضی کشورهای میزبان ضمن انتقال فرهنگ خود، برابر فروش چندین چاه نفت در آمد دارند. ما در آینده نزدیک ناگزیر خواهیم بود که از ابعاد مختلف این ارزش های تاریخی و هنری را به صاحب نظران، متخصصان و کلیه مردم ایران و جهان جهت پژوهش، تحقیق و آشنایی آنان معرفی نماییم تا ضمن معرفی آثار هنری بجا مانده از نیکانمان، مردم ما نیز از مترتبات آنها منتفع شوند.

هنر صخره ای، نمونه ای مشخص از یک هنر جهانی است، که بیشترین سابقه را بین هنرهای شناخته شده دیگر دنیا داراست. این هنر از جمله مهم ترین شاخه های هنرهای تجسمی است. زیرا نه تنها نخستین جلوه های شناخته شده از حساسیت هنری و زیبا شناختی اجداد دور انسان را در بسیاری از نقاط جهان به نمایش می گذارد، بلکه یکی از رایج ترین شیوه های بیان پیام ها و فرهنگ انسان است.

۱۸

نیاکان ما باورها، ایده ها و تقدس های خود را در زیستگاه ها و بعضاً روی ظروف و لوازم زندگی خود (سفال ها، سنگ نگاره ها، سنجاق های سینه) تصویر و حک می کرده اند. این نقوش و تصاویر بیان کننده پیام های گوناگونی هستند که انسان های حکاک و نقاش هنرمندانه، ایده پردازی کرده اند به شکلی که امروز آن نقوش و تصاویر با صاحب نظران و اهل فن خود سخن می گویند و صاحب نظران در کنار آنها احساس لذت می کنند.

این هنر آفرینی ها در گذشته اکثر ملل دنیا وجودداشته است. برای مثال ما نقوش بز کوهی را در اقلیم های گوناگون می توانیم مشاهده کنیم. ایران، پاکستان، قزاقستان، ارمنستان، قرقیزستان، افغانستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، یمن، مصر، عربستان، حتی کالیفرنیا، آروزونا و کلرادو در امریکا. با توجه به اینکه سبک طراحی آنها باهم تفاوت دارد؛ لکن همه آنها در یک اصل، شباهت بی تردید دارند. پیام و هنر صخره ای.

وقتی سنگ نگاره های دنیا را مورد تعمق قرارمی دهیم، به راحتی متوجه تفاوت هنر موجود در سنگ نگاره های ایران، با دیگر ملل می شویم. برای مثال بعضی سنگ نگاره های ایران با تصاویر روی سفال ها و ابزار زندگی نیاکان ما در پیش از تاریخ رابطه و پیام مشترک دارند. ۹۰ درصد نقوش سنگ نگاره های موجود در ایران نقش بزکوهی با شاخ های بلند سمبلیک است که نشان و پیام آن “آب، باران، فراوانی نعمت، نگهبانی ماه، نگهبان و ناجی مشی و مشیانه” است و این ارتباط پیامی و کلامی مشترک بر روی سفال ها نیز از اعصار کهن بر جا مانده است.

تصاویر بز کوهی بر روی سفال ها و نقوش آنها بر سنگ های سخت کوه ها با شاخ های سمبلیک، جداً تحسین برانگیز است. چقدر هنرمندانه بدایع آفریده اند. بجز چند کشور همسایه در هیچ کدام از ملل دنیا نمی توان نمونه هایی مشابه آنها را پیدا کرد. از همه مهمتر ارتباط نقوش دیواره های سنگی کوه ها و تصاویر روی سفال ها با اسطوره ها و داستان های کهن چندین هزار ساله ایران زمین است.

قدمت و تنوع سنگ نگاره ها در ایران متنوع و بسیار زیاد است. هرجا که زیستگاهی بوده بی تردید آثاری از حیات پر احساس و هنرمندانه آنها قابل کشف و رویت است. سفال های برجا مانده، نقوش سنگ نگاره ها؛ این نشانه ها خود نمادی از سیر زندگی و احساسات قوی آن ملت نسبت به پدیده های فرهنگی بوده است. نکته جالب توجه اینکه، نیاکان ما با این نمادهای ساده که از خود به یادگار گذاشته اند؛ تا وقتی انسان حیات دارد سخن می گویند. این نشان از عظمت ملت ها دارد که زمان قادر به استهلاک آنها نیست. حاصل حیات و عظمت انسان ها آثار و بدایع آنهاست. که نیاکان ما به شایستگی از عهده آن برآمده اند. به راستی ما برای آیندگان چه اثری از خود به یادگار گذاشته ایم!؟

همه انسان ها به دور از تاثیر حاکمیت ها و ایدئولوژی ها، براساس فطرت پاک الهی خود شبیه به هم فکر می کنند و می اندیشند. حتی اگر کنار هم نباشند و در یک زمان نباشند. این اصلی است که زمان و مکان در مقابل آن رنگ می بازد.

