جاده ابریشم
جاده ابریشم:
جاده ابریشم یا راه ابریشم شبکه راه های به هم پیوستهای با هدفبازرگانی در آسیا بود که خاور و باختر و جنوب آسیا را به هم و به شمال آفریقاو خاور اروپا پیوند می داد.
پیش گفتار:
نخستین بار در دوران هخامنشی ها بود که به اهمیت راه پی بردند. آن ها با ایجاد راه شاهی که از بابل شروع و با گذر از منطقه زاگرس و سرزمین ماد به ری و سپس به بلخ می رسید راهی نو در جهان افکندند. این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسومیآمد و از آن جا داخل ترکستان شرقی امروزی میشد و از درون آسیای مرکزی میگذشت و از راه بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار بهسمرقند و بخارا میرسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو، سرخس، نیشابور، گرگان به ری میآمد و از ری به قزوین و زنجان وتبریز و ایروان میرفت و از ایروان به ترابوزان یا بیکی از بندرهای شام پایان میگرفت. قسمت فرعی این راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم به سرای و هشترخان و از آن جا به کنار رودخانهٔ «دن» و بندرهای دریای آزف پایان مییافت. مهمترین کالایی که از ایران میگذشت، ابریشم بود، اما چون ایرانیان مقدار بسیاری از ابریشم خام چین را که وارد میکردند، به خود تخصیص میدادند می توانستند فراوردههای خویش را به هر بهایی که بخواهند، به کشورهای باختر زمین بفروشند. ترکان به تحریک اتباع سغدی خود کوشش ها کردند، تا از خسرو انوشیروان اجازه گذر دادن ابریشم خود را از خاک ایران به دست بیاورند اما نتیجه نبخشید.
ریشه نام
نخستین کسی که نام راه ابریشم را در سال ۱۸۷۷ میلادی، برای این مسیرها برگزید، جغرافی دان آلمانی فردیناند ریختوفن بود. وی به سبب حمل ابریشم چین از این راه به دریای مدیترانه و مناطق گوناگون دیگر بین راه این نام را برگزید.
مسیرهای مورد استفاده
با آغاز مسیر از شهرهای ساحلی شرق چین و برای پیشگیری عبور از بیابان های مرکزی چین، این مسیر به دو راه شمالی و جنوبی تقسیم میشد.
مسیر شمالی که عمدتا امروزه از آن با نام راه ابریشم یاد میشود از روستای توان هوانگ آغاز میشد و پس از گذر از ایالت های گوناگون در چین و پیش از رسیدن به بیایان بزرگ مرکزی چین به سه راه متفاوت بخش میشد که دو تای آن ها از شمال بیابان و یکی از جنوب آن عبور میکرد.
مسیر جنوبی یک مسیر ثابت بود. مسیری که پس از گذر از قسمت های جنوبی چین به شمال هندوستان میرسید و سپس به خراسان و ایران و سپس یا به مسیر دریایی میپیوست و یا با مسیر شمالی یکی میشد.
- از حدود ۱۴ قرن پیش در زمان امپراتور خاندان هان در شرق چین، یک مسیر دریایی که البته به طور رسمی
- قسمتی از جاده ابریشم نبودهاست، نیز مورد استفاده قرار گرفت.
- تاریخچه پیدایش مسیر
-
- در حدود ۴ تا ۶ هزار سال پیش از میلاد، مردم باستانی ای که در محدوده صحرای غربی و مصر زندگی میکردند، از جنوب غربی آسیا، جانوران اهلی به این منطقه میآوردند.
- پیش از آغاز دوره فرعون ها در مصر، در حدود ۴ هزار سال پیش از میلاد، از منطقه کنعان (فلسطین و اسرائیل امروزی) ظرف های سفالی خریداری میکردند.
- سیاست ایران در زمان ساسانی، در مورد راه ابریشم
در زمان ساسانی راه بزرگ درآمد برای شاهنشاهی ایران، بازرگانی ابریشم و اخذ حقوق گمرکی از بازرگانان و کاروانیانی بود که از ایران میگذشتند. چین در آن روزگار از ایران وسمه، قالی، سنگ های گران بها و پارچه وارد میکرد. یکی از صادرات مهم چین به ایران ابریشم بود که در دربار بیزانس حکم ارز را داشت و مهم تراز طلا و سنگ های گران بها بود. هدف ایران از در دست داشتن راه ابریشم افزایش گردش کالا نبود بلکه کم توان نمودن رومی ها بود. دولت ایران همواره بهای ابریشم را بالا میبرد تا از این رهگذر از بیزانس طلا و پول بیشتری را به چنگ آورد و امپراتوری بیزانس را از لحاظ نظامی کم توان کند. روشن است که بیزانس نیز نمیتوانست به چنین سیاستی از سوی دولت ایران تن در دهد از این رو همواره راه دشمنی با ایران را در پیش میگرفت. دربار بیزانس میدید که در فاصلههای صلح آمیز میان جنگ ها، همواره مقدار چشمگیری طلا از بیزانس به ایران سرازیر میشود. از این رو به کوشش برمیخواست ولی تلاش رومی ها برای رهایی از این وابستگی اقتصادی همواره بی هوده میماند.
