هال گیت، دروازه قرون وسطایی در بلژیک (+تصاویر)

هال گیت، دروازه قرون وسطایی در بلژیک (+تصاویر)

هال گیت، دروازه قرون وسطایی در بلژیک (+تصاویر)

 

 

هال گیت (Halle Gate)
هال گیت (Halle Gate)، دروازه قرون وسطایی شگفت آور دیواره دوم شهر بروکسل، پایتخت بلژیک می باشد. هال گیت که در سال  ۱۳۸۱ ساخته شده است، دومین دروازه و قلعه دفاعی شهر بروکسل بوده است. دروازه اصلی شامل ورودی قلعه های قدیم و یک پل متحرک بر فراز خندق بوده است. در حالی که شش دروازه و دیوار دفاعی دیگر که هم زمان با هال گیت ساخته شده بود، تخریب شده اند ، تنها هال گیت سالم باقی مانده است و به عنوان زندان مورد استفاده قرار می گرفت.

 

هال گیت, تصاویر هال گیت در بلژیک,قلعه هال گیت

هال گیت، دومین دروازه و قلعه دفاعی شهر بروکسل بوده است

 

از  قلعه هال گیت در طول سالها برای منظورهای مختلفی از جمله خانه آداب و رسوم، انباری برای ذخیره سازی غلات ، و کلیسای پروتستان استفاده شده است. این ساختمان بین سالهای ۱۸۶۸ و ۱۸۷۰ ترمیم و  تغییراتی در آن به وجود آمد. در حال حاضر، هال گیت مبدل به موزه ای  به نام موزه سلطنتی شده است که به  هنر و تاریخ منطقه و این قلعه سابق پرداخته است.

 

هال گیت, تصاویر هال گیت در بلژیک,قلعه هال گیت

هال گیت که در سال  ۱۳۸۱ ساخته شده است

 

هال گیت, تصاویر هال گیت در بلژیک,قلعه هال گیت

هال گیت (Halle Gate)

 

هال گیت, تصاویر هال گیت در بلژیک,قلعه هال گیت

هال گیت، از مکانهای دیدنی بلژیک

 

هال گیت, تصاویر هال گیت در بلژیک,قلعه هال گیت

در حال حاضر، هال گیت به موزه ای به نام موزه سلطنتی تبدیل شده است

 

هال گیت, تصاویر هال گیت در بلژیک,قلعه هال گیت

هال گیت، دروازه قرون وسطایی در بلژیک (+تصاویر)

تصاویری بی نظیر از بزرگترین آینه طبیعی جهان

تصاویری بی نظیر از بزرگترین آینه طبیعی جهان

تصاویری بی نظیر از بزرگترین آینه طبیعی جهان

 

بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا (Salar de Uyuni) که به بزرگ‌ترین آینه طبیعی جهان نیز شهرت دارد در کشور بولیوی قرار دارد. این سطح عظیم نمکی، با ۱۰ هزار و ۵۸۲ کیلومتر مربع مساحت، در آمریکار جنوبی و جنوب غرب کشور بولیوی قرار گرفته است.
این دریاچه بزرگترین دریاچه فلت نمکی جهان است که هنگام بارش باران به دلیل صیقل یافتگی سطح آن، آینه‌ای به بزرگی دریاچه درست شده و تصاویر منحصر به فردی را خلق می‌کند.

بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا (Salar de Uyuni) به بزرگ‌ترین آینه طبیعی جهان شهرت دارد
این منطقه با ارتفاع ۳۶۵۰ متر در بخش Potosi and Oruro در جنوب غربی کشور بولیوی و نزدیک رشته کوه‌های آند قرار دارد.
وقتی این سطح گسترده با آب پوشیده می‌شود، بازتاب بسیار زیبایی از آسمان را پوشش می‌دهد. به طوری که این رویداد طبیعی در طول سال گردشگران فراوانی را به این نقطه جذب می‌کند. در این نقطه از کره زمین می‌توان بازتاب هر یک از کوه‌ها و یا ابرها را دید در حالیکه نمی‌توان فاصله آنها را نسبت به نقطه‌ای که قرار داریم تشخیص داد.

 

بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا، ۱۰ هزار و ۵۸۲ کیلومتر مربع مساحت دارد

 

سطوح نمکی این منطقه در فصل خشک، به شکل کاملا صاف و دست نخورده درآمده و نمک خشک کل منطقه را می‌پوشاند. اما در فصل مرطوب، کل این سطح با لایه نازکی از آب پوشیده می‌شود و این امر باعث ایجاد بزرگ‌ترین آیه طبیعی جهان می‌شود.
با وجود این که سالانه حدود ۲۵ هزار تن نمک از این منطقه استخراج می‌گردد، عمق نمک آن به بیش از ۱۰ متر می‌رسد و طبق تخمین‌ها حدود ۱۰ میلیون تن نمک در این منطقه وجود دارد.