آثار بسیار متنوع و فوق العاده جالبی از این هنر ها در سرتاسر ایران شناسایی شده است. برای مثال: بیرجند (لاخ مزار)، خراسان (نهبندان)، یزد (ارنان)، سیستان و بلوچستان (نیک شهر و سراوان)، اصفهان (غرقاب و کوچری گلپایگان و ویست خوانسار)، لرستان (همیان کوهدشت، خمه الیگودرز، میهد بروجرد)، اراک (ابراهیم آباد، یساول کمیجان، احمد آباد خنداب و خمین)، همدان (دره شهرستانه الوند، دره گنجنامه، مهرآباد و خوشیجان ملایر)، کرمان (میمند و شاه فیروز)، آذربایجان شرقی (ارسباران)، کردستان (دهگلان و سارال)، تهران (روستای دولت آباد شهریار، کوه کفترلو) قم (کهک).

به نظر نگارنده؛ حاصل بررسی سنگ نگاره های ایران و دنیا یک پیام واضح دارد و آن وجود یک وحدت رویه تکاملی در کل انسان ها در گذشته است که در جریان زندگی خود از آن خودآگاه یا ناخود آگاه پیروی و گذر کرده اند.

امید است همچنانکه نیاکان ما در گذشته های بسیار دور در جای جای این کره خاکی به دور از هر نژاد، فرهنگ و مرز جغرافیایی مثل هم بر سنگ های سخت، هنر های لطیف و حیرت آور آفریدند، ما هم امروز دانسته و با آگاهی، هنر دوست داشتن و مهر ورزیدن به یک دیگر را بر قلوب خود حک کنیم.

امید است در آینده متخصصان و محققین بتوانند، از فرایند های مشهود و غیر مشهود، پی به پیام های مستتر سنگ نگاره ها ببرند و پیام آنها، دستاوردی جدید و اثربخش برای ایجاد همبستگی فرهنگی ملل جهان شود و عاملی جهت وفاق ملت ها گردد.

نکته اول در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف

نکته اول در مورد نگاره های سنگی تاریخی مختلف:

هر نقش و نگاری بر روی سنگ  نمیتونه دلیل بر وجود دفینه باشه ایجاد سنگ نگاره های زیبا در کوهها و روی سنگها یک سنت قدیمی و خاص و حتی سرگرمی برای مردم و چوپانهای دوران گذشته هم محسوب میشده گاهی برای مراسمات مذهبی و مراسمات شکار و … علائمی به وجود میاوردند که نباید این علائم رو با علائم دفینه اشتباه گرفت که البته این نگاره ها از لحاظ تاریخی و فرهنگی بسیار ارزشمند هستند و به نوعی سند موجودیت و ریشه یک ملت و کشور محسوب میشوند که باید انها را پاس بداریم . در زیر نمونه هایی از انها را میبینیم
و اما نشان و علائم دفینه بر روی سنگهای سخت و مقاوم و گاهی سنگهایی که با ساروج درست میکردند قرار دارند پس دنبال این علائم روی سنگهای سست و شکننده مثل سنگهای اهکی نباشید
.

۱۶-۱

۱۶-۲

معبد خدای خورشید در مکزیک

معبد خدای خورشید در مکزیکمعبد خدای خورشید در مکزیک:

معبد خدای خورشید پایتخت اینکاها، رهبر قوم اینکا اطراف درهٔ کوزکو در ارتفاعات آند را بعد از جنگ و گریز با قوم دیگری که قبلاً در این منطقه ساکن شده بود، تصرف نمود و کشور کوچکی تشکیل داد. این قوم بعد از جنگهایی که کرد، توانست بر منطقه حاکم شود.

۸-۱

رهبر این قوم نام پاچاکوتی را برای خود گزید، نام به معنای «کسی که جهان را ا ز نو می‌سازد» پاچاکوتی به راستی هم جهان اینکا را بازسازی کرد. وی شعائر مذهبی را به گونه‌ای سازماندهی کردکه کانون اش پرستش خورشید باشد و خود را نیز نمایندهٔ خورشید در زمین قلمداد نمود. اندیشهٔ پرستش نیاکان را تشویق کرد که شامل پرستش فرمانروایان گذشته اینکا نیز می‌شد. وی شهر کوزکو را به شکل یک شیر کوهی بازسازی کرده به تسخیر سرزمینهای دیگر ادامه داد. جانشینهای وی امپراطوری را به گسترده ترین اندازه آن توسعه دادند، به گونه‌ای که از ناحیه‌ای که امروز اکوادور نامیده می‌شود، رو به جنوب تا آرژانتین، بولیوی و شیلی را در برگرفت. امپراطوری اینکا کم تراز یکصد سال پیش از ورود فرماندهٔ [اسپانیایی] بنیانگذاری شده بود. نخبگان اینکا با استفاده از تجربیات سازماندهی گروههای نخستینی که طی هزاران سال در سر زمینشان زیسته بودند، موفق به ساختن چنین امپراطوری شده بودند. نبوغ قوم اینکا در آن بود که دانش و سنت‌های ساکنان قبلی منطقه آند را با نیروی سازماندهی و مدیریت ممتاز خود ترکیب کرد.

