غارهای دست کند

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

غارهای دست کند:

۲۰-۱

دوستان این مفاله شما را تا حدی با ساختار و معماری و کاربری غارهای دست کند (ساسانی – اشکانی) آشنا می کند حتما مطالعه بفرمایید…..

غارهای دست کند را می توان از نظر کاربری به چهار دسته تقسیم نمود:

الف: زندگی موقت و دفاعی

ب:زندگی دایم

ج: آیینهای مذهبی و تدفین

د: معدن    (۱)

۲۰-۲

بررسی غارهای دستکنده منطقه هراز:

ایجاد این دخمه ها در بعضی از قسمتها به بیش از صد متر می رسد و برای کاوش و بررسی آنها بجز استفاده از وسایل کوهنوردی راه دیگری وجود ندارد و دلیل حفرآنها در ارتفاع زیاد بخاطر داشتن دید کافی و نظارت بر اطراف می باشد در واقع این نوع ساختار در جهت مقابله و مواجهه با حملات د شمن بسیار حائز اهمیت است. دهانه غارها بخاطر سرمای بیش از حد منطقه در زمستان عموما در اندازه های کوچکی حفر شده بطوری که در اکثر آنها باید به حالت خمیده وارد شد و در تعداد بسیاری از آنها هنوز جای اتصال درب به چشم می خورد.

ساختمان داخلی این غارها کلا نظم خاصی ندارد، تعدادی با یک دهنه ورودی هستند و تعدادی هم بوسیله راهروها و همچنین ایجاد سوراخی تقریبا یک متر مربع در سقف برای دسترسی به طبقات دوم و سوم ایجاد شده اند . اکثر این کلونیهای دستکند دارای اتاقهایی متعدد همراه با نورگیرها و مکانهای دیده بانی ، سرویس بهداشتی در طبقات بالا(پرتگاه نقش چاه فاضلاب را ایفا می کرد) و آشپزخانه تشکیل شده است .

غار دستکند (کافرکلی) روستای پلمون: به فاصله ۸۵ کیلومتری از آمل و در فاصله ۷۰۰ متری شمال جاده و رودخانه هراز و همچنین در شرق روستای پلمون جاده ای که به سمت شهر رینه و روستای آبگرم می رود در سینه کش کوهی سترگ دخمه هایی در دل کوه کنده شده اند که چشم هر بیننده ای را خیره می کند تقریبا ۳۵ دهنه با ابعاد متغیر شبیه به آسمانخراشهای امروزی تا ارتفاع صد متری در میان طبقات خاکسترهای آتشفشانی  ایجاد گردیده اند. این دخمه ها بصورت پناهگاه ومانند دژ مستحکمی است که راه یابی به بعضی از قسمتهای آن سخت و غیر ممکن است و تنها راه دسترسی به آنها گونه که اشاره گردید نیاز به ابزار و وسایل صخره نوردی است . از جهت های شمالی – شرقی و همچنین سمت غربی دسترسی به دخمه غیر ممکن است و تنها از جهت جنوبی می توان به داخل این کلونی نفوذ کرد .

این دخمه سنگی یکی از شاخص ترین نمونه ها در محور هراز و حتی ایران است، تعدد طبقات با همدیگر در ارتباطند ، تزیین دیواره بعضی از اتاقها از کف تا به ارتفاع ۶۰ سانتیمتر با کاهگل و گل اخری (در دخمه سنگی آب اسک نیز همین مورد وجود دارد)، ایجاد دیوار دفاعی با مصالح سنگ و ساروج و همچنین المانهای کلی که در بالا ذکر گردید تنها بخشی از خصوصیات ویژه کافر کلی روستای پلمون می باشد که بدان اشاره شده است .
کوهی که در آن این دخمه ایجاد گردید (بعلت نوع سنگ ) آنچنان سفت و سخت نیست و به راحتی با کلنگ و دیلم کنده می شوند ، هنوز زخمه کلنگ مردان گذشته بر پیکره آن برجای است.
در داخل اتاقها تاقچه های کوچک و بزرگ (رف RAF) جهت نگهداری و قرار دادن ابزار و  وسایل زندگی و یا شاید هم جنگی در آن به چشم می خورد. در یکی از این اتاقها (طبقه اول) ستونهای سنگی چسبیده به کف و دیواره غار به ارتفاع ۵۰ سانتیمتر و قطر ۲۰ سانتیمتر بصورت سوراخ و گیره ای ایجاده شده است که احتمالا برای بستن حیوانات از آن استفاده می کردند ، نمونه آن در غار میمند کرمان نیز به چشم می خورد و تا به اکنون نیز از آن جهت همین کار استفاده می کنند.
با بررسی میدانی در اطراف غار پلمون چند نمونه سفال قرمز رنگ با شاموت (احتمالا دوره اسلامی) بدست آمد. در فاصله ۸۰۰ متری از دخمه سنگی پلمون ، راه آسفالته ای برای دستری به شهر رینه ایجاد شده است در سکشن این را در چندین نقطه استخوانهای انسانی بدست آمده است با توجه به اظهار نظر اهالی مبنی بر وجود قبرستان در این منطقه ، نیاز به کاوش  علمی می باشد چراکه یکی از المانهای قابل استناد و اعتنا در علم باستانشناسی یافتن قبرستان ساکنین و نوع تدفین و احیانا وجود اشیاء در آن به هرچه نزدیکتر شدن به علت چیستی ساختار غارها کمک شایانی خواهد نمود.
غار های دستکند (کافرکلی ) روستای آب اسک: این دخمه ها در شمال جاده هراز و در مجاورت رودخانه هراز و در شرق روستای آب اسک ، به فاصله ۹۰ کیلومتری آمل در دل کوهی بلند کنده شده است. رودخانه هراز در پای کوه قرار دارد ، با توجه به توپوگرافی منطقه به احتمال فراوان در زمان زیست مردمان دخمه، آب رودخانه بالاتر از سطحی بوده که در حال حاضر در جریان است. دخمه های سنگی به فاصله چند متری از دامنه کوه کنده شد. در بعضی از قسمتها نیم متر تا پرتگاه بیشتر فاصله ندارد. غار های دستکند (کافرکلی) اسک از نظر تعداد کمتر از غار های دستکند پلمون می باشد فقط یکی از این دخمه ها دو طبقه می باشد و راه ورودی آن از دیواره شرقی طبقه اول با کندن چند جای پا به درون آن می توانستند نفوذ کنند این در حالی می باشد که را ه ورود به طبقات بالا در دیگر دخمه های مسیر هراز اکثرا از طریق سوراخی در سقف میسر می باشد .
بعضی از آنها دارای سکوهایی به ارتفاع ۶۰ سانتیمتر و به طولهای متفاوت هستند. ورودیها  به اشکال قوسی و طاق مانند همچنین برخی از آنها دارای نورگیر می باشند می توان اینگونه تصور نمود که کافرکلی های اسک قدیمی تر از کافرکلی پلمون  می باشد چون این دخمه ها بسیار ساده و ابتدایی درست شده اند و کمتر ساختار دخمه های پلمون در آن مشاهده می شود.
بار بررسی غار دستکتد آب اسک تنها یک غار در دو طبقه بسیار زیبا ساخته شده است  شامل یک اتاق روباز با یک طاقچه در جهت شرقی، طبقه دوم با یک سکو ، ورودی قوسی شکل ، اتاقی به ابعاد یک متر در دو متر، در جهت شرق این اتاق دالانی به طول یک با  ارتفاع یک که یک شخص بصورت خمیده می تواند وارد فضایی وارد گردد که در واقع شامل یک سرویس بهداشتی به همراه یک (احتمالا) حمام با سکویی به ارتفاع نیم متر و به طول یک مترو نیم ایجاد شده است.
لازم به ذکر است در حال حاضر بخشهایی از غار های دستکند روستای آب اسک توسط روستاییان بومی دامدار تبدیل به آخور و محل نگهداری علوفه و دام شده است و یا اینکه این دخمه ها در ابتدا با همین نوع کاربری ایجاد شده باشند. لازم به توضیح اینکه تنها ما فقط در دخمه های روستای فوق الذکر کاربرد دوگانه آن را به این صورت وسیع مشاهد می کنیم .
در بررسی و تحقیق از غار های دستکند دارسون در فاصله ۳ کیلومتری شهر رینه و  دخمه سنگی روستای پنجاب تقریبا ساختار و المانهای مشابه ای با دخمه های پلمون و روستای آب اسک را در خود دارا می باشند. در این راستا دخمه دره آینه ممنون در مسیر جاده هراز و روبروی روستای نیاک، تنها  در دو طبقه و در نوع خود منحصر بفرد نیز مورد بررسی قار گرفته است ، تنها دخمه سنگی تخته پل مابین دخمه پلمون و دره آینه ممنون ، با ساختار خطی و افقی (بدون قرار گرفتن طبقات روی یکدیگر)به علت صعب العبور بودن هیچگونه بررسی روی آن صورت نپذیرفته است و در هیچ منابع کتبی دال بر حضور در آن و کنکاش علمی ثبت و ضبط نگردیده است.
منبع: ۱٫
(جوانشاد،۱۳۷۹ )  بررسی غار های دستکند (کافر کلی ) محور هراز شهرستان آمل با مطالعه موردی کافر کلی های روستای آب اسک و پلمون (نویسندگان: جمشید محمدی ، مجتبی صفری ، علی ماهفروزی)