 

تصاویری بی نظیر از بزرگترین آینه طبیعی جهان 

  بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

بزرگترین آینه طبیعی جهان

   بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

تصاویری بی نظیر از بزرگترین آینه طبیعی جهان

    بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

  بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

تصاویر بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

    بزرگ‌ترین دریاچه نمک دنیا

تصاویری بی نظیر از بزرگترین آینه طبیعی جهان

موزه‌ای که روایتگر سرگذشت بمبئی است

موزه‌ای که روایتگر سرگذشت بمبئی است

موزه‌ای که روایتگر سرگذشت بمبئی است

با وجود مشغله های زندگی امروزی، کمتر کسی فرصت رفتن به دنبال علایق درونی اش را پیدا می کند. اگرچه ممکن است محال به نظر بیاید، اما این تنها کاری است که به راستی شما را با خود درونیتان پیوند می دهد.

Song Peilun 70 ساله، ۲۰ سال از عمر خود را صرف ساخت قلعه ای از سنگ در استان گوئیژو چین کرده است. وی استاد دانشگاه بود اما در سال ۱۹۹۶ از کار خود استعفا داد و شروع به ساخت قلعه مورد علاقه اش کرد. این قلعه که زمینی حدود ۲۰ هکتار را به خود اختصاص می دهد، مجسمه ها و سازه های سنگی بی نظیری را در خود جای داده است.

جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

قلعه ای از سنگ در گوئیژو

 جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

قلعه ای از سنگ

 جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

مجسمه ها و سازه های سنگی

 جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

قلعه های سنگی

 جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

زیباترین قلعه های سنگی

 جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

قلعه های سنگی

 جالبترین  قلعه های دنیا,زیباترین  قلعه های دنیا

موزه‌ای که روایتگر سرگذشت بمبئی است

آتلانتیس، تمدن گمشده

آتلانتیس، تمدن گمشده

آتلانتیس، تمدن گمشده

 

به گفته موک، زلزله و توفان هولناکی که ۱۲هزار سال پیش در اقیانوس اطلس روی داد، نه‌تنها تمدن درخشان آتلانتیس را از میان برد، بلکه دامنه امواج خروشان آن همه خشکی‌های زمین را در برگرفت و باید همان توفانی باشد که در کتاب‌های آسمانی از آن نام برده شده است (یعنی توفان نوح پیامبر). به گفته وی ۴هزار سال از آن توفان سپری شد تا تمدن‌های انسانی بتوانند یک بار دیگر در نقاط مختلف کره خاکی جوانه بزنند.

مکان‌های اسرارآمیز و بناهای فراوانی روی زمین وجود دارند که منشا و انگیزه برپایی آنها قرن‌هاست ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. بعضی از آنها تنها در صفحات کتاب‌ها و ذهن مردم وجود دارند و بعضی دیگر اگرچه وجود خارجی دارند، ولی اسرارشان هنوز کشف نشده است.

هرم بزرگ خئوپس در مصر، ستون‌های عظیم استون‌هنج در انگلستان و خطوط منسوب به قوم اینکا در بیابان‌های پرو که تنها از آسمان دیده می‌شوند، از این جمله‌اند. اما به جرات می‌توان گفت که هیچ‌یک از آن‌ها به جذابیت و مرموزی آتلانتیس نیست؛ قاره گمشده‌ای که بیش از ۲هزار کتاب، مقاله و شعر درباره آن نوشته شده و جست‌وجو برای کشف آن به کشف تمدن‌هایی مانند تمدن هلن در یونان، تمدن مایاها و اینکاها در قاره آمریکا منجر شده است.
نام آتلانتیس نخستین بار از زبان فیلسوف بزرگ یونان، افلاطون (۴۲۸ تا ۳۴۸ قبل از میلاد) خارج شد. وی حدود ۳۵۰ سال قبل از میلاد مسیح (در اواخر عمرش) در رساله تیمائوس (Timaeus) چنین نوشت: «۱۲هزار سال پیش از این جزیره‌ای بزرگ وجود داشت با تمدنی ستایش‌انگیز موسوم به آتلانتیس.»