۸-۲

معبد خورشید، مرکز آیینی۱-تمام طبقات مردم درمرکز آیینی حضور می‌یافتند. چشمگیر ترین بنا درکوزکو معبدخورشید یا مرکز روحانی تمام امپراطوری اینکا بود. امپراطور، کاهنان ونجبا دربرنامه ریزی جشن‌های عمومی مذهبی از تقویم منطقی پیروی می‌کردند که بیش تر بر اساسوقایع مهم کشاورزی مانند کاشت و برداشت نخستین محصول تنظیم شده بود. ۲- مردماینکا برای خوشید احترام رسمی فوق العاده‌ای قائل بودند ولی این بدان معنا نبود کهسایر خدایان فراموش شده‌اند. سنت ساختن زیادرتگاه و تندیس‌های مقدس و زیرت آنها، سنتی دیرینه بود که سدت کم تا دوران چاوین قدمت داشت.

اسرار معبد ماه     پیشنهاد شده‌است که این مقاله یا بخش با هرم ماه ادغام گردد (بحث).

آزتکها (Aztec) خرابه‌های این شهر را در قرن ۱۳ میلادی هنگامی که از سمت شمال در حال پیشروی به سمت آمریکای مرکزی و مکزیک امروزی بودند، یافتند.

هرم ماه امروزه به جاذبه گردشگری برای علاقهمندان میراث فرهنگی تبدیل شده‌است. میراثی که سازندگانش در پی ایجاد هماهنگی بین آن و جهان پیرامونش بودهاند. در شهر باستانی تئوتی اوآکان (Teotihuacan) در مکزیک امروزی هنگام وقف یک بنای یادبود به خدایان، انسانها و حیوانات با هم قربانی می‌شدند.

۸-۳

گروهی از قربانیان افراد غیربومی و احتمالا اسرای جنگی بودند که دستهایشان از پشت بسته و سر از بدنشان جدا شده بود. دهان گروهی دیگر با سنگهای نیمه قیمتی چون یشم پر شده بود. اما نکته جالب، کشفی خارق العاده در بخشی از حفاریهاست. در یکی از گورها، باستان شناسان اسکلت سه مرد بین ۴۰ تا ۶۰ ساله را در حالت خاصی از نشستن یافتند که دستهایشان برخلاف دیگر قربانیان بسته نشده بود. طرز نشستن این افراد دلالت بر تعلق آنها به طبقهای خاص از اجتماع دارد. علاوه بر این زیور آلاتی از جنس یشم نیز در نزدیکی اجساد پیدا شده‌است.

 

باستان شناسان معتقدند که قربانی کردن انسانها از این جهت حایز اهمیت بوده که بشر تحت کنترل باشد. آنها باید قانع می‌شدند که تابع حکم فرمانروا باشند. حیوانات قربانی شده هم عموما دارای نیروهای اسطورهای بودهاند. حیواناتی چون: عقاب، پوما، مارزنگی، گرگ، شاهین و جغد جانورانی هستند که سرنوشت خود را با انسانهای دفن شده در این معبد تقسیم کردهاند

در حالی که به نظر می‌رسد گروهی از انسانها زنده بگور شده باشند، اجساد بعضی از جانوران در قفس به خواب ابدی فرو رفتهاند. این نوع خاص قربانی کردن همچون جملات زبانی هستند که هنوز بسیاری از کلمات آنرا نمی‌شناسیم. رازی که دانشمندان کلید آنرا در ادامه حفاریها جستجو می‌کنند.

۸-۴

آزتکها (Aztec) خرابه‌های این شهر را در قرن ۱۳ میلادی هنگامی که از سمت شمال در حال پیشروی به سمت آمریکای مرکزی و مکزیک امروزی بودند، یافتند. شهری که هزاران سال از زمان شکوفاییاش می‌گذشت و مردمانش مدتها بود که ترکش گفته بودند.

مرکز همایشهای شهر که در آن زمان ده‌ها هزار نفر در پای بناهای یادبود گردهم می‌آمدند، زیر پوشش انبوه گیاهان محو شده بود. آزتکهای مذهبی این محل را تئوتی اوآکان (Teotihuacan) نامیدند و تاریخ آنرا با افسانههای خود پیوند زدند. تئوتی اوآکان در زبان آزتکها به معنی مکانی است که در آن انسانها خدا می‌شوند.

