تصاویری از کتیبه ترکی نادرشاه افشار و برج ارغوانشاه کلات نادری

تصاویری از کتیبه ترکی نادرشاه افشار و برج ارغوانشاه کلات نادری:

۲-۱

کلات نادری در شمال شرقی ایران قرار دارد و از شهرستان های خراسان رضوی است. شهرستان کلات نادری، ۱۸۰ کیلومتر با جمهوری ترکمنستان مرز مشترک دارد.

کتیبه کلات به دستور نادر شاه نوشته شده است و شعر ترکی از “گلبن افشار” در ثنای نادر پسر شمشیر می باشد.

۲-۲

برج ارغوانشاه از کف رودخانه حدود ۴۰ متر ارتفاع دارد و زمانی ورود و خروج به قلعه طبیعی کلات از این برج کنترل می شد.

متن شعر:

بسم ‌الله ‌الرحمن ‌الرحیم و هو الاعلی Bismillahirrəhmanirrəhim və hüvəl’ə’la

ایبتیدا حمد ى خودا یى احد و فرد ى قدیم İbtida həmd-i Xudâ-yi əhəd-u fərd-u qədim
قادیر ى لم یزل و عالیم و دانا و حکیم Qâdir-i ləm yəzəl-u âlim-u dâna-vu həkim
او کی بو کون و مکانی یارادیب قودرتدن O ki bu kun-u məkanı yaradıb qudrətdən
او کی بو بحر و بری خلق’ ائدیب شؤوکتدن O ki bu bəhr-u bəri xəlq edib şövkətdən
ایکی عالمده اودور بنده‌ لره یاور و یار İki âləmdə odur bəndələrə yâvər-u yar
حیکمتیندن گؤرونور بنده ‌لره هر آثار Hikmətindən görünür bəndələrə hər âsar
خلق ى عالم هامى مؤحتاجدیر او درگاهه Xəlq-i âləm hamı möhtâcdır o dərgâhə
او ووروب نور و مینا ٬ کؤوکب ى مئهر و ماهه O vurub nur-u mina, kövkəb-i mehr-u mâhə
حمد ى حقدن سورا اولدو قلمیم نور افشان Həmd-i Həqdən sora oldu qələmim nurəfşan
” بثنا گستری ختم ی روسول فخر ی جهان ” ” Bə səna gostəri-ye xətm-i rüsül, fəxr-i cahan “
نبی یى هاشیمى و احمد و محمود صیفات Nəbi-yi Hâşimi-yü Əhməd-ü Məhmud sifât
کیم خودادان اولا داییم ” علیه سلام و صلوات ” ” Kim Xudâdan ola dâyim “ ələyhi səlam-ü sələvat
آل و اصحابینا هم رحمت ى بئسیار اولا Âl-u əshabına həm rəhmət-i besyâr ola
اولا حق یاوری هر کیم اولارا یار اولا Ola Həq yâvəri hər kim olara yâr ola
حمد ى نئعمت ى حقدن سورا ٬ با صیدق ى زبان Həmd-i ne’mət-i Həqdən sora “bâ sidq-i zəban”
فرضدیر بنده‌لره مدح ى شهنشاه ى جهان Fərzdir bəndələrə mədh-i şəhənşâh-i cahan
او شهنشاه ى فلک مرتبه یى چرخ ى سریر O şəhənşâh-i fələk mərtəbə-yi çərx-i sərir
شاه نادیر ٬ کی آدی تک یوخ ٬ میثل و نظیر Şâh Nâdir, ki adı tək yox, misl-ü nəzir
دئمک اولماز بو شهنشاه ٬ بلکى اولا پئیغمبر Demək olmâz bu şəhənşah, bəlki ola peyğəmbər
یا موقررب ملکدیر اولوب از نوع ى بشر Yâ muqərrəb mələkidir olub əz növ’-i bəşər
لئیک چون قودرت ى حق ظاهیر ائدیب بیش از پیش Leyk çün qudrət-i Həq zâhir edib biş əz piş
نظر ى حق اونا ٬ هر کیمسه دئسه حق ٬ دیمیش Nəzər-i Həq ona, hər kimsə desə Həq, dəymiş
نیسبت ایله شرف و فخر ى اوجاق ى تئیمور Nisbət ilə şərəf-u fəxr-i ocâq-i Teymur
حسب ایله به جهان ٬ شاه ى شهاندیر مشهور Həsəb ilə bə cahan şâh-i şəhandır məşhur
موصطفا خولق و مسیحا دم و یوسیف طلعت Mustəfa xulq-u Məsiha dəm-u Yusif təl’ət
بوعلی دانیش و حاتم کف و لوقمان حیکمت Buəli dâniş-u Hâtəm kəf-u Luqman hikmət
قابیلییتله اونا وئردی خوداوند ى کریم Qabiliyyətlə ona verdi Xudâvənd-i Kərim
تاج و تخت ى شهی و عدل و کرم ٬ خلق ى عظیم Tâc-ü təxt-i şəhi-yü ədl-ü kərəm, xəlq-i əzim
هر شرافت که دئسه ‌م شاه ى شهاندیر کامیل Hər şərâfət ki desəm şâh-i şəhandır kâmil
مرحمتدن اونون الطاف ى خودادیر شامیل Mərhəmətdən onun əltaf-i Xudâdır şâmil
ائعتیقادى ( بئله دیر ؟ ) او شه ى پاکیزه نهاد E’tiqadı belədir o şəh-i pâkizə nəhad
باغلامیش صیدق خداونده ائدرلر بئله یاد Bağlamış sidq Xudâvəndə edərlər belə yâd
اله گیرمز بئله دؤولت ” به سپاه و شمشیر ” Ələ girməz belə dövlət “bə sipah ü şəmşir”
اولا بیلمز بئله ایقبال ” به فضل و تدبیر ” Olabilməz belə iqbal “bə fəzl ü tədbir”
سن ویریبس اونا بو سلطنت و تخت و سیپاه Sən veribsən ona bu səltənət-u təxt-u sipah
سن ویریبسن اونا تاج و کمر و فرر و کولاه Sən veribsən ona tâc-u kəmər-u fərr-u kulah
دؤولتیم حافیظى سنسن ٬ سنه ‌دیر اوممیدیم Dövlətim hâfizi sənsən, sənədir ümmidim
من سنه باغلامیشام صیدق ٬ بودور تأییدیم Mən sənə bağlamışam sidq, budur tə’yidim
دؤولتیم مونکیرینى سن ( ائله دین ؟ ) خوار و ذلیل Dövlətim münkirini sən elədin xâr-ص zəlil
دوشمنیم کورلوغونا یاور اول ٬ ائى ربب ى جلیل Düşmənim korluğuna yâvər ol ey Rəbb-i cəlil!
چونکى صیدقی بئله ‌دیر حقینه ” از روی ی یقین ” Çünki sidqi belədir Həqqinə “əz ruy-i yəqin”
بو سببدن اونا الطاف ى خودا اولدو موعین By səbəbdən ona əltâf-i Xudâ oldu müin
الینی توتدو خوداوند ى جهان قودرتدن Əlini tutdu Xudâvənd-i cahan qudrətdən
کامیاب ائتدی اونو معدیلت و شؤوکتدن Kâmyab etdi onu mə’dilət-ü şövkətdən
بخت و ایقبال ایله هئچ کیم بئله اولماز باقی Bəxt-u iqbal ilə heç kim belə olmaz bâqi
گون کیمی دؤولتینه ٬ عالمه ٬ رؤوشن باقی Gün kimi dövlətinə aləmə rövşən baqi
شاخ ى گول نشو و نما ( بولدو ؟ ) نم ى فئیضیندن Şax-i gül nəşv-u nəma buldu nəm-i feyzindən
کى بو اشعار اولوب مدحسرا ” گولبون “دن Ki bu əş’ar olub mədhsəra “Gülbün”dən

