فاکتورهای ارزش گذاری سنگ‌های قیمتی

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

فاکتورهای ارزش گذاری سنگ‌های قیمتی:

وزن، اولین فاکتوری است که در قیمت‌گذاری سنگ‌های قیمتی مورد توجه قرار می‌گیرد. رنگ، خلوص و نوع تراش سنگ، از دیگر عوامل مؤثر بر ارزش یک سنگ قیمتی محسوب می‌شوند.درجه شفافیت رنگ با حروف D تا M نشان داده می‌شود که این دسته‌بندی از D به عنوان شفاف‌ترین، شروع و تا M به عنوان کدر‌ترین سنگ قیمتی، ادامه دارد.

این طیف به این دلیل A، B و C ندارد که ممکن است در اکتشاف معادن آینده، سنگ‌های شفاف‌تری نسبت به سنگ‌های قیمتی موجود یافت شوند. معیار دیگر ارزش‌گذاری یک سنگ قیمتی، خلوص و ناپاکی آن می‌باشد که به معنی ترکیب کانی‌های دیگر با سنگ مورد نظر است و از IF تا ‌‌۳I تقسیم‌بندی می‌شود.
از نکات دیگری که می‌توان بدون گذراندن دوره‌های تخصصی در خرید یک سنگ‌ قیمتی مد نظر داشت، شناسنامه سنگ مورد نظر است. در این شناسنامه در کنار میزان وزن سنگی که قصد داریم آن را خریداری کنیم، درجه خلوص و شفافیت‌ آن هم قید شده است.
درجه و نحوه قیمت‌گذاری یک سنگ قیمتی بر اساس سیستم فوق، در جدول همراه آمده است. در جایگاه A، مرغوب‌ترین و گران‌ترین سنگ و در جایگاه Z، نامرغوب‌ترین و ارزان‌ترین سنگ قرار دارد. می‌توانید بر اساس میزان پولی که دارید، سنگ مورد نظرتان را خریداری کنید.

بررسی آرامگاه ها و آئین تدفین در زمان هخامنشی

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

بررسی آرامگاه ها و آئین تدفین در زمان هخامنشی:

با توجه و بررسی مدارک یافت شده در کاووش های علمی باستان شناسی در فلات ایران، چنین به نظر می‌رسد که اقوام بومی ساکن این سرزمین، مردگان خود را در داخل اتاق و یا حیاط و کوچه و در محوطه‌هائی که مربوط به محل زندگی آن ها بوده است دفن می نمودند.
اما اقوام آریائی پس از مهاجرت به این سرزمین، محل خاصی را برای تدفین مردگان خود در خارج از محل مسکونی به عنوان یک واحد مجزا اختصاص دادند. اقوام “ماد” و “پارس” که نام آن‌ها در کتیبه‌ها و سال‌نامه‌های آشوری از قرن نهم پیش از میلاد آمده است، دو گروه از اقوام مهاجر آریائی بودند. آن‌ها نیز در ابتدا طبعاً از رسوم کلی آریائیان در تدفین پیروی می‌کرده‌اند.
بعضی از محققین بر این گمانند که “مادها” و پارسی‌ها زرتشتی بوده و آداب تدفین این اقوام مانند آئین تدفین در دوران ساسانی بوده است. اما هنوز سیر تحول اندیشه ها و معتقدات در زمان “ماد‌ها”ٰ “پارس‌ها” و هخامنشیان که از پارس‌ها بودند، به درستی روشن و آشکار نیست، اما با تکیه بر آثار برجای مانده و مدارک یافت شده در کاووش‌های علمی می‌توان در دوران ماد‌ها و هخامنشیان به دو نوع تدفین قائل بود
۱- تدفین شاهان و خانواده آن‌ها
۲- تدفین مردم عادی.
بر مبنای مطالعات و بررسی‌های انجام شده، جسد فرمانروایان و شاهان مادی را در گور دخمه‌ها که در ناحیه غرب ایران قرار دارند، اما مردم عادی را در گورهائی که در زمین حفر شده بود و روی آن‌ها را به صورت شیروانی و خرپشته توسط سنگ های بزرگ پرداخته بودند دفن می‌کردند. نمونه این آرامگاه ها در گورستان “ت سیلک” کاشان که احتمالاً مربوط به اقوام ماد می‌باشد کشف گردیده. این روش با سقف شیب دار در نخستین گورهای شاهان هخامنشی مانند آرامگاه کوروش نیز دیده می‌شود. (تصویر شماره ۱)

۱۲۶

احتمالاً چون خانه ابدی را به صورت خانه مسکونی دوران زندگی می‌ساختند، بنابراین ریشه این سنت معماری ماد‌ها و پارس ها را باید در مناطق باران خیزی که قبل از کوچیدن به این سرزمین در آنجا ساکن بوده‌اند جستجو کرد. معابر شاهان هخامنشی نیز مانند فرمانروایان ماد با آرامگاه‌های سایر مردم متفاوت بوده است، اما به علت محدودبودن کاوش‌های علمی در ایران، آگاهی ما در مورد گورهای مردم عادی در زمان هخامنشیان بسیار محدود و اندک می‌باشد.

به طور کلی در تدفین شاهان در زمان هخامنشی به دو نوع گور برخورد می‌کنیم:
۱- گور دخمه‌ها که در دل کوه کنده‌شده‌اند.
۲- مقابر سنگی ساخته شده در فضای باز.
نوع دوم نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
الف- آن هایی که ماهیت قبر بودن آن ها قطعی است، مثل آرامگاه کوروش و گور دختر.
ب- بناهائی که کاربرد آن‌ها به عنوان گور حتمی نبوده و مورد تردید می باشند. این بنا‌ها اغلب به شکل بنای چهار‌گوش با سقف مسطح ساخته شده اند و عمل و کاربرد آن ها به عنوان یک مکان عبادی بیشتر است، مانند: کعبه زرتشت و تخت گوهر [تخت گوهر که به نام تخت سلیمان نیز مشهور است از سوی برخی از محققین به عنوان گور “کمبوجیه” عنوان شده است.] در نقش رستم و بالاخره زندان سلیمان در پاسارگاد، که چون ماهیت آن‌ها به عنوان آرامگاه محرز نشده از ذکر آن ها به نام گور هخامنشی خودداری می‌کنیم.

از گور های مردم عادی در دروان هخامنشی تنها نمونه تدفین در خاک که تاکنون شناخته شده، در شوش می باشد، که توسط هیئت باستان شناسان فرانسوی کشف گردیده است. جسد مربوط به بانوی ثروتمندی بود که در تابوتی مفرغی جای داده شده و با زینت آلات زرین و لوازم زندگی از قبیل بشقاب سیمین و ظروف ساخته شده از مرمر به خاک سپرده شده بود. (تصویر شماره ۲)

بیشتر اقوام آریائی مرده را معمولاً با لباس و همراه با اشیائی که در دنیای دیگر مورد نیاز فرد متوفی بود دفن می‌کردند. احتمالاً هخامنشیان نیز از این سنت پیروی کرده‌اند، جسدی که در شوش یافته شده را به همین نحو در تابوت قرار داده بودند. به نوشته آریان، مورخ قرن دوم میلادی اهل آسیای صغیر: وقتی اسکندر از آرامگاه کوروش دیدن کرد، جسد شاه را با لباس و تزئینات در روی تخت زرّینی خوابانده بودند.