شواهد کشف شده امروزی حق را به آزتکها می‌دهند. در یکی از اهرام این شهر موسوم به معبد ماه ۵ مجموعه قبر پیدا شده که همگی دارای دو ویژگی مشترک هستند: شکوه و جنایت. قربانی کردن در این معبد که همواره همزمان با ساخت طبقات جدید بوده‌است با استفاده از اشیا تیزی از جنس فلدسپات انجام می‌شده که نمونه‌هایی از آنها در کاوشها بدست آمدهاند. همچنین مجسمه‌هایی از همین جنس یا از جنس سنگ یشم از دیگر آثاری هستند که در کنار موزاییکها و زیور آلات، دیگر یافتههای این معبد را تشکیل می‌دهند که عموما کاربرد ذهبی داشتهاند.

در فاصله ۵۵ کیلومتری این شهر یک معدن سنگ فلدسپات وجود دارد که تحکیم کننده موقعیت اقتصادی آن بوده‌است. به عقیده گروهی از محققین محصول این معدن کالای مبادلات تجاری با همسایگانی چون مایاها بوده‌است.

۸-۵

تیو تی اوآکان یکی از نخستین مراکز شهری در نیمکره غربی بوده‌است که مساحت آن در زمان شکوفایی بالغ بر ۲۰ کیلومتر مربع بوده‌است. کلان شهری تجاری که در حدود سال ۶۰۰ میلادی به دلایلی که تا امروز بر ما پوشیده‌است، از بین می‌رود.

شهری که ۱۵۰۰ سال پیش در این مکان وجود داشته‌است به وسعت روم آن روزها بوده‌است. جمعیتی بین ۱۲۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰۰ نفر داشته‌است و نام واقعی آن مشخص نیست. طبق افسانههایی که آزتکها بر تاریخ مبهم این شهر افزودهاند، خدایان در این مکان هراز گاهی همدیگر را ملاقات می‌کردند تا نیروی جدیدی به عالم ببخشند. خیابانها و ۲۰۰۰ خانه مسکونی که عناصر تشکیل دهنده شهر در دوران شکوفایی آن بوده‌اند همچون صفحهٔ شطرنج و به صورت قرینه ساخته شده بودند. دیوارها با گچبری و فرسک تزیین شده بودند. نکته قابل توجه این است که هیچ نشانی از کاخ یا مجسمهای از پادشاه یا هر المان دیگری که مبین وجود سیستم حکومتی خاص باشد، در حفاریها کشف نشده‌است.

آیا تئوتی اوآکان (Teotihuacan) همانگونه که گروهی از محققین معتقدند، اولین حکومت مردم سالار در قاره آمریکا بوده است؟ بهرحال شکی در آن نیست که این شهر دارای هنرمندان زبردستی بوده‌است. آثاری از نقاشی‌های دیواری به رنگهای آبی، قرمز و سبز در حفاریها بدست آمده‌اند که انسانها را عریان و یا با لباسهای فاخر در کنار حیوانات و گیاهان بدون نظمی خاص به تصویر می‌کشند.

راز این تصاویر نیز همچنان کشف نشده باقی مانده‌است. در این حفاریها هیچ سند تجاری ویا گزارشی از یک جنگ، هیچ لوح گلی و یا سنگ نبشته هم کشف نشده که اطلاعاتی خاص به نسلهای آینده منتقل کنند. بدین ترتیب چند و چون تمدنی چنین که از قرن سوم تا ششم میلادی بر بخش عظیمی از مکزیک امروزی حاکم بوده‌است همچنان در کنج تاریک تاریخ باقی مانده‌است.

۸-۶

خیابانی به طول ۴/۲ کیلومتر و عرض ۴۵ متر محور شمالی- جنوبی شهر را تشکیل می‌دهد که آزتکها آنرا خیابان مردگان نامیده‌اند. نامی که تا امروز حفظ شده‌است. این خیابان در مسیر جنوب دقیقا در جهت قلهی Cerro Gordo (تپه عظیم) قرار دارد که در مکزیک باستان کوهی مقدس بوده‌است. آیا این خیابان عنصری بیانی برای مفهوم «از خاک به افلاک» است که در اسطوره‌های باستانی ملل تمدن آمریکایی ذکر شده است؟ در انتهای شمالی خیابان معبد سنگی ماه به ارتفاع ۴۳ متر قرار دارد که جدیدترین اسکلتها در آن یافت شدهاند. در سمت شرقی معبد دیگری موسوم به معبد خورشید قرار دارد. هرمی مربع القاعده که یکی از عظیمترین هنرهای معماری باستانی با ۶۵ متر ارتفاع و طول ضلع ۲۲۵ متر است. تقریبا به بزرگی هرم خئوپس در مصر باستان. این هرم از سنگ آذرین قرمز رنگ ساخته شده که روی آن با آهک اندود شده‌است و روی آهک رنگ آمیزی قرمز.