قایناقلار :
نادیرشاه افشارین یازدیردیغى ایکى تورکجه یازیت – دو نوشته ترکى نویسانده شده توسط نادرشاه افشار
نادیرشاه بویروغویلا تورکجه یازیلان کلات داش یازیتى – Nadir Şah buyruğuyla Türkcə yazılan Kəlat daşyazıt

تبریز از شهرهای باستانی جهان شهری به قدمت ٣۵٠٠ سال

تبریز از شهرهای باستانی جهان شهری به قدمت ٣۵٠٠ سال:

۳۹-۱

ایران یکی از مهدهای تمدن خیز جهان باستان محسوب می گردد. این سرزمین به علت قدمت تاریخی و تمدن های موجود آن، اهمیت بسزایی برای فرهنگ بشری دارد. تمدن های ایلام، شهر سوخته، حسنلو،… نمونه ای از تمدن های دیرینه و پربار این منطقه از جهان به شمار می روند که رازهای این تمدن ها به کمک باستان شناسان خارجی و ایرانی تا حدودی برای جهان علم آشکار شده و سعی و کوشش برای شناسایی کامل آنها امروزه نیز ادامه داشته و از مباحث جدی دانشمندان به شمار می رود.
یکی دیگر از این مناطق تاریخی و باستانی ایران، شهر تبریز است که تا این اواخر از قدمت آن اطلاع دقیقی در دست نبود و لذا سخنان ضد و نقیضی در مورد سابقه آن مطرح می شد، اما کشف آثاری از دوران باستان در مرکز این شهر (اطراف گؤی مچید= مسجد کبود) توجه باستان شناسان را به این منطقه از آذربایجان معطوف کرده و این شهر را در رده یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان، درآورده است. لازم به تذکر است که قبل از این کشفیات، تاریخ تبریز آن چنان روشن نبود و تنها دلیل بر وجود این شهر در دوره باستان، کتیبه سارگن دوم، پادشاه آشوری ٧١۴) ق.م( و برخی اطلاعات جسته و گریخته بود، اما یافته های گوی مسجد دنیای پررمز و رازی را در مقابل چشم محققان گشوده است. این حفریات که تاکنون در چند مرحله انجام گرفته، منجر به کشف چندین گور باستانی با ابزارهای مختلف در اطراف این مسجد تاریخی گردیده است. در این زمینه دکتر نوبری استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران و سرپرست گروه باستان شناسی مستقر در اطراف (مسجد کبود) در پایان مرحله دوم حفریات به خبرنگار روزنامه همشهری مورخه دوشنبه ٢۵ مهر ١٣٧٩ می گوید: از سال گذشته [١٣٧٨] تاکنون ۴٧ قبر متعلق به هزاره اول پیش از میلاد در محوطه ای به وسعت ٢٠٠ متر مربع مورد کاوش قرار گرفته است، از این گورها مواد فرهنگی گوناگون از جمله ظروف سفالی خاکستری و نخودی، اشیائ مفرغی، وسایل تزئینی نظیر سنجاق سر، النگو و… به دست آمده که برخی از آنها در زمره آثار منحصر به فردی می باشد که تاکنون در هیچ کجای ایران یافت نشده است.
در مورد هویت صاحبان این تمدن کهن، یکی از کارشناسان باستان شناسی مستقر در اطراف گوی مسجد در مصاحبه با روزنامه رسالت )مورخه شنبه ١ خرداد، ١٣٧٨ ویژه نامه آذربایجان شرقی…( معتقد است که وجود سفال نخودی در کنار اجساد نشان دهنده این نکته است که فرهنگ بومی منطقه و صنعت آن دوران مبتنی بر همین نوع سفال بوده است اما بومیان منطقه چه کسانی بودند؟ به منظور بررسی زبان آذربایجان در طول تاریخ، در ابتدا به بررسی تاریخ اقوام و حکومتهایی که در زمان های قبل از ورود آریاها در آذربایجان بوده‌اند می‌پردازیم. در مورد ملتهایی که قبلاً در آذربایجان زیسته‌اند می‌توان به سومئرها، ایلامیها، هوری‌ها، آراتتاها، کاسسی‌ها، قوتتی‌ها، لولوبی‌ها، اورارتوها، ایشغوزها (ایسکیت‌ها)، مانناها، گیلزان‌ها، کاسپی ها و … اشاره کرد که زبان تمامی آنها التصاقی و جزو خانواده زبانهای ترکی بوده است