لوحه سنگی در خرابه‌های شهر ممفیس مصر یافت شده که جسد یکی از بزرگان هخامنشی را تقریباً به همین شکل نشان می‌دهد، که او را روی تختی قرار داده و مدعوین در حال سوگواری می باشد. این لوحه اکنون در موزه برلین نگاهداری می شود. (تصویر ۳)

در تاریخ اساطیری ایران زمین نیز بدین گونه تدفین اشاره گردیده است. در شاهنامه فردوسی که ترجمه خداینامک، سالنامه رسمی دوران ساسانی است، در مورد تدفین “پیران ویسه” به فرمان کیخسرو پادشاه کیانی، فردوسی چنین می گوید:

یکی دخمه فرمود خسرو به مهر بر آورده آن سر به گردن سپهر
نهادند مر پهلوان را بگاه کمر ببر میان و به سر بر کلاه
همانطور که اشاره شد، گورهای شاهان هخامنشی به دو گونه متفاوت دیده می شوند:
۱- گور در فضای باز مانند قبر کوروش و گور دختر
۲- گور دخمه، یعنی گورهائی که در دل کوه کنده شده اند و مانند گور داریوش و جانشینان او، که از هر گونه نمونه‌ای را مورد بررسی قرار می‌دهیم:
گور دختر:
از نمونه گور‌های هخامنشی است که در فضای باز ساخته شده‌اند و شباهت زیادی به قبر کوروش دارد، اما در ابعاد و اندازه‌های کوچکتری ساخته شده است. این بنا در ناحیه بوزپار واقع در جنوب غربی شیراز قرار دارد. گور دختر برای اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی توسط محمد تقی مصطفوی، باستان شناس ایرانی معرفی شد. او شخصاً این بنا را ندیده بود. اما پس از شنیدن توصیف آن از مردم محلی اعلام کرد که باید این بنا مربوط به دوران هخامنشی باشد.

در سال ۱۹۶۰ پروفسور لوئی واندنبرگ باستان شناس بلژیکی از گور دختر دیدن کرد و احتمال انتساب آن را به یکی از نخستین پادشاهان هخامنشی به میان آورد. دوید استروناخ باستان شناس انگلیسی و عده‌ای از باستان شناسان ایرانی مثل توکلی و مصطفوی نیز پیرو نظریه او بودند. در سال ۱۹۶۶ کارل نابلدر با بررسی فرم و اندازه بست های فلزی به کاررفته در بناهای تخت جمشید و پاسارگاد و میزان به کار گرفته شدن انواع آن ها در بناهای هخامنشی، راهی برای تعیین تاریخ تقریبی پاره ای از آن ساختمان ها پیشنهاد کرد و بر مبنای همین تحقیق گور دختر را متعلق به سده پنجم پیش از میلاد دانست. اما به علت محدود بودن بناهای بررسی شده، روش نایلدر مورد قبول صاحبنظران قرار نگرفت. از محققان ایرانی شاپور شهبازی نیز معتقد است که این بنا نزدیک به اواخر دوران هخامنشی ساخته شده و آرامگاه کوروش کوچک می باشد. دکتر علی اکبر سرفراز باستان شناس ایرانی با بررسی دقیق بنا‌ها و آثار بر جای مانده از دوران هخامنشی و همچنین اشیاء به دست آمده در کاووش های علمی اعلام کرد که خاندان کوروش و خانواده داریوش دارای عقاید و اندیشه های مذهبی متفاوت با یکدیگر بوده اند و این امر در شکل گیری بنای مقابر آن ها مؤثر بوده و به خوبی مشهود است. بنابر این کوروش و منسوبین او دارای گورهای ساخته شده در فضای باز و داریوش و جانشینان او دارای گوردخمه های کنده شده در دل کوه می باشند. بر اساس این نظریه گور دخمه را که از لحاظ تکنیک و سایر ویژگی های معماری هخامنشی ساده تر و ابتدائی تر از بنای گور کوروش است باید مربوط به یکی از نخستین شاهان هخامنشی و منسوبین کوروش بدانیم. گور دختر بنای مستطیل شکلی است به بلندی ۵/۴ متر با بامی شیروانی و شیب دار که از تخته سنگ های برزگ سفید رنگ ساخته شده . این آرامگاه بر روی یک کف یا کرسی سنگی بنا شده که بخشی از آن هنوز در شمال دیده می شود و از مشخصات شیوه معماری هخامنشی است. بر روی این پایه سه طبقه سنگ به شیوه گور کوروش ساخته شده، بلندی هر طبقه ۳۵ سانتی متر است بر روی سومین سکو، خانه سنگی ساخته شده که بلندیش ۴/۳ متر است و درازیش ۹۵/۲ متر و عرض آن ۳/۲ متر و ضخامت دیوارهای سنگی این بنا ۷۵ سانتی متر است. اطاق آرامگاه از درون تنها ۳/۲ متر درازا و ۵۵/۱ متر پهنا دارد و بلندی آن از کف تا سقف به ۰۵/۲ متر می‌رسد.

این اندازه ها در مقایسه با آنچه در آرامگاه کوروش می بینیم بسیار کوچکتر می باشد. در سقف اطاق محفظه‌ای تو خالی وجود دارد. یکی از تفاوت های مهم این بنا با آرامگاه کوروش و سایر مقابر هخامنشی نداشتن در ورودی با تاق آرامگاه می‌باشد. در جبهه شمالی روزنی است که ۷۰ سانتیمتر عرض و ۹۰ سانتیمتر طول دارد، یعنی به اندازه ای است که تابوتی را از آن به درون بنا می توان کشید، هیچ نشانه ای از پانه در نمی‌توان یافت. بنابر این باید پذیرفت که یک سنگ تراشیده به جای در، این روزن را می پوشانیده است. یعنی پس از ساختن آرامگاه و نهادن کالبدی در آن، روزن را با پاره سنگ مسدود کرده‌اند. در بالای در آرامگاه دو طاقچه کوچک مربع شکل در سنگ کنده اند. وجود چنین روزنه هائی در ایران باستان پیشینه داشته است. از کاووش های تپه سیلک کاشان به خوبی پیداست که در آنجا گورهائی وجود دارد که در دیوار‌های جانبی سوراخ ها و یا روزن هائی دارد که شبیه طاقچه‌های مذکور است.