سکوی بسیار وسیع این هرم که روی آن ۲۴۸ سطح پلهای ساخته شده‌است مکان بسیار مناسبی برای گردهمایی مردم شهر بوده‌است. در قسمت درونی هرم تنها یک تونل و یک گنبد تو خالی پیدا شده و بقیه فضا را تنها سنگ و خاک پر کرده‌است. محققان حدس می‌زنند که رمزگشایی اسرار این هرم غول پیکر می‌تواند کلید کشف اسرار این شهر باشد.

اگر خطی فرضی در جهت شرقی- غربی شهر و عمود بر خیابان مردگان طوری رسم شود که از وسط هرم خورشید بگذرد، اندازه آن تا معبد ماه (مرز شمالی شهر) ۸۳۳ و تا رود «سن خوآن»، Rio San Juan، (مرز جنوبی شهر) ۸۲۹ متر است. بدان معنی که معبد خورشید دقیقا در مرکز شهر قراردارد، امری که از نگاه محققین نمی‌تواند تصادفی باشد.

از سویی چون دانشمندان واحد اندازه گیری رایج در آن زمان را نمی‌شناختند، نوعی واحد اندازه گیری به نام “واحد اندازه گیری تئوتی اوآکان(Teotihuacán Measurment Unit) یاT.M.U قرارداد کردند که دقیقا معادل ۸۳ سانتی متر است. به کمک این واحد اندازه گیری نتایج زیر بدست آمد: در حدود سال ۲۵۰ میلادی درسمت جنوب رودخانه فوق مجموعه‌ای شبیه به یک میدان یا مرکز همایش بزرگ ساخته شده‌است. هرم سومی در این شهر وجود دارد که در درون یک ارگ با ظرفیت یکصد هزار نفر ساخته شده‌است. از جبهه شرقی مرکز همایش تا سمت شرقی ارگ ۵۸۴ واحد تئوتی اوآکانی است. از جنوب ارگ تا دیواری که در واقع حریم شمالی شهر بوده‌است نیز فاصله ۵۸۴ واحد است.

۵۸۴: این عدد دقیقا تعداد روزهای تقویم ونوسی است. به احتمال زیاد این شهر طوری ساخته شده بود که تداعی کننده ابعاد مشخصی از زمان و مکان باشد.

شهر احتمالا حکم مرکز کهکشان را داشته‌است. این نوع تصویرگری غریب از عالم هستی در واقع گویای سلسله مراتب قدرت در اجتماع آن روز شهر بوده‌است و از طرف دولت برای اهداف سیاسی مورد استفاده قرار میگرفته‌است.

در اندازه گیریهای بعدی مشخص شد که در معماری شهر علاوه بر تقویم ونوسی، تقویمهای ۳۶۵ روزه شمسی و ۲۶۰ روزهی مذهبی نیز نقش مهمی ایفا میکردهاند. ریتم پیچیده این تقویمها روزگاری پایه زندگی مادی و معنوی تمدنهای کهن آمریکا از مایاها تا آزتکها بوده‌است. این اصول برگرفته از تقویمهای مختلف اما در هیچ تمدن دیگری به اندازه این ابرشهر کهن قاره آمریکا در خدمت معماری قرار نگرفته‌اند. شهری که خرابههایش امروز در فاصلهای کمتر از یک ساعت در شمال شرقی مکزیک قرار دارد.

۸-۷

هرمی که در میان ارگ قرار دارد به احتمال زیاد جایگاه خدای ونوس است. این هرم به «مارپردار» وقف شده‌است، همان موجود منحصربه فرد افسانههای کهن مکزیک که سمبل ونوس است و به انسان زمان در قالب تقویم و مکان محدود (زمین) را عطا کرده‌است.

در Codex Chimalpopoca که تنها منبع ما در اسطوره شناسی تمدن آزتکهاست، (مارپردارQuetzalcoal)خدایی معرفی می‌شود که در اعماق آبهای دنیای مردگان به جنگ خدایان تاریکی می‌رود و پیروز با خوراکی جدید به این جهان بازمی گردد.

آیا رود سن خوآن سمبل آب دنیای مردگان بوده است؟ هرم «مارپردار» قدیمی ترین سند تاریخی است که در آن این اسطوره به کمک مجسمهها به تصویر کشیده می‌شود. با این اوصاف خدایان آزتکها خاستگاهی بسیار قدیمیتر از خود آزتکها می‌یابند.