وی در رساله دیگر خود، کریتیاس (Critias) شرح بیشتری از قاره آتلانتیس نوشت: «آتلانتیس جزیره‌ای خوش آب‌وهوا به وسعت ۳۹۰ هزار کیلومتر مربع بود که جمعیت چند میلیون نفری آن‌را آتلانت می‌خواندند. این جزیره مهد تمدنی بسیار عالی و پیشرفته بود که در تمام شاخه‌های علوم و هنر، سرآمد زمان خود محسوب می‌شد. نخستین فرد ساکن این جزیره، اونور بود که با لئوکیپیه ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام کلیتو شد. پوزیدون، خدای حامی جزیره، عاشق کلیتو شد و حاصل ازدواج آنها، پنج جفت پسر دوقلو بود. پوزیدون جزیره را بین پسرها تقسیم کرد و اطلس را که پسر بزرگ‌تر بود، پادشاه جزیره کرد. قد بلند، پوست سفید و موهای روشن ویژگی آتلانت‌ها به‌شمار می‌رفت؛ این مردم مومن، بسیار خوش‌خلق و مهربان بودند و هیچ چیز نزد آنها مهم‌تر از اخلاقیات و ارزش‌ها نبود. ارتش آتلانتیس بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر نیرو داشت و در جنگل‌های انبوه آن، انواع جانوران بزرگ و کوچک می‌زیستند. شهرهای آباد این جزیره مملو از ساختمان‌های مرمری عظیم و هرمی شکل بود که تلالو نور خورشید به آن شکوه می‌بخشید.»

اما افسوس که این شکوه تداوم نیافت. قدرت روزافزون آتلانت‌ها موجب شد که آرام‌آرام به دست‌درازی به سرزمین‌های دیگر روی آورند. این شد که زئوس مجازاتی غیرقابل تصور برایشان درنظر گرفت: توفانی سهمگین همراه با زمین‌لرزه و سیل‌های بزرگ که به مدت یک شبانه‌روز ادامه یافت، تا آنکه دریا، جزیره آتلانتیس را به زیر خود فرو برد و ناپدید گشت. افلاطون تردید داشت که هرگز نشانه‌ای از این سرزمین گمشده به دست آید؛ از این‌رو نوشت «اقیانوس در آن نقطه به مکانی غیر قابل عبور و جست‌وجو تبدیل شده است.»

این‌چنین شد که تمدن آتلانتیس در اوج شکوفایی خود توسط سه نیروی سهمگین طبیعت یعنی آتشفشان، زلزله و توفان نابود شد.

آتلانتیس، تمدن گمشده

در جست‌وجوی لوح زمرد
فکر می‌کنید اهمیت آتلانتیس در چیست که چنین تحقیقات فراوانی درمورد آن انجام شده است؟ پاسخ این سوال چیزی نیست جز گنج آتلانتیس.

اگر آنچه افلاطون درمورد آتلانتیس گفته درست باشد، آن‌گاه هر آنچه از آن تمدن برجامانده باشد، ارزش غیرقابل تصوری خواهد داشت. این میراث بزرگ که به گنج آتلانتیس معروف شده، فقط شامل اجسام قیمتی (گنج معمولی!) نیست، بلکه تمام دانش، علوم و فناوری‌های آن زمان را نیز در خود دارد.

مهم‌ترین میراث آتلانتیس، گنجی است به نام لوح زمرد که هم در تورات و هم در بسیاری از افسانه‌های ملل از آن نام برده شده است. طبق افسانه‌ها، لوح زمرد درحقیقت شامل ۱۲ لوح سبز زمردین فاسدنشدنی و مقاوم در برابر همه عناصر است که خدای آتلانتیس باستان، دانش و علوم عالی را روی آنها کنده‌کاری کرده و هرگاه ملتی آن را در اختیار بگیرد، به تمدنی پیشرفته دست پیدا می‌کند. گفته می‌شود بعد از نابودی آتلانتیس، این مصریان بودند که مالک این الواح شدند و تمدن پیشرفته مصر باستان هم در نتیجه این گنجینه ارزشمند پدید آمد.

 

آتلانتیس در گذر زمان
پژوهشگران در مورد اینکه آیا افلاطون این داستان ‌را از گذشتگان شنیده یا اینکه (دست‌کم بخشی از آن را) تحت تاثیر سنت‌های قدیمی‌تر از خود نوشته، با هم توافق ندارند. بعضی از پژوهشگران بر این عقیده‌اند که افلاطون خاطراتی از بعضی حوادث گذشته را (مانند فوران کوه ترا و جنگ تروا) به این صورت در آورده؛ در حالی که بعضی دیگر اصرار دارند که او از بعضی حوادث دوران خود الهام گرفته، حوادثی مانند نابودی هلیکه در ۳۷۳ پیش از میلاد و حمله ناموفق آتنی‌ها به  سیسیل.

یکی از اولین کسانی که به صحت گفته‌های افلاطون باور داشت، کرانتور شاگرد زنوکراتس بود که خود از شاگردان افلاطون به شمار می‌رفت. کار او که شرحی بر کتاب تیمائیوس افلاطون است، گم شده ولی پروکلوس، از نوافلاطونیان قرن پنجم پیش از میلاد، به آن اشاره کرده است. به گفته پروکلوس، کرانتور از مصر بازدید کرده، با کاهنان صحبت کرده، بعضی آثار هیروگلیف را دیده که این داستان را تایید می‌کنند.