در مورد اقوام و بومیان منطقه در دوران باستان، دکتر زرین کوب در کتاب تاریخ در ترازو ص ١٧٠ می نویسد: تاریخ ایران از عهد کوروش و حتی دیاکو آغاز نمی شود و نه حتی از عهد ورود آریاها به فلات و یا دوران جدایی ایرانی ها از هندی ها، گذشته از تاریخ خود آریاهای ایران، تاریخ اقوام و نژادهایی هم که قبل از مهاجرت آریاها در این سرزمین فلات گونه می زیسته اند، امروز از پرتو کلنگ معجزه گر باستان شناسان مکشوف است… آنچه در سیلک و حسنلو (در آذربایجان) نیز به دست آمده است ادامه این تمدن های بدوی و کهنسال را در زمان های قبل از ورود آریاها نشان می دهد. لازم به ذکر است که در دوران باستان، دولت هایی نظیر اورارتو و مانا در منطقه آذربایجان حضور داشته اند.از مسایل قابل تامل در مورد این بومیان منطقه، باور و اعتقادات این اقوام باستانی آذربایجان است و آن اعتقاد به حیات مجدد پس از مرگ است، زیرا طرز قرار گرفتن اجساد به شکل چمباتمه ای، با نحوه استقرار جنینی در شکم مادر، که در این حفریات به دست آمده، حکایت از آن دارد که ساکنان باستانی تبریز، معتقد به حیات دوباره بعد از مرگ بوده اند که ظروف همراه با غذا در کنار این اجساد، تایید کننده این نظر است.

۳۹-۲
خرابه های گوی مچید(مسجد کبود) اثر ژول تورنس کنسول گل(فرانسه)در تبریز ۱۸۲۴

باستان شناسان در عمقی نزدیک به ١٠ متر پائین تر از سطح خیابان به ٨٨ گور باستانی دست یافتند. تمامی اسکلت های این قبور به صورت جنینی با چمباتمه ای در جهت شرق به غرب دفن شده بود و بالاخره این که سرپرست حفاری در مصاحبه با یکی از روزنامه های محلی از پایان یافتن چهارمین فصل کاوش در اطراف این مسجد باستانی خبر داده در مورد کشفیات جدید به مقدار زیادی اشیای مفرغی، استخوانی و نیز سفال که از کاوش قبور به دست آمده، اشاره کرده و اعلام می کند که هنوز آثار زیادی در محوطه مسجد کبود نهفته است که امید می رود در فصل های بعدی کاوش ها، از دل خاک بیرون آورده شود. به هرحال حفریات باستان شناسی مسجد کبود نشان می دهد که تبریز یکی از شهرهای تاریخی جهان است، شهری که به علت عدم کاوش های علمی، تا این اواخر قدمت آن زیاد روشن نبود، لذا راجع به آن افسانه سرایی های زیادی می شد. امید است که با تلاش های بی وقفه مسئولین امر، این حفریات شتاب بیشتری بیابد و در نقاط دیگر این شهر تاریخی نیز، عملیات باستان شناسی انجام گیرد تا قدمت این شهر باستانی و اسرار تمدن آن به طور علمی و دقیق برای جهان علم آشکار شود.

گنج نامه

 گنج نامه چیست؟
گنج نامه کتابهایی بوده است که حاوی مکانهایی است که در آنجا گنجی دفن میباشد.
تمام کسانی که صاحب گنج نامه بوده اند همه دارای علوم غریبه و علوم قدیمی میباشند. تعدادی از گنج نامه ها به شرح زیر است: گنج نامه الوان هندی ، گنج نامه احمد وزیر ، گنج نامه ملاصدرا ، گنج نامه قائم مقام فرهانی ، گنج نامه میرزا مکتب خان تبریزی ، گنج نامه باگواس و گنج نامه شیخ بها (که به دو خط شجر ایستاده و شجر خوابیده نوشته شده است). همچنین موبدان قبل از اسلام همگی دارای گنج نامه بوده اند. چون همگی آنها در زمان خودشان امانت دار بوده اند و از اموال مردم حفاظت میکردند. موبدان خود به دو قسمت تقسیم میشوند. اول موبد که اموال مردم نزد آنها به امانت گذاشته میشده است. و موبد موبدان که از اموال درباریان و پادشاهان حفاظت میکردند و نقش امین و کاتب شاهان را نیز بر عهده داشتند.
به همین دلیل است که قبر موبد موبدان همیشه بارهای نفیسی در خود دارد و جزو قبرهای بسیار با ارزش است. گنج نامه ها چه آنهایی که توسط اشخاص نوشته شده است و چه آنهایی که موبدان آنها را نوشته اند همگی به رمز است و طلسمات سنگینی نیز دارند و چون افرادی که این گنج نامه ها را نوشته اند به علوم غریبه آشنا بوده اند رموز سنگینی برای گنج نامه ها گذاشته اند و ترجمه آنها کار استادانی است که به خط شناسی و طلسمات آگاهی کامل داشته باشند.