تیو تی اوآکان می‌تواند خاستگاه تمدنهای بعد از خود باشد که تا قرن ۱۶ میلادی در زمان تسلط اسپانیاییها بر منطقه بوجود آمده بودند. آیا باید ریشههای مبانی علم ریاضی همسایه مایایی را نیز که همانا ابزار رصد کردن ستارگان بوده در این شهر جستجو کرد؟ برخی باستانشناسان در اتمام بررسی واحد انذازهگیری تیوتی اوآکان در معماری شهر به این نتیجه رسیدهاند که هر بنای یادبود در این شهر برای وفق به خدایان و متاثر از صور فلکی در مکانی خاص بنا شده‌است. در واقع معماری این شهر ماکتی سنگی از درک امریکای مرکزی آن زمان از فلسفه عالم هستی است. در چنین تمدن با شکوهی که به شدت متاثر از اساطیر است هیچ جای تعجبی نیست که انسانها نیز قربانی اعتقادات شوند.

اسپانیایی‌ها در سال ۱۵۱۹ در مرکز همایشهای پایتخت آزتکها– شهر Tenochtilan–در هرم اصلی شهر به اسرای جنگی برخورد کردند که خون از بدن و قلب از سینه دریده شدهشان خارج شده بود. خونی که به عنوان خوراک تقدیم خدای خورشید می‌شد. عقایدی که ریشههای آنها را باید هزاران سال قبل در تیوتی اوآکان جستجو کرد.

۸-۸

امروزه در همان خیابان مردگان، خیابان اصلی شهر قدیمی، مکزیکیهای جوان با تاجهای پر، لباسهای سنتی سرخپوستان و سازهایی از جنس صدف دریایی روزهایی چون ۲۱ مارس (انقلاب بهاری، اول فروردین) را که در آن شب و روز برابر می‌شوند، جشن می‌گیرند.

هرم ماه امروزه به جاذبه گردشگری برای علاقمندان میراث فرهنگی تبدیل شده‌است. میراثی که سازندگانش در پی ایجاد هماهنگی بین آن و جهان پیرامونش بودهاند.

معبد آپولون اپیکورییوس در باسائه این معبد مشهور خدای خورشید و شفاء، اواسط قرن پنجم پیش از میلاد و در خلوت کوهای سر به فلک کشیده آرکادیا ساخته شد.

مجسمه غول پیکر بودا در چین

مجسمه غول پیکر بودا در چین:

بودای غول پیکر لشان (Leshan) ، بزرگترین پیکره سنگی بودای موجود در جهان است. بودای لشان مجسمه ای است در هیئت Meytreya *، پا برهنه با گوش هایی آویزان، موهایی آراسته به صورت مارپیچ و گیس مانند، قفسه سینه ای برآمده و در معرض نمایش و دستانی که روی زانوان تکیه داده شده است. از زیر پای این مجسمه عظیم الجثه سنگی، رودخانه هایی می گذرند.

۱۲-۱

مجسمه غول پیکر بودای لشان از لحاظ شهرت هم پای مجسمه های ایستاده بودا در Bamiyan افغانستان است که همه آنها به عنوان میراث فرهنگی بشری حفظ و نگهداری می شوند. ارتفاع دو مجسمه بودای Bamiyan در افغانستان در حالت ایستاده ۳۸ و ۵۳ متر است که از لحاظ ارتفاع دومین و سومین مجسمه های سنگی بودا در دنیا هستند. مجسمه با شکوه بودای لشان حالت نشسته دارد. مجسمه های بودا در افغانستان به دست انسان ها تخریب شدند و همین امر باعث شد که محافظت از مجسمه بودای لشان بیش از پیش، مهم تلقی شود.

ارتفاع این بودای با شکوه ۷۱ متر است. پهنای شانه هایش ۲۸ متر، سرش ۱۴٫۷ متر طول و ۱۰ متر عرض دارد و در مجموع ۱۰۲۱ تکه مو به آن وصل شده است. در رویه پاهایش که هر کدام ۸٫۵ متر است به راحتی ۱۰۰ نفر جای می گیرند.
۱۲-۲
انگشتان پاهایش به اندازه ای بزرگ است که می تواند به عنوان میز شام استفاده شود. بودای لشان به عنوان مرتفع ترین مجسمه بودای جهان، در سال ۱۹۹۶ به لیست اسامی میراث فرهنگی طبیعی جهان پیوست.
به برخی از از اندازه های مربوط به مجسمه بودای لشان توجه کنید :
ارتفاع : ۷۱ متر
طول سر : ۱۴٫۷ متر
عرض شانه : ۲۸ متر
طول گردن : ۳ متر
طول گوش ها : ۷ متر
طول دماغ : ۵٫۶ متر
طول ابرو ها : ۵٫۶ متر
طول چشم ها : ۳٫۳ متر
طول دهان : ۳٫۳ متر