آتلانتیس، تمدن گمشده
داستان افلاطون در زمان خود هم الهام‌بخش نویسندگانی شده بود. چند دهه بعد از کتاب‌های افلاطون،‌ تاریخ‌دانی به نام تئوپومپوس در مورد سرزمینی در آن‌سوی اقیانوس نوشت که مروپیس نام داشت. این داستان در کتاب هشتم از مجموعه فیلیپیسا ذکر شده که در آن، مروپیدها را نژادی از آدمیان توصیف می‌کند که به بلندی دو مرد عادی بودند و در دو شهر در جزیره مروپیس می‌زیستند.
بعد از اینها تا قرن‌های سوم و چهارم، نویسندگان و تاریخ‌نگاران علاقه خود را به این تمدن گمشده حفظ کرده بودند، تا قرون وسطی از راه رسید و با تسلط کلیسا، تاریخ و ادبیات در کنار دیگر مظاهر خرد بشر به محاق رفت و تا افول قدرت کلیسا، قریب به یک هزاره در دیار فراموشان ماند.

بعد از پایان دوران تاریک قرون وسطی، به جای تاریخ‌دانان و کاوشگران، این بشردوستان بودند که آتلانتیس را دوباره کشف کردند. توصیف‌های افلاطون از تمدن آتلانتیس، الهام‌بخش کارهای بسیاری از نویسندگان دوران رنسانس شد که در مورد آرمان‌شهر می‌نوشتند، افرادی مانند سر فرانسیس بیکن که کتاب «آتلانتیس نو» را در سال ۱۶۲۷ نوشت. او آرمان‌شهری به نام بنسالم را در ساحل غربی آمریکا توصیف کرد که شباهت بسیاری به آتلانتیس افلاطون دارد. البته او مشخص نکرد که این شهر در آمریکای جنوبی واقع شده بود یا آمریکای شمالی.

 

آتلانتیس چطور از بین رفت؟
از نظر علمی، قوی‌ترین احتمال نابودی آتلانتیس، برخورد سنگی آسمانی با سطح زمین در محدوده دریای کارائیب و خلیج مکزیک است. بعضی محققان اندازه و زاویه برخورد این سنگ آسمانی را بررسی و اثرات برخورد آن را با زمین شبیه‌سازی کرده و مدعی شده‌اند که تاریخ برخورد با تاریخ توفان بزرگ مطابقت دارد. ورود یک سنگ آسمانی بزرگ به جو زمین باعث به هم ریختن جو و بروز توفان‌ها و رعدوبرق‌های قدرتمندی می‌شود که می‌تواند روزها و هفته‌ها طول بکشد. به دنبال برخورد سنگ آسمانی با زمین هم زلزله مهیبی رخ می‌دهد که همراه با حالت انفجار است و در بخش بزرگی از سطح زمین، خرابی‌های بسیاری ایجاد می‌کند. اگر سنگ‌آسمانی به اقیانوس برخورد کند، موج‌های بسیار عظیمی به وجود می‌آید که امروزه به آنها سونامی می‌گوییم.

آتلانتیس، تمدن گمشده

بستر قاره آتلانتیس از شن و ماسه بود که بر اثر برخورد سنگ آسمانی با بستر اقیانوس و زمین‌‌لرزه شدید به‌دنبال آن، احتمالا خالی شد و منجر به غرق شدن آتلانتیس در اقیانوس شد. البته قبل از غرق شدن، سطح قاره بر اثر شعله‌های آتشی که از برخورد سنگ آسمانی با جو به وجود آمده بود، سوخته و بر اثر زلزله کاملا تخریب شده بود و در نهایت به زیر آب فرو رفته بود.

آتلانتیس قلب تپنده تمدن آن روز بود و به دنبال غرق‌شدنش، تمدن‌های بسیاری که شعبه‌های تمدن آتلانتیس بودند، به یکباره از میان رفتند. دانشمندان جامعه‌شناس بر این باورند که نجات‌یافتگان از این حادثه، تقریبا تمام تمدن و منابع علمی خود را از دست داده بودند و برای ادامه حیات مشکلاتی جدی داشتند. آنها تمام وسایل و ابزارهای خود را از دست داده بودند و بسیاری از متخصصان در علوم و فنون مختلف از میان رفته بودند. به طور خلاصه می‌توان گفت که بشر آن دوره مجبور شد از صفر شروع کند و تمدنی جدید را از ابتدا پایه‌ریزی کند. این همان تمدنی است که تا امروز ادامه یافته است.