دومین نوع آرامگاه‌های هخامنشی به صورت گور دخمه‌های صخره‌ای هستند که در زمان داریوش اول و جانشینان او ساخته شده‌اند. این گور دخمه‌ها در دل صخره‌های نقش رستم و کوه تخت جمشید کنده شده‌اند. این آرامگاه‌ها بر خلاف گور دخمه‌های مادی از نظر شکل ظاهری یکسان می‌باشند. نمای آن‌ها نمایشگر تصویری است که از سه بخش تشکیل یافته و یکی بر بالای دیگری حجاری شده اند. ظاهر آنان عموماً شبیه صلیب یونانی بوده و بلندیشان از ۲۴ متر تجاوز نمی کند. بخش زیرین این آرامگاه ها عموماً به صورت متوازی الاضلاع تراشیده شده و هیچگونه تزئین و پاکنده کاری در آن صورت نگرفته است. دو بخش دیگر روی هم رفته نمای بیرونی کاخی را نشان می‌دهند. این نما در زیر رواقی دارد. به عبارت دیگر خط افقی صلیب به عنوان یک ایوان ستوندار کنده شده است. در وسط این ایوان در ورودی دخمه قرار دارد که در دو طرف آن دو نیم ستون ساخته شده. سر ستون ها به شکل بالا تنه دو گاو هستند که به هم پشت نموده و کاملاً شبیه ستون های تخت جمشید می باشند. در کاخ‌ها در وسط این ستون ها و در فاصله بین دو تنه گاو ها، تیر های چوبی برای نگهداری سقف قرار می گرفته که در این جا به صورت سنگ تراشیده نمایش داده شده. درها شبیه درهای کاخ داریوش در تخت جمشید با گیلوئی مصری می‌باشد و در حاشیه لبه قرنیز ایوان، نقش های کنگره دار باروهای تخت جمشید به تصویر کشیده شده است. بر بالای ایوان یک سکوئی قرار گرفته است. البته بخش عمودی صلیب در قسمت بالا به دو بخش تقسیم شده است. در بخش بالائی آن تصاویر کنده کاری شده به چشم می‌خورد که شاه روی یک سکوی پله دار ایستاده و با دست چپ کمانی را گرفته و انتهای آن را همانطور که در نقش برجسته مادی گور دخمه قیزقاپان دیده می شود بر روی پای چپ خود نهاده است. شاه دست راست خود را به نشانه احترام به سوی آتشدانی که در آن آتش می سوزد دراز کرده است. در بخش پائین بیست و هشت مجسمه در در دو ردیف یکی بر بالای دیگری، تخت شاه را با دست‌های خود نگاه داشته‌اند. این‌ها چنانکه در کتیبه بالای آرامگاه داریوش اول در نقش رستم آمده است، نمایندگان استان های گوناگون امپراطوری هخامنشی می‌باشند. در درون هر یک از آرامگاه‌های صخره‌ای دهلیز و بعد از آن اطاق ایجاد گردیده و در اطاق ها گورهائی جهت تدفین شاه و افراد خانواده در سنگ تراشیده شده، اما فاقد نقش و نگار و تزئینات می باشند. پوشش سنگی روی قبر ها به صورت خرپشته تراشیده شده که از نظر روش معماری، پوشش قبر‌های سیلک «ب» را به خاطر می آورد و قابل مقایسه با آن ها می‌باشد. در نقش رستم آرامگاه داریوش اول، خشایارشا، اردشیر اول، داریوش دوم و در تخت جمشید آرامگاه اردشیر دوم، اردشیر سوم و قبر ناتمام داریوش سوم قرار دارد. اگر چه همه این آرامگاه ها از نظر معماری و نقوش تقریباً یکسان می باشند، اما دارای تفاوت های جزئی نیز هستند. بنابر این به عنوان نمونه آرامگاه داریوش اول در نقش رستم را باختصار مورد بررسی قرار می دهیم.

آرامگاه داریوش اول:
از چهار آرامگاه هخامنشی در نقش رستم، تنها آرامگاه داریوش دارای کتیبه می باشد، که شامل دو سنگ نبشته مفصل و چند سنگ نبشته کوتاهتر به خط میخی و به سه زبان پارسی، ایلامی و بابلی می باشد. (تصویر شماره ۵) همانطور که قبلاً اشاره شد، نمای خارجی و طرز ساختمان آرامگاه های نقش رستم و تخت جمشید یکسان بوده و عبارت از یک مجلس حجاری به پهنای ۱۲ متر و بلندی ۶ متر که شاه هخامنشی را بر اورنگ شاهی در حالی که دست راست خود را به حال نیایش بلند کرده و در دست دیگرش کمانی گرفته نشان می دهد. اریکه شاه بر فراز دست ۲۸ تن نمایندگان کشورهای تابعه در دو ردیف قرار گرفته. این نمایندگان هم در نوشته پیشانی آرامگاه و هم در بالای سرشان معرفی گردیده اند. در قسمت پائین نمای آرامگاه تصویر ایوان کاخ شاهی نمایانده شده است، که سقف آن بر چهار ستون قرار گرفته و دری در وسط دارد، که در ورودی آرامگاه را تشکیل می دهد و اطراف این در را ردیفی از گل ها ۱۲ برگ و بالای ستون ها را ردیف شیر های ایستاده مزین ساخته است. جامه و اندام داریوش عیناً به شکل همان نقش های برجسته ای است که در درگاه های بنای تخت جمشید حجاری شده. دسته تخت سلطنتی را چهار سر شیر تشکیل داده و در دو ردیف پایه تخت دو سرباز خوزستانی پاس می دهند. در دو طرف تخت شاهی و خارج از متن سه ردیف سرباز ردیف سه نفر، دو نفر پارسی و یک مادی نقش گردیده است. کنار نیزه داریوش شخصی در کنار اورنگ شاهی قرار گرفته و به سه زبان نام او به خط میخی نوشته شده «گتو بروو» GAUBARUVA او از شخصیت های ممتاز عهد هخامنشی شمره می شد که دخترش یکی از همسران داریوش بود. کمانداری که در این نقش تبر جنگی داریوش را نگاه داشته به نام «اسپی چاما» در نوشته به خط میخی معرفی شده است. درون آرامگاه جای نُه قبر خزینه مانند در سه ردیف و راهرو درازی به طول ۷۰/۱۸ متر و پهنای ۱۵/۲ متر می باشد. در مورد تعداد قبر ها که غیر از جای جسد داریوش جای هشت جسد دیگر دارد، می توان حدس زد که مربوط به ملکه و مادر و سایر همسران و فرزندان او بوده، هر کدام از این نه قبر دارای حجمی به ابعاد ۱در ۹۲/۱ سانتیمتر است، که پس از دفن اجساد سنگ بزرگ محدّبی به قطر ۲۵ سانتیمتر و کمی پهن تر از دهانه قبر بر روی آن قرار داده بودند. برای حفظ اجساد از سرایت آب و ترشحات آن به درون قبرها، دور تا دور سنگ های قبر مجرایی تراشیده بودند که تراوشات آب را به خارج بریزد. نکته دیگر آن که تنها آرامگاه هخامنشی که در تخت جمشید دارای کتیبه است، آرامگاه اردشیر سوم می باشد.