در زمانی که این مجسمه تراشیده شد، یک بنای ۱۳ طبقه چوبی برای محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. بعدها در اواخر پادشاهی (Yuan 1368-1279) این بنای محافظ در جنگ تخریب شد. از آن زمان تا کنون این مجسمه سنگی بدون هیچ محافظتی در معرض باد و باران قرار گرفته است.
گفته می شود در رودخانه ای که مجسمه در بالای آن قرار دارد، یک هیولا وجود داشته‏، این هیولا اغلب باعث وقوع سیل، واژگون شدن قایق های در حال عبور و گرفتن جان صدها نفر می شده است. برای حل این مشکل، به منظور مهار کردن آب رودخانه و همچنین نجات جان انسان ها، راهب بزرگی به نام Haitong سرمایه ای را جمع آوری کرده، ساخت مجسمه عظیم الجثه بودا را شروع کرد. او امیدواربود که حضور بودای بزرگ، بتواند هیولای رودخانه را رام کند و در نتیجه قایقرانانی که عرض رودخانه را می پیمودند در امان باشند.
۱۲-۳
ساخت این پیکره سنگی با نظارت Haitong در سال ۷۱۳ شروع شد. در ابتدا صاحب منصبان حریص به پول جمع آوری شده برای این منظور چشم طمع دوخته بودند، بنابراین سعی کردند از راهب بزرگ رشوه خواری کنند. اما او آنها را به مبارزه طلبید و اعلام کرد : اگر چشمان مرا از حدقه درآورید‏، باز هم نمی توانید به پولی که برای ساخته شدن مجسمه بودا اهدا شده دست یابید. این گفته راهب بزرگ خشم صاحب منصبان را برانگیخت، به او گفتند که مسلما جرات چنین کاری را ندارد، اما در کمال ناباوری Haitong چشمانش را با دستان خود از حدقه درآورد و آنها را درون یک سینی نزد مقامات و صاحب منصبان برد. راهب بزرگ در نیمه کار ساخت مجسمه از دنیا رفت. دو تن از پیروانش کار را ادامه دادند و سرانجام بعد از ۹۰ سال تلاش، مجسمه بودا در سال ۸۰۳ کامل شد.
چگونگی خلق مجسمه عظیم الجثه بودای لشان کماکان سئوال برانگیز باقی مانده، در واقع درک این مسئله که چگونه مردم در آن زمان چنین مجسمه مجللی طراحی کرده و ساخت آن را بدون هیچگونه تجهیزات مدرنی به پایان رساندند، غیر ممکن است.
۱۲-۴
* Meytreya : در سنت بودایی شخص بودای آینده است که برای راهنمایی و موعظه ظهور خواهد کرد. ریشه اصلی این کلمه سانسکریت بوده و به معنای دوستی است. پرستش Meytreya در قرون چهارم تا هفتم بین پیروان بودا متداول بوده و تصاویر مختلفی از او همه جا وجود داشته است. در بین آن تصاویر بودای لشان، دیدنی ترین آنهاست.
۱۲-۵

پرستشگاه و معبد آناهیتا

پرستشگاه و معبد آناهیتا:

آناهیتا در زبان اوستایی، نام یک پیکر کیهانی (هندو-)ایرانی است، که ایزدبانوی ‘آب‌ها’ (آبان) پنداشته وستوده می‌شود و ازین رو با نمادهایی چون باروری، شفا و خرد نیز همراه است.

۶-۱

بنای تاریخی که امروزه در شهر کنگاور واقع شده‌است. کنگاور در میانه راه امروزی همدان کرمانشاه و بر سر راه تاریخی هگمتانه تیسفون قرار گرفته‌است. این بنا با ۶/۴ هکتار وسعت، بر پشته صخره‌ای و مشرف به دشت گنگاور ساخته شده‌است.آناهیتا فرشته و نگهبان آب و فراوانی و زیبایی و باروری در نزد ایرانیان دارای مقام بلند و ارجمندی بوده‌است. این بنا دارای ۲۲۰ متر درازا و ۲۱۰ متر پهنا و کلفتی دیوار محیطی آن به ۵/۱۸ متر می‌رسد.فراز این اثر تاریخی ردیفی از ستون‌های سنگی بر پا بوده که بلندای هر ستون ۵۴/۲ متر است. وردی بنا به وسیله پلکان دو طرفه در جبههٔ جنوبی تعبیه شده و در جبههٔ شمال خاوری پلکان یک طرفه راه دسترسی به این مکان را ممکن ساخته‌است. معدن سنگ چهل مران در ۲ کیلومتری باختر این بنا قرار دارد و اکنون سنگ‌های نیمه تراش میان ستون و سنگ‌های نما در سطوح معدن از همان زمان باقی مانده‌است. قدمت این بنا را به دورهٔ اشکانی و ساسانی نسبت داده، نشانه‌ها و واژه‌های دوره ساسانی بر روی سنگ‌ها حک گردیده‌است.