طبقات اجتماعی دوران ساسانی

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

طبقات اجتماعی دوران ساسانی:

۱۹

دوستان به دلیل آنکه دوران ساسانی یکی از بهترین دوره شکوفایی ایران و اقتصاد ایران بوده و گنجهای بسیاری ازاین دوره بجای مانده و همانطوری که در پست های قبل توضیح دادم یک حفار خوب باید تا حدی از طبقات اجتماعی عقاید و باورهای دینی مردمان هر عصری اطلاعاتی هر چند کم داشته باشد لذا قرار دادن این پست را الزامی دانستم

در دوران ساسانیان مردمان به چهار طبقه اجتماعی تقسیم می‌شدند که مردم طبقه پایین این هرم قادر به بالا بردن طبقه خود نبودند و برای همیشه خود و نوادگان و پیشینیان آنها در همان طبقه باقی میماندند

۱٫روحانیان (آسروان)

۲٫جنگیان یا ارتیشتاران

۳٫ مستخدمین ادارات دبیران

۴٫ توده ملت (روستائیان یا واستریوشان و صنعتگران و شهریان یا هتخشان)

یکی از دلایل سقوط دولت ساسانی همین طبقه بندی نا عادلانه بوده که توده را برای همیشه در اختیار ثروتمندان قرار میداده که در راس این طبقات راهبان معابد قرار داشتند که همین باعث تحریف دین زردشت و کاهش محبوبیت این دین نزد مردم گشت .
هر یک از این طبقات به چند دسته تقسیم می‌شد.
طبقهٔ روحانیان مشتمل بوده‌است بر:
قضات (داذور) و علمای دینی و کم‌مرتبه‌ترین و متعددترین مرتبهٔ این علما صنف مغان بود، پس از آن موبد و هیربد و سایر اصناف روحانی که هر یک شغل و وظیفهٔ خاصی داشتند. دیگر از شعب طبقهٔ روحانی دستوران و معلمان بوده‌اند و این صنف اخیر را مغان اندرزبد می‌گفته‌اند.
طبقهٔ جنگجو مشتمل بر دو صنف سوار و پیاده بوده است،
که وظایف مختلف داشته‌اند. اصنافی که در طبقهٔ مستخدمین ادارات تشخصی داده شده، از این قرار است: منشیان، محاسبان، نویسندگان احکام و محاکم و نویسندگان اجازه‌نامه و قراردادها و مورخان و پزشکان و منجمان نیز جزو این طبقه بشمار می‌آمده‌اند.
طبقهٔ توده هم مرکب از اصناف و شعبی بود مثل تجار و فلاحان و سوداگران و سایر پیشه‌وران.
هر یک از این طبقات رئیسی داشت، پیشوای موبدان را موبدان موبد می‌نامیدند. فرمانده کل سپاه یا رئیس جنگیان را ایران سپه‌بذ می‌نامیدند. رئیس دبیران ایران دبیربذ یا به اصطلاح دیگر دبیران مهشت. رئیس طبقهٔ چهارم را واستریوشان سالار یا به اصطلاح دیگر واسترپوش بذ یا هتخشبذ می‌گفتند. هر رئیس یک نفر بازرس در تحت اختیار داشت که مأمور سرشماری طبقه بود. بازرس دیگر موظف بود که به درآمد هر فردی از افراد طبقه، رسیدگی کند و نیز یکنفر آموزگار (اندرزبد) در اختیار او بود تا هرکس را از اوان کودکی علمی یا پیشه‌ای بیاموزد و او را به تحصیل معاش قادر کند.

در دوران نخستین ساسانی یک تقسیم اجتماعی دیگر وجود داشته که بی‌شبهه از بقایای عهد اشکانیان بوده‌است. نام این طبقات را در کتیبه شاپور یکم در حاجی آباد که به دو زبان نوشته شده‌است، می‌بینیم. شاپور یکم در آن سنگ‌نبشته کیفیت تیراندازی خود را در حضور شهرداران (امراء دولت) و واسپوهران (مقصود رؤسا یا بطورکلی افراد خاندان‌های بزرگ است.) و ورزگان (بزرگان) و آزاذان (معنی آن کاملاً معلوم نشده‌است. احتمال می‌رود که در اصل نامی بوده باشد فاتحان آریایی در مقابل بومیان مغلوب اختیار کرده بوده‌اند.) در اینصورت فقط طبقات ممتاز ذکر شده‌است.

منابع:

زرین‌کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴.
کریستن سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۷.
  

 

معرفی دو نوع از بهترین نقطه زنها

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

معرفی دو نوع از بهترین نقطه زنها:
دوستان چون بازار کلاهبرداری در خرید و فروش فلزیابها داغ داغ است و معمولا قشر فقیر جامعه این وسط بیشترین آسیب را می بینند تصمیم گرفتم دو نوع از بهترین های برند فلزیابها را معرفی کنم

عزیزان اگه قصد خرید فلزیاب را دارید نخست باید هدفتان  را از خرید آن  مشخص نمایید.

۱٫سری دستگاههای-Lorenz Deepmax x3 -x5–x6 -z1

۱۸-۱

۲-.دستگاه  Minelab Gp 5000

۱۸-۲

حالا کدامیک بهتر است؟

اول اینکه هیچ دستگاهی در دنیا نیست که خطا نداشته باشد اما این دو نمونه  خارجی که در بالا نام بردم نسبت به دیگر دستگاه ها خطای کمتر و ثبات بالاتری دارند. حالا سوال اینجاست کدامیک را انتخاب کنیم. در بالا عرض کردم باز هم تکرار می کنم باید قبل از خرید فلزیاب هدفتان مشخص شود که به دنبال چه چیزی می گردید

افرادی که به دنبال عمق بالاتر از ۲ متر هستند و تفکیک فلزات در اولویتشان نیست سری دستگاه های لورنز را انتخاب کنند

افرادی که اولویت کارشان تفکیک بسیار خوب با حذف ذرات و ثبات بهتر است جی پی بهترین است اما با عمق کم

اگر به دنبال هدف کوچکی طور مثال بدنبال انگشتری طلا در عمق ۱ متری هستید مطمانا قابلتی که جی پی دارد بسیار بالاتر از سری لورنز است

اما اگر بدنبال یک صندوق بزرگ در عمق ۳ متری هستید لورنز بهترین گزینه است .در آخر عرض کنم  عمق کاوش نهایی در جی پی حدود ۲ متر و در سری لورنز بستگی به حجم فلز نوع خاک و… حدود ۵ متر است.

ناگفته نماند در کشور خودمان هم هستند مهندسانی که دستگاه های خوبی می سازند که گاها قابل مقایسه با  همتاهای خارجی نیز هستند.