یارنامه ها
۱- گزارش های باستان شناسی؛ گروه باستان شناسان آلمانی؛ ترجمه و نشر کتاب
۲- ماد ها و پارس ها؛ ویلیام کالیکان؛ انتشارات شورای مرکزی
۳- باستان شناسی ایران باستان؛ لوئی واندنبرگ، انتشارات دانشگاه تهران
۴- ایران از آغاز تا اسلام؛ رومن گریشمن؛ ترجمه و نشر کتاب
۵- پند ایران (جلد اول)؛ رومن گریشمن؛ ترجمه و نشر کتاب
۶- پایتخت های هخامنشی، علی سامی؛ انتشارات دانشگاه پهلوی
۷- ایرانویج؛ دکتر بهرام فره وشی؛ انتشارات دانشگاه تهران
۸- سفرنامه جکسن؛ ویلیام جکسن؛ انتشارات خوارزمی
۹- شاهنامه فردوسی؛ با تمام ا. برتلس؛ انستیتوی ملل آسیا
۱۰- مجموعه دروس باستان شناسی دکتر علی اکبر سرفراز- دکتر بهمن فیروزمندی؛ جهاد دانشگاهی
۱۱- مجله باستان شناسی و هنر ایران شماره ۱۰؛ شاپور شهبازی؛ اداره کل باستان شناسی
۱۲- بررسی های تاریخی؛ شماره مخصوص (سال ششم)؛ انتشارات ارتش

اتاق اسرارآمیز در مقبره باستانی یونان

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

اتاق اسرارآمیز در مقبره باستانی یونان:

به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، باستان‌شناسان یونانی که چندی است سرگرم حفاری در منطقه آمفیپلیس – در ۶۵ کیلومتری شهر تسالونیکی – هستند و تاکنون به یافته‌های مهمی دست یافته‌اند، درجدیدترین اکتشاف خود در این گور باستانی یک اتاق را پیدا کردند که با خاک پر شده بود و به روی دیوارهای آن آثاری با رنگ قرمز حک شده بود. این اتاق کشف شده پشت در مجسمه زنی قرار دارد که هفته گذشته در این منطقه کشف شد

باستان‌شناسان در ماه اوت نیز دو مجسمه ابوالهول بدون سر را نیز در ورودی این مقبره کشف کردند و طی چند هفته گذشته با برداشتن خاک و دیوارهای سنگی در تلاشند به گور اصلی نزدیک شوند و هویت فرد دفن شده در آنجا را مشخص کنند.
تیم باستان‌شناسان به سرپرستی «کاترینا پریستری» معتقد است، قدمت این گور به چهار قرن پیش از میلاد بازمی‌گردد و دارای سبک معماری «دیناکراتیس»، معمار ارشد اسکندر مقدونی است.
احتمال یافتن جسد «الکساندر» در این گور باستانی توسط باستان‌شناسان کم است و بنابر شواهد تاریخی جسد وی در شهر الکساندریا دفن شد. گرچه هیچ بقایایی از آن تاکنون یافت نشده است.
بنابر برخی گمانه‌زنی‌ها این مقبره ممکن است متعلق به رکسانا، همسر ایرانی اسکندر، مادر و یا یکی دیگر از نزدیکان او باشد.

پله پله تا موفقیت …

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

پله پله تا موفقیت:

عزیزان افرادی که در این راه وارد می شوند به ۴ دسته تقسیم می شوند .شما باید بدانید در کدام دسته قرار دارید تا بدانید چقدر به موفقیت نزدیک هستید

۱٫مبتدی (پایه کار و علایم)

۲٫آماتور(فهم منطق علایم و یادگیری علوم مرتبط)

۳نیمه حرفه ای (استفاده از علم به علاوه تجربه عملی و استفاده از تجربیات اساتید)

۴٫حرفه ای

عمدتا افراد مبتدی بدنبال خزانه ها یا سفیدخانه های بزرگ هستند و بسیار خیالپردازانه می اندیشند.کسانیکه از مرحله آماتوری در آمدند تازه واقع بین می شوند و این مقدمه موفقیت است.این مرحله (نیمه حرفه ای) مهمترین و حساس ترین مرحله در این وادی است باید سعی کرد علم و اطلاعات درست و تجربه عملی به علاوه یک استاد دلسوز داشت تا به مرحله بالاتر رسید و اینجاست که با کمی اعتماد به نفس می شود مزد تلاش خود را گرفت.همواره کسانیکه بدنبال مال بزرگند به هیچ چیز نمی رسند.دوستان این قدر عجول نباشید در این راه باید صبر و تلاش کرد و توکل به خدا نمود . به یاد داشته باشید عمدتا موفقیت بین مرحله ۳ و ۴ بدست می آید . سعی کنید با واقعیت جلو بروید تا موفقیت را لمس کنید…

آیا آرامگاه پادشاه ساسانی پیدا شده است؟

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

آیا آرامگاه پادشاه ساسانی پیدا شده است؟

غار شاپور که در درون خود مجسمه شش‌متری شاپور ساسانی را دارد، در کمرکش ۱۷۰۰‌متری کوهی در دل تنگ چوگان واقع است. پیش از این از سوی برخی باستان شناسان گمانه‌هایی در رابطه با احتمال قرار‌داشتن آرامگاه این شهریار ساسانی در دل غار طرح شده بود.

۱۲۳-۱

صدرا محقق: روز گذشته و به صورت اتفاقی اسکلتی انسانی در قسمت انتهایی یکی از دالان‌های «غار شاپور» در «تنگه چوگان» کازرون کشف شد. با کشف این اسکلت، گمانه‌ها پیرامون احتمال قرار‌داشتن آرامگاه شاپور اول پادشاه بزرگ ساسانی در این غار را بار دیگر می‌توان مطرح کرد.
غار شاپور که در درون خود مجسمه شش‌متری شاپور ساسانی را دارد، در کمرکش ۱۷۰۰‌متری کوهی در دل تنگ چوگان واقع است. پیش از این از سوی برخی باستان شناسان گمانه‌هایی در رابطه با احتمال قرار‌داشتن آرامگاه این شهریار ساسانی در دل غار طرح شده بود، با‌این‌حال هیچ مدرکی که تاییدی بر این گمانه باشد در دست نبود اما کشف این اسکلت انسانی در انتهای یکی از دالان‌های درونی غار بار دیگر بحث‌ها پیرامون این گمانه را مطرح خواهد کرد. غار شاپور در نزدیکی شهر تاریخی بیشابور، مهم‌ترین پایتخت ساسانیان، در انتهای تنگه چوگان و در سینه کوه، قرار دارد. مجسمه شاپور تنها مجسمه سنگی بازمانده از دوران باستان است. غار شاپور یکی از سه غاری است که در قسمت غرب تنگ چوگان قرارگرفته‌اند. این غار با دهانه‌ای بزرگ‌تر از دو غار دیگر در وسط است: غار سمت چپ، به غار مادر شاپور معروف است و غار سمت راست «غار مرمر» نامیده می‌شود. تندیس شاپور، شهریار پر‌آوازه ساسانی در دهانه غار قرار دارد. در این تندیس شاپور با جامه‌ای ساده و ظریف با کمربندی که به دور کمر بسته و شمشیر حمایل کرده، نشان داده شده است.

۱۲۳-۲

به گفته بسیاری از باستان‌شناسان مجسمه شش‌متری شاپور در این غار، شاهکار پیکرتراشی ایران باستان است که پس از نزدیک به ۱۷۰۰ سال هنوز باقی مانده است. با‌این‌حال اما، این تندیس در گذر ایام دچار آسیب‌های فراوان شده و بخش‌هایی از آن از بین رفته است. با وجود ارزش‌های تاریخی بی‌بدیل این غار، تاکنون از سوی پایگاه پژوهشی بیشابور که برای محافظت و مرمت آثار تاریخی این محوطه باستانی راه‌اندازی شده است هیچ اقدام پژوهشی، کاوشگرانه و مرمتی خاصی صورت نگرفته است.
محسن عباسپور، فعال میراث فرهنگی در کازرون و عضو شورای مرکزی انجمن غیردولتی هم‌اندیشان جوان این شهرستان در رابطه با چگونگی کشف اسکلت انسانی در غار شاپور به «شرق» گفت: «این اسکلت‌ها در بدنه یکی از دالان‌های غار شاپور مشاهده شدند که طی سالیان گذشته بر اثر رسوب‌گذاری‌های متعدد زیر لایه‌ای از رسوب قرار گرفته بودند. هنوز چند قطعه از استخوان‌های این اسکلت نیز در دیواره

در این تندیس شاپور با جامه‌ای ساده و ظریف با کمربندی که به دور کمر بسته و شمشیر حمایل کرده، نشان داده شده است. به گفته بسیاری از باستان‌شناسان مجسمه شش‌متری شاپور در این غار، شاهکار پیکرتراشی ایران باستان است که پس از نزدیک به ۱۷۰۰ سال هنوز باقی مانده است.

