مجسمه سازی و پیکر تراشی
مجسمه سازی و پیکر تراشی:
مجسمه سازی
بنا به تعریفی که محققان هنر ارائه کرد ه اند، مجسمه سازی اساساً به معنای شکل بخشیدن به توده ای از مواد ب یشکل است.
در گذشته، پیکرتراشی عمدتاً به آفرینش شکلهای انسانی و طبیعی محدود میشد، اما این هنر امروزه هم پای تحولات پدید آمده در تمام ارکان زندگی اجتماعی انسان، همچون سایر هنرها، به شدت متحول شده و به خلق شکلهای نو، با مواد جدید و اسلوبهای نو روی آورده است.
در اینجا از دو نوع پیکر تراشی نام می بریم:
۱٫ نقش برجسته: هنگامی که نقشی از یک موجود، اعم از انسان، حیوان و غیره را روی یک سنگ یا لوح به صورت برجسته نشان دهند به آن نقش برجسته می گویند. میتوان گفت تمام آثار تصویری موجود در تخت جمشید و دیگر بناهای بازمانده از ایران باستان نقش برجسته اند.
نقش برجسته خود به دو نوع تقسیم می شود. نیم برجسته یا تمام برجسته.
۲٫ پیکره ایستاده یا همه جانبی:
این نوع از مجسمه ها، پیکره هایی هستند که اثر مورد نظر، مثلاً یک انسان را، به تمامی و
در تمامی ابعاد و جهات نشان می دهند.
مجسمه ها را همچنین براساس اسلوب ساخت آنها به دو نوع، کاهشی (کندهکاری) و افزایشی (پیکرتراشی یا پیکر ه سازی) تقسیم می کنند. مجسمه سازی یکی از قدیمی ترین هنرهای ابداع شده به دست بشر است که کهن ترین نمونه های آن در غارهای محل زندگانی انسانهای ما قبل تاریخ مشاهده شده است. این قدیمیترین مجسمه ها و بهتر است بگوییم نگاره ها، که اغلب بر روی دیواره غارها، یا روی یک صخره در کوه کنده شده عموماً شامل نگاره هایی از انسان و حیوان و شکار است.
مجسمه سازی در آغاز، با تلقی خاصی همراه بوده است. در اعتقاد شکارچیان ما قبل تاریخ، نگارگری صحنه های شکار حیوانات برروی دیواره های غارها، موجب موفقیت آنها در صحنه های واقعی شکار و نیز سبب زیاد شدن جانوران مناسب برای صید می شد. نوعی از مجسمه های یافت شده از اعصار کهن (هزاره های هفتم و
ششم ق.م) جمجمه های واقعی انسان است که صورتشان با استفاده از نوعی گچ کم رنگ بازسازی شده و در محل چشم شان تکه های صدف نصب شده است. این مجسمه ها مرحله های تکامل یافته تر از تفکرات انسانی را نشان می دهند. که به موجب نظریه محققان تاریخ هنر مؤید اعتقاد بشر به وجود زندگی پس از مرگ و تمایل انسان به حیات پس از مرگ است.
همچنان که درباره تاریخ تطور سبکهای نقاشی گفته شد، مجسمه سازی نیز تحت تأثیر تحولات سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی که در ادوار مختلف تاریخ رخ داده، سبکهای مختلفی را تجربه کرده است. این سبکها چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ نامگذاری شباهتی کامل با سبکهای مختلف نقاشی دارند. اصولاً شباهت و همانندی های فراوان بین دو هنر نقاشی و پیکر تراشی به گونه ی است که هر دو را در قالب یک مفهوم، یعنی هنرهای تجسمی تعریف میکنند. در بعضی از دورانها بسیاری از نقاشان بزرگ مجسمه سازان بزرگی نیز بوده اند.