۶-۲

پیشینه کاوش‌های باستان‌شناسی در نیایشگاه آناهیتا:

در تابستان سال ۱۳۴۷ برای نخستین بار هیئتی در تپهٔ ناهید کنگاور به کاوش‌های باستان‌شناسی پرداخت. پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که از مجموع تپه، تقریباً حدود پنجاه و سه هزار متر مربع به بنای تاریخی اختصاص دارد که به جز چند سر ستون شکسته و تعدادی حجاری‌های پراکنده در کنار کوره‌های آهک پزی که چند سال قبل از آن تعطیل شده بود چیز دیگری مشهود نیست، با این حساب مجموعهٔ معماری در زیر محله‌ها مدفون بود. اعضای هیئت عکس هوایی کنگاور را که در سال ۱۹۳۲ میلادی به وسیلهٔ آقای اریخ اشمیت تهیه شده بود، پس از تعبیر و تفسیر و یافتن گرته و اثری از امتداد ابهام آمیز دیوار و صفهٔ تاریخی مدفون، مورد استفاده قرار داد و موفق گردید بخشی از دیوار شرقی را در آن تشخیص داده و پس از کاوش، آن قسمت از صفه را از خاک ایام آزاد نماید. (این فصل سه ماه طول کشید.)

۶-۳

کاوش از ناحیه آزاد محله، از شصت متری منتهی الیه جنوب شرقی تپه، در شش ترانشهٔ ده متری آغاز گردید. در این محوطه که قبلاً هیچ اثری در روی خاک قابل رویت نبود، دفعتاً پس از چند روز حفاری، حجاری‌های فراوانی چهره از حجاب خاک گشود و عرض و طول خود را عیان ساخت. در هر ترانشه پس از سه ماه کار و فعالیت دو ستون قطور و منضمات آن‌ها که عبارت از ته ستون، سرستون، گیلویی و حجاری‌های نمای دیوار بود رخ نموده و در این شصت متر طول، دوازده ستون سالم و چند تایی شکسته از خاک بیرون آورده شد. از دوازده ستون، نه ستون سالم سه ستون نیمه سالم و به همین ترتیب اجزاء دیگر.

در این مرحله توانسته بودند ضخامت دیوار ستون دار، تعداد ستون‌ها، فواصل آن‌ها از یکدیگر، قطر، پیرامون و سایر ابعاد و اندازه‌ها را به طور نه چندان دقیق ولی در هر حال فارغ از تصور و تخیل تعیین نموده و با تهیهٔ تعدادی عکس، سند و اشیاء کشف شده از جمله چندین تابوت سفالین و گوشواره‌های طلا و سکه‌هایی از دوران تاریخی که در زیر سر اجساد، داخل تابوت‌ها و مقبره‌ها یافت شده بودند، در مجموع گزارش نسبتاً قانع کننده‌ای را فراهم آورند که بر اساس واقعیات تنظیم شده بود.

۶-۴

سپس امر خرید و کار تخریب و زدودن خانه‌ها، مساکن، محله‌ها، معابر و دکاکین قریه‌ای که کاملاً روی معماری تاریخی«نیایشگاه آناهیتاً را پوشانده و در بین مردم منطقه به محلهٔ «گچ کن» معروف بود، وارد مراحل عملی و جدی گردید و پا به پای آن کاوش‌های باستان‌شناسی نیز ادامه یافت.

کم‌کم و در فصول مختلف پژوهش و بررسی، مردم قریهٔ گچ کن در خانه‌های جدید ماوی گزیدند و بیغوله‌های خشت و گلی تخریب و عملیات شناسایی و کاوش ادامه داده شد تا بالاخره مساحتی بالغ بر پنجاه و پنج هزار متر مربع به طور کلی تخلیه و بنای تاریخی و حریم آن کاملاً معین و مشخص گردید.

۶-۵

با آغاز فعالیت‌های هیأت کاوش نیایشگاه آناهیتا در سال ۱۳۴۷ و پس از خرید و تخریب منازل مسکونی بالای تپه و اطراف آن نقشه و موقعیت مکانی این بنای تاریخی تهیه گردید. بنای معروف به نیایشگاه آناهیتا در مرکز شهر کنگاور و بر سر راه امروزی همدان – کرمانشاه واقع شده‌است. این بنا بروی تپه طبیعی با حداکثر ارتفاع۳۲ متر نسبت به زمین‌های اطراف ساخته شده‌است. در گوشه شمال‌غرب این بنا امامزاده و مسجدی برپاست.

۶-۶