غار باقی مانده و در انتظار حضور باستان‌شناسان باقی مانده است. با آنکه تاکنون کاوشی در غار شاپور صورت نگرفته، ولی قوی‌ترین نظریه‌های باستان‌شناسی در خصوص کاربری این غار، از احتمال وجود مقبره شاپور ساسانی در این غار باستانی حکایت می‌کنند. این نظریه‌ها عمدتا بر پایه این استدلال مطرح شده‌اند که در دوره‌های تاریخی پیش از ساسانیان نیز مقبره‌های پادشاهان ایرانی در سینه کوه‌ها قرار داشته‌اند که از جمله آنها می‌توان به مقبره‌های موجود در نقش رستم اشاره کرد.” این فعال میراث فرهنگی در ادامه می‌افزاید: «در حال حاضر بیش از هر چیز غار شاپور نیاز به حضور و مطالعات میدانی باستان‌شناسان دارد تا بتوانند با کاوش و خاکبرداری به سایر آثار احتمالی موجود در این غار باستانی دست یابند. مطمئنا این محوطه باستانی دارای حرف‌ها و ناگفته‌های تاریخی بسیاری است که مطالعات منسجم پیرامون آنها می‌تواند به شناخت بهتری از وضعیت غار و همچنین ارتباط آن با شهر تاریخی بیشابور بینجامد. با این وجود متاسفانه تاکنون پایگاه پژوهشی بیشابور به‌عنوان اصلی‌ترین متولی مطالعات باستان‌شناسی در این مجموعه، به‌ویژه طی سال‌های اخیر، بسیار منفعل عمل کرده و این انتظار وجود دارد که حداقل به دنبال کشف این اسکلت‌ها، بازنگری اساسی در شیوه مطالعات پیرامون شهر تاریخی بیشابور و محوطه‌های باستانی اطرافش صورت پذیرد؛ به‌ویژه آنکه این شهر به لحاظ ارزش بالای تاریخی خود، در ردیف کاندیداهای ایران برای ثبت در فهرست آثار جهانی قرار دارد.»
با وجود گفته‌های عباسپور تنها عملیات مشخص باستان‌شناسی که در غار شاپور صورت گرفته، عملیات مرمت پاهای مجسمه شاپور و بلند‌کردن مجدد این مجسمه بوده که در دوران پهلوی و با عدم ظرافت و توسط یک هنگ نظامی صورت پذیرفته است که ماده تاریخی آن نیز در دیواره غار حجاری شده است. برای پیگیری نظر مسوولان پایگاه میراث تاریخی بیشابور به‌عنوان متولی اصلی محافظت از غار شاپور و مسوولان معاونت میراث سازمان میراث فرهنگی کشور با دو رییس پایگاه بیشابور مصیب امیری، و کفیری، مدیرکل امور بناها و محوطه‌های تاریخی میراث کل کشور تماس گرفتیم. بااین‌حال امیری در پاسخ به «شرق» تنها به ذکر این نکته بسنده کرد: «درست است که من رییس پایگاه بیشابور هستم. اما درحقیقت در این محوطه نیستم و مسایل مربوط به این محوطه تاریخی به معاونت میراث استان فارس مربوط است و من در جریان آن نیستم.» کفیری نیز با اعلام اینکه از این خبر اطلاعی ندارد گفت: «اجازه دهید من با مسوولان پایگاه بیشابور تماس بگیرم و اطلاعات لازم در‌این‌باره را از آن کسب کنم. پس از آن با شما تماس می‌گیرم و نظرم را اعلام خواهم کرد.» با‌این‌حال و با وجود گذشتن سه ساعت از این تماس، مدیرکل امور بناها و محوطه‌های تاریخی میراث کل کشور نه‌تنها با ما تماسی نگرفت، بلکه همه تلفن‌های «شرق» برای پیگیری ماجرا را نیز بی‌پاسخ گذاشت.
به نظر می‌رسد مسوولان سازمان میراث فرهنگی کشور چندان به اهمیت کشف اسکلت انسانی در غار شاپور که می‌تواند پاسخی به پرسش‌های باستان‌شناسان در رابطه با این غار و چگونگی کفن و دفن پادشاهان سلسه ساسانی باشد واقف نیستند. با‌این‌همه امید می‌رود خبر کشف این اسکلت انسانی، پیش از آنکه پای غارتگران آثار تاریخی را به غار شاپور باز کند، منجر به انجام بررسی و کاوش‌های باستان‌شناسی و اعزام کارشناسان به این غار شود. غار شاپور در فاصله ۲۰کیلومتری شرقکازرون و در استان فارس واقع شده است. این غار در فاصله‌ای نزدیک از شهر تاریخی بیشابور و نقوش برجسته‌های تنگ چوگان قرار گرفته است.

در جستجوی قبر چنگیزخان …

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

در جستجوی قبر چنگیزخان:

هشتصد سال از مرگ چنگیزخان می‌گذرد و در این مدت بسیاری بیهوده تلاش کرده‌اند که گور او را بیابند، او در زمان مرگ، امپراتوری‌ای داشت که از دریای خزر تا افیانوس آرام گسترده بود، سپاه او در جریان تسخیر چین و بخش اعظم آسیای مرکزی، بسیار کشت و غارت کرد، اما در ضمن این تهاجم، ارتباطی هم بین شرق و غرب ایجاد کرد، او به عنوان یکی از بی‌رحم‌ترین و مشهورترین رهبران دنیا، دنیا را از نو ساخت.
اما مرگ چنگیرخان در هاله‌ای از ابهام است، بسیاری از تاریخدانان مرگ او را نتیجه زخم‌های میدان نبرد می‌دانند، بعضی عقیده دارند او پس از افتادن از اسب درگذشته است و بعضی‌ها هم مرگ او را ناشی از بیماری می‌دانند. در این میان گور او هرگز کشف نشد، چرا که در زمان به خاک سپردن او، اقدامات زیادی برای ناشناس باقی ماندن گور او و حفاظت از آن در مقابل دزدان مقبره‌ها انجام شد.
این گونه شایع است که گروه نگهبان او، همه افرادی را که در اطراف محل خاکسپاری بودند، کشتند، کسانی که مقبره را هم ساختند، کشته شدند و حتی همین سربازانی که کارگران احداث‌کننده مقبره را کشته بودند، خود کشته شدند! حتی تصور می‌شود که برای استتار مقبره جنگلی روی آن ساخته شد و با تغییر مسیر یک رود، همه چیز پنهان شد.
هنوز مشخص نیست که چه میزان از این حرف‌ها راست و چه میزان افسانه و تخیل باشد، اما باور عمومی این است که او به تنهایی به خاک سپرده نشده است و گروهی از وابستگان او، همراه او دفن شده باشند.
تا به حال گروه‌هایی از دانشمندان آلمانی، ژاپنی، روسی و بریتانیایی با صرف میلیون‌ها دلار پول، سعی کرده‌اند که مقبره او را کشف کنند، اما تلاش آنها به نتیجه‌ای منجر نشده است.
البته تا حالا!
در تازه‌ترین تلاش، گروهی از تاریخدانان و باستان‌شناسان مغول و آمریکایی با هم متحد شده‌اند که این معمای تاریخی را حل کنند و موفق شده‌اند که نشانه‌هایی از گور چنگیزخان را در کوهی در یک منطقه دورافتاده در شمال غربی مغولستان بیابند. آنها بقایای یک ساختمان بزرگ را پیدا کرده‌اند که قدمت ساخت آن به قرن ۱۳ یا ۱۴ برمی‌گردد که منطبق با زمان مرگ چنگیز خان است. در همین منطقه آنها مقدار انبوهی کلاهخود، چینی و مواد ساختمانی هم یافته‌اند.