گوردخمه فخریکا

گوردخمه فخریکا:

گوردخمه مادی فخریکا در نزدیکی شهر مهاباد قرار دارد و در دل صخره ای کنده شده است. ورودی آن با دو ستون گرد تزیین شده است و درون مقبره سکوهایی برای گذاشتن نذورات و تعدادی قبر موجود است.بنای آنرا به فرآتیس پدر دیاکو شاه ماد نسبت میدهند.اضلاع داخل دخمه کاملا سنگی هستند و با دقت بالایی زوایای قائمه دارند. ساکنان این محل دخمه مزبور را محل زندگی فرهاد کوه کن میدانند . یک سالن به اندازه ایوان این دخمه درون مقبره قرار دارد که با دو پله از ایوان جدا شده است. درون اتاق اصلی گور دخمه سه قبر قرار دارد . قبر وسط موازی ایوان و دو قبر کناری عمود بر ایوان کنده شده است. هر یک از این سه قبر پنجاه سانتیمتر از سطح مقبره پایین تر هستند.

۳۳-۱

۳۳-۲

پوشش زنان ایران در گذر تاریخ

پوشش زنان والامقام در عهد باستان (به روایت تصویر):

۲۹-۱

۲۹-۲

۲۹-۳

۲۹-۴

۲۹-۵

۲۹-۶

۲۹-۷

۲۹-۸

۲۹-۹

۲۹-۱۰

۲۹-۱۱

۲۹-۱۲

۲۹-۱۳

۲۹-۱۴

۲۹-۱۵

پارتیزان ها (جنگجویان پارتی)

اشکانیان، مبتکر اولین جنگهای چریکی:

۲۸

پارتیزان لقبی است که به جنگجویان پارتی در زمان اشکانیان بخاطر پیروزی با تاکتیک جنگ و گریز در مقابل نیروی چند برابری لژیون های منظم رومی داده شده است.شیوهٔ جنگ‌های چریکی از شیوه‌های بسیار قدیمی جنگی است. مبدع این شیوه مبارزه، جنگجویان قوم پارت که تشکیل دهنده ایران قدیم بودند بوده‌اند. در مقابل نحوه عملکرد ارتش‌های بزرگ جنگ‌های چریکی را جنگ‌های نامنظم نیز می‌نامند که در اینجا واژه نامنظم به معنای بی قاعده و بی قانون نیست زیرا هر جنگ چریکی مبتنی بر مجموعه از از قوانین و تاکتیک هاست. همچنین است که در دوران معاصر افرادی چون ارنستو چه گوارا، کارلوس ماریگلا، مائو زدونگ، وندل فرتیگ، رژی دبره، وو نوین جیاپ و چند تن دیگر را از شاخص‌ترین نظریه پردازان مبارزات چریکی می‌دانند.
تندیس سرباز پارتی منسوب به سورنا بزرگترین تندیس فلزی (مفرغی) کشف شده ایران باستان

در سال ۵۳ پیش از میلاد کراسوس با ۴۲ هزار سرباز به مرزهای اشکانیان تاخت, در کارهه(حران – مرزفعلی ترکیه/سوریه) سپهبد سورنا فرمانده پارتی با سپاهی اندک و تاکتیکی خاص به رومیان تاخت و آنها را مغلوب ساخت, کراسوس و پسرش کشته شدن. بعدها در سنای روم درباره این شکست بررسی شد, آنها روش ایرانیان را جنگ پارتی یا پارتیزانی لقب دادند, در این جنگ از تاکتیک و سلاحهای تازه استفاده شد. هر سرباز سوار ایرانی با خود مشک کوچکی پر از آب حمل می کرد و دچار تشنگی نمی شد. به پیادگان با مشکهایی که بر شتر ها بار بود آب و مهمات می رساندند. سربازان ایرانی به نوبت و با تاکتیک خاصی که برای رومیان تازگی داشت از میدان [نبرد] خارج می شدند و به استراحت می پرداختند. سواران ایران قادر به تیراندازی از پشت سر بودند. ایرانیان کمانهای تازه اختراع کرده اند که با آنها توانستند پای پیادگان رومی را که باسپرهای بزرگ در برابر آنان و برای محافظت از سواران قلعه درست کرده بودن به زمین بدوزند. ایرانیان دارای زوبین های دوکی شکل بودند که با دستگاه کاملا تازه ای تا فاصله دور پرتاب می شد. شمشیرهای آنان شکننده نبود. هر واحد تنها از  یک نوع سلاح استفاده می کرد و ماننده رومیان خودرا سنگین نمی کردند. سربازان ایرانی حق عقب نشینی و تسلیم شدن ندارند و تا آخرین نفس باید  بجنگند. این بود که روم شکست خورد و هفت لژیون را به طور کامل از دست داد و به چهار لژیون دیگر تلفات سنگین وارد آمد.