گنجینه داریوش که قرنهاست از نظرها پنهان است

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

گنجینه داریوش که قرنهاست از نظرها پنهان است.
یکی از دلایل مهم مخفی کردن این گنجینه ها, جنگ بین کشورها بود .. هر گاه کشوری مورد تجاوز قرار میگرفت و حاکم آن احساس میکرد که شکست خواهد خورد دستور می داد تا خزائن و صندوق های طلا در زیر خاک و در جایی مطمئن از نظرها مخفی شود. در بسیاری از مواقع تمام کارگران و ناظرانی که خبر از جای این گنجینه ها داشتند کشته می شدند تا جز پادشاه و حاکم کسی از خزینه مخفی خبردار نباشد. یکی از بزرگترین گنجینه های مخفی – گنجینه داریوش سوم است, که تا امروز کسی انرا پیدا نکرده و بسیاری از جویندگان و باستان شناسان را ناکام گذاشته است.
گنجینه پادشاه بزرگ ایرانیان، داریوش سوم هخامنشی که در سالهای ۳۸۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد می زیست، شاید بزرگترین گنج تمام دوران ها باشد. بخشی از این گنج را امپراطور مقدونیان، اسکندر (۲۳۲ – ۳۵۶ ق.م ) زمانی که در سال های حدود (۳۳۴ ق.م) کشور پادشاهی ایران را تسخیر و گنجینه های” شوش” ،” ایسوس” *، دمشق و تخت جمشید را چپاول کرد به تاراج برد. امپراتور فاتح تنها در تخت جمشید حدود ۹,۰۰۰ تالنت طلا و ۴۰,۰۰۰ تالنت نقره به غنیمت گرفت. هر تالنت با معیارهای امروزی حدود ۲٫۲۶ کیلوگرم بود، یعنی بیش از ۱۰۰۰ تن یا به حساب دیگر بیش از ۵۰ کاروان بزرگ از حیوانات بارکش که فقط غنیمت یکی از شهر های ایران را با خود حمل می کردند. اما آمار نهایی شهر های ایران کمی تکان دهنده است. مورخ و وقایع نویس باستانی یونان، »دیودور « چنین نگاشته است که “ اسکندر کبیر گنجهای حاصل از تمام گنج خانه های تسخیر شده ایران را بر بیش از ۳,۰۰۰ شتر بارکش و ۱۰,۰۰۰ جفت قاطر (بیش از ۲۳,۰۰۰ حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد. اسکندر در آن زمان در ایران بدون احتساب بخشی از گنجینه ها که داریوش سوم به نقاط امن برده بود، ۷۵۰,۰۰۰ تالنت (حدود ۱۹,۶۵۰ تن) یعنی تقریبا ۹۸۰ کامیون باری ۲۰ تنی پر از طلا و نقره به غنیمت گرفت، البته بدون محاسبه سنگ ها، جواهرات و هزاران شی گران بهای دیگر.! ا بر نگارش های باستانی، وقتی که او بعد ها با ارتش خود به مصر لشکر کشی کرد، دستور داد که سپرهای حفاظتی سربازانش را با نقره خالص آب کاری کنند که نشان از عظمت غارت لشگر مقدونی در ایران بود.! “

اما سرنوشت باقی گنجینه ها چه شد؟
داریوش با کاروان کوچکی از گنجهایش به اقامتگاه تابستانی خود در ” هگمتانه “شهر همدان کنونی رفت. بنا به نگارش های باستانی “داریوش هخامنشی قبل از آن که بمیرد دستور داد که تمام طلاها، نقره ها و اشیای قیمتی دیگر را در نزدیکی شهر دفن کنند. وقتی که اسکندر اقامتگاه تابستانی را به تسخیر در آورد، هیچ اثری از گنج بر جای نمانده بود. اسکندر نیروهایش را وادار کرد هفته ها در اطراف شهر بدنبال گنج مدفون بگردند که جستجویی بی حاصل بود.” این گنجینه که به گفته کارشناسان حدودا نصف دارایی خاندان هخامنشی بوده، برای بازسازی ایران و جمع آوری لشکری انبوه توسط داریوش حمل می شده است. نزدیک به ۲۵۰ سال بعد، سردار رومی ” مارکوس لیزینیوس کراسوس ” (۵۳ – ۱۱۵ ق.م) به جستجوی این گنجینه طلا پرداخت و برای آن حتی با پارتها، یکی دیگر از اقوام آسیای صغیر جنگ کرد؛ پارتها در آن زمان سلسله پادشاهی جدیدی را در ایران بر پا کرده بودند (سلسله اشکانیان). سرداران رومی” ژولیوس سزار ” ( ۴۴ – ۱۰۰ ق.م) ، ” مارکوس آنتونیوس “(۳۰ – ۸۳ ق.م) و همچنین امپراتور روم، ” نرون ” (۶۸ – ۳۷ میلادی) نیز، همگی بدون هیچگونه موفقیتی به جستجوی گنج افسانه ای داریوش پرداختند. در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۲ شمسی) شاه وقت ایران دستور کاوش این گنج را داد؛ یک هیئت آمریکایی با پیشرفته ترین تجهیزات حفاری و اکتشاف به کار پرداخت، اما نتوانست گنج را پیدا کند. به این ترتیب: گنجینه طلای داریوش تا به امروز همچنان در مکانی به شعاع ۱۰۰ کیلومتر، در اطراف شهر همدان خفته است. گنجینه ای که معلوم نیست کی و کجا بیدار شود و جهانیان را محو عظمتش کن

نکته ای ساده اما مهم در شناسایی علایم

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

نکته ای ساده اما مهم در شناسایی علایم:

دوستان به یاد داشته باشید بعضی از علایم هستند که زنجیره وار همانطور که در پست پازل علایم عرض کردم به هم متصلند که برای حل این پازل باید تکه دیگر را جستجو نمود حالا دوستان حفار عزیز گاه بدنبال علایم بعدی هستند که آنرا نمی یابند و نا امید می شوند.اگر منطقه مورد کاوش بکر باشد و یا علایم بعدی توسط افراد بی تجربه در اینکار تخریب نشده باشد ممکن است نشانه دوم شما طی سالیان دراز به وسیله عوامل طبیعی در زیر خاک پنهان شده باشند و یا اگر مورد شما به طور مثال کاسه باشد درون آن از خاک پر شده باشد پس در اینجا باید بسیار دقت کرد و به تمامی نکات ریز توجه نمود .اگر موفق به یافتن نشانه دوم نشدید حتما باید از دستگاه های ردیاب و یا نقطه زن استفاده کنید.

کشف بقایای اجساد ۲۵۰۰ ساله سربازان ایرانی در صحرای مصر

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

کشف بقایای اجساد ۲۵۰۰ ساله سربازان ایرانی در صحرای مصر :
این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقه‌ای می‌رسند که هم‌اکنون با نام «الخرقه» شناخته می‌شود، پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت… «کامبیز»، فرزند کوروش پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت پرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپ‌ها یا استان‌های ایران به شمار می‌رفت و سر به شورش برداشته بودند، مقابله کند.

در حالی که شاهد پیشنهاد‌های تأسفباری مبنی بر حذف تاریخ نیاکانمان و سلسله‌های پادشاهی ایران زمین از کتاب‌های تاریخی هستیم، گروهی از پژوهشگران بین‌المللی، با یکی از بزرگترین کشفیات تاریخی خود، سند دیگری بر حقانیت تاریخی و واقعیت هژمونی قدرت تمدن باستانی ایران بزرگ بر سرزمین‌های وسیعی از جهان قدیم صحه گذاردند.

۱۵-۱

به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از سایت «ام.اس.ان.بی.سی»، در این اکتشاف، در کنار بقایای اجساد سربازان تنومند، حجم بزرگی از تجهیزات نظامی از جمله سلاح‌های برنزی، دستبند‌های نقره‌ای، گوشواره‌ها به همراه صدها استخوان در یک منطقه عظیم بیابانی در منطقه صحرایی دور افتاده غرب مصر کشف شده که بر پایه  استنادات تاریخی، بقایای سربازان ایرانی کامبیز دوم، پادشاه هخامنشی ایران باستان ـ که اعراب نام او را به کمبوجیه تغییر داده‌اند ـ است. این سربازان در ۵۲۵ سال پیش از میلاد مسیح بر اثر گرفتار شدن در یک توفان شن، زنده در زیر لایه‌های شن صحرا مدفون شده بودند.

۱۵-۲

در این باره، «داریو دل بوفالو»، عضو تحقیقات دانشگاه «لچه» ایتالیا به کانل دیسکاوری آمریکا گفته است: نخستین نشانه برای این موضوع را می‌توان در یادداشت‌های تاریخدان یونانی آقای هرودت دید.

این کشف، یکی از معماهای تاریخی را که توسط هرودوت مورخ یونانی گزارش شده حل کرده است. هرودوت ـ ۴۸۴-۴۲۵ پیش از میلاد ـ در کتاب تاریخ خود آورده است، کامبیز، فرزند کوروش، پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت‌پرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپ‌ها یا استان‌های ایران به شمار می‌رفت ـ که سر به شورش برداشته بودند ـ مقابله کند.

۱۵-۳

این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقه‌ای می‌رسند که هم‌اکنون با نام «الخرقه» شناخته می‌شود و پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت.