۱۲۲-۱

آلبرت لین، که یکی از محققان نشنال جئوگرافیک است، پژوهشگر اصلی این گروه است:

۱۲۲-۲

کوهی که صحبت از آن به میان آمد، کوهی به نام خنتی Khentii است، اگر تحقیقات کامل شود و به نتیجه کامل برسد، دانشمندان باستانشناس به یکی از بزرگ‌ترین کشف‌ها، در چند سال اخیر دست می‌یابند.
در این تحقیق، از فناوری‌های پیشرفته‌ای مثل هواپیماهای بی‌سرنشین و رادارهایی که زیر سطح زمین را بررسی می‌کنند، استفاده می‌شود. در این تحقیق چهار هزار مایل مربع سطح این کوه با دقت عکسبرداری شده است. در آزمایشگاه پژوهشکده فناوری اطلاعات و ارتباط از راه دور دانشگاه کالیفرنیا، لین و گروهش، حجم عظیمی از تصاویر ماهواره‌ای با وضوح بسیار بالا را بررسی کرده‌اند و با استفاده از آنها و اسکن‌های راداری، کل منطقه را به صورت یک مدل سه‌بعدی بازسازی کرده‌اند. این پژوهش در واقع یک پژوهش یک کدباز یا open-source محسوب می‌شود، چون هزاران داوطلب آنلاین در آن ۸۵ هزار عکس با وضوح بالا را برای جستجوی ساختمان‌ها و تشکیلات با ظاهر متفاوت، بررسی کرده‌اند.

۱۲۲-۳لین در مقابل مدل سه‌بعدی کوه خنتی

برای رسیدن به کوه‌های خنتی باید به پایتخت مغولستان -اولان باتور- بروید و سپس از آنجا با خودرو به سمت شرق بروید، در این مسیر به شهر باگانور می‌رسید که شهری در نزدیکی معادن است، در بیرون این شهر مجسمه چنگیز را می‌بینید. در بیرون این شهر فقیر، یک چرخ نقاله ده مایلی وجود دارد: نشانی از بزرگ‌ترین معدن زغال سنگ روباز مغولستان. در شمال شهر بقایای تشکیلات نظامی ارتش شوروی سابق دیده می‌شود، دورتر که شوید، دره و جلگه رود کرولن Kerulen را می‌بیند، جایی که زادگاه مغول‌ها محسوب می‌شود و زیبایی خیره‌کننده‌ای دارد. اینجا در مسیر راه اصلی شرق به غرب قرار دارد، اگر از اینجا به شمت غرب حرکت کنید به دریای خزر می‌رسید و اگر به شرق بروید به ژاپن و شمال چین می‌رسید، در حاشیه این راه بیابان گُبی قرار دارد که کابوس مارکو پولو و سایر مسافران بوده است.

۱۲۲-۴

آب و هوای خوب و جغرافیای خاص این جلگه، آن را مبدل به یکی جذاب‌ترین نقاط برای زندگی چادرنشینان کرده است، برخلاف سایر مناطق مغولستان که در زمستان دمای آنها به منفی ۴۰ و در تابستان به ۴۰ درجه سانتیگراد می‌رسد، آب و هوای این منطقه بسیار معتدل است، در جای جای خاک این جلگه گورهایی پراکنده هستند و باستانشناسان، در خاک آن گور روی گور پیدا می‌کنند، گورهایی که از سوی قبیله‌ای مختلف مورد استفاده قرار می‌گرفتند.
بسیاری از خانواده‌های مغول هنوز هم در چادر زندگی می‌کنند، در بالای این سر مردم آسمانی آبی قرار دارد و چادر آنها در زمینه طبیعت سبز، به مانند قایق‌های سفیدی در دریایی سبزرنگ هستند.

۱۲۲-۵

این وضعیت سال‌های سال حفظ شده است، اما زمستان‌های بسیار سرد و تابستان‌های خشک در یک دهه اخیر، باعث شده است که مردم چوپان این منطقه که زندگی‌شان به حیات چهارپایان گره خورده است، از این منطقه مهاجرت کنند. بیشتر از یک سوم مردم مغولستان چنین وضعیتی دارند. ده‌ها هزار نفر از آنها به حاشیه شهرها رفته‌اند، هزاران نفر دیگر هم کارشان استخراج غیرقانونی طلا شده است.

اما مغولستان مدت‌‌ها است که بسیار سریع در حال پیشرفت است، قسمت اعظم این پیشرفت به خاطر معادن غنی این کشور است، تخمین زده می‌شود که اقتصاد مغولستان بیشترین شتاب رشد را دنیا داشته باشد، ارزش مادی ذخایر زغال سنگ، مس و طلای این کشور حدود ۱٫۳ تریلیون دلار برآورد می‌شود.

اما تمدن به این روستاهای دور افتاده هم راه یافته است، در روستا یک دی..ش دریافت برنامه‌های ماهواره‌ای و تراکتور و موتورسیکلت‌های ساخت چین در بیرون چادرها دیده می‌شود.

در مغولستان، هنوز هم بازار خرافه‌پرستی گرم است و جستجوی گور چنگیز، چیز مناقشه‌آمیزی است و خیلی‌ها تصور می‌کنند که باید اجازه داد چنگیز در گورش آسایش داشته باشد، آنها فکر می‌کنند که با پیدا شدن گور چنگیز، دنیا به پایان می‌رسد.

