۴ ویژگی در ارزش گذاری الماس ها
۴ ویژگی در ارزش گذاری الماس ها:
دوستان یک حفار خوب باید در زمینه جواهرشناسی نیز اطلاعاتی هرچند مختصر داشته باشد درآینه سعی خواهم کرد در مورد جواهرها مطالب دیگری در وبلاگ قرار بدم.
رنگcolor
با وجود آنکه اکثر الماسها سفید بهنظر میرسند اما در همه آنان رنگ مشاهده میشود. ارزیابی رنگ الماس بهمنظور درجهبندی آن از طریق اندازهگیری درجه از رنگ انجام میگیرد که به بیرنگ گرایش نشان میدهد.
گوهرشناسان و جواهرفروشان رنگ الماس را برحسب مقیاس حروف میسنجند که با D (بیدرنگ) شروع شده و به آخرین حرف الفبا Z میرسد. درجه بیرنگی برای چشم آموزش ندیده میسر نیست. درجات D ، E و F بسیار گران هستند زیرا کمیابتر از نمونههای دیگرند. در هرحال الماسهایی که به خوبی تراش دیدهاند و با توجه به درجات مختلف رنگ از شفافیت برخوردارند، نیز شگفتانگیز و زیبا قلمداد میشوند. زیرا چگونگی ترکیب چهار ویژگی درجه زیبایی منحصربهفرد هر سنگی را تعیین میکند. الماسهای پررنگ با سایههای صورتی، آبی و زرد نمونههای لوکس و فانتزیFancy شناختهشده و از جمله الماسهای نادر و با ارزش محسوب میشوند.
پاکیClarity
بهطورکلی الماسها بهطور طبیعی لکههایی دارند که اجزا یا ماهگرفتگی و لکههایی طبیعی نامیده میشوند. این علائم شبیه به کریستالهای کوچک، پر یا ابر مانند بهنظر میرسند. درهرصورت بسیاری از آنها آنقدر ریز و کوچک هستند که تنها میتوان آنان را از طریق بزرگنمایی و به کمک “لنز استاندارد Loupe” جواهرسازان مشاهده کرد. الماسهایی که اجزاء کمتری دارند را تحت عناوین VVS۱، VVS۲ درجهبندی میکنند. موارد دیگر در بخش انتهایی مقیاس دارای درجات ۱۱ تا ۱۳ هستند. هرقدر که عناصر مزبور کمتر باشند، سنگ کمیابتر بهشمار میآید.
تراش cut
شاید تراش مهمترین ویژگی الماس بهشمار آید. زیرا کیفیت جلا و درخشش الماس را جلوهگر میسازد و الماسی که به خوبی تراش خورده صرفنظر از شکل آن، برق و درخشش الماس را از میان ۵۷ یا ۵۸ تراشه Facet، منتشر میسازد و امکان انعکاس حداکثر میزان نور را از درون الماس میسر میکند.
یک تراشنده الماس بهمنظور افزایش میزان درخشندگی الماس باید تراشهها و زوایای سنگ را که همانند آینه، نور را متصاعد میکند، با رعایت نظم هندسی، به هم مرتبط سازد. الماسهایی که از تناسب مطلوبی برخودار نیستند، نوری که از بخش انتهایی یا جانبی پخش میشوند را از دست میدهند. در عین حال تراش از ماهیتی تکنیکی برخوردار است که تحت تاثیر مهارت و عملکرد تراشدهنده الماس قرار دارد.
باتوجه بهآمار بهدست آمده، برلیان متداولترین نوع این جواهر محسوب میشود. اشکال مرسوم دیگر شامل مارکیز Marqueis، گلابی Pear shape، بیضی Oval، زمردEmerald، قلبHeart، پرنسسPrincess میشوند.
انقلاب دوران معاصر در زمینه تراش
از میان چهار خصوصیت الماس، تراش مهمترین نماد در تعیین کیفیت و ارزش سنگ قلمداد میشود. رابطه تراش با زیبایی الماس، ارزش و قیمت آن از بسیاری جهات خود داستانی از الماس را میسازد.
الماس سختترین ماده روی این سیاره بهشمار میآید و نیز سختترین ماده برای تراش محسوب میشود. تنها یک الماس میتواند الماس دیگر را تراش دهد. مدتها پس از آنکه هنرمندان اروپایی قرون وسطی به امر کندهکاری آثار پیچیده از مرمر مشغول بودند، تراشدهندگان الماس در هند (مکانی که بخش اعظم الماس از آنجا بهدست میآمد)، هنوز دو سنگ محکم و خشن را بههم میساییدند تا ازاین طریق سطوح شفاف و بلورین را بهوجود آورند.
الویت تراشههای مزبور از دیدگاه اپتیک (نورشناختی) مورد توجه قرارگرفتند. الماسها پیش از آنکه به عنوان سنگهای ذیقیمتی مورد توجه قرار گیرند، بهخاطر توان حمایتگرانه خود در امر معالجه از ارزش و اعتبار ویژهای برخوردار بودند. در قرن ۱۵ مرد جوانی اهل Antwerp دریافت که میتوان گرد و غبار حاصله از سایش دو سنگ الماس را جمع کرده و آن را به دیسک فلزی، مدور و صافی چسباند. چرخش دیسک پوشیده از غبار الماس از ناحیه زیرین همانند چرخ سفالگری، لایهای از الماس را شکل میدهد که برروی آن تراشههای متقارن و هماهنگی را میتوان تراش داد. کاری که در گذشته هنرمندان با زمرد و یاقوتهای بسیار گرانبها در زمان خود انجام میدادند و بالاخره تراش مدرن متولد شد.
با تکامل ۶ صورت و نمونه عمده، میتوان الماس سخت را به سرعت به کمک چرخ به اشکال مدور، مارکیز، بیضی، مربع، قلب و زمرد تراش و صیقل داد. این جواهر به مرتبهای دست یافت که تاحدی از ارزش دیگر جواهرات قیمتی کاستهشد. به مرور زمان، تجارت اینگونه سنگهای اسرارآمیز، سبب شکلگیری انجمن بسیار محرمانهای شد که از امپراطوریها و توده مردم حمایت میکرد. اغلب اقلیتهای یهودی به سرعت پایگاهی را در زمینه تجارت در آمستردام و آنتورپ بهعنوان مرکز مهم و عمده تجاری تشکیل دادند. در قرن ۱۸، درمعادن الماس برزیل و در اواخر قرن ۱۹ در آفریقایجنوبی ذخایر عظیمی کشفشد. امروزه در استرالیا، روسیه، کانادا معادن مزبور استخراج میشوند.
سنجش درجه درخشندگی الماس
باتوجه به استانداردهای معاصر بخش اعظم تراش قبل از قرن ۱۹ کار کسلکننده و بیروحی بهنظر میرسید. اختراع شیوهای از تراش تحت عنوان “درخشانسازی Brillianteering” سبب بهحداکثر رساندن میزان درخشش نور سفیدرنگ Brilliance و جلوه الماس شد که تنها گوهری بهشمار میآمد که توانست به این درجه از شفافیت دست یابد.
یک الماس درخشان دارای ۵۷ تراشه بود که ۲۸ مورد آن در قسمت تاج یا بالای جواهر صیقل داده میشد که نور منعکس شده توسط ۲۸ تراشه در قسمت زیر یا پاویلیون Pavelian را جذب میکرد و حکم مجموعهای از این آیینه را داشت. پنجاه و هفتمین تراشه سطح آن صاف یا Culetبهشمار میآمد که در راس پاویلیون قرار داشت.
http://javaher1.blogfa.com منبع