هرودوت در تاریخ خود به باد‌های شدیدی اشاره می‌کند که همزمان با حضور ایرانیان از سمت جنوب وزیدن گرفت و گردباد‌ها و توفان‌های شن عظیم حاصل از آن سربازان ایرانی را در بر گرفت.

این گزارش می‌افزاید: داستان گم شدن ارتش کامبیز ـ کمبوجیه ـ در یادها ناپدید شد و هیچ ردپایی از سربازن ایرانی به دست نیامد تا اغلب دانشگاهیان آن را داستانی خیالی بپندارند.

۱۵-۴

اما اکنون دو دانشمند باستان‌شناس ایتالیایی ادعا می‌کنند که شواهد برجسته‌ای یافته‌اند که ارتش ایران در توفان شن‌ها دفن شده است. دو برادر ایتالیایی به نام‌‌ها «آنجلو» و «الفردو» کستیگلیونی که به خاطر کشف مشهور خود در بیست سال پیش در شهر تاریخی مصر، «شهر طلا»، معروفیت جهانی پیدا کرده بودند، ادعای جدیدی را مطرح کرده‌اند.

فیلم باستان‌شناسی که در فستیوال «روورتو» نشان داده شده، بیانگر تحقیق سه ساله و همچنین پنج سال اعزام هیأت باستان‌شناسی به این منطقه است. آنها در سال ۱۹۹۶ شروع به این فعالیت کردند که البته آنها آهن‌آلاتی را در نزدیکی «سیوا» پیدا کردند و در حالی که آنها روی منطقه کار می‌کردند، اجساد و استخوان‌های انسان‌های را در یک گودال یافتند که آنها این گودال را یک پناهگاه طبیعی در نظر گرفتند؛ آن یک صخره به طول ۱۱۴٫۸ فوت و ۵٫۹ فوت عرض و ۹٫۸ فوت عمق یافتند. از این پناهگاه‌های طبیعی زیاد در صحرا یافت می‌شود، اما این یکی در آن منطقه تنها پناهگاه بوده است و اندازه آن برای پناه بردن و در امان ماندن از توفان شن مناسب است؛ اما فلزیاب‌های یک باستان شناس مصری، تعدادی خنجر برنزی و چندین کمان پیدا کرد.

۱۵-۵

۱۵-۶

هرچند آنها ابزارآلات کمی پیدا کردند، این ابزارآلات بسیار مهم بودند، چراکه آنها ابزار آلات ابتدای هخامنشیان بوده و عصر آنها به زمان کامبیز ـ کمبوجیه ـ برمی‌گردد که در یک منطقه نزدیک سیوا در زیر ماسه‌ها به دست آمده‌اند.

۱۵-۷

۱۵-۸

همچنین حدود یک‌چهارم مایل دورتر از پناهگاه تیم باستان‌شناسی نیز یک بازوبند نقره‌ای پیدا شده و همچنین گوش‌آویز و چندین حلقه که شبیه تکه‌های گردنبند بودند. تجزیه و تحلیل گوشوارها ـ البته بنا بر عکس‌های به دست آمده ـ نشان می‌دهد که آنها مطمئنا به دوران هخامنشیان تعلق داشته‌اند. حلقه‌های کروی که از نقره ساخته شده‌اند و یک آویز کوچک از نقره که در پنج قرن پیش از میلاد مسیح در ترکیه به دست آمده است، مشابه همین آویز است. آنها همچنین گورهای دست جمعی با هزاران استخوان سفید پیدا کرده‌اند و می‌گویند که بقایای لشکر کامبیز ـ کمبوجیه ـ نیز باید در این منطقه باشد.
۱۵-۹
۱۵-۱۰
با این اوصاف جا دارد که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به همراه باستان شناسان ایرانی با تحقیقات و همکاری تنگاتنگ با دانشگاه «لچه» بتوانند به نحو احسن از این کشفیات جدید برای بها گذاشتن به فرهنگ و تاریخ کشور، کارهای لازم را برای همکاری دانشگاهی و فرستادن باستان شناسان ایرانی به کشور مصر انجام دهند. 
۱۵-۱۱

نقشه قلمرو ایران در دوره هخامنشیان ـ ۵۰۰ سال پیش از میلاد

اما در پایان، لازم به یادآوری است که چند پیامد بی‌اطلاعی عمدی و سهوی عامه مردم ایران و بسیاری از دست‌اندر کاران فرهنگی کشور نسبت به فرهنگ، تاریخ و تمدن کهن ایران زمین را که سبب شده حتی مسئولان متولی حفظ میراث فرهنگی از پاسداشت میراث گرانبار نیاکانمان غافل بمانند، برشماریم:

۱- از وجود خانه و زادگاه نظامی گنجوی در روستای «تا» در تفرش، حتی بسیاری از مسئولان میراث فرهنگی و مردم منطقه آگاهی ندارند. این گونه است که مسئولانی که در هفته گذشته، قول بازسازی آثار تاریخی دولت باکو در گنجه و دیگر نقاط آن سامان را (که مدعی هستند نظامی گنجوی شاعر ملی آنها و نه ایرانیان است!) به آنان داده‌اند، خانه نظامی در ایران را به عنوان یک اثر ارزشمند تاریخی که به ویرانه‌ای تبدیل شده، به حال خود رها کرده‌اند…

۲- فراموش نکرده‌ایم که کوتاه زمانی پس از کشف لوح سنگی حکاکی شده در جزیره خارک که به عنوان سندی تاریخی از نام خلیج فارس و حاکمیت تاریخی ایرانیان بر این منطقه به شمار می‌رفت، دست‌های ناپاک ضد ایرانی شبانه با پتک و تیشه به جان این میراث ارزشمند و سند تاریخی افتادند و آن را نابود کردند…
۳- ایرانیان میهن دوست فراموش نکرده‌اند که مسئولان میراث فرهنگی با تأکید بر این که چون اشیای تاریخی ارزشمندی در غارهای تاریخی تنگه بلاغی نزدیک پاسارگاد پیدا نکرده‌اند(!) پس این غارهای هخامنشی (به زعم آنان) ارزشی نداشته و این گونه بود که مجوز ایجاد سد سیوند صادر شد که علاوه بر زیر آب بردن و نابود کردن غارهای تاریخی تنگه بلاغی با آبگیری کامل سد ، در دراز مدت سبب آسیب تدریجی به پاسارگاد، مقبره کوروش، هم خواهد شد.

۴- بنا بر گزارش‌ها و عکس‌های ارسالی در هنگام بازسازی (!) مقبره کوروش در سال گذشته که با صدمه به این بنای ارزشمند همراه بود، استخوان‌های کشف شده در سقف بنا ـ که به احتمال قوی بخش‌هایی از جسد کوروش بوده است ـ گفته می‌شود به وسیله مسئولان و کارگران مرمت کار در سطل زباله دور ریخته شده است!

حقوق زنان در دوره ی هخامنشی

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

حقوق زنان در دوره ی هخامنشی:

بررسی جایگاه زن در دوره ی هخامنشی که به نوعی دوره آغاز شکل گیری سرزمین آریایی هاست ، نشان دهنده سطح والای فکری مردمان آن روزگار است که در بسیاری موارد ، افسوس را با خود به ارمغان می آورد ، چرا که اگر تحولات ناشی از حکومتهای گوناگون آن زمان تغییری در شرایط زیستی آدمیان ایجاد نمی کرد ، ایران و ایرانی ، هم اکنون بعنوان بزرگترین مدعی حقوق انسانی در دنیا شناخته می شد و این عنوان را زینت نام خود می کرد.

تا پیش از پیدایش حکومت هخامنشی یعنی در زمان مادها دختر و داماد پادشاه می توانستند جزو وارثین وی باشند .

با روی کار آمدن کوروش کبیر و حکومت آن ، هخامنشیان ، و قوانین وضع شده توسط آنها ، وضعیت زنان در حالت ثبات و اعتدالی ارزشمند قرار گرفت ، بطوری که نمونه قوانین آن زمان در میان هیچ یک از ممالک و اقوام یافت نمی شد . اما با اجرای قوانین کوروش کبیر بر سرزمین پارسیان ، زن ازچنان درجه احترامی برخوردار شد که آوازه آن به دیگر اقوام نیز رسید و همین امر باعث پیروی آنان از آداب اصیل ایرانی گشت .

زن در دوره ی هخامنشی به معنای واقعی در هر مکان و زمان به طور برابر در فعالیت های سیستم اجتماعی شریک مرد بود و حتی در جهت قوانین دینی می توانست به مرحله « زوت » برسد ، یعنی درجه ای در مقام بالای مذهبی که لازمه آن ، فراگیری علوم دینی تا بالاترین مرحله آن بود .