 
نابودی آتلانتیس و توفان بزرگ آن دوران در واقع پایان دوره‌ای طلایی از تمدن بشری بود که بشر امروزی هرگز نتوانسته به محتویات اسرار و رموز آن دست یابد. به نظر شما اگر در زمان ما چنین اتفاقی رخ دهد، از تمدن امروزی ما برای آیندگان چه باقی خواهد ماند؟ آیا آیندگان هم ما را به چشم افسانه‌ای خواهند دید؟

آتلانتیس، تمدن گمشده

شواهد باستانی از آتلانتیس
باستان‌شناسان، اغلب اطلاعات موجود در مورد دوران قبل از نابودی آتلانتیس را در پاپیروس‌ها و کتیبه‌های سنگی اقوام قدیمی مانند مایا و آزتک یافته‌اند. به عقیده بعضی کارشناسان، تمدن‌های پیشرفته آمریکای مرکزی و جنوبی، مصر باستان و خاورمیانه تصادفی نیست و احتمالا آنها میراث‌دار تمدنی پیشرفته‌تر در گذشته دور بوده‌اند. بعضی به صراحت، ریشه و مبداء تمام تمدن‌های گذشته را آتلانتیس می‌دانند و حتی به دنبال نشانه‌های ارتباط آنها با آتلانتیس برآمده‌اند.

به عقیده مغول‌ها در زمان قدیم، دو قاره در اقیانوس اطلس وجود داشته که هر دو در آب فرو رفتند، ولی بعضی از ساکنان آنها توانستند در پناهگاه‌هایی زیرزمینی به زندگی خود ادامه دهند. این غارها با نور عجیبی روشن می‌شد که گیاهان در پرتو آن رشد می‌کردند. تونل‌های زیرزمینی بلند و متعددی در سین‌چوان چین کشف شده که این تعبیر مغولی را تایید می‌کند.

آتلانتیس، تمدن گمشده

اوتو هاینریش‌موک، مهندس اتریشی که علاقه وافری به تاریخ و جغرافیا داشت، کتابی تحت عنوان راز آتلانتیس نوشت که شهرتی جهانی یافت و بار دیگر آتلانتیس را سر زبان‌ها انداخت. به اعتقاد وی، جزیره آتلانتیس وجود داشته و دستخوش بلای سهمگین طبیعی شده اما تمام آتلانت‌ها از بین نرفته‌اند و بازماندگان آن فاجعه توانسته‌اند خود را به سواحل اقیانوس اطلس (شامل آمریکای جنوبی، آمریکای شمالی، آفریقا و اروپا) برسانند. آنها به هر سرزمینی که رسیدند، دانش خود را در زمینه شهرسازی و معماری به کار گرفتند تا بناهایی عظیم، معابدی باشکوه و قصرهایی بزرگ مانند آنچه در آتلانتیس وجود داشت، بسازند. براساس فرضیه‌های موک، بناهایی مانند اهرام مصر، معابد مایا و آزتک و بسیاری از تمدن‌های دوره باستان همگی زاییده یک تمدن مادر به نام آتلانتیس هستند!

آتلانتیس، تمدن گمشده

به گفته موک، زلزله و توفان هولناکی که ۱۲هزار سال پیش در اقیانوس اطلس روی داد، نه‌تنها تمدن درخشان آتلانتیس را از میان برد، بلکه دامنه امواج خروشان آن همه خشکی‌های زمین را در برگرفت و باید همان توفانی باشد که در کتاب‌های آسمانی از آن نام برده شده است (یعنی توفان نوح پیامبر). به گفته وی ۴هزار سال از آن توفان سپری شد تا تمدن‌های انسانی بتوانند یک بار دیگر در نقاط مختلف کره خاکی جوانه بزنند.

آتلانتیس، تمدن گمشده

شاید بتوان این فرضیات موک را به سونامی نسبت داد. ولی مشکل اینجاست که اینها خیلی با توصیف افلاطون از آتلانتیس که مشخص‌ترین وجه آن «در مقابل ستون‌های هرکول» است و اینکه نابودی آن در «۹هزار سال پیش از زمان سولون» یا ۹۶۰۰ سال پیش از میلاد رخ داده، جور در نمی‌آیند.
یکی از مهم‌ترین دلایل تاریخی، نقشه‌ای باستانی است که به نقشه پیری‌رایس، دریانورد ترک معروف شده و قاره آتلانتیس را به وضوح در میان اقیانوس اطلس نشان می‌دهد.