از تپه حسنلو چه می دانید؟

حسنلو قدیمی تر از تخت جمشید:

۲۷

تپه باستانی حسنلو در آذربایجان غربی، در جنوب غربی دریاچه ارومیه، در منطقه سرسبز شهرستان نقده (سرزمین تاریخی سولدوز) و در هفت کیلومتری شمال شرقی این شهرستان واقع است و به علت مجاورت با دهستان حسنلو به این نام معروف شده است.

 ارتفاع این تپه از بستر رودخانه گدار که از کنار آن می گذرد،  ۲۰متر و قطر آن حدود  ۲۵۰تا ۲۸۰ متر است. چند تپه باستانی دیگر هم که ارتفاع آنها از ۱۵ متر تجاوز نمی کنند، در اطراف این تپه پراکنده اند.

 به گفته بهمن کارگر(مدیر پایگاه پژوهشی حسنلو) تعدادی از اشیای مکشوفه تپه حسنلو در موزه ملی ایران نگهداری می‌شوند، که انتقال اشیای متعلق به تپه حسنلو از موزه ملی ایران به موزه حسنلو در دستور کار قرار دارد.
همچنین  یادآور می شود: تپه حسنلو به عنوان یکی از محوطه‌های مهم تاریخی شمال غرب کشور و یکی از محوطه‌های کلیدی عصر آهن در کل ایران به شمار می‌رود.

نماینده مردم شهرستانهای نقده و اشنویه در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به قدمت هشت هزار ساله تپه حسنلو گفت:

متاسفانه با وجود اینکه این اثر قدیمی ترین اثر تاریخی کشور به شمار می رود ولی تاکنون به درستی به مردم و جهانیان معرفی نشده است.
علی زنجانی حسنلویی با بیان اینکه حسنلو شناسنامه سولدوز است اظهارداشت:

” اگر تا کنون توجه جدی با آثار تاریخی و فرهنگی این منطقه باستانی شده بود الان محل هایی چون تخت جمشید اینقدر معروف نبودند.”

وی ادامه داد:

برابر بررسیهایی که انجام گرفته:

در تخت جمشید به هبچ عنوان، سکونتی شکل نگرفته بود و تامیخواست مورد بهره برداری قرار بگیرد ویران شده است.

خاطرنشان کرد:

 این در حالی است که حسنلو قدمتی بیش از شش هزار سال دارد و دارای سکنه بوده است

وی با اشاره به اینکه تپه حسنلو چهار لایه دارد گفت: آنچه در معرض دید عموم قرار دارد لایه چهارم است در حالی که اگر کاوشهای باستان شناسی در لایه های بعدی صورت گیرد می توان به تاریخ و تمدن چندین هزار ساله ایران پی برد.
حسنلویی به استقرار پایگاه باستان شناسی شمالغرب کشور در محوطه این اثر تاریخی گفت: منتظر هستیم از سال آینده کاوش های باستان شناسی با کمک کارشناسان داخلی و خارجی در لایه های زیرین اثر تاریخی آغاز شود.
نماینده مردم شهرستانهای نقده و اشنویه در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از کم توجهی مسئولان به این اثر تاریخی بیان داشت: باید به حسنلو افتخار کنیم و این اهمیتی که امروز به آن داده می شود به نظر ما کافی و ایده آل نیست باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.
وی با اعلام اینکه غفلت از این اثر تاریخی در نتیجه بی توجهی مسئولان محلی و دور بودن از مرکزیت کشور است گفت: متاسفانه اهمیتی به مسایل و آثار تاریخی استانهایی مثل فارس یا اصفهان می شود در این منطقه مدنظر قرار نمی گیرد.
حسنلویی از عدم اختصاص بودجه های لازم برای نگهداری، ساماندهی این اثر تاریخی نیز گلایه کرد و اظهارداشت: در اثر غفلت مسئولان در سالهای قبل از انقلاب کارشناسان باستانی شناسی کشورهای خارجی چون آمریکا در ثپه حسنلو کاوش های زیادی انجام داده و آثار زیادی را با خودشان برده اند و متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این بی توجهی کاملا مشهود است.
این نماینده آثار تاریخی را هویت و فرهنگ یک ملت دانست و افزود: حداقل  سال کار باستانشناسی لازم است تا همه زوایا و موجودی غنی تاریخی این مکان باستانی شناسایی شود و اعتباراتی که برای این منظور پیش بینی شده کافی به نظر نمی رسد.

ارتفاع این تپه از بستر رودخانه گدار که از کنار آن می گذرد،  ۲۰متر و قطر آن حدود  ۲۵۰تا ۲۸۰ متر است. چند تپه باستانی دیگر هم که ارتفاع آنها از ۱۵ متر تجاوز نمی کنند، در اطراف این تپه پراکنده اند.
شناسایی و حفاری این تپه باستانی در سال  ۱۳۱۳ صورت گرفت. در طی این حفاری، تعدادی ظروف سفالی با اشکال متنوع و مختلف به دست آمد. در سال  ۱۳۳۶ کاوش علمی و تخصصی تپه باستانی حسنلو را هیئت حفاری و کاوش مشترک ایرانی – آمریکایی آغاز کرد و در این حفاری و کاوش، از خرابه ها شهر، دژی از زیر خاک بیرون آمد که به عقیده باستان شناسان متعلق به قوم “ماننا” است.

