مجسمه سازی و پیکر تراشی (بخش ۲)

امتیاز دهید

بروزرسانی شده در تاریخ: ۶ فروردین ,۱۳۹۴

مجسمه سازی و پیکر تراشی (بخش ۲):

پیشینه پیکرتراشی در ایران
شاید بتوان قدیمی ترین مجسمه یافته شده در ایران را پیکره آدمکی گلی دانست که در تپه سراب حصار سفید کرمانشاه و از داخل یک قبر متعلق به حدود هفت هزار سال پیش پیدا شده است. باستان شناسان ساخت این گونه آدمک های گلی را که تحت عنوان کلی بت نامگذاری کرده اند ناشی از عقاید اقوام باستانی پیرامون ادامه حیات انسان در دنیای دیگر میدانند.
نقوش مربوط به اقوام لولوبی موجود در سر پل زهاب کرمانشاه بخصوص نقش آنوبانی نی با قدمتی در حدود چهارهزار و دویست سال و نیز سنگ نگاره های عیلامی موجود در خوزستان و نواحی اطراف از جمله مهمترین آثار پیکره سازی متعلق به ایران قبل از ورود آریایی ها مجسمه مرمرین گاوی که از زیگوارت چغازنبیل شوش به دست آمده نیز از جمله عالی ترین آثار تجسمی است که از عیلام باستان برجای مانده است.
همچنین باید به مجسمه هایی مفرغی به دست آمده از لرستان و سایر نقاط ایران اشاره کرد که نمونه هایی جالب توجه از هنرهای تجسمی ایران در دورانهای پیش از ورود اقوام آریایی محسوب می شوند.

اما از جمله قدیمی ترین سنگ نگاره هایی که از ایرانیان آریایی موجود است، سنگ نگاره هایی است که در کنار آرامگاههای صخره ای بازمانده از دوران ماد در غرب ایران کنونی یافت می شود. از جمله میتوان به حجاری های گوردخمه های اسحاق وند، دکان داود، صحنه (همه در کرمانشاه) و قزِقپان (دختر دزد) در خاک کردستان فعلی عراق اشاره کرد. پیکره های حجاری شده در پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم (همه درفارس) شوش(خوزستان) و بیستون(کرمانشاه) همه و همه نمایانگر اعتلای هنر پیکره سازی در ایران دوره هخامنشی است؛ و اینها همه به غیر از اشیای فلزی از جمله جامها یا ریتون هایی است که از آن عهد باقی مانده و هر کدام نمونه ای عالی از هنرحکاکی دوران هخامنشی را در معرض دید همگان قرار میدهد.
از دوران سلوکی غیر از نقوش موجود برروی سکه های این دوران و برخی آثار تجسمی باید به مجسمه هرکول در بیستون کرمانشاه اشاره کرد که شاهدی برجسته از فنون مجسمه سازی سبک یونان باستان است.

اینجا هم میتوانید بیشتر درمورد این مطلب بخوانید  شهرهای باستانی چگونه زیر خاک مدفون شدند؟

۳۲-۱

در دوران اشکانی و هم زمان با تسلط سلسله ای بر ایران، که در اصل پیشینه شبانکاره ای داشتند. هنر مجسمه سازی ایران نزول فاحشی پیدا کرد. کافی است که نقوش هخامنشی بیستون را با نمونه های نقوش اشکانی در همان محل مقایسه کنیم تا صحت این نظر تأیید شود. اما در دوران ساسانی هنر پیکره سازی ایران باز به دورانی از اعتلا بازگشت نشانه این تحول غیر از حکاکی های موجود بر روی ظروف و اشیای فلزی، سنگ نگاره هایی است که از این عهد در نقش رستم، نقش رجب، فیروزآباد و سایر نقاط فارس، و بخصوص در طاق بستان کرمانشاه، باقی مانده است.