آتلانتیس، تمدن گمشده

آثار مار

آثار مار

سنگ نگاره های مار معمولا بر روی سنگهای تخت حکاکی میشوند. در قدیم مار نشان قدرت و مقام بود ولی کم کم به علت خطرناک بودن این حیوان به نمادی خطرناک تبدیل گردید. جایی که نشان مار در آن قرار دارد همان نشان خطر و هم خود مار مسیر را نشان میدهد. نماد مار بیشتر در زمان اسلامی استفاده میشد و نشان تلسم هم بود. جایی که سنگ نگاره مار وجود دارد باید مسیر انحنای شکم او را دنبال کرد تا به جایی مثل یک تورفتگی یا سنگی متفاوت رسید که مسیر اصلی در همان جا است. نماد مار به معنای همان دالان است. دالانی که بسیار پرخطر میباشد و به صورت تله یا تلسم مشخص شده است. اگر داخل دالان شدید و مار را مشاهده کردید و با چوب به آن ضربه زدید و چوب از آن گذشت تلسم است ولی اگر مار زخمی شد تلسم نمی باشد. در قدیم به این موضوع پی بردند که دفینه موجود بعد از گذشت زمان از خود گرما تولید میکند. برای همین چند جفت از مارها را درون این دالان ها می گذاشتند تا در همانجا تکثیر شوند و کسی نتواند به آن جا نفوذ کند و چون مار به گرما علاقه دارد در همانجا به راحتی تکثیر میشد و پس از گذشت سالها باز هم در آنجا پر از مار بود. البته این مارها اگر تلسم نبودند تله به حساب می آمدند و اگر این مارها از بین روند به راحتی به دفینه خواهید رسید. ولی باید دانست که باید سعی شود هیچگاه در درون دالانهایی که دفینه در آن پنهان است آتش روشن نکنید چون در این مدت طلا از خود گازی تولید میکند که وقتی آتش بگیرد باعث انفجار خواهد شد. بعد از کشتن تمام مارها وقتی به ته دالان رسیدید به بن بست بر خواهید خورد که در پشت این دیواره اتاقی قرار دارد. این اتاق مهر و موم است. باری که از نماد مار برای آن استفاده میشود معمولا جسد پادشاه یا یکی از سردارهای جنگی با تمام اموالش می باشد

سنگ کاسه

سنگ کاسه

معمولا در قدیم هر کجا که قبرستانی بود سنگی صاف در آن محل گذاشته میشد که از جنس سنگ رودخانه ای بود .

این سنگ بزرگ و پهن بود و به آن سنگ مرده شور هم می گفتند در آن زمان جسد مرده ها را بر روی همان سنگ شستشو می دادند . در اکثر دهکده ها در گذشته ارباب یا خانی بود که پس از مرگ در همان قبرستان در قسمتی بالاتر از قبرهای دیگر دفن می شد و قبر او را به صورت تلی کوچک می ساختند ولی طوری درست میکردند که زیاد مشخص نباشد و برای او از نماد کاسه روی سنگ مرده شور حکاکی می کردند و بخشی از اموال آن شخص را در کنار جسد او به همراه دو کوزه آب و غذا دفن می کردند البته اگر شخص به همراه خانواده فوت می شد به صورت دسته جمعی در کنار هم دفن می شدند و به نماد سنگ کاسه می افزودند و به ازای هر یک نفر یک سنگ کاسه وجود داشت و فاصله سنگ مردشور تا قبر آن شخص از ۷ متر تجاوز نمیکرد اموال او را هم در متراژ ۲ متری , ۶۰ سانتی متر زیر جسد یا ۶۰ سانت سانت زیر پا در زیر سنگی مدفون میکردند .چون در آن زمان دزدان و غارتگران زیاد بودن و قبر ها میشکافتند و به آن دست برد می زدند برای گمراه کردن آنها بخشی از اشیاء را در کنار خود جسد میگذاشتند تا شخصی که قبر را میشکافت فکر کند که کل بار همین است و به همان بسنده کند .

بعضی از سنگ کاسه ها هستند که در کنارشان کاسه های بسیار ریزی به صورت نقطه حکاکی شده است که منظور از این نقطه ها در کنار کاسه فاصله قبر تا کاسه را نشان میدهد و چیزی شبیح به کروکی منطقه ای است که قبر در آن قرار دارد . گودی هر نقطه نشان دهنده عمق بار است , هر یک سانتیمتر یک گز یا یک متر به سمت پایین است .

آثار غارها

آثار غارها

در ایران غارهای زیادی وجود دارد که در حدود ۵۰% آنها مهرو موم هستند و ۹۰ درصد این غارها دارای دفینه می باشد .منظور این است که به علت استفاده غارها به عنوان پناهگاه و محل زندگی , لوازم و ابزار آلات بسیاری را می توان در این غارها یافت که مربوط به دوره های مختلف زندگی بشر می شوند و دلیل نمی شود که دفینه موجود در غارها حتما طلا باشد . در غار ها مفرغ جات و اشیاء سنگی بسیاری می توان یافت مانند غار اسپهبد خورشید دو آب که در آن هم اشیاء قدیمی مربوط به عصر حجر و هم اشیاء قیمتی مربوط به دوره ساسانیان در آن یافت میشود . پس می بینید در غارها تاریخ ادامه یافته و از اعصار و قرون مختلف آثار گوناگون در آنها یافت می شود . اکثر غارها پس از گذاشتن دفینه در آنها به خاطر شرایط بسته بودن هواکش هایی تعبیه میکردند تا گاز موجود از به وجود آمدن دفینه باعث خفگی و انفجار نشود . معمولا ورودی این هواکش ها در جلوی در غار است و هواکش دیگری هم در بیرون قرار دارد