از دو بخش عمده تشکیل شده است:
قسمت نخست به تالار شاهی یا معبد سلطنتی معروف است و در آن سکوهای بزرگ و کوچکی دیده می شود و در انتهای جنوب تالار تختگاه یا محراب معبد قرار دارد و در این قسمت سکوهای بزرگ و کوچک دیده می شود.
قسمت دیگر، تالار بزرگ یا معبد اصلی است که در ضلع شمالی و مجاور بناهای تالار اول قرار گرفته و کف آن فرش شده است و در آن دو قطعه سنگ بزرگ دیده می شود. باستان شناسان این دو قطعه سنگ سرخ رنگ و بزرگ را وسیله ای برای مجازات محکومان یا برای به جا آوردن قربانی به درگاه رب النوع می دانند که سر قربانیان و محکومان را روی آن می گذاشتند و از تن جدا می کردند. در انتهای این تالار، سه ستون بزرگ سنگی جای گرفته است.
پشت این ستونهای چهار متری، خانه های کوچکی با مصالح سنگی قرار دارد که به نظر باستان شناسان، محل سکنای بردگان، کنیزان یا خادمان معبد بود. در این قسمت، اسکلت ۴۰ زن نیز پیدا شده است. دور تا دور بناها را حصار و بارویی به ارتفاع شش متر فرا گرفته است که قسمتی از این بارو و حصار و کنگره های آن در ضلع غربی بر اثر کاوش و حفاری نمودار شده است.
این تپه دارای ۱۰ دوره متمایز سکونت است که آنها را از قدیم به جدید یعنی از دوره دهم تا دوره اول که آخرین دوره است، تقسیم بندی کرده اند. این دوران از دوره ابتدایی سنگی آغاز و تا دوره باستانی، مادها و دوره اسلامی ادامه می یابد.
قدمت دوره ابتدایی و سنگی تپه حسنلو به عقیده دکتر رابرت دایسون، باستان شناس آمریکایی و سرپرست هیئت حفاری تپه حسنلو، به بیش ازشش هزار سال قبل از میلاد برمی گردد. تاریخ تقریبی سکونت اول به حدود هزاره ششم قبل از میلاد می رسد و دورانی را شامل می شود که تپه حسنلو زیاد مورد توجه نبود. در این دوره ها به بناهای خشتی گلی و سنگی برخورد شده است.
از دوره چهارم سکونت در تپه حسنلو، یعنی در هنگام آتش سوزی بزرگ تا دوره هفتم سکونت، آثار ساختمانی به دست آمده است که دلالت بر سکونت در این تپه دارد. دوره چهارم حسنلو مهمترین دوره فرهنگی این دوره است. در میان بناهای سمت شرقی حیاط مرکزی، بقایای چند انبار و اصطبل قابل تشخیص است که از این انبارها مقدار زیادی خمره کشف شده است که به گمانی به درد ذخیره آب دژ می خورد و به گمانی دیگر مخصوص نگهداری مشروبات بوده است.

در دژ حسنلو، اتاق هایی نیز به انبار و آشپزخانه و اسلحه خانه اختصاص داشته است، از اسلحه خانه که معلوم نشده کارگاه اسلحه سازی یا محل نگهداری جنگ افزار بود، مقدار زیادی شمشیر و سه نیزه آهنی کشف شده است.

از تپه باستانی حسنلو در سال های۱۳۱۳ تا ۱۳۵۸طی حفاری های باستان شناسان ایرانی و آمریکایی انواع و اقسام ابزار و ادوات جنگی مانند شمشیر، خنجر، نیزه، سرنیزه هایی از جنس مفرغ و آهن به همراه هزاران ظروف سفالی و اشیای استخوانی سنگی سفالی، شیشه ای و فلزی گوناگون که هر یک دارای ارزش تاریخی، باستانی و هنری هستند، کشف شده است که در موزه ها ایران باستان، آذربایجان، آمریکا، فرانسه و دیگر کشورهای جهان نگهداری می شود.

جام زرین حسنلو

۲۷-۱

مهمترین اثر مکشوفه تپه باستانی حسنلو که اهمیت ویژه ای در جهان و باستان شناسی دارد، جام طلایی حسنلو است.
این جام اثر کاملاً خیره کننده ای است؛ زیرا بیش از حد ظریف کاری داشته و فاقد ترکیب مجلل است. قدمت جام طلایی کشف شده از تپه حسنلو در حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است.
بر روی بدنه این جام معروف، نقش های بسیاری حک شده است که احتمالا داستان حماسی را روایت می کنند.

با ساماندهی این اثر تاریخی امید می رود گرد فراموشی از چهره آن زوده شود و مردم بیش از پیش با تاریخ هشت هزار خود آشنا شوند.

مفهوم علائم تاریخی

مفهوم علائم تاریخی:

۲۱-۱

علامت صلیب شکسته
به آن گردونه مهر نیز گفته می شود.قدمت آن به سالهای پیش از هخامنشیان دارد و در واقع نمادی آریائی است.این سمبل بر خلاف نظر بسیاری از مردم نشان صلح و توازن است که متاسفانه بسیاری، شاید بخاطر استفاده هیتلر از این نماد برای حزب خود دچار اشتباه می شوند.تقریبا به جرات می توان گفت که این نماد در سراسر دنیا پخش از امریکا و افریقا گرفته تا حتی استرالیا .ضمنا هندی ها نیز این سمبل مقدس را نمادی برهمائی می دانند.اما شاید علت پراکندگی این نماد در  تمامی تمدنها این است که آریائیها پس از ورود به فلات ایران دو قسمت شدند و عده ای از آنان به سمت اروپای امروزی رفتند و همین امر هم موجب پراکنده شدن این نماد شد.به عکس زیر دقت کنید که مربوط به قاره افریقا کشور غنا می باشد.