۳۲-۲

خبرگان هنر مجسمه سازی، نقش شبدیز درطاق بستان کرمانشاه را با آثار میکل آنژ قابل مقایسه میدانند.
در پی ورود اسلام به ایران و ممنوعیت مجسمه سازی و تصویرگری هنرمندان ایرانی، در قالب های دیگری
که نمیتوانست مورد تعرض قرار بگیرد، روی آوردند. از جمله تزیینات ساختما نها، بخصوص اماکن مقدس بود که در شکل گچ بری و بیشتر به صورت نقوش گل و بوته و یا آیات قرآنی و در قالب خط زیبای کوفی خود را نشان میداد. همینطور باید به تزیینات آجرکاری بخصوص در نمای ظاهری مناره ها که در قالب نقوش هندسی و یا تحریر آیات قرآنی و کلمات مقدسه (خط معقلی یا بنایی) جلوه میکرد، اشاره نمود.
البته نقوش روی سکه ها و نیز حکاکی برروی اشیای فلزی را باید نمونه های دیگری از هنر پیکره سازی در ایران پس از اسلام محسوب داشت. از دوران قاجار رفته رفته فنون و سبکهای جدید این هنر، همراه با بسیاری از افکار و اندیشه های نوین پیرامون هنرهای مختلف از اروپا به ایران منتقل شد و دوران تازه ای را در هنر مجسمه سازی ایران پدیدآورد. امری که هنوز هم تداوم دارد. کارکرد تاریخی مجسمه ها و هنر مجسمه سازی انواع پیکرتراشی و پیکره های ساخته شده، همچون دیگر آثار هنری، منبعی از اطلاعات پیرامون گذشته انسا نها به شمار می آید. دبیران تاریخ میتوانند با استفاده از مجسمه ها و سنگ نگاره های مختلف به استخراج مطالبی پیرامون تاریخ اجتماعی،آداب و رسوم، عقاید مذهبی، مسایل سیاسی، اقتصادی، حقوقی و هنری ادوار گذشته بپردازند و البته اگر بتوان این کار را ضمن حضور در کنار اینگونه آثار، مثلاً در موزه ها و اماکن تاریخی انجام
داد، مسلماً مؤثرتر، مفیدتر و کارآتر خواهد بود.
از جمله در تخت جمشید میتوان به کمک این حجار ی ها اقوام تابع حکومت هخامنشی را شناخت و در نتیجه ابعادجغرافیای سیاسی این امپراتوری را روشن کرد. (تاریخ سیاسی)
مثلاً لباسها، آرایشها و دیگر جلوه های ظاهری هر یک از نمایندگان این اقوام، بخشی از آداب و رسوم و
بنابراین قسمتی از تاریخ اجتماعی آن دوران را بازتاب میدهد؛ یا مهمترین محصولات هر یک از اقوام که به صورت تحفه برای شاه آورده اند، از اقتصاد آن دوران سخن میگوید. حضور مادها و پارسها در کنار نمایندگان ملل تابع، به
عنوان راهنما، از نظام اداری  سیاسی آن عهد خبر می دهد. چگونگی برگزاری مراسم نوروز، حداقل بخشی از آن، عقاید دینی و اجتماعی مردم آن عصر را نمایان می سازد. خصوصیات فنی سنگ نگاره ها از تاریخ هنر در دوران هخامنشی صحبت مکند. خطوط و زبانهایی که کتیبه های موجود بر روی پلکانها به آن خطها و
زبانها نوشته شده اند، به لحاظ فرهنگی  اجتماعی بیانگر بسیاری از مطالب هستند. نقوش گلها و درختان که بر روی خطوط کادر بندی های تصویر شده اند، نشان دهنده بخشی از عقاید اساطیری و دینی آن دوران است، و بالاخره سلا حها و ابزارهای جنگی که سربازان حمل می کنند ما را از تاریخ نظامی دوره هخامنشی مطلع
می سازد.
منابع برای مطالعه بیشتر
۱٫ گاردنر هلن، هنر در گذر زمان، ترجمه محمدتقی
فرامرزی، تهران نگاه و آگاه، ۱۳۷۰
۲٫ مرزبان، پرویز، خلاصه تاریخ هنر، تهران، علمی
و فرهنگی، ۱۳۷۸
۳٫ وزیری، علینقی، تاریخ عمومی هنر، تهران،
هیرمند، ۱۳۶۹
۴٫ گشایش، فرهاد، تاریخ هنر، بی جا، عفاف، ۱۳۸۴
۵٫ آریان پور، امیرعباس، جامعه شناسی هنر، بی جا،
بی نا، بی تا

اینجا هم میتوانید بیشتر درمورد این مطلب بخوانید  نیایشگاه چغازنبیل