جالب است بدانید که خیلی از چینی‌ها چنگیز را چینی می‌دانند و آرامگاه بزرگی در بزرگداشت او با یک گور خالی در چین احداث شده است:

۱۲۲-۶

اگر گور چنگیز در مغواستان پیدا شود، تبعات سیاسی-چغرافیایی فراوانی را باعث می‌شود. بسیاری از چینی‌ها عقیده دارند که همانند دوران کوبلای خان، تبت و مغولستان، متعلق به چین هستند. پیدا شدن گور چنگیز در مغولستان ممکن است باعث زنده شدن نوعی غرور ملی در مغول‌ها شود و تسلط چین بر مغولستان و معادنش را دچار خدشه کند.
چنگیز یا تموچین، زندگی‌ای حماسی داشت، در کودکی پدر او به قتل رسید و خانواده‌اش تبعید شدند. ولی چنگیز از این شرایط دشوار، جان سالم به در برد و یک جنگجو و تئوریسین میادین جنگ شد.او توانست قبایل جنگجو را با هم متحد کند و بر بیشتر دنیای شناخته‌شده آن زمان، تسلط پیدا کند. علاوه بر این او توانست با معرفی حروف الفبا و یک واحد پول مشترک، جامعه را هم دگرگون کند و یکی از تأثیرگذارترین مردان هزاره قبلی شود.
در طی این جاه‌طلبی‌ها سربازان او غارت و چپاول می‌کردند و شمار زیادی اولاد بر جای می‌گذاشتند. پسر چنگیز -توشی- ۴۰ پسر داشت، نوه‌اش کوبلای خان، ۲۲ پسر داشت. جالب است بدانید که بر اساس یک مطالعه ژنتیک که در سال ۲۰۰۳ انجام شد، مشخص شد که ۱۶ میلیون مرد از نظر کروموزوم Y، میراث مشترکی دارند که به مردی در هزار سال پیش برمی‌گردد. خیلی‌ها این طور نتیجه گرفتند که این پدر مشترک، کسی نیست جز چنگیز! البته به خاطر اینکه هنوز بقایای جسد چنگیز کشف نشده است، نمی‌توان این مطلب را به صورت علمی تأیید کرد..

۱۲۲-۷چنگیزخان در جامع التواریخ یا تاریخ رشیدی

در طی ۲۰ سال چنگیز توانست بر سرزمین بزرگی از اقیانوس آرام تا دریای خزر تسلط پیدا کند، غنایم جنگ‌های او به مغولستان انتقال پیدا می‌کردند، این طور رسم بود که دارایی‌ها هر سرباز بعد از مرگ، با او دفن می‌شد، چون مغول‌ها این تصور را داشتند که این دارایی در حیات بعد از مرگ به کار می‌آیند. خیلی‌ها فکر می‌کنند که گور چنگیز پر از طلا و نقره و جواهرات باشد.

۱۲۲-۸قلمرو امپراتوری مغول در زمان مرگ چنگیز

بعد از سقوط دودمان چینگ، مغولستان در سال ۱۹۲۲ اعلام استقلال کرد، اما چین هنوز مغولستان را بخشی از قلمرو خود می‌دانست، به همین خاطر مغولستان به شوروی متمایل شد و با حمایت شوروی در سال ۱۹۲۴ یک بار دیگر اعلام استقلال کرد. اما این استقلال بهای خاص خودش را داشت، مقامات شوروی اجازه تحقیق در مورد چنگیزخان را به محققان مغول نمی‌دانند، آنها واهمه داشتند که چنگیز سمبل گروه‌های مخالفی شود که در پی استقلال واقعی هستند.

در دهه ۱۹۶۰، در یک تحقیق مشترک توسط دانشمندان مغول و آلمان شرقی، خرده‌ریزهای سفال، میخ، آجر و چیزهایی که تصور می‌شد در ساخت یک مقبره می‌توانند به کار روند، در کوهستان مقدس خنتی پیدا شد. آنها با جستجوی بیشتر، صدها سنگ قبر، زره و پیکان پیدا کردند، اما اثری از گور چنگیز پیدا نشد.

بعد از سقوط امپراتوری شوروی، ژاپنی‌ها دست به کار شدند، روزنامه یومیوری هلیکوپتری را اجاره کرد، بلکه با جستجو در بالای کوه، اثری از گور جنگیز بیابد. در سال ۲۰۰۱ هم یک تاجر اهل شیکاگو در صدد پیدا کردن گور جنگیز برآمد، اما مقامات او را از هرگونه دسترسی به کوه منع کردند. یک بار هم در یک محل به نام دیوار Almsgiver، گور سربازی متعلق به قرن دهم پیدا شد، اما هیئت اعزامی بعد از یک رشته حوادث که روزنامه‌ها به آن نفرین چنگیز لقب دادند، مجبور به بازگشت شد.

سرانجام سه سال پیش با حمایت دانشگاه کالیفرنیا و نشنال جئوگرافیک، دانشمندان به رهبری دکتر لین اجازه دسترسی به کوه را پیدا کردند.

همان طور که پیشتر گفته شد این دانشمندان به یاری عکس‌های ماهواره‌ای و رادار، مکان‌هایی را یافتند که احتمال می‌رود گور چنگیز در آنها باشد. آنها تا به حال سرامیک‌ها، زره‌ها و کلاهخودهایی یافته‌اند که نشان از فعالیت انسان در این مطقه دورافتاده دارد. سنجش قدمت این اشیا با کربن، نشان می‌دهد که این اشیا عمرشان مقارن با زمان چنگیزخان است.

مقامات مغولستان، به شدت گروه تحقیقاتی را کنترل می‌کنند، آنها حق دارند چون دزدی از مقابر در مغولستان یک مشکل رو به تزاید است، غنایم به دست امده از مقبره‌ها به چین و هنگ کنگ قاچاق می‌شوند. اما گروه تحقیقاتی عقیده دارند که میراث به دست‌آمده باید در یونسکو به عنوان میزاث جهانی ثبت شود.

خیلی از شهروندان مغولستان، چنگیز را پدر مغولستان مدرن و سمبل استقلال این کشور می‌دانند، فرودگاه پایتخت مغولستان، فرودگاه بین‌المللی چنگیز نام دارد و هتلی هم در همین جا به نام چنگیز وجود دارد. حتی دانشگاه و نوشابه‌های انرژی‌زا و وُدکاهایی هم به نام چنگیز در مغولستان وجود دارند!

در قلب پایتخت، در جلوی پارلمان، مجسمه چنگیز، همچون مجسمه آبراهام لینکلن قرار دارد.

۱۲۲-۹

در بیرون پایتخت هم یک مجسمه ۲۵۰ تنی از چنگیز که از فلز ضد زنگ ساخته شده است، وجود دارد.

۱۲۲-۱۰

الهه های ایران باستان

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

الهه های ایران باستان:

۱۲۱-۷vohu

۱۲۱-۱ ameretat

۱۲۱-۲armaiti

۱۲۱-۳asha

۱۲۱-۴haurvatat

۱۲۱-۵kshathra

۱۲۱-۶mainyu

کالبد شکافی علایم …

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

کالبد شکافی علایم:

دوستان بحث علایم و علایم شناسی هم ساده است و هم پیچیده .علایم ها با زبان بی زبانی خیلی چیزها را بیان می کنند.حال این سوال پیش می آید آیا علایمها می توانند به غیر از مفهومی که برای یک گنجینه مهم دارند در خود مفاهیم دینی یا اجتماعی و…داشته باشند.برای جواب دادن به این مساله به مثالی زیر توجه فرمایید.به طور مثال اگر در مکانی بت یا مجسمه فیلی وجود داشته باشد شما اگر کمی مطالعه در تاریخ و داشته باشید می بینید که فیلها در دوران تاریخی در دو دوره در جنگها مورد استفاده قرار می گرفتند که این دو دوران هخامنشی و ساسانی بوده است.حال اگر تاریخ منطقه خود را نیز بدانید کار آساتر خواهد شد .دانستن این مورد می تواند به ما بفهماند که به طور مثال این گنجینه یا قبر مهم متعلق به قشر نظامی آن دوران بوده است.حال این چه فایده ای دارد؟