روز زن ، یکی از جلوه های ویژه زنان در دوره ی هخامنشی بود . این در حالیست که در آن دوره ، اقوام دیگر مشغول جنگ و جدال در کوهها و بیابان ها بودند و حتی در یونان و روم باستان که ادعای تمدن بالای بشری را داشتند ، کشتن همسر بدست مرد ، امری غیر مجاز شمرده نمی شد . در این گیر و دار بی قانونی بود که ایرانی ، روزی را برای قدردانی از زن اختصاص داده بود . این روز بنا بر گفته عده ای پنجم اسفندماه بوده که به عنوان روز سپاسگزاری از زنان شناخته شده است . در این روزها زنان در خانه ها می نشستند و مردان مسئولیت های آنان را عهده دار می شدند تا به نوعی با وظایف زن و چگونگی آن آشنا گردند .

موقعیت زنان در دوره هخامنشیان

مرد و زن در کنار هم کار کرده و حقوق و دستمزدی یکسان داشتند و گاه حتی کارهای سخت تر بر عهده زنان بوده ، مثل : کشاورزی و سنگ سابی ( گفته شده که به احتمال خیلی زیاد صیقل نهایی نقش برجسته های سنگی همچون نقوش بر جای مانده از تخت جمشید کار زن ها ست که بسیار هم کار سختی بوده) نکته جالب اینکه:

۱-زنان  پس از به دنیا آوردن فرزند ۶ ماه  حق زایمان داشتند و مرخصی با  حقوق  به آنان داده می شد  و بعلاوه پاداش تولد یک فرزند به او داده می شد که مقدار آن برای پسران بیشتر از دختران بوده  تنها در اینجا ما تفاوت حس می کنیم آن هم بخاطر علاقه داریوش به  افزایش پسران بود ( بخاطر افزایش تعداد  افراد ارتش ایران تا قدرت نظمی ایران همیشه جاویدان باشد)(طبق مدارک موجود ، این تنها موردی است که میان زن و مرد فرقی دیده می شود)در دربار، کارگاه های خیاطی بیشتر در اشغال زنان بوده و مردها گاه نیز زیر دست زنان

۲-در خیاط خانه  کار توسط زنان صورت می گرفت و حتی  مردان زیر دست  آنان کار می کردندتنها لباس شاه را مردان می دوختند که این نشان از احترام به ارزش های خاص ایرانیان دارد.

۳-در کارگاه های شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بوده

در دوره ی هخامنشیان تصویر هیچ زنی دیده نمی شود ، به عبارتی ما تصویر زن را در نقوش عمومی نمی بینیم علت این که ما آثار ی از نقش زن در تخت جمشید و سایر بنا ها هخامنشی نمی بینیم بعلت احترام به زنان بوده است . و همچنین بخاطر احترام  مردان ایران نسبت به همسر و مادر و دخترانشان بوده است  حتی حاضر نشدند کسی انها را در نقوش ببیند به یاد آوریم که زن خشایار شاه که از شاهزادگان ایرانی بود  حاضر نشد در جمع مردان دربار حاضر شود و پادشاه او را بخاطر این عمل از ملکه بودن عذل کرد و استر را  به همسری گرفت که در تاریخ ثبت شده  که این نشان از آن دارد که زنان ایران   احترام زیادی برای  خود  قایل بودند و حتی اگر از ملکه بودن یک کشور می گذشتن حاظر نبودند  ارزش های خود را زیر پا بگذارند در تصاویر مهری و نقوش دیگر زنان ایرانی را با پوششی بر سر مشاهده می کنیم  اگر درست بنگرید این پوشش چادر است تا اندام انها توسط  افراد دیگر دیده نشود  بله چادر لباس رسمی ایرانیان بوده  و این اعراب بودند که از ایرانیان پوشش  را فرا گرفتند زیرا عرب بادیه نشین که زن و دختر خود را زنده به گور می کرد چگونه می توانست احترام به زن را درک کند !!!!

حتی شاهان بزرگ پارس ، احترام ملکه ی مادر را به طور کامل به جا آورده  و بر سر سفره زیر دست او می نشستند.

دردوره ی هخامنشی ، زن شخصیت حقوقی داشت و می توانست دارای مال و خواسته باشد و نیز به اندازه ی برابر با برادران خود از ارث برخوردار گردد . زنان علاوه بر برابری حق ارث ، مورد احترام و توجه بی اندازه ی مردان نیز بودند ،  چرا که در اوستا کوچک شمردن زن ، کرداری زشت و از روی نادانی دانسته شده  و از جمله گناهان بزرگ به شمار می رود .پسران با دیدن مادر خود با احترامی ویژه به پا می ایستادند و تا مادر با نوازش مادری به آنها اجازه ی نشستن نمی داد ، نمی نشستند . حتی شاهان بزرگ پارس ، احترام ملکه ی مادر را به طور کامل به جا آورده  و بر سر سفره زیر دست او می نشستند .

گورهای دلمن نمادی از غار

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

گورهای دلمن نمادی از غار:

۱۳-۱

دلمن مکانی بود که برای افراد بسیار متشخص یا احتمالا مقدس ساخته شده بود. احتمالا سرکرده یا رئیس قبیله ای وجود داشت که مشتاق بود تا به «حقیقت ازلی» پی ببرد و به بیتابی یا بیحالی زمانه شان غلبه کند. این افراد که هنوز خرد دهری خود را از دست نداده بودند، در درون این آرامگاه به «مدیتیشن ابدی» کشیده می شدند. سنگ بزرگ آرامگاه کنار زده می شد. شخص وارد تالار سنگی می شد. سپس سنگ بزرگ را به جای خود باز می گرداندند و شخص در انزوای کامل قرار می گرفت، بدون آنکه در مورد بازگشت خود بیندیشد. بعدها، مردم سنگ بزرگ آرامگاه را کنار زده و به تامل فرو رفته و از افکار شناور در آن تالار سنگی، در جستجوی اندرز بودند. در نظر آنان، روح خرد همیشه در آنجا حضور داشت.

بنابراین در نظر برخی پژوهشگران، هر دلمنی یادمانی از خرد و قربانی بزرگ روح به خاطر نسلهای آینده بود. پرستش دلمن و استفاده از آن به عنوان منبع الهام غیبی، ریشه در شیوه های عرفانی ارتباط محرمانه با موجودات و نیروهای نهان کیهانی، بدون در نظر گرفتن فضا، زمان و امکانات فیزیکی چنین آیین هایی داشته است. چنین به نظر می رسد که یادمان هایی به نام دلمن، برای مقاصد عرفانی به کار گرفته می شدند و با خاصیت خود چنین القا می کردند که دیوارها و تفاصیل بنا، از «انرژی» و «نفس» مردمان باستان محافظت می کند.

 نتیجه گیری:

‎دلمن ها‎ ‎متاثر‎ ‎از‎ ‎شرایط‎ ‎آب‎ ‎و‎ ‎هوایی،‎ ‎سنگهای‎ ‎موجود‎ در‎ ‎منطقه‎، استحکام‎ ‎سنگها‎ ‎و‎ ‎وضعیت‎ ‎جغرافیایی‎ ‎منطقه،‎ همچنین‎ ‎متاثر‎ ‎از‎ ‎فرهنگ‎، اعتقادات‎ ‎و‎ ‎ارزشهای‎ ‎ساکنان‎ ‎آن در‎ ‎سبکهایی‎ ‎مخصوص‎ ‎به‎ ‎خود‎  ‎ساخته‎ ‎شده‎ ‎اند‎.به عنوان مثال، در فلات ایران، خرپشته ها برای مقبره ها و به خصوص مقابر بزرگان ساخته می شدند و در تمدنهای قرون بعدی نیز می توان این روش بام سازی بر روی قبور را در نخستین گورهای دوران هخامنشی مانند آرامگاه کوروش مشاهده  کرد و این ادامه سنت خانه سازی اقوام ایرانی است که  پیش از آمدن به فلات ایران در مناطق باران خیز ساحل غربی و جنوبی دریای خزر زیسته و از آن راه به فلات ایران رسیده اند.

