جایگاه عقاب در فرهنگ گذشته
جایگاه عقاب در فرهنگ گذشته:
تقدس عقاب در ایران باستان
شاهین یکی از مرغان شکاری بسیار بزرگ است چون بال ها بگشاید به سه متر رسد پرنده ایست بلند آشیان با نوکی ستبر ونگاه تیز وچنگالی سهمگین بیش از صد سال عمر کند ودر شکار از هیچ موجودی روی نگرداند ،در توانایی وشکوه سر آمد پرندگان است واز این رو شاه مرغان خوانده می شود .
شاهین یا عقاب تیزترین پرنده است در میان پرندگان از نظر قدرت وبینایی .
عقاب در حال پرواز همه موجودات روی زمین را زیر نفوذ خود دارد که نشانه برتری او بر جانوران دیگر است وبه خاطر شکوه وتوانایی خود شاه مرغان خوانده شده است .
عقاب در باورهای اساطیری
در باورهای اساطیری قومی ،عقاب سلطان پرندگان ،تنها پرنده ای که قادر است به خورشید خیره شود (کنایه از حقیر شدن عظمت دنیاست )پرنده شکاری ودشمن مار وماهی . در ایران عقاب شکلی از خدای طوفان که روی درخت «کئوکرن » سکنی دارد . علامت امپراطوری ایران است.
در اسطوره ها وباورهای مردم ایران باستان شاهین مرغی خوش یمن است که مظهر آسمان است مخصوصا شاهان ولشکریان دیدن شاهین را در آسمان به هنگام جنگ به فال نیک می گرفتند .
برخی محققان معتقدند شاهین همان مرغ افسانه ای است که به نام سیمرغ در شاهنامه فردوسی از آن یاد کرده است به نظر می رسد که در استفاده از پر این مرغ در اوستا ذکر شده با پرسیمرغی که در شاهنامه از آن یاد شده است شباهت زیادی موجود است ومی توان آنها را یکی دانست .
در ادبیات شاهنامه از سیمرغی نام می برد که در بلندای کوه البرز آشیان دارد یا اوستا اشاره شده که بالای درختی که در دریای ونورکش یا دریای فراخکرت قرار دارد وتبدیل به موجودی ماورایی می شود موجودی که قدرت زیادی دارد واز پس همه مشکلات زال بر می آید اما چیزی که در اینجا جالب توجه است پر این پرنده ونحوه استفاده از آن است که همیشه به زال یاری می رساند چه در یاری رساندن به رودابه در هنگام تولد رستم که زال با آتش زدن پر سیمرغ از آن پرنده یاری می طلبد چه در بهبود زخم های زال در جنگ با رستم .
ویا از دوره اسارت کیکاووس می توان نام برد که گفته شده است دوره اسارت وی به یمن وداستان پرواز وی به وسیله تختی که چهار عقاب آن را می کشیدند از جمله داستانهای معروفی است که در شاهنامه فردوسی وثعالبی ذکر شده است .
ودر اساطیر آمده است طهمورث این مرغان شکاری را رام کرده از برای نخجیر به کار برد .
شاهین یا عقاب یا آلوه در اوستا
بند ۳۴
…. «زرتشت » از «اهورامزدا »پرسید :
ای «اهورامزدا »مینوی پاک ! ای آفریدگار جهان خاکی !
اگر من از جادوی مردان بسیار بدخواه آزرده شوم چاره آن چیست ؟
بند ۳۵ «اهورامزدا » به پاسخ گفت :
[ای «زرتشت »]
پری از شاهین شهپر بجوی وبر تن خود بمال وبدان [جادویی] دشمن ناچیز گردان .
ویا در جایی دیگر آمده است :
آن که استخوان یا پری از این مرغ دلیر با خود داشته باشد هیچ مرد توانایی او را از جای بدر نتواند برد وکشت .
چه آن پر مرغکان مرغ بزرگواری وفر بسیار بدان کس خواهد بخشید واو را پناه خواهد داد .
پس فرمانروا وسردار کشور نتواند یک باره صد [ تن ] از کسانی که پر شاهین با خویش دارند بکشد .
او تنها یک تن را می کشد ومی گذرد .
آن کس که پر شاهین با خود دادرد همگان از او هراسناکند ؛بدانسان که همه دشمنان برای تن خویش از من می ترسند ،همه دشمنان از نیرو وپیروز که در من نهاده شده است بیمناکند ….
این تقدس تا جایی است که گاهی در نام اشخاص خانواده یا قبایل گذاشته شده است که در فروردین یشت از آن یاد شده است وبه فروهرشان درود فرستاده شده است .نام سیندخت در شاهنامه که مادر رودابه است لفظا یعنی عقاب دخت .
یا می توان از بیست تن از سران نامور ایرانی وارمنی وترک وتازی نام برد که شاهین نام داشتند ودر نامه ایرانی یاد شده اند که حتی آثار آن را تا زمان معاصر می توانیم ببینیم .
گاهی ایزدان به شکل شاهین متجلی می شوند در اوستا ،مانند ایزد بهرام ویا حتی گاهی به صورت فر وحتی چگونگی انتقال این فره ایزدی که به شکل کبوتر سفیدی یا عقاب متجلی می شوند .
این اعتقادات به مقدس بودن پر شاهین باز وعقاب تا همین گذشته های نزدیک حتی در قرون معاصر وجود داشته است تا جاییکه معتقد بودن مالیدن پر به بدن ویا همراه داشتن پر آنان را از جادوی دشمنان در امان می دارد وقدرتی را برای دارنده پر بوجود می آورد .به طوری که در جنگها از آن استفاده می کردند وکلاه خود یا کمان خود را با آن زینت می بخشیدند که آثار آن را در تعزیه خوانی یا شبیه خوانی معاصر می بینیم.
پژوهشگر: فاطمه خرم پور