این به ما در گمانه زنی ها و یافتن محل اصلی مکان مورد نظر بسیار راه گشا است که به طور مثال اگر ساسانی بوده باشد و مورد قبر باشد شما با مطالعه ادیان آن دوران و اعتقادات آن دوران که بخشی سرداران آن دوران اعتقاد به آناهیتا یا میترا داشته اند عناصر اصلی گمانه زنی را که آب و نورخورشید هستند بیشتر در نظر می گیرید.حال این بحثی را که بنده برای اولین بار مطرح نمودم در برخی از علایم می تواند به کار رود و در برخی خیر .برخی علایم صرفا به معنای نشانه بکار می روند و در خود مفاهیم دیگری ندارند اما دوستان تا کار اصلی که متعلق به نشانه است باز نشود نمی توان به پیچیدگی یا سادگی یک نشانه پی برد…

پس سعی کنید وقتی یک علایم را در جایی می بینید آنرا از همه جوانب کالبد شکافی کنید تا از نکته ای راهگشایی که باعث موفقیت شماست راحت عبور نکنید.

واژگان طلا و جواهرات

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

واژگان طلا و جواهرات:

زیورآلات انگشتر • تاج • پای برنجین (پابند) • دست‌بند • دکمه سرآستین • زنجیر ابزار • ساعت (جیبی) • سگک • النگو • سنجاق سینه •سنجاق کراوات • سوزن کراوات • گردن‌بند • گوشواره • نیم‌تاج
ساخت
پیشه‌ها جواهرسازی • طلاکاری • طراح جواهر • ساعت‌ساز • گوهرشناسی • نقره‌کاری
فرآوری آب‌طلا • روکش‌دهی فلزی  • حکاکی • خمیر فلز • دامله‌سازی • ریخته‌گری • سیم‌پیچی • صیقل‌کاری • فیروزه‌کوب • قلم‌زنی •کنده‌کاری • لحیم‌کاری • لعاب‌کاری • مخراج‌کاری • ملیله‌کاری
ابزار انبردست رسم • پروانه • چکش • سنبه • سوهان • صفحه رسم • صیقل‌دهنده

 

مواد
فلزهای قیمتی طلا • پلاتین • پالادیم • رودیم • نقره
آلیاژهای فلزهای قیمتی الکتروم • زر تاج • نقره استرلینگ • طلای سفید • نقره بریتانیا • تومباگا
فلزات و آلیاژهای پایه برنج • برنز • تیتانیم • فولاد ضد زنگ • مس • مسوار • تنگستن
گوهرهای کانی سنگ‌های قیمتی • آمیتیست • ابسیدین • اپال • الکساندریت • الماس • تانزانیت • تورمالین • دیوپسید •چشم‌ببری • زبرجد • زبرجد هندی • زمرد • زمرد دریایی • سنگ باباقوری • سنگ خورشید • سنگ دلربا •سنگ لیمو • سنگ ماه • سودالیت • عقیق • عقیق جگری • فیروزه • کوارتز • گوشنیت • لاجورد • لعل •مرمر سبز • یاقوت • یاقوت ارغوانی • یاقوت کبود • یشم • یشم سبز
گوهرهای آلی شبق • کهربا • کوپال • گوش دریا • مرجان سرخ • مروارید

مداومت رمز پیروزی…

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

مداومت رمز پیروزی:

گروهی از قورباغه ها از بیشه ای عبور می کردند.دو قورباغه از بین آنها درون گودال عمیقی افتادند.وقتی دیگر قورباغه ها دیدند که گودال چقدر عمیق است ، به دو قورباغه گفتندشما دیگر می میرید…

دو قورباغه نصایح آنها را نادیده گرفتند و سعی کردند با تمام توانشان از گودال بیرون ببرند.سرانجام یکی از آنها به آنچه دیگر قورباغه ها میگفتند اعتنا کرد و دست از تلاش برداشت.به زمین افتاد و مرد.قورباغه ی دیگر به تلاش ادامه داد تا آنجایی که توان داشت.بار دیگر قورباغه ها سرش فریاد کشیدند که دست از رنج بردار و  بمیر اما او سخت تر شروع به پریدن کرد . سرانجام بیرون آمد.وقتی او از آنجا خارج شد قورباغه های دیگر گفتند آیا صدای ما را نشنیدی؟؟ قورباغه به آنها توضیح داد که او ناشنوا است.او فکر می کرد که قورباغه ها ، تمام مدت او را تشویق میکردند…

دوستان در هر کاری مداومت و تلاش نقش به سزایی در موفقیت دارد همچنین همواره کسانی هستند که در هر دورانی دوست دارند شکست ما را ببینند اما به قول کوروش

در روزگاری که لبخند آدمها بخاطر شکست توست، برخیز تا بگریند آدمها …

خطوط قدیم عبرى و فنیقى و آرامى و خطوط پهلوى اشکانى و ساسانى

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

خطوط قدیم عبرى و فنیقى و آرامى و خطوط پهلوى اشکانى و ساسانى:

خط پهلوى و لهجهٔ پهلوى به دو دسته تقسیم شده است، یکى خط و لهجهٔ اشکانى که آن را پهلوى شمالى مى‌نامند و سابق پهلوى کلدانى مى‌گفتند ـ دیگر خط و لهجهٔ ساسانى که آن را پهلوى جنوبى و جنوبى غربى مى‌نامند. سواى این دو قسم خط که با حروف مقطع نوشته مى‌شده و گویا مختص کتیبه‌ها بوده است، خط دیگرى هم داشته‌اند که از براى تحریرات معمولى به‌کار برده مى‌شد و این خط با حروف متصل نوشته شده و از حیث شکل با خط دیگر تفاوت داشته است؛ و ما صورت خطوط قدیم عبرى و فنیقى و آرامى و خطوط پهلوى اشکانى و ساسانى را در جدول ذیل قرار دادیم، و نام حروف را به آرامى با معانى آنها به ‌ترتیب قید کردیم. و چون جدول قدرى قدیمى است الفباى کتیبهٔ اشکانى و ساسانى را در یک ستون گذارده و خط تحریرى را هم علیحده نشان خواهیم داد.

۱۱۵

برای دور کردن نگرانی های روزانه از چه سنگی استفاده کنیم؟

بروزرسانی شده در تاریخ: ۲۵ اسفند ,۱۳۹۳

برای دور کردن نگرانی های روزانه از چه سنگی استفاده کنیم؟

امروزه مسائل گوناگونی وجود دارد که باعث نگرانی و اضطراب در زندگی می شود. برای رفع این نگرانی ها و تمدد اعصاب می توان از سنگ های الماس، زبرجد و آمتیست استفاده کرد.تشویش و نگرانی  و اضطراب یکی از مشکلات عمده زندگی همه ی ما در این عصر می باشد.
برای رفع این نگرانی ها و برای تمدد اعصاب می توان از سنگ ها کمک گرفت. استفاده از الماس و زبرجد و آمتیست می تواند نگرانی های روزانه را دور کرده و ما را به آرامش برساند که این آرامش می تواند ما را در رساندن به اهداف عالی زندگی یاری کند.