در ارتباط با کارکرد این بناها نیز باید گفت که محققان‎ ‎از‎ ظاهر‎ ‎این‎ ‎بناها‎ ‎درباره‎ ‎کاربرد‎ ‎شان‎ ‎به‎ ‎نتایج‎ ‎قطعی‎ نرسیده‎ ‎اند؛ اما کاربردهای ‎احتمالی که در مورد آنها حدس زده اند، عبارت اند از: کاربرد ‎نجومی، قربانگاهی‎ ‎برای پیشگاه ‎خدایان، آرامگاه مردگان، مکانی به عنوان سکونتگاه و‎ ‎محلی برای خورشید‎ ‎پرستی و غیره.  ‎می توان گفت که اغلب این حدسها‎ ‎ تا حدودی ‎ نزدیک ‎به واقعیت‎ ‎ اند.

 نکته دیگری که به عنوان نتیجه گیری اساسی ما حائز اهمیت است، آن است که دلمن یکی از مصنوعات ساخته دست بشری در جاههایی از طبیعت بوده است که غار طبیعی در آنجا وجود نداشته است. اما با این همه باید گفت که، دلمن نمادی از غار یا چیزی شبیه به آن بوده و به عنوان مسکن دارای کاربرد دوگانه هم برای زندگان و هم برای مردگان بوده است.

بنا به دلایل گوناگونی که گفته شد، می توان مذهب را به عنوان مهمترین انگیزه برپایی دلمنها بیان کرد. در واقع، عمل برپایی سنگهای مقدس، بلافاصله پس از آنکه برقراری آیین مسیحیت به آیین رایج زمان خود نیز، تداوم پیدا کرد. 

منبع کتاب شکوه دیرین نمین تالیف ل . عرفانی نمین در آبان ۸۹

دلمن گورهای باستانی عهد برنز/سنگ افراشته های نمین در گمنامیاردبیل – خبرگزاری مهر: “دلمن” گورهای باستانی عهد برنز در ۲۵ کیلومتری استان اردبیل در حاشیه شهرستان نمین هم اکنون برغم بی مهریهای تاریخی و طبیعی همچنان در دل خاک خودنمایی می کند اما هنوز از توجه و رسیدگی محروم است.

به گزارش خبرنگار مهر، شهرستان نمین یکی از مهمترین محل های استقرار گورهای باستانی یا سنگ افراشته های دلمن متعلق به عهد برنز است و این گنجینه های پنهان باستانی اثباتی بر طولانی بودن قدمت حیات تمدن بشری در این منطقه است.

دلمن ها ابنیه ها و گورهای ابتدایی است که با تخته سنگهای بزرگ و بدون استفاده از ملات ساخته می شدند و تحت عنوان عمومی دولمن یا دلمن از آنها نام برده می شود.

دلمنها در دو گروه بزرگ و کوچک قرار می گیرند که دسته بزرگ مسکن اولیه شبیه به غار است و دسته کوچک به عنوان مقبره استفاده می شده است.

در کاوش های باستان شناسی دلمن های بزرگ گاهی تا شش متر طول، دو متر عرض و دو متر ارتفاع داشته و در داخل دلمن های کوچک اسکلتهای انسان به همراه وسایل زندگی و ابزار جنگی کشف شده است.

۱۳-۲

حیات پس از مرگ؛ اعتقاد جاودانه انسانها

یکی از مهمترین خصوصیات دلمن ها خاک سپاری افراد به همراه وسایل زندگی شخصی است و از این رو دلمن ها جزو گنجینه های اصیل کاوشهای باستان شناسی بوده که توجه سودجویان را نیز به خود جلب کرده است.

بطوریکه از دلمنهای موجود در منطقه آذربایجان جز تخته سنگهای شکسته چیزی به یادگار نمانده و گنجینه های دفن شده به همراه جسد انسانهای اولیه جیب سودجویان را انباشته کرده تا مردم این مناطق جز نقش کمرنگی از این آثار باستانی ثمره ای نداشته باشند.

یکی از پژوهشگران تاریخ اردبیل در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: دلمن ها برای جوامع اولیه که از راه شکار و جمع آوری غذا زیست می کردند محل مناسبی برای زندگی بوده و در ادامه به عنوان مقبره استفاده می شده است.

یحیی عسگری تصریح کرد: دفن وسایل زندگی شخصی به نوعی اعتقاد انسانهای اولیه به زندگی پس از مرگ را نشان می دهد که در دلمن ها نمونه باستانی آن به وضوح دیده می شود.

وی با تاکید به تحقیقات خود در خصوص دلمن ها در منطقه نمین افزود: متاسفانه به دلیل تخریب و فرسایش ناشی از گذشت زمان و حفاری های پی در پی جز تخته سنگها اثری از دلمن ها باقی نمانده با این وجود همین آثار نیز اثبات می کند که تاریخ این منطقه به عهد برنز بازمی گردد.

۱۳-۳

دلمن های نمین نیازمند پژوهشهای باستان شناسی

عسگری یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد دلمن ها را معماری قابل توجه و چاره اندیشی سازندگان آن برای تعدیل هوا در گرما و سرما دانست و اضافه کرد: دلمن ها به شکل اتاق در ابعاد ۲*۶ و ۲*۴ با تخته سنگهایی به ارتفاع ۱٫۵ متر ساخته می شد و سقف آن را نیز تخته سنگهای بزرگ پوشش می داد.

این محقق یادآور شد: این معماری در فصول گرم فضای خنکی را ایجاد می کرد و برای بهبود هوا در فصول سرد سنگ چین دیگری به شعاع تقریبی هشت متر دور اتاقک اول چیده می شد تا خاکریز روی سقف را از پراکنده شدن حفظ کند.

وی این آثار را یکی از مهمترین دستاویزهای تحقیق و پژوهش جامعه شناسان، باستان شناسان و تاریخ دانان عنوان کرد و متذکر شد: لازم است تحقیقات صورت گرفته در خصوص دلمنهای ناحیه آذربایجان تکمیل شود تا حداقل اگر در طول زمان این آثار به طور کامل از بین رفتند تحقیقات مکتوبی در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد.

عسگری مهمترین مناطق واقع شدن دلمن ها در منطقه آذربایجان را نواحی طالش، ارتفاعات مرزی و اطراف نمین، چای قوشان، آستارا و در حاشیه شمالی رود ارس و نزدیک شهر لنکران کشور جمهوری آذربایجان می داند.

وی با بیان اینکه کاوش ها نشان می دهد اقوام بومی قبل از مهاجرت آریایی ها در این نواحی زندگی می کرده اند، عنوان کرد: نمونه دلمن ها در نقاط مختلف جهان دیده شده و تحقیقات گسترده ای نیز در خصوص شناسایی و مطالعه آنها صورت گرفته است.

۱۳-۴

معماری بومی وجه تمایز دلمن های نمین

پژوهشگر اردبیلی از جمله مولفه های جالب توجه دلمن ها را معماری بومی آن خواند و گفت: در مناطق مختلف دلمن ها شکل و معماری متفاوتی دارند که به نظر می رسد این تفاوت به دلیل ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی آن منطقه است.

عسگری با بیان اینکه دلمن های لنکران مانند نمین با سنگهای کوچک و خود دلمنها نیز در ابعاد کوچک و به صورت منفصل ساخته می شد، ادامه داد: نمونه دلمنهای تجمیع شده در آستارا دیده شده که در ابعاد ۱۸*۱۲ متر به جای یک اتاقک چند اتاقک دارد.

وی در خصوص دلمن های منطقه طالش تاکید کرد: در این منطقه دلمنها توده های سنگ بی شکلی هستند که به صورت ایستا قرار گرفته و با دایره ای از سنگهای کوچک محاصره شده اند.

ضرورت شناسایی و نگهداری گورهای باستانی نمین

اما آنچه که در کاوش های باستانی این خطه محل ایراد است ضعف متولیان آثار باستانی در گذشته و واگذاری کامل اختیار کاوش و کشف آثار باستانی به محققان و باستان شناسان خارجی است.

۱۳-۵

بطوریکه مطابق با روایات کتب تاریخی سهم عمده کشف دلمن ها در منطقه طالش و نمین بر عهده “ژاک و هنری دومورگان” دو برادر باستان شناس فرانسوی است که مطالعات این دو برادر در سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۰ در طالش، لنکران و نمین به کشف منطقه ای انبوه از دلمنها منتج شد.

دومورگان در دست نوشته های خود می نویسد: متاسفانه در لحظاتی که حفاری های من از نقطه نظر باستان شناسی به نتایج قابل توجهی می رسید دولت روسیه مرا مجبور به توقف تحقیقات کرد.

این باستان شناس علت این عمل را دستاویزی برای سود کلان از سوی انجمن باستان شناسی سن پطرزبورگ می داند و معتقد است دلمن ها گنجینه غنی از آثار و فلزات گرانبها هستند که توجه افراد بسیاری را جلب کرده اند.