در غارها از چند نوع تله استفاده می شود یکی از انواع تله ها که در غارها استفاده می شود تله سنگ است. سنگ بزرگی که تراشیده شده و به صورت گرد در آورده و در بالای راه رو قرار می گرفت و اهرمی را هم در این مسیر یا در کنار دری که در امتداد این مسیر قرار داشت می گذاشتند تا وقتی کسی در مسیر حرکت کرد این اهرم به حرکت در آید و ضامنی که باعث می شود سنگ در بالا به صورت ثابت باشد را کنار زده و سنگ از جای خود حرکت کرده و مسیر دالان را که شخص در آن است را ببندد و فرد در آنجا زنده به گور گردد یا این اهرم را در پشت در قرار می دادند تا وقتی در باز شد این اهرم حرکت کند . معمولا مسیر به این صورت بود که درون غار راهی به سمت پایین و ناگهان شیبی به سمت راست قرار داشت که این نوع غارها دارای دفینه نفیسی هستند این مسیر ها معمولا به طول ۱۰۰ الی ۳۰۰ متر هستند. بین راه در این مسیرها باید طاخچه ای را به صورت گنبدی درست میکردند وجود داشته باشد و پشت این طاخچه سرباری را قرار میدادند. بعضی از غارها دارای دهانه ای تنگ هستند که مجبور می شوید برای ورود به این نوع غارها فاصله ای حدود ۸ الی ۱۰ متر را به صورت سینه خیز رفته و پس از آن به صورت نشسته به سمت جلو حرکت کنید و کم کم هر چه به سمت جلو میرویم فاصله سقف آن بلند تر می شود تا کم کم به جایی میرسید که فضایی با ارتفاع زیاد وجود دارد وقتی سنگی را می اندازید حداقل ۱۰ الی ۱۵ ثانیه طول میکشد که به زمین برسد . وقتی شما به این نوع غارها وارد میشوید باید با تجهیزات کامل بروید . معمولا در کنار دیواره این غارها در قسمت فضای باز مشعل هایی تعبیه شده است و درون آنها روغن حیوانی یا قیر است . این نشان میدهد در زمان های گذشته از آن به عنوان مخفی گاه دزدان استفاده می شده است و تمام اموال تاراج برده را در آن مخفی میکردند . باید با تجهیزات به کف غار و ۱۰۰ قدم به جلو رفت دریچه ای حلقوی در آنجا خواهید دید که تمام دفینه در درون آن مدفون است

حفره و هواکش ها

حفره و هواکش ها


در جاهایی که حفره یافت شود باید درون آن رفته اگر این حفره ها به صورت مارپیچ بود و هرچه بیشتر به سمت داخل رفتید کوچک و باریکتر شد تا جایی که به صورت گربه رو در آمد آن را میتوان هواکش نامید این هواکش ها برای خزانه به کار میرفتند چون خزانه ها محلی بودند که در آنجا سکه ضرب میشد و جایی که سکه ضرب میشد رفت و آمد هم زیاد بود و آنها به این فکر افتادند تا هواکشی را تعبیه کنند که گازهای فلزات در آنجا جمع نشود و برای اینکه در زمان جنگ دشمنان به آن دسترسی پیدا نکنند در اصلی آن را با سنگهای بزرگ مسدود کرده و مقدار فراوان خاک بر روی آن میریختند تا آن مکان آشکار نباشد. هواکشها دو جهت داشتند خروجی و ورودی . ورودی برای وارد کردن هوا به درون آن و خروجی برای خارج کردن هوا. این هواکش ها معمولا از چند اتاق عبور میکردند اتاق اول اتاقی خالی بود . اتاق دوم جای ضرب سکه و اتاق سوم هم محل قرارگیری سکه ها و دیگر اموال با ارزش بود

در قدیم از آثارهای مختلف به معانی مختلفی استفاده میشد و هر آثار معنی خاص خود را داشت ولی در هر منطقه از چند آثار به یک معنی استفاده میشد و مانند زبان امروزی که از هر شهر با شهر دیگر تفاوت وجود دارد و هر شهر با لهجه محلی خود صحبت میکند در ﺁن زمان ﺁثارها بدین گونه بود که یک نوع از این ﺁثارها دو شاخه سنگ بود . این سنگ هم مانند سنگ کاسه است و معنی قبرو یا مسیر جلو را نشان میدهد البته با این تفاوت که دو شاخه سنگ وقتی طلوع ﺁفتاب به ﺁن تیغه کند اگر به صورت ایستاده باشد جایی را که سایه دو شاخه سنگ به زمین تیغه می کند قبر است ولی اگر سنگ به صورت خوابیده و با شیب ملایم به زمین برسد باید ظرف ﺁبی در قسمت شیار ﺁن ریخت هر جا که مسیر ﺁب تمام شد قبر هم همانجاست. این گونه قبرها معمولا در متراژ ۸۰ سانتی متری هستند.ولی اگردر وسط دوشاخه سنگ سنگی دیگر بود باید از پشت به نوک سنگ تیز لایه دوشاخه را نگاه کرد که مسیر روبرو را نشان میدهد