رقابت بین ایران و بیزانس و ترکان، بر سر راه ابریشم
حدود سال ۵۳۱ میلادی یوستی نیانوس یکم کوشید تا از راه اقیانوس هند و به وسیله ملوانان حبشی ابریشم را مستقیم به دست آورد ولی ایرانیان در بندرهای هند از نفوذی فراوان برخوردار بودند. از این رو حبشی ها نتوانستند در رقابت با ملوانان ایرانی توفیقی به دست آورند.[۲] در سال ۵۷۰ میلادی خسرو انوشیروان با گرفتن یمن راه دریای سرخ و اقیانوس هند را یکسره بر بیزانس بست. در این روزگار خاقان های ترک وارد عرصه سیاست شدند. پس از نابودی هیتال ها، سغدی ها به پیروی از ترک ها در آمدند. ترک ها از راه خشکی میخواستند وارد دادوستد با بیزانس بشوند ولی برای انجام چنین کاری موافقت ایران لازم بود و خسرو انوشیروان هرگز راضی به چنین موافقتی نبود. برای حل مسئله ایستمی خان فرمانروای سغد نزد امپراتور یوستی نیانوس یکم رفته و قرار بر این شد که ترک ها وبیزانس به اتفاق یکدیگر ایران را مورد حمله قرار بدهند. سواران ایستمی خان به سرعت از رود آمو گذشتند ولی چون استحکامات ایران به دید ترک ها غیر قابل گذر مینمود حمله ترک ها متوقف ماند. در سال ۵۷۱ میلادی خسرو انوشیروان سند، بست، رخج، زابلستان،طخارستان و کابلستان را گرفت اما سغد در اختیار ترک ها ماند. در فاصله سال های ۵۶۷ و ۵۷۱ میلادی ترکان همه سرزمین شمال قفقاز را تصرف کردند و با امپراتوری بیزانس هم مرز شدند اما انوشیروان بیزانس را شکست داده و [[خزر]ها و ترک ها را مجبور به پیروی از ایران کرد. برای ترک ها چارهای جز این نبود که به ایران یورش برند و راه ابریشم را به چنگ خود در آوردند. بی گمان این اقدام سبب دگرگونی های اقتصادی بزرگی در ایل ترک ها میشد. در سال ۵۸۹ میلادی اتحادی رسمی میان ترک ها و بیزانس شکل گرفت در این روزگار هرمز چهارم بر اریکه شاهی ایران تکیه داشت، در همین هنگام لشگریان ترک و خزر به آران و ارمنستان حمله ور شدند. در شرق نیز ساوه شاه فرمانروای ترک ها به ایران یورش برد. پیاده نظام سپاه ایران، در برابر ترک ها تاب پایداری نیاورد. در تیسفون رأی هرمز چهارم بر این قرار گرفت که بهرام چوبین را برای رویارویی به سوی ترک ها گسیل دارد. بهرام توانست سپاه ترک را شکست داده و یک ماه در هرات ماند و غنیمت های به دست آمده را میان شاهنشاه و سپاه خویش، بخش کرد.
در سال ۶۰۲ میلادی جنگ های ایران و بیزانس دوباره آغاز شد ولی در عمل حمله سپاه ایران به سال ۶۰۴ میلادی آغاز گردید و کم و بیش بیست سال به درازا انجامید. گرفتاری خسرو پرویز در پیکارهای او در غرب و جنگ بابیزانس سبب شد که وی نتواند به امور مرزهای شرقی به خوبی بپردازد. حدود سال ۶۰۴ میلادی وضع داخلی خاقان های غربی ترک ها تا اندازهای بهبود یافت و رفته رفته استوار شد. راه اصلی کاروان رو از شمال کوههایتیان شان میگذشت و نخستین مراکز خاقان های غربی، در گائو چان وتورفان پدید آمد. در ناحیه کان شهر سمرقند که خود از شهرهای باستانیسغد بود، مرکزی عمده در مسیر این راه کاروان رو پدید آمد. بعدها راه کاروان رو دیگری نیز پدید آمد که از کاشغر