مجموعه غنی از آثار باستانی این خطه که زمانی محل رقابت دولتهای مختلف بوده، هم اکنون به دلیل ضعف در شناسایی و نگهداری از سوی متولیان مرتبط استان به صورت کامل از بین رفته و اندک سنگ افراشته های باستانی منطقه نیز در جنگ با بی مهری و طبیعت اسیر شده و نابودی کامل خود را ثانیه شماری می کند.

بطوریکه بررسی حضوری خبرنگار مهر از محل دلمن های منطقه نمین نشان داد آثار به جا مانده از دلمن ها به دلیل فرسایش و تخریب گسترده جز برای محققان و باستان شناسان معنی و مفهومی نداشته و سنگ قبرهای خالی توان ابراز قدمت هزاران ساله خود را ندارد.

پازل علایم

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

پازل علایم:

عزیزان کار گنج یابی به تمرکز فکر و ذهنی فعال نیازمند است .در این کار باید به همه جوانب کار دقت کرد.در پازل علایم اگر اشکالی بر روی صخره ها سنگ ها بود حالا ممکن است این اشکال حیوانی هندسی و غیره باشد اولین کار بعد از مشاهده این اشکال باید به این نکته توجه کرد آیا این اشکال به صورت طبیعی و فرسایش به وجود آمده اند یا خیر اگر از این مرحله گذر کردید باید به مرحله دوم که ویژگی این نوع از اشکال است توجه نمود اگر حیوان بود ویژگی آن حیوان محل زندگی آن حیوان شکل قرار گیری آن حیوان در سنگ نگاره همه و همه باید مد نظر قرار بگیرد اگر دیدید علایم زیادی در کنار هم قرار گرفته اولیت کار باید خونسردانه عمل کرد چون در بعضی موارد زیادی بیش از حد علاِیم باعث دستپاچگی فرد و برهم خوردن تمرکز او می شود و پازل خراب می شود در وحله اول باید سعی کنیم علایم را ساده و تک تک معنا کنیم البته اینکار برای مبتدیان در این عرصه هست چه بسا افرادی با یک نگاه به راحتی معماهایی سخت را حل کنند  خوب بعد از اینکه علایم را ساده کردیم باید با در نظر گرفتن ویژگی های اشکال بدنبال ارتباط میان اشکال بگردیم در این بین نباید از شکل سنگی که این اشکال بر روی آنها حک شده به راحتی عبور کرد بعد از اینکه تمام جوانب را در نظر گرفتیم باید نسبت به موقعیت استراتژیکی و توپولوژی منطقه بدنبال علاِیم بعدی باشید و تصمیماتی بعدی را بگیرید در این بین نباید فراموش کرد بعضی از اشکال ریشه در عقاید و باورهای دینی قبیله ای و.. …. دارند پس لازم است مطالعه خود را بیشتر کنیم تا به راحتی بتوانیم این دو را از هم جدا کنیم دوستان در این کار خرافات بسیار زیاد است پس هر حرفی را به راحتی قبول نکنید . اگر توانستید حتما از علایم عکس و فیلم بگیرید چون یقینا در جایی که استرس وجود داشته باشد تمرکز وجود ندارد فیلم ها و عکس را در خانه چندین بار نگاه کرده و تا حدی ساده کنید البته ساده کردن علایم موقعی کاربرد دارد که معنای عمومی تک تک علایم را تا حدی بدانید بعد تکه های پازل را کنار هم قرار بدهید تا بتوانید نتیجه گیری درست و به جایی انجام بدهید  اگر نتوانستید پازل را تکمیل کنید نگران نباشید حتما از اساتیدی که پازل های زیادی را حل کردند کمک بگیرید .اگر سوالی بود در خدمتم………..

برلیان با الماس چه تفاوتی دارد؟

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

برلیان با الماس چه تفاوتی دارد؟

برلیان نوعی تراش است که برای سنگ الماس استفاده می شود. این نوع تراش فرزند تراشی است به نام تراش سوییسی که برای انواع و اقسام سنگهای مختلف در گذشته استفاده می شده است.

انسانها همیشه و ذاتا به دنبال زیبایی هستند و به زیبایی علاقه مندند،آنها قسمتی از این زیبایی را با استفاده از جواهرآلات و طلاجات برای خود به ارمغان می آورند، در گذشته ای نه چندان دور با توجه به اینکه قیمت طلا در بازار ایران و بازار جهانی به اندازه ی امروز بالا نرفته بود، درصد بیشتری از مردم صرفا از طلاجات به عنوان زینت برای خود استفاده میکردند، اما رفته رفته با توجه به افزایش قیمت طلاجات مردم و سازندگان طلاجات رو آوردند به استفاده از نگین ها یا همان سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی بر روی طلاجات به طوری که اکثر نمای ظاهری زیور آلات ساخته شده را نگین کار شامل می شود و مقدار و درصد کمی از زیورآلات شامل طلاست.
با عمومیت یافتن استفاده از جواهرات به عنوان زیورآلات اصطلاحات نادرستی در بین افراد شاغل در این زمینه رایج شد که عموما به دلیل نا آگاهی این افراد بود و این اصطلاحات غلط به عموم مردم هم سرایت کرد.
یکی از این اصطلاحات غلط که اکثرا بین مردم استفاده می شود ، استفاده از واژه ی “برلیان” برای سنگ قیمتی “الماس” است.

برلیان Brilliant :برلیان نوعی تراش است که برای سنگ الماس استفاده می شود. این نوع تراش فرزند تراشی است به نام تراش سوییسی که برای انواع و اقسام سنگهای مختلف در گذشته استفاده می شده است.

در تراش برلیان امروزه سعی بر آن است که هر چه بیشتر از قبل جلوه های بصری سنگ الماس را به نمایش بگذراند و زوایا و نوع برش را به شکلی تنظیم کنند که نور وارده شده به سنگ الماس با صفحات بیشتری از سنگ برخورده کرده و در انتها به چشم ما برخورد کند. برای دست یافتن به این مساله دانشمندان موسسات بزرگ آمریکا و بلژیک همیشه برای بهتر کردن نوع تراش الماس ها تلاش می کنند و سال به سال استاندارهای جدیدی را برای اینکار ارائه می دهند.

و در اصل تراشندگان الماس چه کسانی که به روش سنتی مباردت به تراش الماس میکنند و چه کسانی که با دستگاه های پیشرفته، بایستی پیرو این استاندارد باشند

۴ ویژگی در ارزش گذاری الماس ها

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

۴ ویژگی در ارزش گذاری الماس ها:

دوستان یک حفار خوب باید در زمینه جواهرشناسی نیز اطلاعاتی هرچند مختصر داشته باشد درآینه سعی خواهم کرد در مورد جواهرها مطالب دیگری در وبلاگ قرار بدم.

رنگcolor

با وجود آن‌که اکثر الماس‌ها سفید به‌نظر می‌رسند اما در همه آنان رنگ مشاهده می‌شود. ارزیابی رنگ الماس به‌منظور درجه‌بندی آن از طریق اندازه‌گیری درجه از رنگ انجام ‌می‌گیرد که به بی‌رنگ گرایش نشان می‌دهد.

گوهرشناسان و جواهرفروشان رنگ الماس را برحسب مقیاس حروف می‌سنجند که با D (بی‌درنگ) شروع شده و به آخرین حرف الفبا Z می‌رسد. درجه بی‌رنگی برای چشم آموزش ندیده میسر نیست. درجات D ، E و F بسیار گران هستند زیرا کمیاب‌تر از نمونه‌های دیگرند. در هرحال الماس‌هایی که به خوبی تراش دیده‌اند و با توجه به درجات مختلف رنگ از شفافیت برخوردارند، نیز شگفت‌انگیز و زیبا قلمداد می‌شوند. زیرا چگونگی ترکیب چهار ویژگی درجه زیبایی منحصربه‌فرد هر سنگی را تعیین می‌کند. الماس‌های پررنگ با سایه‌های صورتی، آبی و زرد نمونه‌های لوکس و فانتزیFancy شناخته‌شده و از جمله الماس‌های نادر و با ارزش محسوب می‌شوند.