سنگ عروس

سنگ عروس
این سنگ در اصل نماد مجسمه نیم تنه زن و یا عروس هم به آن گفته میشود است . این آثار به این صورته که در دو طرف آن که سینه های آن است به صورت کاسه تو رفته حکاکی شده و روبروی آن باید درخت کهنسالی باشد و نماد سینه زن یعنی دفینه و اگر سینه موجود باشد دو عدد گوهر یا الماس در سینه جاساز است ولی اگر سینه نباشد و جای آن خالی باشد و درخت کهنسال در روبروی آن باشد دفینه در ۱٫۵ قدم بعد از درخت به سمت خود سنگ است که به متراژ ۸۰ سانت هم نمیرسد است

آثار تیر یا مرد کماندار

ﺁثار تیر یا مرد کماندار

اگر در جایی سنگ نگاره مرد کماندار را مشاهده کردید به این معنی است که باید به اندازه پرتاب تیر (فاصله حدود ۱۰۰ متر) به سمت جلو بروید و درﺁن قسمت باید
دنبال نشان دوم باشید. معمولا ﺁثار دوم را به صورت تل یا تخته سنگی نمایان میسازند و ﺁثار دوم معمولا نشاندهنده عمق محل دفینه است

کاخ شیروان شاه در باکو - آذربایجان + عکس

کاخ شیروان شاه در باکو – آذربایجان + عکس

کاخ شیروان شاه در باکو – آذربایجان + عکس

 

 

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو – آذربایجان + عکس
کاخ شیروان شاه (Palace o2014f the Shirvanshahs)، بزرگترین اثر تاریخی معماری  شیروان- آبشرون آذربایجان، واقع در درون شهر باکو است. این مجموعه شامل ساختمان اصلی قصر، چنبره دفن، مسجد شاه با یک مناره، مقبره سید یحیی باکویی ،پورتالی درضلع  شرقی ، دروازه مراد، مخزن آب  و بقایای  حمام خانه می باشد. این قصر بر روی اسکناس ده هزار مناتی آذربایجان به تصویر کشیده شده است.
ساختمان اصلی مجتمع در سال ۱۴۱۱ توسط شیروان شاه شیخ ابراهیم اول شروع  به ساخت شد. این ساختمان دو طبقه دارای  ۵۰ ابعاد مختلف است و با سه راه پله باریک و پیچ در پیچ به هم متصل می شوند. پس از فتح باکو توسط صفوی در سال ۱۵۰۱،  در طی چند قرن این  “قصر”  متروکه باقی ماند و بخش های زیادی از آن تخریب گردید.

 

مجتمع کاخ شیروان شاه، در سال ۱۹۶۴ به عنوان موزه مرکزی معرفی گردید و از آن زمان تا کنون، مرمت و بازسازی آن در حال انجام است.  آثار معماری اسلامی در سراسر این کاخ مشهود است و بیانگر دقت و ظرافت بکار رفته شده در آن می باشد.

 

عکس هایی از کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو

کاخ شیروان شاه,کاخ شیروان شاه در باکو,کاخ شیروان شاه در آدربایجان

کاخ شیروان شاه در باکو – آذربایجان + عکس

آشنایی با کاخ شنبرون در اتریش + تصاویر

آشنایی با کاخ شنبرون در اتریش + تصاویر

آشنایی با کاخ شنبرون در اتریش + تصاویر

 

 

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

آشنایی با کاخ شنبرون در اتریش + تصاویر
کاخ شنبرون (Schönbrunn Palace) که در لغت به معنی بهار زیبا می باشد ، اقامتگاه تابستانه امپراتور بوده است که هم اکنون یکی از مهمترین آثار تاریخی – فرهنگی مهم در کشور اتریش می باشد.

حالت ساختاری ساختمان و باغ کاخ شنبرون که همانند کاخ بلودر  در وین می باشد نمایانگر علایق و خصوصیات پی در پی پادشاهان Habsburg است و در سال ۱۹۶۰ میلادی به عنوان یکی از مهمترین جاذبه ی گردشگری شهر وین شناخته شد.
این کاخ در زمانهای قدیم به عنوان تفریحگاه و همچنین محل مناسبی برای شکار از آن استفاده می شده است.بعد از مرگ پادشاه Ferdinand II  بنا به وصیت او این کاخ به زن دوم او  Eleonore Gonzaga رسید و همچنین Eleonore Gonzaga که عاشق شکار و طبیعت بود ، مدت زمان زیادی را در این کاخ سپری کرد.

 

عکس هایی از کاخ شنبرون در اتریش

 

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین

کاخ شنبرون در اتریش

کاخ شنبرون,کاخ شنبرون در اتریش,کاخ شنبرون در شهر وین