۲۱-۴

این مورد مربوط به خرابه های متروکه ای مربوط به قرن ۱۲ در اتیوپی امروز است. گردونه مهر  یا همان صلیب شکسته، چلیپا ئی است با شاخه‌های ۹۰ درجه به سمت راست یا چپ است. که معمولاً با جهت افقی یا گوشه‌هایی با زاویه ۴۵ درجه می‌باشد. در شکل هندینقطه‌هایی در هر ربع آن قرار می‌دهند. واژه سواستیکا swastika از زبان سانسکریت آمده  و آمیزه‌ای از سو یعنی خوب و خوش + استی یعنی هستی و استی، می‌باشد؛ یعنی، خوش بختی و نشان خوشبختی. در ایران باستان چنین نشانه‌ای را «گردونه مهر» می‌گفته‌اند

۲۱-۳

این هم از تمدن هندو که در موزه بریتانیاست.

۲۱-۲

و این هم گردنبندی از جنس طلا که در گیلان پیدا شده و حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد قدمت داشته و در موزه ایران باستان نگهداری می شود.

و نهایتا کاوش های انجام شده در  بخش تاریخی  در سیستان و  بلوچستان،‌ بیش از ۱۰۰ ظرف سفالی به دست آمد که روی آن نقش صلیب شکسته دیده می شود و نشان می دهد که این نقش در هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد متعلق به ایرانیان باستان و نماد چرخه زندگی و برکت بوده است. نقش صلیب  شکسته روی ظروف سفالی و … پیدا شده در اسپیدژ یا همان منطقه باستانی  سیستان و بلوچستان،‌ ۴ بز را نشان می دهد که شاخ هایشان را به علامت «+» به یکدیگر ساییده اند. نحوه کنار هم قرارگیری شاخ این بزها،  تداعی گر گردونه حیات یا صلیب شکسته است. نقوش تکامل یافته تر این نماد در  هزاره اول پیش از میلاد و در دوران اشکانی و ساسانی دیده می شود.

اسرار باستان (۱)

اسرار باستان (۱):

۲۰

جمجمه ای که با این حالت خاص و عجیب، مشاهده می نمایید، در یکی از حفاریها به همین صورت، عینا کشف گردیده است.
حال با توجه به تصویر فوق، به نظر شما، آیا این عکس نمایانگر مطلب یا پیامی خاص می باشد؟
لطفا پاسخ های خود را با ذکر دلایل و مستندات، در بخش نظرات گذاشته، تا با نام یا نشان کاربری شما، عینا در ادامه مطلب درج گردد.

دانستنیهای باستانی (مارلیک)

مارلیک:

احضار اموات باستان

نزدیک به ۴۶ سال از کشف اشیایی گذشت که روایت تازه‌ای از تاریخ ما دادند.آنها در آرامش بودند؛ ۳ هزار و خرده‌ای سال در آرامش و همه در کنار هم. تااینکه چراغعلی کتله‌ای در زمینش به جای سنگ و کلوخ، طلا پیدا کرد. برق آن تکه طلای ناب، چشمش را گرفت.  روستایی بی‌خبر از همه‌جا روانه بازار شد و با فروش آنچه در زمینش پیدا کرده بود، سیل حفاران و قاچاقچیان را روانه آنجا کرد. تصور آنچه ممکن بود در این زمین پیدا شود، آنها را به جان تپه انداخت. کندند و پیدا کردند و بردند. تا آمدن دکتر عزت‌الله نگهبان و همراهانش، دو سوم دفینه‌های این تپه باستانی غارت شده بود.

آنها در آرامش بودند تا وقتی کسی جایشان را نمی‌دانست. همه در کنار هم درسرزمین خودشان؛ مارلیک