پاکیClarity

به‌طورکلی الماس‌ها به‌طور طبیعی لکه‌هایی دارند که اجزا یا ماه‌گرفتگی و لکه‌هایی طبیعی نامیده می‌شوند. این علائم شبیه به کریستال‌های کوچک، پر یا ابر مانند به‌نظر می‌رسند. درهرصورت بسیاری از آنها آن‌قدر ریز و کوچک هستند که تنها می‌توان آنان را از طریق بزرگ‌نمایی و به ‌کمک “لنز استاندارد Loupe‌” جواهرسازان مشاهده کرد. الماس‌هایی که اجزاء کمتری دارند را تحت عناوین VVS۱، VVS۲ درجه‌بندی می‌کنند. موارد دیگر در بخش انتهایی مقیاس دارای درجات ۱۱ تا ۱۳ هستند. هرقدر که عناصر مزبور کمتر باشند، سنگ کمیاب‌تر به‌شمار می‌آید.

قیراط Caratقیراط بیانگر وزن و در نتیجه اندازه الماس است. یک قیراط معادل ۰.۲ گرم یا ۴۲/۱ اونس است. جواهرسازان برای سنگ از مقیاس سوت استفاده می‌کنند. ۱۰۰ سوت برابر ۱ قیراط است. ۵۰ سوت نیم قیراط و ۲۵ سوت‌ یک ربع قیراط است.

تراش cut

شاید تراش مهم‌ترین ویژگی الماس به‌شمار آید. زیرا کیفیت جلا و درخشش الماس را جلوه‌گر می‌سازد و الماسی که به خوبی تراش خورده صرف‌نظر از شکل آن، برق و درخشش الماس را از میان ۵۷ یا ۵۸ تراشه Facet، منتشر می‌سازد و امکان انعکاس حداکثر میزان نور را از درون الماس میسر می‌کند.

یک تراشنده الماس به‌منظور افزایش میزان درخشندگی الماس باید تراشه‌ها و زوایای سنگ را که همانند آینه، نور را متصاعد می‌کند، با رعایت نظم هندسی، به هم مرتبط ‌سازد. الماس‌هایی که از تناسب مطلوبی برخودار نیستند، نوری که از بخش انتهایی یا جانبی پخش می‌شوند را از دست می‌دهند. در عین حال تراش از ماهیتی تکنیکی برخوردار است که تحت تاثیر مهارت و عملکرد تراش‌دهنده الماس قرار دارد.

باتوجه به‌آمار به‌دست آمده، برلیان متداولترین نوع این جواهر محسوب می‌شود. اشکال مرسوم دیگر شامل مارکیز Marqueis، گلابی Pear shape، بیضی Oval، زمردEmerald، قلبHeart، پرنسسPrincess می‌شوند.

انقلاب دوران معاصر در زمینه تراش

از میان چهار خصوصیت الماس، تراش مهم‌ترین نماد در تعیین کیفیت و ارزش سنگ قلمداد می‌شود. رابطه تراش با زیبایی الماس، ارزش و قیمت آن از بسیاری جهات خود داستانی از الماس را می‌سازد.

الماس سخت‌ترین ماده روی این سیاره به‌شمار می‌آید و نیز سخت‌ترین ماده برای تراش محسوب می‌شود. تنها یک الماس می‌تواند الماس دیگر را تراش دهد. مدت‌ها پس از آنکه هنرمندان اروپایی قرون وسطی به امر کنده‌کاری آثار پیچیده از مرمر‌ مشغول بودند، تراش‌دهندگان الماس در هند (مکانی که بخش اعظم الماس از آنجا به‌دست می‌آمد)، هنوز دو سنگ محکم و خشن را به‌هم می‌ساییدند تا ازاین طریق سطوح شفاف و بلورین را به‌وجود آورند.

الویت تراشه‌های مزبور از دیدگاه اپتیک (نورشناختی) مورد توجه قرارگرفتند. الماس‌ها پیش از آنکه به عنوان سنگ‌های ذی‌قیمتی مورد توجه قرار گیرند، به‌خاطر توان حمایت‌گرانه خود در امر معالجه از ارزش و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بودند. در قرن ۱۵ مرد جوانی اهل Antwerp دریافت که می‌توان گرد و غبار حاصله از سایش دو سنگ الماس را جمع کرده و آن را به دیسک فلزی، مدور و صافی چسباند. چرخش دیسک پوشیده از غبار الماس از ناحیه زیرین همانند چرخ سفالگری، لایه‌ای از الماس را شکل می‌دهد که برروی آن تراشه‌های متقارن و هماهنگی را می‌توان تراش داد. کاری که در گذشته هنرمندان با زمرد و یاقوت‌های بسیار گرانبها در زمان خود انجام می‌دادند و بالاخره تراش مدرن متولد شد.

با تکامل ۶ صورت و نمونه عمده، می‌توان الماس سخت را به سرعت به کمک چرخ به اشکال مدور، مارکیز، بیضی، مربع، قلب و زمرد تراش و صیقل ‌داد. این جواهر به مرتبه‌ای دست یافت که تاحدی از ارزش دیگر جواهرات قیمتی کاسته‌شد. به مرور زمان، تجارت این‌گونه سنگ‌های اسرارآمیز، سبب شکل‌گیری انجمن بسیار محرمانه‌ای شد که از امپراطوری‌ها و توده مردم حمایت می‌کرد. اغلب اقلیت‌های یهودی به سرعت پایگاهی را در زمینه تجارت در آمستردام و آنتورپ به‌عنوان مرکز مهم و عمده تجاری تشکیل دادند. در قرن ۱۸، درمعادن الماس برزیل و در اواخر قرن ۱۹ در آفریقای‌جنوبی ذخایر عظیمی کشف‌شد. امروزه در استرالیا، روسیه، کانادا معادن مزبور استخراج می‌شوند.

سنجش درجه درخشندگی الماس

باتوجه به استانداردهای معاصر بخش اعظم تراش قبل از قرن ۱۹ کار کسل‌کننده و بی‌روحی به‌نظر می‌رسید. اختراع شیوه‌ای از تراش تحت عنوان “درخشان‌سازی Brillianteering” سبب به‌حداکثر رساندن میزان درخشش نور سفیدرنگ Brilliance و جلوه الماس شد که تنها گوهری به‌شمار می‌آمد که ‌توانست به این درجه از شفافیت دست یابد.

یک الماس درخشان دارای ۵۷ تراشه بود که ۲۸ مورد آن در قسمت تاج یا بالای جواهر صیقل داده می‌شد که نور منعکس شده توسط ۲۸ تراشه در قسمت زیر یا پاویلیون Pavelian را جذب می‌کرد و حکم مجموعه‌ای از این آیینه را داشت. پنجاه و هفتمین تراشه سطح آن صاف یا Culet‌به‌شمار می‌آمد که در راس پاویلیون قرار داشت.

http://javaher1.blogfa.com  منبع

کاسه ها و جوغنها

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۰ اسفند ,۱۳۹۳

کاسه ها و جوغنها:

یکی از بیشترین علایمی که در ایران عزیز وجود داره سنگ کاسه و جوغنها هستند کاسه ها به طور معمول نشانه قبر هستند اما بعضی مواقع تفسیر دیگری نیز دارند برای یافتن مقبره باید بسته به نوع منطقه  شکل قرارگیری کاسه ها و نشانه های کنار آنها و جهت های جغرافیایی دقت نمود هر چه کاسه خوش تراشتر و عمیق تر باشه به همان اندازه بزرگی و ثروت فرد متوفی رو می رسونه معمولا فاصله کاسه تا قبر از ۱۰ متر تجاوز نمی کنه اما درمواقعی  استثناهایی نیز وجود داره

در کل کاسه ها و جوغنها اینگونه تقسیم می شوند

از نظر عمق و اندازه=

کاسه و یا جوغنها  از لحاظ اندازه به سه گروه کوچک متوسط و بزرگ تقسیم می شوند

کاسه و یا جوغنها از لحاظ عمق هم بصورت عمیق و هم بصورت کم عمق یافت می شوند

کاسه ها و یا جوغنها از لحاظ وضعیت=

۱٫آنهایی که در سقف غارها و یا اتاقها یافت می شوند

۲٫آنهایی که نشانه قبر هستند و در نزدیکی قبری قرار دارند

۳٫آنهایی که در کنار و همراه سایر علامتها استفاده می شود

۴٫آنهایی که دفینه در داخل و یا زیر آنها قرار دارد

نکته مهم: دوستان کاسه به سنگی گفته می شود که فقط یک سر آن سوراخ باشد و از درونش زمین زیر آن معلوم نباشه اما جوغن به سنگی گفته میشه که دارای دو سوراخ از سر تا ته آن باشه و از ته آن زمین معلوم باشه.

۹-۲

۹-۱