۱۹-۱

 جام زرین مارلیک

این گاوهای بالدار در حال بالا رفتن از درخت زندگی هستند. هنرمند مادی سر این گاوها را از دل ظرف طلایی بیرون آورده ! سر این گاوها را با این همه ظرافت و زیبایی از ظرف بیرون آورده و تنها گوش آنها را بعدا به سرشان پرچ کرده؛ کاری که پس از ۳ هزار سال، با این همه امکانات تنها از دست قالب برمی‌آید و بس. بین جام‌های کشف شده، این جام بی‌نظیر است و اوج هنر چکش‌کاری مارلیکی‌ها را نشان می‌دهد.
در کف جام زرین مارلیک، یک گل تزئینی و در وسط گل، یک خورشید نقش شده است. بد نیست بدانید …
تپه مارلیک یکی از ۵ تپه باستانی است که در دره گوهررود در اطراف رودبار واقع شده‌اند؛ دره‌ای خوش آب و هوا که برای
سال‌ها محل سکونت اجداد ثروتمند گیلانی‌ها بوده. تپه‌های زینب بیجار، پیلاقلعه، دوربیجار و جازم کول، بقیه این تپه‌ها هستند
در پاییز سال ۱۳۴۰ش، هیاتى به سرپرستى دکتر عزت‌الله نگهبان جهت بررسى و تحقیق عازم منطقه رحمت‌آباد رودبار شد. این حفارى که به مدت ۱۴ ماه از پاییز ۱۳۴۰ تا آخر پاییز۱۳۴۱ ادامه داشت، منجر به پیدا شدن ۵۳ آرامگاه به طور منظم و پراکنده در سطح تپه شد. این  آرامگاه‌ها عموما از سنگ و گل ساخته شده بودند. در ساخت این آرامگاه‌ها از تخته سنگ‌هاى بزرگ طبیعى که در سطح تپه وجود داشته، استفاده ‌شده. در بعضى قسمت‌ها هم از سنگ‌هاى زرد رنگى استفاده شده که از ۱۵کیلومتر دورتر و از دره گوهررود به این محل انتقال یافته‌‌اند. حفاری تپه مارلیک برای دکتر نگهبان و همکارهایش یک دردسر بزرگ بود. از درگیری‌ها و بی‌مهری‌های اهالی روستا که به تحریک قاچاقچی‌ها انجام می‌شد، تا تهمت‌ها و دردسرهایی که باعث و بانی‌اش مقام‌های دولتی بودند و به دادگاهی شدن دکتر و همکارهایش کشید؛
دردسری بزرگ که به نتیجه‌اش می‌ارزید. در گذشته، تپه مارلیک محل زندگی مارها و موش‌ها بود و بعضی معتقدند این محل به این خاطر مارلیک نام گرفته. بعضی‌ها می‌گویند مارلیک تغییر یافته مارد لیک به معنای قوم مارد است
از این منطقه تعداد زیادی ظروف و اشیای سیمین و زرین به دست آمده که نشانگر ثروت فراوان ساکنان آن است. قدمت این آثار به حدود ۳ هزار سال پیش یعنى اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد مسیح مى‌رسد.
ماردی‌ها – اقوام ساکن مارلیک – مردگان‌شان را با لباس رسمى و تزئینات کامل روى تخته سنگ و به پهلو قرار مى‌داده‌اند. در این حالت زانوها اندکى خمیده می‌شدند. همراه مردگان، ظروف تشریفات مذهبى، مجسمه‌ها، زیورآلات، اسلحه، ابزار و ادوات، ظروف و ادوات آشپزخانه، مدل و نمونه ادوات مختلف و اسباب‌بازى کودکان دفن مى‌شد. این امر نمایانگر هویت و حرفه صاحب آرامگاه و عقاید مذهبى اقوام ساکن در محل بود. به جز این اشیا، آثار و ادوات جنگى از جنس مفرغ مانند: خنجر، پیکان، سرنیزه و نیز وسایل تزئینى مانند: گوش پاک‌کن، ناخن پاک‌کن، گوشواره‌، دستبند، گردنبند، پیشانى‌بند، موبند، سنجاق سر و همچنین ادوات و وسایل مورداستفاده نظیر ظروف، دوک نخ ریسی، دیگ، ملاقه، سیخ کباب، ظروف سفالین، پیکرک‌ها و مجسمه‌هاى سفالین و فلزى در مارلیک یافت شده‌اند. وسایل رزمى مانند: خنجر، شمشیر، سرنیزه، سرگرز، مچ‌بند، بازوبند رزمی و تیردان مفرغى بیانگر جنگجو بودن این اقوام است.

یکی از کشفیات مهم این تپه، ۲ مهر استوانه‌ای است که روی آنها به خط میخی نقش شده است. این مهرها به باستان‌شناسان برای تشخیص خط و تاریخ  مارلیکی‌ها بسیار کمک کرده است. در تپه مارلیک آثار مفرغی، موزاییک و بدل چینی،مجسمه‌ و مهر یافت شده است.

۱۹-۴

خرس نشسته

این موجود عجیب و غریب یک خرس سفالی است که مثل آدمیزاد نشسته تا آدمی رغبت کند و از دهان ناودانی شکلش چیزی بنوشد. گوش‌هایش سوراخ شده و دستانش ۴ انگشت دارد .

۱۹-۲
نیم تنه طلایی

آن ۲ دکمه برجسته، لباس تشریفاتی و تاجی که بر سر این مرد طلایی است، خبر از خاص بودن شخصیت او می‌دهد. او یک سلطان است؛ یک سلطان با گوشواره‌ای بر گوش که با احترام دست به سینه و ظاهرا در حال نیایش است.

۱۹-۳

 افسانه طلایی

آن پایین بز تازه متولد شده در حال شیر‌خوردن است. کمی بالاتر بزرگ‌تر شده و شاخ درآورده و در حال خوردن برگ‌های درخت است.در ردیف سوم گراز و ترس از او وارد زندگی‌اش شده و بالاتر، لاشخورها مشغول تکه پاره کردن جسد او هستند و در نهایت موجودی شبیه جنین، نشانه تولد دوباره و زندگی دوباره است. در بین آثار کشف شده، صحنه شیر خوردن یک حیوان تازه متولد شده، بسیار کمیاب است. نقش گراز هم چندان در هنر دنیای باستان دیده نشده و کارشناسان معتقدند که ممکن است این نقش منحصر به هنر ایران بوده باشد. مشابه لاشخورهای این جام، در نقش برجسته‌هایی که از شوش به دست آمده دیده می‌شود.

گالری عکس باستان

گالری عکس باستان:

۱۸

* لوحه گلی منقوش ۵۰۰۰ ساله بابل *
( ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد )

بر روی این لوحه کم نظیر، نقشه ای از دنیای بابلیان باستان حک گردیده، که متعلق به ۵۰۰۰ سال پیش بوده و در قسمت بالا نقشه و نیز در پشت لوح، شرح نقشه حک شده است. نکته جالب توجه در این است که، در نقشه این لوح، بابل و آشور در احاطه خلیج فارس دیده می شوند و  نیز سایر نقاط به نام ” نواحی دیگر” خوانده شده اند. قابل ذکر است که این لوح استثنایی هم اینک در موزه بریتانیا نگهداری میگردد.